میرزا آقاخان کرمانی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده|نام=میرزا آقاخان کرمانی|تصویر=آقاخان کرمانی.JPG|...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۱۰: خط ۱۰:
آقاخان تحصیلات پایه‌ی خود را با آموختن ادبیات، تاریخ، اصول، فقه و حدیث، ریاضیات و منطق، حكمت وعرفان، طب قدیم و.... در كرمان تحت نظر ملاجعفر پدر شیخ احمد روحی‌کرمانی، رفیق و شریك سختی و آسایش خود كه تا آخر عمر با هم بودند، میرزا آقاخان کرمانی صاحب اندیشه‌ای نو و کامل در فرهنگ ایران و پیشتاز اندیشه‌های تجدد‌خواهانه در ایران بود. تسلط بر زبان‌ فرانسه و کمی هم انگلیسی و  مطالعات تاریخی به ویژه تاریخ ایران باستان، توان‌مندی ادبی در گفتار و نوشتار، دسترسی به منابع علمی، تاریخی و سیاسی اروپا، در میان روشنفكران ایرانی عصر قاجار او را برجسته و نام‌آور کرد. <ref>تاریخ کرمان نوشته احمدعلی وزیری ص ۵۸۱</ref>آقاخان کرمانی تکامل دهنده‌ی سنت‌های تاریخ‌نگاری ایران و از متفكران بر جسته معتقد به فلسفه مادی و اصالت طبیعت، معتقد به استفاده تعقل در تاریخ و نویسندگی و شاعری بود و در روشنفكران پیش از مشروطه تأثیر بسیار گذاشت. در زمینه ادبیات فارسى، عربى، تاریخ اسلام، ملل و نحل، فقه و اصول، حدیث، ریاضیات و منطق، حکمت و عرفان و طبّ سنّتى نزد ملا محمدجعفر کرمانی (پدر شیخ احمد روحی) معروف به شیخ‌العلماء و آقا احمد مجتهد آموزش‏‌هایى دیده بود.<ref>کتاب هشت بهشت مقدمه ص ۵</ref> استادان وى در حکمت و طبیعیات حاجى آقا صادق، از شاگردان حاج ملّاهادى سبزوارى بود و استادش در عرفان و تاریخ فلسفه و حکمتِ ملاّصدرا و حکمتِ شیخ احمد احسائى، حاجى سیدجواد شیرازى معروف به «کربلایى» بوده است. از دیگر حاضران در این جلسات حاج‌میرزا نصرالله بهشتی ملقب به ملک‌المتکلمین و سید جمال‌الدین واعظ اصفهانی پدر محمدعلی جمال زاده بودند.
آقاخان تحصیلات پایه‌ی خود را با آموختن ادبیات، تاریخ، اصول، فقه و حدیث، ریاضیات و منطق، حكمت وعرفان، طب قدیم و.... در كرمان تحت نظر ملاجعفر پدر شیخ احمد روحی‌کرمانی، رفیق و شریك سختی و آسایش خود كه تا آخر عمر با هم بودند، میرزا آقاخان کرمانی صاحب اندیشه‌ای نو و کامل در فرهنگ ایران و پیشتاز اندیشه‌های تجدد‌خواهانه در ایران بود. تسلط بر زبان‌ فرانسه و کمی هم انگلیسی و  مطالعات تاریخی به ویژه تاریخ ایران باستان، توان‌مندی ادبی در گفتار و نوشتار، دسترسی به منابع علمی، تاریخی و سیاسی اروپا، در میان روشنفكران ایرانی عصر قاجار او را برجسته و نام‌آور کرد. <ref>تاریخ کرمان نوشته احمدعلی وزیری ص ۵۸۱</ref>آقاخان کرمانی تکامل دهنده‌ی سنت‌های تاریخ‌نگاری ایران و از متفكران بر جسته معتقد به فلسفه مادی و اصالت طبیعت، معتقد به استفاده تعقل در تاریخ و نویسندگی و شاعری بود و در روشنفكران پیش از مشروطه تأثیر بسیار گذاشت. در زمینه ادبیات فارسى، عربى، تاریخ اسلام، ملل و نحل، فقه و اصول، حدیث، ریاضیات و منطق، حکمت و عرفان و طبّ سنّتى نزد ملا محمدجعفر کرمانی (پدر شیخ احمد روحی) معروف به شیخ‌العلماء و آقا احمد مجتهد آموزش‏‌هایى دیده بود.<ref>کتاب هشت بهشت مقدمه ص ۵</ref> استادان وى در حکمت و طبیعیات حاجى آقا صادق، از شاگردان حاج ملّاهادى سبزوارى بود و استادش در عرفان و تاریخ فلسفه و حکمتِ ملاّصدرا و حکمتِ شیخ احمد احسائى، حاجى سیدجواد شیرازى معروف به «کربلایى» بوده است. از دیگر حاضران در این جلسات حاج‌میرزا نصرالله بهشتی ملقب به ملک‌المتکلمین و سید جمال‌الدین واعظ اصفهانی پدر محمدعلی جمال زاده بودند.


یحیی آریان پور در کتاب خود درباره ایران جدید، میرزا آقاخان را این گونه توصیف می‌کند: <blockquote>«با توجه به عقایدی که میرزا آقاخان کرمانی در نوشته هایش ابراز کرده، می‌توان نتیجه گرفت که او آثار دکارت، روسو، ولتر، مونتسکیو، اسپنسر و داروین را مطالعه کرده است. آثار او همچنان نشان دهنده دانش او در باب نهضت‌های سوسیالیستی و آرمان شهر‌های قرن نوزدهم است.»</blockquote>
یحیی آریان‌پور در کتاب خود درباره ایران جدید، میرزا آقاخان را این گونه توصیف می‌کند: <blockquote>«با توجه به عقایدی که میرزا آقاخان کرمانی در نوشته هایش ابراز کرده، می‌توان نتیجه گرفت که او آثار دکارت، روسو، ولتر، مونتسکیو، اسپنسر و داروین را مطالعه کرده است. آثار او همچنان نشان دهنده دانش او در باب نهضت‌های سوسیالیستی و آرمان شهر‌های قرن نوزدهم است.»</blockquote>


=== مهاجرت و تبعید ===
=== مهاجرت و تبعید ===
خط ۲۸: خط ۲۸:
زمانی که میرزا رضا کرمانی ناصرالدین شاه را ترور کرد و مورد باز جویی قرار گرفت در بازجویی ابراز داشت که با میرزا آقاخان و سید جمال و ایرانیان استانبول آشنا شده و سید او را که مورد ستم عین‌الدوله واقع شده و چندی در ایران در زندان بود ملامت می‌کند که چرا حق خود را نگرفتی. مظفرالدین شاه سه نفر را از دولت عثمانی مطالبه می‌کند و می‌گوید اینها مباشرین ترور ناصرالدین شاه هستند.
زمانی که میرزا رضا کرمانی ناصرالدین شاه را ترور کرد و مورد باز جویی قرار گرفت در بازجویی ابراز داشت که با میرزا آقاخان و سید جمال و ایرانیان استانبول آشنا شده و سید او را که مورد ستم عین‌الدوله واقع شده و چندی در ایران در زندان بود ملامت می‌کند که چرا حق خود را نگرفتی. مظفرالدین شاه سه نفر را از دولت عثمانی مطالبه می‌کند و می‌گوید اینها مباشرین ترور ناصرالدین شاه هستند.


سلطان عبدالحمید از بیم منافع خود دستور می‌دهد او و شیخ احمد روحی و حاج میرزا حسن‌خان خبیرالملک را با راهنمایی علاالملک دستگیر و به ایران تحویل دهند. مامورین دولت عثمانی آنها را تا مرز برده و از طرف ایران هم رستم‌خان سرتیپ سواره از تبریز با عده‌ای سوار یگان خودش، تحویل گرفته و زندانی می‌کند. در باغ شمال محمد علی میرزا ولیعهد خودش با میرغضب نزد آنها آمده و شروع به بازجویی می‌کند و ناجوانمردانه سر این سه آزادی خواه را پای بوته نسترن کاخ می‌برد و سرها را پر از کاه می‌کند و برای مظفرالدین شاه می‌فرستد.
سلطان عبدالحمید از بیم منافع خود دستور می‌دهد او و شیخ احمد روحی و حاج میرزا حسن‌خان خبیرالملک را با راهنمایی علاالملک دستگیر و به ایران تحویل دهند. مامورین دولت عثمانی آنها را تا مرز برده و از طرف ایران هم رستم‌خان سرتیپ سواره از تبریز با عده‌ای سوار یگان خودش، تحویل گرفته و زندانی می‌کند. در باغ شمال محمدعلی میرزا ولیعهد خودش با میرغضب نزد آنها آمده و شروع به بازجویی می‌کند و ناجوانمردانه سر این سه آزادی خواه را پای بوته نسترن کاخ می‌برد و سرها را پر از کاه می‌کند و برای مظفرالدین شاه می‌فرستد.


میرزا آقاخان بسیار با هوش بود و حافظه‌ای فوق‌العاده قوی و ذهنی تیز و گیرا داشت. از نظر درون‌گرا و افسرده بود. دیر به دیر صحبت می‌کرد اما وقت سخن مسلسل‌وار می‌گفت و همین که لب فرو می‌بست سکوتش عمیق و محزون بود. سری پرشور داشت و زود به هیجان می‌آمد و بی قرار بود، آنچه در دل داشت به زبان می‌آورد. قلبی پاک داست و ضمیری صاف اما هنگام صراحت بی ملاحظه بود. آزاده بود. تن به ظلم نمی‌داد و در برابر زورمندان کرنش نمی‌کرد. به همین دلیل از مال و زندگی دست شست و جلای وطن کرد. ولی تار و پود وجودش سرشار از وطن‌دوستی بود و در دیار غربت پیوسته چشم به وطن داشت.  
میرزا آقاخان بسیار با هوش بود و حافظه‌ای فوق‌العاده قوی و ذهنی تیز و گیرا داشت. از نظر درون‌گرا و افسرده بود. دیر به دیر صحبت می‌کرد اما وقت سخن مسلسل‌وار می‌گفت و همین که لب فرو می‌بست سکوتش عمیق و محزون بود. سری پرشور داشت و زود به هیجان می‌آمد و بی قرار بود، آنچه در دل داشت به زبان می‌آورد. قلبی پاک داست و ضمیری صاف اما هنگام صراحت بی ملاحظه بود. آزاده بود. تن به ظلم نمی‌داد و در برابر زورمندان کرنش نمی‌کرد. به همین دلیل از مال و زندگی دست شست و جلای وطن کرد. ولی تار و پود وجودش سرشار از وطن‌دوستی بود و در دیار غربت پیوسته چشم به وطن داشت.  
۸٬۶۹۹

ویرایش