کاربر:علیرضا/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۵: خط ۳۵:
| پیش از          =  
| پیش از          =  
}}
}}
ضربه ۱۲ اردیبهشت ۶۱، تهران شاهد نبردهای عظیمی بود که از شرق تا غرب و از شمال تا بخشهایی از مرکز شهر را دربر می‌گرفت.
'''ضربه ۱۲ اردیبهشت ۱۳۶۱،''' به حملات نظامی پاسداران جمهوری اسلامی به دهها خانه تیمی مجاهدین در تهران گفته می‌شود. در این روز، تهران شاهد نبردهای عظیمی بود که از شرق تا غرب و از شمال تا بخشهایی از مرکز شهر را دربر می‌گرفت.


از ساعت 2بعدازظهر با اولین‌شلیک، تهاجم هم‌زمان پاسداران به‌چندین‌خانه تیمی مجاهدین شروع شد. نبرد تا ساعتهایی پس‌از نیمه‌شب ادامه داشت و رشیدترین فرزندان ایران، با مقاومت دلیرانه خود درسی فراموشی‌ناپذیر به‌خمینی‌دجال و مزدوران آدمکش او دادند. دشمن از زمین و هوا با سلاحهای نیمه‌سنگین و حتی سلاح سنگین و شلیک‌با هلیکوپتر، خانه تیمیها را می‌کوبید. شهر درهاله‌یی از انفجار و دود و آتش غرق شده بود. بیش‌از 60زن و مرد مجاهدخلق، ایستاده بودند تا آنطور که شایسته مجاهدخلق است، رایت شرف یک‌خلق را تا آخرین نفس و تا آخرین قطره خون برافراشته نگاه دارند.
از ساعت ۲ بعدازظهر با اولین‌شلیک، تهاجم هم‌زمان پاسداران به‌ چندین‌ خانه تیمی مجاهدین شروع شد. نبرد تا ساعتهایی پس‌ از نیمه‌شب ادامه داشت. پاسداران از زمین و هوا با سلاحهای نیمه‌سنگین و حتی سلاح سنگین و شلیک‌با هلیکوپتر، خانه‌های تیمی‌ را می‌کوبید. تهران در هاله‌یی از انفجار و دود و آتش بود. بیش‌از ۶۰ زن و مرد مجاهد خلق، در این درگیری‌ها جان باختند.  


روز ۱۲اردیبهشت، مجاهدان قهرمان با پایمردی و حماسه شورانگیز فرمانده والامقام محمد ضابطی و سایر همرزمان قهرمانش یک‌آزمایش بزرگ را باموفقیت پشت‌سر گذاشتند و سربلند و سرافراز درخاطره خلق و میهن جاودانه شدند.
مهمترین کادر مجاهدین در این روز، فرمانده محمد ضابطی بود. او از زندانیان زمان شاه و از مسئولان بخش اجتماعی مجاهدین بود. ضابطی هم‌چنین در مبارزات سیاسی سالهای ۶۰ و میتینگ بزرگ امجدیه گرفته تا تظاهرات ۷ اردیبهشت و راهپیمایی عظیم سازمان‌یافته مردمی در ۳۰ خرداد ۶۰ نقش داشت.


مجاهد قهرمان محمد ضابطی، همواره نامش همراه با بزرگترین حرکتها‌ی مردمی علیه ارتجاع خمینی؛ از مبارزات سیاسی سالهای 60 و میتینگ بزرگ امجدیه گرفته تا تظاهرات 7اردیبهشت و خیزش عظیم سازمان‌یافته مردمی در30خرداد60 عجین شده است. او به‌مثابه‌ی یک‌ انقلابی تمام‌عیار و یک‌مجاهد فداکار، خطوط استراتژیک‌سازمان را دربرخورد با ارتجاع پیاده می‌کرد و با ابتکار و خلاقیت، دستاوردهای سیاسی ‌آن‌را‌ بیشتر و افزون‌تر می‌نمود. این‌خلاقیتها برای پیاده‌کردن خطوط سازمان از فردای 30خرداد60 اهمیت بیشتری یافت. محمد ضابطی در رأس بخش اجتماعی سازمان، توانست به‌سرعت روابط و مناسبات علنی را با مرحله و فضای جدید منطبق نماید و تشکیلات بسیار گسترده‌یی را وارد مناسبات مخفی، نظامی و تهاجمی‌کند.
او به‌مثابه‌ی یک‌ انقلابی تمام‌عیار و یک‌مجاهد فداکار، خطوط استراتژیک‌سازمان را دربرخورد با ارتجاع پیاده می‌کرد و با ابتکار و خلاقیت، دستاوردهای سیاسی ‌آن‌را‌ بیشتر و افزون‌تر می‌نمود. این‌خلاقیتها برای پیاده‌کردن خطوط سازمان از فردای 30خرداد60 اهمیت بیشتری یافت. محمد ضابطی در رأس بخش اجتماعی سازمان، توانست به‌سرعت روابط و مناسبات علنی را با مرحله و فضای جدید منطبق نماید و تشکیلات بسیار گسترده‌یی را وارد مناسبات مخفی، نظامی و تهاجمی‌کند.


درروزهای پرتلاطم مقاومت درسالهای 60 و 61، در شرایطی که دژخیمان و سردمداران خونخوار رژیم تلاش می‌کردند، با موج شقاوت‌بار اعدامها و شکنجه‌های قرون‌وسطایی، مقاومت مجاهدان و مبارزان را درهم بشکنند و با انواع تبلیغات رذیلانه و یا پخش ندامت برخی عناصر درهم‌شکسته و بخصوص برخی از مدعیان از تلویزیون، گرد یأس و انفعال در جامعه بپاشند، ناگهان خروش پایداری مجاهدان و شعله‌های مقاومت حماسی آنان در چندین‌نقطه تهران زبانه کشید، تهران گرمای ‌آن‌را‌حس کرد و مجاهدان پاکباز درپایان آن‌نبرد نابرابر، تنها پیکرهای سوخته و متلاشی‌شده و خانه تیمیهای ویران‌شده خود را برای دشمن باقی گذاشتند. اگر‌چه خمینی و خیل رجالگان و دژخیمانش به‌صحنه‌گردانی لاجوردی، از شهادت تنی‌چند ‌از ارزنده‌ترین کادرهای سازمان، شادمانیها نمودند و اگر‌چه مردم ستمدیده ما، به‌خاطر ازدست‌دادن تعدادی از رشیـدترین فرزنـدان دلاور خـود گریستـند، اما در گرماگـرم یأس‌پراکنیهای تلویزیونی رژیم، مردم ایران، روح سرخ و پرصلابت مقاومت و انقلاب را به‌چشم دیدند و سرشار از افتخار و امید شدند.
درروزهای پرتلاطم مقاومت درسالهای 60 و 61، در شرایطی که دژخیمان و سردمداران خونخوار رژیم تلاش می‌کردند، با موج شقاوت‌بار اعدامها و شکنجه‌های قرون‌وسطایی، مقاومت مجاهدان و مبارزان را درهم بشکنند و با انواع تبلیغات رذیلانه و یا پخش ندامت برخی عناصر درهم‌شکسته و بخصوص برخی از مدعیان از تلویزیون، گرد یأس و انفعال در جامعه بپاشند، ناگهان خروش پایداری مجاهدان و شعله‌های مقاومت حماسی آنان در چندین‌نقطه تهران زبانه کشید، تهران گرمای ‌آن‌را‌حس کرد و مجاهدان پاکباز درپایان آن‌نبرد نابرابر، تنها پیکرهای سوخته و متلاشی‌شده و خانه تیمیهای ویران‌شده خود را برای دشمن باقی گذاشتند. اگر‌چه خمینی و خیل رجالگان و دژخیمانش به‌صحنه‌گردانی لاجوردی، از شهادت تنی‌چند ‌از ارزنده‌ترین کادرهای سازمان، شادمانیها نمودند و اگر‌چه مردم ستمدیده ما، به‌خاطر ازدست‌دادن تعدادی از رشیـدترین فرزنـدان دلاور خـود گریستـند، اما در گرماگـرم یأس‌پراکنیهای تلویزیونی رژیم، مردم ایران، روح سرخ و پرصلابت مقاومت و انقلاب را به‌چشم دیدند و سرشار از افتخار و امید شدند.
۲۰۲

ویرایش