کاربر:Mehran/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲: خط ۲:


== '''خسرو گلسرخی''' ==
== '''خسرو گلسرخی''' ==
خسرو گلسرخی شاعر و نویسنده متعهد، دوم بهمن ماه 1322 در شهر رشت در یک خانواده مذهبی به دنیا آمد. وی از بیست سالگی سرودن شعر را آغاز کرد و به محافل روشنفکری راه یافت. در همین دوران وی در روزنامه کیهان مشغول به کار شد.  در سال 48 با عاطفه گرگین آشنا شد و این آشنایی به ازدواج آن دو انجامید. ثمره  این ازدواج یک فرزند به نام دامون بود. زندگی مشترک این دو چهار سال به طول انجامید. خسرو گلسرخی در سال 1352 در یک طرح ساختگی از طرف ساواک دستگیر شد و در بیدادگاه نظامی شاه همراه همرزم خود کرامت دانشیان به اعدام محکوم شد. دفاعیات گلسرخی در بیدادگاه شاه یکی از پرشورترین و انگیزاننده ترین برگهای تاریخ ایران است که با گذشت بیش از 40 سال در یاد و خاطره مردم باقی مانده است.  
خسرو گلسرخی شاعر و نویسنده مردمی، دوم بهمن ماه 1322 در شهر رشت در یک خانواده مذهبی به دنیا آمد. وی از بیست سالگی سرودن شعر را آغاز کرد و به محافل روشنفکری راه یافت. در همین دوران وی در روزنامه کیهان مشغول به کار شد.  در سال 48 با عاطفه گرگین آشنا شد و این آشنایی به ازدواج آن دو انجامید. ثمره  این ازدواج یک فرزند به نام دامون بود. زندگی مشترک این دو چهار سال به طول انجامید. خسرو گلسرخی در سال 1352 در یک طرح ساختگی از طرف ساواک دستگیر شد و در بیدادگاه نظامی شاه همراه همرزم خود کرامت دانشیان به اعدام محکوم شد. دفاعیات گلسرخی در بیدادگاه شاه یکی از پرشورترین و انگیزاننده ترین برگهای تاریخ ایران است که با گذشت بیش از 40 سال در یاد و خاطره مردم باقی مانده است.  


== '''دوران کودکی''' ==
== '''دوران کودکی''' ==
خط ۲۶: خط ۲۶:


== '''وظیفه منتقد از دیدگاه  گلسرخی''' ==
== '''وظیفه منتقد از دیدگاه  گلسرخی''' ==
خسرو گلسرخی شاعری  بودکه بیش از هنر شعری به خاطر دفاع از خود در دادگاه و اعدام در راه عقیده‌اش به شهرت رسید. او هنر خود را برای هنر نمی خواست. از هنرش وسیله ای ساخت برای اعتراض.  در مصاحبه ای که در سال 1349 انتشار یافت ، او نگاه خود را نسبت به وظیفه و  تأثیر نقد در جامعه  اینگونه بیان میکند:
خسرو گلسرخی شاعری  بودکه بیش از هنر شعری به خاطر دفاع از مردم در دادگاه و اعدام در راه عقیده‌اش به شهرت رسید. او هنر خود را برای هنر نمی خواست. از هنرش وسیله ای ساخت برای اعتراض.  در مصاحبه ای که در سال 1349 انتشار یافت ، او نگاه خود را نسبت به وظیفه و  تأثیر نقد در جامعه  اینگونه بیان میکند:


« نقد بمفهومی شاید بهتر دیدن و برتر دیدن باشد که می شکافد و در استتار مانده ها را عریان می کند جهت می دهد. در روزگار ما تولید و روابط معیشتی جامعه و بالاخره منافع طبقاتی بر هر چیزی تاثير انکار ناپذیری بر جای می گذارد... منتقد باید دوران خود را ورق بزند ، متحجر و پای بست به عناصر صرفا سنتی نباشد. بررسی هر یک از این نظام ها و روابط و عناصری که زائیده ی این نظام هاست بدون ایدئولوژی امکان ندارد. زیرا هر یک از این هاه برای منتقد نیاز بک نوع جبهه گیری و جهت گیری را الزام آور میکند. نقد واقعی هیچگاه در خدمت نظام حاکم بر جامعه و در جهت منافع آن قرار نمیگیرد. اگر قرار گیرد نقد وظیفه ای که به عهده دارد، فرو می نهد و یک عامل معیشتی میشود و نقدی که تا حد یک عامل معیشتی سقوط کرد نظام حاکم بر جامعه تا حد امکان از منتقد در جهت منافع خویش بهره میگیرد.
« نقد بمفهومی شاید بهتر دیدن و برتر دیدن باشد که می شکافد و در استتار مانده ها را عریان می کند جهت می دهد. در روزگار ما تولید و روابط معیشتی جامعه و بالاخره منافع طبقاتی بر هر چیزی تاثير انکار ناپذیری بر جای می گذارد... منتقد باید دوران خود را ورق بزند ، متحجر و پای بست به عناصر صرفا سنتی نباشد. بررسی هر یک از این نظام ها و روابط و عناصری که زائیده ی این نظام هاست بدون ایدئولوژی امکان ندارد. زیرا هر یک از این هاه برای منتقد نیاز بک نوع جبهه گیری و جهت گیری را الزام آور میکند. نقد واقعی هیچگاه در خدمت نظام حاکم بر جامعه و در جهت منافع آن قرار نمیگیرد. اگر قرار گیرد نقد وظیفه ای که به عهده دارد، فرو می نهد و یک عامل معیشتی میشود و نقدی که تا حد یک عامل معیشتی سقوط کرد نظام حاکم بر جامعه تا حد امکان از منتقد در جهت منافع خویش بهره میگیرد.


او با یک نگرش دیالکتیکی و  انقلابی نقد واقعی را، عامل جهش در جامعه میداند و میگوید:
او با یک نگرش دیالکتیکی نقد واقعی را، عامل جهش در جامعه میداند و میگوید:


«در هر جامعه نقد واقعگرایانه میتواند عامل جهش باشد و چون نظام حاکم بر جامعه ( فی المثل بورژوازی) از هر گونه جهشی در هراس است و با اسیر کردن انتقاد مثل هر پدیده ی دیگر که اسیر میکند جهش را خاموش میکند. »
«در هر جامعه نقد واقعگرایانه میتواند عامل جهش باشد و چون نظام حاکم بر جامعه ( فی المثل بورژوازی) از هر گونه جهشی در هراس است و با اسیر کردن انتقاد مثل هر پدیده ی دیگر که اسیر میکند جهش را خاموش میکند. »


همچنین در مورد نقش منتقد ادبیات می گوید که یک منتقد باید نقش دشوار ادبیات را،‌ توجیه کند،  تا نظام حاکم بر جامعه نتواند از ادبیات به عنوان یک عامل بهره دهنده مدد بگیرد..
همچنین در مورد نقش منتقد ادبیات می گوید که یک منتقد باید نقش دشوار ادبیات را،‌ توجیه کند،  تا نظام حاکم بر جامعه نتواند از ادبیات به عنوان یک عامل بهره دهنده مدد بگیرد.


خسرو گلسرخی در مقابل نظرگاه « هنر برای هنر» می ایستد و هنر را بازتاب کنش های اجتماعی و برای اجتماع میداند. از این موضع هست که او به نقد هنر می پردازد. او میگوید شاعر باید روابط پنهان جامعه را عریان کند.
خسرو گلسرخی در مقابل نظرگاه « هنر برای هنر» می ایستد و هنر را بازتاب کنش های اجتماعی و برای اجتماع میداند. از این موضع هست که او به نقد هنر می پردازد. او میگوید شاعر باید روابط پنهان جامعه را عریان کند.
خط ۵۶: خط ۵۶:
== '''دستگیری گلسرخی''' ==
== '''دستگیری گلسرخی''' ==
[[پرونده:خسروگلسرخی.jpg|جایگزین=خسروگلسرخی در زندان قصر|بندانگشتی|خسروگلسرخی در زندان قصر|193x193پیکسل]]
[[پرونده:خسروگلسرخی.jpg|جایگزین=خسروگلسرخی در زندان قصر|بندانگشتی|خسروگلسرخی در زندان قصر|193x193پیکسل]]
خسرو گلسرخی درسال 1351 به اتهام انتسابی ترور ولیعهد دستگیر شد و به زندان قصر منتقل گردید. او به همراه همرزم خود [[کرامت دانشیان]] و 12 تن دیگر دستگیر شد. امیر حسین فطانت در کتاب یک فنجان چای بی موقع علت دستگیری کرامت دانشیان را به تفصیل توضیح میدهد و از قول کرامت دانشیان می نویسد « قرار است که در جشنواره سینمای کودک که حدود دو ماه دیگه برگزار میشود به یک نفر جایزه بدهند. فرح و ولیعهد هم هستند و قرار است در این مراسم ولیعهد را برای آزادی زندانیان سیاسی گروگان بگیرند. همه چیز آماده و حساب شده است و به هیچ چیز احتیاجی نیست مگر اسلحه. آیا میتوانی؟  
خسرو گلسرخی درسال 1351 به اتهام ترور ولیعهد دستگیر شد و به زندان قصر منتقل گردید. او به همراه همرزم خود [[کرامت دانشیان]] و 12 تن دیگر دستگیر شد. امیر حسین فطانت در کتاب یک فنجان چای بی موقع علت دستگیری کرامت دانشیان را به تفصیل توضیح میدهد و از قول کرامت دانشیان می نویسد « قرار است که در جشنواره سینمای کودک که حدود دو ماه دیگه برگزار میشود به یک نفر جایزه بدهند. فرح و ولیعهد هم هستند و قرار است در این مراسم ولیعهد را برای آزادی زندانیان سیاسی گروگان بگیرند. همه چیز آماده و حساب شده است و به هیچ چیز احتیاجی نیست مگر اسلحه. آیا میتوانی؟  


بعد از این گفتگو امیر حسین فطانت سراغ ساواک میرود و موضوع را لو میدهد و همین باعث دستگیری اعضای گروه می گردد.  
بعد از این گفتگو امیر حسین فطانت سراغ ساواک میرود و موضوع را لو میدهد و همین باعث دستگیری اعضای گروه می گردد.  
خط ۶۲: خط ۶۲:
امیر حسین فطانت درکتاب خود از خسرو گلسرخی هیچ نامی نمی برد. ولی گلسرخی با واسطه دوستی با [[کرامت دانشیان]] و با صحنه سازی ساواک با همکاری امیر حسین فطانت دستگیر میگردد.  
امیر حسین فطانت درکتاب خود از خسرو گلسرخی هیچ نامی نمی برد. ولی گلسرخی با واسطه دوستی با [[کرامت دانشیان]] و با صحنه سازی ساواک با همکاری امیر حسین فطانت دستگیر میگردد.  


در جریان محاکمات گروه در دادگاه اول، ۷ نفر  (خسروگلسرخی، کرامت دانشیان، مقدم سلیمی، بطحائی، سماکار، علامه زاده، رحمت‌الله جمشیدی) به اعدام محکوم شدند. دو نفر به پنج سال حبس (اتحادیه، سیاهپوش) و سه نفر به ۳ سال حبس (میرزادگی، ابراهیم فرهنگ رازی، قیصری) محکوم می‌شوند. در دادگاه تجدید نظر که در دوم بهمن ماه ۱۳۵۲ تشکیل شد، حکم اعدام دو نفر از محکومین دادگاه اول یعنی منوچهر مقدم سلیمی به ۱۵ سال و جمشیدی به ۱۰ سال تغییر پیدا کرد و پنج نفر از متهمان (بطحائی، گلسرخی، دانشیان، سماکار و علامه زاده) همچنان به اعدام محکوم شدند. به فرمان شاه که در روزنامه‌های روز ۲۸ بهمن ماه ۱۳۵۲ انتشار یافت. (۲) سه نفر از محکومین (بطحائی، سماکار و علامه زاده) به دلیل اظهار پشیمانی آن‌ها از اعدام عفو و به حبس ابد محکوم گردیدند. حکم اعدام دانشیان و گلسرخی هیچ تغییری نکرد و آنان را در بامداد ۲۹ بهمن ۱۳۵۲ تیرباران کردند. گلسرخی در قطعه ۳۳ بهشت زهرا ردیف ۸۴ شماره ۱۹ به خاک سپرده شد که محل دفن بسیاری از کسانی است که در مبارزه با [[حکومت پهلوی]] جان باخته‌اند. آرامگاه [[کرامت دانشیان]] درست یک ردیف پایین‌تر از گور اوست.
در جریان محاکمات گروه در دادگاه اول، ۷ نفر  (خسروگلسرخی، کرامت دانشیان، مقدم سلیمی، بطحائی، سماکار، علامه زاده، رحمت‌الله جمشیدی) به اعدام محکوم شدند. دو نفر به پنج سال حبس (اتحادیه، سیاهپوش) و سه نفر به ۳ سال حبس (میرزادگی، ابراهیم فرهنگ رازی، قیصری) محکوم می‌شوند. در دادگاه تجدید نظر که در دوم بهمن ماه ۱۳۵۲ تشکیل شد، حکم اعدام دو نفر از محکومین دادگاه اول یعنی منوچهر مقدم سلیمی به ۱۵ سال و جمشیدی به ۱۰ سال تغییر پیدا کرد و پنج نفر از متهمان (بطحائی، گلسرخی، دانشیان، سماکار و علامه زاده) همچنان به اعدام محکوم شدند. به فرمان شاه که در روزنامه‌های روز ۲۸ بهمن ماه ۱۳۵۲ انتشار یافت. سه نفر از محکومین (بطحائی، سماکار و علامه زاده) به دلیل اظهار پشیمانی آن‌ها از اعدام عفو و به حبس ابد محکوم گردیدند. حکم اعدام دانشیان و گلسرخی هیچ تغییری نکرد و آنان را در بامداد ۲۹ بهمن ۱۳۵۲ تیرباران کردند. گلسرخی در قطعه ۳۳ بهشت زهرا ردیف ۸۴ شماره ۱۹ به خاک سپرده شد که محل دفن بسیاری از کسانی است که در مبارزه با [[حکومت پهلوی]] جان باخته‌اند. آرامگاه [[کرامت دانشیان]] درست یک ردیف پایین‌تر از گور اوست.
[[پرونده:خسرو گلسرخی هنگام خواندن دفاعیات خود در دادگاه.jpg|جایگزین=خسرو گلسرخی هنگام خواندن دفاعیات خود در دادگاه|بندانگشتی|164x164پیکسل|خسرو گلسرخی هنگام خواندن دفاعیات خود در دادگاه]]
[[پرونده:خسرو گلسرخی هنگام خواندن دفاعیات خود در دادگاه.jpg|جایگزین=خسرو گلسرخی هنگام خواندن دفاعیات خود در دادگاه|بندانگشتی|164x164پیکسل|خسرو گلسرخی هنگام خواندن دفاعیات خود در دادگاه]]


۴۷۴

ویرایش