کاربر:Khosro/صفحه تمرین مولانا جلاالدین: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۳ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۴۵: خط ۴۵:
|امضا                    =
|امضا                    =
}}
}}
'''مولانا جلال‌الدین محمد بلخی'''، با نام کامل محمد ابن محمد ابن حسین حسینی خطیبی بکری بلخی (زاده ۱۵ مهر ۵۸۶ ه‍.ش، بلخ – ۴ دی ۶۵۲ ه‍.ش، قونیه ترکیه) از مشهورترین شاعران و عارفان ایرانی است. مولانا به ملّای رومی و مولوی رومی نیز مشهور است. تخلص او در اشعار خاموش، خامُش و خموش عنوان شده است. پدر مولانا معروف به بهاءالدین ولد و سلطان‌العلما، از اکابر صوفیه و عارفان بود. خانواده مولانا هم‌زمان با حمله مغول، از بلخ کوچ کردند. مولانا همراه با خانواده  پس از سفری طولانی سرانجام به دعوت پادشاه سلجوقی روم، عازم قونیه شدند؛ و تا آخر عمر ساکن آن دیار بودند. مولانا در طول سفر با '''[[عطار نیشابوری]]''' ملاقات داشت. سید برهان‌الدین محقق ترمذی، یکی از مریدان پدر مولانا بود؛ و نخستین کسی بود که مولانا جلاالدین را به وادی طریقت راهنمایی کرد. مولانا جلاالدین در سن ۳۷ سالگی عارف و دانشمند دوران خود شد؛ و همه از وجود او بهره‌مند بودند تا این‌که شمس‌الدین محمد بن ملک داد تبریزی، معروف به شمس تبریزی در ۱۶ آذرماه ۶۲۳ ه‍.ش، با مولانا آشنا شد و مولانا به یک‌باره شیفته‌ی او شد. پس از آن مولانا دوران پُرشوری را آغاز کرد. طی سی سال مولانا آثاری از خود برجای گذاشت که از عالی‌ترین نتایج اندیشه‌ی بشری است. شمس تبریزی تقریباً در سال ۶۲۳ ه‍.ش، به مولانا جلاالدین پیوست. شمس چنان مولانا را شیفته کرد که درس و وعظ  و منبر را کنار گذاشت و به شعر و دف و سماع روی آورد. مولانا از آن زمان طبعش در شعر و شاعری شکوفا شد؛ و به سرودن اشعار پرشور عرفانی پرداخت. پس از غیبت شمس، شیخ صلاح‌الدین زرکوب تا حدودی جای خالی شمس تبریزی را برای مولانا پُر کرد. پس از وفات زرکوب، حسام‌الدین چلپی که یکی از مریدان مولانا بود تا ده سال همدم و انیس وی شد. مولانا جلاالدین به سفارش و تأکید حسام‌الدین چلپی مثنوی معنوی را به رشته‌ی تحریر درآورد. مجموعه آثار مولانا به دو دسته تقسیم می‌شود: آثار منظوم و منثور. آثار منظوم او شامل: غزلیات و رباعیات که در دیوان شمس تبریزی است؛ و مثنوی معنوی که مشتمل بر شش دفتر است. آثار منثور مولانا شامل: فیه ما فیه، مجالس سبعه و مکاتیب یا مکتوبات است. در طول سالیان مدید برای علاقه‌مندان عرفان و حکمت، آثار مولانا از بهترین منابع موجود بوده‌اند. آثار مولانا در نقاط گوناگون جهان ترجمه شده‌اند؛ و موجب روی آوردن بسیاری از اندیشمندان دنیا به عرفان شرقی و شرق‌شناسی هستند. در واقع اشعار مولانا دروازه دخول به فرهنگ مشرق‌زمین و پارسی‌زبانان برای بسیاری از مردم جهان است. سرانجام مولانا پس از مدت‌ها بیماری به دنبال تبی سوزان در چهارم دی‌ماه ۶۵۲ ه‍.ش، درگذشت. در روز وفات مولانا، قونیه در سرما و یخ‌بندان بود. سیل پرخروش مردم از پیر و جوان تا مسلمان و گبر، مسیحی و یهودی همگی دراین ماتم شرکت داشتند. آرامگاه و موزه مولانا جلاالدین بلخی در شهر قونیه ترکیه و در بین استان‌های آنکارا و آنتالیا در محله‌ی غزیزیه، خیابان مولانا واقع شده است. قونیه یکی از بزرگترین استان‌های ترکیه که بیش از یک میلیون نفر جمعیت دارد. موزه مولانا یکی از مهم‌ترین جاذبه‌های گردشگری کشور ترکیه به حساب می‌آید.
'''مولانا جلال‌الدین محمد بلخی'''، با نام کامل محمد ابن محمد ابن حسین حسینی خطیبی بکری بلخی (زاده ۱۵ مهر ۵۸۶ ه‍.ش، بلخ – درگذشته ۴ دی ۶۵۲ ه‍.ش، قونیه ترکیه) از مشهورترین شاعران و عارفان ایرانی است. مولانا به ملّای رومی و مولوی رومی نیز مشهور است. تخلص او در اشعار خاموش، خامُش و خموش عنوان شده است. پدر مولانا معروف به بهاءالدین ولد و سلطان‌العلما، از اکابر صوفیه و عارفان بود. خانواده مولانا هم‌زمان با حمله مغول، از بلخ کوچ کردند. مولانا همراه با خانواده  پس از سفری طولانی سرانجام به دعوت پادشاه سلجوقی روم، عازم قونیه شدند؛ و تا آخر عمر ساکن آن دیار بودند. مولانا در طول سفر با '''[[عطار نیشابوری]]''' ملاقات داشت. سید برهان‌الدین محقق ترمذی، یکی از مریدان پدر مولانا بود؛ و نخستین کسی بود که مولانا جلاالدین را به وادی طریقت راهنمایی کرد. مولانا جلاالدین در سن ۳۷ سالگی عارف و دانشمند دوران خود شد؛ و همه از وجود او بهره‌مند بودند تا این‌که شمس‌الدین محمد بن ملک داد تبریزی، معروف به شمس تبریزی در ۱۶ آذرماه ۶۲۳ ه‍.ش، با مولانا آشنا شد و مولانا به یک‌باره شیفته‌ی او شد. پس از آن مولانا دوران پُرشوری را آغاز کرد. طی سی سال مولانا آثاری از خود برجای گذاشت که از عالی‌ترین نتایج اندیشه‌ی بشری است. شمس تبریزی تقریباً در سال ۶۲۳ ه‍.ش، به مولانا جلاالدین پیوست. شمس چنان مولانا را شیفته کرد که درس و وعظ  و منبر را کنار گذاشت و به شعر و دف و سماع روی آورد. مولانا از آن زمان طبعش در شعر و شاعری شکوفا شد؛ و به سرودن اشعار پرشور عرفانی پرداخت. پس از غیبت شمس، شیخ صلاح‌الدین زرکوب تا حدودی جای خالی شمس تبریزی را برای مولانا پُر کرد. پس از وفات زرکوب، حسام‌الدین چلپی که یکی از مریدان مولانا بود تا ده سال همدم و انیس وی شد. مولانا جلاالدین به سفارش و تأکید حسام‌الدین چلپی مثنوی معنوی را به رشته‌ی تحریر درآورد. مجموعه آثار مولانا به دو دسته تقسیم می‌شود: آثار منظوم و منثور. آثار منظوم او شامل: غزلیات و رباعیات که در دیوان شمس تبریزی است؛ و مثنوی معنوی که مشتمل بر شش دفتر است. آثار منثور مولانا شامل: فیه ما فیه، مجالس سبعه و مکاتیب یا مکتوبات است. در طول سالیان مدید برای علاقه‌مندان عرفان و حکمت، آثار مولانا از بهترین منابع موجود بوده‌اند. آثار مولانا در نقاط گوناگون جهان ترجمه شده‌اند؛ و موجب روی آوردن بسیاری از اندیشمندان دنیا به عرفان شرقی و شرق‌شناسی هستند. در واقع اشعار مولانا دروازه دخول به فرهنگ مشرق‌زمین و پارسی‌زبانان برای بسیاری از مردم جهان است. سرانجام مولانا پس از مدت‌ها بیماری به دنبال تبی سوزان در چهارم دی‌ماه ۶۵۲ ه‍.ش، درگذشت. در روز وفات مولانا، قونیه در سرما و یخ‌بندان بود. سیل پرخروش مردم از پیر و جوان تا مسلمان و گبر، مسیحی و یهودی همگی دراین ماتم شرکت داشتند. آرامگاه و موزه مولانا جلاالدین بلخی در شهر قونیه ترکیه و در بین استان‌های آنکارا و آنتالیا در محله‌ی غزیزیه، خیابان مولانا واقع شده است. قونیه یکی از بزرگترین استان‌های ترکیه که بیش از یک میلیون نفر جمعیت دارد. موزه مولانا یکی از مهم‌ترین جاذبه‌های گردشگری کشور ترکیه به حساب می‌آید.


== خانواده مولانا ==
== خانواده مولانا ==
خط ۳۱۶: خط ۳۱۶:


=== اشعار آهنگین ===
=== اشعار آهنگین ===
یکی از ویژگی‌های اشعار مولانا که شاید در بین اشعار همه‌ی شاعران تازگی دارد، ضربآهنگ است. وقتی که غزل‌های حافظ و سعدی یا دیگر شاعران معروف را می‌خوانیم، زیبایی و خیال را به ویژه در شعر حافظ و سعدی حس می‌کنیم. اما اشعار آن‌ها با تمام زیبایی، حرکت آن‌چنانی ندارد. در حالی که شعر مولانا از حرکت و ضربآهنگ ویژه‌ای برخوردار است؛ و می‌توانیم آن‌هارا با ضربه ساز همراه کنیم. '''«سایت مهر میهن»'''
یکی از ویژگی‌های اشعار مولانا که شاید در بین اشعار همه‌ی شاعران تازگی دارد، ضربآهنگ است. وقتی که غزل‌های حافظ و سعدی یا دیگر شاعران معروف را می‌خوانیم، زیبایی و خیال را به ویژه در شعر حافظ و سعدی حس می‌کنیم. اما اشعار آن‌ها با تمام زیبایی، حرکت آن‌چنانی ندارد. در حالی که شعر مولانا از حرکت و ضربآهنگ ویژه‌ای برخوردار است؛ و می‌توانیم آن‌هارا با ضربه ساز همراه کنیم.<ref name=":4" />


=== قالب شعر مولانا ===
=== قالب شعر مولانا ===
خط ۴۳۵: خط ۴۳۵:
=== عشق از نگاه مولانا ===
=== عشق از نگاه مولانا ===
[[پرونده:عشق از... مولانا.JPG|جایگزین=عشق از نگاه مولانا|بندانگشتی|204x204پیکسل|عشق از نگاه مولانا]]
[[پرونده:عشق از... مولانا.JPG|جایگزین=عشق از نگاه مولانا|بندانگشتی|204x204پیکسل|عشق از نگاه مولانا]]
نگاه مولانا به  محبت، همان عشق الهی است که درمانگر همه‌ی دردهای بی‌درمانی است که به‌قول خودش: از محبت دردها شافی شود. یکی از عرفای هند می‌گوید: بیشتر عشق بورزید، عشق و خنده را در جهان گسترش بدهید. این تنها راه حفاظت جوامع بشریت، در برابر سلاح‌های هسته‌ای است. یکی از ویژگی‌های شعر و کلام شاعران ایرانی نظیر حافظ، سنائی، نظامی، سعدی، مولانا و… این است که به هر قیمت و با هر بهانه‌ای از عشق و عاشق و معشوق سخن می‌گویند، انگار که مایه‌های اصلی همه‌ی آثار ماندگار و ارزنده‌ی آنان، چیزی جز عشق و عاشقی نیست.
نگاه مولانا به  محبت، همان عشق الهی است که درمانگر همه‌ی دردهای بی‌درمانی است که به‌قول خودش: از محبت دردها شافی شود. یکی از عُرفای هند می‌گوید: بیشتر عشق بورزید، عشق و خنده را در جهان گسترش بدهید. این تنها راه حفاظت جوامع بشریت، در برابر سلاح‌های هسته‌ای است. یکی از ویژگی‌های شعر و کلام شاعران ایرانی نظیر [[حافظ|'''حافظ''']]، سنائی، [[نظامی گنجوی|'''نظامی''']]، [[سعدی|'''سعدی''']]، مولانا و… این است که به هر قیمت و با هر بهانه‌ای از عشق و عاشق و معشوق سخن می‌گویند، انگار که مایه‌های اصلی همه‌ی آثار ماندگار و ارزنده‌ی آنان، چیزی جز عشق و عاشقی نیست.


مولانا که خود دردآشنای عشق است؛ و طعم آنرا چشیده است، تجلی شگفت‌انگیز عشق را کلید رمز گنجینه‌ی افکار و آثار خودش قرار داده و کتاب ذی‌قیمت مثنوی معنوی را با آن آغاز و با آن ختم کرده است. هرچند که مولانا خود و آثارش را به اعتبار عشق آغاز و پایانی نیست، هم‌چنان‌که خود گوید: ”هم‌چو فکر عاشقان بی‌پا و سر!” مولوی همواره از عشق سخن می‌گوید؛ و آن را در دفتر اول مثنوی معنوی چنین توصیف می‌کند:
مولانا که خود دردآشنای عشق است؛ و طعم آنرا چشیده است، تجلی شگفت‌انگیز عشق را کلید رمز گنجینه‌ی افکار و آثار خودش قرار داده و کتاب ذی‌قیمت مثنوی معنوی را با آن آغاز و با آن ختم کرده است. هرچند که مولانا خود و آثارش را به اعتبار عشق آغاز و پایانی نیست، هم‌چنان‌که خود گوید: ”هم‌چو فکر عاشقان بی‌پا و سر!” مولوی همواره از عشق سخن می‌گوید؛ و آن را در دفتر اول مثنوی معنوی چنین توصیف می‌کند:
خط ۵۸۶: خط ۵۸۶:
{{ب|این تن اگر کم تندی راه دلم کم زندی|راه شدی تا نبُدی این همه گفتار مرا}}{{پایان شعر}}
{{ب|این تن اگر کم تندی راه دلم کم زندی|راه شدی تا نبُدی این همه گفتار مرا}}{{پایان شعر}}


<nowiki>***</nowiki>
=== '''آخرین غزل مولانا''' ===
 
'''آخرین غزل مولانا'''
 
مولانا در بستر بیماری و در آخرین لحظات حیاتش که فرزندش بالای سرش بود، این غزل را سرود:
مولانا در بستر بیماری و در آخرین لحظات حیاتش که فرزندش بالای سرش بود، این غزل را سرود:
{{شعر}}{{ب|رو سر بنه به بالین تنها مرا رها کن|ترک من خراب شب‌گرد مبتلا کن}}
{{شعر}}{{ب|رو سر بنه به بالین تنها مرا رها کن|ترک من خراب شب‌گرد مبتلا کن}}


خط ۶۰۶: خط ۶۰۲:
{{ب|دردیست غیر مردن کان را دوا نباشد|پس من چه‌گونه گویم کان درد را دوا کن}}
{{ب|دردیست غیر مردن کان را دوا نباشد|پس من چه‌گونه گویم کان درد را دوا کن}}


{{ب|در خواب دوش پیری در کوی عشق دیدم|با دست اشارتم کرد که عزم سوی ما کن}}{{پایان شعر}}


== منابع ==
== منابع ==
<references />
۵٬۹۰۸

ویرایش