کاربر:Abbas/صفحه تمرین5: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۸۲: خط ۱۸۲:


همچنین ضرورت ایجاد [[اپوزیسیون|آلترناتیو]] سیاسی، در این است که  رزمندگان و فعالان عرصه‌ی مبارزه و مقاومت بدانند برای چه چیز و کدام جایگزین و کدام برنامه و چه هدف‌هایی مبارزه  می‌کنند.<ref name=":0" />  
همچنین ضرورت ایجاد [[اپوزیسیون|آلترناتیو]] سیاسی، در این است که  رزمندگان و فعالان عرصه‌ی مبارزه و مقاومت بدانند برای چه چیز و کدام جایگزین و کدام برنامه و چه هدف‌هایی مبارزه  می‌کنند.<ref name=":0" />  
== پذیرش هژمونی نیروی پیشتاز ==
== پشتیبانی از دیگر نیروها ==
یکی از اصول حاکم بر مبارزه برعلیه دیکتاتوری در جهت سرنگونی آن و تغییر جامعه پذیرش هژمونی نیرویی است که در جنگ علیه رژیم حاکم پیشتاز است و در راه مبارزه قیمت بیشتری می‌دهد و در یک کلام ذیصلاح است. این یک اصل است که در مبارزه بر علیه دیکتاتوری و استبداد باید نیروی پیشتاز و با صلاحیت‌تر را تقویت کرد. [[مسعود رجوی]] فرمانده [[ارتش آزادی‌بخش ملی ایران|ارتش آزادی‌ بخش ملی ایران]] در یک سئوال و جواب در جریان یک نشست درونی مجاهدین با یکی از زنان رزمنده‌ی [[ارتش آزادی‌بخش ملی ایران|ارتش آزادی‌بخش]] که در نشریه مجاهد شماره ۳۱۷ در تاریخ ۲۹ شهریور ۱۳۷۲ منتشر شد این موضوع را این‌گونه توضیح می‌دهد.   
یکی از اصول حاکم بر مبارزه برعلیه دیکتاتوری در جهت سرنگونی آن و تغییر جامعه پشتیبانی از نیرویی است که در جنگ علیه رژیم حاکم پیشتاز است و در راه مبارزه قیمت بیشتری می‌دهد. این یک اصل است که در مبارزه بر علیه دیکتاتوری و استبداد باید نیروی پیشتاز و با صلاحیت‌تر را تقویت کرد. [[مسعود رجوی]] فرمانده [[ارتش آزادی‌بخش ملی ایران|ارتش آزادی‌ بخش ملی ایران]] در یک سئوال و جواب در جریان یک نشست درونی مجاهدین با یکی از زنان رزمنده‌ی [[ارتش آزادی‌بخش ملی ایران|ارتش آزادی‌بخش]] که در نشریه مجاهد شماره ۳۱۷ در تاریخ ۲۹ شهریور ۱۳۷۲ منتشر شد این موضوع را این‌گونه توضیح می‌دهد.   


[[مسعود رجوی]]: حاضری به یک سؤال جواب بدهی؟ بارها در سخنان مختلف، چه مسئول اول سازمان‌تان و چه من گفته‌ایم، اگر کسی از نظر سیاسی از مجاهدین ذیصلاح‌تر باشد، ما در مقابل او زانو خواهیم زد. این جمله را به یاد می‌آوری؟
[[مسعود رجوی]]: حاضری به یک سؤال جواب بدهی؟ بارها در سخنان مختلف، چه مسئول اول سازمان‌تان و چه من گفته‌ایم، اگر کسی از نظر سیاسی از مجاهدین ذیصلاح‌تر باشد، ما در مقابل او زانو خواهیم زد. این جمله را به یاد می‌آوری؟
خط ۲۰۹: خط ۲۰۹:
حضار: بله
حضار: بله


[[مسعود رجوی]] هم‌چنین طی پیامی در سال ۱۳۷۵ به مناسبت ۲۲ بهمن گفت: <blockquote>«هم‌چنان‌که بارها گفته‌ایم، اگر در صحنه‌ی عمل مبارزاتی و مشی سیاسی، نیروی مقاوم و سازمان و تشکیلات و در یک‌کلمه رهبری بهتر و کارآمدتری برای سرنگونی رژیم [[روح‌الله خمینی|خمینی]] با مرزبندی خدشه‌ناپذیر با دیکتاتوری دست‌نشانده‌ی سابق عرضه شود، ما با تمام توش و توان دربرابرش زانو می‌زنیم و هرمرام و مسلکی هم که داشته باشد، با حفظ اعتقادات‌مان و حتی انتقادات‌مان، رهبریش را به‌جان و دل می‌پذیریم. من از اینهم فراتر رفته‌ام. گفته‌ام و تکرار می‌کنم که اگر برای پیش رفتن انقلاب دموکراتیک نوین ایران و برای سرنگونی استبداد دینی ضروری باشد، ما آمادگی داریم، شورا و [[سازمان مجاهدین خلق ایران|سازمان مجاهدین]] و [[ارتش آزادی‌بخش ملی ایران|ارتش آزادی‌بخش]] را هم منحل کنیم.»<ref name=":1">کتاب استراتژی قیام و سرنگونی - فصل ششم</ref></blockquote>
[[مسعود رجوی]] هم‌چنین طی پیامی در سال ۱۳۷۵ به مناسبت ۲۲ بهمن گفت: <blockquote>«هم‌چنان‌که بارها گفته‌ایم، اگر در صحنه‌ی عمل مبارزاتی و مشی سیاسی، نیروی مقاوم و سازمان و تشکیلات و در یک‌کلمه رهبری بهتر و کارآمدتری برای سرنگونی رژیم [[روح‌الله خمینی|خمینی]] با مرزبندی خدشه‌ناپذیر با دیکتاتوری دست‌نشانده‌ی سابق عرضه شود، ما با تمام توش و توان دربرابرش زانو می‌زنیم و هر مرام و مسلکی هم که داشته باشد، با حفظ اعتقاداتمان و حتی انتقادات‌مان، رهبریش را به‌جان و دل می‌پذیریم. من از اینهم فراتر رفته‌ام. گفته‌ام و تکرار می‌کنم که اگر برای پیش رفتن انقلاب دموکراتیک نوین ایران و برای سرنگونی استبداد دینی ضروری باشد، ما آمادگی داریم، شورا و [[سازمان مجاهدین خلق ایران|سازمان مجاهدین]] و [[ارتش آزادی‌بخش ملی ایران|ارتش آزادی‌بخش]] را هم منحل کنیم.»<ref name=":1">کتاب استراتژی قیام و سرنگونی - فصل ششم</ref></blockquote>
== سلسله مراتب تضادها ==
== سلسله مراتب تضادها ==
نیروی مبارز در جریان مبارزه با مسائل و تضادهای متعدد روبه‌روست. برای برخورد با تضادها باید اصول حاکم برا سلسله مراتب تضادها را دانست و طبق آن عمل کرد. این اصول عبارتند از:
نیروی مبارز در جریان مبارزه با مسائل و تضادهای متعدد روبه‌روست. برای برخورد با تضادها باید اصول حاکم بر سلسله مراتب تضادها را دانست و طبق آن عمل کرد. این اصول عبارتند از:


اصل اول - بین حق و باطل و بین انقلاب و ارتجاع باید از حق و انقلاب دفاع کرد و طرف آن را گرفت و آن را تقویت کرد. باید باطل و ارتجاع را تضعیف کرد و نه بالعکس.  منظور از حق و باطل نسبی است و نه مطلق.
اصل اول - بین حق و باطل و بین انقلاب و ارتجاع باید از حق و انقلاب دفاع کرد و طرف آن را گرفت و آن را تقویت کرد. باید باطل و ارتجاع را تضعیف کرد و نه بالعکس.  منظور از حق و باطل نسبی است و نه مطلق.
خط ۲۱۹: خط ۲۱۹:
اصل سوم - در تضاد دو باطل و دو نیروی ارتجاعی، تا آن‌جا که به نیروی مبارز مربوط می‌شود، باید ضعیف‌تر را علیه قوی‌تر تقویت کرد. البته حدش این است که نیروی برحق که در اصل اول گفتیم تخطئه و تضعیف نشود والا نقض غرض می‌شود.
اصل سوم - در تضاد دو باطل و دو نیروی ارتجاعی، تا آن‌جا که به نیروی مبارز مربوط می‌شود، باید ضعیف‌تر را علیه قوی‌تر تقویت کرد. البته حدش این است که نیروی برحق که در اصل اول گفتیم تخطئه و تضعیف نشود والا نقض غرض می‌شود.


به‌طور خلاصه این یک دستگاه منطقی است که از شاخص حقانیت و ترقی و انقلاب چیده می‌شود و با آن محک می‌خورد. بر این اساس تا وقتی که استبداد در یک کشور حاکم است، همه‌ی تضادها علیه آن و به‌سود تغییر دادن و سرنگون کردن آن باید حل شود. اعم از تضادهای واقعی در درون رژیم، یا تضادهای بیرون رژیم و هم‌چنین تضادهای بین المللی. الزام مبارزه‌ی بر حق و عادلانه برای رهایی از شر دیکتاتوری و لازمه‌ی دستیابی به آزادی و حاکمیت مردم، همین است.<ref name=":1" />  
به‌طور خلاصه این یک دستگاه منطقی است که از شاخص حقانیت و ترقی و انقلاب چیده می‌شود و با آن محک می‌خورد. بر این اساس تا وقتی که استبداد در یک کشور حاکم است، همه‌ی تضادها علیه آن و به‌سود تغییر دادن و سرنگون کردن آن باید حل شود. اعم از تضادهای واقعی در درون رژیم، یا تضادهای بیرون رژیم و هم‌چنین تضادهای بین المللی. الزام مبارزه‌ی بر حق و عادلانه برای رهایی از شر دیکتاتوری و لازمه‌ی دستیابی به آزادی و حاکمیت مردم، همین است.<ref name=":1" />
 
== تعریف جبهه خلق و ضد خلق ==
== جبهه خلق و ضد خلق ==
در جریان مبارزه با دیکتاتوری و استبداد تعریف جبهه خلق و ضد خلق یک موضوع پایه‌ای است که مرزبندی‌های جنبش و مبارزه را ترسیم می‌کند. این مرزبندی بین این دو جبهه حول استراتژی و خط مشی اصلی مبارزه شکل می‌گیرد. این مرزبندی بین جبهه خلق و ضد خلق نیروها را برای مبارزه با دیکتاتوری بسیج می‌کند و از هرز رفتن انرژی آن‌ها جلوگیری می‌کند.  
در جریان مبارزه با دیکتاتوری و استبداد تعریف جبهه خلق و ضد خلق یک موضوع پایه‌ای است که مرزبندی‌های جنبش و مبارزه را ترسیم می‌کند. این مرزبندی بین این دو جبهه حول استراتژی و خط مشی اصلی مبارزه شکل می‌گیرد. این مرزبندی بین جبهه خلق و ضد خلق نیروها را برای مبارزه با دیکتاتوری بسیج می‌کند و از هرز رفتن انرژی آن‌ها جلوگیری می‌کند.  


در مبارزه با دیکتاتوری که تمام اشکال مبارزه مسالمت آمیز را ممنوع کرده است و هیچ راهی را برای مصالحه و تغییر و اصلاح باز نگذاشته جبهه‌ی خلق و ضد خلق پیرامون استراتژی سرنگونی دیکتاتوری و برقراری آزادی شکل می‌گیرد. موقعیت تمامی نیروها و جریانات جامعه نیز با این شاخص تعیین می‌شود که آیا در جبهه‌ خلق هستند یا ضد خلق.
در مبارزه با یک نظام دیکتاتوری که تمامی اشکال مبارزه مسالمت آمیز را مسدود کرده است و هیچ راهی را برای مصالحه و تغییر و اصلاح باز نگذاشته جبهه‌ی خلق و ضد خلق پیرامون استراتژی سرنگونی دیکتاتوری و برقراری آزادی شکل می‌گیرد. موقعیت تمامی نیروها و جریانات نیز با این شاخص تعیین می‌شود که آیا در جبهه‌ خلق هستند یا ضد خلق.  
 
بعد از جنگ جهانی دوم، اغلب کشورهای جهان نازیسم و فاشیسم را مرام‌هایی ضدبشر شناختند و در قوانین خود هر گونه تبلیغ و ترویج آنها را جرم و مستوجب کیفر اعلام کردند.
 
به عنوان مثال در مورد ایران، از ۳۰خرداد ۱۳۶۰، استراتژی جبهه‌ی خلق، تغییر و سرنگونی [[رژیم ولایت فقیه]] برای آزادی و جایگزین کردن حاکمیت جمهور مردم، یعنی توده‌ی مردم ایران است. فصل مشترک جبهه‌ی خلق، تعارض وتضاد آشتی ناپذیر با دیکتاتوری ولایت فقیه و غصب حاکمیت مردم ایران است. استراتژی سرنگونی از همین جا حقانیت و ضرورت پیدا می‌کند. [[سازمان مجاهدین خلق ایران|سازمان مجاهدین خلق]] از [[تظاهرات ۳۰ خرداد ۱۳۶۰|۳۰خرداد سال ۶۰]] تا کنون، از این اصل بنیادین در هیچ شرایطی کوتاه نیامده و پیوسته بر آن تاکید کرده است.
 
[[رژیم ولایت فقیه]] حاکمیت مردم را در جریان انقلاب مردم ایران برضد دیکتاتوری سلطنتی، ربوده و آن را به مایملک خداگونه و انحصاری خود تبدیل کرده است. حق حاکمیت مردم ایران را غصب کرده است. بر طبق استراتژی [[سازمان مجاهدین خلق ایران|مجاهدین خلق]]، «ولایت» و حکومت و حاکمیت آن مطلقاً نامشروع و سراپا باطل است.


خواست مقدم و عاجل مردم ایران، آزادی و حاکمیت مردم است و این جز از طریق سرنگونی [[رژیم ولایت فقیه|رژیم ولایت‌فقیه]] به‌دست نمی آید. نفی کامل رژیم ولایت فقیه، مرز متمایز  وخط قرمز پیکار آزادی مردم ایران، معیار تشخیص دوست از دشمن، مبنای تنظیم‌رابطه با همه‌ی افراد و جریان‌های سیاسی، و شاخص جذب و دفع نیروهاست. هویت سیاسی ایرانیان میهن‌دوست و آزادی‌خواه بر همین اساس تعریف و مشخص می‌شود.
سازماتن مجاهدین معتقد است: <blockquote>«به عنوان مثال در مورد ایران، از ۳۰خرداد ۱۳۶۰، استراتژی جبهه‌ی خلق، تغییر و سرنگونی [[رژیم ولایت فقیه]] برای آزادی و جایگزین کردن حاکمیت جمهور مردم، یعنی توده‌ی مردم ایران است. فصل مشترک جبهه‌ی خلق، تعارض و تضاد آشتی ناپذیر با دیکتاتوری ولایت فقیه و غصب حاکمیت مردم ایران است.</blockquote><blockquote>[[رژیم ولایت فقیه]] حاکمیت مردم را در جریان انقلاب مردم ایران برضد دیکتاتوری سلطنتی، ربوده و آن را به مایملک خداگونه و انحصاری خود تبدیل کرده است. حق حاکمیت مردم ایران را غصب کرده است. بر طبق استراتژی [[سازمان مجاهدین خلق ایران|مجاهدین خلق]]، «ولایت» و حکومت و حاکمیت آن مطلقاً نامشروع و سراپا باطل است.</blockquote><blockquote>خواست مقدم و عاجل مردم ایران، آزادی و حاکمیت مردم است و این جز از طریق سرنگونی [[رژیم ولایت فقیه|رژیم ولایت‌فقیه]] به‌دست نمی آید. نفی کامل رژیم ولایت فقیه، مرز متمایز  وخط قرمز پیکار آزادی مردم ایران، معیار تشخیص دوست از دشمن، مبنای تنظیم‌رابطه با همه‌ی افراد و جریان‌های سیاسی، و شاخص جذب و دفع نیروهاست. هویت سیاسی ایرانیان میهن‌دوست و آزادی‌خواه بر همین اساس تعریف و مشخص می‌شود.»</blockquote>بنابراین «جبهه‌ی خلق» یا «جبهه‌ی مردم ایران»، به معنی پرچمی دربرگیرند‌ه‌ی تمام طبقات و اقشار و جریان‌ها و نیروها و افراد ایرانی است که خواستار تغییر و سرنگونی دیکتاتوری ولایت فقیه و برقراری دموکراسی، و در یک کلام، خواستار حاکمیت جمهور مردم ایران هستند.
 
بنابراین «جبهه‌ی خلق» یا «جبهه‌ی مردم ایران»، به معنی پرچمی دربرگیرند‌ه‌ی تمام طبقات و اقشار و جریان‌ها و نیروها و افراد ایرانی است که خواستار تغییرو سرنگونی دیکتاتوری ولایت فقیه و برقراری دموکراسی، ودر یک کلام، خواستار حاکمیت جمهور مردم ایران هستند.


«جبهه‌ی خلق» یا «جبهه‌ی مردم ایران»، دربرگیرنده‌ی مجموعه‌ی نیروهایی است که  مشترکاً تحت ستم و سرکوب [[رژیم ولایت فقیه]] قرار دارند و به همین خاطر می‌توانند به‌طور مشترک و همبسته و متحد در سرنگونی این رژیم شرکت  و آن را محقق کنند.  
«جبهه‌ی خلق» یا «جبهه‌ی مردم ایران»، دربرگیرنده‌ی مجموعه‌ی نیروهایی است که  مشترکاً تحت ستم و سرکوب [[رژیم ولایت فقیه]] قرار دارند و به همین خاطر می‌توانند به‌طور مشترک و همبسته و متحد در سرنگونی این رژیم شرکت  و آن را محقق کنند.  
خط ۲۴۲: خط ۲۳۳:
برای همسویی و اشتراک و اتحاد عمل در همین خصوص [[شورای ملی مقاومت ایران]] طرح «[[جبهه‌ی همبستگی ملی]] برای سرنگونی استبداد مذهبی» را ارائه کرده است.
برای همسویی و اشتراک و اتحاد عمل در همین خصوص [[شورای ملی مقاومت ایران]] طرح «[[جبهه‌ی همبستگی ملی]] برای سرنگونی استبداد مذهبی» را ارائه کرده است.


کلمات ضدخلقی و ضدمردمی، در تضاد و تعارض با آزادی و حاکمیت مردم معنا و مفهوم پیدا می‌کند. مصداق این تعریف در زمان شاه، دیکتاتوری سلطنتی بود و  اکنون  استبداد مذهبی [[رژیم ولایت فقیه]]، است. در همین راستا شالود‌ه‌ی [[شورای ملی مقاومت ایران]] از روز نخست، «نه شاه، نه شیخ » بوده است.
کلمات ضدخلقی و ضدمردمی، در تضاد و تعارض با آزادی و حاکمیت مردم معنا و مفهوم پیدا می‌کند. مصداق این تعریف در زمان شاه، دیکتاتوری سلطنتی بود و  اکنون  استبداد مذهبی [[رژیم ولایت فقیه]]، است. در همین راستا شالود‌ه‌ی [[شورای ملی مقاومت ایران]] از روز نخست، «نه شاه، نه شیخ» بوده است.  
 
این البته به معنی نفی اشکال مختلف مبارزه نیست اما باید دانست که شکل محوری مبارزه، مبارزه قهرآمیز برای سرنگونی دیکتاتوری است. هر فرد می‌تواند با اعتقاد به این اصل و بدون نفی آن در اشکال مختلف از جمله فعالیت سیاسی به آن یاری رسانی کند. 


با این تعریف همه‌ی مدافعان دیکتاتوری، بالاخص مدافعان و مأموران و قلم زنان و مداحان رژیم ولایت فقیه و اصل ولایت فقیه که عمود خیمه‌ی استبداد مذهبی و قانون اساسی آن است ؛ از جبهه‌ی خلق خارج و در جبهه‌ی ضدمردم ایران قرارمی‌گیرند. هم‌چنین همه‌ی کسانی که به‌جای سرنگونی نظام ولایت فقیه در صدد سربریدن و نابودی و متلاشی کردن مجاهدین و [[شورای ملی مقاومت ایران]] هستند، هر کس و در هر کجا و تحت هر عنوان و پوششی که باشد، ادامه و امتداد همین رژیم در داخل یا خارج کشور است.
اما به عنوان مثال اگر فرد یا جریانی شکل محوری مبارزه را مبارزه سیاسی بداند و مبارزه قهرآمیز را نفی کند از جبهه‌ی خلق باید کنار گذاشته شود.   


از آن‌جا که استراتژی نفی و سرنگونی ولایت فقیه، حقانیت و ضرورت دارد و مهمترین و بالاترین اصل و فصل مشترک جبهه خلق است.
با این تعریف همه‌ی مدافعان دیکتاتوری، بالاخص مدافعان و مأموران و قلم زنان و مداحان رژیم ولایت فقیه و اصل ولایت فقیه که عمود خیمه‌ی استبداد مذهبی و قانون اساسی آن است ؛ از جبهه‌ی خلق خارج و در جبهه‌ی ضدمردم ایران قرارمی‌گیرند. هم‌چنین همه‌ی کسانی  که به‌جای سرنگونی نظام ولایت فقیه در صدد سربریدن و نابودی و متلاشی کردن جریانات دیگر از جمله مجاهدین و [[شورای ملی مقاومت ایران]] هستند، هر کس و در هر کجا و تحت هر عنوان و پوششی که باشد، ادامه و امتداد همین رژیم در داخل یا خارج کشور است.  


=== استقبال از هرگونه فاصله گرفتن از دیکتاتوری ===
=== استقبال از هرگونه فاصله گرفتن از دیکتاتوری ===
نیروی انقلابی از خروج از جبهه‌ی خلق و تغییر آشکار یا بالفعل تضاد اصلی علیه مقاومت که به‌سود دیکتاتوری است، متنفراست. نیروی انقلابی باید گرایش‌های اپورتونیستی و کمرنگ شدن مرزبندی‌ها و خطوط قرمز در قبال تمامیت دیکتاتوری حاکم  و مدافعان و همسویان آن را محکوم کند و از بارزشدن خصایص اپورتونیستی (فرصت طلبانه) و زدن زیرآب مقاومت تمام عیار در برابر  دیکتاتوری، منزجربوده و آن‌را افشا کند.
نیروی انقلابی از خروج از جبهه‌ی خلق و تغییر آشکار یا بالفعل تضاد اصلی که به‌سود دیکتاتوری است، متنفر است. نیروی انقلابی باید گرایش‌های اپورتونیستی و کمرنگ شدن مرزبندی‌ها و خطوط قرمز در قبال تمامیت دیکتاتوری حاکم  و مدافعان و همسویان آن را محکوم کند و از بارزشدن خصایص اپورتونیستی (فرصت طلبانه) و زدن زیرآب مقاومت تمام عیار در برابر  دیکتاتوری، منزجربوده و آن‌را افشا کند.


اما دقیقاً به‌خاطر جدیت و ایستادگی در برابر دیکتاتوری، به‌طور مضاعف، هر نیروی انقلابی، باید از هر گونه فاصله گرفتن نیروها و جریانات مختلف از دیکتاتوری استقبال کند. باید از تمام ابزار لازم برای تضعیف استبداد حاکم استفاده کرد. هر نیرو یا هر فردی حتی اگر به اندازه یک قدم از دیکتاتوری فاصله بگیرد باید از طرف انقلابیون و نیروهایی که برای سرنگونی استبداد عزم جزم دارند و برای آن تلاش می‌کنند مورد استقبال قرار گیرند. این نه یک امر دلبخواه، بلکه یک وظیفه ملی و میهنی و انقلابی، بر اساس همان تعاریف و شاخص‌ها و معیارهایی است که در اثبات صداقت نسبت به استراتژی سرنگونی و مبانی آن، وجود دارد.
اما دقیقاً به‌خاطر جدیت و ایستادگی در برابر دیکتاتوری، به‌طور مضاعف، هر نیروی انقلابی، باید از هر گونه فاصله گرفتن نیروها و جریانات مختلف از دیکتاتوری استقبال کند. باید از تمام ابزار لازم برای تضعیف استبداد حاکم استفاده کرد. هر نیرو یا هر فردی حتی اگر به اندازه یک قدم از دیکتاتوری فاصله بگیرد باید از طرف انقلابیون و نیروهایی که برای سرنگونی استبداد عزم جزم دارند و برای آن تلاش می‌کنند مورد استقبال قرار گیرند. این نه یک امر دلبخواه، بلکه یک وظیفه ملی و میهنی و انقلابی، بر اساس همان تعاریف و شاخص‌ها و معیارهایی است که در اثبات صداقت نسبت به استراتژی سرنگونی و مبانی آن، وجود دارد.