کاربر:M.reza/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۹: خط ۳۹:
رابطه ما با نوروز اما ناگسستنی است. نوروز بر همه ما تاثیر دارد. نوروز همیشه در زمان مقرر حاضر می‌شود و هیچ عاملی نمی‌تواند آنرا از حرکت باز دارد. آمدن او حتمی است و از وقتی که آمد نوید آور غلبه بر سیاهی و سرما است و دیگر زمان بر پاشنه او می‌چرخد.  
رابطه ما با نوروز اما ناگسستنی است. نوروز بر همه ما تاثیر دارد. نوروز همیشه در زمان مقرر حاضر می‌شود و هیچ عاملی نمی‌تواند آنرا از حرکت باز دارد. آمدن او حتمی است و از وقتی که آمد نوید آور غلبه بر سیاهی و سرما است و دیگر زمان بر پاشنه او می‌چرخد.  


در طول تاریخ ما خوانده‌ایم که بسیاری از آدمیان در فکر تسخیر زمان به نفع خودشان بوده‌اند. فراعنه مصر خواستار این بودند که به سایر انسان‌ها بگویند که آنها قدرتی لایتناهی دارند و می‌توانند بر زمان غلبه کنند و این به آنها الوهیتی عطا می‌کند. آنها با محاسبه زمان تغیان رود نیل «به واسطه کاهنانشان» ، که با گل و لایی که برجای می‌گذاشت زمینه کشت را فراهم می‌کرد تقویم را در انحصار خود می‌گرفتند تا با پیشگویی زمان طغیان به مردم بگویند زمان در کنترل آنها است و این غصب نامیمون زمان به آنها قدرت جاودانگی عطا می‌کرد. آنها می‌خواستند با این ادعا به سایر انسان‌ها بقبولانند که زمان و زمین همین است. همان‌هایی که امروز به آنها دیکتاتور می‌گوییم. اما هرچه اینگونه افراد بر غصب خود لجاجت کردند ،‌ نوروز بیشتر آنها را رسوا کرد چون در مقابل آنها کسانی بوده‌اند که به روز نو و گردش چرخ کبود معتقد بوده و ایمان داشته‌اند. آنان از پس مردمکانشان عمق زمان را نظاره کرده بودند و با نوروز همگام و همصدا در مقابل سیاهی و تباهی ایستادند. آنها از خود رنگ و بویی نداشتند و در عمق زمان ، با حقیقت تداوم خلقت بی سکون نو شدند و این حقیقت شدن بی سکون را از طبیعت وام گرفتند و خود را با آن وقف دادند. این افراد پیام آوران نوروزند و نوروز و شدن را در خود بازتاب می‌دهند. نوروزی که هر سال می‌آید اما تکرار نیست و متعلق به همه ما است. هر آمدنش گامی نوین در زمان است که به سوی غایتی است. این گونه انسان‌ها همچون بهار وفادار و پایدارند و چیزی مانع از تجلی صفات بهاری آنها نتواند شد. آنها پیام آور سبزی و بالندگی‌اند و مانند نوروز شاخصان پایان فصل سکون و انجمادند و همچون او فریاد می‌زنند که اینک ما همگامان نوروز رسولان نو شدن هستیم. آیا از روایت خضر پیامبر که همه جا را سبز می‌کرد در عمق زمان چه می‌توان دریافت؟
در طول تاریخ ما خوانده‌ایم که بسیاری از آدمیان در فکر تسخیر زمان به نفع خودشان بوده‌اند. فراعنه مصر خواستار این بودند که به سایر انسان‌ها بگویند که آنها قدرتی لایتناهی دارند و می‌توانند بر زمان غلبه کنند و این به آنها الوهیتی عطا می‌کند. آنها با محاسبه زمان تغیان رود نیل «به واسطه کاهنانشان» ، که با گل و لایی که برجای می‌گذاشت زمینه کشت را فراهم می‌کرد تقویم را در انحصار خود می‌گرفتند تا با پیشگویی زمان طغیان به مردم بگویند زمان در کنترل آنها است و این غصب نامیمون زمان به آنها قدرت جاودانگی عطا می‌کرد. آنها می‌خواستند با این ادعا به سایر انسان‌ها بقبولانند که زمان و زمین همین است. همان‌هایی که امروز به آنها دیکتاتور می‌گوییم. اما هرچه اینگونه افراد بر غصب خود لجاجت کردند ،‌ نوروز بیشتر آنها را رسوا کرد چون در مقابل آنها کسانی بوده‌اند که به روز نو و گردش چرخ کبود معتقد بوده و ایمان داشته‌اند. آنان از پس مردمکانشان عمق زمان را نظاره کرده بودند و با نوروز همگام و همصدا در مقابل سیاهی و تباهی ایستادند. آنها از خود رنگ و بویی نداشتند و در عمق زمان ، با حقیقت تداوم خلقت بی سکون نو شدند و این حقیقت شدن بی سکون را از طبیعت وام گرفتند و خود را با آن وقف دادند. این افراد پیام آوران نوروزند و نوروز و شدن را در خود بازتاب می‌دهند. نوروزی که هر سال می‌آید اما تکرار نیست و متعلق به همه ما است. هر آمدنش گامی نوین در زمان است که به سوی غایتی است. این گونه انسان‌ها همچون بهار وفادار و پایدارند و چیزی مانع از تجلی صفات بهاری آنها نتواند شد. آنها پیام آور سبزی و بالندگی‌اند و مانند نوروز شاخصان پایان فصل سکون و انجمادند و همچون او فریاد می‌زنند که اینک ما هم گامان نوروز ، رسولان نو شدن هستیم. آیا از روایت خضر پیامبر که همه جا را سبز می‌کرد در عمق زمان چه می‌توان دریافت؟
 
بله این رسالت نوروز است و معنای «هر روزتان نوروز». این تبریک و برکت ریشه‌ای عمیق و واقعی در پیوند با جهان هستی دارد و ساخته اذهان و ورد زبان‌ها نیست. با دل سپردن به چرخ کبود و قانون آن که همانا نو شدن است و نوروز رسول آن ما هم می‌توانیم با دل سپردن به جریان نو شونده چرخ کبود هر روزمان را به نوروزی پیروز مبدل کنیم و این حقیقت را تجربه کنیم. این درسی است که مام طبیعت و جهان پیرامون ما با همه گستره و عظمتش به ما می‌‌آموزد. این استعدادی است کاشته شده در جهان ما و از جهان که ما از آن برآمده‌ایم در درون ما. آری جهان ما را به این نو شدن دعوت می‌کند و ما هم باید انتخاب کنیم که جا پای جای حقایق سرسخت و خلل ناپذیر او بگذاریم و سبز و خرم شویم. رسالت نوروز سبزی و خرمی ما نیز هست.
۲۰۸

ویرایش