کاربر:دانا/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
(اصلاح ارقام، اصلاح املا، اصلاح فاصلهٔ مجازی، اصلاح نویسه‌های عربی)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۴: خط ۱۴:
از فرماندهان کانونهای شورشی
از فرماندهان کانونهای شورشی


مجاهد خلق محمد کرد زنگنه، فرمانده یکی از کانونهای شورشی صبح روز ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۷ به هنگام نصب پلاکاردهای روز کارگر، در حوالی شرکت نفت در اهواز مورد حمله نیروی انتظامی و تعقیب و تیراندازی مأموران اطلاعات قرار گرفت و بر اثر اصابت گلوله به ناحیه سینه و پا در بیمارستان به شهادت رسید.  
محمد کرد زنگنه ، فرمانده یکی از کانونهای شورشی صبح روز ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۷ به هنگام نصب پلاکاردهای روز کارگر، در حوالی شرکت نفت در اهواز مورد حمله نیروی انتظامی و تعقیب و تیراندازی مأموران اطلاعات قرار گرفت و بر اثر اصابت گلوله به ناحیه سینه و پا در بیمارستان به شهادت رسید.  


محمد زنگنه (زاده‌ی اول مهر سال ۱۳۴۱-درگذشته‌ی ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۷) از نوجوانی پا به میدان مبارزة آزادی گذاشت. در سال ۵۹ همراه با هواداران مجاهدین در اهواز دستگیر شد. در همان نوجوانی پدرش را از دست داد و سرپرستی خانواده شان را بر عهده گرفت.  
محمد زنگنه (زاده‌ی اول مهر سال ۱۳۴۱-درگذشته‌ی ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۷) از نوجوانی پا به میدان مبارزه آزادی گذاشت. در سال ۵۹ همراه با هواداران مجاهدین در اهواز دستگیر شد. در همان نوجوانی پدرش را از دست داد و سرپرستی خانواده شان را بر عهده گرفت.  


خودش حکایت هواداری و پیوستن به مجاهدین از نوجوانی را چنین شرح داده‌است:  
خودش حکایت هواداری و پیوستن به مجاهدین از نوجوانی را چنین شرح داده‌است: <blockquote>« همیشه شاکر آن روزی هستم که با زندگینامه مبارزی چون مهدی رضائی به نور رهنمون شدم. حاضر حاضر حاضر... با اشک چشم و خون دل و عزم جزم... تا آخرش...</blockquote><blockquote>اولین سرودی را که حفظ کردم سرود مجاهد بود. به نظرم این سرود تمامی بار مسئولیت یک انسان مکتب حسینی را، کامل و عالی بیان می‌کند و همیشه این را زمزمه می‌کنم…</blockquote><blockquote>طی حمله  پاسداران به درمانگاه حنیف در محله فقیر نشین حصیرآباد اهواز، حدود ۴۰ خواهر و برادر را گرفتند و همه را بردند زندان کارون. خط نظام جمهوری اسلامی، جلوگیری از گسترش نفوذ اجتماعی مجاهدین بود... و من ارتباطم با مجاهدین قطع شد....».</blockquote>محمد سالها از سازمان قطع بود، اما همیشه منتظر فرصتی برای پیوستن دوباره بود. خودش نوشته‌است:<blockquote>«کاش توان داشتم که نه بخورم و نه بخوابم و هر لحظه به فعالیت بپردازم. ... به این امید، زنده و چون سربازی همیشه آماده مانده‌ام.... و شرمندة خدا و خلقم...</blockquote><blockquote>چه شبها و روزها که در ورای مسئولیتهای سنگین و جانفرسا و عذاب آور اجتماعی... با سرود مجاهد اشک ریختم ».</blockquote>محمد اعتقاداتش را که ناشی از وصل دوباره به سازمان می‌دانست، اینگونه توضیح می‌دهد: <blockquote> «قوت خدمت در وجود ماست...عشق هم ناشی از همین ارزش‌های الهی است. کلا عشق همین است و دیگر هیچ... از محمد آقای حنیف و بنیانگذاران و... موسی و اشرف... تا مسعود و مریم... تا تک تک سیراب شدگان مکتبشان رهرو و شنوندگان واقعی ندای هل من ناصر خون خدا هستید و شاکریم این هدایت و قدرت فهم را....»</blockquote>او در مورد قیام و استمرار آن تا پیروزی نوشته‌است:<blockquote>«کلاس درس، قیام‌های اجتماعی کف خیابان است.  تمام دنیا منتظر بود که خودمان و از داخل شروع کنیم ... شروع کردیم بر اساس اصل «کس نخارد پشت من، جز ناخن انگشت من». در مسیر رو به جلویی که داریم ... اگر صبور به معنای انقلابی، یعنی ثابت قدم و استوار و پیگیر... باشیم همه چیز درست می‌شود. من که همیشه می‌گویم بذر نوری که سازمان در دلهای مشتاق نور و روشنی کاشته، هیچوقت خاموش نخواهد شد».</blockquote>سرانجام روز ۱۱ اردیبهشت ۹۷، محمد به مناسبت روز جهانی کارگر، بنری را  برای نصب به حوالی شرکت نفت در اهواز می‌برد. اما او درحین نصب مورد هجوم و ضرب و شتم و تعقیب ماموران نیروی انتظامی قرار گرفته و به او شلیک می‌کنند مأموران با شلیک‌های مستقیم او را از ناحیه پا و سینه هدف قرار داده و با همان حال او را به بیمارستان نیروی انتظامی منتقل می‌کنند.  اما محمد در اثر خونریزی به شهادت می‌رسد.


« همیشه شاکر آن روزی هستم که با زندگینامة شیرآهن کوه مردی چون مهدی رضائی به نور رهنمون شدم. حاضر حاضر حاضر... با اشک چشم و خون دل و عزم جزم... تا آخرش...
ارتباط مستقیم-۲۹بهمن۹۶(تماس محمد کرد زنگنه)
 
اولین سرودی را که حفظ کردم سرود مجاهد بود. به نظرم این سرود تمامی بار مسئولیت یک انسان مکتب حسینی را، کامل و عالی بیان می‌کند و همیشه این را زمزمه می‌کنم…
 
طی حمله اوباش و پاسداران به درمانگاه حنیف در محله فقیر نشین حصیرآباد اهواز، حدود ۴۰ خواهر و برادر را گرفتند و همه را بردند زندان کارون. خط رژیم جلوگیری از گسترش نفوذ اجتماعی مجاهدین بود... و من ارتباطم با مجاهدین قطع شد....».
 
محمد سالها از سازمان محبوبش قطع بود، اما شعله‌ای که همواره در دلش بود، پیوسته یادآور مسئولیتهایش بود. خودش نوشته‌است:
 
«کاش توان داشتم که نه بخورم و نه بخوابم و هر لحظه به فعالیت بپردازم. ... به این امید، زنده و چون سربازی همیشه آماده مانده‌ام.... و شرمندة خدا و خلقم...
 
چه شبها و روزها که در ورای مسئولیتهای سنگین و جانفرسا و عذاب آور اجتماعی... با سرود مجاهد اشک ریختم ».
 
محمد اعتقاداتش را که ناشی از وصل دوباره به سازمان می‌دانست، اینگونه توضیح می‌دهد:
 
 «قوت خدمت در وجود ماست...عشق هم ناشی از همین ارزشهای الهی است. کلا عشق همین است و دیگر هیچ... از محمد آقای حنیف و بنیانگذاران و... موسی و اشرف... تا مسعود و مریم... تا تک تک سیراب شدگان مکتبشان رهرو و شنوندگان واقعی ندای هل من ناصر خون خدا هستید و شاکریم این هدایت و قدرت فهم را....»
 
او در مورد قیام و استمرار آن تا پیروزی نوشته‌است:
 
«کلاس درس، قیام‌های اجتماعی کف خیابان است.  تمام دنیا منتظر بود که خودمان و از داخل شروع کنیم ... شروع کردیم بر اساس اصل «کس نخارد پشت من، جز ناخن انگشت من». در مسیر رو به جلویی که داریم ... اگر صبور به معنای انقلابی، یعنی ثابت قدم و استوار و پیگیر... باشیم همه چیز درست می‌شود. من که همیشه می‌گویم بذر نوری که سازمان در دلهای مشتاق نور و روشنی کاشته، هیچوقت خاموش نخواهد شد».
 
سرانجام روز ۱۱ اردیبهشت ۹۷، محمد به مناسبت روز جهانی کارگر، بنری را  برای نصب به حوالی شرکت نفت در اهواز می‌برد. اما او درحین نصب مورد هجوم و ضرب و شتم و تعقیب دژخیمان قرار گرفته و به او شلیک میکنند مأموران رژیم ضدبشری با شلیکهای مستقیم او را از ناحیه پا وسینه هدف قرار داده و با همان حال او را به بیمارستان نیروی انتظامی منتقل می‌کنند.  اما محمد در اثر خونریزی به شهادت می‌رسد.
 
سلام بر او روزی که زاده شد و روزی که به آرمان رهایی مجاهدین دل بست و روزی که درراه این آرمان به عهد دیرین خود وفا کرد.
 
سرود مجاهد
 
ارتباط مستقیم-۲۹بهمن۹۶


با سلام خدمت آقای مهدی سامع با آن لهجه شیرین اصفهانی شان که تمام لهجه‌های این مملکت سراسر آب و خاک برای ما شیرین و ارزشمنده و امیدواریم روزی برسد که سرود آزادی این مملکت و این ملت به تمامی لهجه‌ها در یک آوای هماهنگ در میدان آزادی طنین افکن بشود تا شوق شیرین آزادی در دل‌های تک تک خلقهای ایران به زیبایی به شکوفایی برسد
با سلام خدمت آقای مهدی سامع با آن لهجه شیرین اصفهانی شان که تمام لهجه‌های این مملکت سراسر آب و خاک برای ما شیرین و ارزشمنده و امیدواریم روزی برسد که سرود آزادی این مملکت و این ملت به تمامی لهجه‌ها در یک آوای هماهنگ در میدان آزادی طنین افکن بشود تا شوق شیرین آزادی در دل‌های تک تک خلقهای ایران به زیبایی به شکوفایی برسد
۱٬۰۴۸

ویرایش