نهضت ملی شدن صنعت نفت ایران: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱۰: خط ۱۰:
|نتیجه=تصویب قانون ملی شدن نفت در ۲۹ اسفند ۱۳۲۹ و قانون خلع ید از شرکت نفت انگلیس در ۷ اردیبهشت ۱۳۳۰
|نتیجه=تصویب قانون ملی شدن نفت در ۲۹ اسفند ۱۳۲۹ و قانون خلع ید از شرکت نفت انگلیس در ۷ اردیبهشت ۱۳۳۰
}}
}}
'''نهضت ملی شدن صنعت نفت ایران''' نام دوره‌ای از تاریخ معاصر ایران به رهبری [[دکتر محمد مصدق]] در راستای ملی کردن صنعت نفت ایران است.  
'''نهضت ملی شدن صنعت نفت ایران به''' به تلاش‌های پیگیرانه در دوره‌ای از تاریخ معاصر ایران به رهبری [[دکتر محمد مصدق]] در راستای ملی کردن صنعت نفت ایران گفته می‌شود. برای اولین بار، امتیاز استخراج نفت در ایران در سال ۱۹۰۱، توسط [[مظفرالدین شاه]] به مدت ۶۰ سال به ویلیام ناکس دارسی داده شد. در ۵ خرداد۱۲۸۷ در چاه شماره یک مسجد سلیمان نفت فوران کرد.  
 
برای اولین بار، امتیاز استخراج نفت در ایران در سال ۱۹۰۱، توسط [[مظفرالدین شاه]] به مدت ۶۰ سال به ویلیام ناکس دارسی داده شد. در ۵ خرداد۱۲۸۷ در چاه شماره یک مسجد سلیمان نفت فوران کرد.  


در سال ۱۳۱۲ شمسی (۱۹۳۳ میلادی) مذاکرات بین دولت ایران و شرکت نفت و با دخالت [[رضاشاه پهلوی|رضاشاه]]، به امضای قراداد ۱۹۳۳ منجر شد و به موجب آن بهره‌برداری از منابع نفت ایران به مدت ۶۰ سال دیگر به شرکت نفت ایران و انگلیس واگذار شد.
در سال ۱۳۱۲ شمسی (۱۹۳۳ میلادی) مذاکرات بین دولت ایران و شرکت نفت و با دخالت [[رضاشاه پهلوی|رضاشاه]]، به امضای قراداد ۱۹۳۳ منجر شد و به موجب آن بهره‌برداری از منابع نفت ایران به مدت ۶۰ سال دیگر به شرکت نفت ایران و انگلیس واگذار شد.
خط ۳۲: خط ۳۰:
پس از مصدق دولت زاهدی برای حل مسئله نفت مذاکرات را با آمریکایی‌ها و انگلیسی‌ها از سر گرفت. دولت‌های  استعماری هیچ امتیازی به ایران ندادند و قراردادی که مغایر با اصول قانون ملی شدن صنعت نفت بود را به ایران تحمیل کردند. این قرارداد که با مشارکت شرکت‌های آمریکایی و انگلیس و فرانسوی و شرکت شل و ایران انجام شد به «قرارداد کنسرسیوم» معروف شد. در ۷ شهریور ۱۳۳۳ این قرارداد به امضای دو طرف رسید و سپس این قرارداد به مجلس هجدهم ارائه شد و در آنجا نیز که اعضای آن دست چین دربار و دولت بودند تصویب شد و سنا نیز آنرا تصویب کرد.
پس از مصدق دولت زاهدی برای حل مسئله نفت مذاکرات را با آمریکایی‌ها و انگلیسی‌ها از سر گرفت. دولت‌های  استعماری هیچ امتیازی به ایران ندادند و قراردادی که مغایر با اصول قانون ملی شدن صنعت نفت بود را به ایران تحمیل کردند. این قرارداد که با مشارکت شرکت‌های آمریکایی و انگلیس و فرانسوی و شرکت شل و ایران انجام شد به «قرارداد کنسرسیوم» معروف شد. در ۷ شهریور ۱۳۳۳ این قرارداد به امضای دو طرف رسید و سپس این قرارداد به مجلس هجدهم ارائه شد و در آنجا نیز که اعضای آن دست چین دربار و دولت بودند تصویب شد و سنا نیز آنرا تصویب کرد.


== کشف نفت در ایران ==
== تاریخچه اکتشاف نفت ایران ==
[[پرونده:اولین فوران چاه نفت در مسجد سلیمان.JPG|جایگزین=اولین فوران چاه نفت در مسجد سلیمان|بندانگشتی|اولین فوران چاه نفت در مسجد سلیمان]]
[[پرونده:اولین فوران چاه نفت در مسجد سلیمان.JPG|جایگزین=اولین فوران چاه نفت در مسجد سلیمان|بندانگشتی|اولین فوران چاه نفت در مسجد سلیمان]]
ویلیام ناکس دارسی میلیونر استرالیایی، درسال ۱۹۰۱ امتیاز استخراج نفت در ایران را از [[مظفرالدین شاه]] گرفت. ابتدا حفاری برای کشف نفت در منطقه‌ای به نام چیا سرخ یا چاه سرخ، در شمال غرب قصرشیرین آغاز شد، اما علی‌رغم کشف نفت، به سبب اقتصادی نبودن میزان نفت به دست آمده، وهمچنین دوری از دریا که حمل نفت را مشکل می‌ساخت، دارسی این ناحیه را ترک کرد و به خوزستان رفت.
ویلیام ناکس دارسی میلیونر استرالیایی، درسال ۱۹۰۱ امتیاز استخراج نفت در ایران را از [[مظفرالدین شاه]] گرفت. ابتدا حفاری برای کشف نفت در منطقه‌ای به نام چیا سرخ یا چاه سرخ، در شمال غرب قصرشیرین آغاز شد، اما علی‌رغم کشف نفت، به سبب اقتصادی نبودن میزان نفت به دست آمده، وهمچنین دوری از دریا که حمل نفت را مشکل می‌ساخت، دارسی این ناحیه را ترک کرد و به خوزستان رفت.
خط ۴۰: خط ۳۸:
سرانجام در روز پنجم خرداد ۱۲۸۷ شمسی برابر با ۱۹۰۸ میلادی در چاه شماره یک مسجدسلیمان مته حفاری به لایه نفت دار برخورد و نفت با فشار از چاه فوران کرد. دومین چاه نیز ۱۰ روز بعد به نفت رسید. با به نفت رسیدن این دو چاه وجود نفت به مقدار زیاد در ایران به اثبات رسید.<ref>[http://www.petromuseum.ir/content/23/%D8%B3%D9%81%D8%B1-%D8%A8%D9%87-%D8%AF%DB%8C%D8%B1%D9%88%D8%B2/392/%D9%86%D8%AE%D8%B3%D8%AA%DB%8C%D9%86-%D9%81%D9%88%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D9%86%D9%81%D8%AA-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86 نخستین فوران نفت در ایران] - موزه و اسناد صنعت نفت ایران</ref>
سرانجام در روز پنجم خرداد ۱۲۸۷ شمسی برابر با ۱۹۰۸ میلادی در چاه شماره یک مسجدسلیمان مته حفاری به لایه نفت دار برخورد و نفت با فشار از چاه فوران کرد. دومین چاه نیز ۱۰ روز بعد به نفت رسید. با به نفت رسیدن این دو چاه وجود نفت به مقدار زیاد در ایران به اثبات رسید.<ref>[http://www.petromuseum.ir/content/23/%D8%B3%D9%81%D8%B1-%D8%A8%D9%87-%D8%AF%DB%8C%D8%B1%D9%88%D8%B2/392/%D9%86%D8%AE%D8%B3%D8%AA%DB%8C%D9%86-%D9%81%D9%88%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D9%86%D9%81%D8%AA-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86 نخستین فوران نفت در ایران] - موزه و اسناد صنعت نفت ایران</ref>


== قرارداد نفت دارسی ==
=== قرارداد نفت دارسی ===
[[پرونده:ویلیام ناکس دارسی.JPG|جایگزین=ویلیام ناکس دارسی|بندانگشتی|ویلیام ناکس دارسی که اولین قراداد استخراج نفت را با مظفرالدین شاه امضا کرد]]
[[پرونده:ویلیام ناکس دارسی.JPG|جایگزین=ویلیام ناکس دارسی|بندانگشتی|ویلیام ناکس دارسی که اولین قراداد استخراج نفت را با مظفرالدین شاه امضا کرد]]
ویلیام ناکس دارسی متولد انگلستان بود، در هفده سالگی با خانواده به استرالیا مهاجرت کرد، حقوق خواند و وکیل شد.
وکالت یک سندیکای معدن طلا را از سال ۱۸۸۲ عهده‌دار بود، سندیکا به شرکت تبدیل شد و او به عنوان عضو مؤسس ۱۲۵.۰۰۰ سهم دریافت کرد.
قیمت سهام شرکت به سرعت از یک پوند به ۱۷ پوند رسید و دارسی میلیونر شد. دارسی در ۱۸۸۹ دفتر وکالت را بست و به لندن بازگشت.
روز هفتم خرداد ۱۲۸۰- ۲۸ می ۱۹۰۱،  در زمان [[مظفرالدین شاه]] قاجار برای نخستین بار امتباز استخراج، بهره‌برداری و لوله کشی نفت و قیر در سراسر ایران ( به جز پنج استان آذربایجان، گیلان، مازندران، گرگان و خراسان) به مدت ۶۰ سال به « ویلیام ناکس دارسی» واگذار شد. دارسی متعهد شد طی دو سال شرکت یا شرکت‌هایی را برای بهره برداری از امتیاز، تاسیس کرده و از عواید به دست آمده ۱۶ درصد به عنوان حق‌الامتیاز و ۲۰ هزار لیره نقد به عنوان سهم ایران بپردازد. این قراداد ۵ سال قبل از مشروطیت منعقد شد. مجلس اول پس از [[جنبش مشروطه ایران|مشروطه]] نیز پس از بحث‌های مفصل درباره قراداد «دارسی» نه آن را رد کرد و نه تصویب.
روز هفتم خرداد ۱۲۸۰- ۲۸ می ۱۹۰۱،  در زمان [[مظفرالدین شاه]] قاجار برای نخستین بار امتباز استخراج، بهره‌برداری و لوله کشی نفت و قیر در سراسر ایران ( به جز پنج استان آذربایجان، گیلان، مازندران، گرگان و خراسان) به مدت ۶۰ سال به « ویلیام ناکس دارسی» واگذار شد. دارسی متعهد شد طی دو سال شرکت یا شرکت‌هایی را برای بهره برداری از امتیاز، تاسیس کرده و از عواید به دست آمده ۱۶ درصد به عنوان حق‌الامتیاز و ۲۰ هزار لیره نقد به عنوان سهم ایران بپردازد. این قراداد ۵ سال قبل از مشروطیت منعقد شد. مجلس اول پس از [[جنبش مشروطه ایران|مشروطه]] نیز پس از بحث‌های مفصل درباره قراداد «دارسی» نه آن را رد کرد و نه تصویب.


در قراداد «دارسی»، در تمام مدت صاحب امتیاز از پرداخت مالیات، عوارض و حقوق گمرکی برای کلیه اراضی، ماشین آلات، وسایل و مواد لازمی که وارد می‌کرد و جمیع محصولات نفتی که صادر می‌کرد، معاف بود. ویلیام دارسی طبق وعده خود به فاصله دو سال پس از اخذ امتیاز، شرکتی را با هدف تلاش برای یافتن نفت ایران تاسیس کرد و این شرکت در ۱۲۸۶شمسی در مسجد سلیمان موفق به استخراج نفت شد.<ref>[http://gozarestan.ir/show.php?id=667 قرارداد دارسی و نفت ایران] - گذرستان</ref>
در قراداد «دارسی»، در تمام مدت صاحب امتیاز از پرداخت مالیات، عوارض و حقوق گمرکی برای کلیه اراضی، ماشین آلات، وسایل و مواد لازمی که وارد می‌کرد و جمیع محصولات نفتی که صادر می‌کرد، معاف بود. ویلیام دارسی طبق وعده خود به فاصله دو سال پس از اخذ امتیاز، شرکتی را با هدف تلاش برای یافتن نفت ایران تاسیس کرد و این شرکت در ۱۲۸۶شمسی در مسجد سلیمان موفق به استخراج نفت شد.<ref>[http://gozarestan.ir/show.php?id=667 قرارداد دارسی و نفت ایران] - گذرستان</ref>


== قرارداد نفت ۱۹۳۳ ==
ماجرای شرکت دارسی در قرداد نفت ایران از آنجا آغاز شد که ژاک دو مورگان، زمین‌شناس و باستان‌شناس فرانسوی، پس از سفری دو ساله (۱۸۸۹ـ۱۸۹۱) به ایران در گزارشی ادعا کرد که احتمالاً در ایران منابع غنی نفتی وجود دارد.
 
آنتوان کتابچی‌خان، ژنرال ارمنی‌تباری ایرانی، چند سال پیش از آن رئیس گمرک ایران بود و در آن زمان در پاریس اقامت داشت، این گزارش را جدی گرفت و در این مورد کوشید با سِر هنری وُلف، سفیر سابق بریتانیا در ایران، سرمایه‌گذار مناسب این پروژه را بیابند.
 
هنری وُلف دارسی را راضی کرد به اکتشاف نفت روی آورد. با حمایت دیپلمات‌های بریتانیایی و مشارکت آنتوان کتابچی که نمایندۀ ایران در نمایشگاه بین‌المللی پاریس (در سال ۱۹۰۰) بود و در دولت نفوذ داشت، رایزنی‌ها و مقدمه‌چینی‌های لازم فراهم شد. دارسی در مه ۱۹۰۱ (خرداد ۱۲۸۰) توانست امتیاز استخراج نفت در حدود ۷۵ درصد قلمرو ایران را برای ۶۰ سال از مظفرالدین بگیرد؛
 
طبق قرارداد ۱۶ درصد سود و ۱۰ درصد سهام شرکت به ایران تعلق می‌گرفت، بعلاوۀ ۲۰.۰۰۰ پوند پیش‌پرداخت؛ پس از اتمام قرارداد نیز همۀ تجهیزات به دولت ایران می‌رسید. دارسی ۱۹۰۲ کار اکتشاف نفت را در غرب ایران آغاز کرد، اما میدان خوبی نیافت و وارد منطقۀ بختیاری شد.
 
با خان ایل بختیاری هم قراردادی جدید بست تا از حمایت او بهره برد، در ازادی مقرری سالیانه و سهم سه درصدی از سود. دارسی که تا ۱۹۰۵ حدود ۲۵۰.۰۰۰ پوند برای یافتن نفت هزینه کرده اما به نتیجۀ مطلوبی نرسیده بود، مجبور شد از کمپانی انگلیسی نفت برمه کمک بگیرد.
 
کمپانی نفت برمه هم به او کمک کرد، اما اوایل ۱۹۰۸ پاک ناامید شد، به گونه‌ای که اوایل مه به رینولدز (مسئول گروه اکتشاف) تلگرافی زد و گفت: «کار را تعطیل کن، کارگران را مرخص کن... و به خانه بازگرد». رینولدز کوتاه نیامد، کار را ادامه داد و تنها چند روز بعد کمپانی برمه در مسجدسلیمان یکی از بزرگ‌ترین میدان‌های نفتی جهان را در عمق ۳۶۰ متری یافت.
 
دارسی و شرکت نفت برمه در آوریل ۱۹۰۹ شرکت نفت ایران و انگلیس (The Anglo-Persian Oil Company) را تأسیس کردند (همین شرکت در ۱۹۵۴ به «بریتیش پترولیوم» تغییر نام داد).
 
=== قرارداد نفت ۱۹۳۳ ===
در سال ۱۹۳۲ ( ۱۳۱۱ شمسی) شرکت نفت ایران و انگلیس با انتشار حساب مالی سال قبل، خشم دولتمردان ایرانی را برانگیخت. بر اساس این حساب حق امتیاز ایرات ۳۰۶ هزار و ۸۷۲ لیره تعیین شده بود.  سال قبل از آن سهم ایران بیش از یک میلیون و ۲۸۸ هزار لیره بود. [[رضاشاه پهلوی|رضا شاه]] به کابینه دستور داد تا مذاکرات رسمی را با شرکت آعاز کند. بر اثر شدت گرفتن مناقشات در داخل ایران و بین دولت‌مردان بر سر مسئله قراداد دارسی، [[رضاشاه پهلوی|رضا شاه]] به شدت عصبانی شد و از هیئت دولت خواست که پرونده قراداد نفت را بیاورند و سپس پرونده را به درون بخاری انداخت و سوزاند و به کابینه دستور داد که امتیاز نفت را لغو کنند که این کار انجام شد.
در سال ۱۹۳۲ ( ۱۳۱۱ شمسی) شرکت نفت ایران و انگلیس با انتشار حساب مالی سال قبل، خشم دولتمردان ایرانی را برانگیخت. بر اساس این حساب حق امتیاز ایرات ۳۰۶ هزار و ۸۷۲ لیره تعیین شده بود.  سال قبل از آن سهم ایران بیش از یک میلیون و ۲۸۸ هزار لیره بود. [[رضاشاه پهلوی|رضا شاه]] به کابینه دستور داد تا مذاکرات رسمی را با شرکت آعاز کند. بر اثر شدت گرفتن مناقشات در داخل ایران و بین دولت‌مردان بر سر مسئله قراداد دارسی، [[رضاشاه پهلوی|رضا شاه]] به شدت عصبانی شد و از هیئت دولت خواست که پرونده قراداد نفت را بیاورند و سپس پرونده را به درون بخاری انداخت و سوزاند و به کابینه دستور داد که امتیاز نفت را لغو کنند که این کار انجام شد.


خط ۱۰۶: خط ۱۲۴:


پس از تصویب طرح پیشنهادی کمیسیون نفت در مجلس، شپرد، سفیر کبیر انگلستان به وزارت خارجه کشورش گزارش کرد که حتی آنهایی که از شاه دستور گرفته بودند که در جلسه شرکت نکنند تا حد نصاب لازم برای رأی گیری حاصل نشود، به مجلس رفتند و به طرح ملی شدن رأی دادند.<ref>مصدق سالهای مبارزه و مقاومت جلد۱ - ۲۳۸ و ۲۳۹</ref>
پس از تصویب طرح پیشنهادی کمیسیون نفت در مجلس، شپرد، سفیر کبیر انگلستان به وزارت خارجه کشورش گزارش کرد که حتی آنهایی که از شاه دستور گرفته بودند که در جلسه شرکت نکنند تا حد نصاب لازم برای رأی گیری حاصل نشود، به مجلس رفتند و به طرح ملی شدن رأی دادند.<ref>مصدق سالهای مبارزه و مقاومت جلد۱ - ۲۳۸ و ۲۳۹</ref>
 
==حزب توده و ملی شدن صنعت نفت==
== حزب توده و ملی شدن صنعت نفت ==
در دوره چهاردهم مجلس شورای ملی در تاریخ ۱۱آذر ۱۳۲۳ دکتر مصدق طرح منع واگذاری امتیاز نفت ایران به بیگانگان به هر عنوان«موازنه منفی» را تسلیم مجلس کرد و آنرا به تصویب رساند. این طرح به تصویب همه نمایندگان حاضر در جلسه، به استثنای فراکسیون حزب توده رسید.
در دوره چهاردهم مجلس شورای ملی در تاریخ ۱۱آذر ۱۳۲۳ دکتر مصدق طرح منع واگذاری امتیاز نفت ایران به بیگانگان به هر عنوان«موازنه منفی» را تسلیم مجلس کرد و آنرا به تصویب رساند. این طرح به تصویب همه نمایندگان حاضر در جلسه، به استثنای فراکسیون حزب توده رسید.  


در حلسه ۱۲ آذر ۱۳۲۳ غلامحسین رحیمیان نماینده چپ مستقل که اغلب با حزب توده همکاری می‌کرد، طرحی را در یک ماده واحده برای لغو امتیاز نفت  شرکت نفت انگلستان به دکتر مصدق پیشنهاد کرد. متن طرح رحیمیان چنین بود:<blockquote>«ماده واحده - مجلس شورای ملی ایران امتیاز نفت جنوب را که در دوره‌ی استبداد به شرکت دارسی واگذار شده و در موقع دیکتاتوری آنرا نیز تمدید و تجدید نموده‌اند، لغو می‌نماید.»</blockquote>مصدق به دلیل این‌که محلس نمی‌تواند قانونی را که برای تایید موافقت‌نامه‌ها و قراردادهای بین‌المللی تصویب شده‌است، بدون مطالعه و به کار بردن روش‌های حقوقی ملغی‌ کند از امضای طرح رحیمیان خودداری کرد.
در حلسه ۱۲ آذر ۱۳۲۳ غلامحسین رحیمیان نماینده چپ مستقل که اغلب با حزب توده همکاری می‌کرد، طرحی را در یک ماده واحده برای لغو امتیاز نفت  شرکت نفت انگلستان به دکتر مصدق پیشنهاد کرد. متن طرح رحیمیان چنین بود:<blockquote>«ماده واحده - مجلس شورای ملی ایران امتیاز نفت جنوب را که در دوره‌ی استبداد به شرکت دارسی واگذار شده و در موقع دیکتاتوری آنرا نیز تمدید و تجدید نموده‌اند، لغو می‌نماید.»</blockquote>مصدق به دلیل این‌که محلس نمی‌تواند قانونی را که برای تایید موافقت‌نامه‌ها و قراردادهای بین‌المللی تصویب شده‌است، بدون مطالعه و به کار بردن روش‌های حقوقی ملغی‌ کند از امضای طرح رحیمیان خودداری کرد.
خط ۱۱۴: خط ۱۳۱:
حزب توده امتناع مصدق از امضای طرح رحیمیان را بهانه حملات فزاینده به او قرار داد. دکتر زضا رادمنش در روزنامه‌ی «مردم برای روشنفکران» نوشت:<blockquote>«...آقای دکتر مصدق دانسته یا ندانسته، با عمل خود به‌ مراتب از آقای ساعد جلو افتادند و با طرح خود باب مذاکرات را برای همیشه مسدود کردند. آقای کافتارادزه متذکر شد که مجلس شورای ملی با تصویب این طرح، مرتکب اشتباهی شد و دولت شوروی مطمئن است که مجلس این اشتباه را اصلاح خواهد کرد...»</blockquote>احسان طبری، تئوریسین حزب توده در مقاله‌ای در روزنامه‌ی «مردم برای روشنفکران» از سیاست «موازنه‌ی مثبت» یعنی شمال از آن روسیه و جنوب از آن کمپانی‌های انگلیسی و آمریکایی حمایت کرد و حتی شمال را حریم امنیت شوروی دانست و نوشت:<blockquote>«...نظریه‌ی دسته دیگر این است که باید فقط به یک طرف امتیاز داد (سیاست یک طرفه‌ی مثبت) این نظریه‌ در حکم عدول آشکار از سیاست موازنه‌ای است (یعنی سیاست موازنه‌ی مثبت) که هر وطن پرستی باید از آن پیروی کند. نطریه‌ی دسته‌ی دیگر، بین‌المللی کردن استخراج است، از قرار، همین نطریه هدف کسانی است که به اتخاذ روش ضد شوروی علاقه دارند، ولی باید برای اولین و آخرین باز به این حقیقت پی برد که نواحی شمال ایران در حکم «حریم امنیت» شوروی است و این دولت هرگز حاضر نخواهد شد که در آنجا به نام نفت، دستگاه خصمانه مفصلی بر علیه او چیده شود [...] و بالاخره عقیده سومی، که من شخصا در آن دسته قرار دارم این است که دولت به فوریت برای امتیاز نفت شمال به شوروی و نفت جنوب به کمپانی‌های آمریکایی و انگلیسی وارد مذاکره شود...»</blockquote>حزب توده ایران که در بدو تاسیس، مبارزه علیه هرگونه استعمار را شعار اساسی خود اعلام کرده بود و دفاغ از استقلال و تمامیت ایران را سرلوحه برنامه خود می‌دانست، به منظور واگذاری امتیاز نفت شمال به شوروی، و شناسایی شمال ایران به عنوان حریم امنیت شوروی، حقوق و منافع استعماری بریتانیا در ایران، یعنی شرکت نفت انگلیس و ایران را به رسمیت شناخت.<ref>کتاب مصدق سال‌های مبارزه و مقاومت جلد۱ - ص ۵۷ تا ۶۷</ref>
حزب توده امتناع مصدق از امضای طرح رحیمیان را بهانه حملات فزاینده به او قرار داد. دکتر زضا رادمنش در روزنامه‌ی «مردم برای روشنفکران» نوشت:<blockquote>«...آقای دکتر مصدق دانسته یا ندانسته، با عمل خود به‌ مراتب از آقای ساعد جلو افتادند و با طرح خود باب مذاکرات را برای همیشه مسدود کردند. آقای کافتارادزه متذکر شد که مجلس شورای ملی با تصویب این طرح، مرتکب اشتباهی شد و دولت شوروی مطمئن است که مجلس این اشتباه را اصلاح خواهد کرد...»</blockquote>احسان طبری، تئوریسین حزب توده در مقاله‌ای در روزنامه‌ی «مردم برای روشنفکران» از سیاست «موازنه‌ی مثبت» یعنی شمال از آن روسیه و جنوب از آن کمپانی‌های انگلیسی و آمریکایی حمایت کرد و حتی شمال را حریم امنیت شوروی دانست و نوشت:<blockquote>«...نظریه‌ی دسته دیگر این است که باید فقط به یک طرف امتیاز داد (سیاست یک طرفه‌ی مثبت) این نظریه‌ در حکم عدول آشکار از سیاست موازنه‌ای است (یعنی سیاست موازنه‌ی مثبت) که هر وطن پرستی باید از آن پیروی کند. نطریه‌ی دسته‌ی دیگر، بین‌المللی کردن استخراج است، از قرار، همین نطریه هدف کسانی است که به اتخاذ روش ضد شوروی علاقه دارند، ولی باید برای اولین و آخرین باز به این حقیقت پی برد که نواحی شمال ایران در حکم «حریم امنیت» شوروی است و این دولت هرگز حاضر نخواهد شد که در آنجا به نام نفت، دستگاه خصمانه مفصلی بر علیه او چیده شود [...] و بالاخره عقیده سومی، که من شخصا در آن دسته قرار دارم این است که دولت به فوریت برای امتیاز نفت شمال به شوروی و نفت جنوب به کمپانی‌های آمریکایی و انگلیسی وارد مذاکره شود...»</blockquote>حزب توده ایران که در بدو تاسیس، مبارزه علیه هرگونه استعمار را شعار اساسی خود اعلام کرده بود و دفاغ از استقلال و تمامیت ایران را سرلوحه برنامه خود می‌دانست، به منظور واگذاری امتیاز نفت شمال به شوروی، و شناسایی شمال ایران به عنوان حریم امنیت شوروی، حقوق و منافع استعماری بریتانیا در ایران، یعنی شرکت نفت انگلیس و ایران را به رسمیت شناخت.<ref>کتاب مصدق سال‌های مبارزه و مقاومت جلد۱ - ص ۵۷ تا ۶۷</ref>


در بحبوحه‌ی مبازره بر سر ملی شدن صنعت نفت در پاییز و زمستان ۱۳۲۹، حزب توده شعار لغو قرارداد۱۹۳۳ را پیش کشید. رهبری حزب توده مدعی شد همه اقداماتی که تحت عنوان استیفای حقوق ملت ایران و مبارزه با شرکت نفت انجام می‌شود، سناریویی است که به وسیله‌ی شرکت نفت و ایادی آن ساخته و آماده شده است.  
در بحبوحه‌ی مبازره بر سر ملی شدن صنعت نفت در پاییز و زمستان ۱۳۲۹، حزب توده شعار لغو قرارداد۱۹۳۳ را پیش کشید. رهبری حزب توده مدعی شد همه اقداماتی که تحت عنوان استیفای حقوق ملت ایران و مبارزه با شرکت نفت انجام می‌شود، سناریویی است که به وسیله‌ی شرکت نفت و ایادی آن ساخته و آماده شده است.


روزنامه به سوی آینده نوشت:<blockquote>«...مسلما قسمت اعظم وقایعی که این روزها پیرامون نفت می‌گذرد، به وسیله‌ی شرکت نفت و ایادی آن تنظیم و اداره می‌شود...»</blockquote>پس زا رد لایحه‌ی الحاقی نفت در مجلس شورای ملی، که رهبری جبهه‌ملی در مسئله‌ی نفت بر همه آشکار شده بود، رهبران حزب توده مصدق و رهبران جبهه ملی را به باد حمله و ناسزا گرفتند، روزنامه به سوی آینده نوشت:
روزنامه به سوی آینده نوشت:<blockquote>«...مسلما قسمت اعظم وقایعی که این روزها پیرامون نفت می‌گذرد، به وسیله‌ی شرکت نفت و ایادی آن تنظیم و اداره می‌شود...»</blockquote>پس زا رد لایحه‌ی الحاقی نفت در مجلس شورای ملی، که رهبری جبهه‌ملی در مسئله‌ی نفت بر همه آشکار شده بود، رهبران حزب توده مصدق و رهبران جبهه ملی را به باد حمله و ناسزا گرفتند، روزنامه به سوی آینده نوشت:


«...قرارداد الحاقی را ملت ایران در کرد، نه جبهه مفتضح ملی. ...اکنون که قرارداد الحاقی گلشاییان - گس بر اثر افکار عمومی و مبارزه شدید ملت ایران رد گردیده است، روزنامه‌های جبهه ملی، مخصوصا نامه معلوم‌الحال شاهد، ارگان دکتر بقایی و روزنامه‌ی داریا، شروع به یک سلسله تبلیغات درباره‌ی نقش خود در این باره نموده‌اند. ...ملت ایران به‌خوبی می‌داند که آن‌ها چه نقش پستی برای ارضای مطامع استعمار به عهده دارند. ...مردم هیچ وقت فراموش نمی‌کنند که پیشوای این جبهه، پیرمرد مکاری که نیم قرن است به اغفال و فریب خلق مشغول است و در عمر دراز خود چه شعبده‌های رنگارنگی به قالب زده است...»<ref>کتاب مصدق سالهای مبارزه و مقاومت جلد۱ - ص ۲۱۳ و ۲۱۴</ref>
«...قرارداد الحاقی را ملت ایران در کرد، نه جبهه مفتضح ملی. ...اکنون که قرارداد الحاقی گلشاییان - گس بر اثر افکار عمومی و مبارزه شدید ملت ایران رد گردیده است، روزنامه‌های جبهه ملی، مخصوصا نامه معلوم‌الحال شاهد، ارگان دکتر بقایی و روزنامه‌ی داریا، شروع به یک سلسله تبلیغات درباره‌ی نقش خود در این باره نموده‌اند. ...ملت ایران به‌خوبی می‌داند که آن‌ها چه نقش پستی برای ارضای مطامع استعمار به عهده دارند. ...مردم هیچ وقت فراموش نمی‌کنند که پیشوای این جبهه، پیرمرد مکاری که نیم قرن است به اغفال و فریب خلق مشغول است و در عمر دراز خود چه شعبده‌های رنگارنگی به قالب زده است...»<ref>کتاب مصدق سالهای مبارزه و مقاومت جلد۱ - ص ۲۱۳ و ۲۱۴</ref>
<references />
== نخست وزیری دکتر محمد مصدق ==
== نخست وزیری دکتر محمد مصدق ==
پس از ترور رزم آرا، نظر دولت انگلستان بر نخست وزیری [[سید ضیاءالدین طباطبایی]] بود ولی با توجه به مشکلات موجود انتصاب یک دولت محلل را توصیه می‌کرد. در نهایت حسین علاء از طرف شاه مأمور تشکیل کابینه شد. روز ۱۸ اسفند ۱۳۲۹ مجلس شورای ملی و سه روز بعد سنا به کابینه علاء ابراز تمایل کرد. علاء به دنبال حفظ آرامش بود.<ref>مصدق سالهای مبارزه و مقاومت جلد ۱ - ۲۴۵ و ۲۴۶</ref>  
پس از ترور رزم آرا، نظر دولت انگلستان بر نخست وزیری [[سید ضیاءالدین طباطبایی]] بود ولی با توجه به مشکلات موجود انتصاب یک دولت محلل را توصیه می‌کرد. در نهایت حسین علاء از طرف شاه مأمور تشکیل کابینه شد. روز ۱۸ اسفند ۱۳۲۹ مجلس شورای ملی و سه روز بعد سنا به کابینه علاء ابراز تمایل کرد. علاء به دنبال حفظ آرامش بود.<ref>مصدق سالهای مبارزه و مقاومت جلد ۱ - ۲۴۵ و ۲۴۶</ref>  
خط ۲۰۵: خط ۲۲۰:
[[دکتر محمد مصدق|دکتر مصدق]] از زندان لشکر ۲ ررهی، در لایحه فرجام خواهی که به دیوان عالی کشور فرستاد، قراداد کنسرسیوم را مغایر با قانون ملی شدن نفت و مخالف با اصل ۲۴ قانون اساسی و نیز در جهت اعاده سلطه استعمارگران برای از میان بردن استقلال سیاسی و اقتصادی ایران دانست. مصدق قرارداد کنسرسیوم را شبیه قرارداد سال ۱۹۳۳ و قراداد گس - گلشائیان، نوعی امتیازخواهی توصیف کرد و خاطرنشان ساخت که تبدیل کلمه «امتیاز» به واژه «فروش» نفس قرارداد را تغییر نمی‌دهد.<ref>مصدق سالهای مبارزه و مقاومت جلد۱</ref>
[[دکتر محمد مصدق|دکتر مصدق]] از زندان لشکر ۲ ررهی، در لایحه فرجام خواهی که به دیوان عالی کشور فرستاد، قراداد کنسرسیوم را مغایر با قانون ملی شدن نفت و مخالف با اصل ۲۴ قانون اساسی و نیز در جهت اعاده سلطه استعمارگران برای از میان بردن استقلال سیاسی و اقتصادی ایران دانست. مصدق قرارداد کنسرسیوم را شبیه قرارداد سال ۱۹۳۳ و قراداد گس - گلشائیان، نوعی امتیازخواهی توصیف کرد و خاطرنشان ساخت که تبدیل کلمه «امتیاز» به واژه «فروش» نفس قرارداد را تغییر نمی‌دهد.<ref>مصدق سالهای مبارزه و مقاومت جلد۱</ref>


== پانویس==
== منابع==
{{پانویس|۲|اندازه=ریز}}
{{پانویس|۲|اندازه=ریز}}