کاربر:Khosro/صفحه تمرین فدرالیسم: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۹: خط ۹:
فدرالیسم به‌معنی تقسیم قدرت هنگامی که مردمی آزاد، زندگی در چارچوب قانون اساسی را با توافق و سازگاری انتخاب کرده و برمی‌گزینند. ممکن است این گزینش به شیوه‌های مختلف به اجرا گذاشته شود. برخی از حکومت‌های دموکراسی و مردم سالار دارای دولت‌های یکپارچه‌ای هستند. راه حل دیگر، تشکیل یک دولت فدرال است که در آن قدرت در سطح منطقه‌ای، محلی و ملّی تقسیم می‌شود. معنی لغوی فدرال عهد و پیمان است؛ و به حکومت متحدی گفته می‌شود که از چند بخش کشوری تشکیل شده است و از بخش دولت مرکزی فدرال متابعت می‌کند.
فدرالیسم به‌معنی تقسیم قدرت هنگامی که مردمی آزاد، زندگی در چارچوب قانون اساسی را با توافق و سازگاری انتخاب کرده و برمی‌گزینند. ممکن است این گزینش به شیوه‌های مختلف به اجرا گذاشته شود. برخی از حکومت‌های دموکراسی و مردم سالار دارای دولت‌های یکپارچه‌ای هستند. راه حل دیگر، تشکیل یک دولت فدرال است که در آن قدرت در سطح منطقه‌ای، محلی و ملّی تقسیم می‌شود. معنی لغوی فدرال عهد و پیمان است؛ و به حکومت متحدی گفته می‌شود که از چند بخش کشوری تشکیل شده است و از بخش دولت مرکزی فدرال متابعت می‌کند.


در اداره فدرال واحدهای تشکیل‌شونده، در برخی کشورها مانند کشور کانادا، آفریقای جنوبی و آرژانتین، استان نامیده می‌شود. گاهی نظیر کشور سوئیس کانتون نام‌گذاری شده است؛ و گاهی نیز مانند کشورهای شمالی برزیل و استرالیا تحت عنوان ایالت نام نهاده شده است.<ref>[https://iranrepublicblog.wordpress.com/2017/08/05/%D9%81%D8%AF%D8%B1%D8%A7%D9%84%DB%8C%D8%B3%D9%85/ فدرالیسم - سایت جمهوری ایران]</ref>  
در اداره فدرال واحدهای تشکیل‌شونده، در برخی کشورها مانند کشور کانادا، آفریقای جنوبی و آرژانتین، استان نامیده می‌شود. گاهی نظیر کشور سوئیس کانتون نام‌گذاری شده است؛ و گاهی نیز مانند کشورهای شمالی برزیل و استرالیا تحت عنوان ایالت نام نهاده شده است.<ref name=":1">[https://iranrepublicblog.wordpress.com/2017/08/05/%D9%81%D8%AF%D8%B1%D8%A7%D9%84%DB%8C%D8%B3%D9%85/ فدرالیسم - سایت جمهوری ایران]</ref>  


فدرالیسم یکی از انواع نظام‌های سیاسی است که راهی برای زندگی مشترک گروه‌های گوناگون در مناطق مختلف یک کشور فراهم می‌کند. سیستم‌های فدرال به‌طور عمومی دارای دو رویه حکومت هستند که یکی رویه مرکزی و دیگری رویه نهادهای سرزمینی است که کشور بر اساس این دو رویه تقسیم شده است. می‌توان در این خصوص برای مثال به ایالت‌ها، استان‌ها، مناطق و مانند این‌ها اشاره نمود.
فدرالیسم یکی از انواع نظام‌های سیاسی است که راهی برای زندگی مشترک گروه‌های گوناگون در مناطق مختلف یک کشور فراهم می‌کند. سیستم‌های فدرال به‌طور عمومی دارای دو رویه حکومت هستند که یکی رویه مرکزی و دیگری رویه نهادهای سرزمینی است که کشور بر اساس این دو رویه تقسیم شده است. می‌توان در این خصوص برای مثال به ایالت‌ها، استان‌ها، مناطق و مانند این‌ها اشاره نمود.
خط ۱۰۲: خط ۱۰۲:
===اصل مشورت===
===اصل مشورت===


از لحاظ قانون داخلی، دولت فدرال مرکزی مکلف است که با دولت‌های عضو و ایالات به منظور تصمیم‌گیری مشورت و نظرخواهی نموده؛ و در تمام موارد اقدامات خود، اعم از آموزش و پرورش، نظام قضایی، اقتصادی، ارتش وغیره خود، رعایت مصالح ایالات را بنماید. «جمهوری ایران»
از لحاظ قانون داخلی، دولت فدرال مرکزی مکلف است که با دولت‌های عضو و ایالات به منظور تصمیم‌گیری مشورت و نظرخواهی نموده؛ و در تمام موارد اقدامات خود، اعم از آموزش و پرورش، نظام قضایی، اقتصادی، ارتش وغیره خود، رعایت مصالح ایالات را بنماید.<ref name=":1">[https://iranrepublicblog.wordpress.com/2017/08/05/%D9%81%D8%AF%D8%B1%D8%A7%D9%84%DB%8C%D8%B3%D9%85/ فدرالیسم - سایت جمهوری ایران]</ref>


==تفاوت فدرالیسم و کنفدراسیون==
==تفاوت فدرالیسم و کنفدراسیون==
خط ۱۳۷: خط ۱۳۷:
==پیشینه فدرالیسم در ایران==
==پیشینه فدرالیسم در ایران==


کورش کبیر به ملت‌های تحت حکومت خویش حداکثر آزادی را می‌داد؛ و در پی ایجاد تمرکز در قلمرو پادشاهی خویش نبود. شیوه‌ی حکومت سیاسی هخامنشیان فدرال بود به این معنی که نواحی فتح‌شده با حفظ استقلال داخلی تابع حکومت مرکزی بودند. پایه‌های حکومت فدرال هخامنشی در سراسر قلمرو امپراتوری دیده می‌شد. مثلاً ”لیکیه” یکی از شهرهای هخامنشی بود که ضمن حفظ استقلال داخلی، در کنار حفظ فرهنگ بومی، عناصر پارسی را نیز پذیرا شد. در کتیبه نقش رستم از ۳۰ ساتراپی که داریوش ایجاد نموده بود، نام برده شده است که هر یک از ساتراپ‌ها یک ایالت و گاهی در حکم یک کشور بودند. ساتراپ‌ها صلاحیت اداره تمام امور ساتراپی را داشتند. فرمانده نظامی آن ناحیه بودند؛ و به‌نام خود سکه ضرب می‌کردند. پس از آن حکومت‌ها در ایران به‌ویژه در زمان ساسانیان و دوران حکومت خلفای اسلامی و دوران صفویه، در مجموع حکومت‌هایی استبدادی و خودمحور بوده‌اند. «جمهوری ایران»
کورش کبیر به ملت‌های تحت حکومت خویش حداکثر آزادی را می‌داد؛ و در پی ایجاد تمرکز در قلمرو پادشاهی خویش نبود. شیوه‌ی حکومت سیاسی هخامنشیان فدرال بود به این معنی که نواحی فتح‌شده با حفظ استقلال داخلی تابع حکومت مرکزی بودند. پایه‌های حکومت فدرال هخامنشی در سراسر قلمرو امپراتوری دیده می‌شد. مثلاً ”لیکیه” یکی از شهرهای هخامنشی بود که ضمن حفظ استقلال داخلی، در کنار حفظ فرهنگ بومی، عناصر پارسی را نیز پذیرا شد. در کتیبه نقش رستم از ۳۰ ساتراپی که داریوش ایجاد نموده بود، نام برده شده است که هر یک از ساتراپ‌ها یک ایالت و گاهی در حکم یک کشور بودند. ساتراپ‌ها صلاحیت اداره تمام امور ساتراپی را داشتند. فرمانده نظامی آن ناحیه بودند؛ و به‌نام خود سکه ضرب می‌کردند. پس از آن حکومت‌ها در ایران به‌ویژه در زمان ساسانیان و دوران حکومت خلفای اسلامی و دوران صفویه، در مجموع حکومت‌هایی استبدادی و خودمحور بوده‌اند.<ref name=":1">[https://iranrepublicblog.wordpress.com/2017/08/05/%D9%81%D8%AF%D8%B1%D8%A7%D9%84%DB%8C%D8%B3%D9%85/ فدرالیسم - سایت جمهوری ایران]</ref>


انقلاب مشروطه نیز که در حکم انقلاب دمکراتیک درایران بود، قانون اساسی خود را از قانون اساسی بلژیک گرفته بود. ولی وجود ممالک محروسه برمبنای قومیت‌های موجود در ایران، لزوم افزودن انجمن‌های ایالتی و ولایتی به آن‌را پیش‌آورد که بشکل اصول ٩٠ تا ٩٣ متمم قانون اساسی تجلی پیدا کرد؛ و دورنمای یک ساختار فدرال را برای ایران در نظر داشت. جنبش‌هایی هم که پس از انقلاب مشروطه در ایران بر ضد مرکزگرایان مستبد بوجود آمد، همگی خود را براساس همین قوانین توجیه می‌کردند. از جنبش جنگل و کلنل محمدتقی خان پسیان  و قیام شیخ محمد خیابانی گرفته تا حکومت ملی پیشه‌وری
انقلاب مشروطه نیز که در حکم انقلاب دمکراتیک درایران بود، قانون اساسی خود را از قانون اساسی بلژیک گرفته بود. ولی وجود ممالک محروسه برمبنای قومیت‌های موجود در ایران، لزوم افزودن انجمن‌های ایالتی و ولایتی به آن‌را پیش‌آورد که بشکل اصول ٩٠ تا ٩٣ متمم قانون اساسی تجلی پیدا کرد؛ و دورنمای یک ساختار فدرال را برای ایران در نظر داشت. جنبش‌هایی هم که پس از انقلاب مشروطه در ایران بر ضد مرکزگرایان مستبد بوجود آمد، همگی خود را براساس همین قوانین توجیه می‌کردند. از جنبش جنگل و کلنل محمدتقی خان پسیان  و قیام شیخ محمد خیابانی گرفته تا حکومت ملی پیشه‌وری
۵٬۹۰۸

ویرایش