۵٬۷۷۰
ویرایش
(صفحهای تازه حاوی «'''سعدی شیرازی''' ، با نام اصلی ابومحمد مصلحالدین ابومحمد عبدالله بن مشرف بن...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۰۲: | خط ۱۰۲: | ||
سخنان سعدی شیرازی مثال است و پند، خواننده باید پند را در بین سطور حکایات جستوجو کند. بر این اخلاق که به آدم طرز رفتار در برابر همنوعان را آموزش میدهد، یک رشته نکات روانشناختی نیز افزوده میشود که سیمای انسان آرمانی سعدی را میسر میسازد؛ و چون فرد بیایمان به آفریدگار همیشه بشری ناقص است، بنابراین سعدی بارها مسئله ارتباط بین انسان و خداوند را طرح میکند.<ref name=":4" /> | سخنان سعدی شیرازی مثال است و پند، خواننده باید پند را در بین سطور حکایات جستوجو کند. بر این اخلاق که به آدم طرز رفتار در برابر همنوعان را آموزش میدهد، یک رشته نکات روانشناختی نیز افزوده میشود که سیمای انسان آرمانی سعدی را میسر میسازد؛ و چون فرد بیایمان به آفریدگار همیشه بشری ناقص است، بنابراین سعدی بارها مسئله ارتباط بین انسان و خداوند را طرح میکند.<ref name=":4" /> | ||
==آثار سعدی== | ==آثار سعدی== | ||
۴۳ سال پس از فوت سعدی شیرازی، يكي از فضلا و عُرفا بهنام علیابن احمدبن ابی سكر معروف به بيستون، اقدام به تنطيم اشعار سعدی و ترتيب آنها با حروف تهجی نمود. او كليه آثار سعدی را به ۱۲ بخش تقسيم کرد. اول رسالههایی كه در تصوف و عرفان و نصايح ملوك تصنيف كرده است. دوم گلستان، سوم بوستان، چهارم پندنامه، پنجم قصايد فارسی، ششم قصايد عربی، هفتم طيبات، هشتم بدایع، نهم خواتيم، دهم غزليات قديم كه مربوط به دوران جوانی سعدی است، يازدهم صاحبيه مشتمل بر قطعات، مثنويات، رباعيات و مفردات. دوازدهم مطايبات. از آثار شيخ سعدی نسخ قديمی كه در زمان شخص او تحرير شده موجود است.«سایت بیتوته» | ۴۳ سال پس از فوت سعدی شیرازی، يكي از فضلا و عُرفا بهنام علیابن احمدبن ابی سكر معروف به بيستون، اقدام به تنطيم اشعار سعدی و ترتيب آنها با حروف تهجی نمود. او كليه آثار سعدی را به ۱۲ بخش تقسيم کرد. اول رسالههایی كه در تصوف و عرفان و نصايح ملوك تصنيف كرده است. دوم گلستان، سوم بوستان، چهارم پندنامه، پنجم قصايد فارسی، ششم قصايد عربی، هفتم طيبات، هشتم بدایع، نهم خواتيم، دهم غزليات قديم كه مربوط به دوران جوانی سعدی است، يازدهم صاحبيه مشتمل بر قطعات، مثنويات، رباعيات و مفردات. دوازدهم مطايبات. از آثار شيخ سعدی نسخ قديمی كه در زمان شخص او تحرير شده موجود است.«سایت بیتوته» | ||
خط ۳۲۴: | خط ۳۰۲: | ||
سعدی حدود ۷۰۰ غزل دارد.سعدی در سرایش غزلیات، به زبان سنایی و انوری توجه ویژه داشتهاست.<ref name=":12">[https://www.magiran.com/article/2935084 معرفت عرفانی شیخ اجل - سایت ایران]</ref> | سعدی حدود ۷۰۰ غزل دارد.سعدی در سرایش غزلیات، به زبان سنایی و انوری توجه ویژه داشتهاست.<ref name=":12">[https://www.magiran.com/article/2935084 معرفت عرفانی شیخ اجل - سایت ایران]</ref> | ||
==سبک شعری سعدی== | |||
سعدی شیرازی در آغاز همان سبك متداول زمان خويش را در نويسندگی در پيش گرفت. سپس به سبك خواجه عبدالله انصاری تمايل پيدا كرد. بعدها سبك خاص و مشخصی برای خود خلق کرد.«سایت بیتوته» | |||
آنطور که از آثار سعدی معلوم است و معاصرینش نیز نوشتهاند؛ سعدی در لغت، صرف و نحو، کلام، منطق، حکمت الهی، و حکمت عملی یعنی علمالاجتماع و سیاست مدن، مهارت داشت. بهویژه حکمت او از تمام آثارش پیداست.<ref name=":2" /> | |||
شیوهی اصلی ترکیب کلام سعدی شیرازی چنین به نظر می آید که نخست یک حقیقت اخلاقی را بیان میکند؛ و سپس آن را با یک سلسله تمثیلها بهنوعی مجسم میسازد: | |||
عدو را بکوچک نباید شمرد که کوه کلان دیدم از سنگ خرد | |||
نبینی که چون باهم آیند مور ز شیران جنگی برارند شور | |||
نه موری ، که مویی کزان کمتر است چو پر شد ز زنجیر محکم ترست | |||
گاهی نیز برعکس، تصویر حکایت از برای تجسم یک اندیشه به کار میرود. سعدی شیرازی گاهی نیز شیوه تضاد را در پیش میگیرد؛ ومیداند که چهگونه تأثیر جملات کوتاه و دقیق رابیشتر سازد. برای مثال در گلستان چنین میگوید: | |||
هرگز از دور زمان ننالیدم؛ و روی از گردش آسمان در هم نکشیدم. مگر وقتی که پایم برهنه ماند بود؛ و استطاعت پاپوشی نداشتم، به جامع کوفه درآمدم دلتنگ، یکی را دیدم پا نداشت. سپاس نعمت حق بهجا آوردم؛ و بر بی کفشی صبر کردم. | |||
شیوهی دیگر کلام سعدی شیرازی این است که اندیشه را مطرح میکند؛ ودلائل موافق و مخالف را باهم بیان میکند. برای مثال در پندنامه پس از ستایش کرم و سخاوت بلافاصله انتقاد از بخل شروع میشود. | |||
سعدی شیرازی در مورد شخصیتهای داستان، با شیوهای نه تنها افراد بشر و زندگان را بهسخن در میآورد؛ بلکه حیوانات و حتی اشیاء را نیز به حرف زدن وا میدارد. مانند گفتوگوی جالب طوطی و زاغ و مباحثهای میان رایت و پرده قصر در گلستان. | |||
همهی لذت سبک سعدی شیرازی از پیوند اندیشهها با هم سرچشمه میگیرد؛ و این لذت بهاندازهای عالی است که حتی ترجمه نیز آنرا از بین نمیبرد. این پیوند خشک و انتزاعی نیست، بلکه یک اندیشه است که با تصویر تحقق یافته است. در آثار سعدی قسمتهای بسیاری دیده میشود که در آنها تصویر و اندیشه در میآمیزد و حتی چنان با اندیشه آمیخته میشود که تصویر تبدیل به همان اندیشه میشود.<ref name=":4" /> | |||
==ویژگیهای آثار سعدی== | ==ویژگیهای آثار سعدی== | ||
هر کسی با خواندن آثار سعدی بهراحتی میتواند برداشت خود را از آن داشته باشد و لازم نیست بهدنبال معنا و مفهوم کلمات بگردد. همین امر او را بهشهرت جهانی رسانده است و او را پادشاه سخن نامیدهاند.<ref name=":9" /> | هر کسی با خواندن آثار سعدی بهراحتی میتواند برداشت خود را از آن داشته باشد و لازم نیست بهدنبال معنا و مفهوم کلمات بگردد. همین امر او را بهشهرت جهانی رسانده است و او را پادشاه سخن نامیدهاند.<ref name=":9" /> | ||
خط ۳۲۹: | خط ۳۲۹: | ||
ویژگیهای سبک سعدی را میتوان از چند جهت بررسی کرد. | ویژگیهای سبک سعدی را میتوان از چند جهت بررسی کرد. | ||
===ساختار نحوی=== | ===ساختار نحوی=== | ||
۱ـ ساختار نحوی جملات در ابیات به | ۱ـ ساختار نحوی جملات در ابیات به صحیحترین شکل ممکن است. عنصر وزن و موسیقی، منجر به نقص یا پیش و پس شدن حاد دستوری در جملات نمیشود؛ و سعدی به ظریفترین و طبیعیترین حالت ممکن در لحن و زبان، با وجود تنگنای وزن، از عهده این مهم برآید. | ||
===ایجاز=== | ===ایجاز=== | ||
ایجاز و یا پیراستن شعر از کلمات زائد و اضافی و دوری از عبارت پردازیهای بیهودهای که نهتنها نقش خاصی در ساختار کلی شعر ندارند، بلکه باعث پریشانی در روابط کلمات با یکدیگر و نهایتاً جملات میشوند و به نحو چشمگیری از زیبایی کلام میکاهند، در شعر و کلام سعدی نقش ویژهای دارد. ساختار شعر سعدی کم کردن یا افزودن کلمهای را خارج از قاعده و بیتوجه به بافت کلی کلام برنمیتابد. از سویی این ایجاز که در نهایت زیبایی و اعتدال است، منجر به اغراقهای ظریف تخیلی و تغزلی میشود و زبان شعر را از غنایی بیشتر برخوردار میکند: | ایجاز و یا پیراستن شعر از کلمات زائد و اضافی و دوری از عبارت پردازیهای بیهودهای که نهتنها نقش خاصی در ساختار کلی شعر ندارند، بلکه باعث پریشانی در روابط کلمات با یکدیگر و نهایتاً جملات میشوند و به نحو چشمگیری از زیبایی کلام میکاهند، در شعر و کلام سعدی نقش ویژهای دارد. ساختار شعر سعدی کم کردن یا افزودن کلمهای را خارج از قاعده و بیتوجه به بافت کلی کلام برنمیتابد. از سویی این ایجاز که در نهایت زیبایی و اعتدال است، منجر به اغراقهای ظریف تخیلی و تغزلی میشود و زبان شعر را از غنایی بیشتر برخوردار میکند: | ||
خط ۳۶۶: | خط ۳۶۶: | ||
بعضی دیگر از ویژگی هاي آثار سعدی عبارتند از: نکات دستوری در آثار سعدی شیرازی بهصحیحترین شکل ممکن رعایت شده است. عنصر وزن و موسیقی، منجربه از بین رفتن یا پیش و پس شدن ساختار دستوری در جملات نمیشود؛ و سعدی به ظریفترین و طبیعیترین حالت ممکن در لحن و زبان، با وجود تنگنای وزن، از عهده اینکار برمیآید.<ref name=":6" /> | بعضی دیگر از ویژگی هاي آثار سعدی عبارتند از: نکات دستوری در آثار سعدی شیرازی بهصحیحترین شکل ممکن رعایت شده است. عنصر وزن و موسیقی، منجربه از بین رفتن یا پیش و پس شدن ساختار دستوری در جملات نمیشود؛ و سعدی به ظریفترین و طبیعیترین حالت ممکن در لحن و زبان، با وجود تنگنای وزن، از عهده اینکار برمیآید.<ref name=":6" /> | ||
==سیری در عرفان سعدی== | ==سیری در عرفان سعدی== | ||
هدف از این سیر، تبیین منشاء عرفانی سعدی است که ظهور آن در آثار او است. توجه به این نکته مهم است که برخلاف اشعار و بهویژه غزلیات سعدی که محل مناقشهی عارفانه یا عاشقانه بودن است، در رسالات نثر وی بهویژه، جوهر و روح تعلیم صوفیه، بیشتر انعکاس دارد. در بین رسالههای منثور سعدی، رسالهای موسوم به ''مجالس پنجگانه،'' بیش از بقیه از عرفان سعدی پرده برمیگشاید. سعدی در این رساله بهسبک مکتوباتی چون ''کشفالمحجوب'' و ''تذکرةالاولیاء''، مفاهیم بلند عرفانی را با هنر فصاحت و بلاغت خاصّ خود به سالکان عرضه میکند. | هدف از این سیر، تبیین منشاء عرفانی سعدی است که ظهور آن در آثار او است. توجه به این نکته مهم است که برخلاف اشعار و بهویژه غزلیات سعدی که محل مناقشهی عارفانه یا عاشقانه بودن است، در رسالات نثر وی بهویژه، جوهر و روح تعلیم صوفیه، بیشتر انعکاس دارد. در بین رسالههای منثور سعدی، رسالهای موسوم به ''مجالس پنجگانه،'' بیش از بقیه از عرفان سعدی پرده برمیگشاید. سعدی در این رساله بهسبک مکتوباتی چون ''کشفالمحجوب'' و ''تذکرةالاولیاء''، مفاهیم بلند عرفانی را با هنر فصاحت و بلاغت خاصّ خود به سالکان عرضه میکند. | ||
خط ۱٬۰۱۶: | خط ۸۹۶: | ||
البته مقصود از كلمه پيامبر در اينگونه تعبيرات معنی خاص نبوت كه ختم به رسول اكرم شده است نيست؛ و اگر گفتهاند كه از سخن مولانا و سعدی و حافظ و نظامی و امثال اين بزرگان زنگ نبوت به گوش میرسد، مقصود اين است كه آنان خبر بزرگ خدا و قيامت، و پيروی از عمل صالح را كه محور اصلی دعوت انبياء و معیار سعادت دنيا و رستگاری آخرت است، در پردهی تعبيرات شاعرانه بهٔگوش جهانيان رسانيدهاند؛ و بهحقيقت چون دنبالهرو و سخنگوی پيام انبياء هستند، مجازاً از آنان بهپيامآور و لسانالغيب و آئينهی غيب و صاحب كتاب و غيره ياد شده است.<ref name=":15" /> | البته مقصود از كلمه پيامبر در اينگونه تعبيرات معنی خاص نبوت كه ختم به رسول اكرم شده است نيست؛ و اگر گفتهاند كه از سخن مولانا و سعدی و حافظ و نظامی و امثال اين بزرگان زنگ نبوت به گوش میرسد، مقصود اين است كه آنان خبر بزرگ خدا و قيامت، و پيروی از عمل صالح را كه محور اصلی دعوت انبياء و معیار سعادت دنيا و رستگاری آخرت است، در پردهی تعبيرات شاعرانه بهٔگوش جهانيان رسانيدهاند؛ و بهحقيقت چون دنبالهرو و سخنگوی پيام انبياء هستند، مجازاً از آنان بهپيامآور و لسانالغيب و آئينهی غيب و صاحب كتاب و غيره ياد شده است.<ref name=":15" /> | ||
سیف فرغانی | |||
در سالهایی که سعدی آخرین دوران حیات خود را در شیراز سپری میکرد، شاعر شهیر سیفالدین محمد فرغانی، در آقسرا از بلاد کوچک آسیای صغیر، چنان شیفتهی غزلهای دلانگیز و سخنان شیوای سعدی شیرازی شده بود که علاوه بر جواب گفتن تعداد زیادی از غزلها و قصاید سعدی و تکرار نام وی به احترام در بسیاری از آنها، خود نیز چند قصیدهی غرّا به ستایش آن استاد سخن اختصاص داد. سیفالدین محمد فرغانی از استادانی است که در قرن هفتم هنوز شیوهی سخنگویی استادان بزرگ خراسان را در قرن پنجم و ششم رها نکرده بود؛ و سخنان فصیح او که همه جا همراه با وعظ و اندرز و تحقیق و حکمت است نشان از علوّ مقامش در شعر و عرفان میدهد. سیفالدین فرغانی در یکی از قصائد خود که از سعدی استقبال کرده است، به میزان شهرت آن استاد اشاره نموده است و چند قصیده هم در مدح او ساخته به مطلعهای ذیل: | |||
نمیدانم که چون باشد به معدن زر فرستادن | |||
به دریا قطره آوردن، به کان گوهر فرستادن | |||
<nowiki>*</nowiki> | |||
دلم از کار این جهان بگرفت | |||
راست خواهی دلم ز جان بگرفت | |||
<nowiki>*</nowiki> | |||
به جای سخن گر به تو جان فرستم | |||
چنان دان که زیره به کرمان فرستم | |||
<nowiki>*</nowiki> | |||
بسی نماند ز اشعار عاشقانهی تو | |||
که شاه بیت سخنها شود فسانهی تو | |||
و از این قصائد معلوم است که سیفالدین اشعار خود را برای خداوند سخن، سعدی شیرازی میفرستاده و از چنین جرأتی که می کرده بدین گونه تعبیر نموده است: | |||
نمیدانم که چون باشد به معدن زر فرستادن | |||
به دریا قطره آوردن به کان گوهر فرستادن | |||
شبی بیفکر، این قطعه بگفتم در ثنای تو | |||
ولیکن روزها کردم تأمل در فرستادن | |||
مرا از غایت شوقت نیامد در دل این معنی | |||
که آب پارگین نتوان سوی کوثر فرستادن | |||
مرا آهن در آتش بود از شوقت، ندانستم | |||
که مس از ابلهی باشد به کان زر فرستادن | |||
چو بلبل در فراق گل ازین اندیشه خاموشم | |||
که بانگ زاغ چون شاید به خنیاگر فرستادن | |||
حدیث شعر من گفتن به پیش طبع چون آبت | |||
به آتشگاه زردشت است خاکستر فرستادن | |||
بر آن جوهری بردن چنین شعر آنچنان باشد | |||
که دست افزار جولاهان بر زرگر فرستادن | |||
ضمیرت جام جمشید است و در وی نوش جان پرور | |||
بر او جرعهای نتوان ازین ساغر فرستادن | |||
سوی فردوس باغی را نزیبد میوه آوردن | |||
سوی طاوس زاغی را نشاید پر فرستادن | |||
بر جمع ملک نتوان به شب قندیل بر کردن | |||
سوی شمع فلک نتوان به روز اختر فرستادن | |||
اگر از سیم و زر باشد ور از در و گهر باشد | |||
به ابراهیم چون شاید بت آزر فرستادن | |||
ز باغ طبع بیبارم ازین غوره که من دارم | |||
اگر حلوا شود نتوان بدان شکر فرستادن | |||
تو کشورگیر آفاقی و شعر تو، تورا لشکر | |||
چنین لشکر تو را زیبد به هر کشور فرستادن | |||
مسیح عقل میگوید که چون من خرسواری را | |||
به نزد مهدیی چون تو سزد لشکر فرستادن؟ | |||
چو چیزی نیست در دستم که حضرت را سزا باشد | |||
ز بهر خدمت پایت بخواهم سر فرستادن | |||
سعادت میکند سعیی که با شیرازم اندازد | |||
ولیکن خاک را نتوان به گردون برفرستادن | |||
اگر با یکدگر ما را نیفتد قرب جسمانی | |||
نباشد کم ز پیغامی به یکدیگر فرستادن؟ | |||
سراسر حامل اخلاص ازین سان نکتهها دارم | |||
ز سلطان سخن دستور و از چاکر فرستادن | |||
در آن حضرت که چون خاک است زر خشک سلطانی | |||
گدایی را اجازت کن به شعر تر فرستادن | |||
سیفالدین محمد فرغانی در همین قصاید است که سعدی را عنوان سلطان سخن داده و شعر جهانگیر او را به منزلهی آب حیات شمرده و گفته است که هیچکس در شاعری جای او را نخواهد گرفت.<ref name=":1" /> | |||
ادوین آرنلد شاعر انگلیسى باور دارد که سعدى متعلق به جهان قدیم و جدید است. او در مقدمه ترجمهی گزیدهای از گلستان، سعدی را دوست و مشاور همگان در روزگار ما دانسته و اذعان کرده است که هیچکس در پیروى از سعدى شرمسار یا بیمناک نخواهد بود.<ref name=":8" /> | ادوین آرنلد شاعر انگلیسى باور دارد که سعدى متعلق به جهان قدیم و جدید است. او در مقدمه ترجمهی گزیدهای از گلستان، سعدی را دوست و مشاور همگان در روزگار ما دانسته و اذعان کرده است که هیچکس در پیروى از سعدى شرمسار یا بیمناک نخواهد بود.<ref name=":8" /> | ||
خط ۱٬۰۷۲: | خط ۱٬۰۵۸: | ||
آرامگاه سعدی شیرازی معروف به سعدیه درخیابان گلستان شمال شرق شیراز واقع در کنار باغ دلگشا است که در اطراف آرامگاه سعدیه قبور زیادی از بزرگان دین دیده میشود. در سال ۹۹۸ هجری قمری به دستور حکمران فارس، خانقاه شیخ تخریب شد و در سال ۱۱۸۷ هجری قمری به دستور کریم خان زند بنایی آجری در آنجا ساخته شد. در سال ۱۳۲۰ بعد از حافظیه علیاصغر حکمت بنای سعدیه را بازسازی کرد. بنای جدید به طراحی محسن فروغی معمار ایرانی اجرا و ساخته شد.<ref name=":10" /> | آرامگاه سعدی شیرازی معروف به سعدیه درخیابان گلستان شمال شرق شیراز واقع در کنار باغ دلگشا است که در اطراف آرامگاه سعدیه قبور زیادی از بزرگان دین دیده میشود. در سال ۹۹۸ هجری قمری به دستور حکمران فارس، خانقاه شیخ تخریب شد و در سال ۱۱۸۷ هجری قمری به دستور کریم خان زند بنایی آجری در آنجا ساخته شد. در سال ۱۳۲۰ بعد از حافظیه علیاصغر حکمت بنای سعدیه را بازسازی کرد. بنای جدید به طراحی محسن فروغی معمار ایرانی اجرا و ساخته شد.<ref name=":10" /> | ||
==گزیدهای از کلیات سعدی | ===روز سعدی=== | ||
مرکز سعدی شناسی، از سال ۱۳۸۱ خورشیدی، روز ۱ اردیبهشت را روز سعدی، اعلام نمود و در اول اردیبهشت ۱۳۸۹ خورشیدی، در اجلاس شاعران جهان، در شیراز، نخستین روز اردیبهشت، از سوی نهادهای فرهنگی داخلی و خارجی، بهعنوان روز سعدی، نامگذاری شد.<ref name=":11" /> | |||
گزیدهای از کلیات سعدی | |||
غزل ۴۰۳ | غزل ۴۰۳ | ||
خط ۱٬۳۵۰: | خط ۱٬۳۴۰: | ||
طاقت نمیآرم جفا کار از فغانم میرود | طاقت نمیآرم جفا کار از فغانم میرود | ||
(ادرار به فتح الف به معنی سرا یا حجره) | |||
==منابع== | ==منابع== | ||
<references /> | <references /> |
ویرایش