۲٬۳۲۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۵۴: | خط ۱۵۴: | ||
اقتصاد در رژیم ولایت فقیه اساسا در دست باندهای حاکم است که دائما بر سر مالکیت منابع اقتصادی با هم رقابت میکنند. سپاه پاسداران یکی از بزرگترین قطبهای اقتصادی در ایران است که بسیاری از شرکتها و کارخانهجات و بنگاههای اقتصادی را در اختیار دارد. از جمله بنگاههای اقتصادی سپاه، مؤسسات مالی گوناگون است که با چپاول داراییهای مردم قشری به نام غارت شدگان مؤسسات مالی را به وجود آورده است. | اقتصاد در رژیم ولایت فقیه اساسا در دست باندهای حاکم است که دائما بر سر مالکیت منابع اقتصادی با هم رقابت میکنند. سپاه پاسداران یکی از بزرگترین قطبهای اقتصادی در ایران است که بسیاری از شرکتها و کارخانهجات و بنگاههای اقتصادی را در اختیار دارد. از جمله بنگاههای اقتصادی سپاه، مؤسسات مالی گوناگون است که با چپاول داراییهای مردم قشری به نام غارت شدگان مؤسسات مالی را به وجود آورده است. | ||
یکی از نمودهای نابودی اقتصادی در رژیم ولایت فقیه خصوصی سازی است. خصوصی سازی در اساس واگذاری کارخانهجات و مؤسسات اقتصادی به مهرهها و نهادهای حکومتی مانند سپاه پاسداران، بنیاد شهید، بنیاد مستضعفان، آستان قدس رضوی است. سیاست خصوصی سازی در عمل به ورشکستگی مؤسسات و کارخانهها انجامیده است. ماشین سازی تبریز، نیشکر هفت تپه، هپکو اراک از این جملهاند. وضعیت این شرکتها به شکلی است که توان پرداخت دستمزد کارگران خود را ندارند و بسیاری از اعتراضات کارگری مربوط به کارخانههای خصوصی سازی شده است.<ref>[https://www.mojahedin.org/i/%D8%AE%D8%B5%D9%88%D8%B5%DB%8C-%D8%B3%D8%A7%D8%B2%DB%8C%C2%AB%D9%BE%D8%B1%D8%A7%D8%B2-%D8%AD%D8%B1%D9%81-%D9%88%D8%AD%D8%AF%DB%8C%D8%AB%C2%BB خصوصی سازی پر از حرف و حدیث] - سایت سازمان مجاهدین خلق ایران</ref> | یکی از نمودهای نابودی اقتصادی در رژیم ولایت فقیه خصوصی سازی است. خصوصی سازی در اساس واگذاری کارخانهجات و مؤسسات اقتصادی به مهرهها و نهادهای حکومتی مانند سپاه پاسداران، بنیاد شهید، بنیاد مستضعفان، آستان قدس رضوی است. سیاست خصوصی سازی در عمل به ورشکستگی مؤسسات و کارخانهها انجامیده است. ماشین سازی تبریز، نیشکر هفت تپه، هپکو اراک از این جملهاند. وضعیت این شرکتها به شکلی است که توان پرداخت دستمزد کارگران خود را ندارند و بسیاری از اعتراضات کارگری مربوط به کارخانههای خصوصی سازی شده است.<ref>[https://www.mojahedin.org/i/%D8%AE%D8%B5%D9%88%D8%B5%DB%8C-%D8%B3%D8%A7%D8%B2%DB%8C%C2%AB%D9%BE%D8%B1%D8%A7%D8%B2-%D8%AD%D8%B1%D9%81-%D9%88%D8%AD%D8%AF%DB%8C%D8%AB%C2%BB خصوصی سازی پر از حرف و حدیث] - سایت سازمان مجاهدین خلق ایران</ref> | ||
== امکان اصلاحات در رژیم ولایت فقیه == | |||
در نظامهای دیکتاتوری از نوع اروپای شرقی و آمریکای لاتین، اصلاحات و رفرم از انتخابات شروع میشود. دیکتاتوری حاکم تحت فشار بینالمللی یا داخلی به انتخابات آزاد تن میدهد و به تدریج انتخابات به رفرم راه میبرد تا دیکتاتوری جای خود را به یک دموکراسی میدهد. | |||
در رژیم ولایت فقیه طی کردن این مسیر امکان پذیر نیست. در ساختار این رژیم همه امور روی ولایت فقیه سوار است. انتخابات زیر نظر شورای نگهبان رسمیت مییابد که فقهای آن منتخب ولی فقیه هستند. کلیه قوانین باید از فیلتر شورای نگهبان بگذرند. قوانین FATF از نمونههای دخالت شورای نگهبان در تصویب قوانین است که با وجودیکه این قوانین به تصویب مجلس رژیم ولایت فقیه رسیده بود، ولی شورای نگهبان با آنها مخالفت کرد و مانع پیوستن جمهوری اسلامی به کنوانسیونهای FATF شد. حتی در صورت عبور برخی قوانین از گردنه شورای نگهبان، حکم ولی فقیه است که حکمش بالاتر از قانون است.<ref name=":5">کتاب شناخت ولایت فقیه - انتشارات سازمان مجاهدین خلق ایران</ref> به عنوان نمونه از حکم حکومتی خامنهای برای متوقف کردن و رد اصلاح قانون مطبوعات میتوان نام برد. نمونهای دیگر حکم خامنهای برای متوقف کردن طرح دو فوریتی مجلس برای توقف افزایش قیمت بنزین بود. | |||
== | در رژیم ولایت فقیه استحاله و اصلاحات با ترک برداشتن پایهی صدور تروریسم امکان پذیر است. با توقف صدور تروریسم، سپاه پاسداران یکی از پایههای فلسفه وجودی خود را از دست میدهد و سرکوب داخلی نیز ترک برمیدارد.<ref name=":5" /> | ||
مسعود رجوی مسئول شورای ملی مقاومت ایران در مورد رژیم ولابت فقیه در کتاب استراتژی قیام و سرنگونی میگوید: <blockquote>« ...بحث ما، مشخصا بر روی محور و صفحه مختصات سیاسی در مورد رژیم ولایت فقیه است. این رژیم رو به نفی و زوال است، رو به رشد و اثبات نیست. این رژیم پس رونده و پس برنده است، پیشبرنده نیست. میرنده است، بالنده نیست. کهنه است، نو و پاسخگوی شرایط و اوضاع و مقتضیات جامعه ایران نیست. این رژیم از روز اول، مشروعیت تاریخی نداشت زیرا چنانکه گفتیم از اعماق تاریخ و ار درون عقبماندهترین نیروها سربرداشت. این رژیم از روز اول از نظر مجاهدین مشروعیت ایدئولوژیک هم نداشت و ملغمهای از جاهلیت و ارتجاع بود. اگر در یک منحنی فرضی تاریخی آن را به عقب برگردانیم، همجنانکه خمینی خودش در کشف الاسرار نوشته بود، هیچگاه با حاکمان جائر در تعارض ماهوی نیست... اکنون به سراغ مشروعیت خمینی و رژیمش میرویم که به طور مقطعی مبتنی بر رأی مردم ایران بود. از روز ۳۰ خرداد ۱۳۶۰، مشروعیت مقطعی سیاسی خود را هم از دست داد و ازجبهه خلق به کلی خارج شدهاست. به همین خاطر هرگز و هیچگاه حاضر نبوده و نیست که به انتخابات آزاد، بدون صافیهای شناخته شده از قبیل شورای نگهبان ارتجاع و تاریکخانههای تجمیع آرا حتی در درون خودش تن بدهد. این رژیم بر ضد حاکمیت جمهور مردم ایران است. به همین خاطر باید سرنگون گردد. راه دیگری جز استراتژی سرنگونی وجود ندارد. جز این، هر چه هست، موهوم و غیر واقعی و بازی دادن و سردواندن است.» <ref>کتاب استراتژی قیام و سرنگونی - از انتشارات سازمان مجاهدین خلق ایران</ref></blockquote> | |||
== نمودهای غلط انداز دموکراسی و پلورالیسم در رژیم ولایت فقیه == | |||
کتاب شناخت ولایت فقیه فصل ۴ | |||
== بحرانهای درونی رژیم ولایت فقیه == | == بحرانهای درونی رژیم ولایت فقیه == | ||
در تمام احزاب یا نظامهای سیاسی جناحبندی وجود دارد. این جناحبندی و اختلاف نظرها ناشی ار یک بلوغ سیاسی، اقتصادی در نظامهای دموکراتیک غربی است که هر طرف به منافع طرف مقابل احترام میگذارد. احزاب مختلف در نظامهای دموکراتیک گرچه هر کدام به دنبال کسب حاکمیت و هژمونی هستند ولی به دنبال حذف یکدیگر نیستند. پایهی نظامهای دموکراتیک بر رأی آزاد عمومی بنا شده است. وقتی جناح یا حزبی روی کار میآید حزب رقیب میپذیرد و با هم کار میکنند. | |||
در رژیم ولایت فقیه به خاطر ماهیت ضد تاریخی آن، جناحبندی در واقع جنگ قدرت است. هر طرف به دنبال حذف جناح مقابل است. هر طرف مدعی است که راه حل مد نظر او برای حفظ نظام مناسب است. | |||
در | |||
در پروسه تاریخی جناح بندی در رژیم ولایت فقیه، خمینی در ابتدای روی کار آمدنش نیاز داشت برای حل و فصل مسائل خود و برای اینکه مورد قبول باشد و پایههای حاکمیتش را محکم کند، جناح لیبرالی مانند نهضت آزادی را وارد حاکمیت کرد. در ادامه قدم به قدم که حکومتش مستحکم شد، این جناح را حذف کرد. | |||
نیروهای انقلابی مانند مجاهدین خلق هیچگاه جرئی حاکمیت ولایت فقیه نبودند ولی به خاطر فضای باز سیاسی ناشی از انقلاب ضد سلطنتی در جامعه حضور علنی داشتند که خمینی قدم به قدم در جهت حذف آنان نیز گام برداشت که نهایتا در ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ تمامی راههای مبارزه مسالمت آمیز سیاسی بسته شد. | |||
دعوای باندهای مختلف درون حاکمیت رژیم ولایت فقیه و جناحبندیهای درونی آن به دلیل ماهیت این رژیم به طور مداوم رو به افزایش است. حتی خمینی که دارای کاریزما و قدرت فردی و حکومتی بود، نمیتوانست به این دعواها خاتمه بدهد. خمینی با اینکه در جناحبندیها بیشتر به همان خط امام متمایل بود، اما همیشه در آن جناحی که منافع حکومت ایجاب میکرد، ثبت نام میکرد و از آن جناح حمایت میکرد. خمینی خودش را صاحب هر دو جناح حاکمیت میدانست. | |||
در | در زمان خامنهای به خاطر اینکه او قدرت خمینی را ندارد تضادها بسیار حادتر و جوشانتر است. خامنهای خودش رسما سر یک جناح از حاکمیت است که به اصولگرایان معروفند و در مقابل نیز باند اصلاح طلبان هستند. | ||
اختلافات درونی باندهای حاکمیت رژیم ولایت فقیه حول موضوعاتی از قبیل سرکوب، رابطه با آمریکا، صدور تروریسم و سیطره بر منافع اقتصادی است. | |||
یکی از بحرانهای درونی رژیم ولایت فقیه ماجرای عزل منتظری از جانشینی خمینی است. منتظری جانشین خمینی بود که در ماجرای قتل عام زندانیان سیاسی در سال ۱۳۶۷ در نامهای به خمینی اعتراض کرد که همین موضوع باعث عزل و خانه نشینی او شد. | |||
== منابع == | == منابع == | ||
<references /> | <references /> |
ویرایش