کاربر:Khosro/صفحه تمرین زینب جلالیان: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۶: خط ۱۶:
}}
}}
'''زینب جلالیان'''، (زاده ۱۶ خرداد ۱۳۶۱، روستای دیم‌قشلاق از توابع شهر ماکو واقع در استان آذربایجان غربی) قدیمی‌ترین و تنها زندانی سیاسی محکوم به حبس ابد در ایران است که در جریان حبس طولانی خود، حتی از یک ساعت مرخصی نیز محروم بوده است. زینب جلالیان در اسفندماه ۱۳۸۶، در جاده‌ی کرمانشاه-سنندج توسط مأموران امنیتی دستگیر و به بازداشتگاه اطلاعات کرمانشاه منتقل شد. او به‌شدت تحت شکنجه‌های روحی و جسمی قرار گرفت و سپس به زندان سنندج منتقل گردید. او پس از ۹ ماه بازداشت در سلول انفرادی، در ۱۳ آذرماه ۱۳۸۷، توسط شعبه یکم دادگاه انقلاب کرمانشاه به اتهام محاربه از طریق اقدام مسلحانه علیه جمهوری اسلامی و هم‌چنین عضویت در حزب پژاک، فعالیت تبلیغی به نفع گروه‌های مخالف نظام جمهوری اسلامی، حمل و نگهداری سلاح و تجهیزات نظامی، در عرض کمتر از چند دقیقه به اعدام محکوم شد و حتی به او اجازه ندادند از خودش دفاع کند. به او گفته بودند که چون تو دشمن خدا هستی، حق دفاع از خودت را نداری!. وارد کردن این اتهامات در حالی است که براساس دادنامه‌ی صادره علیه این زندانی سیاسی از طرف همین دادگاه، زینب جلالیان در زمان دستگیری مسلح نبوده و هیچ نوع تجهیزات نظامی نیز از او کشف نشده است. طبق همین دادنامه، مأموران وزارت اطلاعات نیز نتوانسته‌اند هیچ مدرکی دال بر مشارکت زینب جلالیان در یک عملیات مسلحانه به دادگاه ارائه دهند. زینب جلالیان در جریان بازجویی‌ها مکرر اعلام کرده بود که من از مرگ نمی‌ترسم، من برای مرگ آماده‌ام، من پیشمرگ آزادیم. مسئولان زندان دیزل‌آباد کرمانشاه زینب جلالیان را در اسفندماه ۱۳۸۸، برای انجام اعتراف اجباری در تلویزیون به بند ۲۰۹ '''[[زندان اوین]]''' منتقل کردند، اما این زندانی سیاسی تن به مصاحبه و اعتراف تلویزیونی نداد و او را به زندان کرمانشاه برگرداندند. در زندان کرمانشاه نیز بارها زینب جلالیان را تحت فشار و شکنجه قرار دادند تا مصاحبه و اعتراف تلویزیونی کند، اما او تسلیم نشد و تن به اعتراف اجباری نداد. در مهرماه ۱۳۹۰، حکم اعدام زینب جلالیان با یک درجه تخفیف از اعدام به حبس ابد تبدیل گردید. زینب جلالیان نه‌تنها از مرخصی محروم است، بلکه از بیماری‌های مختلفی مانند ناخنک چشم، ضعف بینایی، برفک دهان، آسم، ناراحتی کلیوی و گوارشی رنج می‌برد و به‌دستور '''[[وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی|وزارت اطلاعات]]''' هم‌چنان از معالجه و دسترسی به خدمات پزشکی محروم است. زینب جلالیان در حال حاضر در زندان یزد مبحوس است، زندانی که ۱۵۰۰ کیلومتر دورتر از ماکو و محل سکونت خانواده‌ی زینب جلالیان قرار دارد و با این مسافت دور، برای خانواده‌ی او هیچ امکان ملاقاتی باقی نمانده است.
'''زینب جلالیان'''، (زاده ۱۶ خرداد ۱۳۶۱، روستای دیم‌قشلاق از توابع شهر ماکو واقع در استان آذربایجان غربی) قدیمی‌ترین و تنها زندانی سیاسی محکوم به حبس ابد در ایران است که در جریان حبس طولانی خود، حتی از یک ساعت مرخصی نیز محروم بوده است. زینب جلالیان در اسفندماه ۱۳۸۶، در جاده‌ی کرمانشاه-سنندج توسط مأموران امنیتی دستگیر و به بازداشتگاه اطلاعات کرمانشاه منتقل شد. او به‌شدت تحت شکنجه‌های روحی و جسمی قرار گرفت و سپس به زندان سنندج منتقل گردید. او پس از ۹ ماه بازداشت در سلول انفرادی، در ۱۳ آذرماه ۱۳۸۷، توسط شعبه یکم دادگاه انقلاب کرمانشاه به اتهام محاربه از طریق اقدام مسلحانه علیه جمهوری اسلامی و هم‌چنین عضویت در حزب پژاک، فعالیت تبلیغی به نفع گروه‌های مخالف نظام جمهوری اسلامی، حمل و نگهداری سلاح و تجهیزات نظامی، در عرض کمتر از چند دقیقه به اعدام محکوم شد و حتی به او اجازه ندادند از خودش دفاع کند. به او گفته بودند که چون تو دشمن خدا هستی، حق دفاع از خودت را نداری!. وارد کردن این اتهامات در حالی است که براساس دادنامه‌ی صادره علیه این زندانی سیاسی از طرف همین دادگاه، زینب جلالیان در زمان دستگیری مسلح نبوده و هیچ نوع تجهیزات نظامی نیز از او کشف نشده است. طبق همین دادنامه، مأموران وزارت اطلاعات نیز نتوانسته‌اند هیچ مدرکی دال بر مشارکت زینب جلالیان در یک عملیات مسلحانه به دادگاه ارائه دهند. زینب جلالیان در جریان بازجویی‌ها مکرر اعلام کرده بود که من از مرگ نمی‌ترسم، من برای مرگ آماده‌ام، من پیشمرگ آزادیم. مسئولان زندان دیزل‌آباد کرمانشاه زینب جلالیان را در اسفندماه ۱۳۸۸، برای انجام اعتراف اجباری در تلویزیون به بند ۲۰۹ '''[[زندان اوین]]''' منتقل کردند، اما این زندانی سیاسی تن به مصاحبه و اعتراف تلویزیونی نداد و او را به زندان کرمانشاه برگرداندند. در زندان کرمانشاه نیز بارها زینب جلالیان را تحت فشار و شکنجه قرار دادند تا مصاحبه و اعتراف تلویزیونی کند، اما او تسلیم نشد و تن به اعتراف اجباری نداد. در مهرماه ۱۳۹۰، حکم اعدام زینب جلالیان با یک درجه تخفیف از اعدام به حبس ابد تبدیل گردید. زینب جلالیان نه‌تنها از مرخصی محروم است، بلکه از بیماری‌های مختلفی مانند ناخنک چشم، ضعف بینایی، برفک دهان، آسم، ناراحتی کلیوی و گوارشی رنج می‌برد و به‌دستور '''[[وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی|وزارت اطلاعات]]''' هم‌چنان از معالجه و دسترسی به خدمات پزشکی محروم است. زینب جلالیان در حال حاضر در زندان یزد مبحوس است، زندانی که ۱۵۰۰ کیلومتر دورتر از ماکو و محل سکونت خانواده‌ی زینب جلالیان قرار دارد و با این مسافت دور، برای خانواده‌ی او هیچ امکان ملاقاتی باقی نمانده است.
[[پرونده:زینب جلالایان5.jpg|جایگزین=زینب جلالیان|بندانگشتی|250x250پیکسل|زینب جلالیان]]
[[پرونده:زینب جلالیان1.JPG|جایگزین=زینب جلالیان|بندانگشتی|275x275پیکسل|زینب جلالیان]]


== زندگی و مهاجرت ==
== زندگی و مهاجرت ==
خط ۲۹: خط ۳۱:


== حکم اعدام ==
== حکم اعدام ==
[[پرونده:زینب جلالیان2.jpeg|جایگزین=زینب جلالیان|بندانگشتی|250x250پیکسل|زینب جلالیان]]
زینب جلالیان در دادگاه انقلاب رژیم ایران بدون هیچ وکیلی، در عرض کمتر از چند دقیقه به اعدام محکوم شد و حتی به او اجازه ندادند از خودش دفاع کند. به او گفته بودند که چون تو دشمن خدا هستی، حق دفاع از خودت را نداری!.  
زینب جلالیان در دادگاه انقلاب رژیم ایران بدون هیچ وکیلی، در عرض کمتر از چند دقیقه به اعدام محکوم شد و حتی به او اجازه ندادند از خودش دفاع کند. به او گفته بودند که چون تو دشمن خدا هستی، حق دفاع از خودت را نداری!.  


خط ۳۷: خط ۴۰:


== فشار برای اعتراف تلویزیونی ==
== فشار برای اعتراف تلویزیونی ==
[[پرونده:زینب جلالیان3.JPG|جایگزین=زینب جلالیان|بندانگشتی|222x222پیکسل|زینب جلالیان]]
مسئولان زندان دیزل‌آباد کرمانشاه زینب جلالیان را در اسفندماه ۱۳۸۸، برای انجام اعتراف اجباری در تلویزیون به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل کردند، اما این زندانی سیاسی تن به مصاحبه و اعتراف تلویزیونی نداد و او را به زندان کرمانشاه برگرداندند. در زندان کرمانشاه نیز بارها زینب جلالیان را تحت فشار و شکنجه قرار دادند تا مصاحبه و اعتراف تلویزیونی کند، اما او تسلیم نشد و تن به اعتراف اجباری نداد.<ref name=":1" />  
مسئولان زندان دیزل‌آباد کرمانشاه زینب جلالیان را در اسفندماه ۱۳۸۸، برای انجام اعتراف اجباری در تلویزیون به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل کردند، اما این زندانی سیاسی تن به مصاحبه و اعتراف تلویزیونی نداد و او را به زندان کرمانشاه برگرداندند. در زندان کرمانشاه نیز بارها زینب جلالیان را تحت فشار و شکنجه قرار دادند تا مصاحبه و اعتراف تلویزیونی کند، اما او تسلیم نشد و تن به اعتراف اجباری نداد.<ref name=":1" />  


خط ۶۲: خط ۶۶:


== انتقال به زندان کرمان و یزد ==
== انتقال به زندان کرمان و یزد ==
[[پرونده:زینب جلالیان؛.jpeg|جایگزین=زینب جلالیان در زندان یزد|بندانگشتی|227x227پیکسل|زینب جلالیان در زندان یزد]]
زینب جلالیان در روز ۱۰ اردیبهشت‌ماه ۱۳۹۹، به‌صورت ناگهانی از زندان خوی به زندان قرچک ورامین منتقل شد. او در روز ۵ تیرماه همین سال، درحالی که در اعتصاب غذا به‌سر می‌برد، از زندان قرچک ورامین به زندان کرمان منتقل گردید. زینب جلالیان پیش از انتقال به بیماری کرونا مبتلا شده بود و وضعیت بسیار وخیمی داشت. او پس تحمل ۳ ماه سلول انفرادی، از کرمان دوباره به زندان کرمانشاه منتقل شد. این زندانی سیاسی در ۲۰ آبان‌ماه ۱۳۹۹، در یک تماس تلفنی به خانواده‌اش گفت که به زندان یزد منتقل شده است.<ref name=":1" />  
زینب جلالیان در روز ۱۰ اردیبهشت‌ماه ۱۳۹۹، به‌صورت ناگهانی از زندان خوی به زندان قرچک ورامین منتقل شد. او در روز ۵ تیرماه همین سال، درحالی که در اعتصاب غذا به‌سر می‌برد، از زندان قرچک ورامین به زندان کرمان منتقل گردید. زینب جلالیان پیش از انتقال به بیماری کرونا مبتلا شده بود و وضعیت بسیار وخیمی داشت. او پس تحمل ۳ ماه سلول انفرادی، از کرمان دوباره به زندان کرمانشاه منتقل شد. این زندانی سیاسی در ۲۰ آبان‌ماه ۱۳۹۹، در یک تماس تلفنی به خانواده‌اش گفت که به زندان یزد منتقل شده است.<ref name=":1" />  


خط ۶۹: خط ۷۴:


=== وکلای زینب جلالیان ===
=== وکلای زینب جلالیان ===
[[پرونده:امیرسالار داودی؛.JPG|جایگزین=امیرسالار داودی وکیل زینب جلالیان|بندانگشتی|310x310پیکسل|امیرسالار داودی وکیل زینب جلالیان]]
زینب جلالیان در طول سالیانی که در زندان بوده، وکلای مختلفی داشته است. ۵ تن از این وکلا یا کنار کشیده‌اند و یا نتوانستند با زینب جلالیان ملاقات کنند و وکالتنامه تنظیم‌شده را به امضای او برسانند. سرانجام دو تن از وکلا به نام‌های محمد شریف و سپس امیرسالار داودی، توانستند به‌صورت رسمی وکالت زینب جلالیان را به‌عهده بگیرند. امیرسالار داودی به‌خاطر پی‌گیری همین پرونده، در سال ۱۳۹۷، بازداشت و بیش از ۲ سال زندانی شد. آقای محمد شریف نیز در سال‌های اخیر به‌خاطر بی‌نتیجه ماندن تلاش‌هایش جهت انتقال موکلش به تهران، به این زندانی سیاسی اعلام کرد که قادر به انجام وظایفش به‌عنوان وکیل در این پرونده نیست.<ref name=":2" />  
زینب جلالیان در طول سالیانی که در زندان بوده، وکلای مختلفی داشته است. ۵ تن از این وکلا یا کنار کشیده‌اند و یا نتوانستند با زینب جلالیان ملاقات کنند و وکالتنامه تنظیم‌شده را به امضای او برسانند. سرانجام دو تن از وکلا به نام‌های محمد شریف و سپس امیرسالار داودی، توانستند به‌صورت رسمی وکالت زینب جلالیان را به‌عهده بگیرند. امیرسالار داودی به‌خاطر پی‌گیری همین پرونده، در سال ۱۳۹۷، بازداشت و بیش از ۲ سال زندانی شد. آقای محمد شریف نیز در سال‌های اخیر به‌خاطر بی‌نتیجه ماندن تلاش‌هایش جهت انتقال موکلش به تهران، به این زندانی سیاسی اعلام کرد که قادر به انجام وظایفش به‌عنوان وکیل در این پرونده نیست.<ref name=":2" />  


خط ۷۴: خط ۸۰:
امیرسالار داودی وکیل زینب جلالیان در روز ۲۹ آبان‌ماه ۱۳۹۷، توسط مأموران حفاظت اطلاعات قوه قضاییه بازداشت و به زندان اوین منتقل شد. این وکیل در شعبه‌ی ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به ۳۰ سال زندان و ۱۱۱ یازده ضربه شلاق محکوم شد که ۱۵ سال از حبس او قابل اجرا است. زینب جلالیان با پیام و نامه‌های مکرر از زندان، دستگیری و صدور حکم سنگین وکیلش را محکوم کرد.<ref name=":4" />  
امیرسالار داودی وکیل زینب جلالیان در روز ۲۹ آبان‌ماه ۱۳۹۷، توسط مأموران حفاظت اطلاعات قوه قضاییه بازداشت و به زندان اوین منتقل شد. این وکیل در شعبه‌ی ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به ۳۰ سال زندان و ۱۱۱ یازده ضربه شلاق محکوم شد که ۱۵ سال از حبس او قابل اجرا است. زینب جلالیان با پیام و نامه‌های مکرر از زندان، دستگیری و صدور حکم سنگین وکیلش را محکوم کرد.<ref name=":4" />  


امیرسالار داودی پس از ۲ سال و ۷ ماه زندان، در روز ۲۳ خردادماه ۱۴۰۱، با وثیقه‌ی ۲ میلیارد تومانی از '''[[زندان گوهردشت|زندان رجایی‌شهر]]''' کرج آزاد شد، اما دوباره در روز ۵ تیرماه همین سال برای تحمل ادامه حبس به زندان بازگردانده شد.<ref>[https://www.radiofarda.com/a/31915682.html امیرسالار داودی، وکیل و فعال حقوق بشر، به زندان بازگردانده شد - سایت رادیو فردا]</ref>  
امیرسالار داودی پس از ۲ سال و ۷ ماه زندان، در روز ۲۳ خردادماه ۱۴۰۱، با وثیقه‌ی ۲ میلیارد تومانی از '''[[زندان گوهردشت|زندان رجایی‌شهر]]''' کرج آزاد شد، اما دوباره در روز ۵ تیرماه همین سال برای تحمل ادامه حبس به زندان بازگردانده شد.<ref>[https://www.radiofarda.com/a/31915682.html امیرسالار داودی، وکیل و فعال حقوق بشر، به زندان بازگردانده شد - سایت رادیو فردا]</ref>
[[پرونده:مادر زینب جلالیان.JPG|جایگزین=مادر زینب جلالیان|بندانگشتی|227x227پیکسل|مادر زینب جلالیان]]


== تهدید و بازداشت خانواده ==
== تهدید و بازداشت خانواده ==
مادر زینب جلالیان در اسفندماه ۱۴۰۰، طی پیامی نوشته بود که زینب را از ملاقات با خانواده‌اش و وکیلش محروم کرده‌اند. من پیر شده‌ام و به‌عنوان یک مادر دوست دارم دخترم را ببینم. مادر زینب جلالیان در این پیام از سازمان‌ها و مدافعان حقوق بشر درخواست کمک کرده بود. مأموران امنیتی به‌خاطر این پیام، مادر، پدر و ۳ برادر زینب جلالیان را بازداشت کردند که البته پس از ۲۴ ساعت آزاد شدند، اما مأموران امنیتی آن‌ها را تهدید کرده و هشدار داده بودند که هیچ‌گونه اطلاع‌رسانی و مصاحبه با رسانه‌ها و سازمان‌های حقوق بشری درباره وضعیت زینب نداشته باشند. هم‌چنین از خانواده‌ی زینب جلالیان خواسته بودند که در مصاحبه ویدئویی یا تلویزیونی علیه فعالیت‌های زینب و احزاب کُردی حرف بزنند که این درخواست با واکنش شدید خانواده‌ی زینب جلالیان رد شد.<ref name=":4" />  
مادر زینب جلالیان در اسفندماه ۱۴۰۰، طی پیامی نوشته بود که زینب را از ملاقات با خانواده‌اش و وکیلش محروم کرده‌اند. من پیر شده‌ام و به‌عنوان یک مادر دوست دارم دخترم را ببینم. مادر زینب جلالیان در این پیام از سازمان‌ها و مدافعان حقوق بشر درخواست کمک کرده بود. مأموران امنیتی به‌خاطر این پیام، مادر، پدر و ۳ برادر زینب جلالیان را بازداشت کردند که البته پس از ۲۴ ساعت آزاد شدند، اما مأموران امنیتی آن‌ها را تهدید کرده و هشدار داده بودند که هیچ‌گونه اطلاع‌رسانی و مصاحبه با رسانه‌ها و سازمان‌های حقوق بشری درباره وضعیت زینب نداشته باشند. هم‌چنین از خانواده‌ی زینب جلالیان خواسته بودند که در مصاحبه ویدئویی یا تلویزیونی علیه فعالیت‌های زینب و احزاب کُردی حرف بزنند که این درخواست با واکنش شدید خانواده‌ی زینب جلالیان رد شد.<ref name=":4" />
[[پرونده:زینب خواهرش دنیز.jpg|جایگزین=زینب جلالیان و خواهرش دنیز جلالیان|بندانگشتی|228x228پیکسل|زینب جلالیان و خواهرش دنیز جلالیان]]


== زینب جلالیان از نگاه دیگران ==
== زینب جلالیان از نگاه دیگران ==
دنیز جلالیان خواهر زینب، می‌گوید که او هیچ کاری نکرده است و مستحق تحمل این همه رنج و مجازات نیست. نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی زینب را تحت فشار و شکنجه قرار داده‌اند و در همه‌ی زندان‌ها چرخانده‌اند تا بلکه او را مجبور به ابراز پشیمانی و اعتراف تلویزونی کنند، اما زینب زیر بار آن نرفته و نپذیرفته است. می‌خواهند او را بشکنند، اما او سر خم نمی‌کند. خواهر من فقط یک شخص نیست، زینب نماد انسانیت و انسان آزاد است. نه فقط برای خودش، بلکه برای همه؛ زینب واقعاً نمادی از مقاومت است.<ref name=":4" />  
دنیز جلالیان خواهر زینب، می‌گوید که او هیچ کاری نکرده است و مستحق تحمل این همه رنج و مجازات نیست. نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی زینب را تحت فشار و شکنجه قرار داده‌اند و در همه‌ی زندان‌ها چرخانده‌اند تا بلکه او را مجبور به ابراز پشیمانی و اعتراف تلویزونی کنند، اما زینب زیر بار آن نرفته و نپذیرفته است. می‌خواهند او را بشکنند، اما او سر خم نمی‌کند. خواهر من فقط یک شخص نیست، زینب نماد انسانیت و انسان آزاد است. نه فقط برای خودش، بلکه برای همه؛ زینب واقعاً نمادی از مقاومت است.<ref name=":4" />  


امیرسالار داودی، یکی از وکلای مدافع زینب جلالیان درباره سطح آگاهی این زندانی سیاسی می‌گوید:<blockquote>«این‌که مرتباً گفته می‌شود زینب بی‌سواد است، باید باعث خجالت حکومتی باشد که امکانات تحصیل در مدرسه را برای یک دختر در ماکو فراهم نکرده است. ضمناً تحصیلات لزوماً به مدرسه و دانشگاه رفتن نیست. به عنوان وکیل زینب، هر بار که با او بحث و گفت‌وگو داشته‌ام تحت تأثیر سطح آگاهی و طرز بیانش قرار گرفته‌ام.»<ref name=":2" /> </blockquote>زندانی سیاسی '''[[گلرخ ایرایی]]''' مبحوس در زندان قرچک ورامین در اردیبهشت ۱۳۹۹، در نامه‌ای درباره زینب جلالیان منتشر کرد که در بخشی از آن نوشته است:<blockquote>«زینب جلالیان یکی از قدیمی‌ترین زندانیان سیاسی ایران است. زینب جلالیان، نه فقط یک شخص و نه فقط یک زندانی است؛ بلکه مفهوم گم‌شده‌ی مبارزه در فضای مبتذل سیاسی امروز ایران است. زینب جلالیان آموزگار الفبای آزادی‌خواهی است. او مفهوم مقاومتی است که توسط دوست و دشمن از یاد برده شد…»<ref name=":4" /> </blockquote>شیوا نظرآهاری فعال حقوق بشر نیز که در بند ۲۰۹ زندان اوین به‌مدت یک ماه با زینب جلالیان هم‌سلول بوده است، گفته است:<blockquote>«برای بازدید به سلول ما آمدند و در مورد تحصیلات‌مان پرسیدند. وقتی زینب پاسخ داد که مدرسه نرفته است، با او رفتار توهین‌آمیزی کردند و حرف‌های تحقیرآمیزی به او زدند؛ ولی زینب به دلیل شخصیت آرامی که داشت با آن‌ها وارد جربحث نشد. این در حالی بود که زینب با وجود این‌که مدرسه نرفته بود اما توانسته بود خواندن و نوشتن را یاد بگیرد و قدرت بیان خوبی داشت.»<ref name=":2" /> </blockquote>زندانی سیاسی سعید شیرزاد، محبوس در زندان رجایی‌شهر، در شهریورماه ۱۳۹۴، نامه‌ای درباره زینب جلالیان منتشر کرد که در بخشی از این نامه نوشته است که نه از حکم اعدام زینب جلالیان گفته شد و نه از حبس ابد او که در حال گذراندن آن است. اگر جرم او دانشگاه نرفتن او است، باید بگویم که دانشگاهی که زینب جلالیان رفته است، ما نرفته‌ایم.<ref name=":4" />  
امیرسالار داودی، یکی از وکلای مدافع زینب جلالیان درباره سطح آگاهی این زندانی سیاسی می‌گوید:<blockquote>«این‌که مرتباً گفته می‌شود زینب بی‌سواد است، باید باعث خجالت حکومتی باشد که امکانات تحصیل در مدرسه را برای یک دختر در ماکو فراهم نکرده است. ضمناً تحصیلات لزوماً به مدرسه و دانشگاه رفتن نیست. به عنوان وکیل زینب، هر بار که با او بحث و گفت‌وگو داشته‌ام تحت تأثیر سطح آگاهی و طرز بیانش قرار گرفته‌ام.»<ref name=":2" /> </blockquote>
[[پرونده:نامه گلرخ ایرایی.jpg|جایگزین=نامه گلرخ ایرایی درباره افزایش فشار به زینب جلالیان|بندانگشتی|235x235پیکسل|نامه گلرخ ایرایی درباره افزایش فشار به زینب جلالیان]]
زندانی سیاسی '''[[گلرخ ایرایی]]''' مبحوس در زندان قرچک ورامین در اردیبهشت ۱۳۹۹، در نامه‌ای درباره افزایش فشار به زینب جلالیان منتشر کرد که در بخشی از آن نوشته است:<blockquote>«زینب جلالیان یکی از قدیمی‌ترین زندانیان سیاسی ایران است. زینب جلالیان، نه فقط یک شخص و نه فقط یک زندانی است؛ بلکه مفهوم گم‌شده‌ی مبارزه در فضای مبتذل سیاسی امروز ایران است. زینب جلالیان آموزگار الفبای آزادی‌خواهی است. او مفهوم مقاومتی است که توسط دوست و دشمن از یاد برده شد…»<ref name=":4" /> </blockquote>شیوا نظرآهاری فعال حقوق بشر نیز که در بند ۲۰۹ زندان اوین به‌مدت یک ماه با زینب جلالیان هم‌سلول بوده است، گفته است:<blockquote>«برای بازدید به سلول ما آمدند و در مورد تحصیلات‌مان پرسیدند. وقتی زینب پاسخ داد که مدرسه نرفته است، با او رفتار توهین‌آمیزی کردند و حرف‌های تحقیرآمیزی به او زدند؛ ولی زینب به دلیل شخصیت آرامی که داشت با آن‌ها وارد جربحث نشد. این در حالی بود که زینب با وجود این‌که مدرسه نرفته بود اما توانسته بود خواندن و نوشتن را یاد بگیرد و قدرت بیان خوبی داشت.»<ref name=":2" /> </blockquote>زندانی سیاسی سعید شیرزاد، محبوس در زندان رجایی‌شهر، در شهریورماه ۱۳۹۴، نامه‌ای درباره زینب جلالیان منتشر کرد که در بخشی از این نامه نوشته است که نه از حکم اعدام زینب جلالیان گفته شد و نه از حبس ابد او که در حال گذراندن آن است. اگر جرم او دانشگاه نرفتن او است، باید بگویم که دانشگاهی که زینب جلالیان رفته است، ما نرفته‌ایم.<ref name=":4" />  


زندانی سیاسی و فعال سیاسی-اجتماعی، نرگس محمدی درباره‌ی دیدارش با زینب جلالیان نوشته است:<blockquote>«بارها از او خواسته بودند تا مصاحبه کند و بپذیرد که در عملیات مسلحانه بوده و او حاضر به این مصاحبه و گفتن دروغ نبود. من از دیدن زینب و اراده و روحیه بسیار مقاوم او وجهی دیگر از منشوری را دیدم که اراده و استحکام و پافشاری بر باورهای انسان بود.»<ref name=":2" /> </blockquote>یکی از همبندی‌های پیشین زینب جلالیان چنین نوشته است: <blockquote>«زینب جلالیان، با آن لهجه شیرین کُردیش، وقتی حرف می‌زند، دلتان می‌خواهد ساعت‌ها پای صحبتش بنشینید. شرح شکنجه‌های او، قلب هر انسانی را به درد می‌آورد. وقتی از ضربات شلاق بر بدنش می‌گوید. وقتی شرح می‌دهد که بازجویان مرد، چه‌گونه او را مثل یک توپ به هم پاس می‌دادند و کتک می‌زدند. وقتی از میله آهنینی می‌گوید که بر سرش فرود آمد و هنوز جای شکستگیش، عمیق، روی سرش خودنمایی می‌کند. وقتی از تهدیدش به تجاوز جنسی می‌گوید. اما با همه این احوالات، زینب جلالیان، انگار افسانه‌ای در روزگار ما، لب از لب باز نکرد علیه خود و دوستانش، که مأموران، اعتراف دروغ می‌خواستند و زینب اهلش نبود. او همواره گفته است که با پژاک ارتباط داشته، اما صرفاً کار تبلیغی انجام می‌داده و هرگز در بخش نظامی فعالیت نداشته است.»<ref name=":3" /></blockquote>
زندانی سیاسی و فعال سیاسی-اجتماعی، نرگس محمدی درباره‌ی دیدارش با زینب جلالیان نوشته است:<blockquote>«بارها از او خواسته بودند تا مصاحبه کند و بپذیرد که در عملیات مسلحانه بوده و او حاضر به این مصاحبه و گفتن دروغ نبود. من از دیدن زینب و اراده و روحیه بسیار مقاوم او وجهی دیگر از منشوری را دیدم که اراده و استحکام و پافشاری بر باورهای انسان بود.»<ref name=":2" /> </blockquote>یکی از همبندی‌های پیشین زینب جلالیان چنین نوشته است: <blockquote>«زینب جلالیان، با آن لهجه شیرین کُردیش، وقتی حرف می‌زند، دلتان می‌خواهد ساعت‌ها پای صحبتش بنشینید. شرح شکنجه‌های او، قلب هر انسانی را به درد می‌آورد. وقتی از ضربات شلاق بر بدنش می‌گوید. وقتی شرح می‌دهد که بازجویان مرد، چه‌گونه او را مثل یک توپ به هم پاس می‌دادند و کتک می‌زدند. وقتی از میله آهنینی می‌گوید که بر سرش فرود آمد و هنوز جای شکستگیش، عمیق، روی سرش خودنمایی می‌کند. وقتی از تهدیدش به تجاوز جنسی می‌گوید. اما با همه این احوالات، زینب جلالیان، انگار افسانه‌ای در روزگار ما، لب از لب باز نکرد علیه خود و دوستانش، که مأموران، اعتراف دروغ می‌خواستند و زینب اهلش نبود. او همواره گفته است که با پژاک ارتباط داشته، اما صرفاً کار تبلیغی انجام می‌داده و هرگز در بخش نظامی فعالیت نداشته است.»<ref name=":3" /></blockquote>


== نامه‌ای درباره قیام آبان ۹۸ ==
== نامه‌ای درباره قیام آبان ۹۸ ==
[[پرونده:قیام شنبه ۹ مهر.JPG|جایگزین=صحنه‌ای از قیام سراسری ۱۴۰۱|بندانگشتی|246x246پیکسل|صحنه‌ای از قیام سراسری ۱۴۰۱]]
زینب جلالیان در رابطه با '''[[اعتراضات ۱۳۹۸ ایران|اعتراضات سراسری آبان ۱۳۹۸]]'''، نامه‌ای درباره این خیزش مردمی از زندان خوی منتشر کرد که در بخشی از آن نوشته است:<blockquote>«دولت تک‌فکر هزارچهره جمهوری اسلامی هم‌چنان فریاد آزادی‌خواهی ایرانیان را با گلوله جواب داده است، اما تاریخ این را نشان داده است که هیچ گلوله‌ای نمی‌تواند فریاد برحق مردم ایران را سرکوب و خاموش بکند. متأسفانه مسئولین جمهوری اسلامی از سال ۸۸ تا به حال به مردم معترض ایران که چندین بار برای طرح مطالبات برحق خود به خیابآن‌ها آمده‌اند، برچسپ‌های بی‌شرمانه‌ای مانند آشوب‌گر و داعشی و غیرخودی زده‌اند. بدبختانه مسئولین جمهوری اسلامی نمی‌خواهند باور بکنند که الان قرن ۲۱ است و نمی‌شود با جهالت و خرافات، ریا و دروغ بر مردم حکومت کرد. من به‌خاطر آن کسانی که در این تظاهرات‌ها بازداشت و شکنجه شده‌اند و به‌خصوص کسانی که جان‌شان را از دست داده‌اند بسیار غمگین و متأثر هستم، به‌طوری‌که این غم بزرگ هرگز از دل‌های ما پاک نخواهد شد. من با بند بند وجودم با شما هم‌دردم، چون از سال ۸۶ تا به حال به خاطر آزادی، عدالت و برابری در زندان این ستمگران به‌سر می‌برم. اما درد من این نیست،  درد من از دست دادان عزیزانی‌ست که دیگر فریاد آزادی‌خواهی‌شان را نخواهم شنید و هرگز آن‌ها را نخواهیم دید، تنها به این دلیل که با این حکومت خونخوار همراه نشده‌اند و با افتخار و سربلندی جان عزیز خویش را فدای آرمان‌های آزادی‌خواهانه کرده‌اند. ما تا زمانی که نفس می‌کشیم نمی‌گذاریم خون این جوانان پایمال بشود. من هم تا رسیدن به پیروزی در جبهه زحمت‌کشان و علیه ظالمان خواهم بود.
زینب جلالیان در رابطه با '''[[اعتراضات ۱۳۹۸ ایران|اعتراضات سراسری آبان ۱۳۹۸]]'''، نامه‌ای درباره این خیزش مردمی از زندان خوی منتشر کرد که در بخشی از آن نوشته است:<blockquote>«دولت تک‌فکر هزارچهره جمهوری اسلامی هم‌چنان فریاد آزادی‌خواهی ایرانیان را با گلوله جواب داده است، اما تاریخ این را نشان داده است که هیچ گلوله‌ای نمی‌تواند فریاد برحق مردم ایران را سرکوب و خاموش بکند. متأسفانه مسئولین جمهوری اسلامی از سال ۸۸ تا به حال به مردم معترض ایران که چندین بار برای طرح مطالبات برحق خود به خیابآن‌ها آمده‌اند، برچسپ‌های بی‌شرمانه‌ای مانند آشوب‌گر و داعشی و غیرخودی زده‌اند. بدبختانه مسئولین جمهوری اسلامی نمی‌خواهند باور بکنند که الان قرن ۲۱ است و نمی‌شود با جهالت و خرافات، ریا و دروغ بر مردم حکومت کرد. من به‌خاطر آن کسانی که در این تظاهرات‌ها بازداشت و شکنجه شده‌اند و به‌خصوص کسانی که جان‌شان را از دست داده‌اند بسیار غمگین و متأثر هستم، به‌طوری‌که این غم بزرگ هرگز از دل‌های ما پاک نخواهد شد. من با بند بند وجودم با شما هم‌دردم، چون از سال ۸۶ تا به حال به خاطر آزادی، عدالت و برابری در زندان این ستمگران به‌سر می‌برم. اما درد من این نیست،  درد من از دست دادان عزیزانی‌ست که دیگر فریاد آزادی‌خواهی‌شان را نخواهم شنید و هرگز آن‌ها را نخواهیم دید، تنها به این دلیل که با این حکومت خونخوار همراه نشده‌اند و با افتخار و سربلندی جان عزیز خویش را فدای آرمان‌های آزادی‌خواهانه کرده‌اند. ما تا زمانی که نفس می‌کشیم نمی‌گذاریم خون این جوانان پایمال بشود. من هم تا رسیدن به پیروزی در جبهه زحمت‌کشان و علیه ظالمان خواهم بود.


خط ۹۲: خط ۱۰۴:


زینب جلالیان-آذرماه ۱۳۹۸-زندان خوی»</blockquote>
زینب جلالیان-آذرماه ۱۳۹۸-زندان خوی»</blockquote>
[[پرونده:زینب و سهیلا حجاب cleanup.jpg|جایگزین=زینب جلالیان، سهیلا حجاب|بندانگشتی|241x241پیکسل|زینب جلالیان، سهیلا حجاب]]


=== نامه‌ی مشترک ===
=== نامه‌ی مشترک ===
۵٬۷۵۰

ویرایش