۷٬۳۴۸
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
[[پرونده:موقعیت انقلابی در ایران.JPG|جایگزین=موقعیت انقلابی|بندانگشتی|موقعیت انقلابی چیست؟]] | |||
'''موقعیت انقلابی،''' به مجموعهای از شرایط میگویند که باعث | '''موقعیت انقلابی،''' به مجموعهای از شرایط میگویند که باعث شکلگیری انقلاب و تغییر بنیادین در ساختار سیاسی و طبقاتی یک جامعه میشود. انقلاب بدون موقعیت انقلابی غیرممکن است. با این همه هر موقعیت انقلابی به انقلاب ختم نمیشود. شرایط لازم برای وقوع یک انقلاب به دو دسته شرایط عینی و شرایط ذهنی تقسیم میشوند. اگر هر کدام از این دو شرایط مهیا نباشد انقلاب به وقوع نخواهد پیوست. شرایط عینی انقلاب در یک نگاه کلی شامل ظرفیت و پتانسیل انقلابی جامعه است. نارضایتی و جوشش انقلابی در یک جامعه که وضعیت را برای عمل انقلابی آماده میکند نشان از فراهم آمدن شرایط عینی انقلاب است. با این وجود شرایط عینی برای وقوع یک انقلاب کافی نیست. دومین ضرورت انقلاب شرایط ذهنی است. شرایط ذهنی یعنی وجود عنصر رهبری کننده که بتواند هدایت جامعه، سازماندهی، طراحی و ... را در امر انقلاب به عهده بگیرد. موقعیت انقلابی زمانی به انقلاب منجر میشود که شرایط عینی با شرایط ذهنی همراه شوند. | ||
== تعریف علمی موقعیت انقلابی == | == تعریف علمی موقعیت انقلابی == | ||
انقلاب اجتماعی عبارتست از حل تضادهای اجتماعی به نحوی که به تغییر کیفی اوضاع اقتصادی و مناسبات اجتماعی منجر شود و ساختار متکاملتر اجتماعی را بوجود آورد. «موقعیت انقلابی» بخشی از تئوری انقلاب اجتماعی است. این تئوری آموزشی جهانشمول است و قانونمندی عام روند انقلابی را در تمام جهان بیان | انقلاب اجتماعی عبارتست از حل تضادهای اجتماعی به نحوی که به تغییر کیفی اوضاع اقتصادی و مناسبات اجتماعی منجر شود و ساختار متکاملتر اجتماعی را بوجود آورد. «موقعیت انقلابی» بخشی از تئوری انقلاب اجتماعی است. این تئوری آموزشی جهانشمول است و قانونمندی عام روند انقلابی را در تمام جهان بیان میکند. بحث شرایط عینی و شرایط ذهنی بخشی از مقولهی «موقعیت انقلابی» است. | ||
=== شرایط عینی و شرایط ذهنی === | === شرایط عینی و شرایط ذهنی === | ||
خط ۹: | خط ۹: | ||
# ادامه حاکمیت برای رژیم حاکم بدون ایجاد تغییرات امکان ندارد؛ بحران در میان سران حاکمیت یعنی بحران سیاسی در طبقهی حاکم موجب پیدایش شکافی میشود که نارضایتی و شورش مردم ستمدیده در آن راه مییابد. برای شروع انقلاب معمولا کافی نیست که پایینیها نخواهند به روال سابق زندگی کنند، بلکه علاوه بر آن لازم است که بالاییها هم نتوانند به روال سابق حکومت کنند . | # ادامه حاکمیت برای رژیم حاکم بدون ایجاد تغییرات امکان ندارد؛ بحران در میان سران حاکمیت یعنی بحران سیاسی در طبقهی حاکم موجب پیدایش شکافی میشود که نارضایتی و شورش مردم ستمدیده در آن راه مییابد. برای شروع انقلاب معمولا کافی نیست که پایینیها نخواهند به روال سابق زندگی کنند، بلکه علاوه بر آن لازم است که بالاییها هم نتوانند به روال سابق حکومت کنند . | ||
# تشدید بی سابقه فقر و بدبختی مردم ستمزده که کار را به نحوی بی سابقه به تشدید تضاد بین مردم و هیئت حاکمه میکشاند. | # تشدید بی سابقه فقر و بدبختی مردم ستمزده که کار را به نحوی بی سابقه به تشدید تضاد بین مردم و هیئت حاکمه میکشاند. | ||
# افزایش قابل توجه فعالیتهای مردمی که به هنگام «آرامش» تن به غارت | # افزایش قابل توجه فعالیتهای مردمی که به هنگام «آرامش» تن به غارت میدهند؛ اما در سرفصلهای توقانی و شورش تحت تاثیر بحران عمومی و یا در نتیجه اقدامات هیئت حاکمه بیش از پیش و به مبارزه تاریخی جلب می شوند و به نحوی بی سابقه آمادگی پیدا میکنند که به عمل انقلابی دست بزنند.<ref name=":0">[http://www.hasteh.se/jadid-filer/ketab/lenin/lenin.pdf سقوط انترناسیونال دوم از لنین]</ref> | ||
لنین، یکی از بارزترین نشانههای انقلاب را این گونه توضیح میدهد که: «مردم از دولت جدا شده اند و به لزوم استقرار نظم جدید پی بردهاند.» او از «برآمد سیاسی آشکار طبقات و تودهها» سخن میگوید. آنانکه دیگر حکومت و نظم موجود را برنمیتابند و دیگر نمیخواهند به استثمارگران و | لنین، یکی از بارزترین نشانههای انقلاب را این گونه توضیح میدهد که: «مردم از دولت جدا شده اند و به لزوم استقرار نظم جدید پی بردهاند.» او از «برآمد سیاسی آشکار طبقات و تودهها» سخن میگوید. آنانکه دیگر حکومت و نظم موجود را برنمیتابند و دیگر نمیخواهند به استثمارگران و ستمکاران اجازه دهند که آنها را همچنان بچاپند و همچون گذشته بر آنان حکومت کنند. در نتیجه تودهها پا به میدان مبارزه سیاسی با حکومت گذاشته و نظم او را به چالش میکشند. | ||
بهعنوان یک قانون عمومی، بدون این تغییرات عینی، که مستقل از اختیارات احزاب و گروهها و طبقات میباشد، انقلاب، غیر ممکن است.<blockquote>لنین در این مورد میگوید:</blockquote> | بهعنوان یک قانون عمومی، بدون این تغییرات عینی، که مستقل از اختیارات احزاب و گروهها و طبقات میباشد، انقلاب، غیر ممکن است.<blockquote>لنین در این مورد میگوید:</blockquote> | ||
[[پرونده:انقلاب اکتبر.jpg|جایگزین=انقلاب اکتبر|بندانگشتی|انقلاب شوروی]] | [[پرونده:انقلاب اکتبر.jpg|جایگزین=انقلاب اکتبر|بندانگشتی|انقلاب شوروی]] | ||
<blockquote>«چنین موقعیتی در سال ۱۹۰۵ در روسیه و در تمام دوران انقلاب اکتبر در غرب وجود داشت . اما آن موقعیت همچنین در سالهای شصت در قرن | <blockquote>«چنین موقعیتی در سال ۱۹۰۵ در روسیه و در تمام دوران انقلاب اکتبر در غرب وجود داشت. اما آن موقعیت همچنین در سالهای شصت در قرن ۱۹ در آلمان و در سالهای ۶۱-۱۸۵۹ و ۸۰-۱۸۷۹ در روسیه وجود داشت اگر چه در این حالات، انقلابی به وقوع نپیوست. چرا ؟ بخاطر اینکه هر موقعیت انقلابی باعث انقلاب نمیشود. در چنین شرایطی فقط وقتی انقلاب به وقوع میپیوندد که علاوه بر تغییراتی که در بالا ذکر شد، تغییری ذهنی هم اضافه شود. یعنی نیروی پیشتاز برای به انجام رساندن عملیات تودهای انقلابی به قدر کافی قوی باشد تا بتواند دولت قدیم را (که حتی در دوره بحران هم اگر سرنگون نشود به خودی خود سقوط نمیکند) براندازد ( و یا جابجا ) کند.»</blockquote>بنابراین شرط ذهنی همان عنصر رهبری یا سازمان پیشتاز است. پس هنگامی که موقعیت انقلابی یا به عبارتی شرط عینی انقلاب فراهم شد، باید توانایی نیروی پیشتاز، به اقدامات مردمی اضافه شود تا آنان بتواند دولت کهنه را که هیچوقت حتی در درون بحرانها نیز اگر آن را «برنیاندازند» به خودی خود «بر نمیافتد»، درهم بشکند.<ref name=":0" /> | ||
لنین به حرکت کشانده شدن یکباره «تعداد بسیار زیاد و بی سابقهای» از افراد جامعه را به عنوان نشانهای از انقلاب ذکر میکند که البته همواره با قهرمانی و جانباری تودههای انقلاب کننده همراه است. او توضیح میدهد که در دوران انقلاب، تودهها، در مقیاس میلیونی بهپا میخیزند. «عموم افراد جامعه» که پیش از این به زندگی غیر سیاسی مشغول بودند، با «افزایش فوقالعاده سریع و یکباره و ناگهانی» بهپا خاسته و «به طور فعال، مستقل و مؤثر در زندگی سیاسی و در کار ساختن دولت شرکت میکنند».<ref>[https://www.marxists.org/farsi/archive/lenin/works/1917/vazayefe-poroletaria.pdf کتاب وظایف پرولتاریا در انقلاب ما از لنین]</ref> این تودهها در جریان مبارزه خود با رژیم حاکم و نظم سیاسی و اجتماعییی که آن رژیم در جامعه بر قرار کرده است، یعنی در واقع در مبارزه با روبنای حاکم، در صدد ایجاد حکومت و نظم سیاسی و اجتماعی جدیدی بر میآیند. | لنین به حرکت کشانده شدن یکباره «تعداد بسیار زیاد و بی سابقهای» از افراد جامعه را به عنوان نشانهای از انقلاب ذکر میکند که البته همواره با قهرمانی و جانباری تودههای انقلاب کننده همراه است. او توضیح میدهد که در دوران انقلاب، تودهها، در مقیاس میلیونی بهپا میخیزند. «عموم افراد جامعه» که پیش از این به زندگی غیر سیاسی مشغول بودند، با «افزایش فوقالعاده سریع و یکباره و ناگهانی» بهپا خاسته و «به طور فعال، مستقل و مؤثر در زندگی سیاسی و در کار ساختن دولت شرکت میکنند».<ref>[https://www.marxists.org/farsi/archive/lenin/works/1917/vazayefe-poroletaria.pdf کتاب وظایف پرولتاریا در انقلاب ما از لنین]</ref> این تودهها در جریان مبارزه خود با رژیم حاکم و نظم سیاسی و اجتماعییی که آن رژیم در جامعه بر قرار کرده است، یعنی در واقع در مبارزه با روبنای حاکم، در صدد ایجاد حکومت و نظم سیاسی و اجتماعی جدیدی بر میآیند. | ||
لازم است که شرایط ذهنی، هماهنگ با موقعیت انقلابی، عمل نماید یعنی نیروهای انقلابی و پیشتاز سازمانیافته بوده و | لازم است که شرایط ذهنی، هماهنگ با موقعیت انقلابی، عمل نماید یعنی نیروهای انقلابی و پیشتاز سازمانیافته بوده و بتوانند با مردم عمیقترین روابط را برقرار کنند و آنها را زیر یک شعار واحد گرد آورند و متشکل سازند. نیروی پیشتاز باید بتواند بر مبنای سیاستی صحیح و اصولی، مردم را در تهاجم علیه حکومت، به سوی پیروزی هدایت کند. اخلال و اشکال در هر یک از این اجزاء می تواند انقلاب را به گمراهی بکشاند و دچار شکست کند یا راهحل بینابینی و سازشکارانهای را بر جامعه تحمل کند. | ||
عوامل مختلفی می توانند در پیدایش و تعمیق وضعیت انقلابی موثر | عوامل مختلفی می توانند در پیدایش و تعمیق وضعیت انقلابی موثر باشند. هم پیوندی و ارتباطات بین المللی، دگرگونی های کشورهای پیشرفته و در ممالک همسایه، می تواند سریعا و عمیقا بر انقلاب تاثیر بگذارد | ||
به همین دلیل است که نیروی پیشتاز یعنی عامل ذهنی باید هشیار، آماده و بیدار متوجه این تغییرات و عوامل مختلف و تاثیرگذار باشد و مواضع و تصمیمات ضروری را اتخاذ کند. | به همین دلیل است که نیروی پیشتاز یعنی عامل ذهنی باید هشیار، آماده و بیدار متوجه این تغییرات و عوامل مختلف و تاثیرگذار باشد و مواضع و تصمیمات ضروری را اتخاذ کند. | ||
وضعیت انقلابی و به عبارتی شرط | وضعیت انقلابی و به عبارتی شرط عینی انقلاب میتواند به سرعت و بطور ناگهانی پدید آید. به همین دلیل است که نقش عامل ذهنی افزایش مییابد و اهمیت آمادگی و فعالیتها و مسئولیت آن در قبال چگونگی روند انقلاب بیشتر میشود. | ||
در اواخر ماه ژوئیه سال ۱۹۱۷ لنین در مقاله «درسهای انقلاب» مینویسد: «هر انقلابى به معناى یک تحول ناگهانى و شدید در زندگى تودههاى عظیم مردم است». سپس، وی به طور مشخص، از «دوران انقلاب» صحبت | در اواخر ماه ژوئیه سال ۱۹۱۷ لنین در مقاله «درسهای انقلاب» مینویسد: «هر انقلابى به معناى یک تحول ناگهانى و شدید در زندگى تودههاى عظیم مردم است». سپس، وی به طور مشخص، از «دوران انقلاب» صحبت میکند که طی آن «دهها میلیون تن از مردم در هر هفته بیش از یک سال زندگی عادی و خوابآلود چیز میآموزند».<ref>[https://www.marxists.org/farsi/archive/lenin/works/1917/darshaye-enghelab.htm کتاب درسهای انقلاب از لنین]</ref> | ||
== موقعیت انقلابی در ایران == | == موقعیت انقلابی در ایران == | ||
=== شرایط عینی و ذهنی در ایران === | === شرایط عینی و ذهنی در ایران === | ||
بنا به تحلیل اپوزیسیون ایران،سازمان مجاهدین خلق و بسیاری دیگر از مخالفین رژیم ایران، موقعیت انقلابی، یعنی شرط عینی انقلاب سالهاست در ایران | بنا به تحلیل اپوزیسیون ایران،سازمان مجاهدین خلق و بسیاری دیگر از مخالفین رژیم ایران، موقعیت انقلابی، یعنی شرط عینی انقلاب سالهاست در ایران فراهم است و هر لحظه بیشتر از قبل گسترش مییابد. اگر در جدیدترین اظهارات رهبران رژیم ایران دقت کنیم آنان از وضعیت کنونی خود با تعابیری چون «پیچ تند»، «سال ویژه»، «سال پراهمیت»، «تابستان داغ!» نام میبرند. همچنین میزان نارضایتی مردم از حکومت، تشدید بی سابقه فقر و رنج اقشار مختلف نشاندهندهی فراهم بودن شرط عینی است. | ||
سران نظام مستمرا یا به صورت نوبهای به توطئههای بیرونی یا فعالیت عناصر غیربومی یا نفوذ عوامل مجاهدین در تظاهرات مختلف در ایران اشاره میکنند. | |||
[[سازمان مجاهدین خلق ایران]] به عنوان سازمانی با بیش از چهاردهه سابقه مبارزه با رژیم ایران اقدام به تشکیل گستردهی [[کانونهای شورشی]] در ایران کرده است. استراتژی کانونهای شورشی و ارتش آزادی برای سرنگونی رژیم ایران، استراتژی اعلامشدهی سازمان مجاهدین خلق است. به این ترتیب بنابر تعاریف علمی شرایط ذهنی انقلاب نیز در ایران فراهم یا در حال گسترش است. | [[سازمان مجاهدین خلق ایران]] به عنوان سازمانی با بیش از چهاردهه سابقه مبارزه با رژیم ایران اقدام به تشکیل گستردهی [[کانونهای شورشی]] در ایران کرده است. استراتژی کانونهای شورشی و ارتش آزادی برای سرنگونی رژیم ایران، استراتژی اعلامشدهی سازمان مجاهدین خلق است. به این ترتیب بنابر تعاریف علمی شرایط ذهنی انقلاب نیز در ایران فراهم یا در حال گسترش است. | ||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
===کارکرد پیشتاز از نظر مجاهدین=== | ===کارکرد پیشتاز از نظر مجاهدین=== | ||
سازمان مجاهدین خلق به مثابه اپوزیسیون و پیشتاز در جنبش مبارزهی ایران، نقش عنصر ذهنی در قیام و نارضایتی عمومی بسیار مهم میداند. این سازمان اساسا معتقد است که نقطهی ضعف جنبشهای آزادیخواهانه در ایران از صدسال پیش تا کنون وجود نداشتن یک سازمان پیشتاز و سازمانیافته بوده است. محمد حنیفنژاد بنیانگذار سازمان مجاهدین خلق به همراه دو تن دیگر از بنیانگذاران این سازمان، یعنی سعید محسن و علی اصغر بدیع زادگان، در جمعبندی مبارزات گذشته و علت شکست آنها به این نتیجه رسیدند که مهمترین کمبود در این مبارزات، عدم وجود یک نیروی پیشتاز با سازماندهی قوی بوده است. آنها معتقد بودند اگر دکتر محمد مصدق از حمایت چنین سازمانی برخوردار بود میتوانست در مقابل مشکلات ایستادگی کند و سرانجام هرگز توسط دستههای لمپن شعبان بیمخ سرنگون نمیشد. جمعبندی سازمان مجاهدین از علل شکست مبارزات گذشته شامل سه محور میشود که هر سه به نواقصی در شرط ذهنی یعنی سازمان رهبری کننده اشاره دارد: | سازمان مجاهدین خلق به مثابه اپوزیسیون و پیشتاز در جنبش مبارزهی ایران، نقش عنصر ذهنی در قیام و نارضایتی عمومی را بسیار مهم میداند. این سازمان اساسا معتقد است که نقطهی ضعف جنبشهای آزادیخواهانه در ایران از صدسال پیش تا کنون وجود نداشتن یک سازمان پیشتاز و سازمانیافته بوده است. محمد حنیفنژاد بنیانگذار سازمان مجاهدین خلق به همراه دو تن دیگر از بنیانگذاران این سازمان، یعنی سعید محسن و علی اصغر بدیع زادگان، در جمعبندی مبارزات گذشته و علت شکست آنها به این نتیجه رسیدند که مهمترین کمبود در این مبارزات، عدم وجود یک نیروی پیشتاز با سازماندهی قوی بوده است. آنها معتقد بودند اگر دکتر محمد مصدق از حمایت چنین سازمانی برخوردار بود میتوانست در مقابل مشکلات ایستادگی کند و سرانجام هرگز توسط دستههای لمپن شعبان بیمخ سرنگون نمیشد. جمعبندی سازمان مجاهدین از علل شکست مبارزات گذشته شامل سه محور میشود که هر سه به نواقصی در شرط ذهنی یعنی سازمان رهبری کننده اشاره دارد: | ||
* خلاء حضور رهبران ذیصلاح | * خلاء حضور رهبران ذیصلاح | ||
* حرفهای نبودن مبارزین (تمام وقت نبودن) | * حرفهای نبودن مبارزین (تمام وقت نبودن) | ||
* عدم وجود ایدئولوژی انقلابی در جنبش و مبارزه<ref>[https:// | * عدم وجود ایدئولوژی انقلابی در جنبش و مبارزه<ref>[https://www.spreaker.com/user/radiomojahed/9-1Y3HZ7 تاسیس سازمان مجاهدین خلق ایران و جمعبندی مبارزات گذشته]</ref> | ||
<blockquote>...حرکت خودجوش و خودانگیخته و شرایط عینی برای انقلاب، البته مبنای لازم و ضروری است. اما برای اینکه به هدف برسد نیازمند تشکل و سازمان یافتگی و هدایت و رهبری است. این همان شرط کافی و همان عنصر ذهنی مکمل است. شرایطِ عینی را تکمیل و بارور میکند.<ref>کتاب مبانی مشروعیت و مرزهای سرخ مقاومت از انتشارات سازمان مجاهدین خلق ایران فصل سوم، کارکرد و مسئولیت پیشتاز</ref></blockquote> | <blockquote>...حرکت خودجوش و خودانگیخته و شرایط عینی برای انقلاب، البته مبنای لازم و ضروری است. اما برای اینکه به هدف برسد نیازمند تشکل و سازمان یافتگی و هدایت و رهبری است. این همان شرط کافی و همان عنصر ذهنی مکمل است. شرایطِ عینی را تکمیل و بارور میکند.<ref>کتاب مبانی مشروعیت و مرزهای سرخ مقاومت از انتشارات سازمان مجاهدین خلق ایران فصل سوم، کارکرد و مسئولیت پیشتاز</ref></blockquote> | ||
==تاریخچه انقلاب و موقعیت انقلابی== | ==تاریخچه انقلاب و موقعیت انقلابی== | ||
خط ۷۶: | خط ۷۶: | ||
در افغانستان، ظاهرشاه، حاکم سنتی، در سال ۱۹۷۳ سرنگون و اعلام جمهوری شد. | در افغانستان، ظاهرشاه، حاکم سنتی، در سال ۱۹۷۳ سرنگون و اعلام جمهوری شد. | ||
انقلابهای ملی و ضداستعماری برای ایجاد رژیمهای دموکراتیک مبتنیبر قانون اساسی بود. این انقلابها اغلب گروه کثیری از خردهمالکان، صنعتگران، بازرگانان متوسط، و کارگران ماهر را در بر میگرفت. در این تحولات در مواردی، یک فرد موفق میشد حمایتهای مدنی و نظامی را مدیریت کند و قدرت بیشتری را در دستان خود متمرکز | انقلابهای ملی و ضداستعماری برای ایجاد رژیمهای دموکراتیک مبتنیبر قانون اساسی بود. این انقلابها اغلب گروه کثیری از خردهمالکان، صنعتگران، بازرگانان متوسط، و کارگران ماهر را در بر میگرفت. در این تحولات در مواردی، یک فرد موفق میشد حمایتهای مدنی و نظامی را مدیریت کند و قدرت بیشتری را در دستان خود متمرکز کند؛ ولی ساختار طبقاتی جامعه را تغییر نمیدادند. آنها انتخابات را مهندسی میکردند و دادگاههای قانون اساسی و مجلسین را به یک شکل بی محتوا تبدیل میکردند. این افراد بعدها دیکتاتوری پیشه کردند و با نام بردن صوری از قانون اساسی حکومت میکردند، | ||
اولین دیکتاتور از این نوع دیکتاتوری دیاز در مکزیک بود که سقوط کرد و انتخابات ساختگی او در سال ۱۹۱۰ موجب شورشهای روستایی و شهری شد.[[پرونده:انقلاب ایران.JPG|جایگزین=انقلاب ایران|بندانگشتی|تصاویری از انقلابیون ایران در سه دوره تاریخی]]دیکتاتور دیگر باتیستیا در کوبا بود که در سال ۱۹۵۹ توسط یک ائتلاف دهقانی شهری به رهبری فیدل کاسترو سرنگون شد. | اولین دیکتاتور از این نوع دیکتاتوری دیاز در مکزیک بود که سقوط کرد و انتخابات ساختگی او در سال ۱۹۱۰ موجب شورشهای روستایی و شهری شد.[[پرونده:انقلاب ایران.JPG|جایگزین=انقلاب ایران|بندانگشتی|تصاویری از انقلابیون ایران در سه دوره تاریخی]]دیکتاتور دیگر باتیستیا در کوبا بود که در سال ۱۹۵۹ توسط یک ائتلاف دهقانی شهری به رهبری فیدل کاسترو سرنگون شد. |