۱٬۶۶۴
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
علی اکبر اکبری ده بالایی | علی اکبر اکبری ده بالایی | ||
علیاکبر اکبری (رضا) عضو سازمان مجاهدین خلق ایران بود، علی اکبر اکبری ده بالایی در شهریور۱۳۵۷ در ایلام متولد شد. سالهای طفولیت را در خانوادهیی متوسط گذراند و تحصیلاتش را در دبیرستان، تا دوم هنرستان ادامه داد. بعد از آشنایی با سازمان مجاهدین خلق ایران ارتباط خود را با این سازمان برقرار و به زودی به مجاهدین پیوست و بعد از گذراندن آموزشهای مبارزاتی به درخواست خودش برای انجام عملیات در ایران داوطلب میشود و بعد از کسب آمادگیهای اولیه به ماموریت اقدام و به همراه هم تیمش علی اصغر | علیاکبر اکبری (رضا) عضو سازمان مجاهدین خلق ایران بود، علی اکبر اکبری ده بالایی در شهریور۱۳۵۷ در ایلام متولد شد. سالهای طفولیت را در خانوادهیی متوسط گذراند و تحصیلاتش را در دبیرستان، تا دوم هنرستان ادامه داد. بعد از آشنایی با سازمان مجاهدین خلق ایران ارتباط خود را با این سازمان برقرار و به زودی به مجاهدین پیوست و بعد از گذراندن آموزشهای مبارزاتی به درخواست خودش برای انجام عملیات در ایران داوطلب میشود و بعد از کسب آمادگیهای اولیه به ماموریت اقدام و به همراه هم تیمش علی اصغر غضنفرنژاد اقدام به کشتن اسدالله لاجوردی رئیس سابق زندان اوین میکند، و در این کار موفق میشود اما خودش نیز بعد از شکنجه بسیار زیر شکنجه کشته میشود<ref>سوم شهریور شهادت علی اکبر [https://event.mojahedin.org/i/events/5128 اکبری]</ref>. | ||
== همزمانی دوران کودکی علی اکبر اکبری با جنگ ایران و عراق == | == همزمانی دوران کودکی علی اکبر اکبری با جنگ ایران و عراق == | ||
علی اکبر اکبری روز اول شهریور ماه سال ۵۷ در خانواده ای متوسط در ایلام چشم به جهان گشود. علی اکبر همزمان با سقوط سلطنت شاه و آغاز زمانی بود که خمینی بر مسند قدرت در ایران قرار گرفته بود. دوران کودکی او با | علی اکبر اکبری روز اول شهریور ماه سال ۵۷ در خانواده ای متوسط در ایلام چشم به جهان گشود.دوران کودکی علی اکبر همزمان با سقوط سلطنت شاه و آغاز زمانی بود که خمینی بر مسند قدرت در ایران قرار گرفته بود. دوران کودکی او با جنگ ایران و عراق همزمان بود و ایلام که شهری مرزی بود در معرض تبعات خانمانسوز جنگ قرار داشت و کودکی او با مصائب و ویرانیهای جنگ همراه بود و او با چشم خود شاهد سنگین ترین جنگ منطقه بود. او طعم فقر را چشیده بود و نیز فقر و دربدری مردم آن منطقه را حس کرده بود. اولین آشنایی او با نام سازمان مجاهدین خلق ایران همزمان با عملیات مجاهدین علیه حکومت ایران با نام عملیات فروغ جاویدان بود که بعد از آن نیز در خیابان شاهد اعدام جوانی بود که از اعضای سازمان مجاهدین خلق بود و همین باعث کنجکاوی او در این رابطه شد و هر چه بیشتر به دنبال ارتباط با مجاهدین تلاش کرد تا در نهایت در این امر موفق شد<ref>برنامه تلویزیونی سیمای آزادی</ref>. | ||
== ارتباط علی اکبر اکبری با سازمان مجاهدین خلق == | == ارتباط علی اکبر اکبری با سازمان مجاهدین خلق == | ||
علی اکبر اکبری دهبالایی پس از برقراری ارتباطش با سازمان مجاهدین خلق در عراق بدنبال پیوستن به سازمان بود. در نامهای که پس از برقراری ارتباط با سازمان از او بجای مانده، میگوید: «تا قبل از اینکه در روابط مجاهدین قرار بگیرم هیچ شناختی از آنان نداشتم. فقط نامشان را شنیده بودم و میدانستم ضد خمینی هستند. اما حالا که این سعادت را یافتهام که با | علی اکبر اکبری دهبالایی پس از برقراری ارتباطش با سازمان مجاهدین خلق در عراق بدنبال پیوستن به سازمان بود. در نامهای که پس از برقراری ارتباط با سازمان از او بجای مانده، میگوید: «تا قبل از اینکه در روابط مجاهدین قرار بگیرم هیچ شناختی از آنان نداشتم. فقط نامشان را شنیده بودم و میدانستم ضد خمینی هستند. اما حالا که این سعادت را یافتهام که با اهداف و آرمان سازمان آشنا شوم با قطع و یقین میگویم اگر نسل ما حتی با گوشهیی از مناسبات و آرمانهای مجاهدین آشنا شود همهشان بهسوی سازمان پر میکشند»<ref>سایت سازمان مجاهدین خلق سوم شهریور ۱۳۷۷ قهرمان ملی علی اکبر اکبری به شهادت [https://event.mojahedin.org/i/events/5128 رسید]</ref>. | ||
برقراری رابطه با | برقراری رابطه با سازمان باعث جذب بیشتر او به مجاهدین شد. | ||
علیاکبر در همان نامه بعد از وصل ارتباطش با سازمان نوشته است: «کاش زودتر بهدنیای جدید پا نهاده بودم و متولد شده بودم. ای کاش زودتر پرواز را فرا میگرفتم و بال درمیآوردم… بعد از آشنایی با انقلاب خواهر مریم به دنیای جدیدی راه پیدا کردم. دنیایی که اکنون با هیچ چیز عوضش نخواهم کرد». | علیاکبر در همان نامه بعد از وصل ارتباطش با سازمان نوشته است: «کاش زودتر بهدنیای جدید پا نهاده بودم و متولد شده بودم. ای کاش زودتر پرواز را فرا میگرفتم و بال درمیآوردم… بعد از آشنایی با انقلاب خواهر مریم به دنیای جدیدی راه پیدا کردم. دنیایی که اکنون با هیچ چیز عوضش نخواهم کرد». | ||
=== پیوستن علی اکبر اکبری به مجاهدین خلق === | === پیوستن علی اکبر اکبری به مجاهدین خلق === | ||
بالاخره علیاکبر به سازمان مجاهدین خلق ایران پیوست و با تلاش پیگیر تمامی آموزشها و تعلیمات مجاهدین را فراگرفت. | بالاخره علیاکبر به سازمان مجاهدین خلق ایران پیوست و با تلاش پیگیر تمامی آموزشها و تعلیمات مجاهدین را فراگرفت. | ||
خودش در نامهیی نوشته است: «نیرویی که به من قوت میدهد؛ کلید این ساختمان پیچیده، مریم است. احساس میکنم دارم سبکبال میشوم… الگوی دنیای خواهر مریم الگوی من میباشد، یعنی مجاهدین، مجاهدی که اینقدر نامش در سراسر ایران و جهان بر سر زبانها جاری است». | خودش در نامهیی نوشته است: «نیرویی که به من قوت میدهد؛ کلید این ساختمان پیچیده، مریم است. احساس میکنم دارم سبکبال میشوم… الگوی دنیای خواهر مریم الگوی من میباشد، یعنی مجاهدین، مجاهدی که اینقدر نامش در سراسر ایران و جهان بر سر زبانها جاری است». | ||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
== علی اکبر اکبری عملیات را آغاز میکند == | == علی اکبر اکبری عملیات را آغاز میکند == | ||
سرانجام در اول شهریور ۱۳۷۷ روز عملیات فرا رسید و علی اکبر اکبری به همراه علی اصغر غضنفرنژاد، هم تیم خود برای عملیات | سرانجام در اول شهریور ۱۳۷۷ روز عملیات فرا رسید و علی اکبر اکبری به همراه علی اصغر غضنفرنژاد، هم تیم خود برای عملیات مهیا شد<ref>سایت یوتوپ نگاهی به جنایات اسدالله [https://www.youtube.com/watch?v=pZqipMhYkeU لاجوردی]</ref>. | ||
در آخرین نامهیی که از او بهجا مانده نوشته است: «الان تنها یک جمله دارم که میتوانم به همه و بالاتر از همه به رهبریم بگویم. و آن این است: میتوانیم و باید. هر چه فکر میکنم مطلب دیگری وجود ندارد. خدا را واقعاً شکر میکنم که اینقدر خوشبخت هستم که در تقدیرم سازمان و رهبری را نوشته است. و من این افتخار را داشتهام که بهعنوان فردی از این سازمان این عمل مقدس را انجام دهم. حاصل تمام درکها و دریافتهای من در مدتی که با سازمان رابطه داشتهام این است که به هر طریقی باید به مسعود و مریم چنگ بزنیم. در این عملیات اگر تهاجم حداکثر دیدید و اگر رشادتی شنیدید، بدانید هر چه هست نتیجه لحظات وصل ما به برادر مسعود است. با او هستیم که از خود بیخود میشویم». | در آخرین نامهیی که از او بهجا مانده نوشته است: «الان تنها یک جمله دارم که میتوانم به همه و بالاتر از همه به رهبریم بگویم. و آن این است: میتوانیم و باید. هر چه فکر میکنم مطلب دیگری وجود ندارد. خدا را واقعاً شکر میکنم که اینقدر خوشبخت هستم که در تقدیرم سازمان و رهبری را نوشته است. و من این افتخار را داشتهام که بهعنوان فردی از این سازمان این عمل مقدس را انجام دهم. حاصل تمام درکها و دریافتهای من در مدتی که با سازمان رابطه داشتهام این است که به هر طریقی باید به مسعود و مریم چنگ بزنیم. در این عملیات اگر تهاجم حداکثر دیدید و اگر رشادتی شنیدید، بدانید هر چه هست نتیجه لحظات وصل ما به برادر مسعود است. با او هستیم که از خود بیخود میشویم». | ||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
تنها وصیت من این است که انقلاب مسعود و مریم را با چنگ و ناخن و دندان بگیرید. چرا که بود ونبود تک تک ما همین است. | تنها وصیت من این است که انقلاب مسعود و مریم را با چنگ و ناخن و دندان بگیرید. چرا که بود ونبود تک تک ما همین است. | ||
یک نکته دیگر هم میخواستم به خانواده ام گفته شود. وآن اینست که رضا به آرزویش رسید. وتنها جایی که نامش را یافت، وخودش را انسان دید، فقط و فقط سازمان مجاهدین خلق ایران بود. پس از کمک و یاری که میتوانید دریغ نکنید. در آخر هم وصیت می کنم همه دارایی ها و مادیاتم در این دنیا را به سازمان تقدیم کنند. حتی از یک ریال هم فروگذار نکنند. من تمام داریاییم مسعود ومریم است و هویتم مجاهد خلق، با سلاح انقلاب مریم در هرجا قدم می گذارم . دوشنبه ساعت ۱۱۳۰ دقیقه شب ۱. ۴. ۷۷ مرگ بر رژیم ضد بشری خمینی، درود بر مسعود و مریم رجوی ، زنده | یک نکته دیگر هم میخواستم به خانواده ام گفته شود. وآن اینست که رضا به آرزویش رسید. وتنها جایی که نامش را یافت، وخودش را انسان دید، فقط و فقط سازمان مجاهدین خلق ایران بود. پس از کمک و یاری که میتوانید دریغ نکنید. در آخر هم وصیت می کنم همه دارایی ها و مادیاتم در این دنیا را به سازمان تقدیم کنند. حتی از یک ریال هم فروگذار نکنند. من تمام داریاییم مسعود ومریم است و هویتم مجاهد خلق، با سلاح انقلاب مریم در هرجا قدم می گذارم . دوشنبه ساعت ۱۱۳۰ دقیقه شب ۱. ۴. ۷۷ مرگ بر رژیم ضد بشری خمینی، درود بر مسعود و مریم رجوی ، زنده باد ارتش آزادیبخش ملی ایران . رضا اکبری <ref>برنامه تلوزیونی سیمای آزادی</ref>. | ||
== سرنوشت پدر علی اکبر اکبری و انتقامی فجیع علیه او == | == سرنوشت پدر علی اکبر اکبری و انتقامی فجیع علیه او == | ||
خط ۵۵: | خط ۵۵: | ||
== واکنش مردم به کشته شدن اسدالله لاجوردی توسط علی اکبر اکبری == | == واکنش مردم به کشته شدن اسدالله لاجوردی توسط علی اکبر اکبری == | ||
از طرف دیگر نیز موج عظیمی از خوشحالی و جشن ایرانیانی که سالها پیش یا در زندان بوده و یا عزیزانشان توسط اسدالله لاجوردی اعدام شده بود | از طرف دیگر نیز موج عظیمی از خوشحالی و جشن ایرانیانی را که سالها پیش یا در زندان بوده و یا عزیزانشان توسط اسدالله لاجوردی اعدام شده بود ؛ در بر میگیرد . از علی اکبر اکبری به عنوان قهرمان ملی یاد میشود زیرا کسی را کشته که از کشته بسیاری از جوانان ایران پشته ها ساخته بود. | ||
== '''منابع'''[ویرایش | ویرایش مبدأ] == | == '''منابع'''[ویرایش | ویرایش مبدأ] == | ||
<references /> | <references /> |
ویرایش