کاربر:Hossein/2صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۰: خط ۱۰:
تمرکز همه ي قدرت و همه ي تصمیم گیري‌ها در دست یک نفر.
تمرکز همه ي قدرت و همه ي تصمیم گیري‌ها در دست یک نفر.


یا: مراد از استبداد، تصرف کردن یک نفر یا جمعی است در حقوق یک ملت بدون ترس از بازخواست.<ref>دانشنامه روانشناسی مردمی - علیرضا نوربخش - استبداد دینی چیست؟[https://public-psychology.ir/1398/09/religious-tyranny/]</ref>
یا: مراد از استبداد، تصرف کردن یک نفر یا جمعی است در حقوق یک ملت بدون ترس از بازخواست.<ref name=":0">دانشنامه روانشناسی مردمی - علیرضا نوربخش - استبداد دینی چیست؟[https://public-psychology.ir/1398/09/religious-tyranny/]</ref>


== استبداد دینی ==
== استبداد دینی ==
خط ۱۷: خط ۱۷:
علامه نائینی در میان فقیهان معاصر شیعه، اولین فردي است که از واژه ي استبداد دینی سخن به میان آورده و چاره اندیشی کرده است. وي رهایی از این پدیده را به واسطه ي رسوخش در قلوب، دشوار می داند و دشواري رهایی از استبداد سیاسی را ناشی از توام بودن آن با استبداد دینی می داند.
علامه نائینی در میان فقیهان معاصر شیعه، اولین فردي است که از واژه ي استبداد دینی سخن به میان آورده و چاره اندیشی کرده است. وي رهایی از این پدیده را به واسطه ي رسوخش در قلوب، دشوار می داند و دشواري رهایی از استبداد سیاسی را ناشی از توام بودن آن با استبداد دینی می داند.


به نظر نائینی، استبداد دینی، دو اصل آزادي و برابري را که عین اسلام و عین سعادت امت هستند، پایمال می کند. استبداد دینی براي استبداد سیاسی پشتیبان نیرومندي است، تا استبداد دینی ریشه کن نشود، استبداد حاکم قابل علاج نیست، تا کاخ این استبداد ویران نشود رهایی از دام استبداد سیاسی ممکن نیست. از دیدگاه نائینی مشکل دنیاي اسلام سلطنت استبداد است، منتها این استبداد مشروعیت خود را از دین می گیرد چرا که برخی علما ناآگاهانه از استبداد، دفاع
به نظر نائینی، استبداد دینی، دو اصل آزادي و برابري را که عین اسلام و عین سعادت امت هستند، پایمال می کند. استبداد دینی براي استبداد سیاسی پشتیبان نیرومندي است، تا استبداد دینی ریشه کن نشود، استبداد حاکم قابل علاج نیست، تا کاخ این استبداد ویران نشود رهایی از دام استبداد سیاسی ممکن نیست. از دیدگاه نائینی مشکل دنیاي اسلام سلطنت استبداد است، منتها این استبداد مشروعیت خود را از دین می گیرد چرا که برخی به نام علمای دین از استبداد، دفاع


دینی می کنند.
دینی می کنند.<ref name=":0" />
 
نائینی در کتاب تنبیه لامه و تنزیه المله می‌گوید: استبداد دینی، حکومتی خودسرانه است که صفت مشترک حکومت‌های استبدادی است اما از سوی کسانی است که در لباس دین هستند و بعنوان روحانی در جامعه شناخته می‌شوند و بنام سخنگوی دین در جامعه اظهار نظر می‌کنند و ملت بی‌اطلاع و جاهل به دین، به نام اطاعت از دین از این افراد اطاعت می‌کنند.
 
آثار شوم استبداد ديني در نگاه آيت‌الله طالقاني
 
آيت‌الله طالقاني مقدمه‌اي براي «تنبيه الامه و تنزيه المله» مرحوم ناييني نوشت،
 
در آن مقدمه استبداد ديني را در قالب سه مساله «نتايج و آثار استبداد ديني»، «عوامل به وجودآورنده آن» و «راه‌هاي چگونگي از بين بردن آن» مطرح كرده است. اين 3 مساله بسيار اساسي و مهمي است كه مرحوم آيت‌الله طالقاني به آنها مي‌پردازد. مرحوم كواكبي مي‌گويد: «نويسندگان اروپايي كه دوره استبداد مذهبي را طي كرده بودند (قرون وسطا و حاكميت كليسا) بر اين باورند كه استبداد سياسي از استبداد ديني برمي‌خيزد و گروهي اندك از آنها مي‌گويند اگر استبداد ديني مولد استبداد سياسي نباشد دست‌كم با هم برادر و همسر بوده و به هم نيازمند هستند و هر كدام را در خوار گرداندن مردم ياري مي‌رسانند زيرا اولي بر دل‌ها و دومي بر پيكرها حكومت مي‌كند.» از نظر مرحوم آيت‌الله طالقاني بارزترين آثار شوم استبداد ديني در 3 چيز است. نخست اينكه اموال و سرمايه‌هاي عمومي را براي تامين قدرت و پيشرفت شهوات فردي و جمعي مصرف مي‌كند و دست به دست كسان خود مي‌گرداند و به مردم بخور و نمير مي‌دهد آن‌هم در برابر هزاران ستايش و كرنش. دوم، دين را با اميال و هوس‌هاي خود تطبيق مي‌نمايند و چيزي به نام دين در دين داخل مي‌سازند و مردم را از اصول و مباني دين كه معارض با قدرت‌هاي بي‌حد است منصرف مي‌سازد. سومين چيزي كه نتيجه شوم استبداد ديني است اين است كه عقول و افكار را تحت فشار مي‌گذارد و از بروز و رشد استعدادها و بيداري مردم جلوگيري مي‌كند.<ref>روزنامه [http://www.etemadnewspaper.ir/fa/main/detail/132551/%D8%A2%D8%AB%D8%A7%D8%B1-%D8%B4%D9%88%D9%85-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A8%D8%AF%D8%A7%D8%AF-%D8%AF%D9%8A%D9%86%D9%8A-%D8%AF%D8%B1-%D9%86%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D8%A2%D9%8A%D8%AA%E2%80%8C%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87-% اعتماد]</ref>
 
آیت الله سیدمحمود طالقانی در تشریح آیه ۷۹ سوره بقره حدیثی از حضرت امام صادق(ع) می آورد: “و منهم امیون لایعلمون الکتاب الاامانی وان هم الایظنون “(و گروهی از اینها بی سوادانی هستند که کتاب را جز آرزوها بی جا نمی دانند. نیستند اینها مگر آنکه رو به گمان می روند) مضمون حدیث این است که مردی به حضرت صادق سلام الله علیه عرض کرد: عوام یهود از کتاب همان را می دانستندکه از علمای خود شنیده بودند و راهی برای فهم دین جز شنیده ها نداشتند. پس چرا قرآن آنها را از این پیروی وتقلید سرزنش کرده؟ آیا عوام یهود مانند عوام ما نیستند که از علمای خود تقلید می نمایند؟ اگر برای آنها تقلید جایز نباشد برای مسلمانان نیز جایز نیست. آن حضرت فرمود: میان عوام وعلمای آنها با ما از جهتی فرق واز جهتی یکسانی است. اما از آن جهت که مانند هم هستند عامیان ماو آنها را از تقلید علما سرزنش کرد. اما از آن جهت که فرق دارند چنین نیست. آن شخص گفت: ای فرزند رسول خدا بیشتر بیان فرما! فرمود: عوام یهود علمای خود را به دروغ گویی و حرام خوری و رشوه گیری وتفسیر احکام به امید شفاعت ها و ساخت و سازهایی شناختند. چنان تعصباتی از آنها می دیدند که در اثر آن یکسره از آیین خود دست می کشیدند. اگر به زیان کسی بود حق وی را به دیگری می دادند که مستحق نبود و برای خاطر دوستان و طرفداران خود به دیگران ستم می کردند و مرتکب محرمات الهی می شدند. این عوام یهود به حسب تشخیص قلبی خود چنین مردی را باید فاسق شناسند و گفته های آنان را از خدا و واسطه های بین خدا وخلق نمی بایست تصدیق نمایند. چون عوام یهود از این مردم تقلید کردند خداوند مذمتشان کرده که نبایستی گفته آنها را بپذیرند و عمل کنند. بر این عامیان واجب بود که خود در کار رسول خدا نظر می کردند، زیرا دلیل های راستی او واضح تر از آن بود که پوشیده ماند و مشهورتر از آن بود که برای آنان واضح نشود. همچنین عوام امت ما چون فقهای خود را به فسق هویدا وعصبیت خشک و تکالب (سگسگی) بر امور پست و جیفه دنیا و حرام آن شناختند و دیدند که آنها چون به زیان کسی تعصب می ورزیدند از میانشان می برند واز هستی اش می اندازند گرچه سزاوار آن باشد که کارش اصلاح شود و چون به سود کسی سرتعصب آیند به وی نیکی و دستگیری می کنند گرچه سزاوار خواری و اهانت باشد پس ازعوام کسی که از این گونه فقها پیروی نماید مانند عوام یهود است که خداوند مذمتشان کرده است. اما فقهایی که نگهدار نفس ونگهبان دین، مخالف هوی و فرمانبر امر مولای خود باشند به سود مردم عوام است که ازوی تقلید و پیروی نمایند و این اوصاف جز به بعض فقهای شیعه راست نمی آید چه از آنهایی که بر مرکب قبایح و فواحش به روش فاسقان فقهای عامه سوارنداز آنان از طرف ما گفته ای نپذیرید وهیچ ارزش واحترامی برای آنها نیست.<ref>روزنامه [https://www.magiran.com/article/1678979 رسالت]</ref>


<span dir="RTL"></span>
<span dir="RTL"></span>
<references />
۱٬۰۴۷

ویرایش