هوشنگ منتظرالظهور: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۸: خط ۸:
| مکان مرگ          = زندان سپاه اصفهان
| مکان مرگ          = زندان سپاه اصفهان
| محل زندگی    =تهران-اصفهان
| محل زندگی    =تهران-اصفهان
| تحصیلات        = دیپلم متوسط رشته طبیعی
| تحصیلات        = دانشجوی تهران در رشته زبان آلمانی و دانشگاه اصفهان در رشته تاریخ و علوم تربیتی
| دانشگاه          =تهران-اصفهان
| دانشگاه          =تهران-اصفهان
| سال‌های فعالیت    =۱۳۵۲-۱۳۶۰
| سال‌های فعالیت    =۱۳۵۲-۱۳۶۰
خط ۱۷: خط ۱۷:
| جوایز            = مدال طلای مسابقات قهرمانی کشتی ایران
| جوایز            = مدال طلای مسابقات قهرمانی کشتی ایران
}}
}}
'''هوشنگ منتظرالظهور''' (زاده ۱۳۳۲- درگذشته ۱۱مهر ۱۳۶۰) از قهرمانان کشتی ایران که به جرم هواداری از سازمان مجاهدین خلق ایران اعدام شد. هوشنگ منتظرالظهور، در خانواده ای متوسط در تهران متولد شد. خانواده او از اهالی سده (اصفهان (همایون‌شهر) بودند، اما، پدرش در تهران، به باغبانی و کارگری در شهرداری اشتغال داشت.  
'''هوشنگ منتظرالظهور،''' (زاده ۱۳۳۲- درگذشته ۱۱مهر ۱۳۶۰) از قهرمانان کشتی ایران که به جرم هواداری از سازمان مجاهدین خلق ایران اعدام شد. هوشنگ منتظرالظهور، در خانواده ای متوسط در تهران متولد شد. خانواده او از اهالی سده (اصفهان (همایون‌شهر) بودند، اما، پدرش در تهران، به باغبانی و کارگری در شهرداری اشتغال داشت.  


در سال ۱۳۴۹،هنگامی که پدرش بازنشسته شد، هوشنگ همراه خانواده اش به اصفهان رفت و در آن جا دیپلم متوسطه خود را در رشته طبیعی گرفت و در کنکور سراسری در رشته زبان آلمانی در دانشگاه تهران پذیرفته شد.  
در سال ۱۳۴۹،هنگامی که پدرش بازنشسته شد، هوشنگ همراه خانواده اش به اصفهان رفت و در آن جا دیپلم متوسطه خود را در رشته طبیعی گرفت و در کنکور سراسری در رشته زبان آلمانی در دانشگاه تهران پذیرفته شد.  


هوشنگ برای آن که مخارج تحصیلات خود را تأمین کند، روزها به دانشگاه می‌رفت و شبها به کار تاکسیرانی می‌پرداخت، از جمله به دلیل همین مشکلات مالی بود که او تحصیلاتش را در دانشگاه تهران ناتمام گذاشت و به اصفهان بازگشت. در سال ۱۳۵۲، منتظرالظهور در دانشگاه اصفهان در رشته تاریخ و علوم تربیتی پذیرفته شد<ref>[https://khawaran.wordpress.com/2018/07/30/k-5354/ بیاد هوشنگ منتظرالظهورـسایت سیاسی خبری خاوران]</ref>.
هوشنگ برای آن که مخارج تحصیلات خود را تأمین کند، روزها به دانشگاه می‌رفت و شبها به کار تاکسیرانی می‌پرداخت، از جمله به دلیل همین مشکلات مالی بود که او تحصیلاتش را در دانشگاه تهران ناتمام گذاشت و به اصفهان بازگشت. در سال ۱۳۵۲، منتظرالظهور در دانشگاه اصفهان در رشته تاریخ و علوم تربیتی پذیرفته شد.<ref>[https://khawaran.wordpress.com/2018/07/30/k-5354/ بیاد هوشنگ منتظرالظهورـسایت سیاسی خبری خاوران]</ref>


در همین زمان او در مسابقات کشتی فرنگی به مقام قهرمانی ایران رسید و مدتی بعد، در وزن ۸۲کیلوگرم، به همراه تیم ملی ایران در بازیهای المپیک ۱۹۷۶ مونترال شرکت کرد. منتظرالظهور یک سال بعد در مسابقات قهرمانی دانشجویان جهان در صوفیه بلغارستان شرکت کرد. پس از بازگشت از صوفیه به سربازی رفت.<ref>[http://onthewayiran.blogspot.com/2015/09/blog-post.html پیشتازان راه آزادی - زندگينامه مجاهد شهيد هوشنگ منتظر الظهور]</ref>  
در همین زمان او در مسابقات کشتی فرنگی به مقام قهرمانی ایران رسید و مدتی بعد، در وزن ۸۲کیلوگرم، به همراه تیم ملی ایران در بازیهای المپیک ۱۹۷۶ مونترال شرکت کرد. منتظرالظهور یک سال بعد در مسابقات قهرمانی دانشجویان جهان در صوفیه بلغارستان شرکت کرد. پس از بازگشت از صوفیه به سربازی رفت.<ref>[http://onthewayiran.blogspot.com/2015/09/blog-post.html پیشتازان راه آزادی - زندگينامه مجاهد شهيد هوشنگ منتظر الظهور]</ref>  


بعد از انقلاب او به عنوان مدیر کل تربیت بدنی دانشگاه اصفهان انتخاب شد و در همان زمان بود که با مجاهدین خلق آشنا شد و در ادامه به دلیل فعالیتهای سیاسی‌اش مورد تعقیب سپاه پاسداران قرار گرفت و سرانجام در نیمه شب ۲۴ مرداد سال ۶۰، پاسداران به خانه او ریختند و او را به زندان سپاه اصفهان، که محل سابق ساواک شاه در خیابان کمال الدین اسماعیل بود، منتقل کردند. هوشنگ منتظر الظهور، سرانجام پس از ۵۰ روز شکنجه‌ در سحرگاه ۱۱ مهر سال ۱۳۶۰، تیرباران شد<ref>[https://www.iranrights.org/fa/memorial/story/35796/hushang-montazerolzohur یک سرگذشت،هوشنگ منتظر الظهور-سایت حقوق بشر و دموکراسی]</ref>.
بعد از انقلاب او به عنوان مدیر کل تربیت بدنی دانشگاه اصفهان انتخاب شد و در همان زمان بود که با مجاهدین خلق آشنا شد و در ادامه به دلیل فعالیتهای سیاسی‌اش مورد تعقیب سپاه پاسداران قرار گرفت و سرانجام در نیمه شب ۲۴ مرداد سال ۶۰، پاسداران به خانه او ریختند و او را به زندان سپاه اصفهان، که محل سابق ساواک شاه در خیابان کمال الدین اسماعیل بود، منتقل کردند. هوشنگ منتظر الظهور، سرانجام پس از ۵۰ روز شکنجه‌ در سحرگاه ۱۱ مهر سال ۱۳۶۰، تیرباران شد.<ref>[https://www.iranrights.org/fa/memorial/story/35796/hushang-montazerolzohur یک سرگذشت،هوشنگ منتظر الظهور-سایت حقوق بشر و دموکراسی]</ref>


== فعالیتهای ورزشی ==
== فعالیتهای ورزشی ==
خط ۳۸: خط ۳۸:


=== پس از انقلاب ===
=== پس از انقلاب ===
[[پرونده:عکس یادگاری هوشنگ منتظر الظهور.JPG|جایگزین=عکس یادگاری هوشنگ منتظر الظهور|بندانگشتی|عکس یادگاری هوشنگ منتظر الظهور]]هوشنگ منتظر الظهور پس از سرنگونی شاه، به عنوان مربی ورزش در دانشگاه اصفهان مشغول به کار شد. به دلیل محبوبیتی که بین دانشجویان داشت و صلاحیتهایی که از خود نشان داد، به عنوان مدیر کل تربیت بدنی دانشگاه اصفهان انتخاب شد.
هوشنگ منتظر الظهور پس از سرنگونی شاه، به عنوان مربی ورزش در دانشگاه اصفهان مشغول به کار شد. به دلیل محبوبیتی که بین دانشجویان داشت و صلاحیتهایی که از خود نشان داد، به عنوان مدیر کل تربیت بدنی دانشگاه اصفهان انتخاب شد.[[پرونده:عکس یادگاری هوشنگ منتظر الظهور.JPG|جایگزین=عکس یادگاری هوشنگ منتظر الظهور|بندانگشتی|عکس یادگاری هوشنگ منتظر الظهور]]یکی از قهرمانان کشتی ایران و از یاران منتظر الظهور، در این باره می‌گوید:<blockquote>«یک روز تیم فوتبال دانشگاه اصفهان در زمین فوتبال دانشگاه مشغول تمرین بود. در دورانی که در اصفهان به بهانه انقلاب فرهنگی، دانشگاه را تعطیل کرده بودند و آنجا را در اختیار بسیج جنگ ضدمیهنی قرار داده بودند، زهرایی، معاون وقت دانشگاه اصفهان، تعدادی از زنان پاسدار و خانواده‌های آنها را به سالن غذاخوری دانشگاه آورده بودند تا برای جبهه‌های جنگ بافندگی و خیاطی کنند. او به محض دیدن تمرین فوتبالیستها، به زمین فوتبال می‌آید و خطاب به بازیکنان شروع به فحاشی می‌کند. ورزشکاران که به شدت از برخوردهای او ناراحت شده بودند، او را گرفته و به محل تربیت بدنی دانشگاه، نزد منتظرالظهور می‌آورند و به او می‌گویند «اگر راست می‌گویی الان فحش بده! زهرایی مزدور، با بی‌شرمی شروع به فحش دادن به فوتبالیستها می‌کند. هوشنگ که وقاحت معاون دانشگاه را می‌بیند، بدون توجه به خطرات جانی و شغلی که این کار برایش داشت، با مشت به دهان آن مزدور می‌کوبد و وی را نقش بر زمین می‌کند. بعد از آن بود که هوشنگ به مدت یک ماه و نیم منتظر خدمت شد»<ref>[http://azadifada.blogspot.com/2018/10/blog-post_58.html یادی از هوشنگ منتظر الظهور-وبلاگ آزادی فدا]</ref>.</blockquote>


یکی از قهرمانان کشتی ایران و از یاران منتظر الظهور، در این باره می‌گوید:<blockquote>«یک روز تیم فوتبال دانشگاه اصفهان در زمین فوتبال دانشگاه مشغول تمرین بود. در دورانی که در اصفهان به بهانه انقلاب فرهنگی، دانشگاه را تعطیل کرده بودند و آنجا را در اختیار بسیج جنگ ضدمیهنی قرار داده بودند، زهرایی، معاون وقت دانشگاه اصفهان، تعدادی از زنان پاسدار و خانواده‌های آنها را به سالن غذاخوری دانشگاه آورده بودند تا برای جبهه‌های جنگ بافندگی و خیاطی کنند. او به محض دیدن تمرین فوتبالیستها، به زمین فوتبال می‌آید و خطاب به بازیکنان شروع به فحاشی می‌کند. ورزشکاران که به شدت از برخوردهای او ناراحت شده بودند، او را گرفته و به محل تربیت بدنی دانشگاه، نزد منتظرالظهور می‌آورند و به او می‌گویند «اگر راست می‌گویی الان فحش بده! زهرایی مزدور، با بی‌شرمی شروع به فحش دادن به فوتبالیستها می‌کند. هوشنگ که وقاحت معاون دانشگاه را می‌بیند، بدون توجه به خطرات جانی و شغلی که این کار برایش داشت، با مشت به دهان آن مزدور می‌کوبد و وی را نقش بر زمین می‌کند. بعد از آن بود که هوشنگ به مدت یک ماه و نیم منتظر خدمت شد»<ref>[http://azadifada.blogspot.com/2018/10/blog-post_58.html یادی از هوشنگ منتظر الظهور-وبلاگ آزادی فدا]</ref>.</blockquote>در همین زمان بود که به دلیل فعالیتهای سیاسی‌اش مورد تعقیب سپاه پاسداران قرار گرفت و سرانجام در نیمه شب ۲۴ مرداد سال ۶۰، پاسداران به خانه او ریختند و او را به زندان سپاه اصفهان، که محل سابق ساواک شاه در خیابان کمال الدین اسماعیل بود، منتقل کردند. وی پس از تحمل۵۰ روز شکنجه‌، سرانجام در سحرگاه ۱۱ مهر سال ۱۳۶۰، تیرباران شد.
==== دستگیری و اعدام ====
هوشنگ منتظر الظهور در ادامه فعالیتهای سیاسی‌اش، مورد تعقیب سپاه پاسداران قرار گرفت و سرانجام در نیمه شب ۲۴ مرداد سال ۶۰، پاسداران به خانه او ریختند و او را به زندان سپاه اصفهان، که محل سابق ساواک شاه در خیابان کمال الدین اسماعیل بود، منتقل کردند. وی پس از تحمل۵۰ روز شکنجه‌، سرانجام در سحرگاه ۱۱ مهر سال ۱۳۶۰، تیرباران شد.


زندانبانان که از توان جسمی هوشنگ و دوستش، احمد شاطرزاده، که قهرمان کشتی آموزشگاه‌های اصفهان بود. مطلع بودند، بر خلاف معمول که زندانیان سیاسی را برای تیرباران به باغ ابریشم می‌بردند، هوشنگ و احمد را در داخل زندان اصفهان اعدام کردند.
زندانبانان که از توان جسمی هوشنگ و دوستش، احمد شاطرزاده، که قهرمان کشتی آموزشگاه‌های اصفهان بود. مطلع بودند، بر خلاف معمول که زندانیان سیاسی را برای تیرباران به باغ ابریشم می‌بردند، هوشنگ و احمد را در داخل زندان اصفهان اعدام کردند.


یکی از کسانی که در واپسین شب زندگی هوشنگ در کنار وی بوده خاطره خود را از او چنین تعریف می‌کند: [[پرونده:تصویری از مسابقه کشتی هوشنگ منتظرالظهور.jpg|جایگزین=تصویری از مسابقه کشتی هوشنگ منتظرالظهور|بندانگشتی|تصویری از مسابقه کشتی هوشنگ منتظرالظهور]]<blockquote>شب آخر با هوشنگ بودیم. می‌دانست که فردا صبح اعدامش می‌کنند. با آرامش گفت: افتخار می‌کنم که سینه ام را گلوله‌هایی بشکافد که نام ارتجاع بر روی آنان نوشته شده» سپس ادامه داد: «فردا، وقتی که اولین گلوله به سینه ام خورد، خونم را بر چهره ام خواهم زد تا پس از مرگ، اگر زردرو شده باشم، فکر نکنند از ترس بوده».<ref>پیشتازان راه آزادی - خاطره ای ازیک [http://onthewayiran.blogspot.al/2015/09/blog-post.html یار]</ref></blockquote>
یکی از کسانی که در واپسین شب زندگی هوشنگ در کنار وی بوده خاطره خود را از او چنین تعریف می‌کند: [[پرونده:تصویری از مسابقه کشتی هوشنگ منتظرالظهور.jpg|جایگزین=تصویری از مسابقه کشتی هوشنگ منتظرالظهور|بندانگشتی|تصویری از مسابقه کشتی هوشنگ منتظرالظهور]]<blockquote>شب آخر با هوشنگ بودیم. می‌دانست که فردا صبح اعدامش می‌کنند. با آرامش گفت: افتخار می‌کنم که سینه ام را گلوله‌هایی بشکافد که نام ارتجاع بر روی آنان نوشته شده» سپس ادامه داد: «فردا، وقتی که اولین گلوله به سینه ام خورد، خونم را بر چهره ام خواهم زد تا پس از مرگ، اگر زردرو شده باشم، فکر نکنند از ترس بوده».<ref>[http://onthewayiran.blogspot.al/2015/09/blog-post.html پیشتازان راه آزادی - خاطره ای ازیک یار]</ref></blockquote>


== خاطره‌‌‌ای از هاشم قنبری  ==
== خاطره‌‌‌ای از هاشم قنبری  ==
۸٬۶۹۵

ویرایش