کاربر:Hossein/2صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۳: خط ۱۳:
قطب زاده در سال ۱۳۳۷ برای ادامه تحصیل در رشته زبان انگلیسی به دانشگاه جرج تاون رفت؛ همان دانشگاهی که مادلین آلبرایت و الکساندر هیگ وزرای امور خارجه دولت‌های مختلف ایالت متحده آمریکا در آن تحصیل کرده بودند. قطب‌زاده در آمریکا عضو کنفدراسیون دانشجویان ایرانی خارج از کشور شد.
قطب زاده در سال ۱۳۳۷ برای ادامه تحصیل در رشته زبان انگلیسی به دانشگاه جرج تاون رفت؛ همان دانشگاهی که مادلین آلبرایت و الکساندر هیگ وزرای امور خارجه دولت‌های مختلف ایالت متحده آمریکا در آن تحصیل کرده بودند. قطب‌زاده در آمریکا عضو کنفدراسیون دانشجویان ایرانی خارج از کشور شد.


دهه چهل اوج دوران فعالیت‌های دانشجویی در داخل و خارج ایران بود. مبارزاتی که سرنخ اصلی آن در دستان دانشجویان چپ‌گرا بود. بسیاری از مورخان و نویسندگان نقطه آغاز این مبارزه را بهمن ۱۳۴۰ می‌دانند. زمانی که دانشجویان به مجسمه محمد رضا شاه پهلوی در دانشگاه تهران حمله بردند. در ۱۳۴۱ وقتی که شاه به آمریکا سفر می‌کند دانشجویان تظاهرات علیه او را از فرودگاه شروع می‌کنند. قطب‌زاده در تظاهراتی علیه مراسم اعطای دکترای افتخاری به شاه در لس آنجلس و نیویورک شرکت کرد. در میان دانشجویان، قطب زاده مشهور شده بود زیرا او در مراسم ضیافت سفارت ایران در واشنگتن به گوش اردشیر زاهدی سفیر ایران سیلی نواخته بود. زمانی که زاهدی در این ضیافت مشغول سخنرانی بوده قطب زاده جسارت می‌کند، روی سن می‌رود و سیلی محکمی به گوش اردشیر زاهدی می‌زند. همین کار سبب می‌شود پاسپورت قطب زاده را از او بگیرند و از آمریکا اخراجش کنند. گفته می‌شود از آن پس است که ساواک تلاش می‌کند او را در اروپا ترور کند. علاوه بر این گفته می‌شود که در سال 1353 ماموران ساواک ضمن بازداشت برادر وی و گروگان نگاه داشتن وی به مدت 6 ماه از قطب‌زاده خواستند خود را معرفی کند، هشداری که از سوی او مورد بی‌توجهی قرار گرفت.
دهه چهل اوج دوران فعالیت‌های دانشجویی در داخل و خارج ایران بود. مبارزاتی که سرنخ اصلی آن در دستان دانشجویان چپ‌گرا بود. بسیاری از مورخان و نویسندگان نقطه آغاز این مبارزه را بهمن ۱۳۴۰ می‌دانند. زمانی که دانشجویان به مجسمه محمد رضا شاه پهلوی در دانشگاه تهران حمله بردند. در ۱۳۴۱ وقتی که شاه به آمریکا سفر می‌کند دانشجویان تظاهرات علیه او را از فرودگاه شروع می‌کنند. قطب‌زاده در تظاهراتی علیه مراسم اعطای دکترای افتخاری به شاه در لس آنجلس و نیویورک شرکت کرد. در میان دانشجویان، قطب زاده مشهور شده بود زیرا او در مراسم ضیافت سفارت ایران در واشنگتن به گوش اردشیر زاهدی سفیر ایران سیلی نواخته بود. زمانی که زاهدی در این ضیافت مشغول سخنرانی بوده قطب زاده جسارت می‌کند، روی سن می‌رود و سیلی محکمی به گوش اردشیر زاهدی می‌زند. همین کار سبب می‌شود پاسپورت قطب زاده را از او بگیرند و از آمریکا اخراجش کنند. گفته می‌شود از آن پس است که ساواک تلاش می‌کند او را در اروپا ترور کند. علاوه بر این گفته می‌شود که در سال 1353 ماموران ساواک ضمن بازداشت برادر وی و گروگان نگاه داشتن وی به مدت 6 ماه از قطب‌زاده خواستند خود را معرفی کند، هشداری که از سوی او مورد بی‌توجهی قرار گرفت.<ref>سایت رویداد 24 / صادق قطب‌زاده ازریاست صدا و سیما تا اعتراف در صدا و [https://www.rouydad24.ir/fa/news/187116/%D8%B5%D8%A7%D8%AF%D9%82-%D9%82%D8%B7%D8%A8-%D8%B2%D8%A7%D8%AF%D9%87-%D8%A7%D8%B2-%D8%B1%DB%8C%D8%A7%D8%B3%D8%AA-%D8%B5%D8%AF%D8%A7-%D9%88-%D8%B3%DB%8C%D9%85%D8%A7-%D8%AA%D8%A7-%D8%A7%D8%B9%D8%AA%D8%B1%D8%A7%D9%81-% سیما]</ref>


=== رفتن به کانادا ===
=== رفتن به کانادا ===
خط ۷۲: خط ۷۲:
آیت‌الله بهاءالدین محلاتی نیز طی تلگرامی که برای خمینی ارسال کرد، توقیف قطب زاده را عملی ناروا دانست و ۳۶ نماینده مجلس نیز بر اساس اصل ۳۲ قانون اساسی خواستار آزادی وی شدند. با این فشار‌ها قطب‌زاده بعد از دو روز از زندان آزاد شد.
آیت‌الله بهاءالدین محلاتی نیز طی تلگرامی که برای خمینی ارسال کرد، توقیف قطب زاده را عملی ناروا دانست و ۳۶ نماینده مجلس نیز بر اساس اصل ۳۲ قانون اساسی خواستار آزادی وی شدند. با این فشار‌ها قطب‌زاده بعد از دو روز از زندان آزاد شد.


دستگیری مجدد قطب‌زاده و اعدام او
== دستگیری مجدد قطب‌زاده و اعدام او ==
 
در فروردین ۱۳۶۱ صادق قطب زاده به جرم تلاش برای کودتا و براندازی نظام جمهوری اسلامی به جرم كودتا عليه جمهوري اسلامي و ترور آقاي خميني دستگیر شد. اعلام مي شود كه كودتاگران با دفن مقدار زيادي مواد منفجره در اطراف منزل آيت اللّه خميني در جماران، قصد توطئه به جان ايشان را داشته اند. نورالدّين كيانوري (دبير كل حزب تودهء ايران) در اين رابطه مي گويد: «ما از قصد توطئهء قطب زاده آگاه شديم. لذا دو نفر از افسران حزب (سرهنگ عطاريان و سرهنگ كبيري)<ref>این دو بعدا به جرم ارتباط با حزب توده و کودتا برای براندازی جمهوری اسلامی اعدام شدند.</ref> را در ستاد كودتا نفوذ داديم. اخبار را به صورت منظّم به خامنه اى و رفسنجانى مي رسانديم. تا درست در حالي كه تنها چند ساعت به شروع كودتا مانده بود، قطب زاده را دستگير كرديم.»
در فروردین ۱۳۶۱ صادق قطب زاده به جرم تلاش برای کودتا و براندازی نظام جمهوری اسلامی به جرم كودتا عليه جمهوري اسلامي و ترور آقاي خميني دستگیر شد. اعلام مي شود كه كودتاگران با دفن مقدار زيادي مواد منفجره در اطراف منزل آيت اللّه خميني در جماران، قصد توطئه به جان ايشان را داشته اند. نورالدّين كيانوري (دبير كل حزب تودهء ايران) در اين رابطه مي گويد: «ما از قصد توطئهء قطب زاده آگاه شديم. لذا دو نفر از افسران حزب (سرهنگ عطاريان و سرهنگ كبيري) را در ستاد كودتا نفوذ داديم. اخبار را به صورت منظّم به خامنه اى و رفسنجانى مي رسانديم. تا درست در حالي كه تنها چند ساعت به شروع كودتا مانده بود، قطب زاده را دستگير كرديم.»


مدتی بعد از دستگیری، فیلم اعترافات او در صدا و سیمای جمهوری اسلامی، سازمانی پخش شد که خودش رئیس آن بود. قطب‌زاده در دادگاه اعترافاتش گفت: «از حدود یک سال و نیم قبل، آقای کامبیزی که به منزل من رفت و آمد می‌کرد مطالب خیلی کلی بدون این که هیچ ربطی به سازمان و تشکیلاتی داشته باشد را مطرح می‌کرد. وی بعد از دو بار صحبت‌های کلی، رفت و مجدداً حدود سه الی چهار ماه قبل از دستگیری من مجدداً آمد و همان صحبت‌ها را تکرار کرد. وی در یکی از جلسات اظهار داشت که دارای تشکیلاتی می‌باشد و از من تقاضای همکاری کرد که من قبول کردم و قرار شد وی نیز با دوستانش صحبت کند که کرد. در جلسه بعدی نامبرده به اتفاق آقای حبیب‌زاده به منزل من آمد و همان صحبت‌های قبلی در این جلسه تکرار شد. حدود یک ماه قبل از دستگیری که آقایان آمدند و صحبت از این مسأله کردند که اگر بخواهیم عملی انجام دهیم این عمل ناظر است بر محاصره بیت امام برای اینکه ورود و خروج انجام نگیرد و گرفتن دیگر نقاط حساس و به خاطر همین مسأله بود که آقای کامبیزی قرار شد برود و آن منزل را از نزدیک ببیند.»
مدتی بعد از دستگیری، فیلم اعترافات او در صدا و سیمای جمهوری اسلامی، سازمانی پخش شد که خودش رئیس آن بود. قطب‌زاده در دادگاه اعترافاتش گفت: «از حدود یک سال و نیم قبل، آقای کامبیزی که به منزل من رفت و آمد می‌کرد مطالب خیلی کلی بدون این که هیچ ربطی به سازمان و تشکیلاتی داشته باشد را مطرح می‌کرد. وی بعد از دو بار صحبت‌های کلی، رفت و مجدداً حدود سه الی چهار ماه قبل از دستگیری من مجدداً آمد و همان صحبت‌ها را تکرار کرد. وی در یکی از جلسات اظهار داشت که دارای تشکیلاتی می‌باشد و از من تقاضای همکاری کرد که من قبول کردم و قرار شد وی نیز با دوستانش صحبت کند که کرد. در جلسه بعدی نامبرده به اتفاق آقای حبیب‌زاده به منزل من آمد و همان صحبت‌های قبلی در این جلسه تکرار شد. حدود یک ماه قبل از دستگیری که آقایان آمدند و صحبت از این مسأله کردند که اگر بخواهیم عملی انجام دهیم این عمل ناظر است بر محاصره بیت امام برای اینکه ورود و خروج انجام نگیرد و گرفتن دیگر نقاط حساس و به خاطر همین مسأله بود که آقای کامبیزی قرار شد برود و آن منزل را از نزدیک ببیند.»
خط ۸۴: خط ۸۳:
او پنج ماه در زندان اوين (به زندانباني اسداللّه لاجوردي) سپري كرد. دادگاه او در مرداد همان سال تشكيل شد و بعد از 20 روز محاكمه، سرانجام در سحرگاه روز بيست و چهارم شهريور ماه سال 1361 به جوخهء اعدام سپرده شد
او پنج ماه در زندان اوين (به زندانباني اسداللّه لاجوردي) سپري كرد. دادگاه او در مرداد همان سال تشكيل شد و بعد از 20 روز محاكمه، سرانجام در سحرگاه روز بيست و چهارم شهريور ماه سال 1361 به جوخهء اعدام سپرده شد


ری شهری همچنین درباره نحوه بازجویی از آیت‌الله شریعتمداری می‌نویسد: «ایشان حاضر نمی‌شد که در ارتباط با اتهامات خود به بازجویان رسمی پاسخ گویند البته شاید هم کمتر کسی جرات بازپرسی از او را داشت... احترام به شخصیت وی اقتضا می‌کرد که اینجانب برای تحقیق از وی به قم بروم، از این رو به منزل ایشان رفتم و در قسمت بیرونی منزل ایشان نشستم و پیغام دادم که به این قسمت بیاید، آمد و نشست. به ایشان گفتم آقای قطب‌زاده تصمیم داشت حرکتی را علیه جمهوری اسلامی انجام دهد شما را هم در جریان گذاشت، آیا شما این مطلب را قبول دارید؟ آقای شریعتمداری پاسخ داد: این نسبت دروغ است من هیچ اطلاعی از این ماجرا ندارم. گفتم بسیار خوب شما همین مطلب را بنویسد که آنچه به من نسبت داده‌اند دروغ است، در این هنگام من ورقه بازجویی را به ایشان دادم سوال‌هایی را به تدریج به صورت کتبی مطرح کردم و ایشان پاسخ داد.» در پی این ماجرا احمد عباسی (داماد آیت‌الله شریعتمداری)، دکتر جواد مناقبی و مهدی مهدوی نیز بازداشت شدند. اندکی بعد آیت‌الله شریعتمداری از سوی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم که طرفدار خمینی بودند از مرجعیت خلع شد. بسياري بر اين باور هستند كه آقاي خميني با اين عمل مرجع بالاتر زمان خود را از دور خارج ساخت تا خود به تنهايي در قدرت بماند. آيت اللّه شريعتمداري در سال 1342 درجهء مرجعيّت را به آقاي خميني اعطاء كرد تا جان او را در برابر حكومت وقت نجات دهد.
ری شهری همچنین درباره نحوه بازجویی از آیت‌الله شریعتمداری می‌نویسد: «ایشان حاضر نمی‌شد که در ارتباط با اتهامات خود به بازجویان رسمی پاسخ گویند البته شاید هم کمتر کسی جرات بازپرسی از او را داشت... احترام به شخصیت وی اقتضا می‌کرد که اینجانب برای تحقیق از وی به قم بروم، از این رو به منزل ایشان رفتم و در قسمت بیرونی منزل ایشان نشستم و پیغام دادم که به این قسمت بیاید، آمد و نشست. به ایشان گفتم آقای قطب‌زاده تصمیم داشت حرکتی را علیه جمهوری اسلامی انجام دهد شما را هم در جریان گذاشت، آیا شما این مطلب را قبول دارید؟ آقای شریعتمداری پاسخ داد: این نسبت دروغ است من هیچ اطلاعی از این ماجرا ندارم. گفتم بسیار خوب شما همین مطلب را بنویسد که آنچه به من نسبت داده‌اند دروغ است، در این هنگام من ورقه بازجویی را به ایشان دادم سوال‌هایی را به تدریج به صورت کتبی مطرح کردم و ایشان پاسخ داد.» در پی این ماجرا احمد عباسی (داماد آیت‌الله شریعتمداری)، دکتر جواد مناقبی و مهدی مهدوی نیز بازداشت شدند. اندکی بعد آیت‌الله شریعتمداری از سوی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم که طرفدار خمینی بودند از مرجعیت خلع شد. بسياري بر اين باور هستند كه آقاي خميني با اين عمل مرجع بالاتر زمان خود را از دور خارج ساخت تا خود به تنهايي در قدرت بماند. آيت اللّه شريعتمداري در سال ۱۳۴۲ درجهء مرجعيّت را به آقاي خميني اعطاء كرد تا جان او را در برابر حكومت وقت نجات دهد.<ref>روزنامه اعتماد صادق قطب‌زاده که بود و چرا دستگیر شد؟[https://etemadonline.com/content/243605/%D8%B5%D8%A7%D8%AF%D9%82-%D9%82%D8%B7%D8%A8-%D8%B2%D8%A7%D8%AF%D9%87-%DA%A9%D9%87-%D8%A8%D9%88%D8%AF-%D9%88-%DA%86%D8%B1%D8%A7-%D8%AF%D8%B3%D8%AA%DA%AF%DB%8C%D8%B1-%D8%B4%D8%AF]</ref>


در گزارش ایران گلوبال آورده شده است:
در گزارش ایران گلوبال<ref>ایران گلوبال ، صادق قطب‌زاده: این انقلاب کابوسی بود که من برای این ملت رقم زدم اسفند ۱۳۹۸[https://iranglobal.info/node/15410]</ref> آورده شده است:


سيد احمد خميني در زندان به ملاقات قطب زاده مي رود و از او مي خواهد كه استغفار نامه اي كه از قبل تنظيم شده را امضاء كرده و از آقاي خميني طلب مغفرت كند. قطب زاده بر مي آشوبد و مي گويد : كسي كه بايد عذر خواهي كند، خود خميني ست نه من. در خاطرات آيت اللّه حسينعلى منتظري در همين رابطه آورده شده است : «وقتي كه آقاي قطب زاده را بازداشت كردند، ما شنيديم كه ايشان سوء قصدي راجع به مرحوم امام داشته و در چاهي نزديك محل سكونت ايشان موادي كار گذاشته اند كه كشف شده و آقاي شريعتمداري هم از اين موضوع اطلاع داشته اند. روزي آقاي احمد آقا در قم به منزل ما آمد و در حالي كه آقاي حاج سيد هادي نيز حضور داشت، با نحوهء تهديد آميز گفت: امشب قطب زاده در تلويزيون مطالبي را راجع به آقاي شريعتمداري مي گويد. شما مواظب باشيد حرفي نزنيد و چيزي نگوييد! بعد شب، مصاحبهء آقاي قطب زاده از تلويزيون پخش شد و در اين راستا بود كه به سراغ آقاي شريعتمداري رفتند، و من از صحّت و سقم قضايا بي اطّلاع بوده و هستم. بعداً شنيدم آقاي حاج احمد آقا در زندان سراغ قطب زاده رفته و به او گفته است: شما مصلحتاً اين مطالب را بگوييد و اقرار كنيد و بعد امام شما را عفو مي كنند. اما بالاخره او را اعدام كردند. و باز بعدها از طريق موثقي شنيدم كه جريان ريختن مواد منفجره در چاه نزديك محل سكونت مرحوم امام، به كلّي جعلي ست و واقعيت نداشته است و منظور، فقط پرونده سازي براي مرحوم شريعتمداري بوده است.»
سيد احمد خميني در زندان به ملاقات قطب زاده مي رود و از او مي خواهد كه استغفار نامه اي كه از قبل تنظيم شده را امضاء كرده و از آقاي خميني طلب مغفرت كند. قطب زاده بر مي آشوبد و مي گويد : كسي كه بايد عذر خواهي كند، خود خميني ست نه من. در خاطرات آيت اللّه حسينعلى منتظري در همين رابطه آورده شده است : «وقتي كه آقاي قطب زاده را بازداشت كردند، ما شنيديم كه ايشان سوء قصدي راجع به مرحوم امام داشته و در چاهي نزديك محل سكونت ايشان موادي كار گذاشته اند كه كشف شده و آقاي شريعتمداري هم از اين موضوع اطلاع داشته اند. روزي آقاي احمد آقا در قم به منزل ما آمد و در حالي كه آقاي حاج سيد هادي نيز حضور داشت، با نحوه تهديد آميز گفت: امشب قطب زاده در تلويزيون مطالبي را راجع به آقاي شريعتمداري مي گويد. شما مواظب باشيد حرفي نزنيد و چيزي نگوييد! بعد شب، مصاحبهء آقاي قطب زاده از تلويزيون پخش شد و در اين راستا بود كه به سراغ آقاي شريعتمداري رفتند، و من از صحّت و سقم قضايا بي اطّلاع بوده و هستم. بعداً شنيدم آقاي حاج احمد آقا در زندان سراغ قطب زاده رفته و به او گفته است: شما مصلحتاً اين مطالب را بگوييد و اقرار كنيد و بعد امام شما را عفو مي كنند. اما بالاخره او را اعدام كردند. و باز بعدها از طريق موثقي شنيدم كه جريان ريختن مواد منفجره در چاه نزديك محل سكونت مرحوم امام، به كلّي جعلي ست و واقعيت نداشته است و منظور، فقط پرونده سازي براي مرحوم شريعتمداري بوده است.»


روزنامه‌های جمهوری اسلامی در آن روزگار به قطب‌زاده تهمت فساد اخلاقی زده‌اند که طبق گزارشها استنادشان به خانم کارول جروم اهل کانادا برمی‌گردد که نامزد قطب‌زاده بوده و در هنگام آمدن به ایران به همراه قطب‌زاده در همان هواپیمای حامل خمینی بوده است.. او خبرنگار شبكه سي بي اس نیوز بود. او بعدها كتابي در مورد قطب زاده نوشت به نام “مردي در آينه”. خودش چنين مي گويد: «صادق مي دانست كه به سراغش خواهند آمد. به او گفتم: من و دوستانم تو را از كشور خارج خواهيم كرد. اما او جواب داد: نه. اين انقلاب كابوسي بود كه من براي اين ملت رقم زدم. من مقصر هستم. مي مانم و با سرنوشتم روبرو مي شوم. وقتي كه سوار ماشين شد كه برود، هرگز نميدانستم كه ديگر او را نخواهم ديد. باور نمي كردم كه آقاي خميني پسر خود را خواهد كشت.»
روزنامه‌های جمهوری اسلامی در آن روزگار به قطب‌زاده تهمت فساد اخلاقی زده‌اند که طبق گزارشها استنادشان به خانم کارول جروم اهل کانادا برمی‌گردد که نامزد قطب‌زاده بوده و در هنگام آمدن به ایران به همراه قطب‌زاده در همان هواپیمای حامل خمینی بوده است.. او خبرنگار شبكه سي بي اس نیوز بود. او بعدها كتابي در مورد قطب زاده نوشت به نام “مردي در آينه”. خودش چنين مي گويد: «صادق مي دانست كه به سراغش خواهند آمد. به او گفتم: من و دوستانم تو را از كشور خارج خواهيم كرد. اما او جواب داد: نه. اين انقلاب كابوسي بود كه من براي اين ملت رقم زدم. من مقصر هستم. مي مانم و با سرنوشتم روبرو مي شوم. وقتي كه سوار ماشين شد كه برود، هرگز نميدانستم كه ديگر او را نخواهم ديد. باور نمي كردم كه آقاي خميني پسر خود را خواهد كشت.»
۱٬۰۴۹

ویرایش