۱٬۱۳۲
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵۵: | خط ۵۵: | ||
'''ساير فعاليتها و برنامههاي روزمره''' | '''ساير فعاليتها و برنامههاي روزمره''' | ||
اخوان ثالث تا سال 1323 ميكوشد خود را از جميع جهات فرهنگي، ادبي، اجتماعي و سياسي كامل كند. زندگي او در دورهء دوم بيشتر بر مبناي تفكر سياسي و اجتماعي ميگذرد، اگرچه در اين دوره نيز شعر ميسرايد و ميكوشد شعرهايي ماندگار بيافريند اما او كه هنوز جواني پرشور است، جذب جنبشهاي سياسي ميشود تا بدين طريق حقانيت و عدالت را در جهان يا حداقل ايران برقرار كند. به هر حال از لحاظ فكري اخوان از بدو ورود به تهران تا سال 1323 دورهء پرتلاطمي را ميگذراند. او با بسياري از مسايل فكري و جنبشهاي سياسي از طريق كتابها و روزنامهها آشنا ميشود، در واقع ذهنيت اخوان در آنسالها با خواندن كتابها پرورش مييابد. خودش در ضمن خاطراتش ميگفت، هرماه كه حقوقش را ميگرفت از ورامين به تهران ميآمد و چند كتاب ميخريد. كتابهايي با گرايش چپ، كتابهاي كسروي. اخوان در مدت فعاليت آموزشي در آموزش و پرورش در مجلهء اين اداره همكاري داشتهاست. مجلهاي كه به اعتراف خودش در مدت 17-18 سال آموزگاري، دبيري و مدير مدرسه بودن خوشايند نبود چون اغلب چيزهايي كه در اين مجله بهچاپ ميرسيد، بخشنامههاي اداري بود و يا خبرهاي تغيير فلان وزير. او بعد از سال 1330 علاوه بر تدريس در وزارت آموزش و پرورش با مطبوعات تهران همكاري تنگاتنگي داشت، بسياري از نوشتهها و شعرهاي او در روزنامهها و مجلاتِماهانهء آن روز وجود دارد. در واقع نوشتن در مطبوعات يگانه راه امرار معاش او بود. نوشتههاي اخوان كه براي گذراندن زندگي با اسم مستعار چاپ ميشد، غير از نوشتههايي بود كه در واقع كار دل او بود. در سال 1330 اخوان سرپرستي صفحهء ادبي روزنامه جوانان دمكرات را به عهده گرفت و از اين طريق با تكتكِ شاعران جوان آنروز آشنا شد، شاعراني چون سياوش كسرايي، سايه، احمد شاملو، محمد عاصمي و نصرت رحماني و ... او تا قبل از ازدواج با دوست صميمياش رضا مرزبان چهدر ورامين و چهدر تهران در يكخانه زندگي ميكرد. از آنجا كه اخوان سري پرشور براي مسايل سياسي و از جمله حزب دموكرات چپگراي توده داشته پس از كودتاي 1332 مانند بسياري از اهل قلم دستگير و روانهء زندان شد. پس از آزاد شدن از زندان، اخوان تا آخر عمر ديگر هيچگاه براي حزب و دستهء خاصي فعاليت نكرد و در واقع از كارهاي روزمره سياسي كناره گيري كرد و براي امرار معاش به روزنامه ايران ما پيوست. مدير روزنامه ايرانما عامل اصلي آزادي اخوان از زندان بود از اين رو اخوان در كنار او كوشيد تا ديگر با دست از پا خطا نكند و فقط به غناي بينش ادبي و فرهنگي خود بيفزايد! در اين سالها سرپرستي چند صفحهء هنر و ادبيات روزنامه ايرانما به عهدهء او و دوست جوانش حسين رازي بود. بعدها اخوان به اتفاق همين دوستش نخستين جنگ هنر و ادب امروز را منتشر كرد. پس از شمارهء دوم جنگ هنر و ادب مجموعهء شعر زمستان را در سال 1335 چاپ و منتشر كرد، چاپ اين مجموعه خود آغاز حركت جديدي در عرصه فرهنگ و هنر آن روزگار بود. زندگي اخوان در سالهاي پس از انقلاب بيشتر در خلوت و انزوا گذشت. نه حادثهء مهمي در زندگي او اتفاق افتاد نه شعر خارقالعاده اي سروده شد. بلكه مهمترين رويداد فرهنگي، سفر او به خارج از ايران بود. اخوان كه در تمام طول زندگيش حتي براي يكبار نيز به خارج سفر نكرده بود، در سال پاياني عمر خود از طرف خانه فرهنگ معاصر آلمان دعوت شد. در اين سفر وي به فرانسه، انگليس، آلمان، دانمارك، سوئد و نروژ رفت. شعر خواند و از سوي فرهنگ دوستان ايراني مورد استقبال قرار گرفت. سفر اخوان در سال 1369 به اروپا زمينه را براي تجديد ديدار با دوستان قديمي فراهم كرد، در اين ديدار، ابراهيم گلستان، رضا مرزبان، اسماعيل خويي و چند تن ديگر از دوستان صميمي دوران جوانياش را ديده و مدتي را با آنها سپري نمود. | اخوان ثالث تا سال 1323 ميكوشد خود را از جميع جهات فرهنگي، ادبي، اجتماعي و سياسي كامل كند. زندگي او در دورهء دوم بيشتر بر مبناي تفكر سياسي و اجتماعي ميگذرد، اگرچه در اين دوره نيز شعر ميسرايد و ميكوشد شعرهايي ماندگار بيافريند اما او كه هنوز جواني پرشور است، جذب جنبشهاي سياسي ميشود تا بدين طريق حقانيت و عدالت را در جهان يا حداقل ايران برقرار كند. به هر حال از لحاظ فكري اخوان از بدو ورود به تهران تا سال 1323 دورهء پرتلاطمي را ميگذراند. او با بسياري از مسايل فكري و جنبشهاي سياسي از طريق كتابها و روزنامهها آشنا ميشود، در واقع ذهنيت اخوان در آنسالها با خواندن كتابها پرورش مييابد. خودش در ضمن خاطراتش ميگفت، هرماه كه حقوقش را ميگرفت از ورامين به تهران ميآمد و چند كتاب ميخريد. كتابهايي با گرايش چپ، كتابهاي كسروي. اخوان در مدت فعاليت آموزشي در آموزش و پرورش در مجلهء اين اداره همكاري داشتهاست. مجلهاي كه به اعتراف خودش در مدت 17-18 سال آموزگاري، دبيري و مدير مدرسه بودن خوشايند نبود چون اغلب چيزهايي كه در اين مجله بهچاپ ميرسيد، بخشنامههاي اداري بود و يا خبرهاي تغيير فلان وزير. او بعد از سال 1330 علاوه بر تدريس در وزارت آموزش و پرورش با مطبوعات تهران همكاري تنگاتنگي داشت، بسياري از نوشتهها و شعرهاي او در روزنامهها و مجلاتِماهانهء آن روز وجود دارد. در واقع نوشتن در مطبوعات يگانه راه امرار معاش او بود. نوشتههاي اخوان كه براي گذراندن زندگي با اسم مستعار چاپ ميشد، غير از نوشتههايي بود كه در واقع كار دل او بود. در سال 1330 اخوان سرپرستي صفحهء ادبي روزنامه جوانان دمكرات را به عهده گرفت و از اين طريق با تكتكِ شاعران جوان آنروز آشنا شد، شاعراني چون سياوش كسرايي، سايه، احمد شاملو، محمد عاصمي و نصرت رحماني و ... او تا قبل از ازدواج با دوست صميمياش رضا مرزبان چهدر ورامين و چهدر تهران در يكخانه زندگي ميكرد. از آنجا كه اخوان سري پرشور براي مسايل سياسي و از جمله حزب دموكرات چپگراي توده داشته پس از كودتاي 1332 مانند بسياري از اهل قلم دستگير و روانهء زندان شد. پس از آزاد شدن از زندان، اخوان تا آخر عمر ديگر هيچگاه براي حزب و دستهء خاصي فعاليت نكرد و در واقع از كارهاي روزمره سياسي كناره گيري كرد و براي امرار معاش به روزنامه ايران ما پيوست. مدير روزنامه ايرانما عامل اصلي آزادي اخوان از زندان بود از اين رو اخوان در كنار او كوشيد تا ديگر با دست از پا خطا نكند و فقط به غناي بينش ادبي و فرهنگي خود بيفزايد! در اين سالها سرپرستي چند صفحهء هنر و ادبيات روزنامه ايرانما به عهدهء او و دوست جوانش حسين رازي بود. بعدها اخوان به اتفاق همين دوستش نخستين جنگ هنر و ادب امروز را منتشر كرد. پس از شمارهء دوم جنگ هنر و ادب مجموعهء شعر زمستان را در سال 1335 چاپ و منتشر كرد، چاپ اين مجموعه خود آغاز حركت جديدي در عرصه فرهنگ و هنر آن روزگار بود. زندگي اخوان در سالهاي پس از انقلاب بيشتر در خلوت و انزوا گذشت. نه حادثهء مهمي در زندگي او اتفاق افتاد نه شعر خارقالعاده اي سروده شد. بلكه مهمترين رويداد فرهنگي، سفر او به خارج از ايران بود. اخوان كه در تمام طول زندگيش حتي براي يكبار نيز به خارج سفر نكرده بود، در سال پاياني عمر خود از طرف خانه فرهنگ معاصر آلمان دعوت شد. در اين سفر وي به فرانسه، انگليس، آلمان، دانمارك، سوئد و نروژ رفت. شعر خواند و از سوي فرهنگ دوستان ايراني مورد استقبال قرار گرفت. سفر اخوان در سال 1369 به اروپا زمينه را براي تجديد ديدار با دوستان قديمي فراهم كرد، در اين ديدار، ابراهيم گلستان، رضا مرزبان، اسماعيل خويي و چند تن ديگر از دوستان صميمي دوران جوانياش را ديده و مدتي را با آنها سپري نمود.<ref>بیتوته - [http://www.beytoote.com/scientific/scientist/biography-autobiography-third-mehdi-mensurable.html بیوگرافی مهدی اخوان ثالث]</ref> | ||
........................................................................................................................ | |||
مهدی اخوان ثالث یکی از شعرای پر آوازه ایرانی است که در تاریخ دهم اسفندماه ۱۳۰۷ در شهر مشهد متولد شد. تخلص او در اشعارش م.امید بود. موضوع اشعار این شاعر بیشتر اجتماعی هستند و گاهی حوادث زندگی مردم را با شعر به دست کشیده است. | |||
مهدی اخوان ثالث در سبک شعرهای کلاسیک فارسی بسیار توانا بوده است و در ادامه به سبک شعر های نو گروید. مهدی اخوان ثالث در تاریخ چهارم شهریورماه ۱۳۶۹ در شهر تهران از دنیا رفت و در شهر توس در کنار آرامگاه فردوسی به خاک سپرده شد. | |||
اشعار مهدی اخوان ثالث | |||
اشعار مهدی اخوان ثالث | |||
به دیدارم بیا هر شب | |||
در این تنهایی تنها و تاریکِ خدا مانند | |||
دلم تنگ است | |||
بیا ای روشن، ای روشنتر از لبخند | |||
شبم را روز کن در زیر سرپوش سیاهیها | |||
دلم تنگ است | |||
شعرهای مهدی اخوان ثالث | |||
موجها خوابیده اند ، آرام و رام | |||
طبل طوفان از نوا افتاده است | |||
چشمه های شعله ور خشکیده اند | |||
آبها از آسیاب افتاده است | |||
در مزار آباد شهر بی تپش | |||
وای جغدی هم نمی آید به گوش | |||
دردمندان بی خروش و بی فغان | |||
خشمناکان بی فغان و بی خروش | |||
شعر مهدی اخوان ثالث | |||
من اینجا بس دلم تنگ است | |||
و هر سازی که می بینم بد آهنگ است | |||
بیا ره توشه برداریم | |||
قدم در راه بی برگشت بگذاریم | |||
ببینیم آسمان هر کجا آیا همین رنگ است ؟ | |||
آثار مهدی اخوان ثالث | |||
ما چون دو دریچه روبروی هم | |||
آگاه زهر بگو مگوی هم | |||
هر روز سلام و پرسش و خنده | |||
هر روز قرار روز آینده | |||
عمر آینه بهشت، اما…آه | |||
بیش از شب و روز تیر و دی کوتاه | |||
اکنون دل من شکسته و خسته ست | |||
زیرا یکی از دریچه ها بسته ست | |||
نه مهر فسون، نه ماه جادو کرد | |||
نفرین به سفر، که هر چه کرد او کرد | |||
عکس مهدی اخوان ثالث | |||
بهار آمد ، پریشان باغ من افسرده بود اما | |||
به جو باز آمد آب رفته ، ماهی مرده بود اما | |||
اشعار عاشقانه مهدی اخوان ثالث | |||
در آن لحظه که من از پنجره بیرون نگا کردم | |||
کلاغی روی بام خانه ی همسایه ی ما بود | |||
و بر چیزی ، نمیدانم چه ، شاید تکه استخوانی | |||
دمادم تق و تق منقار می زد باز | |||
و نزدیکش کلاغی روی آنتن قار می زد باز | |||
نمی دانم چرا ، شاید برای آنکه این دنیا بخیل است | |||
و تنها می خورد هر کس که دارد | |||
اشعار زیبای مهدی اخوان ثالث | |||
تو چه دانی که پسِ هر نگهِ ساده ی من . . . | |||
چه جنونی | |||
چه نیازی، | |||
چه غمی ست؟ | |||
سروده های مهدی اخوان ثالث | |||
زمین دلمرده ، سقفِ آسمان کوتاه ، | |||
غبار آلوده مهر و ماه ، | |||
زمستان است | |||
دیوان شعر مهدی اخوان ثالث | |||
زمستون،تن عریون باغچه چون بیابون | |||
درختا با پاهای برهنه زیر بارون | |||
نمیدونی تو که عاشق نبودی | |||
چه سخته مرگ گل برای گلدون | |||
گل و گلدون چه شبها نشستن بی بهانه | |||
واسه هم قصه گفتن عاشقانه | |||
چه تلخه چه تلخه | |||
باید تنها بمونه قلب گلدون | |||
مثل من که بی تو | |||
نشستم زیر بارون زمستون | |||
زمستون | |||
برای تو قشنگه پشت شیشه | |||
بهاره زمستونها برای تو همیشه | |||
تو مثل من زمستونی نداری | |||
که باشه لحظه چشم انتظاری | |||
گلدون خالی ندیدی | |||
نشسته زیر بارون | |||
گلای کاغذی داری تو گلدون | |||
تو عاشق نبودی | |||
ببینی تلخه روزهای جدایی | |||
چه سخته چه سخته | |||
بشینم بی تو با چشمای گریون | |||
گزیده اشعار مهدی اخوان ثالث | |||
آسمانش را گرفته تنگ در آغوش | |||
ابر، با آن پوستین سرد نمناکش | |||
باغ بی برگی | |||
روز و شب تنهاست | |||
با سکوت پاک غمناکش | |||
ساز او باران، سرودش باد | |||
جامه اش شولای عریانی ست | |||
ور جز اینش جامه ای باید | |||
بافته بس شعله ی زر تا پودش باد | |||
گو بروید، یا نروید، هر چه در هر کجا که خواهد | |||
یا نمیخواهد | |||
باغبان و رهگذاری نیست | |||
باغ نومیدان | |||
چشم در راه بهاری نیست | |||
گر ز چشمش پرتو گرمی نمی تابد | |||
ور به رویش برگ لبخندی نمی روید | |||
باغ بی برگی که می گوید که زیبا نیست؟ | |||
داستان از میوه های سر به گردونسای اینک خفته در تابوت پست خاک می گوید | |||
باغ بیبرگی | |||
خنده اش خونی ست اشک آمیز | |||
جاودان بر اسب یال افشان زردش می چمد در آن | |||
پادشاه فصلها، پاییز<ref>همدوره - [http://hamdore.com/2576-mehdi-akhavan-sales/ گزیده اشعار زیبا و کوتاه از اخوا ثالث]</ref> | |||
== منابع == | == منابع == | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} |
ویرایش