کاربر:Ehsan/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۲۲: خط ۱۲۲:


==== زمینه‌های ورود مجاهدین به مرحله دوم انقلاب ایدئولوژیک ====
==== زمینه‌های ورود مجاهدین به مرحله دوم انقلاب ایدئولوژیک ====
بررسی عوامل ورود مجاهدین به مرحله دوم انقلاب ایدئولوژیک، ممکن نیست  جز آن که پیش از آن بدانیم به لحاظ بین المللی در چه تعادل قوای سیاسی جهانی واقع شدند. این یک واقعیت است که هیچ سازمان و جنبش انقلابی از تعادل قوای سیاسی حاکم بر جهان مستثنی نیست.اينکه در پروسه مبارزات اجتماعی ، نيروهای سياسی در واکنش به فشارهای خارج از خود بنا به ماهيتشان به چپ و يا راست( رادیکالیزم بیشتر یا حرکت همرنگ شدن با سمت و سوی فشار) گرايش می کنند ، مسئله پيچيده ای در دنيای سياست نيست. پس از فروپاشی شوری در سال ۱۳۷۰ (۱۹۹۱ میلادی) جهان دوقطبی به پایان می‌رسد. ازین پس در دنیای تک قطبی تعادل قوای دیگری حاکم بود که مطلقا به نفع سازمان‌های انقلابی نبود. اغلب حرکت‌های انقلابی چپ با فروپاشی شوروی در فضایی که شکست آن انقلاب ایجاد می‌کرد دچار تزلزل، تحولات درونی و یا اضمحلال کامل شدند. این در حالی است که پیش از آن در گوشه و کنار جهان، جنبش های انقلابی و آزادیبخش در فضای سیاسی جنگ سرد به لحاظ سیاسی امکان رشد و پیشروی داشتند. سازمان مجاهدین نیز طبعا از تغییر تعادل قوا مستثنی نبوده و شرایط را برای آنان دشوار میکرد. شایان ذکر است که در جهان تک قطبی نه تنها تعادل قوای سیاسی و بین المللی بلکه سمت وسوی دستگاه ارزشی حاکم بر جهان نیز برخلاف گذشته نیز علیه‌ هرگونه مبارزه‌ مسلحانه، انقلابی گری و ارزش‌های آن بود. دستگاه ارزشی که سالها بعد با آغاز بهار عرب بود که تا البته به میزان کمی تسلط خود بر جهان را از دست داد. به این ترتیب در یک کلام در آن سالها تعادل قوای سیاسی جدید در جهان تک قطبی، سازمان مجاهدین نیز چاره ای نداشت جز آنکه با حرکت به چپ (رادیکالیزم بیشتر) خود را در مقابل آن آسیب‌ناپذیر کرده و یا با حرکت به راست از رادیکالیزم خود کاسته و به سمت اضمحلال حرکت کند.
بررسی عوامل ورود مجاهدین به مرحله دوم انقلاب ایدئولوژیک، ممکن نیست  جز آن که پیش از آن بدانیم به لحاظ بین المللی در چه تعادل قوای سیاسی جهانی واقع شدند. این یک واقعیت است که هیچ سازمان و جنبش انقلابی از تعادل قوای سیاسی حاکم بر جهان مستثنی نیست.اينکه در پروسه مبارزات اجتماعی ، نيروهای سياسی در واکنش به فشارهای خارج از خود بنا به ماهيتشان به چپ و يا راست( رادیکالیزم بیشتر یا همرنگ شدن با سمت و سوی فشار) گرايش می کنند ، مسئله پيچيده ای در دنيای سياست نيست. پس از فروپاشی شوری در سال ۱۳۷۰ (۱۹۹۱ میلادی) جهان دوقطبی به پایان می‌رسد. ازین پس در دنیای تک قطبی، تعادل قوای دیگری حاکم بود که مطلقا به نفع سازمان‌های انقلابی نبود. اغلب حرکت‌های انقلابی چپ با فروپاشی شوروی در فضایی که شکست آن انقلاب ایجاد می‌کرد دچار تزلزل، تحولات درونی و یا اضمحلال کامل شدند. این در حالی است که پیش از آن در گوشه و کنار جهان، جنبش های انقلابی و آزادیبخش در فضای سیاسی جنگ سرد، یعنی در شکاف میان دو قطب جهان، به لحاظ سیاسی امکان رشد و پیشروی داشتند. سازمان مجاهدین نیز طبعا ازین تغییر تعادل قوا مستثنی نبود. شایان ذکر است که در جهان تک قطبی نه تنها تعادل قوای سیاسی بر ضرر سازمان‌های انقلابی بود و بین المللی بلکه سمت وسوی دستگاه ارزشی حاکم بر جهان نیز برخلاف گذشته نیز علیه‌ هرگونه مبارزه‌ مسلحانه، انقلابی گری و ارزش‌های آن بود. دستگاه ارزشی که سالها بعد با آغاز بهار عرب بود که تا البته به میزان کمی تسلط خود بر جهان را از دست داد. به این ترتیب در یک کلام در آن سالها تعادل قوای سیاسی جدید در جهان تک قطبی، سازمان مجاهدین نیز چاره ای نداشت جز آنکه با حرکت به چپ (رادیکالیزم بیشتر) خود را در مقابل آن آسیب‌ناپذیر کرده و یا با حرکت به راست از رادیکالیزم خود کاسته و به سمت اضمحلال حرکت کند.


''یکی دیگر از عواملی که شاید فراتر از همه‌ی اینها  شرایط را برای سازمان مجاهدین دشوار کرده و ضرورت ورود به مرحله دوم انقلاب ایدئولوژیک را ضروری می کرد، تعادل قوای جهانی بود.''
''یکی دیگر از عواملی که شاید فراتر از همه‌ی اینها  شرایط را برای سازمان مجاهدین دشوار کرده و ضرورت ورود به مرحله دوم انقلاب ایدئولوژیک را ضروری می کرد، تعادل قوای جهانی بود.''