|
|
خط ۴: |
خط ۴: |
|
| |
|
| روز ۳۰ خرداد سال ۱۳۶۰، مشروعیت سیاسی جمهوریاسلامی را با سرکوب عریان و آتشگشودن پاسداران بر روی تظاهرات مسالمتآمیز نیممیلیون تن از مردم تهران، بهپایان رسید. اما باید دانست که ۳۰خرداد بهعنوان سرآغاز مقاومت سراسری در برابر جمهوریاسلامی یکباره بهوجود نیامد. بلکه حاصل دوسالونیم مبارزهٌ سیاسیـ افشاگرانه با آن، از بهمن۵۷ تا ۳۰خرداد۶۰ است. زمینههای شکلگیری ۳۰خرداد، و بررسی وقایعی که به تظاهرات۳۰خرداد ۱۳۶۰منتهی شد، ضروری است | | روز ۳۰ خرداد سال ۱۳۶۰، مشروعیت سیاسی جمهوریاسلامی را با سرکوب عریان و آتشگشودن پاسداران بر روی تظاهرات مسالمتآمیز نیممیلیون تن از مردم تهران، بهپایان رسید. اما باید دانست که ۳۰خرداد بهعنوان سرآغاز مقاومت سراسری در برابر جمهوریاسلامی یکباره بهوجود نیامد. بلکه حاصل دوسالونیم مبارزهٌ سیاسیـ افشاگرانه با آن، از بهمن۵۷ تا ۳۰خرداد۶۰ است. زمینههای شکلگیری ۳۰خرداد، و بررسی وقایعی که به تظاهرات۳۰خرداد ۱۳۶۰منتهی شد، ضروری است |
|
| |
| == '''سابقه تاریخی''' ==
| |
|
| |
| == مواضع خمینی قبل از ۳۰ خرداد ==
| |
| <ref>[https://fa.iranpediawiki.org/wiki/%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%A8%D8%B1:%D8%B3%D8%B1%D8%AF%D8%B4%D8%AA%DB%8C/%D8%B5%D9%81%D8%AD%D9%87_%D8%AA%D9%85%D8%B1%DB%8C%D9%86?veaction=edit امید پارسا نژاد در گفتگو با بنی صدر] </ref>'''- آقای بنی صدر! سی سال از وقتی که شما توسط آیت الله خمینی از سمت ریاست جمهوری ایران "عزل" شدید می گذرد. اکنون که بعد از سی سال به آن واقعه و آن دوره نگاه می کنید، جمع بندی شما چیست؟ چه اتفاقی افتاد؟ چه چیزی باعث شد که آقای خمینی به تدریج از حمایت شما دست بردارد و چرا این انتخاب را کرد؟'''
| |
|
| |
| آقای خمینی حمایتی نمی کرد که دست بردارد. از وقتی که من به ریاست جمهوری انتخاب شدم، آنطور که آقای هاشمی رفسنجانی درست بعد از کودتای خرداد ۶۰ در نماز جمعه گفت و در کتاب "عبور از بحران" آورده است، آقای خمینی به آن آقایان گفته بود که شما بروید و سعی کنید که مجلس را در اختیار بگیرید، اجازه تقلب داده بود در انتخابات مجلس. این جریان ادامه داشت تا در خرداد ۶۰ کودتا شد.
| |
|
| |
| اما اینکه چگونه می بینم؛ مسئله ای که بین من و آقای خمینی، یا در واقع بین دو دیدگاه به وجود آمد، تا امروز ادامه دارد. دو خط است، یکی می گوید ولایت فقیه و بعد هم مدعی شد ولایت مطلقه، یکی می گوید حاکمیت یا ولایت جمهور مردم. بعد از من هم با اینکه انتخابات آزاد نبود، هر کسی که از حاکمیت و رأی مردم نمایندگی می کرد با رأی رهبر مقابل می شد؛ چه آقای خامنه ای با آقای خمینی، چه آقای هاشمی بود با آقای خامنه ای، چه آقای خاتمی بود با آقای خامنه ای و چه حالا که آقای احمدی نژاد است با آقای خامنه ای.
| |
|
| |
| این امر مستمری است که تا امروز ادامه دارد و قبل از آن هم وجود داشته است. دعوای مصدق و شاه هم سر همین بود، مشروطیت هم برای همین بود. پس دعوای اصلی این بود. ولایت فقیه در پیش نویس قانون اساسی نبود، در مجلس خبرگان "نظارت فقیه" تصویب شد با مقداری اختیار که اختیار اجرایی نبود و تنها نصب چند مقام بود. اما آقای خمینی بر خلاف قانون اساسی [ولایت فقیه را] اعمال می کرد. تا زمانی که کودتا انجام شد، یعنی در خرداد شصت، ایشان در ۷۵ نوبت قانون اساسی را نقض کرده بود. بعد که نقض قانون اساسی را ادامه داد، همین مجلس خود ساخته هم فریادش به هوا رفت که آقا از قانون اساسی چیزی نماند. آقای خمینی به آنها نوشت که جنگ بوده است و به قانون اساسی عمل نشده و از این به بعد خواهد شد، اما از آن به بعد هم نکرد تا از دنیا رفت.
| |
|
| |
| اصل دعوا این بود، اما چند امر مهم را هم همراه داشت. یکی مسئله رابطه با خارج یا اصل استقلال که از دید من با گروگانگیری نقض شد، چون با گروگانگیری آمریکا شد محور سیاست داخلی و خارجی و تا امروز هم همینطور است: محور سیاست داخلی و خارجی ایران آمریکا است، ممکن نیست امروز در ایران یک لیوان آب بدون اجازه رهبر سر بکشید و متهم نشوید که به دستور آمریکا دارید این آب را سر می کشید.
| |
|
| |
| مسئله دیگر مسئله اقتصاد کشور و امنیت و منزلتی بود که فعالیت اقتصادی لازم داشت. کوشش هایی شد که این اقتصاد تولیدمحور بشود و این با استبداد جور نبود. این بود که آقای خمینی خیلی راحت در مقام تشویق از ما دو جمله مهم گفت، یکی گفت "اقتصاد مال خر است" و یکی هم گفت که "بنی صدر می خواهد ایران را فرانسه و سوئیس بکند در حالی که مردم برای اسلام انقلاب کردند".
| |
|
| |
| ماجرای دیگر بر می گردد به کثرت گرایی و وجود احزاب و گروه ها. انقلاب شده بود که اینها آزاد باشند اما آقای خمینی از من چه خواست؟ کرمانشاه که بودم، درست قبل از اینکه او شب هنگام به قول خودش مرا "عزل" بکند- بر خلاف قانون اساسی، چون نصبی نکرده بود که عزلی بکند- پیغام فرستاده بود که شما هشت گروه سیاسی را محکوم کنید. خب رئیس جمهور طبق همان قانون اساسی مجلس خبرگان هم مجری قانون اساسی بود که از جمله اصول آن حقوق انسان و حقوق گروه های سیاسی و آزادی بیان و تشکل بود. چگونه یک رئیس جمهوری هشت گروه سیاسی را محکوم کند؟ نهضت آزادی، جبهه ملی، مجاهدین خلق، فدائیان خلق، کومله، دموکرات و دو سه گروه دیگر. این هشت گروه را فهرست کرده بود که باید من محکوم کنم. این ها در مجموع بر محور همان نزاع اصلی که حاکمیت با فقیه است یا با ملت شکل می گرفت.
| |
|
| |
| === تنظیم با احزاب سیاسی ===
| |
| خمینی پس از به قدرت رسیدن تمامی قولهای پیشین خود را زیر پا گذاشت و اجازه فعالیت به هیچیک از احزاب و سازمانهای سیاسی نداد. طرفداران خمینی بطور مستمر دفاتر احزاب سیاسی بویژه مجاهدین را مورد حمله قرار میدادند. در آن زمان احزاب سیاسی چون مجاهدین و چریکهای فدایی در فضای آزادیهای موجود پس از انقلاب فعالیت سیاسی مسالمت آمیز داشتند.
| |
|
| |
| خمینی در ۱۹ اسفند در مورد رفراندوم جمهوری اسلامی گفت:<blockquote>«جمهوری اسلامی“ نه یک کلمه زیاد و نه یک کلمه کم» ما اسلام را میخواهیم. ملت ما اسلام را میخواهند… ملت ما یکپارچه خواهان جمهوری اسلامی است… کمونیستها هم باید «جمهوری اسلامی» بخواهند… همه باید جمهوری اسلامی بخواهند… قلمها را بشکنید و بهاسلام پناه بیاورید. آنها که میخواهند کلمه «دموکراتیک» را بر این عبارت اضافه کنند؛ آنها غربزدگانی هستند که نمیفهمند جاهلاند… جمهوری دموکراتیک یعنی جمهوری غربی یعنی بیبندوباری غرب»</blockquote>آیتالله طالقانی در دومین نماز جمعه ماه رمضان در دانشگاه تهران در مورد حملات علیه سازمانها واحزاب میگوید «حمله بهجلسات، میتینگها، کتابخانهها و پارهکردن اعلامیهها عملی غیراسلامی است… این کار بهوسیله عناصر ناآگاه یا آلت دست انجام میشود…»
| |
|
| |
| === انقلاب فرهنگی (کودتای فرهنگی) ===
| |
| یکی از اقداماتی که خمینی برای سرکوب صدای احزاب سیاسی انجام داد انقلاب فرهنگی بود که مخالفین خمینی آنرا کودتای فرهنگی مینامند.
| |
|
| |
| در اول اردیبهشت سال ۱۳۵۹مهلت سه روزه شورای انقلاب به گروههای سیاسی، برای تخلیه دفاتر خود در دانشگاهها به پایان رسید.
| |
|
| |
| از آنجا که دانشگاهها در آن زمان محل نشو و نمای سازمانها و احزاب سیاسی بودند به این ترتیب خمینی میخواست با تعطیل کردن و تصفیه دانشگاهها هرگونه صدای مخالف را خاموش کند. تهاجم به دانشگاهها در۲۹ فروردین ماه ۱۳۵۹ از دانشگاه تبریز آغاز شده و سپس در دانشگاههای دیگر انجام شد. تمامی دانشگاههای کشور تا سال ۱۳۶۱ تعطیل بوده و دراین مدت بسیاری از دانشجویان و اساتید دانشگاه اخراج یا دستگیر شدند. صادق زیباکلام که به همراه عبدالکریم سروش خود از دستاندرکاران اجرایی کردن انقلاب فرهنگی بودهاست بعدها در مورد آن میگوید:<blockquote>«اتفاق بدی هم افتاد و آن تصفیههای هولناک سیاسی و عقیدتی بود … صدها تن از اساتید دانشگاهها به جرم این که طرفدار حکومت نیستند و یا دارای اندیشه اسلامی نبودند متأسفانه از دانشگاه اخراج شدند. این اساتید سرمایههای این مملکت بودند. اینان کسانی بودند که از بهترین دانشگاههای آمریکا و اروپا فارغ اتحصیل شده بودند. شوک عظیمی از دست دادن این اساتید به پیکر دانشگاه وارد کرد. . علاوه شمار زیادی از دانشجویان به دلیل هواداری، همکاری و یا عضویت در گروههایی که به عنوان گروه معاند و مخالف نظام توصیف میشدند، مثل پیشگام، چریکهای فدایی خلق، توده ای، سازمان مجاهدین خلق، از تحصیل محروم شدند.»</blockquote>صادق زیباکلام اضافه میکند:<blockquote>«این دلیل دیگری بود که من را به این نتیجه رساند که اصل تمام آنچه ما انجام میدادیم نمیتوانسته درست باشد و آنچه به نام انقلاب فرهنگی صورت گرفت به نفع، انقلاب، اسلام، نظام و ایران نبود…»</blockquote>
| |
|
| |
| === جنگ هشت ساله با عراق ===
| |
| آغاز گر نظامی جنگ اگر چه عراق بود اما یکی از جنبههای مغفول در موضوع جنگ هشت ساله، نقش آیتالله خمینی در تحریک دولت وقت عراق به تهاجم نظامی به ایران است.
| |
|
| |
| در ۲۸ آذر ماه ۱۳۵۹ روحالله خمینی در دیدار با ستاد بسیج شهرستانها صراحتاً مردم عراق را به قیام و سرنگونی صدام دعوت میکند. او در سخنانی میگوید:<blockquote>«ملتها موافق با ما هستند و آنکه مخالف با ماست دولتها و امثال دولتها هستند مثل دولت عراق، دولت عراق دولتی است که یک عده نظامی آمدهاند و دور هم نشستهاند و خودشان هرچه میخواهند میکنند، این صدام حسین عقلش هم عقل درستی نیست و پوسیدهاست… ارتش اینها از همین مسلمانها، از همین اهل سنت هستند، از همین شیعهها هستند- خب ارتشی که از مسلمین است قیام میکند… ملت شریف عراق خودش را از چنگ اینها بیرون بیاورد. این ارتش عراق باید همانطور که در ارتش ایران وقتی فهمیدند او (شاه) دارد با نهضت اسلام و اسلام جنگ میکند، همانطور که قیام کردند و ارتش ملحق شد به مردم، ارتش عراق هم باید همین کار را بکند… چرا ارتش عراق نشستهاند و کسی که مخالف با اسلام و مخالف با قوانین اسلام و مخالف با قرآن است از او تبعیت میکنند… ارتش عراق باید توجه به این معنا داشته باشد که اینها را خودش سرکوب کند و خودش از بین ببرد… حرام است بر آنها که یک قدم دنبال این شخص لعین باشند و باید قیام کنند…»</blockquote>
| |
|
| |
| === مجاهدین و موضع گیری هایشان قبل از ۳۰ خرداد ===
| |
|
| |
|
| == '''اعدامهای قبل وبعد از ۳۰ خرداد''' == | | == '''اعدامهای قبل وبعد از ۳۰ خرداد''' == |