۱٬۰۵۰
ویرایش
(←بند ۸) |
|||
خط ۲۳۹: | خط ۲۳۹: | ||
=== بند ۷ === | === بند ۷ === | ||
پیش از انقلاب ۵۷ ساختمانهای بند ۷ و ۸ ساختمانی سهطبقه و اداری در دو واحد و مشهور به "ساختمانهای گارد" بودند، اما در پاییز سال ۱۳۶۰ با تغییراتی تبدیل به بندهایی برای نگهداری زندانیان شدند. این بندها در دهه ۶۰ به نام بند «آموزشگاه» شناخته میشدند. | |||
بندهای ۷ زندان اوین معمولاً به زندانیان با جرایم مالی اختصاص دارد. این بند، جمعاً دارای سالنهایی با ظرفیت اسمی هریک ۲۰۰ زندانی بوده؛ اما بعضا بیش از ۷۰۰ زندانی در آن جای داده می شود. | بندهای ۷ زندان اوین معمولاً به زندانیان با جرایم مالی اختصاص دارد. این بند، جمعاً دارای سالنهایی با ظرفیت اسمی هریک ۲۰۰ زندانی بوده؛ اما بعضا بیش از ۷۰۰ زندانی در آن جای داده می شود. | ||
خط ۲۵۴: | خط ۲۵۶: | ||
سالن ۱۲ (زیرزمین) محل نگهداری زندانیان سیاسی-امنیتی و زندانیان مالی با اتهامات جعل و کلاهبرداری است.<ref name=":7" /> | سالن ۱۲ (زیرزمین) محل نگهداری زندانیان سیاسی-امنیتی و زندانیان مالی با اتهامات جعل و کلاهبرداری است.<ref name=":7" /> | ||
انوشه آشوری، تاجر ایرانی – بریتانیایی، که به اتهام جاسوسی یش از چهار سال در زندان اوین محبوس بوده در مورد سالن ۱۲ بند ۷ میگوید: «وضعیت در سالن ۱۲ بسیار وحشتناک بود. ما با مشکلاتی از جمله ساس، سوسک، موش و غذای کثیف دست و پنجه نرم میکردیم»<ref name=":9">[https://www.dw.com/fa-ir/سه-نیمنگاه-از-دور-و-نزدیک-به-هزارتوی-مخوف-اوین/a-63614553 دویچه وله - سه نیمنگاه از دور و نزدیک به هزارتوی مخوف اوین]</ref> | |||
انوشه آشوری توضیح میدهد: «سالن شماره ۱۲ شامل چهار اتاق بود که بین ۶۵ تا ۷۰ نفر در آنجا اسکان داده شده بودند، به اضافه اتاق دیگری که متعلق به نماینده بند بود. او یک زندانی مالی بود و با "خدمتکارانش" در آنجا زندگی میکرد. این سالنها را به این ترتیب اداره میکنند. مسئولان زندان یک نفر را از بند مالی میآورند و آنجا میگذارند تا آن سالن را برایشان اداره کند».<ref name=":9" /> | |||
نزار زکا، شهروند ۵۵ ساله لبنانی که چهار سال از عمرش را در اوین گذراند و در ۱۱ ژوئن ۲۰۱۹ از زندان آزاد شد «بند ۷ مملو از جمعیت بود و ۲۰ نفر در یک اتاق ۵ متر در ۵ متر بودیم». | |||
=== بند ۸ === | === بند ۸ === | ||
خط ۳۴۰: | خط ۳۴۸: | ||
=== زمان جمهوری اسلامی === | === زمان جمهوری اسلامی === | ||
==== شکنجه با کابل ==== | |||
امیر حسین بهبودی از گروه «اکثریت» زندانی دو نظام شاه و خمینی میگوید: | |||
کابل به کف پا به اعتراف شکنجه شده و شکنجهگر، مؤثرترین شکنجهی جسمی و روحی است. شلاق به پشت در مقابل کابل به کف پا مثل یک سیلی در مقابل سوختن تمام پا بوسیله آبجوش است. روی پای پانسمان شده کابل میزنند. پانسمان در ضربات پنجم وششم پاره میشود. گوشت کنده میشود، ساولن ومرکورکرم روی پا میریزند کابل را ضدعفونی میکنند و روی زخم دوباره کابل میزنند و روی پای جراحی شده با تمام قدرت کابل میزنند. خمینیچیها کابل زدنشان تفاوتهایی با ساواکیها دارد. ضربات حسینی، بازجو و شکنجهگر پرآوازه ساواک، منظم و با آهنگ زمانی تقریباً یکنواخت بود. اما در شکنجه گاه حزبالله قضیه به صورت دیگری بود، در آن شب دو نفر با هم کابل میزدند به محض آن که ضربه اول نواخته میشد ضربه دوم میآمد، ... این بی نظمی در کابل خوردن نمیتوانم بگویم وحشتناک بود اصلاً خفه کننده بود، نفس نمیتوانستم بکشم. خواستند روی پاهایم درجا بزنم. نزدم شروع کردند به زدن با کابل به ران و باسن و کمر، ومن بی اختیار روی دو پایم جهیدم.<ref name=":10">[https://www.radiozamaneh.com/221272/ رادیو زمانه - تجربه دوباره "اوین" پس از پنج سال - امیرحسین بهبودی]</ref> | |||
==== شکنجه قپانی ==== | |||
قپانی: مچ یکی از دست هایم را به یک دستبند قفل کردند و نمی دانم به چه نحو مرا آویزان کردند به طوری که از یک دست آویزان بودم، اما نوک انگشتان پا با زمین تماس داشت. کابل هم زدند. در زندان عمومی چند نمونه از بچههایی را که دیدم که به خاطر دستبند قپانی و یا اینگونه شکنجه شدن یک دستشان فلج یا نیمه فلج شده بود.<ref name=":10" /> | |||
==== بیخوابی ==== | |||
زندانیها را با دستبند به میلههای درآهنی بستهاند، یعنی دستها بالای سر و کشیده، به وسیله دستبند به میلهها قفل شده بود وزندانی فقط میتوانست کاملاً راست بایستد، نه خم شود و نه بنشیند. این کار برای بیخوابی دادن بود. تقریباً بعد از دو شبانه روز تعادل انسان به هم میریزد، نیاز شدید به خواب و دراز کشیدن آدم را کلافه میکند، اما هر بار که بدن لَخت میشود و میخواهد به خواب رود، تمام وزنِ آدم به دستبند و در واقع به مچهای دست فشار میآورد وآنگاه درد و کلافگی غیرقابل وصفی فرد را از حالت کرختی در میآورد. او دوباره راست و محکم میایستد. این زجر و بیخوابی، شکنجهای دایمی و به راستی انسانشکن بود زندانیانی بودند که ۱۲ شبانه روز و در مواردی استثنایی حتی ۱۴ روز در این وضعیت قرارگرفته بودند. معمولاً کسی که ۱۲ یا ۱۴ شبانه روز نخوابد میمیرد، حتی خیلی زودتر<ref name=":10" /> | |||
==== حد شکنجه ==== | |||
در نیمهشب دلیل قطع شکنجه، غیرقابل شکنجه شدنم بود، میبایست به بهداری منتقل میشدم. ... اینها آدم محتضررا زنده میکنند. زنده میکنند که بتواند شکنجه بشود. که بتواند مثل سگ زیر کابل پارس کند، که بتواند هرچه را آنها میخواهند راست و دروغ در تلویزیون سراسری بگوید، که بتواند نماز بخواند، که بتواند تواب بشود ودیگر زندانیان را به باد کتک بگیرد و حتی اعدام کند، که بتواند آدرس همهی دوستان و رفقای خودرا به آنها بگوید وهمگی را روانه قلتگاه کند.<ref name=":10" /> | |||
==== بهداری ==== | |||
یکی حالش خیلی وخیم بود و گویا یکی دو ماهی بود که بستری بود او مجاهد بود و با گفتوگویی مختصر دریافتم گویا راننده ماشینی بوده که در یک عملیات مسلحانه شرکت داشته است.<ref name=":10" /> | |||
از سال ۱۹۷۹ و زمان تاسیس جمهوری اسلامی ایران تاکنون زندان اوین در هر دوره معینی محل نگهداری، شکنجه، بازجویی و اعدام مخالفانی بوده است که در آن مقطع از نگاه رهبران ایران دشمنان خطرناک نظام تلقی میشدند.<ref name=":8" /> | از سال ۱۹۷۹ و زمان تاسیس جمهوری اسلامی ایران تاکنون زندان اوین در هر دوره معینی محل نگهداری، شکنجه، بازجویی و اعدام مخالفانی بوده است که در آن مقطع از نگاه رهبران ایران دشمنان خطرناک نظام تلقی میشدند.<ref name=":8" /> | ||
ویرایش