مونا محمودنژاد: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۹ سپتامبر ۲۰۲۰
بدون خلاصۀ ویرایش
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{جعبه زندگینامه | اندازه جعبه = | عنوان = | نام = مونا محمودنژٰ...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵۰: خط ۵۰:
}}
}}


'''مونا محمودنژاد'''، (زاده‌ی ۱۸ شهریور ۱۳۴۴، شیراز – درگذشته‌ی ۲۸ خرداد ۱۳۶۲)، دانش آموز دبیرستان و معلم کلاس درس اخلاق کودکان بهائی در شیراز بود. او به همراه پدرش در اول  آبان ۱۳۶۱، در منزلشان دست‌گیر شد. مونا محمودنژاد در هنگام دست‌گیری ۱۶ سال داشت. جرم او از طرف دادگاه انقلاب شیراز، آموزش اصول و احکام دیانت بهائی به چند کودک هم‌دین خود اعلام شد. اما پس از مدت کوتاهی معلوم شد که اتهام مونا محمودنژاد و سایر بازداشت شدگان، عقیدتی است و جرم تمامی آن‌ها، پیروی از آئین بهائی است. به آنان گفته شده بود که اگر دین خود را انکار کنید و به اسلام بگروید، از شما رفع اتهام می‌شود و بلافاصله آزاد خواهید شد. اما مونا و دیگر بازداشت‌شدگان نپذیرفتند. در نظام جمهوری اسلامی، بهائیان جاسوس، مُرتد و کافر تلقی می‌شوند. آنان هیچ‌گونه حق و حقوقی از جمله حتی حق تحصیل ندارند. این درحالی است که جامعه‌ی بهائیان، وفاداری به حکومت و فرمانبرداری از آن را تکلیف شمرده و هیچ‌گونه دخالتی در سیاست نمی‌کنند؛ و ملزم به قوانین رژیم ایران هستند. مونا محمودنژاد سرانجام پس از ۸ ماه شکنجه و اذیت و آزار و تحقیر، به‌همراه ۹ زن دیگر از هم‌کیشان خود، در ۲۸ خرداد ۱۳۶۲، در میدان چوگان شیراز به دار آویخته شدند. رژیم ایران مونا محمودنژاد و سایر بهائیان اعدام شده را به قبرستان بهائیان شیراز برده و بدون رعایت هرگونه آئین و مراسم خاک‌سپاری، دفن کردند. از آن‌جا که مونا محمودنژاد سن کم‌تری نسبت به بقیه داشت، او را آخرین نفر اعدام می‌کنند تا شاید با دیدن حلق‌آویز شدن ۹ زن دیگر، از اعتقادش برگردد؛ اما وقتی نوبت مونا محمود‌نژاد رسید و برای آخرین بار به او مهلت داده شد تا از دین خود برگردد او نپذیرفت و  حلق‌آویز شد. یدالله محمودنژاد، پدر مونا نیز سه ماه قبل اعدام شده بود.
'''مونا محمودنژاد'''، (زاده‌ی ۱۹ شهریور ۱۳۴۴، شیراز – درگذشته‌ی ۲۸ خرداد ۱۳۶۲)، دانش آموز دبیرستان و معلم کلاس درس اخلاق کودکان بهائی در شیراز بود. او به همراه پدرش در اول  آبان ۱۳۶۱، در منزلشان دست‌گیر شد. مونا محمودنژاد در هنگام دست‌گیری ۱۶ سال داشت. جرم او از طرف دادگاه انقلاب شیراز، آموزش اصول و احکام دیانت بهائی به چند کودک هم‌دین خود اعلام شد. اما پس از مدت کوتاهی معلوم شد که اتهام مونا محمودنژاد و سایر بازداشت شدگان، عقیدتی است و جرم تمامی آن‌ها، پیروی از آئین بهائی است. به آنان گفته شده بود که اگر دین خود را انکار کنید و به اسلام بگروید، از شما رفع اتهام می‌شود و بلافاصله آزاد خواهید شد. اما مونا و دیگر بازداشت‌شدگان نپذیرفتند. در نظام جمهوری اسلامی، بهائیان جاسوس، مُرتد و کافر تلقی می‌شوند. آنان هیچ‌گونه حق و حقوقی از جمله حتی حق تحصیل ندارند. این درحالی است که جامعه‌ی بهائیان، وفاداری به حکومت و فرمانبرداری از آن را تکلیف شمرده و هیچ‌گونه دخالتی در سیاست نمی‌کنند؛ و ملزم به قوانین رژیم ایران هستند. مونا محمودنژاد سرانجام پس از ۸ ماه شکنجه و اذیت و آزار و تحقیر، به‌همراه ۹ زن دیگر از هم‌کیشان خود، در ۲۸ خرداد ۱۳۶۲، در میدان چوگان شیراز به دار آویخته شدند. رژیم ایران مونا محمودنژاد و سایر بهائیان اعدام شده را به قبرستان بهائیان شیراز برده و بدون رعایت هرگونه آئین و مراسم خاک‌سپاری، دفن کردند. از آن‌جا که مونا محمودنژاد سن کم‌تری نسبت به بقیه داشت، او را آخرین نفر اعدام می‌کنند تا شاید با دیدن حلق‌آویز شدن ۹ زن دیگر، از اعتقادش برگردد؛ اما وقتی نوبت مونا محمود‌نژاد رسید و برای آخرین بار به او مهلت داده شد تا از دین خود برگردد او نپذیرفت و  حلق‌آویز شد. یدالله محمودنژاد، پدر مونا نیز سه ماه قبل اعدام شده بود.


== داستان مونا محمودنژاد از زبان خوهرش ==
== داستان مونا محمودنژاد از زبان خوهرش ==
۱٬۶۵۱

ویرایش