کاربر:Ehsan/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۵٬۴۵۰ بایت اضافه‌شده ،  ‏۹ فوریهٔ ۲۰۲۱
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۲۸۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
'''انقلاب ایدئولوژیک''' به مجموعه تحولاتی گفته می شود که از سال ۱۳۶۴ در درون سازمان مجاهدین خلق ایران آغاز شد. در این تحولات سازمان مجاهدین خلق ایران گام‌های عملی و مشخصی را برای ریشه کن کردن تفکر مردسالاری و دیدگاه‌ جنسیتی نسبت به «زن» در درون صفوف خود برداشته و آنرا مانع بارز شدن انرژی‌ها و پتانسیل مبارزاتی خود در برابر رژیم خمینی و حاکمیت آخوندها دانست. آخوندهایی که از نظر سازمان مجاهدین به عنوان یک جریان ارتجاعی و بنیادگرا، ویژگی اصلی تفکرشان زن ستیزی بوده و برای مبارزه با آنان باید از هرگونه وجه اشتراک فکری با آنان خط بطلان کشید. سازمان مجاهدین، همچنین جنسیت‌گرایی را مانع یگانگی و هم‌سویی افراد با آرمان سازمانی و مشخصا عنصر رهبری در صفوف خود تشخصیص داد. به این معنی که تفکر جنسیت گرا، فرد را به سمت تمایلات شخصی و وابستگی‌هایی رهنمون میکند که لاجرم قادر نیست بصورت مونیستی و قاطعانه در پیشبرد خطوط  مشخص شده از نوک هرم سازمان، یعنی رهبری آن مشارکت جوید. برجسته نبودن عنصر رهبری و تمرکزگرایی و حرکت مؤمنانه و بی شکاف در راستای اهداف او، نقیصه‌ ای بود که در سال ۱۳۵۴ منجر به ضربه اپورتونیستی در این سازمان شده بود و اکنون مجاهدین میخواستند با این گام عملی خود را نسبت به چنین آسیب‌هایی واکسینه کنند.  طی این وقایع مریم رجوی به عنوان همردیف رهبری در سازمان مجاهدین برگزیده شد. پس از آن بود که زنان در نقش های کلیدی در این سازمان قرار گرفته و نهایتا به عنوان یک رویه مصوب سازمانی، تمامی مناصب فرماندهی از میان زنان برگزیده شد. بطوری که هم اکنون در سازمان مجاهدین خلق هژمونی زنان حاکم است و آنها این پدیده را محصول رشد ایدئولوژیکی خود در مبارزه با تفکر جنسیت‌گرایی و مردسالاری دانسته و عامل پیشروی و پیروزی‌های خود می‌دانند.  
{{ستون سری‌های سیاسی
| name = نوار کناری سازمان مجاهدین خلق ایران
| class = plainlist
| titlestyle = padding-top:0.2em;
| title = {{Hlist|[[سازمان مجاهدین خلق ایران]]}}
| headingstyle = line-height:1.3em;
| contentstyle = text-align: ;


== کرونولوژی انقلاب ایدئولوژیک ==
| heading1 = پایه‌ها
سازمان مجاهدین خلق ایران در سال ۱۳۶۳ و در آستانه‌ی بیستمین سالگرد تاسیس خود وارد یک جمع بندی شد. یکی از نتایج این جمع بندی‌ سرآغاز کشف بزرگی در این سازمان شد که مجموعه تحولات بعدی را شکل داد. تحولاتی که با نام انقلاب ایدئولوژیک درونی مجاهدین شناخته می‌شود. در این جمع‌بندی مجاهدین به این نتیجه رسیدند که بطور خودکار، رده‌ی تشکیلاتی زنان، با سطح مسئولیت پذیری و میزان راهگشایی آنان در پراتیک مبارزاتی انطباق نداشته و کمتر از آن است. به این معنی که مناصب و میزان مشارکت زنان در سطوح تصمیم ساز  بسیار کمتر از مشارکت عملی و میزان مسئولیت پذیری آنهاست. بخصوص که پس از انقلاب ضدسلطنتی سازمان مجاهدین خلق با نسل گسترده‌ی از دختران و زنانی مواجه بود که به صفوف آن پیوسته بودند. باید توجه داشت که این پدیده در تاریخ مبارزات ایران بسیار نادر بوده و معمولا حضور زنان بصورت تک‌نمود و نادر واقع می‌شد. عدم انطباق میزان تصمیم سازی زنان با میزان فعالیت عملی آنها در مبارزه، از نظر مجاهدین خلق چیزی جز آثار خودبخودی و شائبه‌های مردسالاری نبود.
| content1 =
* [[سازمان مجاهدین خلق ایران]]
{{فهرست یک‌دست}}


البته رفع چنین مشکلی ، می توانست ارتقاء رده‌ی تشکیلاتی تعدادی از زنان باشد. اما از نظر مجاهدین این راه حل، برای گذار از چالشی به درازای طول تاریخ بشریت، راه حل مناسبی نبود. اعضاء مرکزیت مجاهدین در ادامه‌ی جمع بندی خود به این نتیجه رسید که این چالش در گام نخست باید در بالاترین نقطه‌ی سازمان حل شود و سپس به بقیه سازمان تسری پیدا کند. آنها معتقد بودند که زنان باید به مدار رهبری سازمان راه پیدا کنند. در آن زمان مسعود رجوی دبیرکل یا به تعبیر مجاهدین، مسئول اول این سازمان بود. طبق تصمیم گیری مرکزیت سازمان مجاهدین خلق و در راستای اولین گام برای گذار ازین چالش ایدئولوژیک، مریم عضدانلو به عنوان همردیف مسئول اول  یعنی همردیف مسعود رجوی برگزیده شد. مریم عضدانلو که بعدها نام خود را به مریم رجوی تغییر داد،در آن زمان به تأیید همگان به عنوان برترین شاخصه‌ی رشد، مسئولیت پذیری، توانایی و کاربُری و در عین حال از خودگذشتی و فداکاری در راستای پیشبرد اهداف و آرمان‌های این سازمان شناخته شده و مطرح بود.
* [[گردهمایی سالانه مجاهدین]]
* [[بیانیه ملی ایرانیان]]
* [[مسئول اول سازمان مجاهدین خلق ایران]]
* [[ارتش آزادی‌بخش ملی ایران]]
* [[تشکیلات مجاهدین خلق ایران]]
* [[طرح ده ماده‌ای مریم رجوی]]
{{پایان فهرست یک‌دست}}


مریم رجوی پس از این انتخاب، به درخواست خود و با موافقت همسرش مهدی ابریشمچی از وی جدا شد. امری که با مخالفت مسعود رجوی مواجه شد. اما طلاق وی نه یک طلاق معمول بلکه ناظر بر این امر بود که مریم رجوی نقش خود به عنوان یک همسر در زندگی خانوادگی را در شرایط فعلی مغایر با ادامه مبارزه‌یی می‌دید که تمامی انرژی‌ها و توان انسانی او را می‌طلبید. همچنین از دیدگاه او بخش قابل توجهی از قوانین اسارت بار و بنده ساز و منع کننده برای یک زن  زمانی عینیت می‌یافت که او خود را به عنوان یک همسر، ناخودآگاه، مملوک یک مرد به عنوان «شوهر» ببنید. او معتقد بود برای زنی که میخواهد در مسیر مبارزه خود را وقف یک آرمان کند کانون خانواده ، نخستین جایی است که وی را در چارچوب قوانین زنانه، اندیشه‌ی کالایی نسبت به زن و جنسیت گرایی محصور می‌کند.
| heading2 = موضوع‌ها
| content2style = font-style:italic;<!--(most are non-English terms)-->
| content2 = {{فهرست یک‌دست}}
<!--(Alphabetical by linktext:)-->
* {{Noitalic|[[فاز سیاسی فاز نظامی]]}}
* [[میلیشیا]]
* [[عاشورای مجاهدین]]
* [[۵ مهر ۱۳۶۰]]
* [[عملیات آفتاب]]
* [[عملیات چلچراغ]]
* [[عملیات فروغ جاویدان]]
* [[عملیات مروارید]]
* [[قتل عام ۶۷]]
* [[رژه ارتش آزادیبخش ملی ایران]]
* [[کودتای ۱۷ ژوئن ۲۰۰۳]]
* [[ ۶ و ۷ مرداد]]
* [[قتل عام ۱۰ شهریور ۱۳۹۲ اشرف]]
* [[موشک‌ باران ۷ آبان لیبرتی ۱۳۹۴]]
{{پایان فهرست یک‌دست}}


=== بارز کردن عنصر رهبری در انقلاب ایدئولوژیک ===
| heading3 = نمودها
نقطه‌ی دیگری که مریم رجوی دراین حرکت آنرا هدف قرار داد عینت بخشیدن و برجسته کردن آرمان و رهبری ایدئولوژیک بود. از نظر مریم رجوی پیشاپیش سازمان مجاهدین خلق با خلاء رهبری ایدئولوژیک به معنای شکل دهنده‌ی سانترالیزم بی‌شکاف از بالا و جاری کننده مونیستی و یکدست ایدئولوژی و استراتژی مواجه بود. خلائی که یکبار در سال ۱۳۵۴ برای این سازمان ضربه‌ی اپورتونیستی را بهمراه آورده بود. در آن ضربه به دلیل تیز نبودن رهبریت سازمان، این امکان فراهم شد تا عده ای در ایدئولوژی مجاهدین دست برده و به آنرا دچار انشقاق کرده و متلاشی کنند. این ضعف و نقصیه چیزی بود که در انقلاب اکتبر روسیه توسط ولادیمیر ایلیچ لنین به نحوی برطرف شد. او در کتاب چه باید کرد، البته نه در عرصه سازمانی بلکه در عرصه‌ی اجتماع به ضرورت عنصر رهبری کننده اشاره می‌کند. در مبانی اسلامی نیز، اصل امامت، از نظر مجاهدین مبین همین عنصر بود.
| content3 =
{{نوار جانبی|bodystyle={{Subinfobox bodystyle}} |navbar=off
  |headingstyle=padding-bottom:0; |contentstyle=padding-top:0;
  | content1 =
* [[کانون‌های شورشی]]
* [[ارتش آزادی‌بخش ملی ایران]]
* [[شورای ملی مقاومت ایران]]
  | heading2 = {{Nobold|<big>مکان‌ها</big>}}
  | content2 = {{فهرست یک‌دست}}
<!--(Alphabetical by linktext:)-->
* [[قرارگاه اشرف]]
* [[قرارگاه لیبرتی]]
* [[اشرف سه]]
{{پایان فهرست یک‌دست}}
}}


مریم رجوی معتقد بود، آنچه  یگانگی افراد با‌ آرمان و ایدئولوژی یک سازمان و رهبری آنرا  را دچار خدشه‌ کرده و از سانترالیزم سازمانی دور میکند، همانا منافع، تمایلات و اندیشه‌ی فردگرایانه است.اندیشه‌ای که نقطه‌ی مرکزی آن جنیست‌گرایی است. این اندیشه افراد را در چنبره ی زندگی خصوصی و دغدغه‌های عادی میان زن و مرد فرو برده و خواهی نخواهی از زندگی آرمانی و مبارزه در راه آزادی دور می‌کند.به عبارت دیگر، مریم رجوی معتقد بود آنچه‌ سازمان مجاهدین در جمع بندی خود، بدان رسیده است، یعنی تاثیرات اندیشه‌ی مردسالارانه، نه فقط یک اشتباه ضعف کوچک، بلکه ناشی از اندیشه‌ای است بسیار دیرپا به نام جنسیت‌گرایی و استثمار که قدمتی به اندازه‌ی تاریخ بشر دارد. دست برقضا این همان اندیشه آی است که مانع ارتقاء افراد در امر مبارزه، یکانگی با آرمان و خطوط مبارزاتی آن و نهایتا سرسپاری به نوک هرم سازمانی یعنی رهبری آن جهت حفظ مونیزم مبارزاتی می‌شود. یعنی همان خلائی که از سالها پیش به عنوان یک نقصیه در این سازمان وجود داشت و در شرایط سختی که مجاهدین خلق در آن قرار داشتند، برطرف کردن آن برای حفظ بقاء و رشد سازمانی بسیار الزام آور بود.<ref>ضرورت عام رهبری - محمد حسین حبیبی- ۱۵۰</ref> محمد حسین حبیبی در کتاب ضرورت عام رهبری در این بار می‌گوید:<blockquote>نتیجتا باید گفت آنچه در دوران ده ساله اول تجربه مثبت ایدئولوژی جا نیفتاده بود و ضربه اپورتونیستهای چت نما در سال ۱۳۵۴ را سبب گردید، خود معلول جا نیفتادن مسأله و جایگاه عنصر رهبری در سازمان بود. به بیان خلاصه تجربه منفی زیرپا گذاشتن عنصر ایدئولوژی تنها با زیر پا گذاشتن عنصر رهبری امکانپذیر بود و امکانپذیر شد. منتهی با وجود این،‌همان تجربه دهساله اول سازمان دوباره در اینجا تکرار گردید. زیرا در تجربه این دوران نیز اگر چه نقش تعیین کننده عنصر رهبری در احیای عنصر ایدئولوژی و تشکیل دوباره سازمان، در عمل برهمگان روشن بود اما به لحاظ نظری علیرغم اشارات مکرر و حتی نشر بعضی جزوات،‌بر عنصر رهبری، به عنوان رکن اساسی ایدئولوژی بصورت بایسته و برجسته ای تاکید نشده  و نتیجتا مجموعه‌ی اعضاء بویژه توده عظیم هوادار بصورت عمیقی نسبت به آن حساس نبودند. بدین دلیل سازمان مجاهدین در حالی میخواست بیستمین سالگرد خود را پشت سر بگذارد که این نقص ایدئولوژیک بیست ساله را همچنان با خود حمل می‌کرد و در واقع  بصورت یک بمب ایدئولوژی سوز سازمان برانداز در بطن خود نهفته داشت. در اینجا بود که مجاهدین در پاسخگویی به ضرورت مهمتر عام ایدئولوژیک آن میرسند که بصورت حلقه ای مفقوده در مجموعه‌ی اصول عام اعتقادی‌شان جای آن خالی بود. در این جا بود که در یک حرکت خیره کننده و شگفت انگیز انقلابی، ثقل دوم سازمان مجاهدین یعنی عنصر رهبری تولد یافت و به عنوان همزاد جدایی‌ناپذیر عنصر ایدئولوژی، دین و ایدئولوژی آنها را تکمیل کرد.</blockquote>به این ترتیب مریم رجوی معتقد بود که برای نفی ایدئولوژی جنسیت و فردیت باید به یک اثبات دست زد. هر نفی جز با اثبات امکان پذیر نیست. پس توجه افراد در عمیق ترین زوایای اندیشه‌شان را باید به نحوی از آنچه می‌توان آنرا رفتار فردگرایانه و جنیست گرایانه نامید، پرهیز داده و به سمت آرمان سازمان و رهبری آن معطوف داشت.
| heading4 = افراد
| content4 =
{{فهرست یک‌دست}}
* [[محمد حنیف‌نژاد]]
* [[سعید محسن]]
* [[علی اصغر بدیع زادگان]]
* [[مسعود رجوی]]
* [[مریم رجوی]]
* [[زهرا مریخی]]
* [[زهره قائمی]]
* [[محمد سیدی کاشانی]]
* [[رضا رضایی]]
* [[محمود عسگری زاده]]
* [[محمود قائمشهر]]
* [[رسول مشکین‌فام]]
* [[منیره رجوی]]
* [[فاطمه مصباح]]
* [[موسی خیابانی]]
* [[اشرف ربیعی]]
* [[مهدی رضایی]]
* {{Longitem|[[مصطفی جوان خوشدل]]}}
* [[محمدرضا سعادتی]]
* [[طاهره طلوع]]
<!-- * [[Hisbah]]
* [[Hizbul Islam]]
* [[Indonesian Mujahedeen Council]] -->
* [[گوهر ادب‌آواز]]
* [[معصومه کبیری]]
<!-- * [[Islamic Defenders Front]]
* [[Islam Hadhari]] -->
<!--
* [[Jemaah Islamiyah]]
* [[Laskar Jihad]]
* [[Matowa]]
* [[Muhtasib]] -->
* [[احمد رضایی]]
* [[علی صارمی]]
* [[جعفر کاظمی]]
* [[عبدالرضا رجبی]]
{{پایان فهرست یک‌دست}}


=== ازدواج مریم رجوی با مسعود رجوی ===
| heading5 = نوشتارهای کلیدی
پس از طلاق مریم رجوی  او  به رغم اتهاماتی که می‌دانست نثار او خواهد شد از مسعود رجوی تقاضای ازدواج کرد. او خود میگوید که این دوران، یعنی فاصله‌ی طلاق تا ازدواج بر او سال گذشته است!
| content5 = <div class="wraplinks"><!--Chronological:-->
* {{Longlink|style=line-height:1.15em; |''[[شیطان سازی علیه مجاهدین خلق ]]}}
* {{Longlink|style=line-height:1.15em; |''[[پایگاه اجتماعی مجاهدین خلق]]}}
* {{Longlink|style=line-height:1.15em; |''[[استراتژی مبارزه انقلابی]]}}
* {{Longlink|style=line-height:1.15em; |''[[رژیم ولایت فقیه]]}}
* {{Longlink|style=line-height:1.15em; |''[[اپوزیسیون]]}}
* {{Longlink|style=line-height:1.15em; |''[[موقعیت انقلابی]]}}
* {{Longlink|style=line-height:1.15em; |''[[طلسم اختناق]]}}
</div>
}}<noinclude>


از دیدگاه مریم رجوی تنها طلاق او از  همسرش نمی‌تواند این نفی را با اثبات همراه کند. او معتقد بود در آن شرایط و با وجود حضور گسترده‌ی نسلی از زنان جوان و میلیشیا در صفوف مبارزه که برای اولین بار در تاریخ مبارزات مردم ایران رخ داده بود، و پس از حضور مجاهدین در اروپا به معنی مهد یک زندگی بورژوایی ، مجاهدین برای کنار زدن اندیشه ی جنسیت گرایانه باید رابطه‌ی بین زنان و مردان را بازتعریف می‌کردند. فارغ از چنین باز تعریفی بطور معمول شاید دو راه  بیشتر پیش رو نبود:
'''عملکرد مجاهدین خلق در دوران جمهوری اسلامی''' را می‌توان در استراتژی، مواضع، فعالیت‌های سیاسی و نظامی آن‌ها مشاهده کرد. [[سازمان مجاهدین خلق ایران|مجاهدین خلق]] در نیم قرن گذشته سازمان‌یافته‌ترین و فراگیرترین اپوزیسیون جمهوری اسلامی بوده‌اند و می‌توان آن‌ها را مهم‌ترین و جدی‌ترین دشمن آن دانست.<ref>[https://news.mojahedin.org/i/news/137966 رودی جولیانی: مجاهدین، سازمان‌یافته‌ترین جنبش اپوزیسیون ایران]</ref> به طور کلی مهم‌ترین تأثیر مجاهدین خلق از سال ۱۳۶۰ ایجاد و حفظ راهبردی به نام «سرنگونی» جمهوری اسلامی بوده است. ‌مجاهدین از ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ راه‌برد سرنگونی جمهوری اسلامی را در پیش گرفتند و صورت‌ مسأله‌ی لزوم براندازی آن‌ را مطرح کردند. به این ترتیب در موازنه‌ی قدرت همواره وجود یک اپوزیسیون سازمانیافته که خواهان «سرنگونی» این نظام بود و آن را افشا می‌کرد بر همه‌ی تصمیم‌گیری‌های داخلی و در روابط دنیا با این نظام تأثیرگذار بوده و هست.<ref name=":1">[https://ir.voanews.com/persiannewsiran/us-iran-6 ایلان برمن: نقش مجاهدین در آگاه سازی جهان در مورد جمهوری اسلامی]</ref>


اول تشکیل خانواده ها، ازدواج‌های معمول در درون سازمان که تا آن زمان هم وجود داشت و سرانجام در شرایط سخت مبارزه جذب محیط شدن، حل شدن به هرمیزان در یک زندگی معمول، فاصله گرفتن از مبارزه و ... که همه بیانگر رشد هرچه بیشتر فردگرایی و جنسیت‌گرایی ضد مبارزاتی است.
استراتژی سرنگونی قهرآمیز جمهوری اسلامی پس از ۲ سال و نیم فعالیت مسالمت آمیز توسط مجاهدین اتخاذ شد. طی این دو سال و نیم بیش از هفتاد نفر از اعضا و هوداران مجاهدین توسط جریان حزب‌اللهی مشهور به چماقداران یا فالانژها کشته شدند.  


راه دوم که البته تنها در تئوری قابل طرح است، ‌برخورد ارتجاعی و جداسازی بنیادگرایانه بین زنان و مردان در هراس از گسیختن صفوف مبارزه بخاطر نفوذ زندگی خواهی و آسوده طلبی است! که البته این راه نه امکان پذیر است و نه منطبق با ایدئوژی مجاهدین. از سویی خود اتفاقا، روشی است ناشی اوج اندیشه های جنسیتگرایانه و ضد زن است که جریان بنیادگرایی و ارتجاعی خمینی، مزورانه آنرا تبلیغ میکند. مزورانه ازین جهت که در خفاء نه کمتر بلکه حتی بیشتر از دیگر اندیشه‌ها به زن دیدگاهی کالایی و استثماری دارد.  
در این مقطع [[سازمان مجاهدین خلق ایران|سازمان مجاهدین خلق]] در هزاران شهر نیرویی دست‌کم ۱۰۰ هزارنفره به نام [[میلیشیا]] را سازماندهی کردند. تظاهرات آن‌ها در روز سی‌خرداد ۱۳۶۹ یک تظاهرات نیم میلیون‌نفره در تهران بود. به این ترتیب می‌توان گفت نسلی از براندازان که در طول ۴۰ سال این نظام را درگیر کردند در همین ۲.۵ سال توسط مجاهدین ایجاد شدند.


مریم رجوی با حرکت متهورانه‌ی خود راه سوم را برگزیده و نشانه کرد. او از همسر خود جدا شده بود. اما تا اینجای داستان هنوز این نفی، هیچ اثباتی را بهمراه نداشته و یک طلاق معمول بود که می‌توانست در یک نگاه ساده سازانه به هر دلیل دیگری نیز تعبیر شود. او با درخواست ازدواج از مسعود رجوی به عنوان رهبری که تمامی آرمانها و اهداف مجاهدین را نمایندگی و سمبلیزه می‌کرد، به خود و دیگران نشان داد که یک زن خود انتخاب می‌کند که کدام مسیر، کدام آرمان و کدام هدف را برگزیند.
مجاهدین اولین سازمانی بودند که اصل [[رژیم ولایت فقیه|ولایت فقیه]] را رد کردند و به همین دلیل به قانون اساسی جمهوری اسلامی رأی ندادند.<ref>[https://www.bbc.com/persian/iran/2011/06/110618_l10_30khordad60_mojahedin قانون اساسی و انتخابات ریاست جمهوری]</ref> با رد صلاحیت [[مسعود رجوی]] در انتخابات ریاست جمهوری که به همین دلیل انجام شد، هواداران آن از کاندیدای لیبرال یعنی بنی‌صدر حمایت کردند که سرانجام به ریاست او منجر شد و به این ترتیب اولین شقه را به رأس حکومت تحمیل کردند. <ref>[https://www.isna.ir/news/98110503304/%D8%B1%D9%82%D8%A8%D8%A7%DB%8C-%D8%A8%D9%86%DB%8C-%D8%B5%D8%AF%D8%B1-%DA%86%D9%87-%DA%A9%D8%B3%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%A8%D9%88%D8%AF%D9%86%D8%AF رقبای بنی‌صدر چه کسانی بودند؟]</ref> مجاهدین خلق، رئیس جمهور وقت جمهوری اسلامی را طی عملیاتی مخفیانه با یک پرواز خصوصی از تهران به پاریس بردند. خروج اعتراضی رئیس جمهور یک ضربه‌ی سیاسی برای جمهوری اسلامی تازه تأسیس شده به شمار می‌رفت.<ref>[https://event.mojahedin.org/events/5079/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D8%A7%D8%B2-%D8%A8%D8%B2%D8%B1%DA%AF-%D8%B1%D9%87%D8%A8%D8%B1-%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%88%D9%85%D8%AA-%D8%A7%D8%B2-%D8%AA%D9%87%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%A8%D9%87-%D9%BE%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%B3 پرواز مسعود رجوی از تهران به پاریس]</ref> 


ممکن است سوال شود که با اینهمه چرا ازدواج؟! پاسخ این است که در غیر اینصورت، یعنی درصورتی که مریم رجوی فقط به بیان کردن چنین مفهومی بسنده کند، هرگز چنین پیامی را از خود ساطع نخواهد کرد. 
از سال ۶۰ مجاهدین وارد [[فاز سیاسی فاز نظامی|فاز مسلحانه]] شدند. طی عملیات مجاهدین هزاران نفر از پاسدارها، نیروهای سرکوبگر و سران آن‌ها هدف قرار گرفتند. این کار تأثیر به سزایی در بی‌آینده کردن رژیم داشت. در حال حاضر در رأس نظام، کمبود اقطاب حکومتی برای مناصب کلیدی تبدیل به یک بحران شده است.


او خود انتخاب می‌کند که بجای قرار دادن شوهر،‌در کانون عواطف فردی خود، رهبر عقیدتی ، یا به عبارتی سمبل آرمان و ایدئولوژی خود را در این نقطه قرار دهد.یعنی درست همان نقطه ای که باید مردی به مثابه‌ی همسر قرار داشته باشد،شاخص و سمبل آرمانی، یا همان رهبری عقیدتی قرار می‌گیرد! اینجاست که آن پیام به قویترین شکل منتشر می‌شود.
در چهار دهه‌ی گذشته بیش از ۱۰۰ هزار نفر از مجاهدین توسط این رژیم کشته شدند. در ظاهر این ضربه‌ای است که جمهوری اسلامی به مجاهدین وارد کرد اما در صورت عدم مقاومت این افراد، جمهوری اسلامی از همان ابتدا با کشتن چندصد نفر می‌توانست پایه‌های سیاسی خود را تثبیت کند. در این صورت غیرمردمی بودن حاکمیت باید خود را در وضعیت اجتماعی و اقتصادی، در مدتی بسیار طولانی‌تر بارز می‌کرد همچنین این حجم از کشتار، به شکست سیاسی و تاریخی برقراری حکومت شیعه‌ از نوعی که خمینی مبلغ آن بود منجر شد.


بله این ازدواج که البته یک ازدواج، مشابه آنچه در جامعه رخ می‌دهد، نبود، شوک بزرگی به تمامی مردان و زنان و خانواده های موجود در مجاهدین وارد آورد. شوکی که نشان می‌داد تمام زنان مجاهد و مبارز، پیش از آنکه نقشی به عنوان همسر و زن خانواده داشته باشند، دارای آرمان و هدفی بالاتر به صفت مجاهد بودن خود هستند. به عبارتی ازین پس هیچ مردی نمی‌تواند خود را مالک عواطف همسر خود و هیچ زنی خود را در حصار عاطفی هیچ مردی نمی‌بیند. مریم رجوی با این حرکت این نکته را متذکر می‌شود که بجای غرق شدن در دلبستگی‌های خانوادگی، دل را باید به آرمان پیش رو داد. این حرکت پیوندهای خصوصی را سست میکند و به آن ضربه ای سخت می‌زند. وی علاوه بر بارز کردن الزام مقوله‌ی رهبری آرمانی نشان داد که یک مبارز نباید و نمی‌تواند چیزی جز همان آرمان و هدف را در کانون عواطف فردی خود قرار دهد. هرچند برای مریم رجوی این حرکت تنها حرکتی برای ساطع کردن یک پیام نیست. چرا که شخص مریم رجوی نیز باید در اندیشه‌ی خود همین مسیر فکری را طی کرده و آنرا عملی کند. او خود باید شهامت این را داشته باشد که با پشت کردن به زندگی خانوادگی و تفکر جنسیت گرا، اعلام کند که ازین پس همسر او، آرمان او و رهبری اوست. دست زدن به چنین عملی البته بسیار هولناک بنظر میرسد. چرا که او باید از تمامی آبروی سازمانی و شخصی و حرفه ای خود مایه بگذارد و سیلی سهمگین از تهمت‌ها و افتراها مواجه شود. شاید از همین روزست که وی می‌گوید این دوران بر او ۳۰  سال گذشته است.
از دیگر تأثیرات مجاهدین خلق بر نظام جمهوری اسلامی ایجاد یک شکاف بسیار عمیق در رأس بود. نظام جمهوری اسلامی عملا توسط دو نفر یعنی روح‌الله خمینی و‌آیت‌الله منتظری نمایندگی می‌شد. منتظری جانشین رهبر به شمار می‌رفت. در جریان قتل‌عام ۶۷ و اعدام‌های فراقضایی هزاران نفر از اعضای‌ مجاهدین، حسینعلی منتظری دست به اعتراض زد. اعتراضی که به عزل او از مقام جانشینی رهبری و حصر خانگی‌اش منجر شد.


کاری که لنین هنگام نوشتن کتاب «یک گام به پیش، دو گام به پس» انجام داد.لنین بانی تئوری تقدم سانترالیزم یعنی مرکز گرایی و رهبری از بالا بود. والن تینف که از نزدیک با وی بوده است میگوید او به هنگام نوشتن این کتاب دستخوش تغییرات یکباره و زیادی شد. او که به لحاظ بدنی بسیار قوی بود، نحیف و لاغر شده و گونه‌هایش به زردی گراییده و گود افتاد بود. چشمانش هم که بصورتی غیرمعمول تیز و روشن با نفوذ بودند، خسته بی رمق و حالت کاملا مرده پیدا کرده بود.<ref>والن تینف در لنین مارکسیست خالص، ص ۶۹</ref> در آن زمان منشویک‌ها پیروان لنین را آلت دست او و سیاهه لشکرهایی مینامند که تسلیم بی چون و چرای لنین شده اند و به تئوری پیروی کورکورانه صحه گذاشته اند. .اما واقعیت این بود که تنها او توانست روسیه تزاری را به ناگاه دچار تحول کند. لنین نه ساحر بود و نه جادوگر، نه ارودگاه اجباری داشت و توپ و تفنگ! سلاح او تنها اندیشه‌اش بود. اما ظاهر بینان او را که بانی تئوری رهبری بود، مستمرا مورد حمله قرار می‌دادند. اما او بر تئوری خود پافشاری کرد و به درستی آن ایمان داشت. آن‌چه لنین در انقلاب خود به اثبات رسانید این بودکه مارکسیست‌ها تنها با پذیرش لنینیسم یعنی تنها با پذیرش «رهبری از خارج» می توانند به رسالت خود جامعه عمل بپوشانند. چرا که دشمن آنها به اندازه‌ی کافی تمرکز گرا و منسجم است. والن تنف میگوید او یا باید به پیامی که از اعماق شخصیت، ذهن و اعتقادات و ایدئولوژی‌اش برمی‌خواست گوش فرا میداد یا باید به راه دیگری می‌رفت و به نام وحدت حزب خود را در محصوره‌ی افق دید منشویک‌ها محدود می‌کرد.<ref>والن تینف در لنین مارکسیست خاص - ص ۶۹</ref> اما لنین همانند همه‌ی بن بست شکنان، شکافندگان و پیش برندگان تاریخ می دانست آنهایی که رسالتهای تاریخی و تکاملی را ابلاغ می‌کنند و  پروای آنرا  در دل  دارند،‌ پروای دیگری در دل نخواهند داشت<ref>ضرورت عام رهبری- محمد حسین حبیبی - ص ۱۱۰</ref>
رژیم ایران تا کنون ۶۷ بار توسط سازمان ملل به دلیل نقض حقوق بشر محکوم شده‌است. این محکومیت‌ها برای اولین بار نتیجه‌ی فعالیت پرفسور کاظم رجوی، از حقوق‌دانان مشهور در ژنو بود. وی به همین دلیل توسط رژیم ایران در سوئیس به قتل رسید.


 مریم رجوی نیز پیشاپیش میداند که بدون این ازدواج آب از آب در سازمان او تکان نخواهدخورد و هرگز نمی تواند توجهات را به آنچه می‌خواهد معطوف کند. طلاقی صورت گرفته است و یک زن همردیف رهبری شده است. هر کس ازین ماجرا تعبیری خواهد کرد و از آن خواهد گذشت. اما او میخواهد تمامی پیوندهای خصوصی و غیرمبارزاتی را دچار تنش کند. او میخواهد زنی باشد که به همسرش در زندگی خصوصی نه گفته و رهبری عقیدتی اش را نه فقط در لفظ بلکه درست به عنوان همسر برگزیده است! او می‌داند درست در همین نقطه است که فریادها بلند خواهد شد. در عمل نیز هر کس به چنین ازدواجی واکنشی دارد. مریم رجوی به افراد سازمانش میگوید: شما می‌توانید مرا تا انتهای مارک‌ها و برچسبها ببرید.  ایمان همه‌ی افراد دچار تزلزل می‌شود. تزلزلی که البته اگر از آن بتوانند بیرون بیایند به ناگاه خود را در دنیایی جدید با استحکامی جدید می‌یابند.
از دیگر تأثیرات مجاهدین خلق بر حاکمیت ایران، مجبور کردن خمینی به نوشیدن جام زهر و پذیرفتن آتش بس بود. جنگ ایران و عراق،‌برای رژیم ایران بنا به اذعان سران نظام عام بقاء و استمرار سرکوب در داخل بود. استراتژی بقاء جمهوری اسلامی از آغاز استراتژی صدور بحران بوده است. مجاهدین خلق با انجام عملیاتی به نام چلچراغ که تسخیر چندین مرکز لشکر و آزاد سازی شهر مهران منجر شد، تهدید سقوط تهران توسط [[ارتش آزادی‌بخش ملی ایران|ارتش آزادیببخش]] را به خمینی گوشزد کردند. پذیرفتن آتش بس با هدف مسدود کردن مرزها و جلوگیری از عملیات مجاهدین انجام شد. اسماعیلی کوثری از فرماندهان جنگ سال‌ها بعد این موضوع را صراحتا اعلام کرد.


=== پاسخ مسعود رجوی به درخواست ازدواج ===
یکی دیگر از عملکرد‌های عمده‌ی مجاهدین خلق افشای پروژه‌های اتمی رژیم ایران بوده است که برای اولین بار در سال ۱۳۸۱ انجام شد و از آن زمان تا کنون ادامه داشته است. موضوعی که هم‌اکنون یکی از بزرگترین بحران‌های جمهوری اسلامی به شمار می‌رود.
مسعود رجوی برخلاف آنکه با طلاق مریم عضدانلو از همسرش مهدی ابریشمچی مخالفت کرد. با درخواست ازدواج او موافقت میکند. این خود شاید نوعی دیوانگی تلقی شود.اگر بپذیریم که هدف مریم رجوی آن چیزی بود که در قسمتهای قبلی توضیح داده شد که طبعا مسعود رجوی نیز آنرا دریافته بود،‌پس  مسعود رجوی تنها به یک دلیل می توانست به این درخواست پاسخ منفی بدهد: اینکه از سیل تهمتها و برچسب‌ها و حوادثی که پس از آن رخ میدهد بهراسد. به عبارتی آبروی فردی و حیثیت حرفه‌ای و مبارزاتی‌اش را به منافع سازمان و جنبش ترجیح دهد. برای مسعود رجوی که در آن سالها یک رهبر کاریزماتیک و پرجاذبه برای هزاران هوادار و البته هزاران زندانی در زندانهای ایران( تا پیش از کشتار ۶۷ دستکم ۳۰ هزار هوادار مجاهدین در زندانهای ایران بودند) محسوب می‌شد، تنها عاملی که می‌توانست با توجه هدف از این حرکت، منجر به پاسخ رد از جانب او شود، همانا بیم از دست دادن همه‌ی این موقعیت‌ها بود بود. اما مسعود رجوی با علم به اینکه باید شاهد چه سیلاب سهمگینی از افتراها از طرف دوست و دشمن باشد به این درخواست پاسخ مثبت می‌دهد.


محمد حسین حبیبی در این رابطه می گوید:<blockquote>«رهایی گسستن یا خارج شدن از حوزه تعلقات و جواذب گوناگون است. برای رهایی باید از جواذب بیشتری گذشت و برای گذشت از جواذب ایثار بیشتری لازم خواهد بود. سوی دیگر این معادله رابطه ترس و رهایی است که رابطه ای معکوس است. ترس بشتر مساوی است با رهایی کمتر! با این توضیحات یک تعریف از رهایی فراهم شده است اما هنوز معلوم نیست بر اساس چه ضابطه ای می توان رهایی، ایثار و اراده ای که رهبریت مجاهدین در انقلاب ایدئولوژیک به نمایش گذاشته، شگفت انگیز توصیف کرد. پاسخ را باید در نقطه عزیمتی جستجو کرد که پرواز رهایی از آن صورت گرفته است. چرا که آنها از نقطه ای در پایین به بالا پرواز نکرده اند.چنین پروازی سزاوار نیست که شگفت انگیز نامیده شود. واقعیت این است که رهبریت مجاهدین از نقطه ای در بالا به نقطه ای بالاتر پرواز کرده است. یعنی در واقع جواذبی را به ریسک گذاشته و به آن پشت پا زده است که خود نقطه‌ اوج بوده است. مسعود برای در انداختن یک طرح نوین ارزشی از «خود»ی میگذرد که بعد از ۲۰ سال درایت و رهبری اکنون هزاران مجاهد در سرتاسر ایران حتی در دروی تخت شکنجه و پای چوبه اعدام برای آن درود و سرود می‌خوانند! اما او یکباره همه این ها را می دهد و میپذیرد که بجای آنها لعن و نفرین شود! به عبارت دیگر رهبریت مجاهدین اگر در بالاترین نقطه سکوی پرواز نسبته به آن «من ستایش شده» تعلق خاطری نشان میدهد و برای آن اهمیتی قائل میشد، محال بود بتواند برای آن جهش ایدئولوژیکی خیز بردارد.بی تردید حرکت رجوی ها را همانطور که از سوی دوست و دشمن شگفتی برانگیخت حقیقتا باید شگفت انگیز خواند. زیرا در تاریخ گذشته ایران زمین اگر چه چهره‌هایی جود داشته‌اند که بطرز اعجاب انگیزی با گذشتن از «خود» در گرگون کردن ارزشهای متعارف، به افق‌های بلندی از رهایی ، فرزانگی و خلاقیت پرکشیده‌اند اما نکته این است که نقطه عزیمت پرواز آنها از حضیض به اوج بود هاست. یعنی آنها آن «خودی» را به ریسک گذاشته و از آن در گذشته‌اند که در واقع در قعر ابتذال و منجلاب غوطه می‌خورد»</blockquote>
استراتژی کنونی مجاهدین [[کانون‌های شورشی]] است. کانون های شورشی تیم‌هایی در داخل ایران هستند که وظیفه‌ی آن‌ها شعله‌ور کردن قیام رادیکالیزه کردن تظاهرات مردمی است. این کانون‌ها هر هفته فعالیت های مختلفی چون شعارنویسی، آتش زدن تصاویر سران رژیم یا حمله به پایگاه‌ها و مراکز سپاه و بسیج دارند. آن‌ها در جریان [[قیام دی ماه ۹۶|قیام‌های دی ماه ۱۳۶]] و همچنین [[قیام آبان ۹۸]] حضور داشتند و برخی نیز توسط حکومت دستگیر شدند.  


=== انقلاب ایدئولوژیک حرکتی از سر آگاهی کامل یا جنون کامل! ===
== ایجاد نسلی از مبارزان  ==
به عبارتی هر فرد در سازمان و البته هر هواداری باید انتخاب کند. این حرکت را تنها به دو شکل می توان تعبیر کرد،‌طلاق یک زن از یک مرد و ازدواج با دوست همان مرد!
[[پرونده:میلیشیا در دانشگاه.jpg|جایگزین=میلیشیای مجاهدین خلق در دانشگاه|بندانگشتی|میلیشیای مجاهدین خلق در دانشگاه]]
سازمان مجاهدین پس از انقلاب ضدسلطنتی فعالیت‌های خود را به صورت مسالمت‌آمیز آغاز کرد. این سازمان با اعضای جوان خود که اغلب از محیط‌های دانشگاهی برخاستهب بودند و همچنین با افکار مترقی و برداشت جدید خود از اسلام که با برداشت کهنه و سنتی متفاوت بود، توانست گسترشی چشم‌گیر پیدا کند. سازمان مجاهدین که پس از انقلاب اعضای آن از چند صدنفر تجاوز نمی‌کرد ظرف مدت دو و نیم سال آن‌چنان رشد کرد که به جریان اصلی سیاسی ایران تبدیل شد. مجاهدین خلق در هزاران شهر و روستا نیرو و دفتر و هوادار داشتند. آن‌ها توانستند بیش از ۱۰۰ هزار نفر را در قالب نیرویی به نام میلیشیا(فعال نیمه وقت) سازماندهی کنند. تیراژ نشریه مجاهدین به ۵۰۰ هزار نسخه رسید. کلاس‌های تبین جهان که مسعود رجوی در دانشگاه تهران برگزار می‌کرد، هزاران نفر را به خود جذب کرد و متون آن به صورت کتاب، نوار و فیلم در سراسر کشور به صورت خودجوش منتشر و توزیع می‌شد.


بله این حرکت یا می‌تواند از سر بوالهوسی محض و یا جنون محض باشد. کاری که حتی یک انسان معمول  نیز از آن پرهیز میکند و یا در آن سوی طیف باید گفت مریم رجوی دست به کاری زده است که درک آن نیاز به تعمق بسیار دارد. چیزی در این وسط وجود ندارد. یا رهبری مجاهدین انسانی است بوالهوس و دیوانه که این اولی برای هیچ کس حتی دشمنان مجاهدین قابل تایید نیست و یا اینکه داستان چیز دیگری است!
سازمان مجاهدین در مقابل خمینی،‌یک جریان فکری را نمایندگی می‌کرد که در اعماق جامعه ایران نفوذ کرد، آن‌چنان که با توجه به تظاهرات نیم میلیونی در ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ می‌توان گفت در تهران ۷ میلیونی با احتساب جمعیت بالای ۱۵ سال،  از هر ده نفر یک نفر حامی مجاهدین خلق بود.<ref>[https://news.mojahedin.org/i/news/170952 سی خرداد، پاسخ به ضرورت تاریخ - قسمت آخر]</ref><ref>[https://vista.ir/content/119694/%D8%AC%D8%AF%D9%88%D9%84-%D8%AA%D8%B9%D8%AF%D8%A7%D8%AF-%D8%AC%D9%85%D8%B9%DB%8C%D8%AA-%D8%AA%D9%87%D8%B1%D8%A7%D9%86/ جدول جمعیت تهران] </ref>


کما اینکه البته با برهان خلف میتوان به صورت دیگری نیز شق اول، یعنی ازدواج از سر بوالهوسی یا دیوانگی را رد کرد. به عبارت دیگر اگر در این ازدواج سودای هوس وجود داشت،‌چه نیازی به این بود که مجاهدین آنرا در بوق وکرنا کرده و اینهمه آنرا بارز کرده و علنا از آن سخن برانند؟ به عبارتی از اگر سوادی هوس در این حرکت وجود داشت، آیا منطقی نبود که مریم رجوی پس از طلاق از همسر سابق، کمی صبر میکرد و وقتی طلاق او از همسر سابقش به فراموشی سپرده شد، در سکوت و بدون اینکه جریان این حوادث را انقلاب ایدئولوژیک بنامد، با مسعود رجوی ازدواج میکرد؟ در اینصورت هیچ کس مطمئنا نه در در درون مجاهدین و نه در خارج از آن آنرا شماتت نکرده و توجهی به آن نمی‌کرد!
محصول این فعالیت دو و نیم ساله پرورش نسلی از نیروهای رزمنده بود که در سال‌های بعد پیشتاز مبارزه با رژیم ولایت فقیه شدند و ارتش آزادی‌بخش ملی ایران را علیه رژیم ایران بنیان گذاشتند.


براستی رهبری مجاهدین با اتکا به کدام پشتوانه‌ وارد چنین حرکتی شد؟ حرکتی که به مثابه پرتاب کردن سازمانشان از آبشار نیاگارا بود. براحتی می توان نتیجه گرفت که اگر رهبریت مجاهدین در این رابطه دچار کمترین تردید بود، محال بود دست به چنین کاری بزند. به عبارت دیگر تنها در دو حالت می توان دست به چنین کاری زد.راه اول متعلق به انسانهای فرهیخته است و راه دوم متعلق به انسانهای دیوانه یا اوج آگاهی یا ناآگاهی کامل! در برابر دشواری این مسیر تنها در یکی ازین دوحالت است که از حوزه‌ی شعور،‌ عنصر تردید و از حوزه‌ی اراده عنصر ترس زایل می‌شود. در غیر اینصورت هرچقدر برد و حوزه عمل بزرگتر باشد احتمال دوگانگی و چندگانگی بیشتر و سپس تردیدها و ترسها بیشتر خواهد شد. حال اگر معادله را به عکس بچرخانیم می توان نتیجه گرفت که پذیرش چنین ریسکی تنها در حیطه قدرت کسانی است که یا در ناآگاهی محض بسر می برند یا با اوج آگاهی خویش به توحید و یگانگی کامل رسیده اند. به تعبیر دیگر برای این معادله حد وسطی وجود ندارد.<ref>ضرورت عام رهبری- محمد حسین حبیبی</ref>
می‌توان تصور کرد که بدون این فعالیت دو و نیم ساله و این گسترش نیرویی چند صد هزار نفره، با شروع سرکوب خمینی، نیروی چندانی برای مخالفت با وی وجود نداشت. ایجاد نسلی از براندازان از سال ۱۳۶۰ محصول فعالیت دو و نیم ساله و طاقت فرسای مجاهدین در ایران بود،  آن چنان که پس از کشته شدن نزدیک به ۱۰۰ هزار نفر از اعضای این سازمان،‌<ref>[https://fa.iranfreedom.org/%D8%A7%D8%B9%D8%AA%D8%B1%D8%A7%D9%81-%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF-%D8%BA%D8%B1%D8%B6%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%DB%B1%DB%B0%DB%B0%D9%87%D8%B2%D8%A7%D8%B1-%DA%A9%D8%B4%D8%AA%D9%87/ اعتراف محمد غرضی به کشتن ۱۰۰ هزار نفر از مجاهدین]</ref> همچنان این جریان از سال ۱۳۶۰ تا کنون به عنوان اپوزیسیونی سازمانیافته و قوی با رژیم ایران مبارزه می‌کند.
== تحمیل اولین شکاف به حاکمیت ==


== آگاهی و رهایی دو محور اصلی انقلاب ایدئولوژیک ==
در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۵۸ سازمان مجاهدین خلق مسعود رجوی را به عنوان کاندیدای خود معرفی نمود. خمینی در ابتدا گفته بود که در انتخابات دخالتی نخواهد کرد. مسعود رجوی در مدت کوتاهی حمایت بسیاری در میان اقشار مختلف پیدا کرد. انجمن‌ها، اصناف، ملیت‌ها، سازمان‌ها و جریانات سیاسی و همچنین اغلب احزاب مخالف خمینی از جمله برخی احزاب مارکسیست که نتوانسته بودند در انتخابات شرکت کنند حمایت خود را از مسعود رجوی اعلام کردند. برخی از این احزاب از این قرار بودند:[[پرونده:300px- D9 85 D8 B3 D8 B9 D9 88 D8 AF D8 B1 D8 AC 512f054ba198389e259fbc22e2728813.jpg|بندانگشتی|عکس مسعود رجوی روی جلد مجلهٔ جوان|پیوند=https://www.iran-pedia.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:300px-_D9_85_D8_B3_D8_B9_D9_88_D8_AF_D8_B1_D8_AC_512f054ba198389e259fbc22e2728813.jpg]]
*جبهه دموکراتیک ملی ایران
*[[سازمان چریک‌های فدایی خلق ایران|سازمان چریکهای فدایی خلق ایران]]
*جامعه سوسیالیستهای ایران
*[[حزب دموکرات کردستان ایران]]
*[[حزب کومله|سازمان انقلابی زحمتکشان کردستان (کومله)]]
*کانون سیاسی خلق ترکمن
*سازمان اسلامی شورا (ساش)
*گروه مشترک اقلیتهای ارامنه، زرتشتی و کلیمی
*گروه بررسی مسایل ارامنه
*مرکز کانون ناشران و کتابفروشان مسلمان
*کانون پژوهشگران ملی‌گرا
*انجمن مادران مسلمان
*بخشی از جنبش مبارزان خلق عرب
*هیئت نمایندگی خلق کرد
*هیئت جوانان آشوری
*سازمان همیاری ملی
*برخی از انجمن‌ها و کانون‌های معلمین
*نزدیک به ۸۰ انجمن و کانون دانشجویی و چند صد انجمن دانش آموزی در سراسر ایران
*نزدیک به ۱۵۰کانون و تشکل کارگری
*۵۰۰نفر از اعضای هیئت علمی دانشگاه‌های ایران و تعداد قابل توجهی از استادید دانشگاه‌ها و…<ref>[https://event.mojahedin.org/i/events/1116 اعلام کاندیداتوری مسعود رجوی-وبسایت مجاهدین خلق ایران]</ref>
اروند آبراهامیان در کتاب «مجاهدین ایران» در این زمینه می‌نویسد:


== تاثیر انقلاب ایدئولوژیک بر اعضاء مجاهدین و هواداران آنها ==
«کاندیداتوری رجوی نه‌تنها توسط سازمانهای وابسته به مجاهدین، بلکه توسط لیستی چشمگیر از سازمانهای مستقل شامل فداییان، جبهه دموکراتیک ملی، حزب دموکرات کردستان ایران، حزب زحمتکشان انقلابی (کومله)، انجمن سوسیالیستهای ایرانی، انجمن حقوق فرهنگی و سیاسی ترکمنها، انجمن جوانان آسوری و گروه مشترک ارمنیان، زرتشتیان و یهودیان مورد حمایت قرار گرفت. رجوی هم‌چنین از سوی شمار زیادی از شخصیتهای برجسته مورد حمایت قرار گرفت. از جمله همسر آقای طالقانی، شیخ عزالدین حسینی، رهبر مذهبی کردهای سنی در مهاباد، حجت‌الاسلام جلال گنجه‌ای، ۵۰ نویسندهٔ شناخته‌شدهٔ انجمن نویسندگان ایران، از جمله ناصر پاکدامن اقتصاددان، منوچهر هزارخانی نویسنده و حمید عنایت، تاریخ‌نویس لاییک و البته خانواده هٔ شهیدان اولیهٔ مجاهدین… مجاهدین به‌صورت اپوزیسیون غیرمذهبی پیشتاز در مقابل جمهوری اسلامی درآمده بودند. خمینی سریعاً پاسخ داد و رجوی را از انتخابات حذف کرد».<ref>دموکراسی خیانت شده صفحه…</ref>
شاهدین عینی واکنش‌های اعضاء و یا هواداران مجاهدین را پس از شنیدن این خبر ثبت کرده اند. برخی گریه کردند، برخی اشک ریختند و جنبش را به ناگاه تمام شده فرض کردند. ابوذر ورداسبی از نویسندگان و متفکران هوادار مجاهدین با شنیدن این خبر در حالی که اشک می‌ریخت، دشنام گویان به مقر مجاهدین در فرانسه می‌رود. بسیاری دیگر نیز وضعیتی مشابه داشتند.


باید گفت در برخورد با واقعه طلاق و ازدواج، آنچه مانع پذیرش منطق و گفتمان مرکزیت مجاهدین و مشخصا مریم  و مسعود رجوی می‌شود، تنها یک چیز است. ذهن به به شکلی ناخودآگاه این طلاق و ازدواج را تعبیر جنسی می‌کند! صدها مارک و برچسب به طرف مقابل می‌زند. در ذهن نزدیکترین اعضاء و هوداران در نگاه اول به این ماجرا صدها اتهام و فریب به طرف مقابل زده می‌شود. و این برای کسی که تا بن استخوان به مسعود رجوی ایمان داشته است، یک چرخش ساده نیست. ایمانی که نه کورکورانه بلکه از مشاهده عملکرد او در سالهای زندان شاه، شکنجه‌ها، بازسازی و احیای مجاهدین پس از ضربه اپورتونیستی زیر سخت‌ترین فشارها، نوشته‌ها، سخنرانی‌ها، موضع گیری‌ها و ....بدست آمده است. حال فرد عضو یا هوادار به ناگاه با پدیده‌ای مواجه می‌شود که در نگاه اول تعبیری جز تعبیر جنسیتی از آن ندارد! به همین دلیل است که به ناگاه همه‌ی ایمان و اعتقاد او دچار رعشه‌ ای سخت می‌شود.<ref>نگاهی دیگر به انقلاب ایدئولوژیک درونی مجاهدین، اندکی از درون،‌اندکی از بیرون- ص ۱</ref>
هنگامی که مسعود رجوی به عنوان خطری در مقابل کاندیدای حزب جمهوری که حزب حامی خمینی بود مطرح شد، وی با شکلی غافلگیرانه در انتخابات وارد شد و اعلام کرد کسانی که به قانون اساسی رأی نداده‌اند،‌حق ندارند در انتخابات شرکت کنند. قصد او مسعود رجوی بود. به این ترتیب مسعود رجوی از کاندیداتوری انتخابات ریاست جمهوری حذف شد. سازمان مجاهدین پس از حذف مسعود رجوی از تمامی احزاب و هوداران و کسانی که قصد داشتند به مسعود رجوی رأی دهند، خواست تا رأی خود را به بنی‌صدر دهند.  


اما ویژگی این اتهامات بسیار جالب است. در یک دادگاه معمول اگر نتوانید اتهام یا ظن خود را اثبات کنید، دادگاه خاتمه می‌یابد. متهم رها می‌شود و شما به خانه خود بازمیگردید. اما این اتهامات ویژگی خاصی دارد. ویژگی این است: اگر شما در نهایت با همه تلاش و توان خود نتوانید اتهام خود را به اثبات برسانید، به ناگاه خود متهم می‌شوید و دادگاه علیه شما آغاز می‌شود! اما چرا و چگونه؟
به این ترتیب بنی‌صدر در این انتخابات پیروز شده و کاندیدای حزب حاکم، یعنی حزب جمهوری که حسن حبیبی شکست خورد.


اگر فردی به رفتار یک زن در خیابان،  مثلا آواز خوانی او در ملاء عام برچسب جنسیت گرایانه بزند و آنرا جنسی تلقی کند،کما اینکه در نظام جمهوری اسلامی شنیدن صدای زن را مجاز نمی‌شمرند، در این صورت اولین تفسیر ازین واقعه این است که فرد متهم کننده، خود عینک جنسی به چشم دارد و تمامی اتهامات متوجه خود اوست که نمی‌تواند از آواز خواندن یک زن تعبیری جز تعبیر جنستی داشته باشد. و آنرا برعکس نشانه تهور او در یک جامعه سنتی برشمارد.
مجاهدین با حمایت از بنی‌صدر پس از انتخابات عملا او را در رودررویی با خمینی تقویت کردند. حزب حاکم خواهان یکدست شدن حکومت بود نمی‌توانست حضور او را به عنوان رئیس جمهور بپذیرد. در نتیجه گام به گام در راستای حذف بنی‌صدر پیش رفت. حملات حزب جمهوری به بنی‌صدر تا آن جا افزایش پیدا کرد که  از روز ۲۰ خرداد زمزمه حذف او در مجلس آغاز شد. وقایعی که می‌توانست حتی به دستگیری بنی‌صدر منجر شود. حادثه‌ای که پیش از آن در مورد [[صادق قطب‌زاده]] نیز رخ داده بود.  


این مثال اگر چه بسیار ساده بود اما در اینجا نیز نوعی از همین منطق حاکم است. فرد متهم کننده یا باید این حرکت را تعبیر جنستی کرده و اتهامات خود را به اثبات برساند و یا اگر نتواند آنرا اثبات کند، به ناگاه اعماق اندیشه‌ی خود او هدف قرار می‌گیرد! اتفاقی که مریم رجوی دقیقا به قصد آن انقلاب ایدئولوژیک را آغاز کرده است. ضربه زدن به ستون‌های دیدگاه جنسیتی، مالکیت نسبت به زن، کالا دیدن او و ریشه‌های عمیق مرد سالاری در ذهن و ضمیر تمامی افراد سازمان مجاهدین خلق ایران برای ارتقاء ایدئولوژیک افراد در مرحله‌ی سخت و صعبی که پیش روست.
سازمان مجاهدین که پس از انقلاب مشی مبارزه مسالمت آمیز را در پیش گرفته بود، در روز ۳۰ خرداد در اعتراض به سرکوب و کشتار غیرقانونی هواداران خود دست به یک تظاهرات بزرگ مسالمت آمیز زدند،‌اما این تظاهرات با فرمان خمینی به رگبار بسته شد.  این تظاهرات همزمان با عزل بنی‌صدر به عنوان آخرین عنصر «غیرخودی» در حاکمیت بود. بنی‌صدر که پس از عزل شدن بیم دستگیری داشت توسط مجاهدین خلق پناه داده شد. سازمان مجاهدین یک ماه بعد بنی صدر را به صورت مخفیانه با هواپیما از ایران خارج کرد. مسعود رجوی به همراه بنی‌صدر رئیس جمهور تحت تعقیب ایران در پاریس فرود آمدند و این خبر در سراسر جهان انعکاسی گسترده داشت. خروج اعتراضی رئیس جمهور به همراه یک گروه سیاسی گسترده و مخالف یک ضربه‌ی سیاسی برای جمهوری به شمار می‌رفت که چهره ی  او را به عنوان یک حکومت تازه برقرار شده پس از انقلاب، دچار ابهام می‌کرد.[[پرونده:مدنی دستغیب اشرفی اصفهانی.jpg|جایگزین=آیت الله مدنی، آیت الله دستغیب، آیت الله اشرفی اصفهانی|بندانگشتی|از راست : آیت الله مدنی، آیت الله دستغیب، آیت الله اشرفی اصفهانی که توسط مجاهدین کشته شدند.]]
== ضربه به ساختار نیروهای حکومت ==
پس از ۳۰ خرداد ۶۰ سازمان مجاهدین تاکتیک «قطع سرانگشتان رژیم» را در پیش گرفت که از آن تحت عنوان «بی‌آینده کردن» رژیم نیز یاد می‌شود. در این تاکتیک تعداد قابل توجهی از پاسداران، بسیجی‌ها و آخوندها از افراد رده پایین تا افراد ذی‌نفوذ و رده بالا و نیروهای سپاهی و شاخک‌های اطلاعاتی در عملیات مسلحانه سازمان مجاهدین کشته شدند.  


م'''''سعود رجوی در سخنرانی خود در خلال انقلاب ایدئولوژیک می‌گوید: مرا به دادگاه ببرید!'''''
باید توجه کرد که این موضوع برای جمهوری اسلامی ضربه ی بزرگی به شمار می‌رفت و به همین دلیل سازمان مجاهدین آن را خط «بی ‌آینده کردن» نامید.
[[پرونده:پرفسور کاظم رجوی در سازمان ملل.JPG|جایگزین=پروفسور کاظم رجوی در سازمان ملل|بندانگشتی|300x300پیکسل|پروفسور کاظم رجوی در سازمان ملل]]
هم اکنون در رأس نظام کمبود قطب‌های حکومتی که قادر باشند مناصب مختلف را در دست بگیرند و هم‌چنان دارای نفوذ، قدرت هژمونیک و  تأیید همگان باشند، تبدیل به یک بحران شده است، زیرا بسیاری از آخوندهای حکومتی و افراد ذی‌نفوذ که می‌توانستند هم‌اکنون در رأس امور قرار بگیرند، پیش از این توسط سازمان مجاهدین خلق کشته شد‌ه‌اند.


شاید از همین روست که وقتی اعضاء و هواداران مجاهدین بعد از تنش‌های بسیار، یعنی پس از آنکه دادگاه ذهنی خود را برای رهبران مجاهدین تشکیل داده و تا انتها بردند و به اغلب احتمال شاهد شکست خود بودند، ناگهان از عمق دیدگاه جنسیت گرا و مالکانه‌ی خود نسبت به زن و تاثیری که بر ذهن و روان آنها داشته سخن می‌گویند.  
به عنوان مثال برای جایگزینی شخص خامنه‌ای و معرفی جانشین، رژیم ایران گزینه‌های بسیار اندکی در پیش رو دارد. جمهوری اسلامی تلاش کرد ابراهیم رئیسی را به جایگاهی ارتقا‌‌ء دهد که بتواند در درون خود به عنوان یک گزینه برای جانشینی رهبر معرفی نماید اما او همچنان مورد قبول همگان نیست.
== افشاگری علیه خمینی و نظام او ==
یکی از مهم‌ترین فعالیت‌های مجاهدین در خارج از کشور برملا کردن اعدام‌ها و کشتارهایی بود که پس از سال ۶۰ در ایران آغاز شد. پس از انقلاب خمینی به عنوان یک رهبر مذهبی در جهان و به ویژه در میان تمامی کشورهای مسلمان، چهره‌ای محبوب و مردمی به شمار می‌رفت و حتی حامیانی در میان شیعیان در نقاط مختلف جهان پیدا کرد. فعالیت‌های مجاهدین در سراسر جهان فضای عمومی نسبت به او را تغییر داد. مجاهدین خلق در سراسر جهان دست به افشاگری علیه وی زدند. به ویژه به این دلیل که مجاهدین خلق مسلمان بودند، این افشاگری‌ها دشمنی با مذهب تلقی و برداشت نمی‌شد و مشروعیت بیشتری داشت.


محمد حسین حبیبی در این رابطه می‌گوید
ایلان برمن معاون ارشد رئیس اندیشکده‌ی شورای سیاست خارجی آمریکا در واشنگتن در این رابطه می‌گوید:<blockquote>«در اوایل دهه ۲۰۰۰ میلادی این گروه [مجاهدین خلق] نخستین تصویر واقعی از تلاش‌های هسته‌ای رژیم [جمهوری اسلامی] را - که در آن زمان عمدتا محرمانه و پنهانی بود - به جهانیان ارائه داد و به این ترتیب آغازگر یک تلاش تقریبا بیست ساله توسط آمریکا و هم‌پیمانانش برای جلوگیری از ایجاد یک ایران هسته‌ای شد.از آن زمان تاکنون سازمان مجاهدین خلق به کار خود در زمینه آگاهی‎‌بخشی به جامعه جهانی در زمینه فعالیت‌های درونی جمهوری اسلامی - از امپراتوری مالی عظیم سپاه پاسداران ایران گرفته تا توانایی‌های سایبری فزاینده رژیم - ادامه داده است. در حالی که سرچشمه این آشکارسازی‌ها محل بحث است، [اما] در ارزش و دقت کلی آنها هیچ بحثی وجود ندارد. مقامات رسمی ایالات متحده به طور گسترده اذعان کرده‌اند که سازمان مجاهدین خلق نقش عمده‌ای را در [شکل‌گیری] درک ما نسبت به تهدید کنونی جمهوری اسلامی، ایفا کرده است.»<ref name=":1" /></blockquote>


از آنجا که دو محور اصلی تغییر دهنده‌ی ارزشهای رهبری، همان آگاهی شگرف و همان رهایی شگفت انگیزی است که رهبران مجاهدین در این انقلاب از خود به نمایش گذاشته اند بطور فشرده می توان نتیجه گرفت که حاصل آن از غیر از ایمان و اعتمادی شگرف و به رهبری چیز دیگری نخواهد بود. به سخن دیگر آنهایی که موفقی می شوند در شعاعی دور یا نزدیک به درک حقیقت این دوپدیده نایل شوند راهی ندارند جز آنکه بصورتی منقلب شده از همان راهی که با خشم و تندی و یا بی اعتنایی از آن رفته اند با سرعت به نقطه‌ی عکس آن بازگردند.
=== محکومیت‌های بین المللی ===
رژیم ایران تا کنون ۶۷ بار به دلیل نقض حقوق بشر محکوم شده است. این محکومیت‌ها از زمان فعالیت‌های پرفسور کاظم رجوی آغاز شد. [[کاظم رجوی|پرفسور کاظم رجوی]] برادر [[مسعود رجوی]] که یک حقوق‌دان بین‌المللی بود در سازمان ملل کمپینی را علیه جمهوری اسلامی ایجاد کرد. او به همراه زندانیان و شکنجه شدگانی که توانسته بودند از ایران خارج شوند، در کنفرانس‌ها و جلسات مختلف توانست نظرات بسیاری را به موضوع نقض حقوق بشر در ایران جلب کند. اولین محکومیت‌های رژیم ایران به خاطر نقض حقوق بشر در سازمان ملل با فعالیت‌های او آغاز شد. رژیم ایران به همین دلیل کاظم رجوی را در سوئیس به قتل رساند.  
[[پرونده:گزارش سازمان عفو بین الملل در مورد قتل عام ۶۷.jpg|جایگزین=قتل عام ۶۷ در ایران|بندانگشتی|قتل عام ۶۷ در ایران]]


در کتابی که متن پیاده شده‌ی «سخنرانی مهدی ابریشمچی درباره انقلاب ایدئولوژیک» است، برخی انعکاسات هواداران مجاهدین چنین ثبت شده است:
=== جان باختن ۱۰۰ هزار نفر ===
* آلمان ـ یک هوادار که موقع شنیدن خبر ازدواج شدیدا مسئله‌دار شده بود و گاه فحش می‌داد، حین نمایش ویدئو مدام گریه می‌کرد و می‌گفت: الان همه چیز برایم روشن شده است!
تا کنون بیش از ۱۰۰ هزار تن از اعضا و هواداران سازمان مجاهدین خلق ایران در مبارزه با رژیم ایران جان باخته‌اند. این تعداد جان‌باخته مهم‌ترین عامل بدنام شدن رژیم ایران به عنوان یک رژیم توتالیتر و ناقض حقوق بشر به شمار می‌رفت. این افراد کسانی بودند که با فضای اختناق و نقض آزادی‌ها به مخالفت برخاستند و در نتیجه توسط خمینی دستگیر یا در نبرد کشته شدند. اهمیت این موضوع را آنجا می‌توان درک کرد که در صورت «عدم مقاومت» از سوی این جریان سیاسی یعنی مجاهدین خلق، بدون شک خمینی با مخالفت چندانی در سطح جامعه مواجه نمی‌شد و حداکثر با اعدام و دستگیری چند هزار نفر می‌توانست خود را برای مدتی طولانی تثبیت کند. اعدام‌ها و کشتارهایی که می‌توانست به ویژه در فضای پس از انقلاب در جهان معاصر پذیرفته  شده و قابل چشم‌پوشی باشد.
* آلمان ـ یک هموطن فرش‌فروش: من این رو و آن رو شدم. اصلاً باورم نمی‌شد. برای اولین بار در عمرم ۵ ساعت بی‌حرکت نشستم ولی نفهمیدم چگونه گذشت من در مورد زن در اشتباه بودم 
* انگلستان ـ خانم هواداری که دکترای علوم سیاسی دارد در حالیکه گریه می‌کرد گفت:"این همه درس در دانشگاه خواندم ولی این چند ساعت که به جلسه آمدم احساس کردم که تازه یک چیزی یاد گرفتم و می‌فهمم که مقام زن یعنی چه و چه بهایی می‌بایستی برای شناختن آن پرداخت. من سر تعظیم فرود می‌آورم. هرکسی که مسئله را درک کند باید سرتعظیم فرود آورد<ref>کتاب «سخنرانی برادر مجاهد مهدی ابریشمچی درباره انقلاب ایدئولوژیک- ص ۲</ref>


اکنون بطور مشخص تر می توان معلوم کرد که درتوضیح حاصل انقلاب ایدئولوژیک مجاهدین به لحاظ سیاسی باید به دو زمینه توجه کرد. زیرا زایش ایمان و اعتماد شگرف و شگفت‌انگیز به رهبری در دو زمینه تجلی پیدا خواهد کرد. اول در رابطه‌ی درون سازمان مجاهدین و دوم در رابطه‌ی بیرونی آنها. در زمینه ا ول صوف مجاهدین از یکسو منسجم‌تر و روابطشان بر اساس مفاهیم خودشان باهم و با رهبرشان توحیدی‌تر و یکانه تر خواهد شد. زیرا در این دگرگونی و بر اثر این جریان قوی که از بالای بالا تا پایین‌ترین سطوح کاردها،‌اعضاء و هواداران این سازمان براه افتاد و با آب ۱۰۰ درجه جوشان سراسر سازمان را شستشو داد، بطور قطع میتوان گفت که هیچ زائده و هیچ رابطه نامنسجمی را باقی نگذاشته است. زیرا یا تحت این فشار به بیرون پرتاب شده یا اگر دوام آورده باشد به این معنی است کهم تردیدهای خد را در گدازه ی این انقلاب ذوب و تصفیه کرده است. به سخن دیگر تنها نقطه‌ای که در بدن رویین‌تن سازمان مجاهدین تا دیروز رویین نبود، همانا چشم آن یعنی رهبری آن بود که در این انقلاب رویین یا دستکم برای یک دوره‌ی طولانی ضربه‌ناپذیر شد.
این در حالی که است که خمینی به دلیل «تسلیم‌ناپذیری» جریان مجاهدین خلق مجبور شد برای تثبیت پایه‌های قدرت خود بهای سیاسی گزافی بپردازد و نقاب از چهره‌ی روحانی و معنوی خود بردارد.


بنابراین برای یک دوره طولانی خطر انشعاب در درون سازمان بکلی برطرف شده است و رهبریت این سازمان با دستان بازتر و مطمئن تری می تواند به میدان بروند و درصورتیکه نیاز باشد سازمان را از مرتفع ترین قله ها نیز به پایین پرتاب کند بدون اینکه نسبت به انسجام اعضاء و هوادارن کمترین دلهره و نگرانی داشته باشد.تاثیر عمده‌ی دیگری که این انقلاب ایدئولوژیک در درون سازمان ماجهدین خواهد گذاشت این است که آنها در پرتو آگاهی رهبریت خود به طاق جدیدی از آگاهی رسیده‌اند که هرگز بیش از آن نمی توانست در میان آنها وجود داشته باشد. بی تردید این ارتقاء در نوع و سطح آگاهی مستقیما بر نحوه‌ی عملکرد و مسئولیت پذیری آنها در زمینه های سیاسی و نظامی تأثیر قابل توجهی بر جای خواهد گذاشت.  
== فعالیت علیه جنگ ایران و عراق ==
سازمان مجاهدین پیش از عقب‌نشینی صدام از خرمشهر علیه ارتش عراق جنگید. اعضای این سازمان از پشت توسط پاسداران نیز مورد حمله قرار می‌‌گرفتند. پس از تسخیر خرمشهر و عقب نشینی نیروهای عراقی و خواست آن‌ها برای آتش بس، سازمان مجاهدین جنگ ایران و عراق را یک جنگ نامشروع می‌دانست که تنها خمینی خواهان ادامه‌ی آن است می‌گرفتند.


در مورد تأثیر انقلاب ایدئولوژیک بر روابط بیرونیشان نیز باید گفت که آنها اساسا با دو نوع رابطه مواجه خواهند بود. رابطه با دشمن و رابطه با دوست. در مورد رابطه با دشمن حاصل کار باید روشن باشد. چرا که دشمن اکنون با سازمانی روبروست که با دستانی بازتر و تیز و با بدنی فولادین و به میدان آمده است. در عین حال امکان دارد دوست دراعماق ذهن امیدوار و قلب خوشحال خود با موجی از تشویش و نگرانی روبرو شود. در اینجاست که ممکن است مسائلی مانند کیش شخصیت و دیکتاتوری از آن سوی ذهن شروع به بیرون آمدن کند.
این سازمان جنگ را سرپوش اختناق توصیف ‌کرد. اهرمی که خمینی به بهانه‌ی آن می‌تواند به سرکوب احزاب داخل بپردازد و از سویی مطالبات مردم یعنی رفاه، آزادی و برابری را بی‌پاسخ بگذارد. سازمان مجاهدین جنگ را استراتژی بقاء جمهوری اسلامی می‌دانست.


محمد حسین حبیبی:
عملا خمینی با ایجاد جنگ یعنی تحریکاتی که منجر به حمله‌ی عراق شد و سپس با ادامه‌ی آن، احزاب سیاسی در ایران را در فشار قرار داد. تمامی احزاب و جریانات سیاسی مجبور بودند در مقابل این جنگ موضع‌گیری کرده و مسیر خود را مشخص کنند. اگر خود را علیه عراق معرفی می کردند، ناخودآگاه در کنار خمینی قرار می‌گرفتند و اگر علیه این جنگ و مواضع خمینی بودند در تبلیغات جمهوری اسلامی عامل صدام و ستون پنجم ارتش بعث معرفی می‌شدند.


در این رابطه من  مایلم در اینجا ادعایی را مطرح کنم که اگر درست بود و قال اثبات، سزاوار هیچ پاداشی نخاهم بود ولی چنانچه نادرست بود و بی‌پایه و نادرستی و بی‌پایگی آن در آینده به اثبات رسید، از همه خوانندگان این سطور می‌خواهم که بعنوان سندی امضاء شده،‌این نوشته را نگه دارند تا در محاکمه‌‌ی فرداها درصورتی  که زنده بودم به تعداد جملات، کلمات و حتی حروف آن بر صورتم گلوله و چنانچه مرده بودم بر گو بی نام ونشانم تف بیندازند!
بسیاری از جریانات سیاسی در همین دوران با حمایت پوپولیستی از جنگ تحت عنوان دشمن بیگانه، درکنار خمینی و سپاه پاسداران قرار گرفتند. همزمان سپاه پاسداران در داخل ایران احزاب را سرکوب کرد و به کشتار هزاران مبارز و مخالف دست زد بدون آن که مورد ملامت قرار گیرد.


ادعای من این است که سازمان مجاهدین خلق ایران در سال ۱۳۶۴ هجری شمسی، مطابق با سال ۱۹۸۵ میلادی، به یک اختراع و کشف ایدئولوژیک رسیده است که محمل آن ظاهرا یک طلاق بی‌مورد و یک ازدواج غیرضروریست. در حالیکه باطن آن ارائه‌ی یک دیدگاه ایدئولوژیک نوین نسبت به مسأله‌ی زن، رهبری، رهایی، و آگاهی است که آثار آن از قلمرو سیاست فراتر رفته و در زمینه فلسفه، عرفان، هنر، جامعه‌شناسی، روانشاسی، شناخت‌شناسی، و وجود شناسی نیز تجلی خواهد یافت.
جواد منصوری اولین فرمانده سپاه پاسداران می‌گوید:<blockquote>«اگر جنگ نشده بود من فکر می‌کنم انقلاب اسلامی از بین رفته بود...[جنگ به ما] قدرت داد، تجربه داد...خیلی ما نتایج جنگ برامون عالی بود، با جنگ بود توانستیم ضدانقلاب داخل رو سرکوب کنیم، گروهکها رو سرکوب کنیم.»<ref name=":0">[https://www.mojahedin.org/i/news/206211 اعتراف جواد منصوری: به بهانه جنگ مخالفان سرکوب شدند]</ref></blockquote>
=== نامشروع کردن جنگ ایران و عراق ===
سازمان مجاهدین که «جنگ» را عامل بقا‌ء خمینی می‌دانست در راستای نامشروع کردن ادامه‌ی جنگ فعالیت‌های گسترده‌ای را آغاز کرد تا رژیم ایران نتواند از جنگ در راستای منافع داخلی خود استفاده کند. سازمان مجاهدین یک کمیپین  گسترده بین المللی را علیه جنگ و به ویژه بمباران شهرهای ایران آغاز کرد و حمایت صدها پارلمانتر و شخصیت سیاسی را جلب نمود.


=== دومین خصیصه پس از آگاهی رهایی است! ===
=== توقف بمباران‌ها ===
[[پرونده:در حال گرفتن جایزه راج بالدو.jpg|جایگزین=جایزه صلح هندوستان مسعود رجوی|بندانگشتی|مسعود رجوی در حال گرفتن جایزه صلح هندوستان بخاطر تلاش‌هایش در راستای توقف بمباران غیرنظامیان در جنگ ایران و عراق]]
مسعود رجوی طی نامه‌هایی به رؤسای جمهور کشورهای همسایه ایران، خواهان اقدامات آن ها در راستای توقف جنگ شد و سپس طی ملاقاتی با سران حکومت عراق توانست مواقفت آن ها برای توقف بمباران شهرهای ایران را جلب نماید. با قطع بمباران غیرنظامیان، رژیم ایران نیز بطور موقت بمباران‌ها را زیر فشارهای بین‌المللی قطع کرد. مسعود رجوی همچنین از ایندیرا گاندی نخست وزیر وقت هندوستان و همچنین از رؤسای سازمان‌های بین‌المللی مانند سازمان ملل متحد و جنبش غیرمتعدها خواستار دخالت برای قطع دائمی بمباران‌ها در راستای صلح در جنگ ایران و عراق گردید. سرانجام با فعال شدن این موضوع و وارد شدن دبیرکل ملل متحد، دولت عراق و ایران متعهد شدند که بمباران غیرنظامیان را بطور دائمی قطع نمایند.


نتایج انقلاب ایدئولوژی در بعد رهبری
مسعود رجوی به خاطر فعالیت‌هایش علیه جنگ ایران و عراق و به ویژه متوقف کردن بمباران شهرهای ایران، در تاریخ ۱۳۶۴ جایزه صلح هندوستان را توسط مجمع ائتلاف ملی هندوستان دریافت نمود.  


ضرورت عام رهبری
شعار صلح


ایده‌آلیست‌ها به خدای بدون ماده عقیده دارند و ما ایده‌آلیست نیستیم. ما خدا و حقیقت را در میان زمین و هوا، در ابرها، در آسمان‌ها و در اوهاام و تخیلات جستجو نمی‌کنیم. ما به خدایی معتقدیم که با او رابطه‌ی واقعی  و عینی برقرار کنیم. و این جز از طریق تنظیم رابطه با رهبری عقیدتی حاصل نمی‌شود.<ref>نشریه مجاهد- شماره ۲۴۶-۱۹ اردیبهشت ۱۳۶۴</ref>
مسعود رجوی در سال در سال ۱۳۶۱ با امضای یک قرارداد صلح با طارق عزیز قصد داشت نشان‌ دهد که دولت عراق خواهان صلح و آتش بس است. از آن جا که این سازمان جنگ‌افروزی را استراتژی بقای جمهوری اسلامی می‌دانست، در نتیجه شعار صلح را عملا در راستای سرنگونی آن و پایان دادن به دیکتاتوری ولی فقیه بکار گرفت.


انقلاب ایدئولوژیک  پس از گذر سالها نشان داد، در صورتی که مجاهدین از آن سرباز می‌زدند، بی تردید با گذر زمان نه تنها به سقف کنونی مبارزه به عنوان یک آلترناتیو مطرح نمی‌رسیدند بلکه محو و نابود شده و چه بسا تنها نامی یا افرادی از آنها باقی می‌ماند. البته این انقلاب اگر برای مجاهدین و جنبش آنها دستاوردهای کلانی داشت، برای شخص مسعود رجوی جز سیل سهمگینی از اتهامات، مارکها‌، تهمتها و ناسزاهایی که هنوز هم ادامه دارد،‌ در پی نداشته است.  
=== وادار کردن خمینی به پذیرش آتش‌بس ===
سازمان مجاهدین خلق پس از فعالیت‌های گسترده ی سیاسی علیه جنگ ایران و عراق با تشکیل ارتش آزادی‌بخش در سال ۱۳۶۶ وارد عرصه عملی شد. مجاهدین خلق در یک عملیات نظامی به نام چلچراغ دو مرکز لشکر و چند تیپ را تسخیر کردند. آن‌ها همچنین شهر مهران را تحت کنترل خود گرفتند و با شعار «امروز مهران، فردا تهران» پیام سیاسی خود را به جمهوری اسلامی اعلام کردند.


خمینی به سرعت متوجه شد اگرچه جنگ براش منافع زیادی دارد، اما باز بودن مرزها می‌تواند منجربه سرنگونی نظام توسط مجاهدین شود.
به این ترتیب خمینی در ۲۷ تیرماه ۱۳۶۷ آتش بس را  پذیرفته و اذعان کرد که علیرغم میل باطنی مجبور به این کار  است. خمینی اعلام کرد که دلیل پذیرفتن آتش‌بس را فعلا نمیتواند بیان کند!
هر چند فرماندهان سپاه بعدها دلیل پذیرفتن آتش بس را افشا کردند.
اسماعلی کوثری از فرماندهان سابق سپاه در این باره می‌گوید:
«دشمنان، توطئه‌های واقعاً گسترده‌ای را طرح‌ریزی کرده بودند؛ چون مجاهدین قبل از عملیات فروغ جاویدان، در مهران، عملیاتی به‌زعم خود موفقیت‌آمیز انجام داده بودند و شعار «امروز مهران فردا تهران» را هم یکی دو ماه قبل، مطرح کرده بودند؛ بنابراین، با در اختیار گرفتن انواع سلاحهای سنگین و نیمه سنگین هم‌چون نفربر و غیره، خود را سازماندهی کرده بودند. پذیرش قطعنامه از سوی حضرت امام، تمام این توطئه‌ها را خنثی کرد». <ref>روزنامه جوان ۱۹ تیرماه ۱۳۸۷</ref>
پاسدار سعید قاسمی در یکی از  سخنرانی  هایش می‌گوید:
نامردها، پست‌فطرتها، قبول کردیم قطعنامه بین‌المللی کثیف شما را ۵۹۸ را، که چه بشود؟ با آتش‌بس، سلاح را زمین گذاشتیم دستها بالا… تا آنجایی که من یادم است در دیدار با شیخ عیسی- حاج عیسی، همان آبدارچی آقا روح‌الله را می‌گویم- گفت: ”تا دو روز پس از پذیرش قطعنامه هیچی نخورد. روز اول یا دوم وقتی برایش چایی بردم و گذاشتم جلویش، گفتم آقاجان هیچی نخوردی. یک مرتبه بغضش ترکید. توی بغلم افتاد و یکساعت تمام گریه کرد. گفت: حاج عیسی چه کار کنم؟ … در یک سال آخر جنگ، صبح که از خواب بیدار می‌شدیم می‌گفتند خبر داری؟ چه شده؟ مهران را گرفتند. بعد از گذشت ۷سال از جنگ، اسیر و غنیمت می‌گیرند و افتضاحی است جنگ! سازمان مجاهدین خلق وقت نمی‌کرد غنیمتی‌های شما را جمع کند!»<ref>[https://www.aparat.com/v/F9XVw/%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85%2F_%D8%B3%D9%87_%D8%B1%D9%88%D8%B2_%D9%BE%D8%B3_%D8%A7%D8%B2_%D9%BE%D8%B0%DB%8C%D8%B1%D8%B4_%D9%82%D8%B7%D8%B9%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_598--_%D8%B3%D8%B9%DB%8C%D8%AF_%D9%82%D8%A7%D8%B3%D9%85%DB%8C سعید قاسمی آپارات]</ref>
با پایان یافتن جنگ و در عدم حضور خمینی ،‌فاز بیرون زدن شکاف‌ها و شقه ها در نظام آغاز شد و جمهوری اسلامی وارد مرحله‌ی جدیدی از مشکلات داخلی گشت. پدیده‌ی جنگ میان جناح‌های نظام به شکل جدی از همین دوران بود که اوج گرفت و نمود بیرونی پیدا کرد.
== تحمیل دومین شکاف به حاکمیت (خاتمی) ==
در همین دوران یک آلترناتیو سیاسی به رهبری مریم رجوی در سطح بین المللی شکل گرفت. سازمان مجاهدین مریم رجوی را به عنوان رئیس جمهور دولت موقت شورای ملی مقاومت اعلام کرده بود و او توسط بسیاری از شخصیت‌های سیاسی در جهان مورد استقبال قرار گرفته بود. در عین حال جمهوری اسلامی یک رژیم تک پایه بود که جناح سخت‌سر یا اصول‌گرا در آن تمامی حاکمیت را در دست داشت. این موضوع به لحاظ بین‌المللی انزوایی جدی را برای رژیم به دنبال داشت. جمهوری اسلامی به شدت نیاز داشت به ویژه در مقابل فعالیت‌های بین‌المللی مجاهدین چهره‌ای نرم‌تر و قابل اصلاح‌تر از خود نشان دهد.
به همین دلیل  در سال ۱۳۷۶ خامنه‌ای به حضور چهره‌ای چون خاتمی تن می‌دهد تا چهره نظامش را مدره تر نشان بدهد و با بازی اصلاحات عمری دوباره برای نظام خود مهیا کند.
آمدن خاتمی برای خامنه‌ای آغاز شقه در حکومت است. شقه ای که خامنه‌ای آن را بنا به ضرورت می‌پذیرد اما در دور دوم مجددا تصمیم به حذف خاتمی گرفت. خامنه‌ای تصمیم داشت صلاحیت خاتمی را برای دور دوم رد کند و اجازه ندهد او مجددا رئیس جمهور شود.
اما با وجود مجاهدین و عملیات‌های آن‌ها در داخل ایران(به هلاکت رساندن لاجوردی،صیادشیرازی و ....)  و مطرح شدن این آلترناتیو در سطح بین المللی که بویژه توسط یک زن رهبری می‌شود، خامنه‌ای همچنان به بازی اصلاحات نیاز دارد، مگر آن‌که بتواند اپوزیسیون خود را به نحوی از میان ببرد و سپس به بازی اصلاحات نیز خاتمه دهد.
[[پرونده:موشک باران قرارگاه های مجاهدین.jpg|جایگزین=موشک باران قرارگاه های مجاهدین-۱۳۸۰|بندانگشتی|موشک باران قرارگاه های مجاهدین-۱۳۸۰]]
پس برای حذف خاتمی باید اول مجاهدین را کمر شکن کند. خامنه‌ای تصمیم می‌گیرد با زدن ضربه نظامی مجاهدین را  در محاق فرو ببرد و در این فرصت خاتمی را کنار بزند. او تایید صلاحیت خاتمی را به شکلی غیرطبیعی به تعویق می اندازد تا آماده سازی حمله موشکی به  مجاهدین انجام شود. صدها موشک به مجاهدین مستقر در عراق شلیک می‌شود. مسعود از یک روز قبل دست خامنه‌ای را خواند و پی برد که به تعویق انداختن تایید صلاحیت خاتمی، احتمالا برای آماده سازی یک حمله نظامی به مجاهدین صورت گرفته است.
به گفته‌‌ی سازمان مجاهدین، تحلیل مسعود رجوی این بود که خامنه‌ای برای حذف خاتمی اول به مجاهدین حمله می‌کند تا آن‌ها را حذف کند. مجاهدین براساس این تحلیل سیاسی و علائم موجود پیشاپیش از قرارگاه‌های خود خارج شده و به مکآن‌های امنی می‌روند. 
تحلیل مسعود رجوی به سرعت اثبات می‌شود. صدها موشک در بامداد ۲۹ فروردین ۱۳۸۰  به مقرات مجاهدین شلیک می‌شود، اما مجاهدین که پیش از این اماکن خود را ترک کرده‌اند، هیچ آسیبی نمی‌بینند. طرح خامنه‌ای به شکست می انجامد و نمی‌تواند ضربه‌ی لازم  را به مجاهدین وارد آورد. درست در شب ۳۰ فروردین در آخرین فرصت تایید صلاحیت کاندیداها ، خامنه‌ای مجبور به تایید صلاحیت خاتمی و پذیرفتن شقه ی مجدد می‌شود چرا که نتوانست مجاهدین را با حمله موشکی از دور خارج کند. مجاهدین باز هم شقه خاتمی را به نظام تحمیل می‌کنند.
=== تحمیل سومین شکاف حاکمیت (روحانی) ===
در دور دوم روحانی، کاندیدای مورد نظر خامنه‌ای ابراهیم رئیسی بود. به گفته‌ی ناظرات او قصد داشت با بیرون کشیدن ابراهیم رئیسی حکومت را یک‌دست کند و به اختلافات در رلس حاکمیت پایان دهد. همچنین برخی معتقد بودند وی قصد دارد ابراهیم رئیسی را برای گزینه‌ی رهبری نیز مطرح نماید.
در اینجا بود که مجاهدین خلق با به راه انداختن جنبشی به نام جنبش دادخواهی که شامل فعالیت های گسترده‌ی بین المللی و داخلی بود، موضوع کشتار ۶۷ را رسانه‌ای کردند.بیش از ۹۰ درصد از قربانیان قتل‌عام ۶۷ از اعضا و هواداران مجاهدین خلق بودند. افشا شدن یک فایل صوتی از گفتگوی ابراهیم رئیسی و آیت‌الله منتظری که در آن رئیسی خواهان اعدام باقی‌مانده‌ی زندانیان بود، تأثیر به سزای در این رابطه داشت.  عفو بین‌الملل در این رابطه بیانیه‌هایی صادر کرد. ابراهیم رئیسی به عنوان یکی از عوامل اصلی این کشتار مطرح شد و نام او با قتل‌عام ۶۷ گره خورد.<ref>[https://www.iran-efshagari.com/%D9%86%D9%88%D8%A7%D8%B1-%D8%B5%D9%88%D8%AA%DB%8C-%D9%87%D9%88%D9%84%D9%86%D8%A7%DA%A9-%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%85-%D8%A8%D8%A7%D9%84%D8%A7%DB%8C-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86%D8%8C-%D9%82%D8%AA%D9%84/ نوار صوتی هولناک - قتل‌عام زندانیان سیاسی در سال ۱۹۸۸] </ref>
به این ترتیب دست‌کاری آراء برای خامنه‌ای بسیار دشوار شد. خامنه ای بیم آن داشت با توجه به منفوریت اجتماعی ابراهیم رئیسی در صورت انتخاب او برای ریاست جمهوری با قیامی مشابه [[تظاهرات ۱۳۸۸]]<nowiki/>مواجه شود. به این ترتیب برخلاف میل باطنی بار دیگر حضور روحانی را به عنوان رئیس جمهوری پذیرفت و طبعات آن را قبول کرد.
== افشای پروژه‌های اتمی  ==
تمامی ماجرای رسانه‌ای شدن فعالیت‌های اتمی ایران و افشا شدن آن با مجاهدین خلق آغاز شد. سازمان مجاهدین خلق برای اولین بار در سال ۱۳۸۱پروژه‌های اتمی جمهوری اسلامی در نطنز و اراک را افشا کرد.
سازمان مجاهدین از آن زمان تا کنون نزدیک به ۱۰۰ افشاگری اتمی داشته است که بزرگترین بحران نظام جمهوری اسلامی را در ۴۰ سال گذشته برای او ایجاد کرده است.
[[پرونده:افشای پروژه های اتمی نظام.jpg|جایگزین=افشای پروژه های اتمی جمهوری اسلامی|بندانگشتی|افشای پروژه های اتمی جمهوری اسلامی]]
جمهوری اسلامی پروژه‌های اتمی خود را پیش از پایان جنگ با عراق آغاز کرد. جمهوری اسلامی برای دستیابی به تکنولوژی هسته‌ای  ابتدا تلشا کرد از کشور قزاقستان و چند کشور دیگر کمک بگیرد اما سرانجام با عبدالقادرخان پدر  هسته‌ای پاکستان ارتباط برقرار کرد. جمهوری اسلامی از طریق وی ۴ هزار سانتریفوژ دست دوم نسل اول و چند نقشه برای شروع کار غنی سازی تهیه نمود.
سازمان مجاهدین خلق ایران از همان ابتدا این پروژه را با ارائه اطلاعات موثق افشا نمود. اولین افشاگری اتمی مقاومت ایران افشای تأسیسات اولیه اتمی در معلم کلایه بود که در ۲۷خرداد ۱۳۷۰در واشینگتن صورت گرفت اما در سال ۱۳۸۱ بزرگترین و گسترده‌ترین پروژه‌های مخفی اتمی جمهوری اسلامی در نطنز و اراک طی سلسله افشاگری‌های شورای ملی مقاومت در آمریکا افشا شد. این افشاگری‌ها باعث آگاهی آژانس بین‌المللی انرژی اتمی از مخفی‌کاری جمهوری اسلامی در زمینه‌ی فعالیت‌های هسته‌ای شد. آژانس بین المللی اتمی برای بازدید از محل‌های افشا شده تلاش کرد و سرانجام پرونده‌ی فعالیت‌های اتمی جمهوری اسلامی به شورای امنیت رفت.نتیجه‌ی این موضوع آغاز تحریم‌ها علیه جمهوری اسلامی بود. با ادامه‌ی افشاگری‌های مختلف توسط مجاهدین خلق تحریم‌ها علیه جمهوری اسلامی افزایش یافت. این تحریم‌ها نهایتا رژیم ایران را مجبور به مذاکره با قدرت‌های بزرگ جهان کرد که به توافق‌نامه جامع یا همان برجام انجامید.<ref>[https://article.mojahedin.org/i/%D8%A8%D8%B1%D8%AC%D8%A7%D9%85-%D8%A7%D8%B2-%D8%A2%D8%BA%D8%A7%D8%B2-%D8%AA%D8%A7-%D8%A7%D9%85%D8%B1%D9%88%D8%B2 برجام از آغاز تا امروز - سایت سازمان مجاهدین خلق ایران]</ref>
سازمان مجاهدین خلق ایران در آخرین افشاگری خود در تاریخ ۲۵ مهر ۱۳۹۹ یک سایت حساس و مخفی جمهوری اسلامی واقع در سرخه حصار را که برای آزمایش انفجار هسته‌ای و لرزه نگاری آن طراحی شده است،‌ افشا کرد.<ref>[https://news.mojahedin.org/i/%DA%AF%D8%B2%D8%A7%D8%B1%D8%B4%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%AE%D8%A8%D8%B1%DA%AF%D8%B2%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%D9%81%D8%B1%D8%A7%D9%86%D8%B3%D9%87-%D9%88%D8%A7%D8%B4%DB%8C%D9%86%DA%AF%D8%AA%D9%86-%D8%A7%DA%AF%D8%B2%D9%85%DB%8C%D9%86%D8%B1-%D9%81%DB%8C%DA%AF%D8%A7%D8%B1%D9%88-%D8%A7%D9%84%D8%B9%D8%B1%D8%A8%DB%8C%D9%87-%D8%A7%D9%84%D8%AD%D8%B1%D9%87-%D8%A7%D9%81%D8%B4%D8%A7%DA%AF%D8%B1%DB%8C-%D8%A7%D8%AA%D9%85%DB%8C-%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%88%D9%85%D8%AA-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86 گزارشهای خبرگزاری فرانسه، واشنگتن اگزمینر، فیگارو، العربیه و الحره از افشاگری اتمی مقاومت ایران - سایت سازمان مجاهدین خلق ایران]</ref>
خبرگزاری ایسنا در ۵ بهمن ۱۳۹۷ در مطلبی نوشت: در اوت ۲۰۰۲ مجاهدین در گزارشی تاسیسات نطنز و اراک را افشا کردند که از همان زمان پرونده‌ای در آژانس بین‌المللی انرژی اتمی علیه ایران گشوده شد.<ref>۴۰ سال مقاومت هسته‌ای نه گریز هسته‌ای - خبرگزاری ایسنا ۵ بهمن ۹۷</ref>
احمدی نژاد رئیس جمهور سابق جمهوری اسلامی نیز در مصاحبه‌ای با تلویزیون در تاریخ ۴ اسفند ۱۳۸۴ گفت که ماجرای پرونده هسته‌ای ایران و تحریم‌ها و قطعنامه‌های شورای امنیت اولین بار پس از افشاگری مجاهدین در سال ۱۳۸۱ شروع شد.<ref>مصاحبه احمدی نژاد با تلویزیون ایران ۴ اسفند ۸۴</ref>[[پرونده:افشاگری اتمی شورای ملی مقاومت ایران.JPG|جایگزین=افشای سایت‌های موشکی نظام توسط شورای ملی مقاومت ایران|بندانگشتی|افشای سایت‌های موشکی نظام توسط شورای ملی مقاومت ایران]]حسن روحانی در کتاب «امنیت ملی و دیپلماسی هسته‌ای» نوشت که فعالیت‌های هسته‌ای ایران در فضایی آرام پیش می‌رفت و جمهوری اسلامی مخفیانه تأسیسات نطنز را تکمیل می‌کرد اما افشاگری مجاهدین معادلات را به هم زد و صحنه بین‌المللی را علیه نظام چرخاند.<ref>کتاب امنیت ملی و سیاست هسته‌ای - نوشته حسن روحانی</ref>
== لیست گذاری سپاه پاسداران ==
وزارت خارجه آمریکا در تاریخ ۲۶ فروردین ۱۳۹۸ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را در لیست سازمان‌‌های تروریستی خارجی قرار داد. مجاهدین و مقاومت ایران نقش مهمی در این لیست گذاری داشتند. آن‌ها چندین سلسله افشاگری در مورد فعالیت‌های موشکی و تروریستی سپاه پاسداران انجام دادند. در یکی از این افشاگری‌ها نمایندگی شورای ملی مقاومت ایران در اسفند ۱۳۹۵  هزینه‌های نجومی سپاه برای جنگ و تروریسم در منطقه در کتاببی به نام «ایران: ظهور امپراطوری مالی سپاه پاسداران» رونمایی شد.<ref>[https://news.mojahedin.org/i/news/194963 گزارشی از معرفی کتاب «ظهور امپراطوری مالی سپاه پاسداران» توسط مقاومت ایران - سایت سازمان مجاهدین خلق ایران]</ref><ref>[https://www.foxnews.com/world/iran-playing-major-role-in-aleppo-carnage-new-report-says Iran playing major role in Aleppo carnage, new report says]</ref>
نمایندگی شورای ملی مقاومت ایران در کنفرانس مطبوعات دیگری در تیر ۱۳۹۶،  ۴۲ مرکز موشکی سپاه پاسداران را که پس از توافق نامه برجام به دستور خامنه‌ای، فعالیت‌ها و آزمایشات موشکی جمهوری اسلامی را تشدید کرده بودند افشا کرد.<ref>[https://article.mojahedin.org/i/news/200558 افشای ۴۲مرکز موشکی سپاه پاسداران که تولید، آزمایش، نگهداری، پرتاب و فرماندهی موشکها را به عهده‌ دارند- سایت سازمان مجاهدین خلق ایران]</ref>
مجاهدین طی این افشاگری‌ها خواهان لیست‌گذاری سپاه پاسداران شدند و هم‌چنین شعار انحلال سپاه پاسداران را در جامعه ایران و سطح بین‌المللی مطرح کردند.<ref>[https://www.foxnews.com/world/iran-spends-billions-on-weapons-programs-terrorism-while-ignoring-iranians-basic-needs-report-finds ran spends billions on weapons programs, terrorism while ignoring Iranians' basic needs, report finds]</ref>
== موتور محرک قیام ==
استراتژی هزار اشرف برای سرنگونی نظام ولایت فقیه پس از قتل عام اعضای مجاهدین در ۱۰ شهریور ۱۳۹۲ در اشرف توسط مسعود رجوی اعلام شد. این استراتژی پس از انتقال تمام اعضای مجاهدین به آلبانی به شکل تشکیل کانون‌های شورشی در داخل ایران جامه‌ی عمل پوشید.
[[پرونده:یک تیم کانون شورشی.jpg|جایگزین=یک تیم کانون شورشی|بندانگشتی|یک تیم کانون شورشی]]
مجاهدین طی مدت کوتاهی یکان‌ها و افرادی را در ایران تحت نام کانون‌های شورشی سازماندهی کردند که درعمل پیش برنده استراتژی سرنگونی جمهوری اسلامی هستند.  در دو تظاهرات بزرگ سراسری در دی ۱۳۹۶ و آبان ۱۳۹۸  عامل سازماندهی و هماهنگی در میان تظاهرکنندگان از عواملی بود که بارها توسط سران نظام به آن اشاره شد.
سخنگوی سپاه پاسداران، رمضان شریف روز چهارم آذر ۱۳۹۸ در رابطه تیم‌های مجاهدین به رهبری زنان و دختران گفت:
«خشونت بالا و سازماندهی و بهره گیری از خانمها برای ایجاد درگیری اول تجربه جدیدی بود»<ref>[https://www.iranncr.org/images/2020/PDF2020/bayanieh39th.pdf بیانیه سی و نهمین سالگرد تأسیس شورای ملی مقاومت]</ref>
همچنین رئیس کمیسیون امنیت مجلس اشاره کرد که در این تظاهرات تیم‌های ۴ تا ۸ نفره فعالیت‌های هماهنگ شده داشتند. یکی از دلایل رادیکال‌تر بودن قیام آبان ۹۸ به نسبت قیام دی‌ماه ۹۶ فعالیت دو ساله‌ی مجاهدین خلق در جهت سازماندهی و تشکیل تیم‌هایی است که نقش فعالی در هدایت این وقایع داشتند.
در آبان ۹۸ با  ورود کانون‌های شورشی مجاهدین، شعارها رادیکال شده و به شعار علیه تمامیت جمهوری اسلامی و شخص خامنه‌ای تغییر یافت و معترضان با آتش زدن اماکن حکومتی و درگیری با نیروهای انتظامی و امنیتی خواهان سرنگونی تمامیت رژیم شدند.<ref>[https://article.mojahedin.org/i/%D8%A2%D9%84%D8%A8%D8%A7%D9%86%DB%8C%E2%80%8C%D9%86%D8%B4%DB%8C%D9%86%E2%80%8C%D9%87%D8%A7-%DA%A9%D8%A7%D8%A8%D9%88%D8%B3-%D8%AE%D8%A7%D9%85%D9%86%D9%87%E2%80%8C%D8%A7%DB%8C «آلبانی‌نشین‌ها»، کابوس خامنه‌ای!- سایت سازمان مجاهدین خلق ایران]</ref> 
مسعود رجوی مسئول شورای ملی مقاومت و فرمانده ارتش آزادی‌بخش ملی ایران از شروع قیام دی‌ماه ۱۳۹۶ تا ۱۷ شهریور ۱۳۹۹ طی ۲۸ پیام خطوط اصلی و استراتژیک مجاهدین را برای پیشبرد خط سرنگونی جمهوری اسلامی ترسیم کرده است.
خامنه‌ای در ۱۰ دی ۱۳۹۸ در جمع تعدادی از مردم قم در مورد نقش مجاهدین در قیام آبان ۹۸ گفت، در یک کشور اروپایی، یک کشور کوچک اما شریر واقعاً خبیث در اروپا، یک عنصر آمریکایی با یک تعداد ایرانی مزدور، وطن‌فروش، جمع شدند دور هم علیه جمهوری اسلامی بنا کردند برنامه‌ریزی کردن و نقشه درست کردن.<ref>[https://www.youtube.com/watch?v=zG9gyDdmImI صحبت‌های خامنه‌ای در جمع مردم قم - ۱۸ دی ۱۳۹۸]</ref>
شنبه ۲ آذر۹۸ یک کارشناس امنیتی جمهوری اسلامی در رابطه با حوادث آبان ۹۸ به خبرگزاری ایرنا گفت شهر شیراز در کنارتبریز و تهران و اهواز دارای بیشترین سطح تحرکات گسترده  افراد مرتبط با مجاهدین بود. وی گفت نیروی‌های سپاه و انتظامی و بسیج با ایجاد جو سرکوب از آزاد سازی شهر شیراز به دست قیام کنندگان جلوگیری کردند و در این رابطه لیدرهای اصلی جریان که با مجاهدین در ارتباط بودند دستگیر شدند. <ref>شیراز رتبه اول مقابله با ناآرامی‌های کشور - ایرنا ۲ آذر ۹۸</ref>
== منابع ==
== منابع ==
{{پانویس}}
<references />