۵٬۷۷۶
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۱۶: | خط ۳۱۶: | ||
=== اشعار آهنگین === | === اشعار آهنگین === | ||
یکی از ویژگیهای اشعار مولانا که شاید در بین اشعار همهی شاعران تازگی دارد، ضربآهنگ است. وقتی که غزلهای حافظ و سعدی یا دیگر شاعران معروف را میخوانیم، زیبایی و خیال را به ویژه در شعر حافظ و سعدی حس میکنیم. اما اشعار آنها با تمام زیبایی، حرکت آنچنانی ندارد. در حالی که شعر مولانا از حرکت و ضربآهنگ ویژهای برخوردار است؛ و میتوانیم آنهارا با ضربه ساز همراه کنیم. | یکی از ویژگیهای اشعار مولانا که شاید در بین اشعار همهی شاعران تازگی دارد، ضربآهنگ است. وقتی که غزلهای حافظ و سعدی یا دیگر شاعران معروف را میخوانیم، زیبایی و خیال را به ویژه در شعر حافظ و سعدی حس میکنیم. اما اشعار آنها با تمام زیبایی، حرکت آنچنانی ندارد. در حالی که شعر مولانا از حرکت و ضربآهنگ ویژهای برخوردار است؛ و میتوانیم آنهارا با ضربه ساز همراه کنیم.<ref name=":4" /> | ||
=== قالب شعر مولانا === | === قالب شعر مولانا === | ||
خط ۴۳۵: | خط ۴۳۵: | ||
=== عشق از نگاه مولانا === | === عشق از نگاه مولانا === | ||
[[پرونده:عشق از... مولانا.JPG|جایگزین=عشق از نگاه مولانا|بندانگشتی|204x204پیکسل|عشق از نگاه مولانا]] | [[پرونده:عشق از... مولانا.JPG|جایگزین=عشق از نگاه مولانا|بندانگشتی|204x204پیکسل|عشق از نگاه مولانا]] | ||
نگاه مولانا به محبت، همان عشق الهی است که درمانگر همهی دردهای بیدرمانی است که بهقول خودش: از محبت دردها شافی شود. یکی از | نگاه مولانا به محبت، همان عشق الهی است که درمانگر همهی دردهای بیدرمانی است که بهقول خودش: از محبت دردها شافی شود. یکی از عُرفای هند میگوید: بیشتر عشق بورزید، عشق و خنده را در جهان گسترش بدهید. این تنها راه حفاظت جوامع بشریت، در برابر سلاحهای هستهای است. یکی از ویژگیهای شعر و کلام شاعران ایرانی نظیر [[حافظ|'''حافظ''']]، سنائی، [[نظامی گنجوی|'''نظامی''']]، [[سعدی|'''سعدی''']]، مولانا و… این است که به هر قیمت و با هر بهانهای از عشق و عاشق و معشوق سخن میگویند، انگار که مایههای اصلی همهی آثار ماندگار و ارزندهی آنان، چیزی جز عشق و عاشقی نیست. | ||
مولانا که خود دردآشنای عشق است؛ و طعم آنرا چشیده است، تجلی شگفتانگیز عشق را کلید رمز گنجینهی افکار و آثار خودش قرار داده و کتاب ذیقیمت مثنوی معنوی را با آن آغاز و با آن ختم کرده است. هرچند که مولانا خود و آثارش را به اعتبار عشق آغاز و پایانی نیست، همچنانکه خود گوید: ”همچو فکر عاشقان بیپا و سر!” مولوی همواره از عشق سخن میگوید؛ و آن را در دفتر اول مثنوی معنوی چنین توصیف میکند: | مولانا که خود دردآشنای عشق است؛ و طعم آنرا چشیده است، تجلی شگفتانگیز عشق را کلید رمز گنجینهی افکار و آثار خودش قرار داده و کتاب ذیقیمت مثنوی معنوی را با آن آغاز و با آن ختم کرده است. هرچند که مولانا خود و آثارش را به اعتبار عشق آغاز و پایانی نیست، همچنانکه خود گوید: ”همچو فکر عاشقان بیپا و سر!” مولوی همواره از عشق سخن میگوید؛ و آن را در دفتر اول مثنوی معنوی چنین توصیف میکند: |
ویرایش