کاربر:Ebreza/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۱: خط ۱:
'''عملیات مروارید''' از اسفندما ۱۳۶۹ بعد از تعرض و تمرکز نیرو توسط دولت ایران در مرزهای غربی‌ ایران با عراق شروع شد. بعد از پایان بمباران‌های آمریکا و دست یابی به یک توافق بین ایالات متحده و دولت سابق عراق، دولت ایران تلاش کرد تا به داخل خاک عراق نفوذ کند، به همین جهت اقدام اعزام نیرو و تحریک و تخریب در مرز ایران و عراق کرد. مجاهدین اعلام کردند: <blockquote>« هدف از این تحریكات چنان‌كه به كرات گفته بودند، صدور ارتجاع به عراق و ایجاد حكومت از نوع حكومت پلید خودشان در این كشور و هم‌زمان سركوب و نابودی مجاهدین و ارتش آزادیبخش بود. می‌خواستند با یك تیر دو نشان بزنند».<ref>کتاب ارتش آزادیبخش ملی ایران چاپ ۱۳۷۴</ref></blockquote>مریم رجوی درباره حساسیت آن روزها در مصاحبه‌ای گفت:<blockquote>«اوضاع بیش از حد متصور خطرناك و پرریسك بود. هفته‌ها پشت سر هم از آسمان و زمین آتش می‌بارید و انفجار بمب‌ها، پی در پی به‌گوش می‌رسید. حتی گاه در چند متری آدم و در زیر گوشمان، بدون وقفه روز و شب انفجار و بمباران‌ها ادامه داشت. آخر بزرگترین بمباران تاریخ بود. البته از یك طرف دیگر عبور مجاهدین و ارتش آزادی از دل این ریسك‌ها و خطرها، یقین به پیروزی نهایی و محتوم دشمن ضدبشری را صدچندان می‌كرد و همین بود كه قوت قلب می‌داد…»<ref>مصاحبه با رادیو مجاهد شهریور ماه ۱۳۷۰</ref></blockquote>در این شرایط بود که دولت ایران قصد داشت، مجاهدین را در تله انداخته و نابود کند.
'''عملیات مروارید''' از اسفندما ۱۳۶۹ بعد از تعرض و تمرکز نیرو توسط دولت ایران در مرزهای غربی‌ ایران با عراق شروع شد. بعد از پایان بمباران‌های آمریکا و دست یابی به یک توافق بین ایالات متحده و دولت سابق عراق، دولت ایران تلاش کرد تا به داخل خاک عراق نفوذ کند، به همین جهت اقدام اعزام نیرو و تحریک و تخریب در مرز ایران و عراق کرد. مجاهدین اعلام کردند: <blockquote>« هدف از این تحریكات چنان‌كه به كرات گفته بودند، صدور ارتجاع به عراق و ایجاد حكومت از نوع حكومت پلید خودشان در این كشور و هم‌زمان سركوب و نابودی مجاهدین و ارتش آزادیبخش بود. می‌خواستند با یك تیر دو نشان بزنند».<ref>کتاب ارتش آزادیبخش ملی ایران چاپ ۱۳۷۴</ref></blockquote>مریم رجوی درباره حساسیت آن روزها در مصاحبه‌ای گفت:<blockquote>«اوضاع بیش از حد متصور خطرناك و پرریسك بود. هفته‌ها پشت سر هم از آسمان و زمین آتش می‌بارید و انفجار بمب‌ها، پی در پی به‌گوش می‌رسید. حتی گاه در چند متری آدم و در زیر گوشمان، بدون وقفه روز و شب انفجار و بمباران‌ها ادامه داشت. آخر بزرگترین بمباران تاریخ بود. البته از یك طرف دیگر عبور مجاهدین و ارتش آزادی از دل این ریسك‌ها و خطرها، یقین به پیروزی نهایی و محتوم دشمن ضدبشری را صدچندان می‌كرد و همین بود كه قوت قلب می‌داد…»<ref>مصاحبه با رادیو مجاهد شهریور ماه ۱۳۷۰</ref></blockquote>در این شرایط بود که دولت ایران قصد داشت، مجاهدین را در تله انداخته و نابود کند.


مجاهدین اعلام کردند:<blockquote>«رفسنجانی دستور داده بود كه فقط برای قرارگاه رمضان جیره‌ی غذایی ۲۵ هزار نفر به مدت دو ماه تأمین شود. ارسال ۷۰۰ هزار عدد كنسرو و ۲۵ هزار قطعه پتو از تهران برای داخل خاك عراق نیز گوشه‌ی دیگری از گستردگی طرحی را كه آخوندهای حاكم در سر می‌پروراندند، برملا می‌كرد».<ref>اطلاعیه رسمی سازمان مجاهدین خلق ایران ۲۰ اسفند ۱۳۶۹</ref></blockquote>بلافاصله پس از خاتمهٌ جنگ خلیج‌فارس آخوندها با چرخشی سریع، در ابعادی گسترده‌ شروع به اعزام نیرو و تحریك و تخریب در سراسر نوار مرزی عراق و تا اعماق خاك این كشور نمودند تا به خیال خود، از این نمد برای خود كلاهی دست و پا كنند. هدف از این تحریكات چنان‌كه به كرات گفته بودند، صدور ارتجاع به عراق و ایجاد حكومت از نوع حكومت پلید خودشان در این كشور و هم‌زمان سركوب و نابودی [[سازمان مجاهدین خلق ایران|مجاهدین]] و [[ارتش آزادی‌بخش ملی ایران|ارتش آزادیبخش]] بود. می‌خواستند با یك تیر دو نشان بزنند.
مجاهدین اعلام کردند:<blockquote>«رفسنجانی دستور داده بود كه فقط برای قرارگاه رمضان جیره‌ی غذایی ۲۵ هزار نفر به مدت دو ماه تأمین شود. ارسال ۷۰۰ هزار عدد كنسرو و ۲۵ هزار قطعه پتو از تهران برای داخل خاك عراق نیز گوشه‌ی دیگری از گستردگی طرحی را كه آخوندهای حاكم در سر می‌پروراندند، برملا می‌كرد».<ref>اطلاعیه رسمی سازمان مجاهدین خلق ایران ۲۰ اسفند ۱۳۶۹</ref></blockquote>بلافاصله پس از خاتمه‌ی جنگ خلیج‌فارس آخوندها با چرخشی سریع، در ابعادی گسترده‌ شروع به اعزام نیرو و تحریك و تخریب در سراسر نوار مرزی عراق و تا اعماق خاك این كشور نمودند تا به خیال خود، از این نمد برای خود كلاهی دست و پا كنند. هدف از این تحریكات چنان‌كه به كرات گفته بودند، صدور ارتجاع به عراق و ایجاد حكومت از نوع حكومت پلید خودشان در این كشور و هم‌زمان سركوب و نابودی [[سازمان مجاهدین خلق ایران|مجاهدین]] و [[ارتش آزادی‌بخش ملی ایران|ارتش آزادیبخش]] بود. می‌خواستند با یك تیر دو نشان بزنند.


مجاهدین اما اعلام کردند كه یكانهای ارتش آزادیبخش ملی ایران در برابر یورش مزدوران رژیم خمینی با تمام قوا دفاع نموده و تا آخرین نفس مقاومت خواهند كرد.<ref>اطلاعیه رسمی سازمان مجاهدین خلق ایران ۲۰ اسفند ۱۳۶۹</ref>
مجاهدین اما اعلام کردند كه یكانهای ارتش آزادیبخش ملی ایران در برابر یورش مزدوران رژیم خمینی با تمام قوا دفاع نموده و تا آخرین نفس مقاومت خواهند كرد.<ref>اطلاعیه رسمی سازمان مجاهدین خلق ایران ۲۰ اسفند ۱۳۶۹</ref>
خط ۳۱: خط ۳۱:


=== عملیات مروارید۲ ===
=== عملیات مروارید۲ ===
با پایان جنگ رژیم عراق بخاطر ضرباتی که خورده بود انسجام وتوان نظامی خود را ازدست داده بود. دراین شرایط در اواخر سال۶۹ و ابتدای سال ۷۰ دولت جمهوری اسلامی ایران بهترین موقعیت را در مقابل خود دید که اپوزیسیون قدرتمندش  یعنی مجاهدین خلق ستون فقرات شورای ملی مقاومت و بال نظامی آن ارتش آزادیبخش ملی را از بین ببرد. در واقع آماده سازی این حمله از طرف دولت جمهوری اسلامی ایران ازقبل صورت گرفته بود. زیرا منتظر شکست نهایی عراق و ضعف نیروهای نظامی آن کشور بودند تا بتوانند دشمن دیرینه خود یعنی مجاهدین را نابود سازند.  
از ساعت یک و ۳۰ دقیقه بامداد۱۲ فروردین سال ۱۳۷۰ نیروهای دولتی ایران تهاجم گسترده‌ای در منطقه قصرشیرین از ۴ محوردرارتفاعات مروارید، آق داغ صغیر و شمال شهر خانقین علیه ارتش آزادیخش انجام دادند.


رفسنجانی در این باره گفت:<blockquote>«ما مامور نیستیم که ۱۳۰۰ کیلومتر مرزمان  با عراق را حفظ کنیم . ممکن است بعضیهای هم از ایران بروند آن طرف کاری انجام بدهند و برگردند». <ref>هاشمی رفسنجانی- نماز جمعه ۲۳ فروردین  ۱۳۷۰</ref></blockquote>رفسنجانی خود شخصا  نفوذ سپاه پاسداران به داخل خاک عراق را هدایت می کرد.به همین علت در روزهای ۲۲ تا ۲۵ اسفند سال ۱۳۶۹ در قرارگاه عملیاتی رمضان درکرمانشاه مستقر شده بود.
نیرو های ارتش آزادیبخش به مقابله با تهاجم نیروهای دولتی پرداختند. در این عملیات صدها تن از نیروهای دولتی کشته شدند؛  فقط در جبهه آق داغ بیش از ۳۰۰ تن از نیروهای سپاه پاسداران کشته شدند.
 
<big>ارتش آزادیبخش ملی ایران بخاطر سنگین ترین بمبارانهای تاریخ از طرف ائتلاف بین المللی به رهبری امریکا  مجبور شد تمامی قرارگاههای خود را بخصوص قرارگاه مرکزی یعنی اشرف را تخلیه و کلیه نیروها و تجهیزات جنگی را متفرق و در استتار کامل نگه دارد. این ارتش آماده نبرد نبودو دولت ایران می خواست از این وضعیت استفاده کند و ضربه اصلی را به این ارتش وارد آورد. نیروهای مجاهدین عمدتا درمنطقه قرارگاه حنیف بعد از شهر طور متفرق و مستقر شده بودند.  از آنجا که دولت ایران نمی خواست که دخالتش در عراق آشکار شود نامی برای این عملیات نگذاشته بود ولی مجاهدین نام این سلسله نبردها را مروارید نام گذاری کرده اند که ما هم در این مقاله از این نام استفاده می کنیم.</big>
 
مروارید ۱
 
عملیات مروارید ۲
 
از ساعت یک و ۳۰ دقیقه بامداد۱۲ فروردین سال۷۰ پاسداران ایران تهاجم گسترده‌ای در منطقه قصرشیرین از ۴ محوردرارتفاعات مروارید، آق داغ صغیر و شمال شهر خانقین علیه ارتش آزادیخش انجام دادند. نیرو های ارتش آزادیبخش به مقابل با تهاجم پاسداران پرداختند و جلوی آنها را سد کردند. فقط در جبهه آق داغ بیش از ۳۰۰ تن از پاسداران کشته شدند. در سایر جبهه های هم بیش از صدها تن گشته و تارومار شدند.دهها خودرو آنها منهدم شد و اجساد کشته شدگان در صحنه نبرد باقی ماند. اسم یکی از فرماندهان سپاه که جسدش در صحنه باقیمانده ، حسن بختیاری بود.
متعاقبا در ساعت ۱۵ و ۳۰ دقیقه دوشنبه ۱۲ فروردین نیروهای ارتش آزادیبخش بعد از ۱۴ ساعت نبرد مستمر ارتفاع استراتژیک ۳۲۳ در ارتفاعات شمال شرقی جلولا را به تصرف خود در آوردند. اجساد صدها پاسدار در این نبرد برجای ماند.
در همین روز درنبرد دیگری در روستای خلیفه مراد واقع در ۱۵ کیلومتری مرز ایران وعراق بیش از یکصد تن از پاسداران کشته شدند و ۵ تن نیر به اسارت در آمدند.اسامی پاسداران به شرح زیر است:
پاسداران محمد صادق جعفر پور، علی اکبر عندلیبی، حسین شهبازی، حسین اکبری، مهرداد ساغرچی.
بنا بر اظهارات پاسدارن به اسارت درآمده، تمامی نیروهای مهاجم در آق داغ و مروارید در ضدحمله ارتش آزادیبخش به کلی نابود و تارومار شدند. دراین نبرد که ۱۸ ساعت به طول کشید اجساد بیش از ۱۵۰۰ تن از پاسداران درصحنه نبرد در نوار مرزی باقی ماند.
بر اساس اطلاعات رسیده ازداخل دولت ایران، آمار کشته هابه حدی بالاو سنگین بوده است که فرماندهی سپاه در کرمانشاه درخواست ۳۰۰۰ تابوت برای اجساد کشته شدگان در قصرشیرین را کرده است. این ارقام به جز اجسادی است که در داخل خاک عراق باقی مانده اند. درمیان کشته شدگان سپاه می توان به علیرضا یگانه از فرماندهان گردانهای لشگر ۲۷ محمد رسول الله نام برد.همچنین باید از محمد جوکار از فرماندهان ستاد کل مخابرات سپاه پاسداران نام برد.
درمجموع درعملیات مروارید تخمین زده می شود که بین ۷ تا ۱۰ هزار از نیروهای سپاه پاسداران کشته یا از دور خارج شده اند.
درعملیات مروارید ۱۹ تن از نیروهای ارتش آزادیبخش جانسپردند. و درعملیات مروارید ۲، ۱۰ تن از نیروهای ارتش آزادیبخش جانسپردند و ۱۷ تن زخمی شدند.
نیروهای سپاه پاسداران با دادن تلفات سنگین به هیچکدام از اهدافشان نرسیدند. بعدها خودشان گفتند که می خواستیم از دیوار بلندتر از قدمان بالا برویم.


[[سازمان مجاهدین خلق ایران|سازمان مجاهدین]] اعلام کرد:<blockquote>«[[سازمان مجاهدین خلق ایران]] با استناد به انبوه اجساد پاسداران در خاك عراق كه كارت عضویت سپاه پاسداران را نیز به همراه دارند، از همه‌ی مجامع بین‌المللی به‌ویژه سازمان ملل متحد خواستار محكوم‌كردن قاطع دخالتهای گسترده‌ی نظامی رژیم خمینی در خاك عراق به منظور سركوب مقاومت ایران می‌باشد. ما هم‌چنین مصرانه خواستار اعزام هیأتی از سوی سازمان ملل متحد به نواحی مرزی قصرشیرین ـ خانقین هستیم تا به‌رأی‌العین به لشكركشی گسترده‌ی رژیم خمینی به داخل خاك عراق برای محاصره و سركوب مقاومت ایران و تأسیس حكومت به‌اصطلاح اسلامی در عراق پی ببرند.»<ref>اطلاعیه رسمی سازمان مجاهدین خلق ایران</ref></blockquote>موفقیت برای ارتش آزادیبخش در این عملیات بسیار مهم بود، چون ارتش آزادیبخش در استتار و در حالت استقرار بودند، اما توانستند خودشان را بلافاصله در هیبت یک نیروی نظامی آماده به جنگ سازماندهی کنند، از این رو  بعد از این عملیات مریم رجوی پیام تبریکی به ارتش آزادیبخش فرستاد:<blockquote>«به خواست خدا و براساس مقاومت فوق‌العاده دلیرانه و شجاعانه‌‌ی شما و هم‌چنین طرح ضدحمله‌یی كه پیاده شد، نیروهای دشمن با برجای گذاشتن لااقل ۱۵۰۰جنازه از پاسداران، تودهنی و پس گردنی محكمی دریافت نموده و فعلاً عقب رانده شدند. الا این‌كه هنوز هم به تبلیغات دجالانه‌‌ی سیاسی‌شان برای وارونه جلوه‌دادن یورش شكست‌خورده‌ی خود ادامه می‌دهند… پاسدارانی كه از گردانهای مختلف نیروهای دشمن،‌به اسارت درآمده‌اند، گواهی می‌دهند كه از خیلی از گردانهای اعزام‌شده تقریباً چیزی باقی نمانده است. راستی همان‌طور كه مسعود گفته بود «دشمن به پای خود آمد به گور» و زحمت ما را كه قرار بود همین جانوران را در آن سوی مرز گوشمالی بدهیم كم كرد. در جریان عملیات و بخصوص در ساعات اول،  دشمن در داخل منطقه‌ی تدافعی ما به پیشرویهایی دست یافت. ولی ما توانستیم به ‌سرعت بر اوضاع مسلط شده و پس از چند ساعت به تعرض و تهاجم متقابل نیز دست بزنیم به طوری كه در غروب آفتاب یك یگان ارتش آزادی توانسته بود به خارج از منطقه‌‌ی عملیاتی خودمان یعنی روستای خلیفه مراد تهاجم نموده و با موفقیت كامل و به سلامت به داخل منطقه‌‌ی خودی بازگردد...این پیروزی بزرگ آن هم در یك جنگ تدافعی  كه به آن عادت نداشتیم بر همه‌ی شما و به‌‌خصوص بر جاودانه‌فروغهای شهیدمان و تمامی مردم ایران مبارك باد...».<ref>کتاب ارتش آزادیبخش ملی ایران  چاپ ۱۳۷۴</ref></blockquote>دولت ایران تلاش می‌کرد نقش خودش را در این عملیات پنهان کند اما هاشمی رفسنجانی نقش دولت ایران را پذیرفت و گفت:<blockquote>«ما مأمور نیستیم كه ۱۳۰۰ كیلومتر مرزمان با عراق را حفظ كنیم… ممكن است بعضیها هم از ایران بروند… آن طرف كاری انجام بدهند و برگردند».<ref>سخنرانی هاشمی رفسنجانی در نماز جمعه - ۲۳ فروردین ۱۳۷۰</ref></blockquote>
== پانویس ==
== پانویس ==
{{پانویس|۳|اندازه=ریز}}
{{پانویس|۳|اندازه=ریز}}
۳۳

ویرایش