کاربر:Omid/2صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

صفحه را خالی کرد
بدون خلاصۀ ویرایش
(صفحه را خالی کرد)
برچسب: خالی کردن
 
(۶۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
'''تکامل اجتماعی''' یب


== تشکیل جامعه بشری ==
=== منشا‌ء انسان ===
==== میمون‌های آدم‌نما ====
تقریبا ۳۰ میلیون سال پیش، گله‌های میمون‌های تکامل یافته‌ای به نام پاراپتیکوس (Parapithecus)، اورانگوتان و نیز دریوپتیکوس (Dryopithecus) در جنگل‌های مناطق گرمسیری می‌زیسته‌اند. دریوپتیکوس‌ها اجداد مشترک انسان و میمون‌های آدم‌نمای امروزی بوده‌اند. بعدها باستان‌شناسان، بقایای بسیاری از میمون‌های آدم‌نمای منقرض شده‌ای را یافتند که در تکامل خود حد واسط میان دریوپتیکوس و انسان بودند.<ref>زمینه تکامل اجتماعی، متروپولسکی،‌ ص ۱۰</ref> میمون‌های آدم‌نمای بزرگ،‌ در بالا رفتن از درختان، غالبا وضع قائم به خود می‌گرفتند و استخوان‌بندی مچ دستشان به تدریج با حرکاتی مانند به چنگ‌گرفتن اشیا عادت داشت. بعدها در مناطقی که جنگل‌ها رو به تحلیل رفتند،‌ این گله‌ها مجبور شدند از درختان فرود آمده و زندگی نوینی را روی زمین آغاز کنند. عادت به حرکت قائم و راست ایستادن،‌ به آنان امکان داد از دست‌ها برای برداشتن و جمع‌آوری خوراک، دفاع از خود و ضربه زدن به دشمن، استفاده کنند. بنابر اثبات علوم جدید، اجداد انسان، از میمون‌های کهنی پدید آمده‌اند که به احتمال زیاد،‌ در سرزمین‌های وسیعی که شامل آفریقا، اروپای جنوبی، جنوب و جنوب‌شرقی آسیاست، می‌زیسته‌اند.
==== نقش کار در پیدایش انسان ====
فردریک انگلس، تغییر کیفی‌ای را که در طی پیدایش انسان در فرایند تحول تدریجی جهان حیوانی روی داد، کشف کرده است. وی برای نخستین بار به این حقیقت پی برد که آن‌چه انسان را از دنیای حیوانی متمایز نمود، کار اجتماعی اوست که با کمک ابزار کار مصنوع خود انجام می‌دهد. این خصوصیت انسان که در تکامل او نقش تعیین کننده داشته، نه به طور خودبه‌خودی بلکه در نتیجه یک فراگرد طولانی، در طی قرون متمادی پدید آمد. ساختن حتی ساده‌ترین ابزار، انسان را از جهان حیوانی متمایز می‌سازد، زیرا هیچ حیوانی قادر به فعالیت آگاهانه نیست. هیچ حیوانی توانایی ساختن حتی ساده‌ترین ابزار را ندارد. گذار از کاربرد ابزارهای طبیعی (چماق و سنگ) به ساختن آگاهانه ابزار، بزرگترین جهش در تکامل طبیعی و نشانه گذار میمون آدم‌نما به انسان است.
اجداد انسان در نتیجه تکامل طبیعی، توانایی کارکردن یافتند. کار به نوبه‌ی خود در تکامل انسان و نیز تکامل زیست‌شناسانه او تاثیر گذاشت. در نتیجه‌ی کار مفید انسان، کارکرد اعضای پیشین از اعضای پسین متمایز گشت. اعضای پیشین به انجام وظایف کاری اختصاص یافت و در آنها مهارت، زبردستی و هماهنگی پدید آمد.
==== اندیشه‌ورزی و سخن‌گویی ====
استفاده از ابزارهای طبیعی به میمون‌های آدم‌نمای کهن امکان داد تا گوشت جانوران کوچک و بزرگ را شکار کنند. این رژیم غذایی گوشتی برای بدن و به ویژه مغز، مقادیر زیادی پروتئین و سایر مواد مغذی لازم فراهم آورد و بدین گونه به تکمیل سریع سازمان بدن انسان به طور کلی کمک کرد.کار اولیه انسان‌ها به تدریج از یک کنش غریزی به کنش آگاهانه تغییر یافت. توسعه بیشتر کار نه تنها بر ظرافت دست‌ها افزود، بلکه ذهن انسان را نیز بهبود بخشید و به او توانایی داد تا آگاهانه و هدف‌گیرانه کار کند.
سخن‌گویی شمرده و مقطع در جریان کار پدید آمد. تفکر و شعور انسان از کیفیت اندیشه مجرد برخوردار است. این توانایی انسان برای تفکر مجرد به او امکان داد تا ایده منظومه‌ای از احساس‌های خود را به صورت واژه‌ها بیان کند و به کمک واژه‌ها توانست احساس خود را به افراد دیگر منتقل کند.
== تولید مادی ==
=== نقش تولید ارزش‌های مادی در تکامل جامعه ===
کار آگاهانه انسان و به کارگیری ابزارهای نخستین، سرآغاز تشکیل جامعه بشری بود. انسان به کمک ابزار جدیدش، توانست مواد طبیعی را تغییر داده و برای خود مفیدتر گرداند. انسان از ابزارهای خود برای ساختن پناهگاه استفاده کرد. تولید ارزش‌های مادی شالوده‌ی زندگی جامعه انسانی گشت. با توسعه و تکامل تولید و افزایش تاثیر فعالانه انسان بر طبیعت، وی ودریافت که می‌تواند با خلق ارزش‌های مادی، نیازهای خویش را آسان‌تر برآورده سازد.
=== تولید ارزش‌های مادی ===
==== نیروهای مولد جامعه ====
برای تولید ارزش‌های مادی، باید وسایل کار و مواد یا موضوعات کار که انسان‌ها بر روی آن‌ها عمل کنند وجود داشته باشد. ابزارهای کار همراه با موضوعات کار، وسایل تولید را تشکیل می‌دهند. ولی موضوعات کار و وسایل کار، به خودی خود ارزش‌های مادی ایجاد نمی‌کنند. عامل فعال و موثر در جریان تولید نیروی کار است. این نیرو عبارت است از توانایی انسان برای کار کردن، قدرت جسمی و معنوی او، دانش و مهارتش که توأما او را برای تولید ارزش‌های مادی مستعد ساخته‌اند. این نیروی کار است که آفریننده و عامل محرک وسایل تولید است.
ابزارهای انسان در جریان کار پیوسته تکمیل گردیده‌ و بدین گونه وابستگی او را به نیروهای طبیعی کاهش داده و برتری و تسلطش را بر طبیعت بیشتر می‌سازد. توسعه و تکامل پیوسته ابزار کار، پایه و مهمترین عامل تکامل جامعه انسانی است.
==== مناسبات تولید ====
آدمی به تنهایی قادر به انجام جریان بغرنج و مرکب تولید نیست و نمی‌تواند تمامی ضروریات حیاتی زندگی خود را تولید کند. از این رو، کار فقط می‌تواند خصلتی اجتماعی داشته باشد.  برای شناخت تکامل تاریخی و اقتصادی بشر، باید به روابط و مناسبات اجتماعی که در میان انسان‌ها در جریان تولید ارزش‌های مادی و برای مبادله متقابل فعالیت‌های خویش برقرار می‌گردد نیز بررسی کنیم. مناسبات تولیدی عبارت است از مناسبات اجتماعی مردم در جریان تولید که جز لاینفک تولید مادی است. مناسبات تولید طرز توزیع محصولات تولید شده در جامعه را تعیین می‌کند. مناسبات تولیدی به اراده‌ی انسان‌ها وابسته نیست زیرا آدمیان در انتخاب نیروهای مولد آزاد نیستند. هر نسلی که پا به عرصه وجود می‌گذارد، در مرحله معینی از تکامل نیروهای مولد به دنیا آمده و وارث نیروهای مولدی است که نسل گذشته برای او به ارث گذاشته است. از این رو وی مجبور است از قوانین تکامل طرز تولید متناسب با آن نیروها تبعیت کند تا اینکه این طرز تولید، خود در جریان تکامل بعدی نیروهای مولد تغییر نماید.
== پیدایش نظام اشتراکی آغازین ==
=== تغییر ابزارهای انسان ===
در ۷۰۰ هزار سال پیش از میلاد، انسان نخستین ابزارهای سنگی خود را ساخت. سپس با شکستن و خرد کردن سنگ‌ها، نخستین ابزارهای سنگی را که دارای لبه‌های برنده بود، به وجود آورد. گذشته از ابزارهای ابتدایی سنگی، وی به ساختن ابزارهای چوبین، مانند چوب‌های نوک‌تیز و چماق دست زد. در این مرحله، اختراع تبر، بزرگترین دست‌آورد انسان بود. وی با کمک ابزارها توانست حیوانات بزرگی مثل فیل، کرگدن، گاومیش و گوزن را شکار کند. بنابراین توانست بیش از گذشته از منطقه مسکونی خود خوراک فراهم کند و این امر به او امکان داد در مدت زمان درازتری در یک منطقه معین باقی بماند.
==== استفاده از آتش ====
در این زمان انسان از آتش به منزله یک منبع حرارتی و وسیله‌ای برای نبرد با جانوران وحشی و پختن غذاهای گوشتی و گیاهی و نیز ساختن ابزار کار فرا گرفت. همچنین از آتش برای نیم‌سوز کردن نوک چوب که در نتیجه دوام بیشتری می‌یافت، برای ساختن ابزار سنگی استفاده کرد. آتش همچنین موجب تنوع محصولات قابل استفاده انسان ابتدایی گشت. این موضوع همراه با فراگرد کار، موجب تکامل بیشتر سازمان بدن انسان شد.
=== مناسبات تولیدی در طی تشکیل نظام اشتراکی آغازین ===
==== گله‌های نخستین ====
پیش از ظهور انسان نئاندرتال، انسان‌ها به صورت گروه‌های بزرگ و گله‌وار می‌زیستند. در واقع رشد ناچیز نیروهای مولد سبب وجود این گروه‌های گله‌وار بود. انسان‌ها ابتدایی‌ترین ابزارها را در اختیار داشتند و تنها از راه همبستگی با گروه‌های بزرگ انسانی بود که می‌توانستند وسایل زندگی خویش را فراهم سازند. هنگامی که شکار به منزله یگانه منبع معاش انسان به شمار می‌رفت، تلاش‌های مشترک زنان و مردان موفقیت بیشتری را تضمین می‌کرد. تنها در زندگی گروهی امکان داشت مهارت و تجارب که پایه تکامل تولید است، حفظ گشته و به نسل‌های بعدی انتقال یابد.
==== تقسیم طبیعی کار ====
تکامل نیروهای مولد و اختراع ابزارهای نو این امکان را پدید آورد که جماعت به گروه‌هایی چند که هریک وظایف ویژه‌ای را انجام می‌داد، تقسیم گردد. مردان که از حیث جسمانی نیرومندتر و از زایمان و نگهداری کودکان فارغ بودند به شکار می‌رفتند و زنان و سالخوردگان و کودکان به گرد‌آوردن ریشه‌های خوراکی گیاهان، میوه‌ها، دانه‌ها و ماهی و صدف می‌پرداختند. ریش‌سفیدان که مجرب‌ترین اعضا جماعت به شمار می‌رفتند، سازنده‌ی ابزار مشترک و حاملین تجربه‌های نسل‌های پیشین بودند. در نتیجه مورد احترام سایر اعضا بوده و رهبری گروه‌های شکارگر را به عهده داشتند. بدین سان نخستین تقسیم کار برحسب جنس و سن،‌ شکل گرفت.
==== مادرسالاری ====
تکامل نیروهای مولد تا آن اندازه موجب افزایش بازدهی شد که جماعت توانست کوشش‌های خود را در تولید نیازمندی‌های حیاتیش تقسیم‌بندی کند. اکنون دیگر مردان بیشتر وقت خود را صرف شکار می‌کردند و زنان به خانه‌داری و تهیه پوشاک و بذرافشانی، جمع‌آوری گیاهان خوردنی و تهیه خوراک مشغول بودند. بدین گونه فعالیتی که زنان در خانه انجام می‌دادند، منبع قابل اعتمادتر و منظم‌تری برای زندگی به شمار می‌رفت. زیرا شکار که حوزه فعالیت مردان بود اغلب تصادفی بود و نمی‌توانست پیوسته خوراک افراد طایفه را تامین کند. این موضوع نقش زنان را در حیات اقتصادی طایفه بالا برد و آنان را به مقام رهبری رساند. وجود ازدواج گروهی نیز موجب تقویت بیشتر نقش زن در داخل طایفه گشت. زیرا به موجب این نوع ازدواج، فقط مادر کودکان معلوم بود. بدین گونه مادر یگانه جد طایفه به شمار می‌رفت. این طایفه را طایفه مادرسالار و این نظام و سازمان اجتماعی را نظام مادرسالاری می‌گویند.
== مرحله متکامل نظام اشتراکی آغازین ==
=== درجه تکامل نیروهای مولد ===
==== اختراع ابزارهای جدید ====
در ۱۳ یا ۱۴ هزار سال پیش از میلاد، انسان صیقل دادن و سوراخ کردن سنگ‌ها را آموخت و توانست از آنها چاقو، تبر، و سرنیزه سبک و مناسب بسازد. بزرگترین اختراع این دوره تیروکمان بود. این سلاح قوی‌ترین و دوربردترین سلاحی بود که انسان تا آن زمان در اختیار داشت. با این سلاح بشر می‌توانست یک حیوان شکاری را از فاصله دورتری بزند و اگر تیرش به هدف نمی‌خورد، می‌توانست تیر دیگری به سمتش رها سازد. شکار هرآنچه بشر برای ادامه‌ی زندگی نیاز داشت در اختیارش قرار می‌داد؛ از جمله گوشت، پوشاک ساخته از چرم و پوست و مواد خامی مانند شاخ و استخوان برای ساختن اسلحه و ابزار کار. در نتیجه اهمیت شکار در زندگی اجتماعی بالا رفت.
اهمیت اقتصادی ماهی‌گیری، با استفاده از قلاب‌های استخوانی، و تور افزایش یافت. اکنون انسان می‌توانست بخشی از طعمه‌ای را که به دام انداخته بود برای روز مبادا کنار بگذارد. اختراع ظروف گلی و چوبی به او امکان داد مواد خوراکی را برای زمان درازتری انبار کند.
==== کشاورزی و دام‌پروری ====
افزایش بازدهی کار به انسان فرصت داد تا نوع تازه‌ای از تولید را که مستلزم صرف وقت بیشتری بود، به وجود آورد. رشته تولیدی تازه، کشاورزی و دام‌پروری بود و هنگامی آغاز شد که بازدهی کار تا آن اندازه بود که بشر می‌توانست برای زمان درازی با محصولات دیگر و ذخایری که انبار کرده بود، زندگی کند تا غلات، به عمل آمده و حیوانات تولید مثل کنند. بعدها کشاورزی منبع اصلی تامین زندگی اکثریت قبایلی شد که در بین‌النهرین، دره نیل، مصر، فلسطین و ایران می‌زیستند.
=== مناسبات تولیدی در مرحله متکامل نظام اشتراکی آغازین ===
==== استحکام روابط اقتصادی و تولیدی درون جامعه ====
گذار تدریجی به شیوه یکجانشینی، روابط کهن خویشاوندی میان طایفه‌ها را استحکام بخشید و روابط تازه‌ای نیز به وجود آورد. روابط اقتصادی و تولیدی نیز تحکیم شد. در نتیجه روابط تنگاتنگ قبیله‌ای، مالکیت قبیله به وجود آمد.
آمیزش طایفه‌ها و قبایل، گام مهمی برای انتشار بیش از پیش اختراعات و مهارت‌های بشر بود. تشکیل قبایل و ترکیب آنها به صورت اتحادیه‌های قبایل، بعدها منجر به پیدایش زبان و فرهنگ واحد شد.
==== منشاء فرهنگ ====
هم‌زمان با تکامل مغز بشر، توانایی او نیز برای باز‌آفرینی تصاویر اشیا یا پدیده‌های خاص بیشتر شد. ابتدا دست‌های وی مهارت کافی برای به تصویر کشیدن آن‌چه می‌دید، نداشت. بعدها اما، آغاز به کشیدن تصاویر سایر انسان‌ها و صحنه‌های گوناگون زندگی روی دیوار غارها و صخره‌ها کرد. هنر از همان آغاز عبارت بود از بازآفرینی تصاویری که انسان در زندگی واقعی با آن برخورد می‌کرد به شیوه‌ها و وسایل گوناگون هنری.
==== نخستین مفاهیم مذهبی ====
شایع‌ترین شکل مذهبی آنی‌میسم بود. آنی‌میسم عبارت بود از اعتقاد به یک وجود معنوی غیرمادی و نامرئی که دارای نیروهای عظیم فوق طبیعی بود. آنی‌میسم ناشی از نادانی انسان نسبت به منشا‌ء پدیده‌های طبیعی بود. انسان این پدیده‌ها را شبیه خود و دارای روح می‌پنداشت به آنها هم‌چون موجوداتی غیرمادی با خصوصیات بشری و قدرت فوق طبیعی می‌نگریست. بدین گونه رعد و برق، طوفان، رودخانه و جنگل همه دارای روح بودند.
فتیشیسم (Fetishism) شکل مذهبی دیگری بود که به برخی اشیاء‌ واقعی نیرویی فوق طبیعی می‌بخشید. مردم آن اشیا را می‌پرستیدند و معتقد بودند که آنها قادرند انسان‌ها را تحت نفوذ خود بگیرند.
بنابراین پیدایش اعتقادات مذهبی ابتدایی، معلول عجز و ناتوانی کامل انسان در برابر طبیعت بود. این اعتقادات نیز به نوبه‌ی خود به ادامه این ناتوانی کمک کرد، زیرا مانع شناسایی واقعی او از جهان بود و کندوکاو او را درباره پدیده‌های طبیعی منحرف می‌کرد و از تکامل وی جلوگیری می‌نمود.
== زوال نظام اشتراکی آغازین ==
=== نیروهای مولد در عصر مفرغ و آهن ===
==== اختراع ابزارهای فلزی ====
در فاصله ۴ تا ۶ هزار سال پیش از میلاد، تحول مهمی در نیروهای مولد جامعه صورت گرفت. این تحول بر اثر استفاده از فلزات در ساخت ابزار بود. استفاده از ابزارهای فلزی، سطح نیروهای مولد را بالا برد و بر بازدهی کار به طرز چشم‌گیری افزود و سرانجام مناسبات تولید و زندگی بشر را به طور کلی دگرگون ساخت.
انسان‌های ابتدایی،‌ در جریان کاوش‌های خود برای یافتن موادی که به وسیله آن ابزار کارشان را تکمیل کنند،‌ به مس طبیعی دست یافتند. مس فلزی بود که زیر ضربات تغییر شکل می‌یافت. پس انسان از آن برای ساختن چاقو، پیکان و سرنیزه سود جست.
==== تکامل کشاورزی ====
به کار بردن ابزارهای فلزی و ساختن کج‌بیل و داس، در تکامل کشاورزی اهمیتی فراوانی داشت. در این هنگام، جامعه کشاورز در مصر،‌ فلسطین، فلات ایران، دامنه ارتفاعات عراق،‌ بخش جنوبی آسیای میانه و سپس در هندوستان، چین،‌ آسیای صغیر،‌ بالکان، مناطق جلگه-جنگلی اروپا، قفقاز و آفریقا در حال به وجود آمدن بود.
=== تغییرات در مناسبات تولید ===
==== نخستین تقسیم اجتماعی کار ====
تخصص یافتن قبیله‌ای مفروض در رشته‌ی معینی از تولید، نخستین تقسیم کار اجتماعی کار در تاریخ بشر بود. قبایل گله‌دار پیوسته بر آگاهی خود در دام‌پروری می‌افزودند و مهارت خود را در این رشته بیشتر می‌کردند. قبایل کشاورز نیز بر روش‌های خود را برای کشت زمین اصلاح کرده، محصول بیشتری را به دست می‌آوردند. روابط میان قبایل دام‌پرور و کشاورز، در تکامل نیروهای مولد تاثیر فراوان داشت. این پیوندها به ویژه امکان داد حیواناتی مانند الاغ، گاو و اسب در کشاورزی و بارکشی مورد استفاده قرار بگیرند و این انگیزه‌ای بود برای انسان در اختراع ابزارهای جدید. یکی از این ابزارها،‌ خیش چوبین بود که برای نخستین بار در سه هزار سال پیش از میلاد در بین‌النهرین و ایران دیده شد. بدین سان نخستین تقسیم اجتماعی کار بر اثر تخصصی شدن نیروهای مولد جامعه، موجب تکامل بیشتر آنها و افزایش بازدهی کار گشت.
==== پدرسالاری ====
مردان غالبا شکارگر یا چوپان بودند. از این رو در قبایل دام‌پرور، کار مردان به منزله یک عامل اقتصادی در جماعت، مفهوم تازه‌ای به خود گرفت و سرانجام منبع اصلی تامین ارزش‌های مادی جامعه گشت و موقعیت آنها در قبیله تحکیم گردید. این پدیده موجد نظام پدرسالاری شد. این تغییرات در قبایل کشاورز دیرتر صورت گرفت.
=== بحران در مناسبات تولیدی اشتراکی آغازین ===
==== پیدایش تولید اضافی و تغییر در توزیع محصولات ====
افزایش عمومی بازدهی کار طی نخستین و دومین تقسیم اجتماعی کار، به مرحله‌ای رسید که اعضای جامعه می‌توانستند نه تنها نیازهای آنی خود را تامین کنند، بلکه توان آن را یافتند که مقادیری از محصولات خود را نیز ذخیره نمایند. تخصص یافتن در ابزارها و وسایل تولید و استفاده انفرادی از آنها، جدایی گروه‌های بزرگ کار را تندتر کرد. چون اعضای طایفه وظایف گوناگونی را انجام می‌دادند، بازدهی کار متنوع بود. از این‌رو ارزش و اهمیت کار اعضای منفرد و نقش آنها در جریان تولید متفاوت بود.
تحت چنین شرایطی اصل توزیع مساوی که تاکنون اجباری و مبتنی بر همکاری متقابل و برابر اعضای جامعه بود، دیگر نمی‌توانست پاسخگوی تکامل نیروهای مولد باشد. تغییرات در نظام توزیع خصلت مترقیانه‌ای داشت زیرا انسان را تشویق می‌کرد فعالیت خود ار به رشته‌های جدید و مهمی گسترش دهد.
==== پیدایش مالکیت خصوصی ====
در قبایل دام‌پرور گله‌ها به تدریج در تملک خانواده‌های گوناگون قرار گرفت و هرکدام از آنها مقادیر گوناگونی محصول تولید می‌کردند که دیگر خودبه‌خود متعلق به تمامی جامعه نبود. پیدایش مالکیت خصوصی، موجد نوع تازه‌ای مبادله‌ی درون جماعت میان خانواده‌های گوناگون بود.
با رشد نیروهای مولد و تقسیم کار در درون جماعت، هنگامی که کار انفرادی ثمربخش گشت،‌ اعضای جماعت توانستند ثمرات کار خود را در بازار در معرض مبادله بگذارند. آنها از نظر اقتصادی استقلال یافتند و این استقلال به صورت استقرار نهاد مالکیت خصوصی متظاهر گشت. جامعه مبتنی بر قلمرو ارضی مشترک، عبارت بود از گذار از جامعه مبتنی بر مالکیت جمعی به جامعه مبتنی بر مالکیت خصوصی.
==== پیدایش برده‌داری ====
هنگامی که انسان می‌توانست به اندازه بخور و نمیر تولید کند، بهره‌کشی انسان از انسان امکان‌پذیر نبود. از همین‌رو بود که معمولا اسرا را می‌کشتند. گه‌گاه،‌ برخی از طایفه‌ها برای افزایش قدرت خود، یک اسیر جنگی را به صورت عضو کامل جماعت خود می‌پذیرفت. اما با افزایش بازدهی کار شرایطی پدید آمد که به موجب آن اسیر جنگی می‌توانست بیش از آن‌چه مورد نیاز حیاتی او بود،‌ تولید کند. با به کار گماشتن اسیران برای تامین مایحتاج و به علت محروم بودن آنان از حق برداشت مساوی از محصول اضافی اجتماعی، بخشی از جامعه توانست ثمرات کار آنها را به خود اختصاص دهد و بدین گونه او را استثمار کند. از این پس دیگر اسیران کشته نمی‌شدند، بلکه به صورت برده درآمده و به کارکنانی بدل می‌گشتند که فاقد هرگونه حقی بودند.
بردگان جزو اموال خصوصی رؤسا و سایر بزرگان و اشراف طایفه محسوب شده و کار آنها ثروت بیشتری برای این اقلیت فراهم آورد و سرانجام بر قدرت آنها بیش از پیش افزود.
==== طبقات ====
اینک در جامعه، سه گروه اساسی به وجود آمده بود که هرکدام به طرز خاصی با وسایل و ابزارهای تولید بستگی داشتند.
نخست بردگان بودند با محرومیت کامل از همه حقوق مالکیت که خود نیز جزیی از اموال اربابان خود محسوب می‌شدند. گروه دوم برده‌داران بودند که ابزارها و وسایل تولید و نیز بردگان را در تملک خود داشتند. گروه سوم،‌ آزادگانی بودند که از خود دارایی کوچکی داشتند. این دارایی ناشی از خود کار خود و مالکیت آنها بر وسایل و ابزارهای کوچک بود.
برمبنای این رابطه، برای نخستین بار در تاریخ بشری، جامعه به طبقات تقسیم شد. پیدایش مالکیت خصوصی و نابرابری در استفاده از ثروت اجتماعی موجد تحولاتی در حقوق و وظایف اعضای جامعه گشت. گروه ثروتمند حاکم، تمامی امور جامعه و رهبری نیروهای نظامی طایفه را به دست آورد.
== نظام‌های برده‌دار ==
طرز تولید اشتراکی آغازین ناگزیر رو به زوال بود. ولی تحول تاریخی اجتناب‌ناپذیر نظام کهنه به نظام تازه، هرگز به این معنی نبود که نظام تازه ناگهان خود را ظاهر کرده و بلافاصله مناسبات تولیدی کهنه را تغییر داد. نظام برده‌داری به موازات استحکام موقعیت طبقه برده‌دار و گسترش برده‌داری، به تدریج پدیدار می‌شد. شیوه تولید تحت نظام برده‌داری مترقی‌تر از آن در نظام اشتراکی آغازین بود. زیرا به سبب فارغ شدن بخشی از اجتماع از کار بدنی، پیشرفت جامعه میسر گشت.
نظام‌های برده‌داری ابتدا، در آسیا و آفریقا پدیدار شد.
=== برده‌داری قبیله‌ای و پدرسالاری ===
برده‌داری در طی دوران دراز حیات خود از مراحل چندی گذشته است. مرحله‌ی نخست برده‌داری اشتراکی بود که در دل نظام اشتراکی نخستین هنگامی که هنوز مالکیت اشتراکی وجود داشت پدیدار گشت. در این دوره، بردگان در تملک عمومی طایفه بودند. برده‌داری پدرسالاری نیز چیزی شبیه به این بود.
دشوارترین و خطرناک‌ترین کارها به عهده برده بود. گرچه وجود بقایای نظام اشتراکی در برخی جهات شدت کار بردگان را تخفیف می‌داد، ولی با وجود این، زندگی آنان روزبه‌روز تحمل‌ناپذیرتر می‌گشت. قتل یک برده‌ی عضو قبیله یا فروش او به به قبیله‌ی دیگر،‌ خشم شدید اعضای قبیله را علیه ثروتمندان قبیله برمی‌انگیخت.
=== پیدایش دولت ===
تکامل روابط اجتماعی در نظام برده‌داری هم‌زمان و متناسب بود با تکامل نیروهای مولد جامعه، پیشرفت کشاورزی، گسترش تقسیم اجتماعی کار، پیشرفت ذوب فلزات و جز آن، همه‌ی این‌ها نیاز به نیروی انسانی یعنی برده، داشت. برای اینکه بتوان بردگان و آزادگان را به اطاعت و کار اجباری واداشت و شورش آنها، قبایل و طوایف مغلوب را فرونشاند و روزبه‌روز بر قلمرو ارضی خود افزود، یک دستگاه دائمی فشار و سرکوب مورد نیاز بود. نتیجه این دستگاه باعث پیدایش تدریجی دولت بود.
کارکرد اصلی دولت برده‌دار، عبارت بود از فرونشاندن طغیان‌های مردمان استثمارشونده و نیز گسترش قلمرو تحت حکومت خود. دولت‌های برده‌دار برای به چنگ آوردن بردگان تازه، پیوسته در حال جنگ بودند و ملل و اقوام مغلوب را غارت کرده و آنها را به بردگان و خراج‌گزاران خود بدل می‌ساختند.
=== مناسبات تولیدی در مناسبات برده‌داری ===
مجمع‌القوانین حمورابی جنبه‌های ویژه روابط تولیدی مبنی بر نظام بردگی را نه‌تنها در بین‌النهرین بلکه در همه‌ی دولت‌های برده‌داری به طور کلی روشن می‌سازد. نیروی حاکم در دولت بابل از برده‌داران کوچک و متوسط تشکیل می‌شد و مجمع‌القوانین حمورابی که ماهیت طبقاتی دولت و قوانین آن را به روشن‌ترین وجهی نشان می‌دهد، مدافع آنان بود. یک رشته قوانین خواه مستقیم و غیرمستقیم از منافع آنها حمایت می‌کرد. وضع زندگی برده هرگز مورد توجه نبود. برده‌فروشی هیچ محدودیتی نداشت. بردگان را می‌توانستند به عنوان هدیه به کسان دیگر تقدیم کنند یا با برده‌ی دیگر معاوضه نمایند. دزدیدن برده یا پناه‌دادن به برده‌ای فراری،‌ مجازات مرگ داشت. بدین‌گونه مالکیت مطلق برده‌داران نه‌تنها نسبت به وسایل تولید بلکه نسبت به خود کارکنان یعنی بردگان، ماهیت مناسبات تولیدی را در نظام بردگی تشکیل می‌دهد.
آزادگان جامعه نیز به اغنیا و فقرا تقسیم می‌شدند. فقرا برای تامین حداقل معاش خود مجبور بودند از ثروتمندان پول و ابزار به وام بگیرند. نپرداختن وام سبب از دست دادن دارایی شخصی و حتی جزیی از مایملک او می‌شد. بدین‌گونه آزادگان تهی‌دست به بردگی ناشی از وام‌داری گرفتار می‌آمدند.
=== ستیزه طبقاتی و اهمیت آن ===
با پیدایی طبقات، تاریخ بشر به تاریخ پیدایش و رشد طبقات و نابودی طبقات دیگر،‌ به تاریخ مبارزه‌ی بی‌رحمانه طبقاتی بدل گشت. تاریخ نظام برده‌داری، تاریخ مبارزه میان طبقات برده‌داران و بردگان است. مبارزه طبقاتی نتیجه تفاوت موقعیت اقتصادی و تضاد منافع طبقات مختلف است. منافع طبقاتی به وسیله موقعیتی که هرطبقه در نظام تولیدی اجتماعی دارد، تعیین می‌گردد.
قیام‌های مسلحانه بردگان برجسته‌ترین شکل مبارزه‌ی طبقاتی در دولت‌های برده‌دار باستانی آسیا و آفریقا بود. از جمله این قیام‌ها شورشی بود که به وسیله طبقات ستمدیده در اواخر دوران پادشاهی وسطی در مصر برپا شد که دهقانان تهی‌دست و پیشه‌وران نیر به بردگان پیوستند.
در چین در طول قرن‌های متمادی، بردگان بارها به شورش برخاستند. در ۱۸ قرن پیش از میلاد، قیام بزرگی در این کشور روی داد که به جنبش سرخ‌ابروان معروف است.
علارغم شکست‌ها، شورش‌های بردگان، آزادگان و پیشه‌وران درواقع خصلت مترقیانه داشت. این قیام‌ها نخستین کوشش‌های توده‌ها در مبارزه برای آزادی خود بود. آنان سنن این مبارزه را پی‌ریزی و تحکیم کردند. حتی گذراترین موفقیت‌های شورشیان نیز اندکی از بار زندگی بردگان، می‌کاست.
=== ایدئولوژی و فرهنگ نظام‌های برده‌داری باستان ===
یکی از ویژگی‌های ایدئولوژی دولت‌های برده‌دار باستان، ماهیت مذهبی آنهاست. این موضوع در مورد بابل،‌ مصر، هند، ایران و ممالک آمریکایی به یکسان صدق می‌کند. مضمون آموزش‌های آنها یکی بود. اطاعت مردم از نظام موجود، ترساندن آنان از خدایان خشمگین که هرلحظه آماده‌اند آنان را در زمان حیات یا پس از مرگ مجازات کنند. در بسیاری از ادیان باستانی، آموزش‌هایی بود درباره‌ی جهنم، هم‌چون جزای الهی برای کسانی که از نظم و مقررات حاکم نافرمانی کنند و بهشت هم‌چون جزای الهی برای کسانی که رنج و عذاب دنیوی را تحمل نمایند. کاهنان با همه وسایل می‌کوشیدند توده را متقاعد کنند که تسلط طبقات ثروتمند قدرتی است خدادادی. این موضوع به ویژه در مورد مقام خدایی دادن به قدرت و شخص فرمانروا در دولت‌های برده‌داری گوناگون دیده می‌شد. استقرار فرمانروایی یکتا در زمین از راه تداعی معانی سبب به وجود آمدن آموزش مذهبی مربوط به وجود شاه خدایان گشت. این گذار تدریجی از پلی‌تئیسم (اعتقاد به وجود خدایان چندگانه) به مونوئیسم (اعتقاد به خدای یگانه) را می‌توان به درجات و اشکال گوناگون در اکثر کشورهای برده‌دار باستان دید.
=== دولت‌های برده‌دار آسیا و آفریقا ===
== نظام برده‌داری یونان باستان ==
== منابع ==
<references />
۱٬۶۵۱

ویرایش