۲٬۳۲۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۹: | خط ۹: | ||
# ادامه حاکمیت برای رژیم حاکم بدون ایجاد تغییرات امکان ندارد؛ بحران در میان سران حاکمیت یعنی بحران سیاسی در طبقهی حاکم موجب پیدایش شکافی میشود که نارضایتی و شورش مردم ستمدیده در آن راه مییابد. برای شروع انقلاب معمولا کافی نیست که پایینیها نخواهند به روال سابق زندگی کنند، بلکه علاوه بر آن لازم است که بالاییها هم نتوانند به روال سابق حکومت کنند . | # ادامه حاکمیت برای رژیم حاکم بدون ایجاد تغییرات امکان ندارد؛ بحران در میان سران حاکمیت یعنی بحران سیاسی در طبقهی حاکم موجب پیدایش شکافی میشود که نارضایتی و شورش مردم ستمدیده در آن راه مییابد. برای شروع انقلاب معمولا کافی نیست که پایینیها نخواهند به روال سابق زندگی کنند، بلکه علاوه بر آن لازم است که بالاییها هم نتوانند به روال سابق حکومت کنند . | ||
# تشدید بی سابقه فقر و بدبختی مردم ستمزده که کار را به نحوی بی سابقه به تشدید تضاد بین مردم و هیئت حاکمه میکشاند. | # تشدید بی سابقه فقر و بدبختی مردم ستمزده که کار را به نحوی بی سابقه به تشدید تضاد بین مردم و هیئت حاکمه میکشاند. | ||
# افزایش قابل توجه فعالیتهای مردمی که به هنگام «آرامش» تن به غارت | # افزایش قابل توجه فعالیتهای مردمی که به هنگام «آرامش» تن به غارت میدهند؛ اما در سرفصلهای توقانی و شورش تحت تاثیر بحران عمومی و یا در نتیجه اقدامات هیئت حاکمه بیش از پیش و به مبارزه تاریخی جلب می شوند و به نحوی بی سابقه آمادگی پیدا میکنند که به عمل انقلابی دست بزنند.<ref name=":0">[http://www.hasteh.se/jadid-filer/ketab/lenin/lenin.pdf سقوط انترناسیونال دوم از لنین]</ref> | ||
لنین، یکی از بارزترین نشانههای انقلاب را این گونه توضیح میدهد که: «مردم از دولت جدا شده اند و به لزوم استقرار نظم جدید پی بردهاند.» او از «برآمد سیاسی آشکار طبقات و تودهها» سخن میگوید. آنانکه دیگر حکومت و نظم موجود را برنمیتابند و دیگر نمیخواهند به استثمارگران و ستمکاران اجازه دهند که آنها را همچنان بچاپند و همچون گذشته بر آنان حکومت کنند. در نتیجه تودهها پا به میدان مبارزه سیاسی با حکومت گذاشته و نظم او را به چالش میکشند. | لنین، یکی از بارزترین نشانههای انقلاب را این گونه توضیح میدهد که: «مردم از دولت جدا شده اند و به لزوم استقرار نظم جدید پی بردهاند.» او از «برآمد سیاسی آشکار طبقات و تودهها» سخن میگوید. آنانکه دیگر حکومت و نظم موجود را برنمیتابند و دیگر نمیخواهند به استثمارگران و ستمکاران اجازه دهند که آنها را همچنان بچاپند و همچون گذشته بر آنان حکومت کنند. در نتیجه تودهها پا به میدان مبارزه سیاسی با حکومت گذاشته و نظم او را به چالش میکشند. | ||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
بنا به تحلیل اپوزیسیون ایران،سازمان مجاهدین خلق و بسیاری دیگر از مخالفین رژیم ایران، موقعیت انقلابی، یعنی شرط عینی انقلاب سالهاست در ایران فراهم است و هر لحظه بیشتر از قبل گسترش مییابد. اگر در جدیدترین اظهارات رهبران رژیم ایران دقت کنیم آنان از وضعیت کنونی خود با تعابیری چون «پیچ تند»، «سال ویژه»، «سال پراهمیت»، «تابستان داغ!» نام میبرند. همچنین میزان نارضایتی مردم از حکومت، تشدید بی سابقه فقر و رنج اقشار مختلف نشاندهندهی فراهم بودن شرط عینی است. | بنا به تحلیل اپوزیسیون ایران،سازمان مجاهدین خلق و بسیاری دیگر از مخالفین رژیم ایران، موقعیت انقلابی، یعنی شرط عینی انقلاب سالهاست در ایران فراهم است و هر لحظه بیشتر از قبل گسترش مییابد. اگر در جدیدترین اظهارات رهبران رژیم ایران دقت کنیم آنان از وضعیت کنونی خود با تعابیری چون «پیچ تند»، «سال ویژه»، «سال پراهمیت»، «تابستان داغ!» نام میبرند. همچنین میزان نارضایتی مردم از حکومت، تشدید بی سابقه فقر و رنج اقشار مختلف نشاندهندهی فراهم بودن شرط عینی است. | ||
سران نظام مستمرا یا به صورت نوبهای به توطئههای بیرونی یا فعالیت عناصر غیربومی یا نفوذ عوامل مجاهدین در تظاهرات مختلف در ایران اشاره میکنند. | |||
[[سازمان مجاهدین خلق ایران]] به عنوان سازمانی با بیش از چهاردهه سابقه مبارزه با رژیم ایران اقدام به تشکیل گستردهی [[کانونهای شورشی]] در ایران کرده است. استراتژی کانونهای شورشی و ارتش آزادی برای سرنگونی رژیم ایران، استراتژی اعلامشدهی سازمان مجاهدین خلق است. به این ترتیب بنابر تعاریف علمی شرایط ذهنی انقلاب نیز در ایران فراهم یا در حال گسترش است. | [[سازمان مجاهدین خلق ایران]] به عنوان سازمانی با بیش از چهاردهه سابقه مبارزه با رژیم ایران اقدام به تشکیل گستردهی [[کانونهای شورشی]] در ایران کرده است. استراتژی کانونهای شورشی و ارتش آزادی برای سرنگونی رژیم ایران، استراتژی اعلامشدهی سازمان مجاهدین خلق است. به این ترتیب بنابر تعاریف علمی شرایط ذهنی انقلاب نیز در ایران فراهم یا در حال گسترش است. | ||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
===کارکرد پیشتاز از نظر مجاهدین=== | ===کارکرد پیشتاز از نظر مجاهدین=== | ||
سازمان مجاهدین خلق به مثابه اپوزیسیون و پیشتاز در جنبش مبارزهی ایران، نقش عنصر ذهنی در قیام و نارضایتی عمومی بسیار مهم میداند. این سازمان اساسا معتقد است که نقطهی ضعف جنبشهای آزادیخواهانه در ایران از صدسال پیش تا کنون وجود نداشتن یک سازمان پیشتاز و سازمانیافته بوده است. محمد حنیفنژاد بنیانگذار سازمان مجاهدین خلق به همراه دو تن دیگر از بنیانگذاران این سازمان، یعنی سعید محسن و علی اصغر بدیع زادگان، در جمعبندی مبارزات گذشته و علت شکست آنها به این نتیجه رسیدند که مهمترین کمبود در این مبارزات، عدم وجود یک نیروی پیشتاز با سازماندهی قوی بوده است. آنها معتقد بودند اگر دکتر محمد مصدق از حمایت چنین سازمانی برخوردار بود میتوانست در مقابل مشکلات ایستادگی کند و سرانجام هرگز توسط دستههای لمپن شعبان بیمخ سرنگون نمیشد. جمعبندی سازمان مجاهدین از علل شکست مبارزات گذشته شامل سه محور میشود که هر سه به نواقصی در شرط ذهنی یعنی سازمان رهبری کننده اشاره دارد: | سازمان مجاهدین خلق به مثابه اپوزیسیون و پیشتاز در جنبش مبارزهی ایران، نقش عنصر ذهنی در قیام و نارضایتی عمومی را بسیار مهم میداند. این سازمان اساسا معتقد است که نقطهی ضعف جنبشهای آزادیخواهانه در ایران از صدسال پیش تا کنون وجود نداشتن یک سازمان پیشتاز و سازمانیافته بوده است. محمد حنیفنژاد بنیانگذار سازمان مجاهدین خلق به همراه دو تن دیگر از بنیانگذاران این سازمان، یعنی سعید محسن و علی اصغر بدیع زادگان، در جمعبندی مبارزات گذشته و علت شکست آنها به این نتیجه رسیدند که مهمترین کمبود در این مبارزات، عدم وجود یک نیروی پیشتاز با سازماندهی قوی بوده است. آنها معتقد بودند اگر دکتر محمد مصدق از حمایت چنین سازمانی برخوردار بود میتوانست در مقابل مشکلات ایستادگی کند و سرانجام هرگز توسط دستههای لمپن شعبان بیمخ سرنگون نمیشد. جمعبندی سازمان مجاهدین از علل شکست مبارزات گذشته شامل سه محور میشود که هر سه به نواقصی در شرط ذهنی یعنی سازمان رهبری کننده اشاره دارد: | ||
* خلاء حضور رهبران ذیصلاح | * خلاء حضور رهبران ذیصلاح | ||
* حرفهای نبودن مبارزین (تمام وقت نبودن) | * حرفهای نبودن مبارزین (تمام وقت نبودن) | ||
خط ۷۶: | خط ۷۶: | ||
در افغانستان، ظاهرشاه، حاکم سنتی، در سال ۱۹۷۳ سرنگون و اعلام جمهوری شد. | در افغانستان، ظاهرشاه، حاکم سنتی، در سال ۱۹۷۳ سرنگون و اعلام جمهوری شد. | ||
انقلابهای ملی و ضداستعماری برای ایجاد رژیمهای دموکراتیک مبتنیبر قانون اساسی بود. این انقلابها اغلب گروه کثیری از خردهمالکان، صنعتگران، بازرگانان متوسط، و کارگران ماهر را در بر میگرفت. در این تحولات در مواردی، یک فرد موفق میشد حمایتهای مدنی و نظامی را مدیریت کند و قدرت بیشتری را در دستان خود متمرکز | انقلابهای ملی و ضداستعماری برای ایجاد رژیمهای دموکراتیک مبتنیبر قانون اساسی بود. این انقلابها اغلب گروه کثیری از خردهمالکان، صنعتگران، بازرگانان متوسط، و کارگران ماهر را در بر میگرفت. در این تحولات در مواردی، یک فرد موفق میشد حمایتهای مدنی و نظامی را مدیریت کند و قدرت بیشتری را در دستان خود متمرکز کند؛ ولی ساختار طبقاتی جامعه را تغییر نمیدادند. آنها انتخابات را مهندسی میکردند و دادگاههای قانون اساسی و مجلسین را به یک شکل بی محتوا تبدیل میکردند. این افراد بعدها دیکتاتوری پیشه کردند و با نام بردن صوری از قانون اساسی حکومت میکردند، | ||
اولین دیکتاتور از این نوع دیکتاتوری دیاز در مکزیک بود که سقوط کرد و انتخابات ساختگی او در سال ۱۹۱۰ موجب شورشهای روستایی و شهری شد.[[پرونده:انقلاب ایران.JPG|جایگزین=انقلاب ایران|بندانگشتی|تصاویری از انقلابیون ایران در سه دوره تاریخی]]دیکتاتور دیگر باتیستیا در کوبا بود که در سال ۱۹۵۹ توسط یک ائتلاف دهقانی شهری به رهبری فیدل کاسترو سرنگون شد. | اولین دیکتاتور از این نوع دیکتاتوری دیاز در مکزیک بود که سقوط کرد و انتخابات ساختگی او در سال ۱۹۱۰ موجب شورشهای روستایی و شهری شد.[[پرونده:انقلاب ایران.JPG|جایگزین=انقلاب ایران|بندانگشتی|تصاویری از انقلابیون ایران در سه دوره تاریخی]]دیکتاتور دیگر باتیستیا در کوبا بود که در سال ۱۹۵۹ توسط یک ائتلاف دهقانی شهری به رهبری فیدل کاسترو سرنگون شد. |
ویرایش