کاربر:Hossein/صفحه تمرین1411
انحلال سپاه پاسداران
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نهادی است موازی با ارتش جمهوری اسلامی که بودجه زیادی را بر کشور ایران تحمیل میکند. این موضوع دغدغه فکری بسیاری در طول این چند دههای که از عمر نظام جمهوری اسلامی میگذرد بوده است. ایده انحلال آن در سپهر سیاسی ایران از سوی سازمانها و اشخاص مختلف سیاسی عمدتا اپوزیسیون مطرح شده است.[۱]بطور مشخص سالیان متمادی است که مسعود رجوی بهکرات بر ضرورت انحلال «سپاه پاسداران» و زیرمجموعههای آن تأکید کرده است.
سابقه امر
سپاه پاسداران از بدو تاسیس در دوم اردیبهشت ۱۳۵۸که ابتدا نام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران و با ایده دولت موقت و تصویب شورای انقلاب تحت نظر دولت موقت را برگزید اما پس از مدتی کوتاه و بعد از قطع ارتباطش با دولت موقت و با نظر روح الله خمینی تحت هژمونی شورای انقلاب قرار گرفت و واژه ایران از آن حذف و تبدیل به «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی» شد همواره با یک دوگانگی در ماهیت کاری، موقعیت عمل و فرماندهی روبرو بوده است. سپاه پاسداران به سرعت با غلبه بر گروههای مسلح موازی موجود در آن زمان مثل پاسا و گارد انقلاب و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی آنها را یا در خود ادغام و یا وادار به همکاری و همسویی با خود نمود.[۲] لاهوتی که به نیروهای ملی مذهبی نزدیک بود و با مخالفت شدید مرتضی مطهری در نصبش به عنوان نماینده خمینی در کمیتهها مواجه بود به دستور روح الله خمینی از سپاه کنار گذاشته شد و فضلالله محلاتی جایگزین او شد. در ادامه و علیرغم اینکه فرماندهی کل قوا از طرف خمینی به بنیصدر واگذار شده بود و بنیصدر شخصی به نام مرتضی رضایی را بعنوان فرمانده سپاه تعیین کرد عملا سپاه همسو با حزب جمهوری اسلامی و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی در فرماندهی بنیصدر ایجاد اختلال میکردند و در حذف او اثرگذار بودند.[۲] تصفیه باز هم بیشتری در سپاه انجام شد و حزب جمهوری اسلامی ایران و هاشمی رفسنجانی به عنوان رابط شورای انقلاب با سپاه، جهتگیری سپاه را به سمت «جریان خط امام» تکمیل کردند. موج بعدی تصفیه بعد از برکناری آیتالله حسینعلی منتظری رخ داد و نیروهای حامی ایشان یا کنار گذاشته شده و یا از مناصب فرماندهی کنار گذاشته شدند و سپاه بصورت یکدست بهعنوان بازوی نظامی ولایت فقیه در آمد.
گسترش سپاه در دوران خامنهای
در دوران خامنهای با ورود در عرصههای غیرنظامی باز هم شاهد تصفیههای بیشتری بود و متقابلا سطح مداخلات سیاسی آن هم افزایش پیدا کرد و بطور ویژه تبدیل به بازوی سیاسی امنیتی و نظامی خامنهای شد. در ادامه و در یک روند تدریجی سپاه به صورت گسترده در حوزههای فرهنگی، هنری، اجتماعی و تجاری فعال شد، بگونهای که امروز علاوه بر آنکه نهاد نظامی، دفاعی و راهبردی اصلی نظام است، یک ابرنهاد بزرگ اقتصادی، تجاری، مالی، فرهنگی و رسانهای است که تسلط زیادی در ارکان جامعه دارد.[۲]
سپاه بزرگترین بازیگر اقتصاد ایران
علاوه بر فعالیتهای رسمی، سپاه متهم است که بزرگترین بازیگر قاچاق، پولشویی و اقتصاد سیاه در ایران است که فراتر از کالاهای بیرون از نظارت گمرگ شامل مواد مخدر و مشروبات الکلی نیز میرود. آمار دقیقی از میزان دارایی سپاه و حجم فعالیتهای اقتصادی آن وجود ندارد. فعالیت اقتصادی سپاه در سه نهاد "قرارگاه سازندگی خاتمالانبیا"، "بنیاد تعاون سپاه" و "بنیاد تعاون بسیج" انجام میشود که هر کدام زیرمجموعههای متعدد داشته و در تقریبا تمامی حوزههای تجاری و مالی فعالیت میکنند. سپاه در بورس نیز فعال است و حجم زیادی از املاک و داراییهای سرمایهای دارد. بر اساس برخی از ارزیابیها، حجم پول در گردش در نهادهای تحت مالکیت کامل و یا بخشی سپاه در حدود ۱۸ درصد حجم نقدینگی کل کشور است.[۲]
سپاه بزرگترین سازمان گانگستری دنیا
غلط نیست اگر گفته شود که سپاه پاسداران از بزرگترین سازمانهای گانگستری کنونی دنیا است که چارچوب فعالیت فراملی دارد و در عین حال بزرگترین تشکیلات نظامی و امنیتی یک کشور عضو سازمان ملل متحد است.[۲] هدف از گسترش سازمانی و نظامی این تشکیلات گانگستری که خود را مقید به حفظ حکمرانی مطلقه و استبدادی خامنهای و گسترش قدرت نهاد ولایت فقیه در جهان اسلام میداند در داخل کشور حذف تمام جناحهای خارج از جناح خامنهای و سرکوب تمامعیار اعتراضات مردم، و در خارج، منبع اصلی تنشها ، جنگها و افراطگرایی در منطقه و مزاحم اصلی صلح پایدار در خاورمیانه است. نیروی قدس آن، مجموعه سازمانیافته و تواناتری نسبت به گروههای بنیادگرایی مانند القاعده و داعش و سلفیهای تندرو است و بنیادگرایی اسلامی- شیعه را گسترش میدهد. این امر موجب تحمیل هزینههای سنگین بر کشور و مردم ایران شده است.