کاربر:Khosro/صفحه تمرین امه سزر: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
امه سزر ، با نام کامل امه فرنان داوید سزر (زاده‌ی ۲۶ ژوئن ۱۹۱۳ – جزیره مارتینیک)، شاعر، نویسنده، نمایشنامه‌نویس و سیاست‌مدار سیاه‌پوست فرانسوی‌زبان است. مادرش خیاط  و پدرش کارمند اداره مالیات بود. امه سزر پس از تحصیلات ابتدایی در مارتینیک، برای تحصیلات دانشگاهی به‌فرانسه رفت؛ و هم‌زمان با آن در سال ۱۹۳۵، اولین اثر شعری خود را با نام، بازگشت به زادبوم، تدوین کرد. وی در سن ۱۹ سالگی نشریه‌ای به‌نام دانشجوی سیاه، منتشر کرد که راه نویسندگان سیاه‌پوست را به نویسندگی و نقد و نظر گشود. امه سزر پس از فارغ‌التحصیل شدن از دانشگاه، به‌تدریس دانشگاهی پرداخت. او با نوشتن ۱۴ کتاب شعر و نمایشنامه و مجموعه مقالات و انتشار آن‌ها، توانست به ده‌ها سمینار و همایش بین‌المللی راه یابد و سخن‌رانی کند. امه سزر ۵۰ سال شهردار فورت‌ دوفرانس بود؛ و هم‌چنین نماینده مجلس ملی فرانسه برای مارتینیک انتخاب شد. امه سزر بنیاد دانشجویان سیاه‌پوست را در پاریس بنا نهاد. وی در سال ۲۰۰۸، در سن ۹۵ سالگی چشم از جهان فرو بست.
{{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده
| نام                    = امه سزر
| تصویر                  = امه سزر2.JPG
| توضیح تصویر            =
| نام اصلی              = امه فرنان داوید سزر
| زمینه فعالیت          = شاعر، سیاستمدار
| ملیت                  = فرانسوی
| تاریخ تولد            = ۲۶ ژوئن ۱۹۱۳
| محل تولد              = جزیره مارتینیک
| والدین                =
| تاریخ مرگ              = سال ۲۰۰۸
| محل مرگ                = جزیره مارتینیک
| | محل زندگی            = جزیره مارتینیک
| مختصات محل زندگی      =
| مدفن                  = جزیره مارتینیک
|در زمان حکومت          =
|اتفاقات مهم            =
| نام دیگر              =
|القاب                  = صدای آفریقای سیاه
|بنیانگذار              = جنبش نگریتود (سیاه‌وارگی)، نشریه دانشجوی سیاه، نشریه تروپیک
| پیشه                  = شهردار فورت‌ دوفرانس، نماینده مجلس ملی فرانسه
| سال‌های نویسندگی        =
|سبک نوشتاری            =
|کتاب‌ها                  =
|مقاله‌ها                = شعر و آگاهی، سخنی در مورد استعمار، نامه‌ای به موریس تورز و...
|نمایشنامه‌ها            = فصلی در کنگو، کریستف‌ شاه و...
|فیلم‌نامه‌ها              =
|دیوان اشعار            = دفتر بازگشت به زادبوم، سلاح جادویی، آسمان شکافته شده
|تخلص                    =
|فیلم (های) ساخته بر اساس اثر(ها)=
| همسر                  =
| شریک زندگی            =
| فرزندان                =
|تحصیلات                  =
|دانشگاه                =
|حوزه                    =
|شاگرد                  =
|استاد                  =
|علت شهرت                = مبارزه علیه نجات‌پرستی
| تأثیرگذاشته بر        =
| تأثیرپذیرفته از        =
| وب‌گاه                  =
| جوایز                  =
|گفتاورد                =
|امضا                    =
}}
'''امه سزر''' ، با نام کامل امه فرنان داوید سزر (زاده‌ی ۲۶ ژوئن ۱۹۱۳ – جزیره مارتینیک)، شاعر، نویسنده، نمایشنامه‌نویس و سیاست‌مدار سیاه‌پوست فرانسوی‌زبان است. مادرش خیاط  و پدرش کارمند اداره مالیات بود. امه سزر پس از تحصیلات ابتدایی در مارتینیک، برای تحصیلات دانشگاهی به‌فرانسه رفت؛ و هم‌زمان با آن در سال ۱۹۳۵، اولین اثر شعری خود را با نام، بازگشت به زادبوم، تدوین کرد. وی در سن ۱۹ سالگی نشریه‌ای به‌نام دانشجوی سیاه، منتشر کرد که راه نویسندگان سیاه‌پوست را به نویسندگی و نقد و نظر گشود. امه سزر پس از فارغ‌التحصیل شدن از دانشگاه، به‌تدریس دانشگاهی پرداخت. او با نوشتن ۱۴ کتاب شعر و نمایشنامه و مجموعه مقالات و انتشار آن‌ها، توانست به ده‌ها سمینار و همایش بین‌المللی راه یابد و سخن‌رانی کند. دکتر [[منوچهر هزارخانی]] از جمله مترجمان کتاب‌های او به زبان فارسی است.  امه سزر ۵۰ سال شهردار فورت‌ دوفرانس بود؛ و هم‌چنین به عنوان نماینده مجلس ملی فرانسه برای مارتینیک انتخاب شد. امه سزر بنیاد دانشجویان سیاه‌پوست را در پاریس بنا نهاد. وی در سال ۲۰۰۸، در سن ۹۵ سالگی چشم از جهان فرو بست.


== '''زندگی امه سزر''' ==
== '''زندگی امه سزر''' ==
امه سزر در ۲۶ ژوئن، سال ١٩١٣ در جزیره مارتینیک در مجمع الجزایر آنتیل از مستعمرات فرانسه متولد شد. وی پس از تحصیلات ابتدایی در مارتینیک، برای تحصیلات دانشگاهی به فرانسه رفت و هم‌زمان با آن درسال ١٩٣۵ نگارش اولین اثر شعری خود " بازگشت به زادبوم" را تدوین کرد.<ref name=":0">[http://www.rfi.fr/fa/%D9%81%D8%B1%D8%A7%D9%86%D8%B3%D9%87/20131114-%D9%81%D8%B5%D9%84%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%DA%A9%D9%86%DA%AF%D9%88%D9%88-%DB%8C%D8%A7%D8%AF%D8%A8%D9%88%D8%AF%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D8%A7%D9%85%D9%87-%D8%B3%D9%87-%D8%B2%D8%B1 فصلی در کنگو و یادی از امه سزر - سایت رفی]</ref>
امه سزر در ۲۶ ژوئن، سال ١٩١٣ در جزیره مارتینیک در مجمع الجزایر آنتیل از مستعمرات فرانسه متولد شد. وی پس از تحصیلات ابتدایی در مارتینیک، برای تحصیلات دانشگاهی به فرانسه رفت و هم‌زمان با آن درسال ١٩٣۵ نگارش اولین اثر شعری خود " بازگشت به زادبوم" را تدوین کرد.<ref name=":0">[http://www.rfi.fr/fa/%D9%81%D8%B1%D8%A7%D9%86%D8%B3%D9%87/20131114-%D9%81%D8%B5%D9%84%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%DA%A9%D9%86%DA%AF%D9%88%D9%88-%DB%8C%D8%A7%D8%AF%D8%A8%D9%88%D8%AF%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D8%A7%D9%85%D9%87-%D8%B3%D9%87-%D8%B2%D8%B1 فصلی در کنگو و یادی از امه سزر - سایت رفی]</ref>


امه سزر در ۱۵ سالگی وقتی حوصله‌اش از کلاس سر می‌رفت با اقتباس از تراژدی‌های یونانی، نمایش‌نامه می نوشت. در آن سن و سال برای او فرهنگ یونانی و لا تین پادزهر دنیای استعماری و تنگ و تار مارتینیک بود.<ref name=":1">[http://www1.rfi.fr/actufa/articles/100/article_1843.asp امه سزر، آتشفشانی در قلب کوه - سایت رفی]</ref>  
امه سزر در ۱۵ سالگی وقتی حوصله‌اش از کلاس سر می‌رفت با اقتباس از تراژدی‌های یونانی، نمایش‌نامه می‌نوشت. در آن سن و سال برای او فرهنگ یونانی و لاتین پادزهر دنیای استعماری و تنگ‌ و تار مارتینیک بود.<ref name=":1">[http://www1.rfi.fr/actufa/articles/100/article_1843.asp امه سزر، آتشفشانی در قلب کوه - سایت رفی]</ref>  


وی در ۱۹سالگی نشریه‌ای به‌نام دانشجوی سیاه، منتشر کرد که راه نویسندگان سیاه‌پوست را به‌نویسندگی و نقد و نظر گشود. وی پس از فارغ‌التحصیل شدن از دانشگاه، به‌تدریس دانشگاهی پرداخت. در سال ۱۹۳۹ با دانشجویی سنگالی به‌نام  ''لئوپولد سدارسنگور'' آشنا شد که تحولی را در زندگی‌اش برانگیخت. سنگور کتاب دفتر بازگشت به‌زادبوم امه سزر را چاپ و منتشر کرد. امه سزر با نوشتن ۱۴کتاب شعر و نمایشنامه و مجموعه مقالات و انتشار آن‌ها، توانست به ده‌ها سمینار و همایش بین‌المللی راه یابد و سخنرانی کند. در سال ۱۹۴۰ با آندره برتون از بنیان‌گذاران مکتب سوررئالیسم آشنا شد که باعث دگرگونی در نویسندگی وی شد. در سال ۱۹۴۷ کتاب دفتر بازگشت به زادبوم، با مقدمه‌ای از آندره برتون منتشر شد. برتون نوشته بود:  
وی در ۱۹سالگی نشریه‌ای به‌نام دانشجوی سیاه، منتشر کرد که راه نویسندگان سیاه‌پوست را به‌نویسندگی و نقد و نظر گشود. وی پس از فارغ‌التحصیل شدن از دانشگاه، به‌تدریس دانشگاهی پرداخت. در سال ۱۹۳۹ با دانشجویی سنگالی به‌نام  ''لئوپولد سدارسنگور'' آشنا شد که تحولی را در زندگی‌اش برانگیخت. سنگور کتاب دفتر بازگشت به‌زادبوم امه سزر را چاپ و منتشر کرد. امه سزر با نوشتن ۱۴کتاب شعر و نمایشنامه و مجموعه مقالات و انتشار آن‌ها، توانست به ده‌ها سمینار و همایش بین‌المللی راه یابد و سخن‌رانی کند. در سال ۱۹۴۰ با آندره برتون از بنیان‌گذاران مکتب سوررئالیسم آشنا شد که باعث دگرگونی در نویسندگی وی شد. در سال ۱۹۴۷ کتاب دفتر بازگشت به زادبوم، با مقدمه‌ای از آندره برتون منتشر شد. برتون نوشته بود:  


«این شعر چیزی کمتر از بزرگترین بنای تغزلی در زمان ما نیست.»
«این شعر چیزی کم‌تر از بزرگترین بنای تغزلی در زمان ما نیست.»


امه سزر هم‌زمان با جنگ جهانی دوم، در سال ۱۹۴۱ با کمک دوستانش مجله ادبی ''ترابیک'' را منتشر کرد که به جریان روشن‌فکری و فرهنگی زادگاهش مارتینیک، یاری رساند تا از خود بی‌گانگی را به چالش بکشد. او خود را سخن‌گوی مارتینیک معرفی کرد و مغلوب سانسور مطبوعات نشد. امه سزر در سال ۱۹۴۵ با حمایت حزب کمونیست فرانسه (پی‌سی‌اف) به‌عنوان شهردار فورت‌ دوفرانس، و نیز نماینده مجلس ملی فرانسه برای مارتینیک انتخاب شد. امه سزر یکی از نویسندگان قانون ۱۹۴۶ برای تقسیم‌بندی مستعمرات گذشته بود.<ref name=":2">[https://event.mojahedin.org/i/%D8%A7%D9%85%D9%87-%D8%B3%D8%B2%D8%B1-%D8%AA%D8%AC%D8%B3%D9%85-%D8%B4%D8%B1%D8%A7%D9%81%D8%AA-%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%B3%DB%8C-%D8%AA%D8%AC%D9%84%DB%8C-%D9%87%D9%86%D8%B1%D9%85%D9%86%D8%AF-%D9%85%D8%AA%D8%B9%D9%87%D8%AF-%D8%AA% امه سزر تجسم شرافت سیاسی - سایت سازمان مجاهدین خلق ایران]</ref>  
امه سزر هم‌زمان با جنگ جهانی دوم، در سال ۱۹۴۱ با کمک دوستانش مجله ادبی ''تروبیک'' را منتشر کرد که به جریان روشن‌فکری و فرهنگی زادگاهش مارتینیک، یاری رساند تا ازخود بی‌گانگی را به چالش بکشد. او خود را سخن‌گوی مارتینیک معرفی کرد و مغلوب سانسور مطبوعات نشد. امه سزر در سال ۱۹۴۵ با حمایت حزب کمونیست فرانسه (پی‌سی‌اف) به‌عنوان شهردار فورت‌ دوفرانس، و نیز نماینده مجلس ملی فرانسه برای مارتینیک انتخاب شد. امه سزر یکی از نویسندگان قانون ۱۹۴۶ برای تقسیم‌بندی مستعمرات گذشته بود.<ref name=":2">[https://event.mojahedin.org/i/%D8%A7%D9%85%D9%87-%D8%B3%D8%B2%D8%B1-%D8%AA%D8%AC%D8%B3%D9%85-%D8%B4%D8%B1%D8%A7%D9%81%D8%AA-%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%B3%DB%8C-%D8%AA%D8%AC%D9%84%DB%8C-%D9%87%D9%86%D8%B1%D9%85%D9%86%D8%AF-%D9%85%D8%AA%D8%B9%D9%87%D8%AF-%D8%AA% امه سزر تجسم شرافت سیاسی - سایت سازمان مجاهدین خلق ایران]</ref>
[[پرونده:جوانی امه سزر.JPG|بندانگشتی|230x230پیکسل|جوانی امه سزر]]


=== دوران دانشجویی ===
=== دوران دانشجویی ===
امه سزر پس از پايان دوره‌های ابتدايی و ثانوی و اخذ بكلوريا با استفاده از بورس تحصيلی در سال ۱۹۳۲، به پاریس رفت و در مدرسه‌ی معتبر ''لوی‌لوگران'' مشغول تحصیل شد. در همین مدرسه، آشنایی با دانشجویان آفریقایی و به‌ویژه دانشجویی از سنگال به نام ''لئوپولد سدار سنگور''، زندگی فكری او را كاملاً دگرگون ساخت. سنگور نخستین رئیس جمهور سنگال پس از پایان استعمار بود.<ref name=":3">[http://www.mubalegh.info/Aime_Cesaire.html امه سزر و هویت سیاه آفریقایی - سایت نقد و جامعه]</ref>  
امه سزر پس از پايان دوره‌های ابتدايی و ثانوی و اخذ بكلوريا با استفاده از بورس تحصيلی در سال ۱۹۳۲، به پاریس رفت و در مدرسه‌ی معتبر ''لوی‌لوگران'' مشغول تحصیل شد. در همین مدرسه، آشنایی با دانشجویان آفریقایی و به‌ویژه دانشجویی از سنگال به نام ''لئوپولد سدار سنگور''، زندگی فكری او را كاملاً دگرگون ساخت. سنگور نخستین رئیس جمهور سنگال پس از پایان استعمار بود.<ref name=":3">[http://www.mubalegh.info/Aime_Cesaire.html امه سزر و هویت سیاه آفریقایی - سایت نقد و جامعه]</ref>  


امه سزر خود در گفتگوی در سال ۱۹۶۹، در باره‌ی تأثیرگذاری سنگور می‌گوید:
امه سزر خود در گفت‌وگویی در سال ۱۹۶۹، در باره‌ی تأثیرگذاری سنگور می‌گوید:
 
[[پرونده:سنگور.jpg|بندانگشتی|220x220پیکسل|سدار سنگور]]<blockquote>«... وقتی من به پاريس رسيدم، حوالی سال‌های ۱۹۳۲ بود که برای ثبت نام به دانشگاه سوربون رفتم و با اولين دانشجوی سياه‌پوستی كه برخوردم از سنگال بود. عثمان سامبی كه [پسانتر‌ها] در واشنگتن سفير سنگال شد... فردای آن روز در مدرسه‌ی لوی‌لوگران‌، جایی كه در آن برای تحصيلات عالی ادبی، مصروف دوره‌ی دروس آمدگی بودم، با سنگور آشنا شدم. به گونه‌ی ديگر بايد گفت، اين چيزی عجيبی است، همزمان با مواصلتم در پاريس دو آفريقايی به دادم رسيدند كه از ميان آن دو، يك تن‌شان كه همان سنگور باشد، دوست بی‌همتای من شد؛ می‌توان گفت كه در جريان پنج شش سال ما هم‌ديگر را ترك نكرديم  و او بر من تأثير بزرگ به‌جا گذاشت. او به من كمك نمود كه جنبه‌های منفی‌ام را برسی كنم و [از خود] بزدايم، [يعنی] بيزاری‌ام را از جامعه‌ی مارتينك كه برايم كاملاً استعمارزده و مسخ‌شده می‌نمود.»</blockquote>با سنگور است كه امه سزر در پاسخ به‌توهين به انسان سياه‌پوست و تحقير ارزش‌های فرهنگ آفريقايی مفهوم ''نیگرتیود'' يا سياه‌وارگی را بنيان می‌گذارد.<ref name=":3" />
«... وقتی من به پاريس رسيدم، حوالی سال‌های ۱۹۳۲ بود که برای ثبت نام به دانشگاه سوربون رفتم و با اولين دانشجوی سياه‌پوستی كه برخوردم از سنگال بود. عثمان سامبی كه [پسانتر‌ها] در واشنگتن سفير سنگال شد... فردای آن روز در مدرسه‌ی لوی‌لوگران‌، جایی كه در آن برای تحصيلات عالی ادبی، مصروف دوره‌ی دروس آمدگی بودم، با سنگور آشنا شدم. به گونه‌ی ديگر بايد گفت، اين چيزی عجيبی است، همزمان با مواصلتم در پاريس دو آفريقايی به دادم رسيدند كه از ميان آن دو، يك تن‌شان كه همان سنگور باشد، دوست بی‌همتای من شد؛ می‌توان گفت كه در جريان پنج شش سال ما هم‌ديگر را ترك نكرديم  و او بر من تأثير بزرگ به‌جا گذاشت. او به من كمك نمود كه جنبه‌[های] منفی‌ام را برسی كنم و [از خود] بزدايم، [يعنی] بيزاری‌ام را از جامعه‌ی مارتينك كه برايم كاملاً استعمارزده و مسخ‌شده می‌نمود.»  
 
با سنگور است كه امه سزر در پاسخ به‌توهين به انسان سياه‌پوست و تحقير ارزش‌های فرهنگ افريقايی مفهوم ''نیگرتیود'' يا سياه‌وارگی را بنيان می‌گذارد.<ref name=":3" />


== شعر در اندیشه‌ی امه سزر ==
== شعر در اندیشه‌ی امه سزر ==
[[پرونده:امه سزر4.JPG|بندانگشتی]]
وقتی سخن از شعر و شاعر است، امه سزر می‌گويد: " آفريدن يك شعر و بناكردن يك شهر كم‌وبيش يك‌سان است. آن‌چه به من تحرك می‌بخشد، همانا اراده‌ی آفريدن، اراده‌ی خلق‌كردن و آبادكردن است، در حال و در آينده... در يك كلام شاعر بودن يعنی در عمق اشياء و خويشتن سير كردن است... با بازخوانی شعر‌هايم است كه من خودم را بازمی‌شناسم، وهم‌ها و پندارهايم را بازمی‌يابم..."  
وقتی سخن از شعر و شاعر است، امه سزر می‌گويد: " آفريدن يك شعر و بناكردن يك شهر كم‌وبيش يك‌سان است. آن‌چه به من تحرك می‌بخشد، همانا اراده‌ی آفريدن، اراده‌ی خلق‌كردن و آبادكردن است، در حال و در آينده... در يك كلام شاعر بودن يعنی در عمق اشياء و خويشتن سير كردن است... با بازخوانی شعر‌هايم است كه من خودم را بازمی‌شناسم، وهم‌ها و پندارهايم را بازمی‌يابم..."  


شعر امه سزر تقبيح جنايت و مذمت جنايتكاران است. "هرگز، هرگز نبايد جهان را به قاتلان سحر تسليم كرد" شعر امه سزر آن‌طوری‌كه خودش تعريف می‌كند شعر نفی است؛ نفی آن‌چه از آنِ انسان نيست. او با زارنالیدن‌های شاعرانه كاملاْ بيگانه است؛ در او هر چه شاعرانه است زبان اعتراض است و تقديس عدالت. امه سزر در حالی‌كه شعر متعهد را با سلاح معجزه‌آسا برابر می‌داند، رستگاری انسان در بند و انسانيت را در فرهنگ می‌جويد. برای امه سزر در فرهنگ او شعر جنگ‌افزاری است در برابر خشونت، نا‌آگاهی، بی‌عدالتی، جهل و بازيابی وقار انسان، چنان‌که خود می‌گوید:
شعر امه سزر تقبيح جنايت و مذمت جنايتكاران است. "هرگز، هرگز نبايد جهان را به قاتلان سحر تسليم كرد" شعر امه سزر آن‌طوری‌كه خودش تعريف می‌كند شعر نفی است؛ نفی آن‌چه از آنِ انسان نيست. او با زارنالیدن‌های شاعرانه كاملاْ بيگانه است؛ در او هر چه شاعرانه است زبان اعتراض است و تقديس عدالت. امه سزر در حالی‌كه شعر متعهد را با سلاح معجزه‌آسا برابر می‌داند، رستگاری انسان در بند و انسانيت را در فرهنگ می‌جويد. برای امه سزر در فرهنگ او شعر جنگ‌افزاری است در برابر خشونت، نا‌آگاهی، بی‌عدالتی، جهل و بازيابی وقار انسان، چنان‌که خود می‌گوید:<blockquote>«برای من شعر نه‌تنها بسيار پُراهميت بلکه حياتی است. من به گونه‌ای چه درست و یا نادرست، معتقدم كه برای ما فرهنگ –ما به آن به اندازه‌ی كافی باور نداشتيم – به مثابه‌ی جنگ‌افزاری است... من به فرهنگ بيش از حد اهميت قايل هستم، البته نه به آن فرهنگ ناقص و سنتی‌ای كه (امروز) گواهي‌نامه‌های آن توسط دانشگاه‌های اروپايی تصديق می‌شوند. فرهنگ برای من كاملاْ چيزی ديگری است... من فرهنگ را اين‌طور تعريف می‌كنم: فرهنگ مجموعه‌ای از آن چيزی است كه انسان‌ها با تصور آن طرح جهان را ريخته اند تا خودشان را با آن جهان سازگار ساخته و آن را سزاورار و شايسته‌ی انسان بسازند. فرهنگ يعنی: تماميت آن‌چه انسان با ابداع آن جهان را قابل زيستن و رويارويی با مرگ را ممكن ساخته است. ما بايد حقيقت وجود مان را در يابيم... برای من بسيار طبیعی بود كه به‌شعر پناه ببرم... شعر آن‌طوری كه من می‌آفريدم و هنوزهم می‌آفرينم، تعمقی است در ژرفای حقيقت وجود. زيرا اگر وجود سطحی ما اروپايی و به‌صورت بسيار دقيق فرانسوی است، به ملاحظه‌ی من خقيقت ما عميقا‌ً آفريقایی است...»</blockquote>شعر امه سزر با مكتب ادبی سورریالیسم هم‌سويی دارد. امه سزر خود درين باره می‌گويد:  
 
«برای من شعر نه‌تنها بسيار پُراهميت بلکه حياتی است. من به گونه‌ای چه درست و یا نادرست، معتقدم كه برای ما فرهنگ –ما به آن به اندازه‌ی كافی باور نداشتيم – به مثابه‌ی جنگ‌افزاری است... من به فرهنگ بيش از حد اهميت قايل هستم، البته نه به آن فرهنگ ناقص و سنتی‌ای كه (امروز) گواهي‌نامه‌های آن توسط دانشگاه‌های اروپايی تصديق می‌شوند. فرهنگ برای من كاملاْ چيزی ديگری است... من فرهنگ را اين‌طور تعريف می‌كنم: فرهنگ مجموعه‌ای از آن چيزی است كه انسان‌ها با تصور آن طرح جهان را ريخته اند تا خودشان را با آن جهان سازگار ساخته و آن را سزاورار و شايسته‌ی انسان بسازند. فرهنگ يعنی: تماميت آن‌چه انسان با ابداع آن جهان را قابل زيستن و رويارويی با مرگ را ممكن ساخته است. ما بايد حقيقت وجود مان را در يابيم... برای من بسيار طبیعی بود كه به‌شعر پناه ببرم... شعر آن‌طوری كه من می‌آفريدم و هنوزهم می‌آفرينم، تعمقی است در ژرفای حقيقت وجود. زيرا اگر وجود سطحی ما اروپايی و به‌صورت بسيار دقيق فرانسوی است، به ملاحظه‌ی من خقيقت ما عميقا‌ً آفريقایی است...»  
 
شعر امه سزر با مكتب ادبی سورریالیسم هم‌سويی دارد. امه سزر خود درين باره می‌گويد:  


‌«چرا من شاعر سورریالیست بودم؟ من شاعر  سورریالیست بودم، بدون آن‌كه خود بخواهم، من اين را عمداْ نكرده‌ام؛ و نه هم به خاطر عضو بودن به يك مكتب [ادبی] بوده است كه به سورریالیسم پيوسته باشم.  هنگامی‌كه آندری بروتون با من ديدار كرد، پی بردم كه از سورریالیسم متأثر هستم بدون آن‌كه خود آن را بدانم.»  
‌«چرا من شاعر سورریالیست بودم؟ من شاعر  سورریالیست بودم، بدون آن‌كه خود بخواهم، من اين را عمداْ نكرده‌ام؛ و نه هم به خاطر عضو بودن به يك مكتب [ادبی] بوده است كه به سورریالیسم پيوسته باشم.  هنگامی‌كه آندری بروتون با من ديدار كرد، پی بردم كه از سورریالیسم متأثر هستم بدون آن‌كه خود آن را بدانم.»  


به‌همین خاطر گروهی از منتقدان ادبی امه سزر را در ردیف مکتب سورریالیستی قرار می‌دهند؛ ولی امه سزر خودش را فارغ از بند هرگونه گروه‌بندی می‌داند؛ و به آزادی عمل، استقلال فکری و به‌طور ویژه به سیاه‌وارگی تأکید و خاطرنشان می‌کند:  
به‌همین خاطر گروهی از منتقدان ادبی امه سزر را در ردیف مکتب سورریالیستی قرار می‌دهند؛ ولی امه سزر خودش را فارغ از بند هرگونه گروه‌بندی می‌داند؛ و به آزادی عمل، استقلال فکری و به‌طور ویژه به سیاه‌وارگی تأکید و خاطرنشان می‌کند: <blockquote>«من هرگز بر آن نبوده ام که خودم را متعلق به نهضت سورریالیست‌ها بدانم، زيرا آن چه من بيش از هر چيزی ديگری به آن پایبند هستم، استقلال فکری من است... من دوست ندارم دستور‌العمل بگيرم... من نمی پذيرم فرمان بردار کسی باشم.»<ref name=":3" /></blockquote>
 
«من هرگز بر آن نبوده ام که خودم را متعلق به نهضت سورریالیست‌ها بدانم، زيرا آن چه من بيش از هر چيزی ديگری به آن پایبند هستم، استقلال فکری من است... من دوست ندارم دستور‌العمل بگيرم... من نمی پذيرم فرمان بردار کسی باشم.»<ref name=":3" />  


== آغاز فعالیت‌های سیاسی ==
== آغاز فعالیت‌های سیاسی ==
[[پرونده:سخنرانی امه سزر.JPG|بندانگشتی|270x270پیکسل|سخنرانی امه سزر]]
‌حضور امه سزر در صحنه‌ی سياسی تصادفی بود. در سال‌های جنگ جهانی دوم، امه سزر مجله‌ی ادبی ''تروپيك'' را بنيان می‌گذارد. اين مجله برای نخستين بار سنت‌های فرهنگی استعماری را قطع می‌کند؛ و برای احيايی هويت فرهنگ سياه مارتينيك فضای ادبی و سياسی اين جزيره را دگرگون می‌سازد؛ و شخصيت بزرگ امه سزر را در ميان مردم مارتينيك محبوب و محبوب‌تر می‌کند. در سال ۱۹۴۵، پس از پايان جنگ جهانی دوم، حزب كمونيست فرانسه شاخه‌ی مارتينيك از امه سزر دعوت می‌كند كه در انتخابات شهری، نامزد اين حزب باشد. امه سزر پس از مدتی به اين دعوت پاسخ مثبت می‌دهد و با حفظ سمت شهردار فور دو فرانس، برنده‌ی انتخابات می‌شود. شهرت و محبوبيت فراوان او در ميان مردم مارتينيك باعث می‌شود كه او در انتخابات بعدی به‌عنوان نماينده‌ی مردم مارتينيك، وارد شورای ملی فرانسه گردد. اين آغاز فعاليت‌های سياسی امه سزر است. شورای ملی فرانسه به جایگاه مبارزات سياسی امه سزر تبديل می‌شود. يكی از خواسته‌های او برابری سياسی و اجتماعی مردم مارتينيك و سه جزيره‌ی ديگر از مستعمرات فرانسوی با شهروندان فرانسه است. به‌همت و مبارزه‌ی امه سزر است كه جزيره مارتنيك به شمول سه جزيره ديگر در ۱۹ مارس ۱۹۴۶، به مثابه‌ی ولايت‌های جداگانه شناخته شده است؛ و ساکنینشان از تمام حقوق مدنی، سياسی، بيمه ‌و سابر خدمات اجتماعی برخوردار می‌شوند.
‌حضور امه سزر در صحنه‌ی سياسی تصادفی بود. در سال‌های جنگ جهانی دوم، امه سزر مجله‌ی ادبی ''تروپيك'' را بنيان می‌گذارد. اين مجله برای نخستين بار سنت‌های فرهنگی استعماری را قطع می‌کند؛ و برای احيايی هويت فرهنگ سياه مارتينيك فضای ادبی و سياسی اين جزيره را دگرگون می‌سازد؛ و شخصيت بزرگ امه سزر را در ميان مردم مارتينيك محبوب و محبوب‌تر می‌کند. در سال ۱۹۴۵، پس از پايان جنگ جهانی دوم، حزب كمونيست فرانسه شاخه‌ی مارتينيك از امه سزر دعوت می‌كند كه در انتخابات شهری، نامزد اين حزب باشد. امه سزر پس از مدتی به اين دعوت پاسخ مثبت می‌دهد و با حفظ سمت شهردار فور دو فرانس، برنده‌ی انتخابات می‌شود. شهرت و محبوبيت فراوان او در ميان مردم مارتينيك باعث می‌شود كه او در انتخابات بعدی به‌عنوان نماينده‌ی مردم مارتينيك، وارد شورای ملی فرانسه گردد. اين آغاز فعاليت‌های سياسی امه سزر است. شورای ملی فرانسه به جایگاه مبارزات سياسی امه سزر تبديل می‌شود. يكی از خواسته‌های او برابری سياسی و اجتماعی مردم مارتينيك و سه جزيره‌ی ديگر از مستعمرات فرانسوی با شهروندان فرانسه است. به‌همت و مبارزه‌ی امه سزر است كه جزيره مارتنيك به شمول سه جزيره ديگر در ۱۹ مارس ۱۹۴۶، به مثابه‌ی ولايت‌های جداگانه شناخته شده است؛ و ساکنینشان از تمام حقوق مدنی، سياسی، بيمه ‌و سابر خدمات اجتماعی برخوردار می‌شوند.


خط ۴۳: خط ۸۳:
== جنبش نگریتود (سیاه‌وارگی) ==
== جنبش نگریتود (سیاه‌وارگی) ==
امه سزر در خصوص پيدايش مفهوم سياه‌وارگی می‌گوید:
امه سزر در خصوص پيدايش مفهوم سياه‌وارگی می‌گوید:
 
[[پرونده:امه سزر3.JPG|بندانگشتی|220x220پیکسل|امه سزر، صدای آفریقای سیاه]]<blockquote>«آخر ما (سياه‌پوستان) نبوديم كه آن (واژه) را آفريده باشيم. روزی خيابانی را در پاريس در نزديكی‌های پلاس ديتالی عبور می‌كردم. مردی كه با موتر می‌گذشت فرانسوی بود، (داد زد) : "آهای، جوجه نيگر". بلافاصله من به او گفتم:  لعنت بر تو و بر پدرت! اين‌هم  پاسخ جوجه نيگر. فردای آن روز من به سنگور پيشنهاد كردم  كه همه با هم با داما روز نامه‌ی دانشجويان سياه را انتشار دهيم. سنگور در جواب گفت که من اين (واژۀ سياه) را حذف می‌كنم، ما بايد آن (روزنامه) را دانشجويان نيگر نام‌گذاری كنيم. ملتفت شدی؟ آخر اين (واژه‌ی نيگر)  به مثابه‌ی يك دشنام  به سوی ما پرتاب شده است. خوب نگاه كنيد، من اين بار (توهين) را از زمين بر می‌دارم و در برابر آن ايستادگی می‌كنم. این بود حكایت پبدايش نيگرتيود (سياه‌وارگی ) در پاسخ به يك عمل تحريك‌آميز.»</blockquote>برخورد توهين‌آميز يك سفيد‌پوست راسيست، بهانه‌ای شد تا سنگور، امه سزر و داما، از هويت مجهول و تحقيرآميزی كه جامعه‌ی استعمارگر اروپايی به‌نام نيگر به انسان سياه تحميل كرده است، پديده‌ی مثبتی بسازد. اين پديده‌ی تاريخی همان مفهوم نيگرتیود (سياه‌وارگی ) است كه با گذشت زمان به‌جريان شکوفای ادبی، فرهنگی و سياسی تبدیل می‌شود؛ و به انسان سياه اجازه می‌دهد كه نه‌تنها سياه بودنش را به‌عنوان هويتش بپذيرد‌ بلكه با كمال متانت و با سربلندی بگويد'''،''' من نيگر هستم، نيگر پابرجا خواهم ماند.<ref name=":3" />  
«آخر ما (سياه‌پوستان) نبوديم كه آن (واژه) را آفريده باشيم. روزی خيابانی را در پاريس در نزديكی‌های پلاس ديتالی عبور می‌كردم. مردی كه با موتر می‌گذشت فرانسوی بود، (داد زد) : "آهای، جوجه نيگر". بلافاصله من به او گفتم:  لعنت بر تو و بر پدرت! اين‌هم  پاسخ جوجه نيگر. فردای آن روز من به سنگور پيشنهاد كردم  كه همه با هم با داما روز نامه‌ی دانشجويان سياه را انتشار دهيم. سنگور در جواب گفت که من اين (واژۀ سياه) را حذف می‌كنم، ما بايد آن (روزنامه) را دانشجويان نيگر نام‌گذاری كنيم. ملتفت شدی؟ آخر اين (واژه‌ی نيگر)  به مثابه‌ی يك دشنام  به سوی ما پرتاب شده است. خوب نگاه كنيد، من اين بار (توهين) را از زمين بر می‌دارم و در برابر آن ايستادگی می‌كنم. این بود حكایت پبدايش نيگرتيود (سياه‌وارگی ) در پاسخ به يك عمل تحريك‌آميز.»
 
برخورد توهين‌آميز يك سفيد‌پوست راسيست، بهانه‌ای شد تا سنگور، امه سزر و داما، از هويت مجهول و تحقيرآميزی كه جامعه‌ی استعمارگر اروپايی به‌نام نيگر به انسان سياه تحميل كرده است، پديده‌ی مثبتی بسازد. اين پديده‌ی تاريخی همان مفهوم نيگرتیود (سياه‌وارگی ) است كه با گذشت زمان به‌جريان شکوفای ادبی، فرهنگی و سياسی تبدیل می‌شود؛ و به انسان سياه اجازه می‌دهد كه نه‌تنها سياه بودنش را به‌عنوان هويتش بپذيرد‌ بلكه با كمال متانت و با سربلندی بگويد'''،''' من نيگر هستم، نيگر پابرجا خواهم ماند.<ref name=":3" />  


امه سزر، با همراهی شاعر سياه‌پوست آفزيقايی، ''لئوپولد سدار سنگور''، که به‌عنوان نخستين رئيس جمهوری سنگال انتخاب شد، هم‌واره از مفهموم  ''نگريتود'' يا سياهوارگی دفاع می کرد و از واژه‌ی سياه، تعبير پرغروری آقريد. او درتمام عمر از وجدان سياه پشتيبانی کرد.<ref name=":4">[https://www.radiofarda.com/a/f1_Aime_Cesaire_Hezarkhani/444007.html امه سزر زبان گویای آفریقای سیاه - سایت رادیو فردا]</ref>  
امه سزر، با همراهی شاعر سياه‌پوست آفزيقايی، ''لئوپولد سدار سنگور''، که به‌عنوان نخستين رئيس جمهوری سنگال انتخاب شد، هم‌واره از مفهموم  ''نگريتود'' يا سياهوارگی دفاع می کرد و از واژه‌ی سياه، تعبير پرغروری آقريد. او درتمام عمر از وجدان سياه پشتيبانی کرد.<ref name=":4">[https://www.radiofarda.com/a/f1_Aime_Cesaire_Hezarkhani/444007.html امه سزر زبان گویای آفریقای سیاه - سایت رادیو فردا]</ref>  
خط ۱۲۲: خط ۱۵۹:
ریشه‌دار بودن فرهنگ بومی‌زدایی در تاریخ بشر را ژان پل سارتر در مقدمه کتاب ''دوزخیان روی زمین'' این‌گونه شرح می‌دهد:  
ریشه‌دار بودن فرهنگ بومی‌زدایی در تاریخ بشر را ژان پل سارتر در مقدمه کتاب ''دوزخیان روی زمین'' این‌گونه شرح می‌دهد:  


در گذشته‌های نه‌چندان دور، جمعیت زمین به دو میلیارد می‌رسید؛ یعنی ۵۰۰میلیون انسان و ۱میلیارد و۵۰۰میلیون بومی. اولی‌ها به کلمه دسترسی داشتند و دیگران از آن تقلید می‌کردند... کار سترگ امه سزر که بعدها مورد ستایش ناباوران قرار گرفت، همین بود که فرهنگ بومی سیاه‌وارگان را در فرهنگ عمومی بشری جای دهد. موفقیت او از آبش‌خور امیدی خستگی‌ناپذیر و از یقینی سرشار از تحقق هدف سیراب می‌شد، هم‌چنان که گفت: امیدوار بودن در من ریشه دارد و در بنیاد من است. من تمام بدبختی‌های پیش آمده را می‌شناسم. من آن‌ها را انکار نمی‌کنم. من بی‌نهایت روشن‌نگرم؛ اما ناامید شدن را نمی‌پذیرم؛ زیرا ناامید شدن، نپذیرفتن زندگی است.<ref name=":2" />  
در گذشته‌های نه‌چندان دور، جمعیت زمین به دو میلیارد می‌رسید؛ یعنی ۵۰۰میلیون انسان و ۱میلیارد و۵۰۰میلیون بومی. اولی‌ها به کلمه دسترسی داشتند و دیگران از آن تقلید می‌کردند... کار سترگ امه سزر که بعدها مورد ستایش ناباوران قرار گرفت، همین بود که فرهنگ بومی سیاه‌وارگان را در فرهنگ عمومی بشری جای دهد. موفقیت او از آبش‌خور امیدی خستگی‌ناپذیر و از یقینی سرشار از تحقق هدف سیراب می‌شد، هم‌چنان که گفت: امیدوار بودن در من ریشه دارد و در بنیاد من است. من تمام بدبختی‌های پیش آمده را می‌شناسم. من آن‌ها را انکار نمی‌کنم. من بی‌نهایت روشن‌نگرم؛ اما ناامید شدن را نمی‌پذیرم؛ زیرا ناامید شدن، نپذیرفتن زندگی است.<ref name=":2" />
[[پرونده:بازگشت به زادبوم.jpg|بندانگشتی|310x310پیکسل|بازگشت به زادبوم]]


=== کشف ستارگان نیمروز: ===
=== کشف ستارگان نیمروز: ===
خط ۲۳۹: خط ۲۷۷:
از شستن خونی که از سر انگشتان قاتلان مردم می‌ريزد،
از شستن خونی که از سر انگشتان قاتلان مردم می‌ريزد،


جلادانی که در جنگل‌های بلند عصمت غافل‌گير شده‌اند.<ref name=":3" />  
جلادانی که در جنگل‌های بلند عصمت غافل‌گير شده‌اند.<ref name=":3" />
[[پرونده:کاداستر.jpg|جایگزین=کاداستر|بندانگشتی|270x270پیکسل|'''کاداستر''']]


== '''آثار امه سزر''' ==
== '''آثار امه سزر''' ==
خط ۲۵۱: خط ۲۹۰:
* آسمان شکافته شده – ۱۹۴۸  
* آسمان شکافته شده – ۱۹۴۸  
* اتصالات – ۱۹۶۰  
* اتصالات – ۱۹۶۰  
* کاداستر – ۱۹۶۱  
*کاداستر – ۱۹۶۱
* من، نازک‌تر از گُل – ۱۹۸۲  
* من، نازک‌تر از گُل – ۱۹۸۲  
* به‌عنوان یک سوء تفاهم سلام – ۱۹۹۴  
* به‌عنوان یک سوء تفاهم سلام – ۱۹۹۴  
خط ۲۶۱: خط ۳۰۰:
* فصلی در کنگو – ۱۹۶۶  
* فصلی در کنگو – ۱۹۶۶  
سایر آثار سزر شامل: شعر و آگاهی، سخنی در مورد استعمار، نامه‌ای به موریس تورز، اورتور توسن: انقلاب فرانسه و مشکلات استعمار است.  
سایر آثار سزر شامل: شعر و آگاهی، سخنی در مورد استعمار، نامه‌ای به موریس تورز، اورتور توسن: انقلاب فرانسه و مشکلات استعمار است.  
 
[[پرونده:گفتاری در باب ....JPG|بندانگشتی|230x230پیکسل|گفتاری در باب استعمار]]
نمایشنامه‌ها و اشعار امه سزر به‌طور معمول در فرانسه تدریس و اجرا می شوند.
نمایشنامه‌ها و اشعار امه سزر به‌طور معمول در فرانسه تدریس و اجرا می شوند.


خط ۲۷۷: خط ۳۱۶:


=== فصلی در کنگو ===
=== فصلی در کنگو ===
[[پرونده:فصلی در کنگو3.JPG|بندانگشتی|240x240پیکسل|فصلی در کنگو]]
امه سه زر، نمایشنامه‌ی  ''فصلی در کنگو'' را در سال ١٩٦٦ نوشت. یعنی چندسال پس از اتفاقاتی که به‌استقلال کشور آفریقایی کنگو از سلطه بلژیک در ماه ژوئن ١٩٦٠، انجامید. پاتریس لومومبا، رهبر جنبش ملی کنگو بلافاصله پس از اعلام استقلال این کشور برای مدت شش ماه به‌نخست وزیری کنگو رسید و به‌گفته‌ی بسیاری، به‌اسطوره انقلابی در آفریقا پیوست. پاتریس لومومبا چند ماه بعد در ماه ژانویه سال ۱۹۶۱، به‌طور مرموزی به قتل رسید. نمایشنامه‌ی ''فصلی در کنگو''، تصویری است از دوره‌ شش ماهه‌ی نخست وزیری پاتریس لومومبا که امه سه زر آن را با روایت حقیقی بی‌مانندی به تصویر کشیده است، به‌گونه‌ای که این روایت، کتاب را به یک نمایشنامه بزرگ سیاسی از وقایع کنگو مبدل کرده است.<ref name=":0" />  
امه سه زر، نمایشنامه‌ی  ''فصلی در کنگو'' را در سال ١٩٦٦ نوشت. یعنی چندسال پس از اتفاقاتی که به‌استقلال کشور آفریقایی کنگو از سلطه بلژیک در ماه ژوئن ١٩٦٠، انجامید. پاتریس لومومبا، رهبر جنبش ملی کنگو بلافاصله پس از اعلام استقلال این کشور برای مدت شش ماه به‌نخست وزیری کنگو رسید و به‌گفته‌ی بسیاری، به‌اسطوره انقلابی در آفریقا پیوست. پاتریس لومومبا چند ماه بعد در ماه ژانویه سال ۱۹۶۱، به‌طور مرموزی به قتل رسید. نمایشنامه‌ی ''فصلی در کنگو''، تصویری است از دوره‌ شش ماهه‌ی نخست وزیری پاتریس لومومبا که امه سه زر آن را با روایت حقیقی بی‌مانندی به تصویر کشیده است، به‌گونه‌ای که این روایت، کتاب را به یک نمایشنامه بزرگ سیاسی از وقایع کنگو مبدل کرده است.<ref name=":0" />  


=== تراژدی شاه کریستوف ===
=== تراژدی شاه کریستوف ===
يكی از آثار مشهور امه سزر نمايش‌نامه‌ی معروف و شناخته شده‌ای او است به‌نام تراژدی شاه كريتستوف كه برای نخستین بار در سال ۱۹۶۳، منتشر شد و يك سال بعد در جشنواره‌ی زالس‌بورگ به روی صحنه رفت و با استقبال فراوانی روبرو شد. اين نمايش‌نامه كه صحنه‌های آن در هائیتی رخ می‌دهد اشاره‌ی مستقيمی است به‌تاريخ و ريداد‌های عينی‌ اين كشور. هائیتی نخستین كشوری بود كه در برابر استعمار و لغو بردگی به‌پا خاست و با يك قيام همگانی در سال ۱۸۰۴، به استقلال دست یافت؛ و با تجربه‌ی زودگذر دموكراسی به‌نام جمهوری هائيتی اعلام موجوديت کرد.
يكی از آثار مشهور امه سزر نمايش‌نامه‌ی معروف و شناخته شده‌ای او است به‌نام تراژدی شاه كريتستوف كه برای نخستین بار در سال ۱۹۶۳، منتشر شد و يك سال بعد در جشنواره‌ی زالس‌بورگ به روی صحنه رفت و با استقبال فراوانی روبرو شد. اين نمايش‌نامه كه صحنه‌های آن در هائیتی رخ می‌دهد اشاره‌ی مستقيمی است به‌تاريخ و ريداد‌های عينی‌ اين كشور. هائیتی نخستین كشوری بود كه در برابر استعمار و لغو بردگی به‌پا خاست و با يك قيام همگانی در سال ۱۸۰۴، به استقلال دست یافت؛ و با تجربه‌ی زودگذر دموكراسی به‌نام جمهوری هائيتی اعلام موجوديت کرد.
 
[[پرونده:کریستف شاه.jpg|بندانگشتی|160x160پیکسل|تراژدی شاه کریستف]]
با این‌که نمايش‌نامه‌ی تراژدی شاه كريستوف يك فصل راستين تاريخ هائيتی را بازگو می‌كند؛ اما اين اثر امه سزر می‌تواند اشاره‌ای باشد به آفريقای پس از استعمار و همين‌طور به كشور‌هایی كه با هائيتی سرنوشت هم‌سان دارند. امه سزر در قالب اين نمايش‌نامه رویدادهای تاريخی مصيبت‌آميز هائیتی را در بين سال‌های ۱۸۰۶ تا ۱۸۲۰ بازگو می‌كند.
با این‌که نمايش‌نامه‌ی تراژدی شاه كريستوف يك فصل راستين تاريخ هائيتی را بازگو می‌كند؛ اما اين اثر امه سزر می‌تواند اشاره‌ای باشد به آفريقای پس از استعمار و همين‌طور به كشور‌هایی كه با هائيتی سرنوشت هم‌سان دارند. امه سزر در قالب اين نمايش‌نامه رویدادهای تاريخی مصيبت‌آميز هائیتی را در بين سال‌های ۱۸۰۶ تا ۱۸۲۰ بازگو می‌كند.


خط ۲۹۱: خط ۳۳۱:
آندره برتون در باره‌ی امه سزر گفته است که او نمونه‌ی کرامت است. امه سزر از راه مبارزه و شعر خود به آوای "سیاه وارگی" تجسم بخشید، آوایی که از مرز و بوم امه سزر فراتر رفت. آوایی در دفاع از کرامت جهانی و جهان‌شمول انسان. امه سزر هم‌نوعان خود، یعنی تمامی انسان‌ها را به درک هویت و مسئولیت خود فراخواند؛ و بیش از هرچیز همین  مایه‌ی توان و نیروی او بود. امه سزر در سال ۱۹۵۰، در سخن‌رانیش در باره‌ی استعمار، این عبارات پیامبرگونه را ایراد کرد: تمدنی که توانائی حل مشکلاتی را که با آن درگیر می شود ندارد، تمدنی میرا است.<ref name=":1" />  
آندره برتون در باره‌ی امه سزر گفته است که او نمونه‌ی کرامت است. امه سزر از راه مبارزه و شعر خود به آوای "سیاه وارگی" تجسم بخشید، آوایی که از مرز و بوم امه سزر فراتر رفت. آوایی در دفاع از کرامت جهانی و جهان‌شمول انسان. امه سزر هم‌نوعان خود، یعنی تمامی انسان‌ها را به درک هویت و مسئولیت خود فراخواند؛ و بیش از هرچیز همین  مایه‌ی توان و نیروی او بود. امه سزر در سال ۱۹۵۰، در سخن‌رانیش در باره‌ی استعمار، این عبارات پیامبرگونه را ایراد کرد: تمدنی که توانائی حل مشکلاتی را که با آن درگیر می شود ندارد، تمدنی میرا است.<ref name=":1" />  


آندری بروتون از بيش‌گامان مكتب سورریالیسم از دفتر بازگشت به زادبوم امه سزر به مثابه‌ی با شكوه‌ترين بنای حماسی اين عصرياد می‌كند و در باره‌ی شخصیت امه سزر می‌نويسد: <blockquote>«و شگفتا اين يك سياه‌پوست است كه زبان فرانسوی را طوری به‌كار می‌برد كه امروز سفيد پوستی نيست كه آن را آن‌طور بكار برد... و اين سياه‌پوست نه‌تنها يك سياه‌پوست است بلكه انسانی است كامل كه تمام پرسش‌ها، واهمه‌ها، اميد‌ها و شادمانی‌های انسان را  بازگو می‌كند و بر من بيشتر از پيش به‌منزله‌ی الگوی اصيل متانت تجلی می‌نمايد.»<ref name=":3" /> </blockquote>منوچهر هزارخانی، نویسنده و مترجم ایرانی که سه نمایشنامه از آثار امه سزر را ترجمه کرده است در گفت‌وگویی با رادیو فردا، امه سزر را قله‌ی ادبیات جهان می‌داند و می‌گوید:<blockquote>«تصورمن اين است که در بينش سياسی بلندمدت، امه سزر اثری ازخودش به جای گذارده، که با وجود اين‌که خيلی ها سعی کرده‌اند آن را ازبين ببرند، اما عميقاً درافکار و اذهان، به‌ويژه نزد اروپاييان کارگر بوده است. ازنظر شعرهم، به تصديق خود اديبان فرانسوی، امه سزر يکی ازقله‌های شعر فرانسه بوده است... البته من می پذيرم که درک و فهم زبان سزر خيلی مشکل است. خود فرانسوی ها عقيده دارند که سزر يک سبک نگارش خاص درزبان فرانسه به وجود آورد که تا پيش از او وجود نداشت... در مايه‌هايی هم که سزر شعر می گويد، درک مفاهيمی که او تصوير می کند، خيلی کار آسانی نيست. من هم شخصاً خودم را خيلی صالح نمی دانم که در اين مقوله وارد شوم. سه بار اين کوشش را کردم و سرم به سنگ خورد. يعنی خواستم شعر سزر را ترجمه کنم، نتوانستم. حتی يک بار رفتم خدمت خودشان، که او شعر را برايم معنی کند. وی با پوزخند گفت وقتی شاعری شعری می گويد احساسش را بيان می کند. هرکسی از شعر يک چيزی را می‌فهمد... من خيلی مشکل داشتم. به همين دليل دست به اشعار او نزدم. مگر اشعاری که درنمايشنامه‌های او که من ترجمه می‌کردم می‌آمد، اما هيچ‌گاه برسرترجمه شعرش نرفتم. چون هربار که می‌خواندم، يک چيز ديگری می‌فهميدم... وی به يک معنا شعرش را به خدمت جهش سياسی و اجتماعی‌اش می‌گرفت، منتهی شعرش شعارنبود. واقعأ شعربود. ادبيات بود. يعنی اين‌که اگر هم از متن سياسی‌اش آن را سوا کنيد، بازهم شعر است. اگر آن را ببريد در قرن ديگری بخوانيد، بازهم شعر است... سزر هميشه هم مورد لطف هم‌کاران و خوانندگانش قرار نمی‌گرفت. خيلی‌ها سعی کردند او را بکوبند و از صحنه دورش کنند؛ هم به‌دليل اشعارش و هم به‌دليل نمايشنامه‌ها و ساير نوشته‌هايش درزمينه‌های سياسی. اما هيچ کدام نتوانستند. او مانند کوه دماوند بود... سزر يک سياستمدار ضد استعماری بود و اما درعين حال در روشنفکری فوق العاده پيشرفته بود که به معلمان سابقش درس می‌داد...»<ref name=":4" /> </blockquote>نشریه‌ی لیبراسیون، به‌نقل از یکی از دوستان او، می نویسد که امه سزر آتش فشانی بود در قلب کوه.<ref name=":1" />  
''آندره بروتون'' از بيش‌گامان مكتب سورریالیسم از دفتر بازگشت به زادبوم امه سزر به مثابه‌ی با شكوه‌ترين بنای حماسی اين عصرياد می‌كند و در باره‌ی شخصیت امه سزر می‌نويسد: <blockquote>«و شگفتا اين يك سياه‌پوست است كه زبان فرانسوی را طوری به‌كار می‌برد كه امروز سفيد پوستی نيست كه آن را آن‌طور بكار برد... و اين سياه‌پوست نه‌تنها يك سياه‌پوست است بلكه انسانی است كامل كه تمام پرسش‌ها، واهمه‌ها، اميد‌ها و شادمانی‌های انسان را  بازگو می‌كند و بر من بيشتر از پيش به‌منزله‌ی الگوی اصيل متانت تجلی می‌نمايد.»<ref name=":3" /> </blockquote>منوچهر هزارخانی، نویسنده و مترجم ایرانی که سه نمایشنامه از آثار امه سزر را ترجمه کرده است در گفت‌وگویی با رادیو فردا، امه سزر را قله‌ی ادبیات جهان می‌داند و می‌گوید:<blockquote>«تصورمن اين است که در بينش سياسی بلندمدت، امه سزر اثری ازخودش به جای گذارده، که با وجود اين‌که خيلی ها سعی کرده‌اند آن را ازبين ببرند، اما عميقاً درافکار و اذهان، به‌ويژه نزد اروپاييان کارگر بوده است. ازنظر شعرهم، به تصديق خود اديبان فرانسوی، امه سزر يکی ازقله‌های شعر فرانسه بوده است... البته من می پذيرم که درک و فهم زبان سزر خيلی مشکل است. خود فرانسوی ها عقيده دارند که سزر يک سبک نگارش خاص درزبان فرانسه به وجود آورد که تا پيش از او وجود نداشت... در مايه‌هايی هم که سزر شعر می گويد، درک مفاهيمی که او تصوير می کند، خيلی کار آسانی نيست. من هم شخصاً خودم را خيلی صالح نمی دانم که در اين مقوله وارد شوم. سه بار اين کوشش را کردم و سرم به سنگ خورد. يعنی خواستم شعر سزر را ترجمه کنم، نتوانستم. حتی يک بار رفتم خدمت خودشان، که او شعر را برايم معنی کند. وی با پوزخند گفت وقتی شاعری شعری می گويد احساسش را بيان می کند. هرکسی از شعر يک چيزی را می‌فهمد... من خيلی مشکل داشتم. به همين دليل دست به اشعار او نزدم. مگر اشعاری که درنمايشنامه‌های او که من ترجمه می‌کردم می‌آمد، اما هيچ‌گاه برسرترجمه شعرش نرفتم. چون هربار که می‌خواندم، يک چيز ديگری می‌فهميدم... وی به يک معنا شعرش را به خدمت جهش سياسی و اجتماعی‌اش می‌گرفت، منتهی شعرش شعارنبود. واقعأ شعربود. ادبيات بود. يعنی اين‌که اگر هم از متن سياسی‌اش آن را سوا کنيد، بازهم شعر است. اگر آن را ببريد در قرن ديگری بخوانيد، بازهم شعر است... سزر هميشه هم مورد لطف هم‌کاران و خوانندگانش قرار نمی‌گرفت. خيلی‌ها سعی کردند او را بکوبند و از صحنه دورش کنند؛ هم به‌دليل اشعارش و هم به‌دليل نمايشنامه‌ها و ساير نوشته‌هايش درزمينه‌های سياسی. اما هيچ کدام نتوانستند. او مانند کوه دماوند بود... سزر يک سياستمدار ضد استعماری بود و اما درعين حال در روشنفکری فوق العاده پيشرفته بود که به معلمان سابقش درس می‌داد...»<ref name=":4" /> </blockquote>نشریه‌ی لیبراسیون، به‌نقل از یکی از دوستان او، می نویسد که امه سزر آتش فشانی بود در قلب کوه.<ref name=":1" />  


امه سزر در سال ۲۰۰۶، حاضر به‌دیدار با نیکلاس سارکوزی، که وزیر کشور وقت فرانسه بود، نشد و گفت تا لغو قانونی که بر تأثیر مثبت استعمار فرانسه تأکید می کند، حاضر به دیدار با سارکوزی نیست.
امه سزر در سال ۲۰۰۶، حاضر به‌دیدار با نیکلاس سارکوزی، که وزیر کشور وقت فرانسه بود، نشد و گفت تا لغو قانونی که بر تأثیر مثبت استعمار فرانسه تأکید می کند، حاضر به دیدار با سارکوزی نیست.
خط ۲۹۷: خط ۳۳۷:
با این حال نیکلاس سارکوزی پس از مرگ امه سزر در ادای احترام به او گفت:
با این حال نیکلاس سارکوزی پس از مرگ امه سزر در ادای احترام به او گفت:


«او روحی آزاده و مستقل داشت و در طول زندگی‌اش برای به رسمیت شناخته شدن هویت و ریشه‌های غنی آفریقایی خود مبارزه کرد.» '''«سایت بی‌بی‌سی فارسی ۲»'''
«او روحی آزاده و مستقل داشت و در طول زندگی‌اش برای به رسمیت شناخته شدن هویت و ریشه‌های غنی آفریقایی خود مبارزه کرد.»<ref name=":6" />


در مطرح شدن نام امه سزر در ایران، بیش از همه دکتر علی شریعتی نقش داشت؛ و این شاعر و سیاست‌مدار مبارز را یکی از پیامبران قرن بیستم خواند. '''«سایت بی‌بی‌سی فارسی»'''
در مطرح شدن نام امه سزر در ایران، بیش از همه دکتر علی شریعتی نقش داشت؛ و این شاعر و سیاست‌مدار مبارز را یکی از پیامبران قرن بیستم خواند.<ref name=":5" />
 
سخنانی از امه سزر


== سخنانی از امه سزر ==
آن‌چه به‌من تحرک می‌بخشد، همانا اراده‌ی آفریدن، اراده‌ی خلق‌کردن و آباد کردن در حال و آینده است.
آن‌چه به‌من تحرک می‌بخشد، همانا اراده‌ی آفریدن، اراده‌ی خلق‌کردن و آباد کردن در حال و آینده است.


خط ۳۱۱: خط ۳۵۰:
کانت همه‌چیز را به این سه سؤال اساسی ارتباط می‌داد: کی هستم؟ چه باید بکنم؟ چه‌چیز موجب می‌شود که امیدوار باشم؟ این‌ هم پاسخ‌هایم: کی هستم؟ یگ نیگر(سیاه‌واره) اهل مارتینیک. چه باید بکنم؟ مثل یک انسان رفتار بکنم که شایسته‌ی مقام انسان باشد. چه چیزی مرا وامی‌دارد که امیدوار باشم؟ تحول انسان، همبستگی با بشریت.  
کانت همه‌چیز را به این سه سؤال اساسی ارتباط می‌داد: کی هستم؟ چه باید بکنم؟ چه‌چیز موجب می‌شود که امیدوار باشم؟ این‌ هم پاسخ‌هایم: کی هستم؟ یگ نیگر(سیاه‌واره) اهل مارتینیک. چه باید بکنم؟ مثل یک انسان رفتار بکنم که شایسته‌ی مقام انسان باشد. چه چیزی مرا وامی‌دارد که امیدوار باشم؟ تحول انسان، همبستگی با بشریت.  


زمان ایدئولوژی‌های سطحی‌نگر به پایان رسیده است. چیزی دیگر درکار است. خاطرجمع باشید جهان دیگری نیز درکار است.» «سایت مجاهدین خلق»
زمان ایدئولوژی‌های سطحی‌نگر به پایان رسیده است. چیزی دیگر درکار است. خاطرجمع باشید جهان دیگری نیز درکار است.»<ref name=":2" />


فاصله میان تمدن و استعمار بی‌نهایت است. از همه‌ی لشکرکشی‌های استعماری و مقررات و ضوابط آن حتی یک ارزش انسانی نمی‌توان استخراج کرد. «سایت رفی ۱»
فاصله میان تمدن و استعمار بی‌نهایت است. از همه‌ی لشکرکشی‌های استعماری و مقررات و ضوابط آن حتی یک ارزش انسانی نمی‌توان استخراج کرد.<ref name=":1" />


== درگذشت امه سزر ==
== درگذشت امه سزر ==
امه سزر در ۱۹ آوریل سال ۲۰۰۸، به‌علت عوارض قلبی در سن ۹۵ سالگی در بیمارستانی در پاریس درگذشت. از پیکر او در ۲۰ آوریل در استادیوم دیون فورت دو فرانس، تشییع با شکوهی شد. «سایت مجاهدین خلق»
امه سزر در ۱۹ آوریل سال ۲۰۰۸، به‌علت عوارض قلبی در سن ۹۵ سالگی در بیمارستانی در پاریس درگذشت. از پیکر او در ۲۰ آوریل در استادیوم دیون فورت دو فرانس، تشییع با شکوهی شد.<ref name=":2" />  
 
گروهی از روشن‌فکران آفریقایی‌تبار فرانسه و روشن‌فکران آفریقایی فرانسه‌زبان خواستار به‌خاک سپرده شدن امه سزر در پانتئون شدند؛ اما بخش دیگری از طرف‌داران او، این‌کار را ریاکارانه دانستند؛ و معتقد بودند که امه سزر در طول زندگی‌اش از سوی دولت فرانسه آن‌طورکه باید مورد تقدیر قرار نگرفته است.<ref>[https://www.bbc.com/persian/arts/story/2008/04/printable/080419_me_cesaire_death.shtml امه سزر، موج‌آفرین با مرگ و زندگی - سایت بی‌بی‌‌سی فارسی]</ref>  


دولت فرانسه اعلام کرده است که مجالس ترحيم و مراسم تشييع پیکر امه سزر، يک مراسم ملی خواهد بود. «سایت رادیو فردا»
گروهی از روشن‌فکران آفریقایی‌تبار فرانسه و روشن‌فکران آفریقایی فرانسه‌زبان خواستار به‌خاک سپرده شدن امه سزر در پانتئون شدند؛ اما بخش دیگری از طرف‌داران او، این‌کار را ریاکارانه دانستند؛ و معتقد بودند که امه سزر در طول زندگی‌اش از سوی دولت فرانسه آن‌طورکه باید مورد تقدیر قرار نگرفته است.<ref name=":6">[https://www.bbc.com/persian/arts/story/2008/04/printable/080419_me_cesaire_death.shtml امه سزر، موج‌آفرین با مرگ و زندگی - سایت بی‌بی‌‌سی فارسی]</ref>
[[پرونده:مراسم خاک سپاری امه سزر.JPG|بندانگشتی|233x233پیکسل|مراسم خاکسپاری امه سزر در جزیره مارتینیک]]
دولت فرانسه اعلام کرده است که مجالس ترحيم و مراسم تشييع پیکر امه سزر، يک مراسم ملی خواهد بود.<ref name=":4" />


=== بزرگ‌داشت امه سزر ===
=== بزرگ‌داشت امه سزر ===
خط ۳۳۱: خط ۳۷۰:


== منابع ==
== منابع ==
<references />