۱٬۱۳۲
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۸: | خط ۸: | ||
جستارهای وابسته == | جستارهای وابسته == | ||
مهدي اخوان ثالث ( م - اميد ) در سال | مهدي اخوان ثالث ( م - اميد ) در سال ۱۳۰۷ در مشهد متولد و تحصيلات ابتدايي و متوسطه را در زادگاه خود به پايان رسانيد از هنرستان صنعتي فارغ التحصيل شد. نزد سليمان روح افزا يكي از نوازندگان تار،با هنر موسیقی آشناشد. با تشویق پدر به شعر و شاعری متمایل گشت و در ادامه راه معلمش پرويز كاويان جهرمي نيز از او حمايت رهبری نمود با ورود به «انجمن ادبي خراسان» آشنایی با بزرگان شعر آن روزگاران همچون استاد نصرت (منشی باشی) درسالهای ۲۳-۲۴ و دعوت به انجمن ادبی (تخلص و نام امید) داده شد. مهدي اخوان ثالث در سرودن شعر به سبك كلاسيك در قصيده سرايي (به شيوه اساتيد كهن خراسان و خاصه منوچهري) و غزلسرايي (ارغنون از جمله فعاليتهاي اين دوره اوست) و نيز به سبك نو (به شيوه نيما ، مانند مجموعه زمستان) طبع آزمايي كرد. | ||
پس از كودتاي 28 مرداد سال 32، ايران چهرهء ديگري بهخود گرفت و نظام سياسي-فرهنگي جامعهء آنزمان بهكلي دگرگون شد. اخوان نيز مانند بسياري از اهل قلم، دستگير و روانهء زندان شد. او در اين زمان از امضاي تعهدنامه جهت آزادي از زندان امتناع كرد و ناگزير چند ماه در زندان ماند؛ | |||
اخوان در شعر ِ «نادر يا اسكندر» لحظهاي تصور ميكند كه مادرش به ديدار او رفته و از او ميخواهد كه با امضاي تعهدنامه از زندان آزاد شود وی نپذیرفت. نميپذيرد: | |||
پس از آزاد شدن از زندان،ديگر هيچگاه براي حزب و دستهاي خاص فعاليت نكرد و در واقع از كارهاي روزمرهء سياسي كنارهگيري كرد و براي امرار معاش به روزنامهء «ايران ما» پيوست. اما طولي نكشيد كه در سال ۱۳۴۴براي دومين بار راهي زندان شد؛ اما اين بار اتهام او سياسي نبود،خود چنين تعريف ميكند : | |||
« ... مردي به دادگستري از دست من شكايت برد ـ دست؟ ـ و چرخ دادگستري آهسته به راه افتاد تا اينكه با تمامي كوششها كه اين شكايت را بمالانند كار ِ محاكمه آخر شروع شد. در دادگاه به جاي اِنكار - كاري كه آسان ميسر بود چون ابراز جرم در اين جور موردها كمتر در دادگاهها نشاندادني هستند - بعد از صرف مقدماتِ مبسوطي، اهورايش بيامرزاد و زردشتش ببخشايد، برخاست حمله برد بر محدويتهاي ضد نفس و آزادي، و همچنين بر انواع مالكيتها - چيزهايي كه حرفه و درآمد قاضي ها، موجوديت قضاوت و قانون و دادگاه يكسر، مطلقا به آنها بستگي دارد، قاضي اول كوشيده كه جدي نگيرد و از خر ِ شيطان مرا پایین بياورد، اما همان مقدمات صبحگاهي مبسوط كار خود را كرد،مرا وادار كرد، دور بردارم، و دور هم برداشتم تا حدي كه قاضي عاجز شد. مرا محكوم كرد بهحداقل ِ ممكن زندان. هرچند مفهوم زندان حداقل برنميدارد، قاضي در دست قانون بود.» | |||
از آنجايي كه دوست نداشتم تا براي هيچ و پوچ زندگي خود را در پشت ميلهها سپري نمايد، خود را از نظرها پنهان كرده. با اين اتفاق ماندنِم در راديو نيز ميسر نبود، زيرا از نظر قانوني اين امر با كار دولتي مغايرت داشت، از اين رو تا مدتها با نام همسرم براي راديو نويسندگي ميكردم. اما در تابستان ۱۳۴۴ تحملم تمام شد و خود را به زندان قصر معرفي كردم.» | |||
از آنجايي كه دوست | |||
مهدي اخوان ثالث در روز يكشنبه 4 شهريور 1369 در بيمارستان مهر تهران بدرود حيات گفت و پيكرش را به مشهد انتقال دادند و در جوار آرامگاه فردوسي در باغ توس به خاك سپردند. | مهدي اخوان ثالث در روز يكشنبه 4 شهريور 1369 در بيمارستان مهر تهران بدرود حيات گفت و پيكرش را به مشهد انتقال دادند و در جوار آرامگاه فردوسي در باغ توس به خاك سپردند. | ||
== <small>مشاغل و سمتهاي اداري</small> == | |||
اخوان ثالث در سال 1327 ساكن تهران شد و به خدمت آموزش و پرورش درآمد و به دبيري پرداخت و پس از چندي به سمت مامور در وزارت اطلاعات مشغول همكاري شد و وظيفهاش نظارت بر برنامههاي ادبي بود. وي همچنين به كار صدا برگرداني (دوبله) فيلمهاي مستند در استوديو «گلستان» نيز پرداخت. بنا به قول گلستان در مدت سه - چهار سال روي صداگذاري نزديك به سيصد فيلم مستند نظارت كرد. به جز آن هم به متن ترجمهها و رواني گفتارها رسيدگي ميكرد، هم بر نوار اصلي و برگردان به نسخههاي فيلم. پس از آنكه كارگاه فيلم گلستان تعطيل شد، ايرج گرگين رييس برنامهء دوم راديو از اخوان دعوت كرد تا مسئووليت مستقيم برنامههاي ادبي را برعهده گيرد. با توجه به آنكه تجربهء لازم را براي اينكار نداشت، اما با موفقيت برنامهها را اداره كرد. او ميگويد:«من آن وقت هفتهاي چهار برنامه داشتم، يك برنامهء ادبي داشتم، يك برنامهء كتاب داشتم، در ميزگردهايي هم كه راجع به اين جور مسايل بود شركت ميكردم.» | اخوان ثالث در سال 1327 ساكن تهران شد و به خدمت آموزش و پرورش درآمد و به دبيري پرداخت و پس از چندي به سمت مامور در وزارت اطلاعات مشغول همكاري شد و وظيفهاش نظارت بر برنامههاي ادبي بود. وي همچنين به كار صدا برگرداني (دوبله) فيلمهاي مستند در استوديو «گلستان» نيز پرداخت. بنا به قول گلستان در مدت سه - چهار سال روي صداگذاري نزديك به سيصد فيلم مستند نظارت كرد. به جز آن هم به متن ترجمهها و رواني گفتارها رسيدگي ميكرد، هم بر نوار اصلي و برگردان به نسخههاي فيلم. پس از آنكه كارگاه فيلم گلستان تعطيل شد، ايرج گرگين رييس برنامهء دوم راديو از اخوان دعوت كرد تا مسئووليت مستقيم برنامههاي ادبي را برعهده گيرد. با توجه به آنكه تجربهء لازم را براي اينكار نداشت، اما با موفقيت برنامهها را اداره كرد. او ميگويد:«من آن وقت هفتهاي چهار برنامه داشتم، يك برنامهء ادبي داشتم، يك برنامهء كتاب داشتم، در ميزگردهايي هم كه راجع به اين جور مسايل بود شركت ميكردم.» | ||
در سال 1348 از اخوان براي كار تلويزيون آبادان دعوت به عمل آمد. او تا سال 1353 براي تلويزيون آبادان برنامهسازي نمود، اما حادثهء مرگ دخترش لاله، او را مجبور كرد به تهران بازگردد و از همكاري با تلويزيون آبادان صرفنظر نمايد. تا قبل از انقلاب، اخوان ثالث كمابيش با برنامههاي ادبي در تلويزيون ظاهر ميشد، پس از پيروزي انقلاب براي مدتي در سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامي (فرانكلين سابق) مشغول به كار شد، اما پس از مدتي استعفا داد و خانهنشين شد. | در سال 1348 از اخوان براي كار تلويزيون آبادان دعوت به عمل آمد. او تا سال 1353 براي تلويزيون آبادان برنامهسازي نمود، اما حادثهء مرگ دخترش لاله، او را مجبور كرد به تهران بازگردد و از همكاري با تلويزيون آبادان صرفنظر نمايد. تا قبل از انقلاب، اخوان ثالث كمابيش با برنامههاي ادبي در تلويزيون ظاهر ميشد، پس از پيروزي انقلاب براي مدتي در سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامي (فرانكلين سابق) مشغول به كار شد، اما پس از مدتي استعفا داد و خانهنشين شد. | ||
مهدي اخوان ثالث پس از آنكه به تهران آمد به اتفاق احمد خويي و اكبر آذري با سفارش مدير روزنامهء | == فعالیتهای... == | ||
مهدي اخوان ثالث پس از آنكه به تهران آمد به اتفاق احمد خويي و اكبر آذري با سفارش مدير روزنامهء «زندگي»،در اداره فرهنگ روستايي براي آموزگاري استخدام شد. اداره نيز هر سه نفر آنها را براي تدريس به ورامين فرستاد. تدريس در مدرسهء روستايي كريم آباد بهنام سوخته ورامين اولين گام براي ورود به حرفهء معلمي بود. انتخاب شغل معلمي در آن ساليان با روحيهء اخوان سازگار بود. يكي دو سال بعد، او را به مدرسهء كشاورز منتقل كردند و او در آنجا علاوه بر آنكه معلم ادبيات بود، فقه و آهنگري را نيز به بچهها ياد ميداد. اخوان بعدها به دلايلي از كار تدريس در آموزش و پرورش كنارهگيري كرد. او خود علت اين امر را برخي تمردها يا رفتن، نرفتنها بيان ميكند. ادامهء فعاليت آموزشي مهدي اخوان ثالث درسال 1356 ميباشد. او با دعوت دانشگاه، شعر سامانيان و مشرطيت به بعد را تدريس ميكرد و در اواخر عمر نيز در دانشگاههاي تهران، تربيت معلم و شهيد بهشتي به اين كار مشغول بود. | |||
'''ساير فعاليتها و برنامههاي روزمره''' | '''ساير فعاليتها و برنامههاي روزمره''' |
ویرایش