۸٬۶۷۴
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
دستگاه تز و آنتیتز و سنتز پیش از هگل توسط فیخته و شلینگ استفاده شده بود اما هگل آن را تبیین منخصر به فرد واقعیت میداند. | دستگاه تز و آنتیتز و سنتز پیش از هگل توسط فیخته و شلینگ استفاده شده بود اما هگل آن را تبیین منخصر به فرد واقعیت میداند. | ||
یعنی اینکه در ذات هر پدیده یک تعارض بین آنچه هست و آنچه که ضروریست باشد جذالی رو به کمال وجود دارد. | |||
== دیالکتیک مارکس و انگلس == | == دیالکتیک مارکس و انگلس == | ||
خط ۵۲: | خط ۵۴: | ||
=== ماتریالیسم دیالکتیک === | === ماتریالیسم دیالکتیک === | ||
لنین در بارهی متد دیالکتیک میگوید: دیالکتیک بطور اخص یعنی بررسی تضادها در ماهیت پدیدهها کلیات ، جلد ۳۸، صفحه ۲۴۹ | |||
کسانی که مفهوم «تضاد » را با «وحدت» در مقابل هم قرار میدهند به این رویکرد ژرف مارکس به مفهوم تضاد توجه ندارند، یعنی متوجه نیستند که تضاد دیالکتیکی برای توضیح و | |||
تشریح شیوهٔ حرکت و تحول و تکامل ماهوی کل است و نه دادن نسخهای برای تخریب و از بین بردن پیوند و یگانگی و یا تجویز خشونت! | |||
(همانجا، ج 2، ص 39 و ج 3، ص 201 ) | |||
مارکس میگوید، نیروی انقلابی برای آن که قادر باشد «کل کهنه » را از میان بردارد و «کل جدیدی » را بوجود آورد، ناچار باید تضاد آن کل را نیز با خود داشته باشد. یعنی مثلاً طبقهی کارگر که میخواهد بر روند «از خود بیگانگی »، غلبه کند، باید خود، به مقتضای وضع خود، در عین حال هم آفرینندهی فرهنگی از خود بیگانه باشد و هم از آن صدمه و آسیب ببیند تا بتواند از جامعهی بورژوائی «آنسوتر ببالد » والا دور انداختن خشن یک جهت و نفی عبث و انکار کور عملاً به احیاء «همهی رذالتهای ممکن » در درون آن دیگری منجر خواهد شد. تمام (تباین) پارادکس فرمول «بدون تنافض پیشرفت ممکن نیست » از همین جاست. مارکس میگوید: «این قانونی است که تمدن بشری تا روزگار ما تابع آن بوده است. » | |||
(کلیات ، ج 4، ص 96 ) | |||
=== ماتریالیسم تاریخی === | === ماتریالیسم تاریخی === |
ویرایش