۴۷۴
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
| امضا =بهروز دهقانی | | امضا =بهروز دهقانی | ||
| زیرنویس = | | زیرنویس = | ||
}}'''بهروز عبّاسزاده دهقانی''' (۱۳۱۸ تبریز_۹ خرداد ۱۳۵۰ تهران)، معلّم، نویسنده، مترجم و چریک ایرانی بود. وی برادر اشرف دهقانی و روح انگیز دهقانی از اعضای | }}'''بهروز عبّاسزاده دهقانی''' (۱۳۱۸ تبریز_۹ خرداد ۱۳۵۰ تهران)، معلّم، نویسنده، مترجم و چریک ایرانی بود. وی برادر اشرف دهقانی و روح انگیز دهقانی از اعضای مشهور [[سازمان چریکهای فدایی خلق ایران|سازمان چریکهای فدایی خلق ایران]] بود.<ref name=":0">به یاد گرامی بهروز دهقانی که در پیوند اندیشه و عمل صمیمی بود(1): اشرف دهقانی</ref> | ||
== دوران کودکی و نوجوانی و شرایط خانواده == | |||
بهروز دهقانی در یک روز بهاری، در اول خرداد ۱۳۱۸ در تبریز در محله حتم بیگ واقع در منطقه لیل آوا، یکی از محل هائی که در دوران مشروطیت فعالانه نقش انقلابی ایفاء می کرد، متولد شد. در دوره شاه، دولت، خیابان واقع در لیل آوا را خیابان شهناز نامید ولی مردم همچنان از آن به عنوان لیل آوا یاد می کردند. کودکی که در این محله چشم به جهان گشود، فرزند یک خانواده کارگری بود. پدرش که پیشتر کارگر یک کارخانه طناب سازی (قَزو کَرخانه سی) در تبریز بود (و به زبان ترکی گفته می شد «میتوچولیق» الی ییر) در زمان تولد او به شغل چاه کنی روی آورده بود. مادر نیز در دوره های مختلف برای کمک به خرج خانواده پا به پای پدر کار می کرد. در واقع مادر او کارگر خانگی بود که از جمله به کار توربافی (منظور تورهائی است که برای حمل سیب زمینی و پیاز و هندوانه های دیمی آذربایجان به کار می رفت) و نخ ریسی در خانه مشغول بود.<ref name=":0" /> | |||
== فعالیتهای فرهنگی == | == فعالیتهای فرهنگی == | ||
بهروز دهقانی در یک خانواده فقیر کارگری بدنیا آمد، در ١٦ سالگی، علیرغم علاقه فراوانش به ادامهی تحصیل، به علت فقر کشندهی خانواده، درس را رها کرد و شغل معلمی را برگزید. درورهی دو سالهای در دانشسرای مقدماتی تبریز گذراند و سپس راهی روستاهای آذربایجان شد. در این هنگام تنها ١٨ سال داشت. رفیق صمد بهرنگی و رفیق کاظم سعادتی، دوستان صمیمی او نیز در این دانشسرا دورهی معلمی دیده بودند، این سه یار دانشسرائی، در کنار تدریس در روستاهای آذربایجان، روستا گردی نیز میکردند و از نزدیک با دردها و رنجهای مردم میهنشان آشنا میشدند، آنان دریافته بودند که شیوهی تدریس در ایران که به تقلید از آثار تربیتی و روانشناسی آمریکائی تنظیم شده بود، نمیتواند برای بچههای روستایی، یعنی ٧٥ در صد کودکان این مرز و بوم فایدهای در بر داشته باشد. از این رو به بررسی و تحقیق دربارهی شیوههای نوین تدریس بر اساس تجربیات خود پرداختند و در این زمینه، آثار ارزندهای فراهم آوردند. | [[پرونده:بهروزدهقانی . صمدبهرنگی . کاظم سعادتی.png|جایگزین=بهروزدهقانی .صمدبهرنگی .کاظم سعادتی |بندانگشتی|بهروزدهقانی .صمدبهرنگی .کاظم سعادتی ]] | ||
بهروز دهقانی در یک خانواده فقیر کارگری بدنیا آمد، در ١٦ سالگی، علیرغم علاقه فراوانش به ادامهی تحصیل، به علت فقر کشندهی خانواده، درس را رها کرد و شغل معلمی را برگزید. درورهی دو سالهای در دانشسرای مقدماتی تبریز گذراند و سپس راهی روستاهای آذربایجان شد. در این هنگام تنها ١٨ سال داشت. رفیق صمد بهرنگی و رفیق کاظم سعادتی، دوستان صمیمی او نیز در این دانشسرا دورهی معلمی دیده بودند، این سه یار دانشسرائی، در کنار تدریس در روستاهای آذربایجان، روستا گردی نیز میکردند و از نزدیک با دردها و رنجهای مردم میهنشان آشنا میشدند، آنان دریافته بودند که شیوهی تدریس در ایران که به تقلید از آثار تربیتی و روانشناسی آمریکائی تنظیم شده بود، نمیتواند برای بچههای روستایی، یعنی ٧٥ در صد کودکان این مرز و بوم فایدهای در بر داشته باشد. از این رو به بررسی و تحقیق دربارهی شیوههای نوین تدریس بر اساس تجربیات خود پرداختند و در این زمینه، آثار ارزندهای فراهم آوردند.<ref>'''مختصری دربارهی آثار ادبی رفیق شهید بهروز دهقانی'''</ref> | |||
== '''زندگی مخفی خسرو روزبه''' == | == '''زندگی مخفی خسرو روزبه''' == | ||
در نخستین دوران از زندگی مخفیاش، سلسله مقالاتی به نام مستعار «ستخر» (مرکب از حروف اول «سروان توپخانه خسرو روزبه») در افشاء مفاسد سران ارتش و همچنین دعوت افسران و درجهداران به مبارزه علیه حکومت نگاشت. کتاب «اطاعت کورکورانه» را نیز در همین دوران منتشر کرد که در کشور بازتاب وسیعی یافت و افکار عمومی را متوجه وجود افسری پیشتاز در درون ارتش نمود که پذیرای سنت حاکم یعنی اطاعت کورکورانه نیست. او در این کتاب از احساسات میهندوستانهی خود، از نفرتش نسبت به استعمار و دستنشاندگان امپریالیسم انگلیس در ارتش، و از عشق و علاقهاش به مردم محروم سخن گفتهاست. | در نخستین دوران از زندگی مخفیاش، سلسله مقالاتی به نام مستعار «ستخر» (مرکب از حروف اول «سروان توپخانه خسرو روزبه») در افشاء مفاسد سران ارتش و همچنین دعوت افسران و درجهداران به مبارزه علیه حکومت نگاشت. کتاب «اطاعت کورکورانه» را نیز در همین دوران منتشر کرد که در کشور بازتاب وسیعی یافت و افکار عمومی را متوجه وجود افسری پیشتاز در درون ارتش نمود که پذیرای سنت حاکم یعنی اطاعت کورکورانه نیست. او در این کتاب از احساسات میهندوستانهی خود، از نفرتش نسبت به استعمار و دستنشاندگان امپریالیسم انگلیس در ارتش، و از عشق و علاقهاش به مردم محروم سخن گفتهاست. |
ویرایش