۱٬۰۴۸
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
قدمت شوراهای مردمی به انقلابات گذشته برمیگردد و در ایران در انقلاب مشروطه با نام مراکز غیبی فعالیت میکردند | قدمت شوراهای مردمی به انقلابات گذشته برمیگردد و در ایران در انقلاب مشروطه با نام مراکز غیبی فعالیت میکردند | ||
بقلم دکتر بهروز پویان | https://www.mojahedin.org/i/%D8%B4%D9%88%D8%B1%D8%A7-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%85%D8%B1%D8%AF%D9%85%DB%8C%D8%9B-%D9%81%D8%B1%D9%85%D9%88%D9%84-%D8%A7%D8%AA%D8%AD%D8%A7%D8%AF-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D8%B3%D8%B1%D9%86%DA%AF%D9%88%D9%86%DB%8C<nowiki/>بقلم دکتر بهروز پویان | ||
تباهی حاصل از سیل ویرانگر در کشور که محصول بلاواسطه عملکرد رژیم ولایت فقیه طی سالها اشغال ایران است بسیار فراتر از آن چیزی است که در تصور بگنجد یا در کادر دوربین گزارشگران مردمی حاضر در صحنه جای بگیرد. جدای از خسارات مادی فراوان که جبران آن در رژیم ولایت فقیه غیرممکن و در یک حکومت دموکراتیک و برآمده از اراده مردم زمان بر است، جانباختن شمار زیادی از هموطنان را در پی داشت که متأسفانه هیچوقت جبران پذیر نیست. اکنون دیگر بر کسی پوشیده نیست که آنچه باران چند دقیقهای در شیراز را به سیلی مهلک با بیش از ۲۰۰کشته تبدیل کرد و گلستان، لرستان، ایلام، کرمانشاه و خوزستان را به زیر آب برد، نتیجه غارت و جنایت چند ساله رژیم و نیروی تروریستی سپاه پاسداران آن بوده است. البته این فاجعه امری تازه در ایران تحت اشغال ملایان نبوده و نیست. از جنگ ۸ساله ضدمیهنی خمینی ساخته با تلفات سرسام آورش و کشتار و شکنجه و ترور بهویژه در دهه ۶۰ و سرکوب وحشیانه و خونبار قیام های مردمی طی دهههای ۷۰، ۸۰و ۹۰ که بگذریم، رویدادهای طبیعی همچون زلزله و سیل در سالهای گذشته نیز پیوسته فاجعه به بار آورده است. و هیچگاه خسارات و صدمات ناشی از این فجایع ظاهراً طبیعی توسط رژیم ترمیم و جبران نشد. بلکه رژیم بر رویهٔ ویرانگرش بیشازپیش پای فشرد. از دلایل آشکار حساسیت و هوشیاری مردم نسبت به این فجایع و نقش مخرب رژیم در بروز آنها طی بیش از یک سال گذشته و بهویژه از زلزله سرپلذهاب تا سیل اخیر، یکی گسست تمامعیار پیوندهای حاکمیت و ملت از طریق فقدان مشروعیت رژیم و دیگری رشد چشمگیر شبکههای اجتماعی و اعتبار و جایگاه آنها در برابر بیاعتباری رسانههای حکومتی و رسانههای یاریگرش در خارج کشور و البته روشنگریهای مقاومت ایران بوده است. از زمان شروع فاجعه سیل در گلستان، انگشت اتهام جامعه به سمت نیروی تروریستی سپاه و سیاستهای رژیم در زمینه جنگل خواری نشانه رفت و هر چند در ابتدا رسانههای رژیم و رسانههای یاریگرش در خارج کشور سعی کردند با نادیده گرفتن قضایا وضعیت را عادی جلوه دهند اما بازتاب ابعاد فاجعه توسط رسانههای مقاومت ایران و نیز نیروهای مردمی حاضر در صحنه، رژیم و حامیانش را بعد یک هفته ناگزیر به واکنش کرد. اما ورود مضحک و مشمئز کننده مهرههای رژیم به مسأله و گرفتن عکسهای یادگاری تنها بر خشم مردم دامن زد و هر چه رسانههای حکومتی و حامیانشان در خارج کشور تلاش کردند ولیفقیه و پاسداران تروریستش را از سیبل اتهام خارج کنند نتیجه معکوس بود بهطوریکه به دفعات شاهد بودیم که ورود هر یک از کارگزاران رژیم و پاسداران به مناطق سیلزده در گلستان و لرستان و خوزستان با واکنش خشم آلود مردم همراه بود. اما در مقابل بیتفاوتی ولیفقیه و رژیمش در قبال این فاجعه ملی، موج درخشانی از همیاری ملی در کمکرسانی و انعکاس واقعیتهای فاجعه شکل گرفت که نشان داد آنچه که رژیم ولایت فقیه طی چند دهه در ایجاد تفرقه و رواج بیاعتمادی میان مردم ایران انجام داده بود، باد هوا بوده است. از اینرو ناگزیر شد با گسیل نیروهای سرکوب به مناطق سیلزده به جای کمک به مردم در روند همیاریهای مردمی نیز خلل ایجاد کند. | تباهی حاصل از سیل ویرانگر در کشور که محصول بلاواسطه عملکرد رژیم ولایت فقیه طی سالها اشغال ایران است بسیار فراتر از آن چیزی است که در تصور بگنجد یا در کادر دوربین گزارشگران مردمی حاضر در صحنه جای بگیرد. جدای از خسارات مادی فراوان که جبران آن در رژیم ولایت فقیه غیرممکن و در یک حکومت دموکراتیک و برآمده از اراده مردم زمان بر است، جانباختن شمار زیادی از هموطنان را در پی داشت که متأسفانه هیچوقت جبران پذیر نیست. اکنون دیگر بر کسی پوشیده نیست که آنچه باران چند دقیقهای در شیراز را به سیلی مهلک با بیش از ۲۰۰کشته تبدیل کرد و گلستان، لرستان، ایلام، کرمانشاه و خوزستان را به زیر آب برد، نتیجه غارت و جنایت چند ساله رژیم و نیروی تروریستی سپاه پاسداران آن بوده است. البته این فاجعه امری تازه در ایران تحت اشغال ملایان نبوده و نیست. از جنگ ۸ساله ضدمیهنی خمینی ساخته با تلفات سرسام آورش و کشتار و شکنجه و ترور بهویژه در دهه ۶۰ و سرکوب وحشیانه و خونبار قیام های مردمی طی دهههای ۷۰، ۸۰و ۹۰ که بگذریم، رویدادهای طبیعی همچون زلزله و سیل در سالهای گذشته نیز پیوسته فاجعه به بار آورده است. و هیچگاه خسارات و صدمات ناشی از این فجایع ظاهراً طبیعی توسط رژیم ترمیم و جبران نشد. بلکه رژیم بر رویهٔ ویرانگرش بیشازپیش پای فشرد. از دلایل آشکار حساسیت و هوشیاری مردم نسبت به این فجایع و نقش مخرب رژیم در بروز آنها طی بیش از یک سال گذشته و بهویژه از زلزله سرپلذهاب تا سیل اخیر، یکی گسست تمامعیار پیوندهای حاکمیت و ملت از طریق فقدان مشروعیت رژیم و دیگری رشد چشمگیر شبکههای اجتماعی و اعتبار و جایگاه آنها در برابر بیاعتباری رسانههای حکومتی و رسانههای یاریگرش در خارج کشور و البته روشنگریهای مقاومت ایران بوده است. از زمان شروع فاجعه سیل در گلستان، انگشت اتهام جامعه به سمت نیروی تروریستی سپاه و سیاستهای رژیم در زمینه جنگل خواری نشانه رفت و هر چند در ابتدا رسانههای رژیم و رسانههای یاریگرش در خارج کشور سعی کردند با نادیده گرفتن قضایا وضعیت را عادی جلوه دهند اما بازتاب ابعاد فاجعه توسط رسانههای مقاومت ایران و نیز نیروهای مردمی حاضر در صحنه، رژیم و حامیانش را بعد یک هفته ناگزیر به واکنش کرد. اما ورود مضحک و مشمئز کننده مهرههای رژیم به مسأله و گرفتن عکسهای یادگاری تنها بر خشم مردم دامن زد و هر چه رسانههای حکومتی و حامیانشان در خارج کشور تلاش کردند ولیفقیه و پاسداران تروریستش را از سیبل اتهام خارج کنند نتیجه معکوس بود بهطوریکه به دفعات شاهد بودیم که ورود هر یک از کارگزاران رژیم و پاسداران به مناطق سیلزده در گلستان و لرستان و خوزستان با واکنش خشم آلود مردم همراه بود. اما در مقابل بیتفاوتی ولیفقیه و رژیمش در قبال این فاجعه ملی، موج درخشانی از همیاری ملی در کمکرسانی و انعکاس واقعیتهای فاجعه شکل گرفت که نشان داد آنچه که رژیم ولایت فقیه طی چند دهه در ایجاد تفرقه و رواج بیاعتمادی میان مردم ایران انجام داده بود، باد هوا بوده است. از اینرو ناگزیر شد با گسیل نیروهای سرکوب به مناطق سیلزده به جای کمک به مردم در روند همیاریهای مردمی نیز خلل ایجاد کند. |