کاربر:Safa/صفحه تمرین

نسخهٔ تاریخ ‏۲۷ نوامبر ۲۰۱۹، ساعت ۰۸:۴۸ توسط Javad (بحث | مشارکت‌ها)

اصلاح‌طلبی در ایران به فکری گفته میشود که صاحبان آن فکر به نام اصلاح‌طلبان، به دنبال اصلاحات در یک کشور بدون انقلاب و با یک حرکت تدریجی و پیوسته خواهان اصلاح امور یک کشور با حفظ ساختار و قالب اصلی خود هستند. در برابر این طیف، انقلابیون قرار دارند که به دنبال سقوط نظام حاکم در ایران هستند. اصلاح‌طلبان در ایران به دسته‌ای از یک جناح در داخل حکومت گفته می‌شود که معتقد به نظام جمهوری اسلامی و اصل ولایت فقیه هستند و نسبت به سیاستهای جناح دیگر، یعنی اصول‌گراها،انتقادی نگاه می‌کنند و شیوه بقای نظام جمهوری اسلامی را که توسط اصول‌گراها کنترل و هدایت می‌شود را نقد می‌کنند. اصول‌گراها با اصلاح‌طلبان در نظام جمهوری اسلامی، در مورد مسائل اصولی در نظام وجوه مشترک دارند اما بر سر شیوه اداره حاکمیت به جناح غالب خرده می‌گیرند.

در فرهنگ غرب اصلاح‌طلبی به معنی واژه «رفرمیسم» از ریشه (Reforme) گفته می‌شود، رفرمیش، اصطلاح فرانسوی به معنای به‌سازی، ترمیم و تجدید و اصلاحات گفته می‌شود. که مربوط به اصلاحات دینی، قرن شانزدهم در آلمان است، این جنبش اعتراضی برای اصلاح مذهب کاتولیک شروع شد و به نهضت پروتستانیزم انجامید.[۱]

اصلاح‌طلبی به جریان سیاسی گفته می‌شود که انجام تغییر در جامعه را از طریق انجام اصلاحات در قوانین و سیاست‌ها و نه از طریق انقلاب و تعویض حکومت، تبلیغ می‌کند.

کسی که خواستار تغییر در بخش‌های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی جامعه است بدون آن‌که در اساس جامعه دگرگونی ایجاد شود یک اصلاح‌طلب است. در کلیه جوامع انقلابی نیروهای اصلاح‌طلب حامی و پشتیبان نیروهای انقلابی هستند که خواهان تغییر بنیادی جامعه خویشند، اما مفهوم اصلاح طلبی در جامعه‌ی ایران پس از انقلاب سال ۱۳۵۷ و ایجاد فضای نظامی و امنیتی از دهه شصت به بعد با مشارکت فعال بخشی از سرکوب‌گران مردم ایران که بعدها به جناح چپ حکومت جمهوری اسلامی شهرت یافتند، دچار تغییر محتوایی شده و آنها این عنوان بی مسما را به خود دادند. در حالی‌که خود را مدافع ولایت فقیه می‌دانند خواهان قانون مداری حکومتی هستند که با اصل ولایت فقیه در تناقض آشکار است اصلی که مردم را مهجور و دیوانه فرض کرده و حاکم مطلق جان و مال مردم را ولی فقیه می‌داند.

پیشینه اصلاح‌طلبی

اصلاح‌طلبی عنوانی است که اولین بار به نهضت اعتراضی مارتین لوتر و کالون که خواهان اصلاح در سازمان موجود در کلیسای کاتولیک بودند، اطلاق شد.

(پروتستان) از واژه‌ Protesto یعنی اعتراض گرفته شده است.

آنها خواهان پیرایش دین مسیح و بازگشت دین به شکل اولیه آن بودند. و توجه خود را از کلیسا و تشکیلات مذهبی به سوی کتاب مقدس معطوف داشتند. که باعث تغییر و تحول در حوزه‌ی جامعه شناختی و سیاسی و اقتصاد در غرب گردید. و آن را سر آغاز ورود دین به عصر بورژوازی می‌دانند.

رفرمیسم در غرب آغازگر جنبشی شد که در تمام عرصه‌های زندگی بشری ریشه دواند، همه مکاتب اومانیستی و عقل گرایی و مکتب‌های انتقادی در غرب و حتی سرمایه‌داری هر کدام به نحوی ریشه در پروتستانیسم دارند.

«مارتین لوتر» که کشیش یک کلیسا در آلمان بود فعالیت‌های اعتراضی خود را با این باور شروع کرد که: دین مسیحیت با گذشت زمان، تحت تأثیر عوامل محیطی و افکار شخصی کشیشان، آلوده شده است. او با مطالعه و تحقیق خود، له ۹۵ مورد اختلاف دست یافت که در کلیسا رواج داشت و مخالف آئین مسیحیت بودند؛ یکی از اصلی‌ترین و جنجالی‌ترین موارد آن بحث آمرزیدن توسط مالکان و اربابان کلیسا بود که هر کسی را می‌خواستند، می‌بخشیدند و هر کسی را که نمی‌خواستند تکفیر می‌نمودند؛ مارتین لوتر از فروش مغفرت‌ نامه‌های کلیسای کاتولیک در عذاب بود. کلیسای کاتولیک از فروش بهشت ثروت هنگفتی دست و پا کرده بود؛ ولی لوتر در مقابل آن فقط ایمان به خدا را تنها راه نجات انسان‌ها می‌دانست.

لوتر از طرف کشیش‌های کاتولیک محکوم به مرگ گردید. ولی عقاید او در بین کلیسا گسترش یافت. مذهب پروتستانیسم به سرعت به سایر نقاط هم رسوخ نمود و به سرعت بر تعداد کلیساهای آن افزوده شد و بر اساس کلمه پروتست – اعنراض- هر که علیه کلیسای کاتولیک شورید، پروتستان خوانده شد.[۱]

رفرم یا اصلاحات تغییراتی است که از چارچوب نظام اجتماعی معین فراتر نمی رود و تعادل قوای سیاسی موجود را کم و بیش منعکس می سازد. رفرم در هر عرصه ای از حیات جامعه محصول مبارزه طبقاتی است ولی طبقه حاکمه می کوشد برای دفع فشار طبقات محروم تنها به آن رفرم هایی اقدام کند که به موجودیت و سلطه آن صدمه نزند. هدف حکومت تثبیت وضع موجود و جلوگیری از تغییرات بنیادی است. و در جریان عمل همیشه سعی دارد آنچه را که به زور از دستش گرفته اند دوباره پس بگیرد یا به شکل نصفه‌نیمه و مثله شده کار را خاتمه دهد.[۲]

پیشینه رفرم در ایران

تغییرات در جنبه های مختلف حیات جامعه از یک سو ثمره فرعی مبارزه انقلابی نیروهای ترقی خواه است که به پیروزی قطعی نرسیده اند ولی تاثیر خود را بر حیات جامعه باقی گذارده اند و از سوی دیگر منعکس کننده رشد قدرت سیاسی و اقتصادی بورژوازی و کوشش هیئت حاکمه برای استقرار و نفوذ هر چه بیشتر این نظام مبتنی بر استثمار در شئون مختلف است.

انقلاب سفید

اولین نمونه از اقدامات اصلاحی در تاریخ معاصر ایران موضوع انقلاب سفید است که به دست محمدرضا شاه پهلوی اجرایی شد.

پس از کودتای ۲۸ مرداد و سرکوب نهضت ملی دکتر مصدق،محمد رضا شاه برای جلوگیری از انقلاب واقعی بدست مردم ایران اقدام به اجرایی کردن انقلاب سفید کرد تا با گرفتن ابتکار عمل بدست خود نیروهای ترقی‌خواه را خلع سلاح کند.

این سلسله تدابیر و اقدامات اصلاحی بر خلاف عناوین ساختگی نظیر «انقلاب سفید» و «انقلاب شاه و مردم» که بر روی آن می گذارند به هیچ وجه یک انقلاب نبود و تحولی بنیادی و چرخشی اصیل در شالوده اجتماع وارد نمی کرد بلکه مناسبات سرمایه‌داری وابسته را با آهنگی سریع تر رشد می داد، شاه در اسفند سال ۱۳۴۳ در کنفرانس اقتصادی گفت: ما به این رفرم ها از بالا تن دادیم تا انقلاب از پایین را مانع شویم.

اصلاح طلبان دو خردادی

در نمایش دوم از اصلاح طلبان، این واژه به مجموعه‌ای از عناصر حکومت جمهوری اسلامی پس از حذف گسترده از مناصب حکومتی توسط خامنه‌ای اطلاق می‌شود.

اصلاح‌طلبان در واقع ادامه جناح چپ کارگزاران جمهوری اسلامی در دهه ۱۳۶۰ هستند، که در تمامی وقایع سرکوب آن سالها دست داشتند و مسئولیت مستقیم کشتارها و اعدام‌ها را بر عهده دارند.

این مجموعه مدتی پس از واقعه دوم خرداد، خود را به ین نام شناساندند. در هفتمین دورۀ ریاست جمهوری سال ۱۳۷۶ با به قدرت رسیدن سید محمد خاتمی به‌عنوان رییس قوه مجریه جمهوری اسلامی ایران، اصلاح طلبان توانستند وارد عرصه حاکمیت شوند و پس از آن، اکثریت مجلس ششم و نخستین شورای شهر تهران را نیز به دست آوردند. این جریان به جنبش دوم خرداد منسوب گشت و هشت سال کنترل دولت و همچنین چهار سال اکثریت نمایندگان مجلس ششم را در اختیار داشت.

انتخابات نهمین دورۀ ریاست جمهوری سال ۱۳۸۴ خروج کامل اصلاح‌طلبان از قدرت را در پی داشت. پیش از این نیز در انتخابات هفتمین دوره مجلس شورای اسلامی با رد صلاحیت گسترده اصلاح طلبان کنار گذاشته شده بودند.

ائتلاف اصلاح‌طلبان ایران در پایان زمستان سال ۱۳۸۶ به ائتلافی از ۲۱ حزب و گروه که هدف اصلی آن بنا به گفتهٔ سخنگویانش، بازسازی اقتدار مجلس و مهار افراطی‌گری دولت بود اطلاق می‌شد.

در انتخابات ریاست جمهوری دهم در ۲۲ خرداد ۱۳۸۸ از میان کاندیداهای این جریان تنها دوتن به نام‌های میرحسین موسوی و مهدی کروبی به رقابت با دو نامزد دیگر پرداختند. در این انتخابات که بنا به اعلام رسمی شورای نگهبان و وزارت کشور محمود احمدی‌نژاد پیروز گردید باعث اعتراض شدید کاندیداهای دیگر از قبیل محمد خاتمی شد و اعتراضات عمومی را در پی داشت.[۳] هم چنین میرحسین موسوی نیز گفت: تشکیلاتی با نام راه سبز امید تاسیس خواهد کرد، که خودش، محمد خاتمی و مهدی کروبی در شورای مرکزی آن خواهند بود و هدف از آن ایجاد مردم‌سالاری، آزادی، پیشرفت و جمهوری اسلامی واقعی بر اساس آرمان‌های سید روح‌الله خمینی خواهد بود.

برای فهم بیشتر ماهیت اصلاحات مد نظر اصلاح‌طلبان کنونی به این مطلب توجه کنید.

روزنامه جوان، وابسته به سپاه پاسداران در پاسخ به نامه مهدی کروبی که خواستار محاکمه علنی خود بود، نوشت: «مگر شما علاقه‌مند به بازگشت به دوران طلایی امام راحل نیستید؟ مگر به دریافت دهها سمت از ایشان افتخار نمی‌کنید؟ امروز نظام جمهوری اسلامی شما را به همان دوران بازگردانده و تنها چشمه کوچکی از نحوه مواجهه با شوریدگان بر نظام در آن دوران را، به شما نشان داده است... باز خدا پدر این «سید» را بیامرزد که نجیبانه تنها شما را «نانجیب» می‌خواند، اگر در آن دوران طلایی بودید، با چند کلمه فرمان همه‌تان را آویزان می‌کردند.»

احزاب و گروههای عمده اصلاح‌طلبان

جبهه مشارکت ایران اسلامی

حزب اعتماد ملی

سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران

مجمع روحانیون مبارز

حزب اسلامی کار

حزب کارگزاران سازندگی

ائتلاف اصلاح‌طلبان ایران

تعریف سیاسی اصلاحات

رفرم یا اصلاح، که در ادبیات سیاسی ایران بیشتر بصورت جمع «اصلاحات» استفاده می‌شود، به اقداماتی می‌گویند که برای تغییر و تعویض برخی از جنبه های حیات اقتصادی واجتماعی و سیاسی صورت می گیرد بدون آن که بنیاد جامعه را دگرگون سازد. مانند: اصلاحات ارضی، اداری، آموزشی، بازرگانی، و...

در اصطلاح جامعه شناسی، اصلاحات به تحولات روبنایی و سطحی گفته می شود که با حفظ نظام موجود صورت می پذیرد؛ ولی انقلاب به دگرگونی بنیادی و عمیق اطلاق می شود؛ در اصطلاح علوم سیاسی اصلاحات، به تغییرات آرام و تدریجی در جهت بهبود اوضاع اجتماعی در چارچوب نظام اطلاق می شود. برخی اصلاحات اقتصادی را نیز نزدیک به این معنا گرفته اند، ولی واژه انقلاب در جایی به کار می رود که تحولات سریع همراه با قهر، تحقق یابد به گونه ای که منجر به سرنگونی نظام سیاسی حاکم شود.

اصلاحات از دید لنین

ولادیمیر ایلیچ لنین می نویسد:

«مفهوم رفرم بدون شک با مفهوم انقلاب متناقض است. فراموش کردن این تناقض و عدم توجه به مرز میان این دو مفهوم موجب بروز اشتباهات جدی می گردد. ولی این تناقض مطلق و این مرز جامد نیست، بلکه زنده و متحرک است. در هر مورد مشخص باید آن را معین کرد.

...رفرم محصول فرعی انقلاب است. فشار انقلابی توده ها گاه که پیروز نمی شود هیئت حاکمه را به عقب نشینی و به تن دادن به رفرم ها وامی دارد. حزب انقلابی باید مردم را به مبارزه برای تعمیق این رفرم ها و واداشتن هیئت حاکمه به عقب نشینی بیشتر سوق دهد و چنانچه لنین می گوید از رفرم ها برای بسط و توسعه مبارزات طبقاتی استفاده کند.[۴]

انجراف به نام اصلاح

یکی از مصادیق بارز اصلاحات، جریان سیاسی درون جنبش کارگری و کمونیستی است که ضرورت مبارزه طبقاتی، انقلاب سوسیالیستی و دیکتاتوری پرولتاریا را انکار می کند و طرفدار همکاری طبقاتی برای رسیدن به جامعه مبتنی بر رفاه عمومی است. نمایندگان اصلاحات در سال ۱۹۵۱ در فرانکفورت گرد آمدند و اصطلاحاً مکتب فرانکفورت را شکل دادند.

انواع اصلاحات

رفرم ارضی

رفرم ارضی یا اصلاح ارضی عبارتست ازاقدامات یک دولت برای ایجاد تغییراتی در نحوه مالکیت ارضی و طرز استفاده از زمین.

در کشورهای سرمایه داری هدف از اصلاحات ارضی ایجاد شرایط برای رشد سریع تر مناسبات سرمایه داری در ده، تضعیف مبارزه دهقانان و جلوگیری از قیام آنان است که در عین‌حال با حفظ منافع مالکان از طریق پرداخت غرامت یا بهای زمین به حساب دهقانان همراه است. در نتیجه این گونه رفرم ارضی که اغلب نیم‌بند و نا‌پیگیر است سرمایه‌داران صاحب صنایع و بانک‌ها و رجال دولتی و ارتشی و سایر ثروتمندان برای چنگ انداختن بر اراضی امکان به دست می آورند و اشکال استثمار سرمایه داری (انفرادی و جمعی) جانشین استثمار ما قبل سرمایه داری می شود. این قبیل رفرم‌ها اگر چه از نظر اقتصادی می تواند موجبات استفاده از علم و تکنیک را در کشاورزی فراهم آورد و میزان محصولات کشاورزی را افزایش دهد، از نظر اجتماعی با شدت به پروسه قشر بندی در روستا می افزاید و اکثریت عظیم دهقانان را خانه خراب می کند و تناقضات تازه و عمیق به وجود می‌آورد و در عین‌حال از حل رادیکال و نهایی مسئله ارضی عاجز است.

اصلاحات ارضی در ایران (۱۳۵۰-۱۳۴۱) با حکم شاه آغاز و در سه مرحله اجرا شد. هدف این اصلاحات، انتقال مالکیت زمین به کشاورزان بود. چنان که پیشتر نشان داده شد، کمی بیشتر از ۱/۸ میلیون کشاورز واجد شرایط دریافت زمین بودند. با این حال نتایجی که پس از اتمام هر مرحله رسماً اعلام شد، نشان می‌داد ۲/۲۱۴ میلیون نفر طی سه مرحله زمین دریافت کردند (مرکز آمار ایران، ۱۳۵۳، ص ۲۲۹۸؛ مرکز آمار ایران، ۱۳۵۴، صص ۲۴۵-۲۴۴). تفکیک دریافت‌ها به این ترتیب بود: مرحلهٔ اول: ۸۰۰ هزار(۴)؛ مرحلهٔ دوم: ۲۱۴ هزار؛ و مرحلهٔ سوم: ۱/۲ میلیون روستایی. وقتی تعداد افراد ذی‌نفع به ۷۹۴ هزار زمین‌دار موجودی اضافه شود که وضعیت حقوقیشان در مرحلهٔ دوم مشخص شده بود (مقدم، ص۱۶۲؛ مرکز آمار ایران، ۱۳۵۴، ص۲۴۴) نتیجه می‌شود ۳ میلیون واحد، که یعنی بسیار فرا‌تر از رقم ۲/۴۷۹ میلیون در اختیاردار زمین موجود در سال ۱۳۵۳. دلیل این ناهمخوانی، محاسبه و وارد فهرست کردن چندبارهٔ عواملی واحد در مراحل مختلف است، ازجمله مثلاً در شمار آوردن دهقانان در بیش از یک مرحله از اصلاحات ارضی (سلمان‌زاده و جونز، ۱۹۷۹).[۵]

اصلاحات آموزشی

در اواخر دوره حکومت ناصرالدین‌شاه میرزا حسن تبریزی معروف به رشدیه اولین مدرسه‌ی سبک جدید را در ایروان و سه سال بعد در تبریز ایجاد نمود. مدرسه سبک جدید در ایران به رشدیه معروف شد. در این مدرسه تعلیم و تعلّم بر اساس اصول جدید و یادگیری الفبا با اصول صوتی انجام می‌گرفت. مدارس جدید به‌سرعت در شهرهای مختلف ایران تأسیس یافته و به‌مرور جای مکتب‌خانه‌های سنتی را گرفتند.[۶]

اولین قوانین آموزش اجباری در سال ۱۹۴۳ ارائه شد،‌ از اوایل دههٔ ۱۹۵۰ توسعهٔ ملزومات آموزشی حتی سریع‌تر از این بوده و توسعهٔ طرح‌ریزی شده برای دههٔ ۱۹۷۰ عظیم است. در سال ۱۹۱۰ تنها ۱۱۰ مدرسهٔ ابتدایی وجود داشت که به ۱۰ هزار دانش‌آموز سرویس می‌دادند که ۸۰ درصد این دانش‌آموزان، پسر بودند. تا سال ۷۲-۱۹۷۱ تعداد مدارس ابتدایی به ۲۶ هزار واحد رسید که سه میلیون و ۲۳۰ هزار دانش‌آموز در آن‌ها درس می‌خواندند.[۷]

اصلاحات اداری

انديشه اصلاح و دگرگونی در نظام اداری كشور، پيشينه‌ای قديم دارد و به عنوان يك شعار اساسی مورد توجه همه دولت‌ها از دهه چهل به بعد بوده است. شايد به عنوان اولين اقدام مشخص برای اصلاح نظام اداری، بتوان به تشكيل شورای عالی اداری در سال ۱۳۴۰ اشاره كرد. اين شورا به موجب تصويب‌نامه هيأت وزيران وقت تشكيل و مأموريت عمده آن سازگار كردن تشكيلات اداری دولت با سير تكاملی اجتماع و تجديد نظر در روش‌های‌كار و تشريفات اداری تعيين گرديد. محصول مهم فعاليت شورای مذكور، تدوين «قانون استخدام كشوری» بود، كه منجر به استقرار نظام جديد اداری و استخدامی در كشور گرديد و با تشكيل «سازمان امور اداری و استخدامی كشور» به موجب فصل نهم قانون مذكور، وظيفه انجام مطالعات و تحقيقات در زمينه امور اداری و استخدامی و اصلاح سازمان و تشكيلات دولت و روش ها و رويه های عمومی انجام كار به اين سازمان محول شد.

منابع