کاربر:Khosro/صفحه تمرین حسین منزوی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۵۸۷: خط ۵۸۷:
<nowiki>***</nowiki>
<nowiki>***</nowiki>


آیا چه دیدی آن شب در قتلگاه یاران؟
{{شعر}}{{ب|آیا چه دیدی آن شب در قتلگاه یاران؟|چشم درشت خونین ای ماه سوگواران}}


چشم درشت خونین ای ماه سوگواران
{{ب|از خاك بر جبینت خورشیدها شتك زد|آن دم كه داد ظلمت فرمان تیرباران}}


از خاك بر جبینت خورشیدها شتك زد
{{ب|رعنا و ایستاده، جان‌ها به كف نهاده|رفتند و مانده بر جا، ما خیل شرمساران}}


آن دم كه داد ظلمت فرمان تیرباران
{{ب|ای یار ای نگارین! پا تا سر تو خونین|ای خوش‌ترین طلیعه از صبح شب شماران}}


رعنا و ایستاده، جان‌ها به كف نهاده
{{ب|داغ تو ماندگار است، چندان كه یادگار است|از خون هزار لاله بر بیرق بهاران}}


رفتند و مانده بر جا، ما خیل شرمساران
{{ب|یادت اگر چه خاموش، كی می‌شود فراموش؟|نامت كتیبه‌‌ای شد بر سنگ روزگاران}}


ای یار ای نگارین! پا تا سر تو خونین
{{ب|هر عاشقی كه جان داد در باغ سروی افتاد|بر خاك و سرخ‌تر شد خوناب جویباران}}


ای خوش‌ترین طلیعه از صبح شب شماران
{{ب|سهلش مگر چونین، این سیب‌های خونین|هر یك سری بریده است بر دار شاخساران}}


داغ تو ماندگار است، چندان كه یادگار است
{{ب|باران فرو نشسته است اما هنوز در باغ|خون چكه چكه ریزد از پنجهٔ چناران}}


از خون هزار لاله بر بیرق بهاران
{{ب|باران خون و خنجر گفتی و شد مكرر|شاعر خموش دیگر! باران مگو، بباران!}}{{پایان شعر}}
 
یادت اگر چه خاموش، كی می‌شود فراموش؟
 
نامت كتیبه‌‌ای شد بر سنگ روزگاران
 
هر عاشقی كه جان داد در باغ سروی افتاد
 
بر خاك و سرخ‌تر شد خوناب جویباران
 
سهلش مگر چونین، این سیب‌های خونین
 
هر یك سری بریده است بر دار شاخساران
 
باران فرو نشسته است اما هنوز در باغ
 
خون چكه چكه ریزد از پنجهٔ چناران
 
باران خون و خنجر گفتی و شد مكرر
 
شاعر خموش دیگر! باران مگو، بباران!


<nowiki>***</nowiki>
<nowiki>***</nowiki>


از زمزمــــه دلتنگیم، از همهمــه بیزاریم
{{شعر}}{{ب|از زمزمــــه دلتنگیم، از همهمــه بیزاریم|نه طاقت خاموشی، نه تاب سخن داریم}}
 
نه طاقت خاموشی، نه تاب سخن داریم
 
آوار  پریشانــی‌ست ،  رو  ســوی چـــه بگریزیم؟
 
هنگامه ی حیرانی‌ ست، خود را به که بسپاریم؟
 
تشویش هزار ” آیا”، وسواس هزار “اما”
 
کوریم و نمی‌بینیم ، ورنه همه بیماریم
 
دوران شکوه بـــاغ از خاطرمان رفتــه‌ ست
 
امروز که صف در صف خشکیده و بی‌باریم


دردا کــه هدر دادیم آن ذات گرامی را
{{ب|آوار  پریشانــی‌ست ،  رو  ســوی چـــه بگریزیم؟|هنگامه ی حیرانی‌ ست، خود را به که بسپاریم؟}}


تیغیم و نمی‌ بریم، ابریم و نمی‌ باریم
{{ب|تشویش هزار ” آیا”، وسواس هزار “اما”|کوریم و نمی‌بینیم ، ورنه همه بیماریم}}


ما خویش ندانستیم بیداریمان از خواب
{{ب|دوران شکوه بـــاغ از خاطرمان رفتــه‌ ست|امروز که صف در صف خشکیده و بی‌باریم}}


گفتند کــه بیدارید؟ گفتیم کـه بیداریم
{{ب|دردا کــه هدر دادیم آن ذات گرامی را|تیغیم و نمی‌ بریم، ابریم و نمی‌ باریم}}


من راه تــو را بسته، تـــو راه مرا بسته
{{ب|ما خویش ندانستیم بیداریمان از خواب|گفتند کــه بیدارید؟ گفتیم کـه بیداریم}}


امید رهایی نیست وقتی همه دیواریم
{{ب|من راه تــو را بسته، تـــو راه مرا بسته|امید رهایی نیست وقتی همه دیواریم}}{{پایان شعر}}


== منابع: ==
== منابع: ==
<references />
<references />
۵٬۷۷۰

ویرایش