۸٬۶۹۹
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵۹: | خط ۵۹: | ||
<blockquote> </blockquote> | <blockquote> </blockquote> | ||
== سخنان هدی صابر == | == سخنان هدی صابر == | ||
بخشی از سخنان هدی صابر در بارهی اصلاحطلبان درون حکومت جمهوری اسلامی،<blockquote>به نظر من اخلاق و سیاست حوزه مشترک دارد. متاسفانه در دو دهه اخير، خصوصا در دوران اصلاحات فعاليت سياسى مرادف شد با لابی و بده بستان. الان نیروهای سیاسی ایران تبدیل | بخشی از سخنان هدی صابر در بارهی اصلاحطلبان درون حکومت جمهوری اسلامی،<blockquote>به نظر من اخلاق و سیاست حوزه مشترک دارد. متاسفانه در دو دهه اخير، خصوصا در دوران اصلاحات فعاليت سياسى مرادف شد با لابی و بده بستان. الان نیروهای سیاسی ایران تبدیل شدهاند به کارمندِ سیاسی با تلقی شرکت سهامی از تشکیلات. هیچ دورهای در ایران نبوده است که جریان موسوم به اپوزیسیون در حفظ وضع موجود مشارکت کند. سکوت، سکوت، سکوت، مماشات، مماشات، مماشات و سازش، سازش، سازش؛ شخصى كه بايد شاخصهِ عنصر مبارز اجتماعی، با پرنسیپهای اخلاقی خاص خودش باشد، تبديل شده به یک کارمندِ سیاسی بروکراتِ تکنوکرات که در حقیقت سهمش را از شرایط قدرت میطلبد. بخشی از اپوزیسیون چه درون حاکمیت و چه بیرون حاکمیت اگر سهم الشراکتشان را بدهی، هیچ نخواهند گفت.<ref>سخنرانی هدی صابر در حسینیه ارشاد تحت عنوان هشت فراز، هزار نیاز ۱۳۸۷</ref></blockquote> | ||
== هدی صابر از نگاهی دیگر == | == هدی صابر از نگاهی دیگر == | ||
مجتبی نجفی تصویری دیگر از هدی صابر را به ما معرفی میکند.<blockquote>اهمیت هدی صابر در تاکید او بر مَنِش گم گشته عنصر مدعی آزادیخواهی است و جالب است بدانید در این مورد خود او منتقد هم کیشانش بود. تجربه این چند ساله نشان داده نگرانی او بیراه نبوده. بسیاری مدعیان در شرایط حتی نه چندان سخت، سپر میاندازند و به بهانههای رنگین در خدمت دستگاه قدرت در میآیند و همفکرانشان یا توجیه میکنند یا زیر سبیلی رد میکنند. </blockquote><blockquote>اگر تصور شما از دستگاه قدرت فقط جمهوری اسلامی است سخت در اشتباهید. وقتی از استیلای قدرت بر کنشگر آزادیخواه حرف میزنیم از حاکم شدن نظامی از روابط مبتنی بر رانت و پول بادآورده بدون زحمت حرف میزنیم. اینجا خطر نابودی استقلال فرد است که به جای بسط آزادی در اندیشه تصاحب قدرت است.</blockquote><blockquote>اهمیت صابر در تعریف گونهای از اپوزیسیون است که سهمخواه قدرت نیست، نقاد رادیکال قدرت است. اپوزیسیونی که در عرصه عمومی رشد میکند بحثهای عمومی را سازماندهی میکند، نهادساز است، برای کاهش رنج انسان با تاکید بر دموکراسی تلاش میکند. فقدان این نگاه از آنجا بر میآید که در فقدان کنشکر عرصه عمومی که توامان آرمان و تخصص را با هم داشته باشد هر قدرتی تمایل به خودسری و بلعیدن عرصه عمومی دارد. پس ایده محوری کنشهای هدی صابر از آنجا ناشی میشد که ایفای نقش موثر در عرصه عمومی هم انگیزه و شور میخواهد هم تخصص و کاردانی. فداکاری برای به رسمیت شناختن "دیگری "میخواهد. برای همین است که تمام تلاش او دوری از هر فرم رانت بود تا اصالت کنشگر عرصه عمومی حفظ شود و تمام تلاش او بر تقویت بُعد کارشناسی و تخصصیاش بود تا از کلیگویی و چرت و پرتگویی پرهیز کند.</blockquote><blockquote>این نه به معنای عدم نقد به دستگاه فکری صابر است که اتفاقا نقدها کم نیستند اما بیشتر از هر چیز تاکید بر تیزهوشی صابر در گمشدههای اپوزیسیون است که بسیاری شبیه آنچه که نقد میکنند شدهاند، بسیاری مخالفت را راه کسب نان و نام گرفتهاند و بسیاری حال کسب تخصص و نهادسازی را ندارند و پشت واژههای پرطمطراق زندانی سیاسی پنهان شدهاند. طبیعی است در انبوه این گمشدههای اپوزیسیونی، صابر ابزار خاطرهگویی سست عنصران به ظاهر همدل شود یا تصویرش در انبوه بیماران فرصتطلب که برای دیده شدن دست به هر اقدامی میزنند و کاسه گدایی را پیش هر عنصر قدرتی دراز میکنند گم شود. تصویر کسی که ایران را با "روسپیان سیزده ساله "، " زنان سرپرست خانواده "" مردان از فقر شرمنده " دوست داشت. به عبارتی ایران | مجتبی نجفی تصویری دیگر از هدی صابر را به ما معرفی میکند.<blockquote>اهمیت هدی صابر در تاکید او بر مَنِش گم گشته عنصر مدعی آزادیخواهی است و جالب است بدانید در این مورد خود او منتقد هم کیشانش بود. تجربه این چند ساله نشان داده نگرانی او بیراه نبوده. بسیاری مدعیان در شرایط حتی نه چندان سخت، سپر میاندازند و به بهانههای رنگین در خدمت دستگاه قدرت در میآیند و همفکرانشان یا توجیه میکنند یا زیر سبیلی رد میکنند. </blockquote><blockquote>اگر تصور شما از دستگاه قدرت فقط جمهوری اسلامی است سخت در اشتباهید. وقتی از استیلای قدرت بر کنشگر آزادیخواه حرف میزنیم از حاکم شدن نظامی از روابط مبتنی بر رانت و پول بادآورده بدون زحمت حرف میزنیم. اینجا خطر نابودی استقلال فرد است که به جای بسط آزادی در اندیشه تصاحب قدرت است.</blockquote><blockquote>اهمیت صابر در تعریف گونهای از اپوزیسیون است که سهمخواه قدرت نیست، نقاد رادیکال قدرت است. اپوزیسیونی که در عرصه عمومی رشد میکند بحثهای عمومی را سازماندهی میکند، نهادساز است، برای کاهش رنج انسان با تاکید بر دموکراسی تلاش میکند. فقدان این نگاه از آنجا بر میآید که در فقدان کنشکر عرصه عمومی که توامان آرمان و تخصص را با هم داشته باشد هر قدرتی تمایل به خودسری و بلعیدن عرصه عمومی دارد. پس ایده محوری کنشهای هدی صابر از آنجا ناشی میشد که ایفای نقش موثر در عرصه عمومی هم انگیزه و شور میخواهد هم تخصص و کاردانی. فداکاری برای به رسمیت شناختن "دیگری "میخواهد. برای همین است که تمام تلاش او دوری از هر فرم رانت بود تا اصالت کنشگر عرصه عمومی حفظ شود و تمام تلاش او بر تقویت بُعد کارشناسی و تخصصیاش بود تا از کلیگویی و چرت و پرتگویی پرهیز کند.</blockquote><blockquote>این نه به معنای عدم نقد به دستگاه فکری صابر است که اتفاقا نقدها کم نیستند اما بیشتر از هر چیز تاکید بر تیزهوشی صابر در گمشدههای اپوزیسیون است که بسیاری شبیه آنچه که نقد میکنند شدهاند، بسیاری مخالفت را راه کسب نان و نام گرفتهاند و بسیاری حال کسب تخصص و نهادسازی را ندارند و پشت واژههای پرطمطراق زندانی سیاسی پنهان شدهاند. طبیعی است در انبوه این گمشدههای اپوزیسیونی، صابر ابزار خاطرهگویی سست عنصران به ظاهر همدل شود یا تصویرش در انبوه بیماران فرصتطلب که برای دیده شدن دست به هر اقدامی میزنند و کاسه گدایی را پیش هر عنصر قدرتی دراز میکنند گم شود. تصویر کسی که ایران را با "روسپیان سیزده ساله "، " زنان سرپرست خانواده "" مردان از فقر شرمنده " دوست داشت. به عبارتی ایران حاشیهنشینان و نادیده شدگان در وطن به تعبیر او آرش ـ مصدقی. این چنین است در میدانداری سست عنصران به ظاهر همدل، تصویر کسی که معتقد بود باید خود را بازسازی کرد، شناخت، پروراند و در خدمت "دیگری " قرار داد گم میشود. تصویر کنشگری رادیکال که نقد تمام عیار قدرت را نه صرفا در اعتراض به قدرت خودسر و تعدیهایش که در نگاه داشتن خویشتن در انبوه مرارتهای تحمیل شده از سوی استبداد میدانست.</blockquote> | ||
== نامه افشاگرانه از بهنام ابراهیمزاده == | == نامه افشاگرانه از بهنام ابراهیمزاده == |
ویرایش