۱٬۶۵۱
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
پیش از دوران مشروطیت، تبریز ولیعهدنشین ایران بود. ولیعهد صاحب دستگاه عریض و طویلی بود. خشونت قاطرچیان ولیعهد، که از مردمان شرور تشکیل یافته بودند، زبانزد خاص و عام بود. | پیش از دوران مشروطیت، تبریز ولیعهدنشین ایران بود. ولیعهد صاحب دستگاه عریض و طویلی بود. خشونت قاطرچیان ولیعهد، که از مردمان شرور تشکیل یافته بودند، زبانزد خاص و عام بود. | ||
روزی بین آدمهای میرزامصطفی از خوانین حسنآباد، که یکی از دوستان پدر ستار بود، و قاطرچیان ولیعهد، زد و خوردی رخ میدهد، و یکی از قاطرچیان به دست صمدخان پسر میرزامصطفی کشته میشود. میرزامصطفی، صمدخان و برادرش احمدخان را روانهی تبریز میکند، و آنها پیش پدر ستارخان میآیند. حاجحسن آنها را به همراه ستارخان به باغهای کنار شهر میفرستد. قاطرچیان که از محل آنها خبردار میشوند، باغ را در محاصره میگیرند. زد و خورد شدیدی درمیگیرد. در این درگیری هر سه تن که زخمی شده بودند، دستگیر میشوند. قاطرچیان | روزی بین آدمهای میرزامصطفی از خوانین حسنآباد، که یکی از دوستان پدر ستار بود، و قاطرچیان ولیعهد، زد و خوردی رخ میدهد، و یکی از قاطرچیان به دست صمدخان پسر میرزامصطفی کشته میشود. میرزامصطفی، صمدخان و برادرش احمدخان را روانهی تبریز میکند، و آنها پیش پدر ستارخان میآیند. حاجحسن آنها را به همراه ستارخان به باغهای کنار شهر میفرستد. قاطرچیان که از محل آنها خبردار میشوند، باغ را در محاصره میگیرند. زد و خورد شدیدی درمیگیرد. در این درگیری هر سه تن که زخمی شده بودند، دستگیر میشوند. صمدخان و احمدخان از دست قاطرچیان جان سالم بدرنمیبرند. ولی پادرمیانی عدهای از دوستان حاجحسن، ستارخان را از مرگ حتمی نجات میدهد. بعد از این واقعه، نام ستار قرهداغی برای اولین بار بر سر زبانها افتاد.<ref>دومبارز جنبش مشروطه، ص ۱۰</ref> | ||
== زندان نارین قلعه == | == زندان نارین قلعه == | ||
علت حبس ستارخان در زندان نارین قلعه معلوم نیست، ولی نارین قلعه با دیوارهای بلندش، با شکنجهی مخصوص به خودش، و با زیرزمینهای مرطوبش، زندانی بود که افراد خطرناک و محکومان سیاسی مهم را در آنجا به بند میکشیدند. سلاماله جاوید در این مورد مینویسد: | |||
ستارخان بعد از فرار از حبس رنج فراوان در آنجا کشیده بود، | |||
=== فرار از نارین قلعه === | === فرار از نارین قلعه === |
ویرایش