نسرین پارسیان: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۲۲ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۱ اکتبر ۲۰۱۹
بدون خلاصۀ ویرایش
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{جعبه زندگینامه | اندازه جعبه = | عنوان = | نام = نسرین پارسیان...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۷۱: خط ۷۱:


«قطعا من خاطره چندانی ازمادرم ندارم، به دلیل این که سنم خیلی کم بود وقتی از هم جدا شدیم. ولی اگه بخوام از همون آخرین دیدارم با مادرم بگم، وقتی داشتیم از هم جدا می‌شدیم، خب طبعا من خیلی ناراحت بودم به دلیل این که داشتیم از هم جدا می‌شدیم و معلوم هم نبود که کی دوباره همدیگه‌رو ببینیم و وقتی که سوال کردم که بالاخره کی همدیگه رو می‌بینیم، او خیلی مصمم گفتش که بعداز این که ما رژیمو سرنگون کردیم. تو این مدت هم که خارج بودیم و توسط نامه با او ارتباط داشتم او همیشه روی این انگشت می‌گذاشت که ما حتما این رژیمو سرنگون خواهیم کرد. و این موضوع تبدیل شده بود به یه چیز باارزش برای من که مادرمن عمر خودشو صرف مبارزه آرمانی علیه این رژیم کرده و خاطراتی هم که هم‌رزماش برام تعریف کردن، همیشه به من همین‌رو می‌گفتن که او مجاهد روز سختی‌ها بوده، هیچ موقع در برابر سختیها در واقع خم به ابرو نمی‌آورده و به کناردستی‌هاش اطمینان می‌داده.  همیشه میگفتن که او عواطف خیلی بسیاری داشته به هم‌رزماش، و از عشقش به رهبری برای من تعریف می‌کنند. و خلاصه می‌گن که صداقت خیلی بالایی توی مبارزه‌اش داشته و همه اینها باعث انگیزه برای من برای مبارزه هرچه قاطع‌تر علیه این رژیم میشه و من همیشه خودمو با این ارزشها می‌سنجم و درواقع اگه الان بخوام بگم که چه نتیجه‌ای می‌خوام بگیرم از این صحبتهام، نتیجه اینه که خون فاضله شهید نسرین پارسیان نه فقط توی خون من بعنوان فرزند ایشون، بلکه تو خون تک تک مجاهدین جاریست. اون مجاهدینی که عزم جزم کردن که عین فاضله این رژیمو سرنگون کنند و تا روز سرنگونی این رژیم هرگز از پا نخواهند نشست. و این خونها فقط باعث انگیزه بیشتر ما برای مبارزه قاطع‌تر کردن علیه این رژیمه.»
«قطعا من خاطره چندانی ازمادرم ندارم، به دلیل این که سنم خیلی کم بود وقتی از هم جدا شدیم. ولی اگه بخوام از همون آخرین دیدارم با مادرم بگم، وقتی داشتیم از هم جدا می‌شدیم، خب طبعا من خیلی ناراحت بودم به دلیل این که داشتیم از هم جدا می‌شدیم و معلوم هم نبود که کی دوباره همدیگه‌رو ببینیم و وقتی که سوال کردم که بالاخره کی همدیگه رو می‌بینیم، او خیلی مصمم گفتش که بعداز این که ما رژیمو سرنگون کردیم. تو این مدت هم که خارج بودیم و توسط نامه با او ارتباط داشتم او همیشه روی این انگشت می‌گذاشت که ما حتما این رژیمو سرنگون خواهیم کرد. و این موضوع تبدیل شده بود به یه چیز باارزش برای من که مادرمن عمر خودشو صرف مبارزه آرمانی علیه این رژیم کرده و خاطراتی هم که هم‌رزماش برام تعریف کردن، همیشه به من همین‌رو می‌گفتن که او مجاهد روز سختی‌ها بوده، هیچ موقع در برابر سختیها در واقع خم به ابرو نمی‌آورده و به کناردستی‌هاش اطمینان می‌داده.  همیشه میگفتن که او عواطف خیلی بسیاری داشته به هم‌رزماش، و از عشقش به رهبری برای من تعریف می‌کنند. و خلاصه می‌گن که صداقت خیلی بالایی توی مبارزه‌اش داشته و همه اینها باعث انگیزه برای من برای مبارزه هرچه قاطع‌تر علیه این رژیم میشه و من همیشه خودمو با این ارزشها می‌سنجم و درواقع اگه الان بخوام بگم که چه نتیجه‌ای می‌خوام بگیرم از این صحبتهام، نتیجه اینه که خون فاضله شهید نسرین پارسیان نه فقط توی خون من بعنوان فرزند ایشون، بلکه تو خون تک تک مجاهدین جاریست. اون مجاهدینی که عزم جزم کردن که عین فاضله این رژیمو سرنگون کنند و تا روز سرنگونی این رژیم هرگز از پا نخواهند نشست. و این خونها فقط باعث انگیزه بیشتر ما برای مبارزه قاطع‌تر کردن علیه این رژیمه.»
[[پرونده:Siavosh nezam.jpg|جایگزین=سیاوش نظام الملکی فرزند نسرین پارسیان|بندانگشتی|سیاوش نظام الملکی فرزند نسرین پارسیان]]


== [[سیاوش نظام‌الملکی]] فرزند نسرین پارسیان ==
== [[سیاوش نظام‌الملکی]] فرزند نسرین پارسیان ==
[[سیاوش نظام‌الملکی]] تنها فرزند نسرین پارسیان بود. در جریان جنگ اول خلیج فارس که آمریکا به عراق حمله کرد، کشور عراق مورد بمباران‌های سنگینی قرار گرفت. مجاهدین کودکان خود را برای در امان ماندن از بمباران‌ها به اروپا فرستاندند که سیاوش نیز یکی از این کودکان بود که به کشور سوئد رفت. سالها بعد سیاوش نظام‌الملکی به [[ارتش آزادی‌بخش ملی ایران]] پیوست. سیاوش نطام‌الملکی درجریان [[حمله نیروهای ارتش عراق به قرارگاه اشرف ۶ و ۷ مرداد ۱۳۸۸|حمله ارتش عراق به قرارگاه اشرف در ۶ و ۷ مرداد ۱۳۸۸]] مورد اصابت ضربه چوب از ناحیه سر قرار گرفت و جان باخت.
[[سیاوش نظام‌الملکی]] تنها فرزند نسرین پارسیان بود. در جریان جنگ اول خلیج فارس که آمریکا به عراق حمله کرد، کشور عراق مورد بمباران‌های سنگینی قرار گرفت. مجاهدین کودکان خود را برای در امان ماندن از بمباران‌ها به اروپا فرستاندند. سیاوش نظام الملکی یکی از این کودکان بود که به کشور سوئد رفت. سالها بعد سیاوش نظام‌الملکی به [[ارتش آزادی‌بخش ملی ایران]] پیوست. سیاوش نطام‌الملکی درجریان [[حمله نیروهای ارتش عراق به قرارگاه اشرف ۶ و ۷ مرداد ۱۳۸۸|حمله ارتش عراق به قرارگاه اشرف در ۶ و ۷ مرداد ۱۳۸۸]] مورد اصابت ضربه چماق از ناحیه سر قرار گرفت و جان باخت.


== پانویس ==
== پانویس ==
<references />
<references />