کاربر:Khosro/صفحه تمرین اسماعیل خویی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
(صفحه‌ای تازه حاوی «'''اسماعیل ‌خویی''' ‌، (زاده‌ی ۹ تیرماه ۱۳۱۷‌، مشهـد – درگذشته ۴ خردادماه ۱۴...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۱۵ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
'''اسماعیل ‌خویی''' ‌، (زاده‌ی ۹ تیرماه ۱۳۱۷‌، مشهـد – درگذشته ۴ خردادماه ۱۴۰۰، لندن) شاعر، فیلسوف، نویسنده و مترجم ایرانی بود. وی پس‌ از فارغ‌التحصیل شدن از دانش‌سرای‌عالی تهران، به انگلستان رفت‌ و در دانشگاه لندن در رشته‌ی فلسفـه‌ موفق به اخذ دکترا شد. اسماعیل خویی پس‌از بازگشت از انگلیس‌ و تا پیش از این‌که از سوی ساواک شاه ممنوع‌التدریس‌ شود‌، در دانشگاه تربیت معلم تهران به تدریس پرداخت‌. دکتر اسماعیل خویی از بنیان‌گذاران کانون نویسندگان ایران است؛ و دو دوره نیز عضو هیأت دبیران این کانون بوده است . وی که از همان آغازِ در کنار دیگر آزاداندیشان هم‌رزم خویش، در مرکز ِجنبش  روشنفکری ایران قرار داشت. اسماعیل خویی پس از اعدام رفیق و هم‌سنگرش، زنده یاد '''[[سعید سلطان‌پور]]''' در سال ۱۳۶۰، که توسط نظام جمهوری اسلامی تیرباران شد، به ناچار رو به زندگی مخفی آورد؛ و پس از سه سال، یعنی در سال ۱۳۶۳، راهی تبعید شد؛ و در لندن زندگی کرد. اسماعیل خویی پیش از '''[[انقلاب ضد سلطنتی|انقلاب ضدسلطنتی]]''' رابطه‌ی بسیار نزدیکی با برخی از رهبران برجسته‌ی [[سازمان چریک‌های فدایی خلق ایران|'''سازمان چریک‌های فدایی خلق ایران''']]، مانند''': [[مسعود احمدزاده]]''' و '''[[امیرپرویز پویان]]''' داشت. دکتر اسماعیل خویی منتقد و مخالف نظام جمهوری اسلامی بود؛ و به همین خاطر آثار او توسط حکومت اسلامی ایران از کتاب‌خانه‌های ایران جمع‌آوری و نشر آن ممنوع شد. وی مدافع مبارزه‌ی مسلحانه علیه نظام جمهوری اسلامی بود. اشعار اسماعیل خویی تا کنون به زبان‌های مختلف دنیا ازجمله انگلیسی‌، فرانسه، روسی‌، آلمانی، اکراینی، هندی و... ترجمه شده‌اند. اسماعیل خویی از نسل شاعران متعهد معاصر ایران است که علیه سرکوب‌های اجتماعی و سیاسی  شعر سرود و با هنرش برای آزادی اندیشه و رهایی ادبیات از استبداد مبارزه کرد. دکتر اسماعیل خویی سرانجام در ۴ خردادماه ۱۴۰۰، در سن ۸۳ سالگی به علت ابتلا به بیماری ذات‌الریه، نارسایی قلب و کلیه در لندن درگذشت.
{{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده
| نام                    =اسماعیل خویی
| تصویر                  =اسماخو3.JPG
| توضیح تصویر            =
| نام اصلی              =
| زمینه فعالیت          =شعر و ادبیات، نویسندگی و مترجم
| ملیت                  =ایرانی
| تاریخ تولد            =۹ تیرماه ۱۳۱۷
| محل تولد                =مشهد
| والدین                =
| تاریخ مرگ              =۴ خرداد ۱۴۰۰
| محل مرگ                =لندن
| علت مرگ                =بیماری ذات‌الریه
| محل زندگی              =مشهد، تهران، لندن
| مختصات محل زندگی        =
| مدفن                  =لندن
|مذهب                  =
|در زمان حکومت          =
|اتفاقات مهم            =
| نام دیگر              =
|لقب                    =
|بنیانگذار              =از بنیانگذاران کانون نویسندگان ایران
| پیشه                  =
| سال‌های نویسندگی        =
|سبک نوشتاری            =غزل و شعر نو
|کتاب‌ها                =مجموعه اشعار: بی تاب، ما بودگان، از صدای سخن عشق و…
|مقاله‌ها                =
|نمایشنامه‌ها            =
|فیلم‌نامه‌ها              =
|دیوان اشعار            =
|تخلص                    =
|فیلم ساخته بر اساس اثر=
| همسر                    =فرانکا گالیو، رکسانا صبا
| شریک زندگی            =
| فرزندان                =آتوسا، هومن، سبا و سُرایه
|تحصیلات                  =دکترای فلسفه
|دانشگاه                =دانشگاه لندن
|حوزه                  =
|شاگرد                  =
|استاد                  =
|علت شهرت              =
| تأثیرگذاشته بر        =
| تأثیرپذیرفته از        =
| وب‌گاه                  =
|گفتاورد                =
|امضا                  =
}}
'''اسماعیل خویی'''، (زاده‌ی ۹ تیرماه ۱۳۱۷، مشهد – درگذشته ۴ خردادماه ۱۴۰۰، لندن) شاعر، فیلسوف، نویسنده و مترجم ایرانی بود. وی پس از فارغ‌التحصیل شدن از دانش‌سرای‌عالی تهران، به انگلستان رفت و در دانشگاه لندن در رشته‌ی فلسفه موفق به اخذ دکترا شد. اسماعیل خویی پس‌از بازگشت از انگلیس و تا پیش از این‌که از سوی ساواک شاه ممنوع‌التدریس شود، در دانشگاه تربیت معلم تهران به تدریس پرداخت. دکتر اسماعیل خویی از بنیان‌گذاران کانون نویسندگان ایران است؛ و دو دوره نیز عضو هیئت دبیران این کانون بوده است. وی که از همان آغازِ در کنار دیگر آزاداندیشان هم‌رزم خویش، در مرکز ِجنبش  روشنفکری ایران قرار داشت. اسماعیل خویی پس از اعدام رفیق و هم‌سنگرش، زنده یاد '''[[سعید سلطان‌پور]]''' در سال ۱۳۶۰، که توسط نظام جمهوری اسلامی تیرباران شد، به ناچار رو به زندگی مخفی آورد؛ و پس از سه سال، یعنی در سال ۱۳۶۳، راهی تبعید شد؛ و در لندن زندگی کرد. اسماعیل خویی پیش از '''[[انقلاب ضد سلطنتی|انقلاب ضدسلطنتی]]''' رابطه‌ی بسیار نزدیکی با برخی از رهبران برجسته‌ی '''[[سازمان چریک‌های فدایی خلق ایران]]'''، مانند''': [[مسعود احمدزاده]]''' و '''[[امیرپرویز پویان]]''' داشت. دکتر اسماعیل خویی منتقد و مخالف نظام جمهوری اسلامی بود؛ و به همین خاطر آثار او توسط حکومت اسلامی ایران از کتاب‌خانه‌های ایران جمع‌آوری و نشر آن ممنوع شد. وی مدافع [[مبارزه مسلحانه|'''مبارزه‌ی مسلحانه''']] علیه نظام جمهوری اسلامی بود. اشعار اسماعیل خویی تا کنون به زبان‌های مختلف دنیا ازجمله انگلیسی، فرانسه، روسی، آلمانی، اکراینی، هندی و… ترجمه شده‌اند. اسماعیل خویی از نسل شاعران متعهد معاصر ایران است که علیه سرکوب‌های اجتماعی و سیاسی شعر سرود و با هنرش برای آزادی اندیشه و رهایی ادبیات از استبداد مبارزه کرد. دکتر اسماعیل خویی سرانجام در ۴ خردادماه ۱۴۰۰، در سن ۸۳ سالگی به علت ابتلا به بیماری ذات‌الریه، نارسایی قلب و کلیه در لندن درگذشت.


== تحصیلات ==
== تحصیلات ==
دکتر اسماعیل خویی تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در مشهـد گذراند؛‌ و درسال ۱۳۳۶، برای ادامـه‌ی تحصیل به تهران رفت‌. وی پس‌ از فارغ‌التحصیل شدن از دانش‌سرای‌عالی تهران، به انگلستان رفت‌ و در دانشگاه لندن در رشته‌ی فلسفـه‌ موفق به اخذ دکترا شد. اسماعیل خویی پس‌از بازگشت از انگلیس‌ مقیم  تهران‌ شد؛ و تا پیش از این‌که از سوی ساواک شاه ممنوع‌التدریس‌ شود‌، در دانشگاه تربیت معلم به تدریس پرداخت‌. '''«سایت مردان پارس»«مجله اینترنتی حرف تازه»«مجله اینترنتی مطلب‌نیو»'''
[[پرونده:اسماخو05.JPG|بندانگشتی|200x200پیکسل|اسماعیل خویی]]
دکتر اسماعیل خویی تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در مشهد گذراند؛ و درسال ۱۳۳۶، برای ادامه‌ی تحصیل به تهران رفت. وی پس از فارغ‌التحصیل شدن از دانش‌سرای‌عالی تهران، به انگلستان رفت و در دانشگاه لندن در رشته‌ی فلسفه موفق به اخذ دکترا شد. اسماعیل خویی پس‌از بازگشت از انگلیس مقیم تهران شد؛ و تا پیش از این‌که از سوی [[ساواک|'''ساواک''']] شاه ممنوع‌التدریس شود، در دانشگاه تربیت معلم به تدریس پرداخت.<ref>[https://harfetaze.com/165239/%D8%A8%DB%8C%D9%88%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%81%DB%8C-%D8%A7%D8%B3%D9%85%D8%A7%D8%B9%DB%8C%D9%84-%D8%AE%D9%88%DB%8C%DB%8C-%D8%B4%D8%A7%D8%B9%D8%B1/ بیوگرافی اسماعیل خویی - مجله اینترنتی حرف تازه]</ref><ref name=":2" />


=== '''علاقه به شعر و شاعری''' ===
=== علاقه به شعر و شاعری ===
اسماعیل خویی در باره‌ی خاطره‌ای علاقه‌مندی‌اش به شعر و شاعری می‌گوید که وقتی در دوران دبیرستان بودم، روزی پدربزرگ مادری‌ام که درویش‌مسلک هم بود، به من گفت که شنیده‌ام شعر می‌گویی؛ و من هم گفتم چیزهایی را برای خود یادداشت می‌کنم. پدربزرگم برگی از مجله‌ای را که شعری عاشقانه از من در آن چاپ شده بود، از زیر تشک بیرون آورد و به او به من نشان داد. همان زمان شعر عاشقانه‌ای به نام '' آفتاب شرق'' را سروده بودم؛ و در یکی از نشریات مشهد منتشر شده بود. پدربزرگم گفت که تو اصلاً از عشق چیزی می‌دانی؟... و پرسید که مولانا را می‌شناسی؟ و چیزی از مثنوی معنوی خوانده‌ای؟ که من هم درجواب گفتم خیر. از آن پس قرار گذاشتیم که با هم مثنوی بخوانیم. به‌راستی یکی از نیک‌بختی‌های زندگی من بود که در آن سال و در آن سن، پدر بزرگی داشتم که به من مثنوی آموخت. '''«سایت توانا»'''
اسماعیل خویی درباره‌ی خاطره‌ای علاقه‌مندی‌اش به شعر و شاعری می‌گوید که وقتی در دوران دبیرستان بودم، روزی پدربزرگ مادری‌ام که درویش‌مسلک هم بود، به من گفت که شنیده‌ام شعر می‌گویی؛ و من هم گفتم چیزهایی را برای خود یادداشت می‌کنم. پدربزرگم برگی از مجله‌ای را که شعری عاشقانه از من در آن چاپ شده بود، از زیر تشک بیرون آورد و به او به من نشان داد. همان زمان شعر عاشقانه‌ای به نام '' آفتاب شرق'' را سروده بودم؛ و در یکی از نشریات مشهد منتشر شده بود. پدربزرگم گفت که تو اصلاً از عشق چیزی می‌دانی؟... و پرسید که مولانا را می‌شناسی؟ و چیزی از مثنوی معنوی خوانده‌ای؟ که من هم درجواب گفتم خیر. از آن پس قرار گذاشتیم که با هم مثنوی بخوانیم. به‌راستی یکی از نیک‌بختی‌های زندگی من بود که در آن سال و در آن سن، پدر بزرگی داشتم که به من مثنوی آموخت.<ref name=":0">[https://tavaana.org/fa/Esmaeil_Khoei اسماعیل خویی، شاعر بی در کجا ـ سایت توانا]</ref>


== انتشار نخستین اثر ==
== انتشار نخستین اثر ==
اسماعیل خویی نخستین مجموعه‌ی اشعارش به ''نام بی‌تاب'' را در سال ۱۳۳۵، در مشهد منتشر کرد. او در این باره می‌گوید:<blockquote>«پس از آمدن به تهران، تحت تاثیر کتاب ''زمستان'' [[مهدی اخوان ثالث|'''مهدی اخوان ثالث''']] که آن‌روزها تازه منتشر شده بود، قرار گرفتم... کتاب زمستان، بیدارم کرد؛ و کلید آشنایی من با شعر نو بود. من با کتاب زمستان از خواب هزار‌و‌ صد ساله‌ شعر سنتی بیدار شدم و پس از اخوان بود که نخست و بیش از پیش از همه با '''[[احمد شاملو]]''' آشنا شدم و بعد به تدریج با شاعران دیگر. نیما یوشیج واپسین شاعری بود از نوسرایان که در آن زمان با آن آشنا شدم.» '''«سایت توانا»'''</blockquote>
اسماعیل خویی نخستین مجموعه‌ی اشعارش به ''نام بی‌تاب'' را در سال ۱۳۳۵، در مشهد منتشر کرد. او در این باره می‌گوید:<blockquote>«پس از آمدن به تهران، تحت تأثیر کتاب ''زمستان'' '''[[مهدی اخوان ثالث]]''' که آن‌روزها تازه منتشر شده بود، قرار گرفتم… کتاب زمستان، بیدارم کرد؛ و کلید آشنایی من با شعر نو بود. من با کتاب زمستان از خواب هزارو صد ساله شعر سنتی بیدار شدم و پس از اخوان بود که نخست و بیش از پیش از همه با '''[[احمد شاملو]]''' آشنا شدم و بعد به تدریج با شاعران دیگر. نیما یوشیج واپسین شاعری بود از نوسرایان که در آن زمان با آن آشنا شدم.»<ref name=":0" /> </blockquote>


== بنیانگذاری کانون نویسندگان ==
== بنیانگذاری کانون نویسندگان ==
دکتر اسماعیل خویی از بنیان‌گذاران کانون نویسندگان ایران است؛ و دو دوره نیز عضو هیأت دبیران این کانون بوده است . وی که از همان آغازِ در کنار دیگر آزاداندیشان هم‌رزم خویش، در مرکز ِجنبش  روشنفکری ایران قرار داشت. اسماعیل خویی پس از اعدام رفیق و هم‌سنگرش، زنده یاد [[سعید سلطان‌پور]] در سال ۱۳۶۰، که توسط نظام جمهوری اسلامی تیرباران شد، به ناچار رو به زندگی مخفی آورد؛ و پس از سه سال، یعنی در سال ۱۳۶۳، راهی تبعید شد؛ و در لندن زندگی کرد. '''«سایت مردان پارس»'''
[[پرونده:اسماخو4.JPG|بندانگشتی|219x219پیکسل]]
دکتر اسماعیل خویی از بنیان‌گذاران کانون نویسندگان ایران است؛ و دو دوره نیز عضو هیئت دبیران این کانون بوده است. وی که از همان آغازِ در کنار دیگر آزاداندیشان هم‌رزم خویش، در مرکز ِجنبش  روشنفکری ایران قرار داشت. اسماعیل خویی پس از اعدام رفیق و هم‌سنگرش، زنده یاد [[سعید سلطان‌پور]] در سال ۱۳۶۰، که توسط نظام جمهوری اسلامی تیرباران شد، به ناچار رو به زندگی مخفی آورد؛ و پس از سه سال، یعنی در سال ۱۳۶۳، راهی تبعید شد؛ و در لندن زندگی کرد.<ref name=":2">[https://persian-man.ir/senior/poets/%D8%A7%D8%B3%D9%85%D8%A7%D8%B9%D9%8A%D9%84-%D8%AE%D9%88%D9%8A%DB%8C%E2%80%8C/ زندگینامه اسماعیل خویی ـ سایت مردان پارس]</ref>


کانون نویسندگان ایران، نهادی برای همبستگی نویسندگان و روشنفکران ایرانی در برابر سانسور و پاسداشت آزادی بیان تشکیل شد. اسماعیل خویی در مجمع مؤسسان کانون نویسندگان ایران به عنوان عضوی از اولیت هیأت دبیران این مجموعه انتخاب شد. علاوه بر اسماعیل خویی شاعران و نویسندگان دیگری از جمله '''[[سیمین دانشور]]'''، نادر نادرپور، '''[[سیاوش کسرایی]]'''، محمود اعتماد‌زاده و داریوش آشوری نیز به عنوان اعضاء اصلی و '''[[غلامحسین ساعدی]]''' و بهرام بیضایی هم به عنوان عضو جایگزین انتخاب شدند. '''«سایت اینداپند»'''
کانون نویسندگان ایران، نهادی برای همبستگی نویسندگان و روشنفکران ایرانی در برابر سانسور و پاسداشت آزادی بیان تشکیل شد. اسماعیل خویی در مجمع مؤسسان کانون نویسندگان ایران به عنوان عضوی از اولیت هیئت دبیران این مجموعه انتخاب شد. علاوه بر اسماعیل خویی شاعران و نویسندگان دیگری از جمله '''[[سیمین دانشور]]'''، نادر نادرپور، '''[[سیاوش کسرایی]]'''، محمود اعتمادزاده و داریوش آشوری نیز به عنوان اعضاء اصلی و '''[[غلامحسین ساعدی]]''' و بهرام بیضایی هم به عنوان عضو جایگزین انتخاب شدند.<ref>[https://www.independentpersian.com/node/149251/%D9%81%D8%B1%D9%87%D9%86%DA%AF-%D9%88-%D9%87%D9%86%D8%B1/%D8%A7%D8%B3%D9%85%D8%A7%D8%B9%DB%8C%D9%84-%D8%AE%D9%88%DB%8C%DB%8C%D8%8C-%D8%B4%D8%A7%D8%B9%D8%B1-%D9%88-%D9%86%D9%88%DB%8C%D8%B3%D9%86%D8%AF%D9%87-%D اسماعی خویی، شاعر و نویسنده ایرانی درگذشت ـ سایت اینداپند]</ref>
[[پرونده:کانون....jpg|بندانگشتی|276x276پیکسل|احمد شاملو، غلامحسین ساعدی، باقر پرهام، محسن یلفانی و اسماعیل خویی اعضای هیات دبیران کانون در جلسۀ کانون نویسندگان ایران]]
اسماعیل خویی هم‌چنین از بنیانگذاران کانون نویسندگان ایران در تبعید و از پایه‌گذاران انجمن قلم در تبعید است. وی هم‌راه با [[احمد شاملو]] به عنوان مهم‌ترین نمایندگان شعر فارسی با  ''زیگفرید اونزلد'' که به دعوت انستیتو گوته به ایران آمده بود، ملاقات کرد.<ref name=":1">[http://www.shereiran.ir/site/page/56?userid=959&articleid=1513 اسماعیل خویی ـ سایت شعر ایران]</ref>


اسماعیل خویی هم‌چنین از بنیانگذاران کانون نویسندگان ایران در تبعید و از پایه‌گذاران انجمن قلم در تبعید است. وی هم‌راه با [[احمد شاملو]] به عنوان مهم‌ترین نمایندگان شعر فارسی با  ''زیگفرید اونزلد'' که به دعوت انستیتو گوته به ایران آمده بود، ملاقات کرد. '''«سایت شعر ایران»'''
اسماعیل خویی پیش از [[انقلاب ضد سلطنتی|انقلاب ضدسلطنتی]] به سازمان چریک‌های فدایی خلق ایران نزدیک شد؛ و رابطه‌ی بسیار نزدیکی با برخی از رهبران برجسته‌ی این سازمان مانند''':''' [[مسعود احمدزاده]] و [[امیرپرویز پویان]]، و هم‌چنین نمایشنامه‌نویس و شاعر معروف'''،''' [[سعید سلطان‌پور|سعید سلطانپور]] داشت.<ref>[https://per.euronews.com/2021/05/25/iranian-poet-esmail-khooee-passed-away-at-83 اسماعیل خویی، چهره ماندگار شعر و ادبیات فارسی ـ یورونیوز]</ref>
 
اسماعیل خویی پیش از [[انقلاب ضد سلطنتی|انقلاب ضدسلطنتی]] به سازمان چریک‌های فدایی خلق ایران نزدیک شد؛ و رابطه‌ی بسیار نزدیکی با برخی از رهبران برجسته‌ی این سازمان مانند''':''' [[مسعود احمدزاده]] و [[امیرپرویز پویان]]، و هم‌چنین نمایشنامه‌نویس و شاعر معروف'''،''' [[سعید سلطان‌پور|سعید سلطانپور]] داشت'''«سایت یورونیوز»«بی‌بی‌سی فارسی»'''


== همسر و فرزندان ==
== همسر و فرزندان ==
اسماعیل خویی دو بار ازدواج کرد که هر دو بار از همسر خود جدا شد. نخستین بار با یک خانم ایتالیایی به نام ''فرانکا گالیو'' ازدواج کرد؛ و از او دو فرزند به نام‌های آتوسا و هومن داشت. پس از آن با رکسانا صبا، دختر موسیقی‌دان مشهور، ابوالحسن صبا ازدواج کرد که نتیجه‌ی این ازدواج نیز دو دختر بنام‌های سبا و سُرایه بود. '''«سایت نم‌نمک»«سایت شعر ایران»'''
اسماعیل خویی دو بار ازدواج کرد که هر دو بار از همسر خود جدا شد. نخستین بار با یک خانم ایتالیایی به نام ''فرانکا گالیو'' ازدواج کرد؛ و از او دو فرزند به نام‌های آتوسا و هومن داشت. پس از آن با رکسانا صبا، دختر موسیقی‌دان مشهور، [[ابوالحسن صبا|'''ابوالحسن صبا''']] ازدواج کرد که نتیجه‌ی این ازدواج نیز دو دختر بنام‌های سبا و سُرایه بود.<ref>[https://namnamak.com/%D9%81%D8%B1%D9%87%D9%86%DA%AF-%D9%88-%D9%87%D9%86%D8%B1/%D8%A8%DB%8C%D9%88%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%81%DB%8C-%D9%87%D9%86%D8%B1%D9%85%D9%86%D8%AF%D8%A7%D9%86/%D8%A8%DB%8C%D9%88%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%81%DB%8C-%D8%A7%D8%B3%D9%85%D8%A7%D8%B9 بیوگرافی اسماعیل خویی شاعر و همسرش ـ سایت نم‌نمک]</ref><ref name=":1" />


== فعالیت در تبعید ==
== فعالیت در تبعید ==
اسماعیل خویی شاعری است که به هرجا رفته باشد، شعر آن‌جاست. وی یکی از معدود نمادها و نمودهایی است که ادبیات ایرانی در خارج از کشور را در سال‌های سردِ غربت ایرانیان مهاجر و پناهنده، زنده نگه داشته‌است. اسماعیل خویی در خارج از ایران و در تبعید، یکی از فعالان راهِ آزادی بیان و عقیده بوده است . وی یکی از نخستین کسانی بود که در راستای اعتقاد راستین خود، به فـتوای روح‌الله '''خمینی''' مبنی بر به قتل رساندن سلمان رشدی را آشکارا محکوم کرد؛ و به همین خاطر آخوندهای حکومتی که از او هیچ دل خوشی نداشتند، آثار او را از کتاب‌خانه‌های ایران جمع‌آوری کردند؛ و رسماً وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی به همه‌ی ناشرهای ایرانی دستور داد تا از نشر کتاب‌های او بپرهیزند. اما صدای رسای اسماعیل خویی از هر طریقی به گوش ایرانیان می‌رسید. '''«سایت ویستا»'''
اسماعیل خویی شاعری است که به هرجا رفته باشد، شعر آن‌جاست. وی یکی از معدود نمادها و نمودهایی است که ادبیات ایرانی در خارج از کشور را در سال‌های سردِ غربت ایرانیان مهاجر و پناهنده، زنده نگه داشته‌است. اسماعیل خویی در خارج از ایران و در تبعید، یکی از فعالان راهِ آزادی بیان و عقیده بوده است. وی یکی از نخستین کسانی بود که در راستای اعتقاد راستین خود، به فتوای '''[[روح‌الله خمینی]]''' مبنی بر به قتل رساندن سلمان رشدی را آشکارا محکوم کرد؛ و به همین خاطر آخوندهای حکومتی که از او هیچ دل خوشی نداشتند، آثار او را از کتاب‌خانه‌های ایران جمع‌آوری کردند؛ و رسماً [[وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی|'''وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی''']] به همه‌ی ناشرهای ایرانی دستور داد تا از نشر کتاب‌های او بپرهیزند. اما صدای رسای اسماعیل خویی از هر طریقی به گوش ایرانیان می‌رسید.<ref name=":3">[https://vista.ir/m/a/8x8v3 اسماعیل خویی و گلچین اشعار او ـ سایت ویستا]</ref>


=== '''بی در کجا''' ===
=== بی در کجا ===
اسماعیل خویی در انتهای بیشتر اشعارش که در تبعید و خارج از کشور سروده است، نوشته است ''بی در کجا'' که منظورش همان لندن است. وی از غربت به  ''بی در کجا'' یاد می‌کند. '''«سایت توانا»'''
[[پرونده:اسماخو04.JPG|بندانگشتی|190x190پیکسل|اسماعیل خویی در تبعید]]
اسماعیل خویی در انتهای بیشتر اشعارش که در تبعید و خارج از کشور سروده است، نوشته است ''بی در کجا'' که منظورش همان لندن است. وی از غربت به  ''بی در کجا'' یاد می‌کند.<ref name=":0" />


اسماعیل خویی در طول دوران فعالیت‌های ادبی خود، اشعار زیبای زیادی سروده است. وی به عنوان یکی از مهمترین نمایندگان شعر فارسی در در دهه ۱۳۶۰، بود. اشعار اسماعیل خویی در کشورها و شهرهای مختلفی نظیر: آمریکا، کانادا، انگلستان، سوئد، آلمان و کراواسی به چاپ رسیده‌اند. '''«مجله اینترنتی مطلب‌نیو»'''
اسماعیل خویی در طول دوران فعالیت‌های ادبی خود، اشعار زیبای زیادی سروده است. وی به عنوان یکی از مهمترین نمایندگان شعر فارسی در در دهه ۱۳۶۰، بود. اشعار اسماعیل خویی در کشورها و شهرهای مختلفی نظیر: آمریکا، کانادا، انگلستان، سوئد، آلمان و کراواسی به چاپ رسیده‌اند.<ref>[https://matlabnew.ir/%D8%A8%DB%8C%D9%88%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%81%DB%8C-%D9%88-%D8%B9%D9%84%D8%AA-%D8%AF%D8%B1%DA%AF%D8%B0%D8%B4%D8%AA-%D8%A7%D8%B3%D9%85%D8%A7%D8%B9%DB%8C%D9%84-%D8%AE%D9%88%DB%8C%DB%8C/ بیوگرافی و علت درگذشت اسماعیل خویی ـ مجله اینترنتی مطلب‌نیوز]</ref>


=== '''جایزه‌ی ادبی فریدریش روکرت''' ===
=== جایزه‌ی ادبی فریدریش روکرت ===
اسماعیل خویی در سال ۲۰۱۰ (۱۳۸۹) موفق به دریافت جایزه‌ی ادبی ''فریدریش روکرت'' شد. جایزه ادبی شهر کوبورگ، که هر دو سال یک بار به نویسنده و ادیبی از خاورمیانه و خاور نزدیک تعلق می‌گیرد. '''«بی‌بی‌سی فارسی»'''
اسماعیل خویی در سال ۲۰۱۰ (۱۳۸۹) موفق به دریافت جایزه‌ی ادبی ''فریدریش روکرت'' شد. جایزه ادبی شهر کوبورگ، که هر دو سال یک بار به نویسنده و ادیبی از خاورمیانه و خاور نزدیک تعلق می‌گیرد که این برای نخستین بار است که به یک ایرانی تعلق گرفته است.<ref name=":4">[https://www.bbc.com/persian/iran-57237855 اسماعیل خویی شاعر و نویسنده ایرانی ـ سایت بی‌بی‌سی فارسی]</ref>


=== '''دفاع از''' [[مبارزه مسلحانه]] ===
=== '''دفاع از''' [[مبارزه مسلحانه]] ===
اسماعیل خویی که از مخالفان نظام جمهوری اسلامی، معتقد به شیوه '''[[مبارزه مسلحانه]]''' است، در بحث تکامل یا انقلاب می‌گوید:<blockquote>«تکامل یا انقلاب، اگر قرار باشد ما از راه تکامل از شرّ جمهوری اسلامی آزاد شویم یک پانصد سالی طول دارد؛ و راهش هم آموزش و پرورش است. ولی اگر قرار باشد با شیوه‌های انقلابی با آن روبه‌رو شویم طبعاً باز جوانان ما باید همان شیوه‌های مبارزه مسلحانه را پیش ببرند... من گمان می‌کنم در زمان شاه این شیوه مبارزه نابهنگام به کار بسته شد ولی اگر از من بپرسید، هم‌اکنون به هنگام‌تر است.» '''«رادیو فردا»'''</blockquote>
اسماعیل خویی که از مخالفان نظام جمهوری اسلامی، معتقد به شیوه '''[[مبارزه مسلحانه]]''' است، در بحث تکامل یا انقلاب می‌گوید:<blockquote>«[[تکامل|'''تکامل''']] یا انقلاب، اگر قرار باشد ما از راه تکامل از شرّ جمهوری اسلامی آزاد شویم یک پانصد سالی طول دارد؛ و راهش هم آموزش و پرورش است؛ ولی اگر قرار باشد با شیوه‌های انقلابی با آن روبه‌رو شویم طبعاً باز جوانان ما باید همان شیوه‌های [[مبارزه مسلحانه|مبارزه مسلحانه]] را پیش ببرند… من گمان می‌کنم در زمان شاه این شیوه مبارزه نابهنگام به کار بسته شد ولی اگر از من بپرسید، هم‌اکنون به هنگام‌تر است.»<ref>[https://www.radiofarda.com/a/f7-mizban-e1-esmaeil-khoei/27900671.html اسماعیل خویی... ـ رادیو فردا]</ref> </blockquote>


== ترجمه اشعار به زبان‌های مختلف ==
== ترجمه اشعار به زبان‌های مختلف ==
کارنامه‌ی پنجاه‌ساله‌ی اسماعیل خویی در زمینه‌ی شعر، در تاریخ ادبیات امروز پارسی به  او جایگاهی ویژه و ارزشمندی داده است.
کارنامه‌ی پنجاه‌ساله‌ی اسماعیل خویی در زمینه‌ی شعر، در تاریخ ادبیات امروز پارسی به  او جایگاهی ویژه و ارزشمندی داده است.  


اشعار اسماعیل خویی تا کنون به زبان‌های مختلف دنیا ازجمله انگلیسی‌، فرانسه، روسی‌، آلمانی، اکراینی، هندی و... ترجمه شده‌اند.  
اشعار اسماعیل خویی تا کنون به زبان‌های مختلف دنیا ازجمله انگلیسی، فرانسه، روسی، آلمانی، اکراینی، هندی و… ترجمه شده‌اند.  


وی به زبان انگلیسی تسلط داشت؛ و به این زبان نیز اشعار زیادی سروده است. نخستین  مجموعه‌ی اشعار انگلیسی او با نام
وی به زبان انگلیسی تسلط داشت؛ و به این زبان نیز اشعار زیادی سروده است. نخستین  مجموعه‌ی اشعار انگلیسی او با نام


Voice of Exile است. '''«سایت مردان پارس»«سایت شیانیوز»'''
Voice of Exile است.<ref>[https://shayanews.com/%D8%A8%D8%AE%D8%B4-%D8%AA%D8%A7%D8%B2%D9%87-%D8%AA%D8%B1%DB%8C%D9%86-%D8%B9%D9%86%D8%A7%D9%88%DB%8C%D9%86-24/88887-%D8%B9%D9%84%D8%AA-%D8%AF%D8%B1%DA%AF%D8%B0%D8%B4%D8%AA-%D8%AF%DA%A9%D8%AA%D8%B1-%D8%A7%D8%B3%D9%85%D8%A7%D8%B9%DB%8C% علت درگذشت اسماعیل خویی چه بود؟ و بیوگرافی ـ سایت شیانیوز]</ref>


== سبک شعری ==
== سبک شعری ==
‌شعر اسماعیل خویی قالب، سبک و نفوذ ویژه‌ی خود را دارد. شعرِ وی آن‌جا که اعماقِ جهانِ درون و انسانِ خویش‌ را کاوش می‌کند، نو و زنده ‌و امروزی است. اشعار او در ‌این جایگاه، هم نیمایی و هم مابعد نیمایی است؛ همان‌گونه که هم کلاسیک و هم مدرن است. '''«سایت ویستا»'''
[[پرونده:اسماخو06.JPG|بندانگشتی|190x190پیکسل]]
شعر اسماعیل خویی قالب، سبک و نفوذ ویژه‌ی خود را دارد. شعرِ وی آن‌جا که اعماقِ جهانِ درون و انسانِ خویش را کاوش می‌کند، نو و زنده و امروزی است. اشعار او در این جایگاه، هم نیمایی و هم مابعد نیمایی است؛ همان‌گونه که هم کلاسیک و هم مدرن است.<ref name=":3" />


اسماعیل خویی از معدود شاعران ماست که  از شعر تعریف روشنی دارد،  وی در تعریف شعر می‌گوید: <blockquote>«شعر همانا گره‌خوردگی‌ عاطفی‌ اندیشه و خیال است در زبانی فشرده و آهنگین»</blockquote>اسماعیل خویی درباره دسته‌بندی شاعرها می‌گوید:<blockquote>«شاعر ها را می‌توان در سه گروه دسته بندی کرد؛</blockquote><blockquote>گروه نخست: آن‌هایی که شاعر به دنیا می‌آیند، سپس با خون ِدل خوردن و آموختن و تلاش کردن شاعرتر می‌شوند.</blockquote><blockquote>گروه دوم: شاعرهایی که شاعر به دنیا آمده‌اند اما با درجا زدن ِ خود، شاعر نشده‌اند.</blockquote><blockquote>گروه آخر: آن‌هایی که با دانستن قواعد شعری، شعر می‌سرایند و به خاطر نداشتن بینش شاعرانه شعرشان مثل انار سرمازده می‌ماند.» '''«سایت مردان پارس»'''</blockquote>
اسماعیل خویی از معدود شاعران ماست که  از شعر تعریف روشنی دارد،  وی در تعریف شعر می‌گوید: <blockquote>«شعر همانا گره‌خوردگی عاطفی اندیشه و خیال است در زبانی فشرده و آهنگین»</blockquote>اسماعیل خویی درباره دسته‌بندی شاعرها می‌گوید:<blockquote>«شاعر ها را می‌توان در سه گروه دسته‌بندی کرد؛</blockquote><blockquote>گروه نخست: آن‌هایی که شاعر به دنیا می‌آیند، سپس با خون ِدل خوردن و آموختن و تلاش کردن شاعرتر می‌شوند.</blockquote><blockquote>گروه دوم: شاعرهایی که شاعر به دنیا آمده‌اند اما با درجا زدن ِ خود، شاعر نشده‌اند.</blockquote><blockquote>گروه آخر: آن‌هایی که با دانستن قواعد شعری، شعر می‌سرایند و به خاطر نداشتن بینش شاعرانه شعرشان مثل انار سرمازده می‌ماند.»<ref name=":2" /> </blockquote>
[[پرونده:اسماخو03.JPG|بندانگشتی|220x220پیکسل|اسماعیل خویی به‌همراه محمدرضا شجریان]]


=== '''محتوای اشعار''' ===
=== محتوای اشعار ===
اشعار اسماعیل خویی در زبان یک انقلابی مخالف و ناراضی از بی‌عدالتی به شکل تعهد اجتماعی جاری می‌شود؛ و غزل‌های انتقادی او با اندیشه‌های فلسفی روزگارش در هم می‌آمیزد. استاد اسماعیل خویی از چیزهای روزمره، زبان تصویری بسیار ظریفی را به‌کار می‌گیرد که غیرمنتظره‌ترین استعاره‌ها را در اشعار خود جای داده‌است.
اشعار اسماعیل خویی در زبان یک انقلابی مخالف و ناراضی از بی‌عدالتی به شکل تعهد اجتماعی جاری می‌شود؛ و غزل‌های انتقادی او با اندیشه‌های فلسفی روزگارش در هم می‌آمیزد. استاد اسماعیل خویی از چیزهای روزمره، زبان تصویری بسیار ظریفی را به‌کار می‌گیرد که غیرمنتظره‌ترین استعاره‌ها را در اشعار خود جای داده‌است.


اسماعیل خویی در دوران نظام شاهنشاهی، در شعرهایش برای دور زدن سانسور، زبان سمبولیک ویژه‌ای انتخاب کرده بود. او با اقتباس و برگرفتن تصاویر شاعران کلاسیک فارسی، محتوایی جدید خلق می‌کرد. در واقع اسماعیل خویی از نسل شاعران متعهد معاصر ایران است که علیه سرکوب‌های اجتماعی و سیاسی  شعر سرود و با هنرش برای آزادی اندیشه و رهایی ادبیات از استبداد مبارزه کرد. '''«سایت اکولالیا»'''
اسماعیل خویی در دوران نظام شاهنشاهی، در شعرهایش برای دور زدن سانسور، زبان سمبولیک ویژه‌ای انتخاب کرده بود. او با اقتباس و برگرفتن تصاویر شاعران کلاسیک فارسی، محتوایی جدید خلق می‌کرد. در واقع اسماعیل خویی از نسل شاعران متعهد معاصر ایران است که علیه سرکوب‌های اجتماعی و سیاسی شعر سرود و با هنرش برای آزادی اندیشه و رهایی ادبیات از استبداد مبارزه کرد.<ref>[https://echolalia.ir/%d8%a7%d8%b3%d9%85%d8%a7%d8%b9%db%8c%d9%84-%d8%ae%d9%88%db%8c%db%8c%d8%9b-%d8%b4%d8%b1%d8%ad-%d8%b2%d9%86%d8%af%da%af%db%8c-%d9%88-%d8%a2%d8%ab%d8%a7%d8%b1%d8%b4/#more-11014 اسماعیل خویی؛ شرح زندگی و آثارش ـ سایت اکولالیا]</ref>


== بیماری و درگذشت ==
== بیماری و درگذشت ==
به نقل از سبا خویی، دختر دکتر اسماعیل خویی، از جمعه صبح در بیمارستان بستری شد؛ و به خاطر ذات‌الریه شدید خونش عفونی و ریه ها آسیب دیدند، و همین باعث ایجاد نارسایی قلبی و آسیب دیدن کلیه‌ها نیز شد. '''«بی‌بی‌سی فارسی»'''
به نقل از سبا خویی، دختر دکتر اسماعیل خویی، از جمعه صبح در بیمارستان بستری شد؛ و به خاطر ذات‌الریه شدید خونش عفونی و ریه ها آسیب دیدند، و همین باعث ایجاد نارسایی قلبی و آسیب دیدن کلیه‌ها نیز شد.<ref name=":4" />


اسماعیل خویی سرانجام در ۴ خردادماه ۱۴۰۰، در سن ۸۳ سالگی به علت ابتلا به بیماری ذات‌الریه، نارسایی قلب و کلیه در لندن درگذشت. '''«سایت توانا»'''
اسماعیل خویی سرانجام در ۴ خردادماه ۱۴۰۰، در سن ۸۳ سالگی به علت ابتلا به بیماری ذات‌الریه، نارسایی قلب و کلیه در لندن درگذشت.<ref name=":0" />


== آثار اسماعیل خویی ==
== آثار اسماعیل خویی ==
[[پرونده:اسماخو02.JPG|بندانگشتی|180x180پیکسل|غزل‌قصیده‌ی من‌های من]]
[[پرونده:اسماخو01.JPG|بندانگشتی|180x180پیکسل|از صدای سخن عشق ]]
[[پرونده:اسماخو1.JPG|بندانگشتی|180x180پیکسل|بر بام گردباد]]
کتاب‌های اشعار اسماعیل خویی به ترتیب تاریخ به شرح زیر است:
کتاب‌های اشعار اسماعیل خویی به ترتیب تاریخ به شرح زیر است:
* بی‌تاب (۱۳۳۵)
* بی‌تاب (۱۳۳۵)
خط ۷۴: خط ۱۲۹:
* زیرا زمین زمین است (۱۳۶۳)
* زیرا زمین زمین است (۱۳۶۳)
* در خوابی از هماره‌ی هیچ (۱۳۶۷)
* در خوابی از هماره‌ی هیچ (۱۳۶۷)
* گزاره‌ی هـزاره (۱۳۷۰)
* گزاره‌ی هزاره (۱۳۷۰)
* از فراز و فرود جان و جهان (۱۳۷۰)
* از فراز و فرود جان و جهان (۱۳۷۰)
* نگاه‌های پریشان به نظم (۱۳۷۲)
* نگاه‌های پریشان به نظم (۱۳۷۲)
* یک تکه‌ام آسمان آبی بفرست (۱۳۷۸)
* یک تکه‌ام آسمان آبی بفرست (۱۳۷۸)
* غزل‌قصیده‌ی آغوش عشق و چهره‌ی زیبای مرگ (۱۳۷۶)
* غزل‌قصیده‌ی آغوش عشق و چهره‌ی زیبای مرگ (۱۳۷۶)
* از میهن آن‌چه در چمدان دارم (۱۳۷۶)
* از میهن آنچه در چمدان دارم (۱۳۷۶)
* غزل‌قصیده‌ی “‌من‌”‌های من (۱۳۷۷)
* غزل‌قصیده‌ی “‌من‌”‌های من (۱۳۷۷)
* نهنگ در صحرا - بیستمین دفتر شعر -  (۱۳۷۸)
* نهنگ در صحرا - بیستمین دفتر شعر - (۱۳۷۸)
* پژواک جانسرود دل‌آئینگان‌  (۱۳۸۷)
* پژواک جانسرود دل‌آئینگان  (۱۳۸۷)
* شاعر خلقم، دهن میهنم( کهن‌سرودها)(۱۳۷۸)
* شاعر خلقم، دهن میهنم (کهن‌سرودها)(۱۳۷۸)
* غزل‌قصیده‌ی آغوش عشق و چهره‌ی زیبای مرگ و غزل‌قصیده‌ی “‌من‌”‌های من (چاپ دوم در یک دفتر، نشر هومن، لس‌آنجلس – ۱۳۷۸)  
* غزل‌قصیده‌ی آغوش عشق و چهره‌ی زیبای مرگ و غزل‌قصیده‌ی “‌من‌”‌های من (چاپ دوم در یک دفتر، نشر هومن، لس‌آنجلس – ۱۳۷۸)  
* جهان دیگری می‌آفرینم (۱۳۷۹)
* جهان دیگری می‌آفرینم (۱۳۷۹)
خط ۹۱: خط ۱۴۶:
* مجموعه‌ی چهار دفتر: کیهان درد، سنگ بر یخ، ازبام آه، جانانه‌ی شعر و جان زیبایی در یک کتاب (۱۳۸۲)
* مجموعه‌ی چهار دفتر: کیهان درد، سنگ بر یخ، ازبام آه، جانانه‌ی شعر و جان زیبایی در یک کتاب (۱۳۸۲)
* مجموعه رباعیات به زبان انگلیسی
* مجموعه رباعیات به زبان انگلیسی
* من با منِ من بگو مگویی دارم (مجموعه رباعی) '''«سایت مردان پارس»«سایت شعر ایران»'''
* من با منِ من بگو مگویی دارم (مجموعه رباعی)<ref name=":2" /><ref name=":1" />


== گلچینی از اشعار اسماعیل خویی ==
== گلچینی از اشعار اسماعیل خویی ==
[[پرونده:اسماخو07.JPG|بندانگشتی|180x180پیکسل|غزلواره]]


=== '''همبستگی''' ===
=== همبستگی ===
با یک دل غمگین به جهان شادی نیست
با یک دل غمگین به جهان شادی نیست


خط ۱۱۲: خط ۱۶۸:
و تمام فلس‌های اخترانشانم،
و تمام فلس‌های اخترانشانم،


آی...
آی…


بشنو، ای فراتر از تمام آفرینش،
بشنو، ای فراتر از تمام آفرینش،
خط ۱۲۵: خط ۱۸۱:


ابیاتی از این شعر به صورت ترانه‌ای توسط داریوش اقبالی، خواننده‌ی شهیر ایرانی اجرا شده است.
ابیاتی از این شعر به صورت ترانه‌ای توسط داریوش اقبالی، خواننده‌ی شهیر ایرانی اجرا شده است.
{{شعر}}{{ب|کام همگان باد روا، کام شما نه!|ایام همه خرم و ایام شما نه!}}
{{ب|زان گونه عبوسید که گویی میِ نوروز|در جام همه ریزد و در جام شما نه!}}
{{ب|وآن‌گونه شب‌اندوده، که با صبح بهاری|شام همگان می‌گذرد، شام شما نه!}}
{{ب|وانگار که خورشید بهارانه‌ی ایران|بر بام همه تابد و بر بام شما نه!}}
{{ب|ای مرگ پرستان! بِپَژوهیدم و دیدم|هر دین به خدا ره بَرَد، اسلام شما نه!}}
{{ب|قهقاهِ بهاران به سوی خلق، به شاباش|پیغام خدا آرد و پیغام شما نه!}}
{{ب|از عشق و جمالید چنان دور که گویی|مام همگان زن بود و مام شما نه!}}
{{ب|و آن سان چِغِر آمد دلتان کز تَفِ دانش|خام همگان پخته شود، خام شما نه!}}
{{ب|وین زلزله کز علم در ارکان خرافه‌ست|خواب همه آشوبد و آرام شما نه!}}
{{ب|وین صاعقه در پرده‌ی اوهام جهانی|زد آتش و در پرده‌ی اوهام شما نه!}} 
{{ب|و آن‌گه ز دوای خرد و عاطفه، درمان|سرسام جهان دارد و سرسام شما نه!}}
{{ب|سنجیدم و دیدم که نشانی ز تکامل|احکام نِرون دارد و احکام شما نه!}}
{{ب|واندر حق فرهنگ هنرپرور ایران|اکرام عُمَر دیدم و اکرام شما نه!}}
{{ب|وین قافله‌ی پیشرو دانش و فرهنگ|از گام همه برخورد، از گام شما نه!}}
{{ب|وی جز اَلَم، البته الم تا دگران راست|سر چشمه‌ی انگیزش و الهام شما نه!}}
{{ب|شادی گهر ماست، که ما جان بهاریم|ای «ملت گریه» به جز انعام شما نه!}}
{{ب|ما، همچو گُل، از خنده‌ی خود سر به در آریم|بر کام خدا، نز قبل کام شما، نه!}}
{{ب|وین‌گونه، در این عید، رَمان آهوی امید|رام همه‌ی ماست، ولی رام شما نه!}}
{{ب|ای عام شما در بدی و دد صفتی خاص|وی خاص شما نیک‌تر از عام شما نه!}}
{{ب|ای مردم ما را به جز اندیشه و دانش|بیرون شدی از مهلکۀ دام شما نه!}}
{{ب|بادا که به بازار جهان دکه‌ی هر دین|وامانَد و دکانَکِ اصنام شما نه!}}
{{ب|بادا که -به نامیزد- فردای رهایی|فرجام همه باشد و فرجام شما نه!}}{{پایان شعر}}


کام همگان باد روا، کام شما نه!
=== نیز بگذرد ===
 
ايام همه خرم و ايام شما نه!
 
زان گونه عبوسيد که گويی میِ نوروز
 
در جام همه ريزد و در جام شما نه!
 
وآن‌گونه شب‌اندوده، که با صبح بهاری
 
شام همگان می‌گذرد، شام شما نه!
 
وانگار که خورشيد بهارانه‌ی ايران
 
بر بام همه تابد و بر بام شما نه!
 
ای مرگ پرستان! بِپَژوهيدم و ديدم
 
هر دين به خدا ره بَرَد، اسلام شما نه!
 
قهقاهِ بهاران به سوی خلق، به شاباش
 
پيغام خدا آرد و پيغام شما نه!
 
از عشق و جمالید چنان دور که گويی
 
مام همگان زن بود و مام شما نه!
 
و آن سان چِغِر آمد دلتان کز تَفِ دانش
 
خام همگان پخته شود، خام شما نه
 
وين زلزله کز علم در ارکان خرافه‌ست
 
خواب همه آشوبد و آرام شما نه!
 
وين صاعقه در پرده‌ی اوهام جهانی
 
زد آتش و در پرده‌ی اوهام شما نه! 
 
و آن‌گه ز دوای خرد و عاطفه، درمان
 
سرسام جهان دارد و سرسام شما نه
 
سنجيدم و ديدم که نشانی ز تکامل
 
احکام نِرون دارد و احکام شما نه!
 
واندر حق فرهنگ هنرپرور ايران
 
اکرام عُمَر ديدم و اکرام شما نه!
 
وين قافله‌ی پيشرو دانش و فرهنگ
 
از گام همه برخورد، از گام شما نه!
 
وی جز اَلَم، البته الم تا دگران راست
 
سر چشمه‌ی انگيزش و الهام شما نه!
 
شادي گهر ماست، که ما جان بهاريم
 
ای "ملت گريه" به جز انعام شما نه!
 
ما، همچو گُل، از خنده‌ی خود سر به در آريم
 
بر کام خدا، نز قبل کام شما، نه!
 
وين‌گونه، در اين عيد، رَمان آهوی اميد
 
رام همه‌ی ماست، ولي رام شما نه!
 
ای عام شما در بدی و دد صفتی خاص
 
وی خاص شما نيک‌تر از عام شما نه!
 
ای مردم ما را به جز انديشه و دانش
 
بيرون شدی از مهلکۀ دام شما نه!
 
بادا که به بازار جهان دکه‌ی هر دين
 
وامانَد و دکانَکِ اصنام شما نه!
 
بادا که -به ناميزد- فردای رهايی
 
فرجام همه باشد و فرجام شما نه!
 
=== '''نیز بگذرد''' ===
این شعر اقتباس شده از شعر معروف سیف فرغانی است که مطلع آن این بیت است: (هم مرگ بر جهان شما نیز بگذرد***هم رونق زمان شما نیز بگذرد)
این شعر اقتباس شده از شعر معروف سیف فرغانی است که مطلع آن این بیت است: (هم مرگ بر جهان شما نیز بگذرد***هم رونق زمان شما نیز بگذرد)


باد فنا براهل عبا نیز بگذرد
{{شعر}}{{ب|باد فنا براهل عبا نیز بگذرد|براین سرآمدان دغا نیز بگذرد}}
 
{{ب|حکم زمان به مرگ به هنگام کهنگی|هم برحکومت فقها نیز بگذرد}}
براین سرآمدان دغا نیز بگذرد
{{ب|دین تقیه و کژی و خدعه و فریب|وآیین زرق و روی و ریا نیز بگذرد}}
 
{{ب|شیخا! رسید نعمت و پاس‌اش نداشتی:|می‌باش تا که برتو بلا نیز بگذرد}}
حکم زمان به مرگ به هنگام کهنگی
{{ب|دوران سایگان خدا خوش به سر رسید|دوران آیگان خدا نیز بگذرد}}
 
{{ب|دیروز لاف و لاغ و رجز بود و برگذشت|فردا دروغ و مکر و دغا نیز بگذرد}}
هم برحکومت فقها نیز بگذرد
{{ب|هرچه از بدی گذشت برآن پایورسران|براین گروه بی‌سر و پا نیز بگذرد}}
 
{{ب|بازار سرد شد اگر آواز و ساز را،|این رونق اذان و دعا نیز بگذرد}}
دین تقیه و کژی و خدعه و فریب
{{ب|بگذشت دور سورچرانان دلقکی|این دور نانخوران عزا نیز بگذرد}}
 
{{ب|آن دور خشک مغزی و دیوانگی گذشت|این روزگار خبط و خطا نیز بگذرد}}
وآیین زرق و روی و ریا نیز بگذرد
{{ب|این مردمان مصائب بسیار دیده‌اند|طاعون گذشت و رفت، وبا نیز بگذرد}}
 
{{ب|این نظم ظالمانه‌ی تزویر و زور و زر|وین دستگاه جور و جفا نیز بگذرد}}
شیخا! رسید نعمت و پاس‌اش نداشتی:
{{ب|برعاشقان مردم ما هر چه برگذشت|بردشمنان مردم ما نیز بگذرد}}
 
{{ب|نیکان بدنما شده دوری نیافتند|دور بدان نیک‌نما نیز بگذرد}}
می‌باش تا که برتو بلا نیز بگذرد
{{ب|هرگونه گون بلا که زمان را به چنته بود|برما گذشت، هم به شما نیز بگذرد}}
 
{{ب|جز مرگ نگذرد زشما بر جهان ما|هم مرگ برجهان شما نیز بگذرد}}
دوران سایگان خدا خوش به سر رسید؛
{{ب|باد خزان همیشه نماند وزان، هلا!|برباغ ما نسیم صبا نیز بگذرد}}
 
{{ب|آزادیِ خجسته جهانگیر می‌شود|این پیک خوش پیام به ما نیز بگذرد}}{{پایان شعر}}
دوران آیگان خدا نیز بگذرد
 
دیروز لاف و لاغ و رجز بود و برگذشت؛
 
فردا دروغ و مکر و دغا نیز بگذرد
 
هرچه از بدی گذشت برآن پایورسران
 
براین گروه بی‌سر و پا نیز بگذرد
 
بازار سرد شد اگر آواز و ساز را،
 
این رونق اذان و دعا نیز بگذرد
 
بگذشت دور سورچرانان دلقکی؛
 
این دور نانخوران عزا نیز بگذرد
 
آن دور خشک مغزی و دیوانگی گذشت؛
 
این روزگار خبط و خطا نیز بگذرد
 
این مردمان مصائب بسیار دیده‌اند
 
طاعون گذشت و رفت، وبا نیز بگذرد
 
این نظم ظالمانه‌ی تزویر و زور و زر
 
وین دستگاه جور و جفا نیز بگذرد
 
برعاشقان مردم ما هر چه برگذشت
 
بردشمنان مردم ما نیز بگذرد
 
نیکان بدنما شده دوری نیافتند
 
دور بدان نیک‌نما نیز بگذرد
 
هرگونه گون بلا که زمان را به چنته بود
 
برما گذشت، هم به شما نیز بگذرد
 
جز مرگ نگذرد زشما بر جهان ما
 
هم مرگ برجهان شما نیز بگذرد  
 
باد خزان همیشه نماند وزان، هلا!
 
برباغ ما نسیم صبا نیز بگذرد
 
آزادیِ خجسته جهانگیر می‌شود
 
این پیک خوش پیام به ما نیز بگذرد


<nowiki>*****</nowiki>
<nowiki>*****</nowiki>


بی تو نیارم زیستن، ای جانِ جانِ جانِ من
{{شعر}}{{ب|بی تو نیارم زیستن، ای جانِ جانِ جانِ من|هردم به قربانت رَوَد این جانِ جان­‌افشانِ من}}
 
{{ب|قَهرَت تَبَه دارد مرا، مِهرَت نگه دارد مرا|بنگر که هم دریا تویی، هم نیز کشتیبانِ من}}
هردم به قربانت رَوَد این جانِ جان­افشانِ من
{{ب|راز بقای من تویی، مرگ و فنای من تویی|یعنی خدای من تویی: هم کفر، هم ایمانِ من}}
 
{{ب|از تو مرا بارآوری، نیز از تو بی برگ و بری|سازنده و ویرانگری: بارانی و توفانِ من}}
قَهرَت تَبَه دارد مرا، مِهرَت نگه دارد مرا
{{ب|بی تو سرابُستان همه گردد سرابِستان مرا|با تو سرابِستان همه گردد سرابُستانِ من}}
 
{{ب|بی تو زمستان می‌شود هر چارفصلِ سال‌ها|با تو بهاران می‌شود پاییز و تابستانِ من}}
بنگر که هم دریا تویی، هم نیز کشتیبانِ من
{{ب|دارد شمیمِ فرودین بادِ خوشِ دامانِ تو|ای با نَفَس هایت عجین اردیبهشتِ جانِ من}}
 
{{ب|بی‌خان و مانی  خوش‌ترم، تا بی‌تو بر سر می‌برم|تا بی‌تو باشم، گو مَبا، مَه‌خانِ من مَه‌مان من}}
راز بقای من تویی، مرگ و فنای من تویی
{{ب|هم‌خانه بودن با مرا زندانِ خود می‌یافتی|زندانِ خود بشکستی و کردی جهان زندان من}}
 
{{ب|جانم فدای جانِ تو، زیبایی­ی شادانِ تو|من نیستم جز آن تو، گیرم نباشی زآنِ من}}{{پایان شعر}}
یعنی خدای من تویی: هم کفر، هم ایمانِ من
 
از تو مرا بارآوری، نیز از تو بی برگ و بری
 
سازنده و ویرانگری: بارانی و توفانِ من
 
بی تو سرابُستان همه گردد سرابِستان مرا
 
با تو سرابِستان همه گردد سرابُستانِ من
 
بی تو زمستان می‌شود هر چارفصلِ سال ها
 
با تو بهاران می‌شود پاییز و تابستانِ من
 
دارد شمیمِ فرودین بادِ خوشِ دامانِ تو
 
ای با نَفَس هایت عجین اردیبهشتِ جانِ من
 
بی‌خان و مانی  خوش‌ترم، تا بی‌تو بر سر می‌برم
 
تا بی‌تو باشم، گو مَبا، مَه‌خانِ من مَه‌مان من
 
هم خانه بودن با مرا زندانِ خود می‌یافتی
 
زندانِ خود بشکستی و کردی جهان زندان من
 
جانم فدای جانِ تو، زیبایی­ی شادانِ تو
 
من نیستم جز آن تو، گیرم نباشی زآنِ من


== منابع: ==
== منابع ==
<references />
۵٬۷۷۰

ویرایش