کاربر:Khosro/صفحه تمرین معینی کرمانشاهی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۱۱ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
'''رحیم معینی ‌کرمانشاهی''' ، (زاده ۱۵ بهمن ۱۳۰۱، کرمانشاه - درگذشته ۲۶ آبان ۱۳۹۴، تهران) نقاش، نویسنده، شاعر و ترانه‌سُرای معاصر ایران است. معینی کرمانشاهی در شهریور ۱۳۲۰، و هم‌زمان با اشغال نظامی ایران، فعالیّت‌های سیاسی خود را آغاز کرد. او با نوشتن مقاله‌های تند و صریح، مخالفت‌های خود را با حکومت آشکار ساخت؛ از میان فعالیّت‌های اصلی او انتشار نشریه انقلابی "سلحشوران غرب" بود. معینی کرمانشاهی با انتشار مقالاتی از دکتر محمد مصدق و '''[[نهضت ملی شدن صنعت نفت ایران|نهضت ملی شدن نفت]]''' حمایت و طرف‌داری می‌کرد که سرانجام دستگیر و زندانی شد؛ و به قلعه‌ی فلک‌الافلاک در خرم آباد تبعید گردید. پس از گذراندن تبعید به تهران عزیمت کردم و به دستور دکتر '''[[سیدحسین فاطمی|حسین فاطمی]]''' معاون نخست وزیر وقت، در اداره کل انتشارات رادیو با سمت رئیس دفتر بایگانی خبرگزاری پارس به کار مشغول شد. شهرت و محبوبیت معینی کرمانشاهی بیشتر به‌خاطر سرودن ترانه‌های دلنشین و به‌ویژه ترانه‌های تصویری است. برخی از ترانه‌های معروف و ماندگار او عبارتند از: این همه آشفته‌حالی، افسانه عشق، سنگ خارا، رفتم که رفتم، کودکی و... نغمه‌خوان ترانه‌های معینی کرمانشاهی صداهای طراز اول و خوانندگان مشهوری نظیر بانو '''[[مرضیه]]'''، '''[[دلکش]]'''، حمیرا و داریوش اقبالی بودند. از آثار به‌جا مانده از استاد معینی کرمانشاهی می‌توان به: ای شمع‌ها بسوزید، [[حافظ|'''حافظ''']] برخیز، فطرت، خورشید شب و شاهکار اشاره کرد. رحیم معینی کرمانشاهی سرانجام در ۲۶ آبان‌ماه ۱۳۹۴، در سن ۹۳ سالگی در بیمارستان جم تهران چشم از دنیا فرو بست؛ و در گورستان بی‌بی سکینه کرج در کنار مزار همسرش به خاک سپرده شد.
{{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده
| نام                    = رحیم معینی کرمانشاهی
| تصویر                  = معینی جع.JPG
| توضیح تصویر            =معینی کرمانشاهی
| نام اصلی              =
| زمینه فعالیت          = شاعر، نویسنده، ترانه‌سرا، نقاش
| ملیت                  = ایرانی
| تاریخ تولد            = ۱۵ بهمن ۱۳۰۱
| محل تولد              = کرمانشاه
| والدین                =
| تاریخ مرگ              = ۲۶آبان ۱۳۹۴
| محل مرگ                = تهران
| | محل زندگی            = کرمانشاه، تهران
| مختصات محل زندگی      =
| مدفن                  = گورستان بی‌بی سکینه کرج
|در زمان حکومت          = محمدرضاشاه، جمهوری اسلامی
|اتفاقات مهم            =
| نام دیگر              =
|القاب                  =
|بنیانگذار              =
| پیشه                  = ریاست دفتر و بایگانی اداره خبرگزاری پارس و…
| سال‌های نویسندگی        =
|سبک نوشتاری            =
|کتاب‌ها                  = ای شمع‌ها بسوزید، فطرت، حافظ برخیز، خورشید شب، شاهکار
|مقاله‌ها                =
|نمایشنامه‌ها            =
|فیلم‌نامه‌ها              =
|دیوان اشعار            =
|تخلص                    = معینی
|فیلم (های) ساخته بر اساس اثر(ها)=
| همسر                  =
| شریک زندگی            =
| فرزندان                =
|تحصیلات                  =
|دانشگاه                =
|حوزه                    =
|شاگرد                  =
|استاد                  =
|علت شهرت                = مجموعه‌ی اشعار و تصنیف‌های تصویری
| تأثیرگذاشته بر        =
| تأثیرپذیرفته از        =
| وب‌گاه                  =
| جوایز                  =
|گفتاورد                =
|امضا                    =
}}
'''رحیم معینی کرمانشاهی'''، (زاده ۱۵ بهمن ۱۳۰۱، کرمانشاه - درگذشته ۲۶ آبان ۱۳۹۴، تهران) نقاش، نویسنده، شاعر و ترانه‌سُرای معاصر ایران است. معینی کرمانشاهی در شهریور ۱۳۲۰، و هم‌زمان با اشغال نظامی ایران، فعالیت‌های سیاسی خود را آغاز کرد. او با نوشتن مقاله‌های تند و صریح، مخالفت‌های خود را با حکومت آشکار ساخت؛ از میان فعالیت‌های اصلی او انتشار نشریه انقلابی "سلحشوران غرب" بود. معینی کرمانشاهی با انتشار مقالاتی از [[دکتر محمد مصدق|'''دکتر محمد مصدق''']] و '''[[نهضت ملی شدن صنعت نفت ایران|نهضت ملی شدن نفت]]''' حمایت و طرف‌داری می‌کرد که سرانجام دستگیر و زندانی شد؛ و به قلعه‌ی فلک‌الافلاک در خرم‌آباد تبعید گردید. پس از گذراندن تبعید به تهران عزیمت کرد؛ و به دستور دکتر '''[[سیدحسین فاطمی|حسین فاطمی]]''' معاون نخست وزیر وقت، در اداره کل انتشارات رادیو با سمت رئیس دفتر بایگانی خبرگزاری پارس به کار مشغول شد. شهرت و محبوبیت معینی کرمانشاهی بیشتر به‌خاطر سرودن ترانه‌های دلنشین و به‌ویژه ترانه‌های تصویری است. برخی از ترانه‌های معروف و ماندگار او عبارتند از: این همه آشفته‌حالی، افسانه عشق، سنگ خارا، رفتم که رفتم، کودکی و… نغمه‌خوان ترانه‌های معینی کرمانشاهی صداهای طراز اول و خوانندگان مشهوری نظیر بانو '''[[مرضیه]]'''، '''[[دلکش]]'''، حمیرا و داریوش اقبالی بودند. از آثار به‌جا مانده از استاد معینی کرمانشاهی می‌توان به: ای شمع‌ها بسوزید، '''[[حافظ]]''' برخیز، فطرت، خورشید شب و شاهکار اشاره کرد. رحیم معینی کرمانشاهی سرانجام در ۲۶ آبان‌ماه ۱۳۹۴، در سن ۹۳ سالگی در بیمارستان جم تهران چشم از دنیا فروبست؛ و در گورستان بی‌بی سکینه کرج در کنار مزار همسرش به خاک سپرده شد.


== نوجوانی و تحصیلات ==
== نوجوانی و تحصیلات ==
خط ۶: خط ۵۲:
معینی کرمانشاهی در زادگاهش تحصیلات خود را آغاز کرد؛ و در دبستان و سپس دبیرستان، نامش به عنوان نقاش چیره‌دست بر سر زبان‌ها افتاد. او همواره به کتاب‌های تاریخی و ادبی علاقه داشت و به تحقیق آثار بزرگان ادب پارسی می‌پرداخت؛ و از کتاب‌های ریاضی و فیزیک فاصله می‌گرفت.<ref name=":0">[http://moeinikermanshahi.blogfa.com/post/1 مختصر زندگینامه استاد معینی کرمانشاهی - دوستاران معینی کرمانشاهی]</ref>  
معینی کرمانشاهی در زادگاهش تحصیلات خود را آغاز کرد؛ و در دبستان و سپس دبیرستان، نامش به عنوان نقاش چیره‌دست بر سر زبان‌ها افتاد. او همواره به کتاب‌های تاریخی و ادبی علاقه داشت و به تحقیق آثار بزرگان ادب پارسی می‌پرداخت؛ و از کتاب‌های ریاضی و فیزیک فاصله می‌گرفت.<ref name=":0">[http://moeinikermanshahi.blogfa.com/post/1 مختصر زندگینامه استاد معینی کرمانشاهی - دوستاران معینی کرمانشاهی]</ref>  


معینی کرمانشاهی از سنین پایین به ادبیات و هنر علاقه‌مند شد؛ و در نوجوانی آثار خود را در نشریات محلی کرمانشاه منتشر می‌کرد. وقتی که او در سال‌های آخر دبیرستان بود، پدرش بیمار شد؛ و عهده‌دار مسئولیت زندگی خانواده گردید. به همین خاطر پس از اخذ دیپلم، نتوانست تحصیلاتش را ادامه بدهد.<ref name=":1">[https://tavaana.org/fa/Rahim_Moeini_Kermanshahi رحیم معینی کرمانشاهی سخن‌سالار ترانه ایران - سایت توانا]</ref>  
معینی کرمانشاهی از سنین پایین به ادبیات و هنر علاقه‌مند شد؛ و در نوجوانی آثار خود را در نشریات محلی کرمانشاه منتشر می‌کرد. وقتی که او در سال‌های آخر دبیرستان بود، پدرش بیمار شد؛ و عهده‌دار مسئولیت زندگی خانواده گردید. به همین خاطر پس از اخذ دیپلم، نتوانست تحصیلاتش را ادامه بدهد.<ref name=":1">[https://tavaana.org/fa/Rahim_Moeini_Kermanshahi رحیم معینی کرمانشاهی سخن‌سالار ترانه ایران - سایت توانا]</ref>
[[پرونده:کرمانشاهی3.JPG|جایگزین=جوانی معینی کرمانشاهی|بندانگشتی|240x240پیکسل|جوانی معینی کرمانشاهی]]


=== '''محیط پرورش''' ===
=== محیط پرورش ===
معینی کرمانشاهی در محیطی احاطه شده بود که فقر و درد و رنج بر آن حاکم بود. محیطی با فرهنگ کهن قبیله‌ای که کار هنر نقاشی و شاعری را برای او سخت می‌کرد. معینی کرمانشاهی خودش در این باره در پیش‌گفتار کتاب ای شمع‌ها بسوزید، نوشته است:<blockquote>«... من در این این فضای اجتماعی قلم به دست گرفتم و به پیروی از انگشت‌شمار مردم این دیار کتاب‌خوان شدم که اولین درد روحی را از همین جا احساس کردم. زهر کشنده تنهایی نخست از داخل بستگانم به مذاقم چشانده شد. ابتدا به هنر نقاشی روی آوردم و در این فن به چیره‌دستی قابل توجهی رسیدم. وقتی با مخالفت شدید اطرافیانم روبرو شدم و به من گفتند که نقاشی عملی حرام است، ستون فقراتم به درد آمد. اعماق اندیشه‌هایم فریاد کشید: اعتراض دارم. مدت‌ها بود اعتراض داشتم به همه چیز و همه کس، معترض بودن با این گونه افکار، زیر بنای طرز تفکرم شد. آزادی و آزادگی را از هر روزنی جستجو می کردم...»<ref name=":2">[https://javanan.com/%D9%86%DA%AF%D8%A7%D9%87-%DA%A9%D9%88%D8%AA%D8%A7%D9%87%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C-%D9%88%D8%A2%D8%AB%D8%A7%D8%B1-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D8%AF-%D8%B1%D8%AD%DB%8C%D9%85-%D9%85/ نگاه کوتاهی به زندگی و آثار معینی کرمانشاهی - سایت جوانان]</ref> </blockquote>
معینی کرمانشاهی در محیطی احاطه شده بود که فقر و درد و رنج بر آن حاکم بود. محیطی با فرهنگ کهن قبیله‌ای که کار هنر نقاشی و شاعری را برای او سخت می‌کرد. معینی کرمانشاهی خودش در این باره در پیش‌گفتار کتاب ای شمع‌ها بسوزید، نوشته است:<blockquote>«... من در این این فضای اجتماعی قلم به دست گرفتم و به پیروی از انگشت‌شمار مردم این دیار کتاب‌خوان شدم که اولین درد روحی را از همین‌جا احساس کردم. زهر کشنده تنهایی نخست از داخل بستگانم به مذاقم چشانده شد. ابتدا به هنر نقاشی روی آوردم و در این فن به چیره‌دستی قابل توجهی رسیدم. وقتی با مخالفت شدید اطرافیانم روبرو شدم و به من گفتند که نقاشی عملی حرام است، ستون فقراتم به درد آمد. اعماق اندیشه‌هایم فریاد کشید: اعتراض دارم. مدت‌ها بود اعتراض داشتم به همه چیز و همه کس، معترض بودن با این‌گونه افکار، زیر بنای طرز تفکرم شد. آزادی و آزادگی را از هر روزنی جستجو می کردم…»<ref name=":2">[https://javanan.com/%D9%86%DA%AF%D8%A7%D9%87-%DA%A9%D9%88%D8%AA%D8%A7%D9%87%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C-%D9%88%D8%A2%D8%AB%D8%A7%D8%B1-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D8%AF-%D8%B1%D8%AD%DB%8C%D9%85-%D9%85/ نگاه کوتاهی به زندگی و آثار معینی کرمانشاهی - سایت جوانان]</ref> </blockquote>


== هنر نقاشی ==
== هنر نقاشی ==
خط ۱۵: خط ۶۲:


== آغاز فعالیت سیاسی ==
== آغاز فعالیت سیاسی ==
معینی کرمانشاهی در شهریور ۱۳۲۰، و هم‌زمان با اشغال نظامی ایران، فعالیّت‌های سیاسی خود را آغاز کرد. او با نوشتن مقاله‌های تند و صریح، مخالفت‌های خود را با حکومت آشکار ساخت؛ از میان فعالیّت‌های اصلی او انتشار نشریه انقلابی "سلحشوران غرب" بود.<ref name=":0" />  
[[پرونده:کرمانشاهی4.JPG|جایگزین=معینی کرمانشاهی|بندانگشتی|220x220پیکسل|معینی کرمانشاهی]]
معینی کرمانشاهی در شهریور ۱۳۲۰، و هم‌زمان با اشغال نظامی ایران، فعالیت‌های سیاسی خود را آغاز کرد. او با نوشتن مقاله‌های تند و صریح، مخالفت‌های خود را با حکومت آشکار ساخت؛ از میان فعالیت‌های اصلی او انتشار نشریه انقلابی "سلحشوران غرب" بود.<ref name=":0" />  


=== '''نشریه سلحشوران غرب''' ===
=== نشریه سلحشوران غرب ===
روزنامه‌نگاری یکی دیگر از کارهای معینی کرمانشاهی بود. او از سال ۱۳۲۸ تا ۱۳۳۲، به مدت ۴ سال روزنامه ''سلحشوران غرب'' را مدیریت کرد. این روزنامه در کرمانشاه منتشر می‌شد؛ و مقالات تیز و انقلابی معینی کرمانشاهی در آن منتشر می‌گردید. '''«سایت توانا»'''
روزنامه‌نگاری یکی دیگر از کارهای معینی کرمانشاهی بود. او از سال ۱۳۲۸ تا ۱۳۳۲، به مدت ۴ سال روزنامه ''سلحشوران غرب'' را مدیریت کرد. این روزنامه در کرمانشاه منتشر می‌شد؛ و مقالات تیز و انقلابی معینی کرمانشاهی در آن منتشر می‌گردید.<ref name=":1" />


معینی کرمانشاهی افکار میهن‌پرستانه‌ی خود را در روزنامه‌ی سلحشوران غرب منتشر می کرد. او با انتشار مقالاتی از دکتر محمد مصدق و '''نهضت ملی شدن نفت''' حمایت و طرف‌داری می‌کرد.<ref name=":2" />  
معینی کرمانشاهی افکار میهن‌پرستانه‌ی خود را در روزنامه‌ی سلحشوران غرب منتشر می کرد. او با انتشار مقالاتی از [[دکتر محمد مصدق]] و [[نهضت ملی شدن صنعت نفت ایران|نهضت ملی شدن نفت]] حمایت و طرف‌داری می‌کرد.<ref name=":2" />
[[پرونده:کرمانشاهی8.JPG|جایگزین=معینی کرمانشاهی|بندانگشتی|237x237پیکسل|معینی کرمانشاهی]]


=== '''دستگیری و زندان''' ===
=== دستگیری و زندان ===
معینی کرمانشاهی سرانجام دستگیر و زندانی شد؛ و به قلعه‌ی فلک‌الافلاک در خرم آباد تبعید گردید.
معینی کرمانشاهی سرانجام دستگیر و زندانی شد؛ و به قلعه‌ی فلک‌الافلاک در خرم‌آباد تبعید گردید.


او پس از کشته شدن رزم آراء که تردد تبعیدیان آزاد گردید، به تهران بازگشت و روش تازه‌ای در پیش گرفت. او با غزل‌ها و ترانه‌هایش خشم و اعتراض خود را نسبت به حکومت و اوضاع اجتماعی نشان داد.<ref name=":0" />  
او پس از کشته شدن رزم آراء که تردد تبعیدیان آزاد گردید، به تهران بازگشت و روش تازه‌ای در پیش گرفت. او با غزل‌ها و ترانه‌هایش خشم و اعتراض خود را نسبت به حکومت و اوضاع اجتماعی نشان داد.<ref name=":0" />  


معینی کرمانشاهی خودش در باره عزیمت به تهران و فعالیت‌هایش می‌گوید: <blockquote>«پس از گذراندن تبعید به تهران عزیمت کردم و به دستور دکتر '''[[سیدحسین فاطمی|حسین فاطمی]]''' معاون نخست وزیر وقت، در اداره کل انتشارات رادیو با سمت رئیس دفتر بایگانی خبرگزاری پارس (ایرنای فعلی) به کار مشغول شدم و بعد به ریاست اخبار این خبرگزاری ارتقا یافتم. بعدها با سمت معاونت رادیو، سرپرست گروه هنری این رسانه شنیداری نیز شدم».<ref name=":1" /></blockquote>
معینی کرمانشاهی خودش درباره عزیمت به تهران و فعالیت‌هایش می‌گوید: <blockquote>«پس از گذراندن تبعید به تهران عزیمت کردم و به دستور دکتر '''[[سیدحسین فاطمی|حسین فاطمی]]''' معاون نخست وزیر وقت، در اداره کل انتشارات رادیو با سمت رئیس دفتر بایگانی خبرگزاری پارس (ایرنای فعلی) به کار مشغول شدم و بعد به ریاست اخبار این خبرگزاری ارتقا یافتم. بعدها با سمت معاونت رادیو، سرپرست گروه هنری این رسانه شنیداری نیز شدم».<ref name=":1" /></blockquote>


== شغل‌ها و سِمَت‌ْها ==
== شغل‌ها و سِمَتْها ==
استخدام و اشتغال معینی کرمانشاهی در اداره‌ كّل انتشارات و تبلیغات، با دستور کتبیِ '''دكتر محمد مصدق''' نخست وزیر وقت در سال ۱۳۳۰، صورت گرفت. هم‌چنین او در آن دوران با سمت‌های مختلفی مشغول به کار شد که برخی از آن‌ها عبارتند از:  
[[پرونده:کرمانشاهی2.JPG|جایگزین=معینی کرمانشاهی|بندانگشتی|200x200پیکسل|معینی کرمانشاهی]]
استخدام و اشتغال معینی کرمانشاهی در اداره کّل انتشارات و تبلیغات، با دستور کتبی '''[[دکتر محمد مصدق]]''' نخست وزیر وقت در سال ۱۳۳۰، صورت گرفت. هم‌چنین او در آن دوران با سمت‌های مختلفی مشغول به کار شد که برخی از آن‌ها عبارتند از:  
* خبرنگار پارلمانی  
* خبرنگار پارلمانی  
* ریاست دفتر و بایگانی اداره‌ خبرگزاری پارس  
* ریاست دفتر و بایگانی اداره خبرگزاری پارس  
* رئیس دایره‌ گفتارهای رادیو  
* رئیس دایره گفتارهای رادیو  
* ریاست دفتر اداره‌ رادیو تهران  
* ریاست دفتر اداره رادیو تهران  
* رییس دفتر و دبیر شورای نویسندگان  
* رئیس دفتر و دبیر شورای نویسندگان  
* معاونت تام‌الاختیار رادیو تهران  
* معاونت تام‌الاختیار رادیو تهران  
* رییس کمیسیون نمایشات کل کشور  
* رئیس کمیسیون نمایشات کل کشور  
* بزرگ دبیر کمیته‌ شعر و ترانه<ref name=":0" />  
* بزرگ دبیر کمیته شعر و ترانه<ref name=":0" />  


=== '''حکم بازنشستگی غیرقانونی''' ===
=== حکم بازنشستگی غیرقانونی ===
معینی کرمانشاهی با مدیر عامل صدا و سیمای دوران پهلوی درگیری لفظی داشت و انتقاد خود از این رسانه‌ی صوتی و تصویری را در خیلی از مصاحبه‌های مطبوعاتی که داشت، مطرح كرد. او در حضورِ ج‍معی از مدیران و كاركنان صدا و سیما دعوت‌نامه‌‌ی جشنِ هنر شیراز را پاره كرد؛ و رویِ میزش انداخت. به استاد معینی کرمانشاهی دو مدال در جشن پنجاه‍مین سال سلطنت پهلوی تعلق گرفت كه یكی به خاطر سخن‌سُرایی در انواعِ شعر پارسی و دیگری به خاطر ترانه‌سرایی و ایجاد تحول در این رشته‌ی دشوار هنری بود، اما او از پذیرش این مدال‌ها خودداری كرد؛ و آن‌ها را توسط استاد ابراهیم صهبا که آوردنده‌اش بود، پس فرستاد. سرانجام همین حرکات اعتراضی باعث شد که هنگام به‌سر بردن مرخصی در مهرماه ۱۳۵۴، حکم بازنشستگی تعلیقی وی پس از ۲۲ سال خدمت، به طور غیابی و غیرقانونی صادر گردد.<ref name=":0" />  
معینی کرمانشاهی با مدیر عامل صدا و سیمای دوران پهلوی درگیری لفظی داشت و انتقاد خود از این رسانه‌ی صوتی و تصویری را در خیلی از مصاحبه‌های مطبوعاتی که داشت، مطرح کرد. او در حضور ج‍معی از مدیران و کارکنان صدا و سیما دعوت‌نامه‌ی جشن هنر شیراز را پاره کرد؛ و روی میزش انداخت. به استاد معینی کرمانشاهی دو مدال در جشن پنجاه‍مین سال [[سلطنت پهلوی|'''سلطنت پهلوی''']] تعلق گرفت که یکی به خاطر سخن‌سُرایی در انواع شعر پارسی و دیگری به خاطر ترانه‌سرایی و ایجاد تحول در این رشته‌ی دشوار هنری بود، اما او از پذیرش این مدال‌ها خودداری کرد؛ و آن‌ها را توسط استاد ابراهیم صهبا که آوردنده‌اش بود، پس فرستاد. سرانجام همین حرکات اعتراضی باعث شد که هنگام به‌سر بردن در مرخصی در مهرماه ۱۳۵۴، حکم بازنشستگی تعلیقی وی پس از ۲۲ سال خدمت، به طور غیابی و غیرقانونی صادر گردد.<ref name=":0" />  


== ترانه‌سرایی ==
== ترانه‌سرایی ==
معینی کرمانشاهی از اوایل دهه ۱۳۳۰، در رادیو تهران کار می‌کرد. ترانه‌هایی که او می‌سرود در آن سال‌ها ترانه‌هایی تازه و نو به شمار می‌آمد؛ و این نبوغ و نوآوری به خاطر قدرت تصویرسازی او در ترانه بود که علت آن نیز مهارت و ذوق وی در هنر نقاشی بود.<ref name=":1" />  
[[پرونده:با دخترش نوشین.JPG|جایگزین=معینی کرمانشاهی همراه دخترش نوشین|بندانگشتی|212x212پیکسل|معینی کرمانشاهی همراه دخترش نوشین]]
معینی کرمانشاهی از اوایل دهه ۱۳۳۰، در رادیو تهران کار می‌کرد. ترانه‌هایی که او می‌سرود در آن سال‌ها ترانه‌هایی تازه و نو به‌شمار می‌آمد؛ و این نبوغ و نوآوری به خاطر قدرت تصویرسازی او در ترانه بود که علت آن نیز مهارت و ذوق وی در هنر نقاشی بود.<ref name=":1" />  


معینی کرمانشاهی در باره‌ی مشخصات ترانه می‌گوید:<blockquote>«۱- ترانه سرا در مسیر حرکت صحیح این فن در درجه اول، باید شاعر به معنای وسیع کلمه باشد. با اصول جمله‌بندی، ترکیبات و نوآوری‌ها، اشارات و کنایات شعری و تمثیل‌های زیرکانه برای رسانیدن پیام شاعرانه، آشنا باشد. برای بیان آهنگ باید با طبعی پُربار، قادر به استخدام کلمات ظریف بوده تا با قدرت خلاقه شعر و بازگو کردن مفاهیم موسیقی به کج‌راهی کشیده نشود.</blockquote><blockquote>۲ـ احوال آهنگ‌ها را در مقامات مختلف با هوش شاعرانه بشناسد؛ و برای هر حالتی از آهنگ، مفاهیم مناسب در قالب کلمات بیان کند.</blockquote><blockquote>۳ـ تداوم مطلب را از ابتدای آهنگ تا انتها رعایت کند، تا گوش شنونده در شنیدن فرازها آشفته نشود.</blockquote><blockquote>۴ـ تلفیق بسیار دقیق حالات گوناگون آهنگ‌ها با معانی کلمات در حالات کلامی مانند: سئوال، گریز، حاشا، پرخاش، گلایه، نارضایتی، تمنا، شیفتگی و امثال این احوال، در جوهر کلمات، ضرورت کامل و حتمی دارند. نباید به دل‌خواه و تنها از روی تطبیق با سیلاب، هر کلمه را روی هر فراز آهنگ گذاشت که کاری عبث و بیهوده است.</blockquote><blockquote>۵ـ دو پاره نشدن کلمات در دو سیلاب موسیقی، از اهم فن ترانه‌سرایی است.</blockquote><blockquote>۶ـ انتخاب موضوع از شروط ریشه‌ای در ترانه‌سرایی است. آهنگ از سازمان به‌هم پیوسته‌ای شکل گرفته که اساتید موسیقی ایرانی به آن توجهی خاص دارند. سزاوار نیست ترانه‌سرا این سازمان را به‌هم ریزد و با کلمات و جملات نامتجانس، خط فکری آهنگ را مشوش کند. این کار مشکل‌ترین مرحله ترانه سازی است. ترانه‌سرا باید بداند که در ساختن هر اثر، با کیفیت تداوم یافته آهنگ شریک است. آهنگ ـ ترانه، اثری شخصی و جداگانه نیست، اثری مشترک است.»<ref name=":2" /> </blockquote>
معینی کرمانشاهی درباره‌ی مشخصات ترانه می‌گوید:<blockquote>«۱- ترانه‌سرا در مسیر حرکت صحیح این فن در درجه اول، باید شاعر به معنای وسیع کلمه باشد. با اصول جمله‌بندی، ترکیبات و نوآوری‌ها، اشارات و کنایات شعری و تمثیل‌های زیرکانه برای رسانیدن پیام شاعرانه، آشنا باشد. برای بیان آهنگ باید با طبعی پُربار، قادر به استخدام کلمات ظریف بوده تا با قدرت خلاقه شعر و بازگو کردن مفاهیم موسیقی به کج‌راهی کشیده نشود.</blockquote><blockquote>۲ـ احوال آهنگ‌ها را در مقامات مختلف با هوش شاعرانه بشناسد؛ و برای هر حالتی از آهنگ، مفاهیم مناسب در قالب کلمات بیان کند.</blockquote><blockquote>۳ـ تداوم مطلب را از ابتدای آهنگ تا انتها رعایت کند، تا گوش شنونده در شنیدن فرازها آشفته نشود.</blockquote><blockquote>۴ـ تلفیق بسیار دقیق حالات گوناگون آهنگ‌ها با معانی کلمات در حالات کلامی مانند: سئوال، گریز، حاشا، پرخاش، گلایه، نارضایتی، تمنا، شیفتگی و امثال این احوال، در جوهر کلمات، ضرورت کامل و حتمی دارند. نباید به دل‌خواه و تنها از روی تطبیق با سیلاب، هر کلمه را روی هر فراز آهنگ گذاشت که کاری عبث و بیهوده است.</blockquote><blockquote>۵ـ دو پاره نشدن کلمات در دو سیلاب موسیقی، از اهم فن ترانه‌سرایی است.</blockquote><blockquote>۶ـ انتخاب موضوع از شروط ریشه‌ای در ترانه‌سرایی است. آهنگ از سازمان به‌هم پیوسته‌ای شکل گرفته که اساتید موسیقی ایرانی به آن توجهی خاص دارند. سزاوار نیست ترانه‌سرا این سازمان را به‌هم ریزد و با کلمات و جملات نامتجانس، خط فکری آهنگ را مشوش کند. این کار مشکل‌ترین مرحله ترانه سازی است. ترانه‌سرا باید بداند که در ساختن هر اثر، با کیفیت تداوم یافته آهنگ شریک است. آهنگ ـ ترانه، اثری شخصی و جداگانه نیست، اثری مشترک است.»<ref name=":2" /> </blockquote>


=== '''ترانه‌ها''' ===
=== ترانه‌ها ===
برخی از ترانه‌های معینی کرمانشاهی دو قسمتی هستند، مانند: سفر کرده و بازگشته، پیوند گل‌ها و ثمر گل‌ها، خوابِ نوشین و شب‌زنده دار، گوشه‌گیر و تنها منشین، برخی دیگر از ترانه‌های ماندگار او عبارتند از: کودکی، رفتم که رفتم، نگران، جای تو خالی، افسانه عشق، حکایت نگفته، راه خیال، هم‌صدا، تو بخوان، طاقتم ده، طوفان، مینای شکسته، عشق خود حاشا مکن، عشق، یاد من کن، راز خلقت، تو را هرگز نمی‌بخشم، گمراه، اشک روزگار، بوی بهار، بهار من گذشته شاید، تنهایی، چشمان سبز و...<ref name=":0" />
برخی از ترانه‌های معینی کرمانشاهی دو قسمتی هستند، مانند: سفر کرده و بازگشته، پیوند گل‌ها و ثمر گل‌ها، خواب نوشین و شب‌زنده دار، گوشه‌گیر و تنها منشین، برخی دیگر از ترانه‌های ماندگار او عبارتند از: کودکی، رفتم که رفتم، نگران، جای تو خالی، افسانه عشق، حکایت نگفته، راه خیال، هم‌صدا، تو بخوان، طاقتم ده، طوفان، مینای شکسته، عشق خود حاشا مکن، عشق، یاد من کن، راز خلقت، تو را هرگز نمی‌بخشم، گمراه، اشک روزگار، بوی بهار، بهار من گذشته شاید، تنهایی، چشمان سبز و…<ref name=":0" />  


=== '''نغمه‌خوان ترانه‌های معینی''' ===
=== نغمه‌خوان ترانه‌های معینی ===
نغمه‌خوان ترانه‌های معینی کرمانشاهی صداهای طراز اول و خوانندگان مشهوری نظیر بانو '''مرضیه'''، '''دلکش'''، حمیرا و داریوش اقبالی بودند. ترانه‌ی سنگ خارا با صدای گرم مرضیه یکی از سروده‌های زیبای معینی کرمانشاهی است که هنوز هم زمزمه‌ی خاص و عام مردم ایران است. معینی کرمانشاهی ترانه‌سرای رتبه‌ی عالی بود و با هنرمندان درجه یکی نیز هم‌کاری می‌کرد. هنرمندان شهیری نظیر'''[[علی تجویدی]]'''، '''[[پرویز یاحقی]]'''، '''[[همایون خرم]]''' و… از جمله همکاران او در عرصه موسیقی بودند.<ref name=":1" />  
[[پرونده:با دلکش.jpg|جایگزین=معینی کرمانشای همراه دلکش|بندانگشتی|220x220پیکسل|معینی کرمانشای همراه با دلکش]]
نغمه‌خوان ترانه‌های معینی کرمانشاهی صداهای طراز اول و خوانندگان مشهوری نظیر بانو '''[[مرضیه]]'''، '''[[دلکش]]'''، حمیرا و داریوش اقبالی بودند. ترانه‌ی سنگ خارا با صدای گرم مرضیه یکی از سروده‌های زیبای معینی کرمانشاهی است که هنوز هم زمزمه‌ی خاص و عام مردم ایران است. معینی کرمانشاهی ترانه‌سرای رتبه‌ی عالی بود و با هنرمندان درجه یکی نیز هم‌کاری می‌کرد. هنرمندان شهیری نظیر '''[[علی تجویدی]]'''، '''[[پرویز یاحقی]]'''، '''[[همایون خرم]]''' و… از جمله هم‌کاران او در عرصه موسیقی بودند.<ref name=":1" />  


=== '''شعر تصویری''' ===
=== شعر تصویری ===
معینی کرمانشاهی سبک شعر تصویرسازی و استفاده از این نوآوری را در آثاری چون طاووس، آبشار، الماس، برق و خرمن، سرو و بید، تاک و هشتاد و هشت اثر، برای اجرا در برنامه‌ی‌ معروف گل‌ها به تهیه کنندگی داوود پیرنیا پدید آورد که توسط خوانندگان رادیو اجرا شده است. معینی کرمانشاهی از ۱۳۳۲ تا ۱۳۵۲، به مدت ۲۰ سال با شصت آهنگساز و موسیقیدان سرشناس و برجسته هم‌کاری کرده است.<ref name=":0" />  
معینی کرمانشاهی سبک شعر تصویرسازی و استفاده از این نوآوری را در آثاری چون طاووس، آبشار، الماس، برق و خرمن، سرو و بید، تاک و هشتاد و هشت اثر، برای اجرا در برنامه‌ی معروف گل‌ها به تهیه کنندگی داوود پیرنیا پدید آورد که توسط خوانندگان رادیو اجرا شده است. معینی کرمانشاهی از ۱۳۳۲ تا ۱۳۵۲، به مدت ۲۰ سال با شصت آهنگساز و موسیقیدان سرشناس و برجسته هم‌کاری کرده است.<ref name=":0" />  


نخستین شعر تصویری استاد معینی کرمانشاهی به نام ''آبشار'' با آهنگ موسیقی‌دان و آهنگساز مشهور، بزرگ‌لشگری و با خوانندگی یاسمین است. این شعر داستان آبشاری است که گاه نالان است و گاه غُران، همیشه در جوش است و خروش و با گریه و خنده‌ی خود سکوت کوهستان را به‌هم می‌زند. بیت آخر شعر آبشار، این است که:
نخستین شعر تصویری استاد معینی کرمانشاهی به نام ''آبشار'' با آهنگ موسیقی‌دان و آهنگساز مشهور، بزرگ‌لشگری و با خوانندگی یاسمین است. این شعر داستان آبشاری است که گاه نالان است و گاه غُران، همیشه در جوش است و خروش و با گریه و خنده‌ی خود سکوت کوهستان را به‌هم می‌زند. بیت آخر شعر آبشار، این است که:
خط ۶۲: خط ۱۱۴:


تا نجوشم کی به دریا می‌رسانم آستین؟<ref name=":3">[https://www.bbc.com/persian/arts/2015/11/151118_l30_rahim_moinee_kermanshahi_dies معینی کرمانشاهی شاعر و ترانه‌سرای معاصر درگذشت - بی‌بی‌سی فارسی]</ref>
تا نجوشم کی به دریا می‌رسانم آستین؟<ref name=":3">[https://www.bbc.com/persian/arts/2015/11/151118_l30_rahim_moinee_kermanshahi_dies معینی کرمانشاهی شاعر و ترانه‌سرای معاصر درگذشت - بی‌بی‌سی فارسی]</ref>
 
[[پرونده:کرمانشاهی5.JPG|جایگزین=معینی کرمانشاهی|بندانگشتی|240x240پیکسل|معینی کرمانشاهی در دفتر کارش]]
ترانه‌ی طاووس با صدای مرضیه و نوازندگی پرویز یاحقی، یکی دیگر از ترانه‌های تصویری ماندگار معینی کرمانشاهی است که از نظر اهل فن، قدرت تصویرپردازی بسیار مشهودی دارد.
ترانه‌ی طاووس با صدای مرضیه و نوازندگی پرویز یاحقی، یکی دیگر از ترانه‌های تصویری ماندگار معینی کرمانشاهی است که از نظر اهل فن، قدرت تصویرپردازی بسیار مشهودی دارد.


خط ۹۳: خط ۱۴۵:
هر کسی در این جهان باشد اسیر زشت و زیبا<ref name=":1" />  
هر کسی در این جهان باشد اسیر زشت و زیبا<ref name=":1" />  


== شهرت و محبوبیت ==
=== شهرت و محبوبیت ===
در واقع می‌توان گفت که استاد معینی کرمانشاهی شهرت و محبوبیت خود را مدیون ترانه‌های دل‌نشین و به‌ویژه ترانه‌های تصویری است. ترانه‌های او که توسط خوانندگان معروفی خوانده می‌شد، از شهرت بسیاری برخوردار گردید.<ref>[https://ghalammou.com/posts/%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D8%B1%D8%AD%DB%8C%D9%85-%D9%85%D8%B9%DB%8C%D9%86%DB%8C-%DA%A9%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86%D8%B4%D8%A7%D9%87%DB%8C رحیم معینی کرمانشاهی - سایت قلم‌مو]</ref>  
در واقع می‌توان گفت که استاد معینی کرمانشاهی شهرت و محبوبیت خود را مدیون ترانه‌های دل‌نشین و به‌ویژه ترانه‌های تصویری است. ترانه‌های او که توسط خوانندگان معروفی خوانده می‌شد، از شهرت بسیاری برخوردار گردید.<ref>[https://ghalammou.com/posts/%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D8%B1%D8%AD%DB%8C%D9%85-%D9%85%D8%B9%DB%8C%D9%86%DB%8C-%DA%A9%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86%D8%B4%D8%A7%D9%87%DB%8C رحیم معینی کرمانشاهی - سایت قلم‌مو]</ref>  


== تخلص ==
== تخلص ==
تخلص استاد معینی کرمانشاهی ابتدا عشقی بود. پس مدتی  تخلص شوقی را برگزید و پس از آن با تخلص امید شعر می‌سرود؛ و در آخر تخلص معینی را برگزید.
تخلص استاد معینی کرمانشاهی ابتدا عشقی بود. پس مدتی تخلص شوقی را برگزید و پس از آن با تخلص امید شعر می‌سرود؛ و در آخر تخلص معینی را برگزید.<ref>[https://photokade.com/%D8%B1%D8%AD%DB%8C%D9%85-%D9%85%D8%B9%DB%8C%D9%86%DB%8C-%DA%A9%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86%D8%B4%D8%A7%D9%87%DB%8C-%D8%AF%D8%B1%DA%AF%D8%B0%D8%B4%D8%AA/ رحیم معینی کرمانشاهی درگذشت - سایت فتوکده]</ref>
 
رحیم معینی کرمانشاهی درگذشت<ref>[https://photokade.com/%D8%B1%D8%AD%DB%8C%D9%85-%D9%85%D8%B9%DB%8C%D9%86%DB%8C-%DA%A9%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86%D8%B4%D8%A7%D9%87%DB%8C-%D8%AF%D8%B1%DA%AF%D8%B0%D8%B4%D8%AA/ رحیم معینی کرمانشاهی درگذشت - سایت فتوکده]</ref>  
 
== سبک معینی کرمانشاهی ==
== سبک معینی کرمانشاهی ==
بنابر گفته‌ی پژوهشگران درباره نمودار زبانی و فکری آثار معینی کرمانشاهی، زبان او به سمت سنت‌گرایی است؛ و زبان شعری وی از افعال کهن، افعال پیشوندی، باستانگرایی در اسم، صفت و… برخوردار است. در عرصه‌ی ادبی نیز نقطه قوت شعری معینی کرمانشاهی در آرایه‌هایی مثل ایهام، اسلوب معادله که یک ساختار مخصوص نحوی است، حسن تعلیل و... انعکاس بیشتری داشته است، در سنجش با آرایه‌هایی مثل تشبیه و استعاره که بیشتر بر اساس ایماژ‌هایی تکراری بنا شده‌اند. گستره‌ی فکری معینی کرمانشاهی نیز با گونه‌ای ناسازگاری بین سنت و مدرنیته و نوگرایی شکل یافته است.<ref name=":1" />  
[[پرونده:با تجویدی.JPG|جایگزین=معینی کرمانشاهی و علی تجویدی|بندانگشتی|201x201پیکسل|معینی کرمانشاهی و علی تجویدی]]
بنابر گفته‌ی پژوهشگران درباره نمودار زبانی و فکری آثار معینی کرمانشاهی، زبان او به سمت سنت‌گرایی است؛ و زبان شعری وی از افعال کهن، افعال پیشوندی، باستانگرایی در اسم، صفت و… برخوردار است. در عرصه‌ی ادبی نیز نقطه قوت شعری معینی کرمانشاهی در آرایه‌هایی مثل ایهام، اسلوب معادله که یک ساختار مخصوص نحوی است، حسن تعلیل و… انعکاس بیشتری داشته است، در سنجش با آرایه‌هایی مثل تشبیه و استعاره که بیشتر بر اساس ایماژهایی تکراری بنا شده‌اند. گستره‌ی فکری معینی کرمانشاهی نیز با گونه‌ای ناسازگاری بین سنت و مدرنیته و نوگرایی شکل یافته است.<ref name=":1" />  


== هم‌کاری با [[علی تجویدی]] ==
== هم‌کاری با [[علی تجویدی]] ==
خط ۱۰۸: خط ۱۵۸:


== هنرمند متعهد ==
== هنرمند متعهد ==
[[پرونده:کرمانشاهی7.JPG|جایگزین=معینی کرمانشاهی|بندانگشتی|263x263پیکسل|معینی کرمانشاهی]]
استاد معینی کرمانشاهی هنرمند واقعی را کسی می‌داند که در بطن جامعه در بین مردم بوده و خود را شریک درد و رنج آنان بداند؛ و سعادت فردی خودش را در سایه‌ی سعادت جامعه بجوید. او خودش در مقدمه‌ی کتابش در این باره نوشته است:<blockquote>«زحمت‌کشیدگان همیشه در آتش رنج دیگران می‌سوزند؛ و شاعر واقعی نمونه‌ی زنده‌ای از این سوز و ساز است. دردهای روحی و سخنان غم‌آلود یک شاعر برجسته نمی‌تواند انفرادی و شخصی باشد. او در سایه‌ی سعادت اجتماعی، سعادت فردی خود را می‌جوید. همیشه در اختلافات شدید طبقاتی و ظلم‌های فاحشی که ناشی از این تلاطم اجتماعی بوده است، هنرمندان و شعرای برجسته در ملت‌های آلوده به این مفاسد ظهور کرده و آیینه‌ی شفاف تصویرنمای زمان خویش بوده‌اند.»<ref>[http://persian-man.ir/senior/poets/%D9%85%D8%B9%DB%8C%D9%86%DB%8C-%DA%A9%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86%D8%B4%D8%A7%D9%87%DB%8C/ زندگینامه رحیم معینی کرمانشاهی - سایت مردان پارس]</ref> </blockquote>
استاد معینی کرمانشاهی هنرمند واقعی را کسی می‌داند که در بطن جامعه در بین مردم بوده و خود را شریک درد و رنج آنان بداند؛ و سعادت فردی خودش را در سایه‌ی سعادت جامعه بجوید. او خودش در مقدمه‌ی کتابش در این باره نوشته است:<blockquote>«زحمت‌کشیدگان همیشه در آتش رنج دیگران می‌سوزند؛ و شاعر واقعی نمونه‌ی زنده‌ای از این سوز و ساز است. دردهای روحی و سخنان غم‌آلود یک شاعر برجسته نمی‌تواند انفرادی و شخصی باشد. او در سایه‌ی سعادت اجتماعی، سعادت فردی خود را می‌جوید. همیشه در اختلافات شدید طبقاتی و ظلم‌های فاحشی که ناشی از این تلاطم اجتماعی بوده است، هنرمندان و شعرای برجسته در ملت‌های آلوده به این مفاسد ظهور کرده و آیینه‌ی شفاف تصویرنمای زمان خویش بوده‌اند.»<ref>[http://persian-man.ir/senior/poets/%D9%85%D8%B9%DB%8C%D9%86%DB%8C-%DA%A9%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86%D8%B4%D8%A7%D9%87%DB%8C/ زندگینامه رحیم معینی کرمانشاهی - سایت مردان پارس]</ref> </blockquote>


== آثار معینی کرمانشاهی ==
== آثار معینی کرمانشاهی ==
معینی کرمانشاهی از سال ۱۳۳۰، تا زمان درگذشتش، علاوه بر ۴۰۰ ترانه و قطعات سبکِ نو، ۹۴ هزار بیت شعر سرود و منتشر کرد.<ref name=":0" />  
[[پرونده:ای شمعها بسوزید.JPG|جایگزین=ای شمع‌ها بسوزید|بندانگشتی|160x160پیکسل|ای شمع‌ها بسوزید]]
 
معینی کرمانشاهی از سال ۱۳۳۰، تا زمان درگذشتش، علاوه بر ۴۰۰ ترانه و قطعات سبکِ نو، ۹۴ هزار بیت شعر سرود و منتشر کرد.<ref name=":0" />
[[پرونده:خورشید شب معینی.JPG|جایگزین=خورشید شب|بندانگشتی|155x155پیکسل|خورشید شب]]
[[پرونده:حافظ برخیز.JPG|جایگزین=حافظ برخیز|بندانگشتی|160x160پیکسل|حافظ برخیز]]
[[پرونده:شاهکار معینی ک.JPG|جایگزین=شاهکار|بندانگشتی|196x196پیکسل|شاهکار]]
از معینی کرمانشاهی چندین کتاب به‌جا مانده است که عبارتند از:
از معینی کرمانشاهی چندین کتاب به‌جا مانده است که عبارتند از:
* ای شمع‌ها بسوزید
* فطرت
* خورشید شب
* حافظ برخیز
* دوره منظوم تاریخ ایران به نام شاهکار<ref name=":3" />
پس از جریان دست اندازی به ترانه‌های سروده‌شده‌ی معینی کرمانشاهی، فرزند او حسین معینی کرمانشاهی تصمیم به چاپ صحیح اشعار ترانه‌های پدرش را گرفت؛ و کتاب "خواب نوشین" و "راز خلقت" تدوین و منتشر کرد.<ref name=":2" />


ای شمع‌ها بسوزید
=== ای شمع ها بسوزید ===
 
کتاب ای شمع‌ها بسوزید، در برگیرنده‌ی مجموعه شعرهای استاد معینی کرمانشاهی است. اشعار این کتاب در قالب‌های غزل، قطعه، دو بیتی، مثنوی، تک بیتی و دو اثر شعر نو سروده شده‌اند. غزل نقش برجسته‌تر و دل‌نشینی در این کتاب دارد که تعداد آن ۱۴۰ عدد است. نام برخی از شعرهای این کتاب عبارتند از: انتظار، خانه‌ی خاموش، گوهر عشق، پاداش، مهر سلیمان و…<ref name=":4">[http://shabestan.ir/detail/news/502537 مروری کوتاه بر زندگی و آثار معینی کرمانشاهی - خبرگزاری شبستان]</ref>  
فطرت
 
خورشید شب
 
حافظ برخیز
 
دوره‌ منظوم تاریخ ایران به نام شاهکار<ref name=":3" />
 
پس از جریان دست اندازی به ترانه‌های سروده‌شده‌ی معینی کرمانشاهی، فرزند او حسین معینی کرمانشاهی تصمیم به چاپ صحیح اشعار ترانه‌های پدرش را گرفت؛ و کتاب “خواب نوشین” و “راز خلقت” تدوین و منتشر کرد.<ref name=":2" />
 
=== '''ای شمع ها بسوزید''' ===
کتاب ای شمع‌ها بسوزید، در برگیرنده‌ی مجموعه شعرهای استاد معینی کرمانشاهی است. اشعار این کتاب در قالب‌های غزل، قطعه، دو بیتی، مثنوی، تک بیتی و دو اثر شعر نو سروده شده‌اند. غزل نقش برجسته‌تر و دل‌نشینی در این کتاب دارد که تعداد آن ۱۴۰ عدد است. نام برخی از شعرهای این کتاب عبارتند از: انتظار، خانه‌ی خاموش، گوهر عشق، پاداش، مهر سلیمان و...<ref name=":4">[http://shabestan.ir/detail/news/502537 مروری کوتاه بر زندگی و آثار معینی کرمانشاهی - خبرگزاری شبستان]</ref>  


=== '''حافظ برخیز''' ===
=== [[حافظ]] برخیز ===
استاد معینی کرمانشاهی کتاب حافظ برخیز را درباره‌ی حافظ نوشته است. این کتاب شامل چهار بخش است. بخش اول: نقش و نگارهای طبیعی در اشارات عرفانی، بخش دوم: نقش و نگارهای طبیعی در اشارات عشقی، بخش سوم: نقش و نگارهای پیرایه‌ای و تصنعی دراشارات شخصی و اجتماعی، بخش چهارم: نقش و نگارهای پیرایه‌ای و تصنعی در اشارات عقیدتی است.<ref name=":4" />  
استاد معینی کرمانشاهی کتاب حافظ برخیز را درباره‌ی حافظ نوشته است. این کتاب شامل چهار بخش است. بخش اول: نقش و نگارهای طبیعی در اشارات عرفانی، بخش دوم: نقش و نگارهای طبیعی در اشارات عشقی، بخش سوم: نقش و نگارهای پیرایه‌ای و تصنعی دراشارات شخصی و اجتماعی، بخش چهارم: نقش و نگارهای پیرایه‌ای و تصنعی در اشارات عقیدتی است.<ref name=":4" />  


=== '''شاهکار''' ===
=== شاهکار ===
بی‌تردید شاهکار معینی کرمانشاهی شاهکار او است؛ اثری که خود آقای معینی آن را اثری ملی عنوان می‌کند. پس از '''[[انقلاب ضد سلطنتی|انقلاب ضدسلطنتی]]''' و برقراری جمهوری اسلامی، که خشونت و سخت‌گیری‌های مذهبی و اندیشه‌ی دینی را بر کشور حاکم کرد، طبیعتاً دیگر عرصه‌ای برای ترانه‌سرایی مهیا نبود. معینی کرمانشاهی در این سالیان در کنار سرودن شعر، تلاش کرد بر وزن شاهنامه فردوسی اقدام به کاری بزرگ کند؛ و تاریخ ایران را به صورت منظوم در‌آورد. '''[[فردوسی|ابوالقاسم فردوسی]]''' تا پایان سلسله‌ی ساسانیان را در کتاب شاهنامه به صورت منظوم حکایت کرده بود؛ و معینی کرمانشاهی نیز همت گماشت تا از سلسله ساسانیان تا قاجاریه را به نظم مدون کند که پس از سرودن ۱۰ جلد و به خاطر بیماری و مشکلات شخصی، نتوانست آن را تمام کند. معینی کرمانشاهی نام این اثر خود را شاهکار گذاشته بود.<ref name=":1" />  
بی‌تردید شاهکار معینی کرمانشاهی شاهکار او است؛ اثری که خود آقای معینی آن را اثری ملی عنوان می‌کند. پس از '''[[انقلاب ضد سلطنتی|انقلاب ضدسلطنتی]]''' و برقراری جمهوری اسلامی، که خشونت و سخت‌گیری‌های مذهبی و اندیشه‌ی دینی را بر کشور حاکم کرد، طبیعتاً دیگر عرصه‌ای برای ترانه‌سرایی مهیا نبود. معینی کرمانشاهی در این سالیان در کنار سرودن شعر، تلاش کرد بر وزن شاهنامه فردوسی اقدام به کاری بزرگ کند؛ و تاریخ ایران را به صورت منظوم درآورد. '''[[فردوسی|ابوالقاسم فردوسی]]''' تا پایان سلسله‌ی ساسانیان را در کتاب شاهنامه به صورت منظوم حکایت کرده بود؛ و معینی کرمانشاهی نیز همت گماشت تا از سلسله ساسانیان تا قاجاریه را به نظم مدون کند که پس از سرودن ۱۰ جلد و به خاطر بیماری و مشکلات شخصی، نتوانست آن را تمام کند. معینی کرمانشاهی نام این اثر خود را شاهکار گذاشته بود.<ref name=":1" />  


شاهکار از سبکی عالی برخوردار است؛ و دارای معنایی ژرف و الفاظی وزین و نفیس است. قالب این کتاب مثنوی و به وزن شاهنامه [[فردوسی]] سروده شده که الهام‌بخش استاد معینی نیز بوده است.  
شاهکار از سبکی عالی برخوردار است؛ و دارای معنایی ژرف و الفاظی وزین و نفیس است. قالب این کتاب مثنوی و به وزن شاهنامه [[فردوسی]] سروده شده که الهام‌بخش استاد معینی نیز بوده است.  


کتاب شاهکار در ۱۰ جلد منتشر شده است. جلد اول آن از سقوط ساسانیان تا حکومت سامانیان است. جلد دوم از حکومت سامانیان تا حمله‌ی مغول است. جلد سوم از حمله‌ی مغول تا آغاز جنبش سربداران است. جلد چهارم از جنبش سربداران و حمله‌ی تیمور لنگ تا شرح حال تشکیل سلسله‌ی صفویه است. جلد پنجم از تشکیل سلسله‌ی صفویه تا سلطنت شاه عباس اول است. جلد ششم نیز از سلطنت شاه عباس تا سلطنت شاه صفی و جلد هفتم هم از پایان حکومت صفویه تا سلطنت نادرشاه است. جلد هشتم از آغاز سلسله‌ی افشاریه تا پایان سلطنت کریم‌خان زند است. جلد نهم از آغاز جانشینان کریم‌خان زند تا پایان زندگی فتحعلی شاه قاجار است؛ و جلد دهم این کتاب، پایان سلطنت فتحعلی‌شاه تا سلطنت ناصرالدین شاه است.<ref name=":4" />  
کتاب شاهکار در ۱۰ جلد منتشر شده است. جلد اول آن از سقوط ساسانیان تا حکومت سامانیان است. جلد دوم از حکومت سامانیان تا حمله‌ی مغول است. جلد سوم از حمله‌ی مغول تا آغاز جنبش سربداران است. جلد چهارم از جنبش سربداران و حمله‌ی تیمور لنگ تا شرح حال تشکیل سلسله‌ی صفویه است. جلد پنجم از تشکیل سلسله‌ی صفویه تا سلطنت شاه عباس اول است. جلد ششم نیز از سلطنت شاه عباس تا سلطنت شاه صفی و جلد هفتم هم از پایان حکومت صفویه تا سلطنت [[نادر شاه افشار|'''نادر شاه افشار''']] است. جلد هشتم از آغاز سلسله‌ی افشاریه تا پایان سلطنت [[کریم‌خان زند|'''کریم‌خان زند''']] است. جلد نهم از آغاز جانشینان کریم‌خان زند تا پایان زندگی فتحعلی شاه قاجار است؛ و جلد دهم این کتاب، پایان سلطنت فتحعلی‌شاه تا سلطنت [[ناصرالدین شاه|'''ناصرالدین شاه''']] است.<ref name=":4" />  


== مصادره ارثیه ==
== مصادره ارثیه ==
معینی کرمانشاهی در باره وضعیت زندگی خود در دوران [[محمدرضا پهلوی|'''محمدرضا پهلوی''']] و دروان نظام جمهوری اسلامی می‌گوید: <blockquote>«...چون حقوق ناچیز دولتی زندگی‌ام را تأمین نمی‌كرد، بازگشت من به دوران جوانی‌ام دلچسب‌تر شد؛ و تصمیم گرفتم در ملك اجدادی خویش و در زمینی كه از ده‌سالگی در آن رشد كرده و جدّ اندر جّد به خانواده‌ ما تعلّق داشت زراعت كنم. دوثلث این ملك شش‌دانگ را رژیم سابق به نفعِ زارعین تصرّف كرده بود و مایملک ما به یک ثلث تقلیل یافته بود. درآمدی كه از این ارث داشتم سال‌ها زندگی مرا اداره می‌كرد تا این‌كه در پاییز سال ۱۳۵۹، با شروعِ جنگ و آشفتگیِ منطقه‌ غرب، باقی‌مانده‌اش نیز توسط هیأت هفت نفره‌ جمهوری اسلامی بر باد رفت. درآن زمان بدون هیچ‌گونه مذاكره و رسیدگی و حتی حضور خودم، مابقی این ملک موروثی به تصرف زارعین دهات مجاور داده شد و به اندازه‌ پشیزی مرا صاحب حق ندانستند. سال‌ها از این جریان می‌گذرد و هنوز هم نتوانسته‌ام برای این حركت معیاری مبتنی بر اخلاق و عدالت بیابم. زندگی من اجاره‌نشین نیز با زمان سپری شد، ولی گویی خالق هنر با من هنوز كار داشت و مرا به سادگی در ل‍حظات بیهوده‌ عُمر رها نساخت؛ و قلم را برای انجام وظیفه‌ای خطیر در دستم قرار داد. گویی تمامی آن مصائب و تجربیات، مشكلات، چوب‌ خوردن‌ها، محسود واقع شدن‌ها، حق‌كُشی‌ها، دسته‌‌بندی‌ها و آزاده‌كُشی‌ها زمینه‌‌ساز انجام این وظیفه بوده است؛ خلق تاریخ منظوم ایران؛ كاری كه از سال ۱۳۷۲، روزانه ۱۲ تا ۱۵ ساعت از عُمرم را به خود اختصاص داده است. خوشحالم كه مأمور انجام این خدمت بزرگ ملی و فرهنگی شدم و پاداش آن را نیز در دنیای دیگری خواهم گرفت.»<ref name=":0" /> </blockquote>
[[پرونده:معینی ک4.JPG|جایگزین=معینی کرمانشاهی|بندانگشتی|243x243پیکسل|معینی کرمانشاهی]]
معینی کرمانشاهی درباره وضعیت زندگی خود در دوران '''[[محمدرضا پهلوی]]''' و دروان نظام جمهوری اسلامی می‌گوید: <blockquote>«... چون حقوق ناچیز دولتی زندگی‌ام را تأمین نمی‌کرد، بازگشت من به دوران جوانی‌ام دلچسب‌تر شد؛ و تصمیم گرفتم در ملک اجدادی خویش و در زمینی که از ده‌سالگی در آن رشد کرده و جدّ اندر جّد به خانواده ما تعلّق داشت زراعت کنم. دوثلث این ملک شش‌دانگ را رژیم سابق به نفعِ زارعین تصرّف کرده بود و مایملک ما به یک ثلث تقلیل یافته بود. درآمدی که از این ارث داشتم سال‌ها زندگی مرا اداره می‌کرد تا این‌که در پاییز سال ۱۳۵۹، با شروع جنگ و آشفتگیِ منطقه غرب، باقی‌مانده‌اش نیز توسط هیئت هفت نفره جمهوری اسلامی بر باد رفت. درآن زمان بدون هیچ‌گونه مذاکره و رسیدگی و حتی حضور خودم، مابقی این ملک موروثی به تصرف زارعین دهات مجاور داده شد و به اندازه پشیزی مرا صاحب حق ندانستند. سال‌ها از این جریان می‌گذرد و هنوز هم نتوانسته‌ام برای این حرکت معیاری مبتنی بر اخلاق و عدالت بیابم. زندگی من اجاره‌نشین نیز با زمان سپری شد، ولی گویی خالق هنر با من هنوز کار داشت و مرا به سادگی در ل‍حظات بیهوده عُمر رها نساخت؛ و قلم را برای انجام وظیفه‌ای خطیر در دستم قرار داد. گویی تمامی آن مصائب و تجربیات، مشکلات، چوب خوردن‌ها، محسود واقع شدن‌ها، حق‌کُشی‌ها، دسته‌بندی‌ها و آزاده‌کُشی‌ها زمینه‌ساز انجام این وظیفه بوده است؛ خلق تاریخ منظوم ایران؛ کاری که از سال ۱۳۷۲، روزانه ۱۲ تا ۱۵ ساعت از عُمرم را به خود اختصاص داده است. خوشحالم که مأمور انجام این خدمت بزرگ ملی و فرهنگی شدم و پاداش آن را نیز در دنیای دیگری خواهم گرفت.»<ref name=":0" /> </blockquote>


== درگذشت ==
== درگذشت ==
معینی کرمانشاهی در سال‌های پایانی زندگی، یعنی از سال ۱۳۸۷، از بیماری تنگی نفس رنج می‌برد. سرانجام رحیم معینی کرمانشاهی در ۲۶ آبان‌ماه ۱۳۹۴، در سن ۹۳ سالگی در بیمارستان جم تهران چشم از دنیا فرو بست؛ و در گورستان بی‌بی سکینه کرج در کنار مزار همسرش به خاک سپرده شد.
[[پرونده:بهشت سکینه کرج، مقبره.JPG|جایگزین=مقبره معینی کرمانشاهی در بهشت سکینه|بندانگشتی|200x200پیکسل|مقبره معینی کرمانشاهی در بهشت سکینه]]
معینی کرمانشاهی در سال‌های پایانی زندگی، یعنی از سال ۱۳۸۷، از بیماری تنگی نفس رنج می‌برد. سرانجام رحیم معینی کرمانشاهی در ۲۶ آبان‌ماه ۱۳۹۴، در سن ۹۳ سالگی در بیمارستان جم تهران چشم از دنیا فروبست؛ و در گورستان بی‌بی سکینه کرج در کنار مزار همسرش به خاک سپرده شد.


معینی کرمانشاهی هم‌چنان که با سرودن ترانه‌ی شتاب کاروان، اهالی جهان را از عمر زودگذر خبر داده بود، خود نیز به کاروان پیوست:
معینی کرمانشاهی هم‌چنان‌که با سرودن ترانه‌ی شتاب کاروان، اهالی جهان را از عمر زودگذر خبر داده بود، خود نیز به کاروان پیوست:


ای عشق نافرجام من رفتی کجا؟  
{{شعر}}{{ب|ای عشق نافرجام من رفتی کجا؟|ای آرزوی خام من رفتی کجا؟}}


ای آرزوی خام من رفتی کجا؟
{{ب|آن دوره آشفتگی‌های تو کو؟|ای عمر نا آرام من رفتی کجا؟}}


آن دوره آشفتگی‌های تو کو؟
{{ب|تو بخوان شب همه شب برایم ای مرغ سحر|که دل خسته من در آمد از سینه بدر}}


ای عمر نا آرام من رفتی کجا؟
{{ب|تو سبکبالی و من اسیر بشکسته پرم|تو پر از شوری و من زعالمی خسته‌ترم}}


تو بخوان شب همه شب برایم ای مرغ سحر
{{ب|تو بخوان، تو بخوان، به گوش اهل جهان|که خبر، شود از، شتاب این کاروان}}{{پایان شعر}}


که دل خسته من در آمد از سینه بدر
'''[[سیمین بهبهانی]]''' غزل‌سرای معروف معاصر، ضمن بزرگ‌داشت معینی کرمانشاهی در وصف او گفته است: <blockquote>«آثار معینی کرمانشاهی شبیه تابلوی نقاشی است. پیوند واژه‌ها و ارتباط با موسیقی در اشعار این هنرمند بزرگ اعجاب‌انگیز است. حضور موفقیت‌آمیز یک جوان کرمانشاهی در میان ترانه‌سرایان بزرگی هم‌چون '''[[رهی معیری]]'''، نواب صفا و منیره طاها و آفرینش آثار گران‌سنگش را نمی‌توان اتفاقی کوچک پنداشت. آثار استاد معینی کرمانشاهی از کلام بین عاشق و معشوق پافراتر گذاشته و به عنوانی جدید پرداخته است».<ref name=":1" /></blockquote>
 
تو سبکبالی و من اسیر بشکسته پرم
 
تو پر از شوری و من زعالمی خسته‌ترم
 
تو بخوان، تو بخوان، به گوش اهل جهان
 
که خبر، شود از، شتاب این کاروان
 
'''[[سیمین بهبهانی]]''' غزل‌سرای معروف معاصر، ضمن بزرگ‌داشت معینی کرمانشاهی در وصف او گفته است:  
 
«آثار معینی کرمانشاهی شبیه تابلوی نقاشی است. پیوند واژه‌ها و ارتباط با موسیقی در اشعار این هنرمند بزرگ اعجاب‌انگیز است. حضور موفقیت‌آمیز یک جوان کرمانشاهی در میان ترانه‌سرایان بزرگی هم‌چون '''[[رهی معیری]]'''، نواب صفا و منیره طاها و آفرینش آثار گران‌سنگش را نمی‌توان اتفاقی کوچک پنداشت. آثار استاد معینی کرمانشاهی از کلام بین عاشق و معشوق پافراتر گذاشته و به عنوانی جدید پرداخته است».<ref name=":1" />  


== گزیده‌ی اشعار ==
== گزیده‌ی اشعار ==


=== '''آشفته حالی''' ===
=== آشفته حالی ===
این همه آشفته حالی، این همه نازک خیالی
{{شعر}}{{ب|این همه آشفته حالی، این همه نازک‌خیالی|ای به دوش افکنده گیسو، از تو دارم، از تو دارم}}
{{ب|این غرور عشق و مستی، خنده بر غوغای هستی|ای سیه چشم سیه مو، از تو دارم، از تو دارم}}
{{ب|این تو بودی که از ازل خواندی به من درس وفا را|این تو بودی که آشنا کردی به عشق این مبتلا را}}


ای به دوش افکنده گیسو، از تو دارم، از تو دارم
{{ب|من که این حاشا نکردم|از غمت پروا نکردم}}


این غرور عشق و مستی، خنده بر غوغای هستی
{{ب|دین من، دنیای من، از عشق جاویدان تو رونق گرفته|سوز من، سودای من، از نور بی پایان تو رونق گرفته}}
{{ب|من خود آتشی که مرا داده رنگ فنا می‌شناسم|من خود شیوه نگه چشم مست تو را می‌شناسم}}


ای سیه چشم سیه مو، از تو دارم، از تو دارم
{{ب|دیگر ای برگشته مژگان| ناز نگاهم رو مگردان}}


این تو بودی که از ازل خواندی به من درس وفا را
{{ب|دین من، دنیای من، از عشق جاویدان تو رونق گرفته|سوز من، سودای من، از نور بی پایان تو رونق گرفته}}{{پایان شعر}}
 
این تو بودی که آشنا کردی به عشق این مبتلا را
 
من که این حاشا نکردم، از غمت پروا نکردم
 
دین من، دنیای من، از عشق جاویدان تو رونق گرفته
 
سوز من، سودای من، از نور بی پایان تو رونق گرفته
 
من خود آتشی که مرا داده رنگ فنا می‌شناسم
 
من خود شیوه نگه چشم مست تو را می‌شناسم
 
دیگر ای برگشته مژگان، از نگاهم رو مگردان
 
دین من، دنیای من، از عشق جاویدان تو رونق گرفته
 
سوز من، سودای من، از نور بی پایان تو رونق گرفته


<nowiki>***</nowiki>
<nowiki>***</nowiki>


خانمانسوز بود، آتش آهی گاهی
{{شعر}}{{ب|خانمانسوز بود، آتش آهی گاهی|ناله‌ای می‌شکند پشت سپاهی گاهی}}
 
ناله‌ای می‌شکند پشت سپاهی گاهی
 
گر مقدر بشود، سلک سلاطین پوید
 
سالک بی‌خبر خفته براهی گاهی
 
قصه یوسف و آن قوم چه خوش پندی بود
 
به‌عزیزی رسد افتاده به‌چاهی گاهی
 
هستیم سوختی ازیک‌نظر ای اختر عشق
 
آتش افروز شود برق نگاهی گاهی
 
روشنی‌بخش از آنم که بسوزم چون شمع
 
روسپیدی بود از بخت سیاهی گاهی
 
عجبی نیست، اگر مونس یار است رقیب


بنشیند بَرٍ گُل هرزه گیاهی گاهی
{{ب|گر مقدر بشود، سلک سلاطین پوید|سالک بی‌خبر خفته براهی گاهی}}


چشم گریان مرا دیدی و لبخند زدی
{{ب|قصه یوسف و آن قوم چه خوش پندی بود|به‌عزیزی رسد افتاده به‌چاهی گاهی}}


دل برقصد ببر از شوق گناهی گاهی
{{ب|هستیم سوختی ازیک‌نظر ای اختر عشق|آتش‌افروز شود برق نگاهی گاهی}}


اشک در چشم، فریبنده‌ترت می‌بینم
{{ب|روشنی‌بخش از آنم که بسوزم چون شمع|روسپیدی بود از بخت سیاهی گاهی}}


در دل موج ببین صورت ماهی گاهی
{{ب|عجبی نیست، اگر مونس یار است رقیب|بنشیند بَرٍ گُل هرزه گیاهی گاهی}}


زرد رویی نبود عیب، مرانم ازکوی
{{ب|چشم گریان مرا دیدی و لبخند زدی|دل برقصد ببر از شوق گناهی گاهی}}


جلوه بر قریه دهد خرمن کاهی گاهی
{{ب|اشک در چشم، فریبنده‌ترت می‌بینم|در دل موج ببین صورت ماهی گاهی}}


دارم امید که با گریه دلت نرم کنم
{{ب|زرد رویی نبود عیب، مرانم از کوی|جلوه بر قریه دهد خرمن کاهی گاهی}}


بهر طوفان‌زده سنگی است پناهی گاهی
{{ب|دارم امید که با گریه دلت نرم کنم|بهر طوفان‌زده سنگی است پناهی گاهی}}{{پایان شعر}}


<nowiki>***</nowiki>
<nowiki>***</nowiki>


من آفتاب زرد لب بام هستی‌ام
{{شعر}}{{ب|من آفتاب زرد لب بام هستی‌ام|من مرغ تنگ حوصله‌ی دام هستی‌ام}}
 
من مرغ تنگ حوصله‌ی دام هستی‌ام
 
در چشم من، چه جلوه‌ای از بامداد عمر
 
من شمع نیم سوخته‌ی شام هستی‌ام
 
صاحبدلان ز صحبت من، مست کی شوند
 
من خود شراب ریخته از جام هستی‌ام
 
افسانه‌های ناقص محنت‌کشان مخوان
 
من سر گذشت کامل آلام هستی‌ام
 
تومار زندگانیم ای نیستی بپیچ
 
دیگر بس است قصه‌ی ایام هستی‌ام
 
رنگ تعلقی نپذیرفت خاطرم


وارسته از تصور اوهام هستی‌ام
{{ب|در چشم من، چه جلوه‌ای از بامداد عمر|من شمع نیم سوخته‌ی شام هستی‌ام}}


دست طلب بریده ز دامان آرزو
{{ب|صاحبدلان ز صحبت من، مست کی شوند|من خود شراب ریخته از جام هستی‌ام}}


ننهاده سر به بستر آرام هستی‌ام
{{ب|افسانه‌های ناقص محنت‌کشان مخوان|من سر گذشت کامل آلام هستی‌ام}}


هستی چنین که هست، ز من بشنوید، نیست
{{ب|تومار زندگانیم ای نیستی بپیچ|دیگر بس است قصه‌ی ایام هستی‌ام}}


من با خبر کبوتر پیغام هستی‌ام
{{ب|رنگ تعلقی نپذیرفت خاطرم|وارسته از تصور اوهام هستی‌ام}}


من چیستم؟ فسانه‌ای از عالم وجود
{{ب|دست طلب بریده ز دامان آرزو|ننهاده سر به بستر آرام هستی‌ام}}


مجهول صرف و نقطه‌ی ابهام هستی‌ام
{{ب|هستی چنین که هست، ز من بشنوید، نیست|من با خبر کبوتر پیغام هستی‌ام}}


چون شمع شب نخفته به امید صبحگاه
{{ب|من چیستم؟ فسانه‌ای از عالم وجود|مجهول صرف و نقطه‌ی ابهام هستی‌ام}}


چشم انتظارمژده‌ی فرجام هستی‌ام
{{ب|چون شمع شب نخفته به امید صبحگاه|چشم انتظارمژده‌ی فرجام هستی‌ام}}{{پایان شعر}}


'''***'''
'''***'''
[[پرونده:معینی ک2.JPG|جایگزین=معینی کرمانشاهی|بندانگشتی|243x243پیکسل|معینی کرمانشاهی]]


=== عجب صبری خدا دارد! ===
=== عجب صبری خدا دارد! ===
خط ۲۹۶: خط ۲۸۰:
همان یک لحظه اول،  
همان یک لحظه اول،  


كه اول ظلم را می‌دیدم از مخلوق بی‌وجدان،
که اول ظلم را می‌دیدم از مخلوق بی‌وجدان،


جهان را با همه زیبایی و زشتی،
جهان را با همه زیبایی و زشتی،


به روی یكدگر، ویرانه می‌كردم.
به روی یکدگر، ویرانه می‌کردم.


عجب صبری خدا دارد!  
عجب صبری خدا دارد!  
خط ۳۰۶: خط ۲۹۰:
اگر من جای او بودم،
اگر من جای او بودم،


كه در همسایه صدها گرسنه،
که در همسایه صدها گرسنه،


چند بزمی  گرم عیش و نوش می‌دیدم،
چند بزمی گرم عیش و نوش می‌دیدم،


نخستین نعره مستانه را خاموش آن دم
نخستین نعره مستانه را خاموش آن دم


بر لب پیمانه می‌كردم،
بر لب پیمانه می‌کردم،


عجب صبری خدا دارد!  
عجب صبری خدا دارد!  
خط ۳۱۸: خط ۳۰۲:
اگر من جای او بودم،
اگر من جای او بودم،


كه می‌دیدم یكی عریان و لرزان،
که می‌دیدم یکی عریان و لرزان،


دیگری پوشیده از صد جامه رنگین
دیگری پوشیده از صد جامه رنگین


زمین و آسمان را واژگون مستانه می‌كردم.
زمین و آسمان را واژگون مستانه می‌کردم.


عجب صبری خدا دارد!  
عجب صبری خدا دارد!  
خط ۳۳۰: خط ۳۱۴:
نه طاعت می‌پذیرفتم،
نه طاعت می‌پذیرفتم،


نه گوش از بهر استغفار این بیدادگرها تیز كرده،
نه گوش از بهر استغفار این بیدادگرها تیز کرده،


پاره پاره در كف زاهد نمایان،
پاره‌پاره در کف زاهد نمایان،


سبحه صد دانه می‌كردم.
سبحه صد دانه می‌کردم.


عجب صبری خدا دارد!  
عجب صبری خدا دارد!  
خط ۳۴۰: خط ۳۲۴:
اگر من جای او بودم،
اگر من جای او بودم،


برای خاطر تنها یكی مجنون صحراگرد بی‌سامان
برای خاطر تنها یکی مجنون صحراگرد بی‌سامان


هزاران لیلی ناز آفرین را كو به كو،
هزاران لیلی ناز آفرین را کو به کو،


آواره و دیوانه می‌كردم.
آواره و دیوانه می‌کردم.


عجب صبری خدا دارد!  
عجب صبری خدا دارد!  
خط ۳۵۲: خط ۳۳۶:
بگرد شمع سوزان دل عشاق سرگردان،
بگرد شمع سوزان دل عشاق سرگردان،


سراپای وجود بی‌وفا معشوق را، پروانه می‌كردم.
سراپای وجود بی‌وفا معشوق را، پروانه می‌کردم.


عجب صبری خدا دارد!  
عجب صبری خدا دارد!  
خط ۳۵۸: خط ۳۴۲:
اگر من جای او بودم،
اگر من جای او بودم،


بعرش كبریایی، با همه صبر خدایی،
بعرش کبریایی، با همه صبر خدایی،


تا كه می‌دیدم عزیز نابجایی،  
تا که می‌دیدم عزیز نابجایی،  


ناز بر یک ناروا گردیده خواری می‌فروشد،
ناز بر یک ناروا گردیده خواری می‌فروشد،


گردش این چرخ را وارونه، بی‌صبرانه می‌كردم.
گردش این چرخ را وارونه، بی‌صبرانه می‌کردم.


عجب صبری خدا دارد!  
عجب صبری خدا دارد!  
خط ۳۷۰: خط ۳۵۴:
اگر من جای او بودم،
اگر من جای او بودم،


كه می‌دیدم مشوش عارف و عامی
که می‌دیدم مشوش عارف و عامی


ز برق فتنه این علم عالم سوز مردم‌كُش
ز برق فتنه این علم عالم سوز مردم‌کُش


بجز اندیشه عشق و وفا، معدوم هر فكری
بجز اندیشه عشق و وفا، معدوم هر فکری


در این دنیای پر افسانه می‌كردم.
در این دنیای پر افسانه می‌کردم.


عجب صبری خدا دارد!  
عجب صبری خدا دارد!  
خط ۳۸۲: خط ۳۶۶:
چرا من جای او باشم؟!
چرا من جای او باشم؟!


همین بهتر كه او خود جای خود بنشسته و
همین بهتر که او خود جای خود بنشسته و


تاب تماشای تمام زشت‌كاری‌های این مخلوق را دارد.
تاب تماشای تمام زشت‌کاری‌های این مخلوق را دارد.


وگرنه من بجای او چو بودم،
وگرنه من بجای او چو بودم،


یک‌نفس كی عادلانه سازشی،  
یک‌نفس کی عادلانه سازشی،  


با جاهل و فرزانه می‌كردم.
با جاهل و فرزانه می‌کردم.


عجب صبری خدا دارد!  
عجب صبری خدا دارد!  
خط ۳۹۷: خط ۳۸۱:


<nowiki>***</nowiki>
<nowiki>***</nowiki>
[[پرونده:معینی ک.JPG|جایگزین=معینی کرمانشاهی|بندانگشتی|246x246پیکسل|معینی کرمانشاهی]]


=== '''یاد کودکی''' ===
=== یاد کودکی ===
یادم آمد
یادم آمد


خط ۴۳۱: خط ۴۱۶:
کز کَرَم کند حاجتم روا
کز کَرَم کند حاجتم روا


آن‌چه مانده از عمر من به جا
آنچه مانده از عمر من به جا


گیرد و پس دهد به من دمی
گیرد و پس دهد به من دمی
خط ۴۴۱: خط ۴۲۶:
قیل و قال کودکی برنگردد دریغا
قیل و قال کودکی برنگردد دریغا


== منابع: ==
== منابع ==
<references />
۵٬۷۷۰

ویرایش