موسی خیابانی: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۲۴ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۳ فوریهٔ ۲۰۲۱
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۹۲: خط ۹۲:


== موسی خیابانی در زندان‌های شاه ==
== موسی خیابانی در زندان‌های شاه ==
موسی خیابانی به دنبال حملات وسیع و یورش گسترده‌ی ساواک به [[سازمان مجاهدین خلق ایران]] در شهریورماه ۱۳۵۰ به همراه ۳۳ تن دیگر از اعضای مجاهدین بازداشت شد. بعد از بازداشت ماه‌ها زیر شکنجه بود؛ شکنجه‌ها به حدی سخت بود که در دوره‌ی بازجویی موسی خیابانی در بیمارستان بستری شد، در اردیبهشت ۱۳۵۱ دادگاه نظامی او را به اعدام محکوم کرد، این حکم را دادگاه دوم هم تأیید کرد.
موسی خیابانی به دنبال حملات وسیع و یورش گسترده‌ی ساواک به [[سازمان مجاهدین خلق ایران]] در شهریورماه ۱۳۵۰ به همراه ۳۳تن دیگر از اعضای مجاهدین بازداشت شد. بعد از بازداشت ماه‌ها زیر شکنجه بود؛ شکنجه‌ها به حدی سخت بود که در دوره‌ی بازجویی موسی خیابانی در بیمارستان بستری شد، در اردیبهشت ۱۳۵۱ دادگاه نظامی او را به اعدام محکوم کرد، این حکم را دادگاه دوم هم تأیید کرد.


بعد از اعدام بنیانگذاران [[سازمان مجاهدین خلق ایران]] فشار سازمان‌های بین‌المللی بر روی رژیم شاه زیاد شد، بطوری که شاه از اعدام موسی خیابانی و چند تن دیگر از اعضای مجاهدین چشم پوشی کرد در نتیجه موسی خیابانی به حبس ابد محکوم شد و به زندان قصر انتقال یافت.
بعد از اعدام بنیانگذاران [[سازمان مجاهدین خلق ایران]] فشار سازمان‌های بین‌المللی بر روی رژیم شاه زیاد شد، بطوریکه شاه از اعدام موسی خیابانی و چندتن دیگر از اعضای مجاهدین چشم‌پوشی کرد در نتیجه موسی خیابانی به حبس ابد محکوم شد و به زندان قصر انتقال یافت.


وبسایت [[سازمان مجاهدین خلق ایران]] در خصوص فعالیت‌های او در زندان می‌نویسد:<blockquote>«او در کنار برادر مجاهد [[مسعود رجوی]] و شهید کاظم ذوالانوار، سازماندهی و رهبری مجاهدین را در زندانهای شاه برعهده داشت. او نقش بسیار مهمی در مبارزات داخل زندان و حفظ روحیه‌ی عمومی مقاومت داشت. از همین نظر، همواره مورد فشار و شکنجه پلیس و حساسیت فوق‌العاده ساواک قرار داشت. موسی طی ۷سال فعالیت پی گیر در این سالها، نقش به‌سزایی در تثبیت و رشد تشکیلات و ارتقاء کادرهای مجاهد در داخل زندان ایفاء کرد».<ref>وبسایت [https://www.mojahedin.org/news/202119 سازمان مجاهدین خلق ایران]</ref></blockquote>در سال ‍۱۳۵۴ [[سازمان مجاهدین خلق ایران]] توسط گروهی که اپورتونیست‌های چپ‌نما خوانده می‌شوند، متلاشی شد و ضربه‌ی کمرشکنی دریافت کرد. موسی خیابانی نقش مهمی در بازسازی [[سازمان مجاهدین خلق ایران]] در کنار [[مسعود رجوی|مسعود رجو]]<nowiki/>ی داشت.
وبسایت [[سازمان مجاهدین خلق ایران]] در خصوص فعالیت‌های او در زندان می‌نویسد:<blockquote>«او در کنار برادر مجاهد [[مسعود رجوی]] و شهید کاظم ذوالانوار، سازماندهی و رهبری مجاهدین را در زندانهای شاه برعهده داشت. او نقش بسیار مهمی در مبارزات داخل زندان و حفظ روحیه‌ی عمومی مقاومت داشت. از همین‌نظر، همواره مورد فشار و شکنجه‌ی پلیس و حساسیت فوق‌العاده‌ی ساواک قرار داشت. موسی طی ۷سال فعالیت پیگیر در این سالها، نقش بسزایی در تثبیت و رشد تشکیلات و ارتقاء کادرهای مجاهد در داخل زندان ایفاء کرد».<ref>وبسایت [https://www.mojahedin.org/news/202119 سازمان مجاهدین خلق ایران]</ref></blockquote>در سال ‍۱۳۵۴ [[سازمان مجاهدین خلق ایران]] توسط گروهی که اپورتونیست‌های چپ‌نما خوانده می‌شوند، متلاشی شد و ضربه‌ی کمرشکنی دریافت کرد. موسی خیابانی نقش مهمی در بازسازی [[سازمان مجاهدین خلق ایران]] در کنار [[مسعود رجوی|مسعود رجو]]<nowiki/>ی داشت.


وبسایت [[سازمان مجاهدین خلق ایران]] تلاش‌های موسی خیابانی را این طور عنوان می‌کند:<blockquote>«بخصوص پس از ضربه اپورتونیست‌های چپ‌نما در سال ۱۳۵۴ که موجودیت سازمان از جوانب متعدد در معرض هجوم‌های نفی کننده قرار داشت، موسی قاطعانه بر خطوط بنیانگذاران سازمان ایستاد و از موضع انقلابی و یکتاپرستانه یک مجاهد اصیل، در سه جبهه علیه رژیم (شاه) و مرتجعین راست و اپورتونیست‌های چپ‌نما مبارزه کرد. او در کنار برادر مجاهد «[[مسعود رجوی]]» این مبارزه را در آن سال‌های سخت رهبری می‌کرد. موسی سهم مهمی در احیاء و بازسازی ارزش‌های مجاهدین و ارتقاء دستاوردهای ایدئولوژیک –تشکیلاتی داشت».<ref name=":0" /> </blockquote>
وبسایت [[سازمان مجاهدین خلق ایران]] تلاش‌های موسی خیابانی را این طور عنوان می‌کند:<blockquote>«بخصوص پس از ضربه اپورتونیست‌های چپ‌نما در سال ۱۳۵۴ که موجودیت سازمان از جوانب متعدد در معرض هجوم‌های نفی کننده قرار داشت، موسی قاطعانه بر خطوط بنیانگذاران سازمان ایستاد و از موضع انقلابی و یکتاپرستانه یک مجاهد اصیل، در سه‌جبهه علیه رژیم (شاه) و مرتجعین راست و اپورتونیست‌های چپ‌نما مبارزه کرد. او در کنار برادر مجاهد «[[مسعود رجوی]]» این مبارزه را در آن سال‌های سخت رهبری می‌کرد. موسی سهم مهمی در احیاء و بازسازی ارزش‌های مجاهدین و ارتقاء دستاوردهای ایدئولوژیک – تشکیلاتی داشت».<ref name=":0" /> </blockquote>


== تسخیر پادگان‌ها در جریان انقلاب ==
== تسخیر پادگان‌ها در جریان انقلاب ==
[[پرونده:موسی خیابانی- ۲۲ بهمن ۱۳۵۷- تبریز.jpg|جایگزین=موسی خیابانی- ۲۲ بهمن ۱۳۵۷- تبریز|بندانگشتی|موسی خیابانی- ۲۲ بهمن ۱۳۵۷- تبریز]]
[[پرونده:موسی خیابانی- ۲۲ بهمن ۱۳۵۷- تبریز.jpg|جایگزین=موسی خیابانی- ۲۲ بهمن ۱۳۵۷- تبریز|بندانگشتی|موسی خیابانی- ۲۲ بهمن ۱۳۵۷- تبریز]]
موسی خیابانی جزو آخرین دسته از زندانیان سیاسی در تاریه ۳۰ دی‌ماه ۱۳۵۷ از زندان‌های شاه آزاد شد، موسی خیابانی در قیام بهمن‌ماه ۱۳۵۷ در تبریز فعالانه شرکت کرد و تعدادی از پادگان‌های نظامی را تسخیر کرد؛ این موضوع از این زاویه مهم بود که تعدادی از نظامیان، تحت پوشش اعلام وفاداری به رژیم شاه، دست به سرکوب تظاهرکنندگان می‌زدند، اما با تسخیر پادگان‌هایشان امکان سرکوب از آنها گرفته می‌شد.
موسی خیابانی جزو آخرین دسته از زندانیان سیاسی در تاریخ ۳۰دی‌ماه ۱۳۵۷ از زندان‌های شاه آزاد شد، موسی خیابانی در قیام بهمن‌ماه ۱۳۵۷ در تبریز فعالانه شرکت کرد و تعدادی از پادگان‌های نظامی را تسخیر کرد. این موضوع از این زاویه مهم بود که تعدادی از نظامیان، تحت پوشش اعلام وفاداری به رژیم شاه، دست به سرکوب تظاهرکنندگان می‌زدند، اما با تسخیر پادگان‌هایشان امکان سرکوب از آنها گرفته می‌شد.


== موسی خیابانی پس از انقلاب ==
== موسی خیابانی پس از انقلاب ==
[[پرونده:موسی خیابانی.jpg|جایگزین=موسی خیابانی|بندانگشتی|موسی خیابانی از رهبران [[سازمان مجاهدین خلق ایران]]]]
[[پرونده:موسی خیابانی.jpg|جایگزین=موسی خیابانی|بندانگشتی|موسی خیابانی از رهبران [[سازمان مجاهدین خلق ایران]]]]
پس از انقلاب بهمن ۱۳۵۷ [[سازمان مجاهدین خلق ایران]] وارد مرحله‌ی جدیدی از فعالیت‌های سیاسی خودش شد؛ این فعالیت‌ها در چارچوب مبارزات سیاسی مسالمت‌آمیز بود، [[سازمان مجاهدین خلق ایران|سازمان مجاهدین خلق]] برای شناساندن اهدافش به جامعه‌ی ایران دست به فعالیت‌های گسترده زد؛ در این راستا موسی خیابانی در مرکزیت [[سازمان مجاهدین خلق ایران|سازمان مجاهدین خلق ایرا]]<nowiki/>ن، در پیشبرد خط و خطوط [[سازمان مجاهدین خلق ایران|سازمان مجاهدین]] نقش بسیار مهمی بازی می کرد.
پس از انقلاب بهمن ۱۳۵۷ [[سازمان مجاهدین خلق ایران]] وارد مرحله‌ی جدیدی از فعالیت‌های سیاسی خودش شد. این فعالیت‌ها در چارچوب مبارزات سیاسی مسالمت‌آمیز بود، [[سازمان مجاهدین خلق ایران|سازمان مجاهدین خلق]] برای شناساندن اهدافش به جامعه‌ی ایران دست به فعالیت‌های گسترده زد. در این راستا موسی خیابانی در مرکزیت [[سازمان مجاهدین خلق ایران|سازمان مجاهدین خلق ایرا]]<nowiki/>ن، در پیشبرد خط و خطوط [[سازمان مجاهدین خلق ایران|سازمان مجاهدین]] نقش بسیار مهمی بازی می کرد.


وبسایت [[سازمان مجاهدین خلق ایران]] در این خصوص می‌نویسد:<blockquote>«موسی در این دوران درخشان، اصالت و عظمت ِنقش یک عنصر موحد ِمجاهد را در رأس فرماندهی انقلاب و سازمان ِرهبری کننده‌ی آن به بهترین وجه اثبات کرد».<ref name=":0" /></blockquote>سخنرانی‌های موسی خیابانی همواره الهام‌بخش نسل جوان بود.


اعتقاد موسی به مبارزه و خط و مشی سازمان را می‌توان در جملاتی که برای [[مسعود رجوی]] نوشته‌است دید؛ موسی خیابانی در خصوص ۳۰ خرداد و واردشدن [[سازمان مجاهدین خلق ایران|سازمان مجاهدین]] به مرحله‌ی مبارزه‌ی قهرآمیز نوشته است: <blockquote>«ما تا آخر در این راه خواهیم جنگید، اگر ما یک عاشورا در پیش داشته باشیم و تمام سازمان را نیز فدا و قربانی کنیم نباید در روز موعود در انجام تعهداتی که در قبال خلق و انقلاب داریم درنگ و تردید کنیم».<ref>[https://www.mojahedin.org/news/150167 گزراش ماهه مبارزه انقلابی مسلحانه]</ref></blockquote><blockquote></blockquote>
 
وبسایت [[سازمان مجاهدین خلق ایران]] در این خصوص می‌نویسد:<blockquote>«موسی در این دوران درخشان، اصالت و عظمت ِنقش یک‌عنصر موحدِ مجاهد را در رأس فرماندهی انقلاب و سازمان ِرهبری کننده‌ی آن به بهترین وجه اثبات کرد».<ref name=":0" /></blockquote>سخنرانی‌های موسی خیابانی همواره الهام‌بخش نسل جوان بود.
 
اعتقاد موسی به مبارزه و خط و مشی سازمان را می‌توان در جملاتی که برای [[مسعود رجوی]] نوشته‌است دید؛ موسی خیابانی در خصوص ۳۰خرداد و واردشدن [[سازمان مجاهدین خلق ایران|سازمان مجاهدین]] به مرحله‌ی مبارزه‌ی قهرآمیز نوشته است: <blockquote>«ما تا آخر در این راه خواهیم جنگید، اگر ما یک عاشورا در پیش داشته باشیم و تمام سازمان را نیز فدا و قربانی کنیم نباید در روز موعود در انجام تعهداتی که در قبال خلق و انقلاب داریم درنگ و تردید کنیم».<ref>[https://www.mojahedin.org/news/150167 گزراش ماهه مبارزه انقلابی مسلحانه]</ref></blockquote><blockquote></blockquote>


=== سخنرانی‌های موسی خیابانی ===
=== سخنرانی‌های موسی خیابانی ===
در دوران مبارزات سیاسی [[سازمان مجاهدین خلق ایران|سازمان مجاهدین خلق]] سخنرانی‌های موسی خیابانی بسیار مورد استقبال اقشار مختلف بخصوص نسل جوان قرار می‌گرفت.
در دوران مبارزات سیاسی [[سازمان مجاهدین خلق ایران|سازمان مجاهدین خلق]] سخنرانی‌های موسی خیابانی بسیار مورد استقبال اقشار مختلف بخصوص نسل جوان قرار می‌گرفت.
* '''بخشی از سخنرانی موسی خیابانی در منزل پدری ناصر صادق ۳۰ فروردین ۱۳۵۹'''
* '''بخشی از سخنرانی موسی خیابانی در منزل پدری ناصر صادق در ۳۰فروردین ۱۳۵۹'''
[[پرونده:موسی خیابانی سخنرانی در منزل پدری ناصر صادق.jpg|جایگزین=موسی خیابانی سخنرانی در منزل پدری ناصر صادق|بندانگشتی|موسی خیابانی سخنرانی در منزل پدری ناصر صادق]]موسی خیابانی در یک سخنرانی در منزل پدر ناصر صادق برای حضار می‌گوید:[[پرونده:موسی خیابانی در حال سخنرانی.JPG|جایگزین=موسی خیابانی در حال سخنرانی در مسجد دانشگاه تهران |بندانگشتی|موسی خیابانی در حال سخنرانی در مسجد دانشگاه تهران]]
[[پرونده:موسی خیابانی سخنرانی در منزل پدری ناصر صادق.jpg|جایگزین=موسی خیابانی سخنرانی در منزل پدری ناصر صادق|بندانگشتی|موسی خیابانی سخنرانی در منزل پدری ناصر صادق]]موسی خیابانی در یک سخنرانی در منزل پدر ناصر صادق برای حضار می‌گوید:[[پرونده:موسی خیابانی در حال سخنرانی.JPG|جایگزین=موسی خیابانی در حال سخنرانی در مسجد دانشگاه تهران |بندانگشتی|موسی خیابانی در حال سخنرانی در مسجد دانشگاه تهران]]
«... بهرحال روزها و سال‌ها گذشت، شهدایی تقدیم کردیم، این لازمه یک انقلاب و یک حرکت انقلابی است، نثار شهیدان، نثار خون، تقدیم کاروانی از شکنجه شده و زندانیان، لازمه حرکت انقلابی بود، ما به یک مقطع دیگری رسیدیم در حرکت خودمون، به مقطعی که قرین است با شهادت برادران شهیدمون کاظم و مصطفی، سال‌ها ما با این برادران در زندانها بودیم، ادامه فعالیت و مبارزه شون رو در زندانها نظاره میکردیم، کاظم را می دیدیم که چگونه از صبح تا شام در اون شرایطی جهنمی زندان که سرهنگ زمانی برقرار کرده بود، در سوراخهای بندهای زندان قصر به وظایف انقلابی خود عمل میکنه، بچه ها رو سازمان می داد، اونها را آموزش میده، سعی میکنه روحیه انقلابی اونها تقویت بشه، مرتبا سعی میکرد از بیرون خبر داشته باشه، به بیرون خبر بده، کاظم رو میدونیم چرا کشتند، بعدا معلوم شد که کاظم آدرس اون ساواکی که کشته شد نیک تر بود ظاهرا اون رو به بیرون رد کرد، آدرس سرهنگ زمانی رو سرهنگ ژیان پناه رو به بیرون رد کرده بود، بعدا معلوم شد که کاظم دهها نفر از بچه ها رو که در زندان بودند و آزاد شده بودند با سازمان بیرون ربط داده بینشون ارتباط برقرار کرده، از صبح تا شام کاظم را میدیدیم، مصطفی را هم می دیدیم، رسیدیم به یک مقطعی دیگر همزمان با شهادت همین برادران، یکبار دیگه ما ضربه خوردیم، این دفعه ضربه‌ای سخت تر از قبل، این دفعه ضربه ای که تمام موجودیت مون رو زیر علامت سؤال و مورد ابهام و تردید قرار داد، این دفعه ضربه ای از درون، خوب میدونید ضربه اپورتونیستها، شرایطی این دفعه واقعا سخت تر بود، در سال ۵۰ ما فقط از طرف رژیم و ساواک تهدید می شدیم، زیر فشار رژیم بودیم، و در خارج از آن مورد احترام، عزیز، هر کسی که خوب سعی می کرد هر چی از دستش بر میآد کمکی به ما بکنه، دستی ولو از دور به حرکت ما داشته باشه، اما این زمان در سال ۵۴ شرایط دیگر فرق می کرد، ما این دفعه از طرف علاوه بر رژیم جریان‌های دیگری نیز، زیر سخت ترین فشارها قرار گرفتیم، زیاد وارد تشریح نمی شوم، منظورم رو میدونید توی کتابها خوندید، هنوز هم ما به مقدار زیادی توان آن روزها را می پردازیم، تاوان اون مقاومتها رو می پردازیم که در آن روز کردیم به ما گفتند توبه کنید شما منحرفید، ما گفتیم نه، مگر نمی بینید که عده ای درونتون مارکسیست شدند، خوب شده باشند، این دلیل بر عدم حقانیت ما نیست، منحرفین آدمها در دودمان انبیا و اوصیا بودند، موسی چهل روز قوم خودش رو ترک کرد، چهل روز فقط بعد از اون همه زحمت که کشید تا اینها را آگاه کند تا اینها را نجات بدهد، وقتی از میقات برگشت دید همه قوم گوساله پرست شده اند، داستانش رو میدونید، اشاره شد به آیه ای، هر جریان حقی ممکنه با عناصر باطل گهگاه آمیخته بشه، مثل جریان آبی که کفی بر لب میآره، هیچ حرکت انقلابی نبوده که با این مسایل روبرو نباشه، این دلیل بر عدم حقانیت ما نیست ما راهمان درست بوده حق بوده، و ما می‌دونیم و مطمئنیم و معتقدیم که این کف باطل هر چه زودتر به کناری خواهد رفت، اونروزها واقعا این ادعا خیلی ادعای بزرگی بود و اثبات اونهم خیلی مشکل بود، چون بر عکس تمام واقعیات موجود بود، ما همه چیزمون رو از دست داده بودیم، ما از هر طرف زیر فشار بودیم، تازه کاظم و مصطفی رو کشته بودند، ما دائم زیر شکنجه ساواک بودیم در زندان اوین، از چپ و راست این آقایون تازه مارکسیست شده که خدا میدونه هیچ خدایی را بنده نبودند، و اون آقایون دیگر هم همین طور میگفتند توبه کنید، آخر برای چی توبه کنیم، کدوم کار غلط، کدوم حرکت غلط رو کردیم، در هر صورت اون روزها هم گذشت، ما روزها با خودمون می‌گفتیم خوب اگر ما حقیقتی و حقانیتی در کارمان بوده باشه، اگر ما حرکتمون بر حق بوده باشه، مسلما ما از بین نخواهیم رفت نمی‌دونستیم هم چطور واقعا نمی‌دونستیم، ولی می‌دونستیم که از بین نخواهیم رفت و می‌دونستیم که این مدعی‌ها اونها از بین خواهند رفت…»
«... بهرحال روزها و سال‌ها گذشت، شهدایی تقدیم کردیم، این لازمه‌ی یک انقلاب و یک حرکت انقلابی است، نثار شهیدان، نثار خون، تقدیم کاروانی از شکنجه شده و زندانیان، لازمه‌ی حرکت انقلابی بود، ما به یک مقطع دیگری رسیدیم در حرکت خودمون، به مقطعی که قرین است با شهادت برادران شهیدمون کاظم و مصطفی، سال‌ها ما با این برادران در زندانها بودیم، ادامه‌ی فعالیت و مبارزه‌شون رو در زندانها نظاره می‌کردیم، کاظم را می‌دیدیم که چگونه از صبح تا شام در اون شرایط جهنمی زندان که سرهنگ زمانی برقرار کرده بود، در سوراخهای بندهای زندان قصر به وظایف انقلابی خود عمل میکنه، بچه‌ها رو سازمان می‌داد، اونها را آموزش میده، سعی میکنه روحیه‌ی انقلابی اونها تقویت بشه، مرتبا سعی می‌کرد از بیرون خبر داشته باشه، به بیرون خبر بده، کاظم رو می‌دونیم چرا کشتند، بعدا معلوم شد که کاظم آدرس اون ساواکی که کشته شد «نیک‌تر» بود ظاهرا اون رو به بیرون رد کرد، آدرس سرهنگ زمانی رو سرهنگ ژیان پناه رو به بیرون رد کرده بود، بعدا معلوم شد که کاظم ده‌ها نفر از بچه‌ها رو که در زندان بودند و آزاد شده بودند با سازمان بیرون ربط داده و بینشون ارتباط برقرار کرده، از صبح تا شام کاظم را می‌دیدیم، مصطفی را هم می‌دیدیم، رسیدیم به یک مقطعی دیگر همزمان با شهادت همین برادران، یکبار دیگه ما ضربه خوردیم، این دفعه ضربه‌ای سخت‌تر از قبل، این دفعه ضربه‌ای که تمام موجودیت‌مون رو زیر علامت سؤال و مورد ابهام و تردید قرار داد، این دفعه ضربه‌ای از درون، خوب می‌دونید ضربه‌ی اپورتونیستها، شرایط این دفعه واقعا سخت‌تر بود، در سال ۵۰ ما فقط از طرف رژیم و ساواک تهدید می‌شدیم، زیر فشار رژیم بودیم، و در خارج از آن مورد احترام، عزیز، هر کسی که خب سعی می‌کرد هر چی از دستش بر میآد کمکی به ما بکنه، دستی ولو از دور به حرکت ما داشته باشه، اما این زمان در سال ۵۴ شرایط دیگر فرق می‌کرد، ما ایندفعه از طرف علاوه بر رژیم جریان‌های دیگری نیز، زیر سخت‌ترین فشارها قرار گرفتیم، زیاد وارد تشریح نمی‌شوم، منظورم رو می‌دونید توی کتابها خوندید، هنوز هم ما به مقدار زیادی تاوان آن روزها را می‌پردازیم، تاوان اون مقاومتها رو می‌پردازیم که در آن روز کردیم به ما گفتند توبه کنید شما منحرفید، ما گفتیم نه، مگر نمی‌بینید که عده‌ای درونتون مارکسیست شدند، خب شده باشند، این دلیل بر عدم حقانیت ما نیست، منحرفین آدمها در دودمان انبیاء و اوصیاء بودند، موسی ۴۰روز قوم خودش رو ترک کرد، ۴۰روز فقط، بعد از اون همه‌ زحمت که کشید تا اینها را آگاه کند تا اینها را نجات بدهد، وقتی از میقات برگشت دید همه‌ی قوم گوساله‌پرست شده‌اند، داستانش رو می‌دونید، اشاره شد به آیه‌ای، هر جریان حقی ممکنه با عناصر باطل گهگاه آمیخته بشه، مثل جریان آبی که کفی بر لب میآره، هیچ حرکت انقلابی نبوده که با این مسایل روبرو نباشه، این دلیل بر عدم حقانیت ما نیست ما راهمان درست بوده حق بوده، و ما می‌دونیم و مطمئنیم و معتقدیم که این کف باطل هرچه زودتر به کناری خواهد رفت، اون‌روزها واقعا این ادعا خیلی ادعای بزرگی بود و اثبات اونهم خیلی مشکل بود، چون برعکس تمام واقعیات موجود بود، ما همه چیزمون رو از دست داده بودیم، ما از هر طرف زیر فشار بودیم، تازه کاظم و مصطفی رو کشته بودند، ما دائم زیر شکنجه‌ی ساواک بودیم در زندان اوین، از چپ و راست این آقایون تازه مارکسیست شده که خدا میدونه هیچ خدایی را بنده نبودند، و اون آقایون دیگر هم همینطور می‌گفتند توبه کنید، آخر برای چی توبه کنیم، کدوم کار غلط، کدوم حرکت غلط رو کردیم، در هر صورت اون روزها هم گذشت، ما روزها با خودمون می‌گفتیم خوب اگر ما حقیقتی و حقانیتی در کارمان بوده باشه، اگر ما حرکتمون بر حق بوده باشه، مسلما ما از بین نخواهیم رفت نمی‌دونستیم هم چطور واقعا نمی‌دونستیم، ولی می‌دونستیم که از بین نخواهیم رفت و می‌دونستیم که این مدعی‌ها اونها از بین خواهند رفت…»
* '''بخشی از سخنرانی موسی خیابانی در میتینگ انتخاباتی مجاهدین'''
* '''بخشی از سخنرانی موسی خیابانی در میتینگ انتخاباتی مجاهدین'''
موسی خیابانی در میتینگ انتخاباتی مجاهدین در زمین چمن دانشگاه تهران در سال ۱۳۵۸ طی سخنانی گفت:
موسی خیابانی در میتینگ انتخاباتی مجاهدین در زمین چمن دانشگاه تهران در سال ۱۳۵۸ طی سخنانی گفت:
۲۱

ویرایش