۸٬۴۷۷
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۷: | خط ۱۷: | ||
== گاهشمار زندگی هدی صابر == | == گاهشمار زندگی هدی صابر == | ||
=== | === دوران کودکی === | ||
فیروزه صابر ـ خواهد شهید هدی صابر ـ در گفتگویی که در یادنامه سالگشت شهید صابر منتشر گردیده دربارهی دوران کودکی وی میگوید: | فیروزه صابر ـ خواهد شهید هدی صابر ـ در گفتگویی که در یادنامه سالگشت شهید صابر منتشر گردیده دربارهی دوران کودکی وی میگوید: | ||
خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
هدی از کودکی هم بسیار اخلاقگرا و هم بسیار متعصب بود. در دوران نوجوانیاش اگر در خیابان میدید یک آقا مزاحم یک خانم میشود، به سمت او میرفت و با او درگیر میشد. | هدی از کودکی هم بسیار اخلاقگرا و هم بسیار متعصب بود. در دوران نوجوانیاش اگر در خیابان میدید یک آقا مزاحم یک خانم میشود، به سمت او میرفت و با او درگیر میشد. | ||
=== | === دوران دانشجویی و نخستین فعالیتهای مبارزاتی === | ||
خواهر شهید صابر دربارهی گرایشهای جوانی شهید صابر و آغاز مسیر مبارزاتی و فعالیت شغلی وی چنین گفته است: | خواهر شهید صابر دربارهی گرایشهای جوانی شهید صابر و آغاز مسیر مبارزاتی و فعالیت شغلی وی چنین گفته است: | ||
خمیرمایه مذهبی هدی از دوران دبیرستان یعنی در سنین ۱۴ و ۱۵ سالگی شکل گرفت. در این زمان شروع به نماز خواندن و روزه گرفتن کرد. در سالهای پایانی دبیرستان که هدی به دبیرستان شهریار واقع در محله قلهک میرفت، با دکتر شریعتی آشنا شد اما حضوری در محفلهای دکتر نداشت. هدی پیش از انقلاب فعالیت سیاسی نداشت، اما علاقهمندیاش به فعالیت سیاسی یک سال قبل از انقلاب شروع شد تا به انقلاب رسید و هدی فعال شد. در آن زمان۱۹ سال داشت. او بادوستانش برای کمک به مجروحان انقلاب، غذارسانی و... فعالیت میکرد. مثلاً من به یاد دارم که هدی سوار با وانتی پر از لباس و غذا و کمک به خانوادههای محروم میرفت. در واقع فعالیتهای هدی با فعالیتهای اجتماعیای از این جنس شروع شد تا رسید به دوران دانشگاه که هدی در رشته اقتصاد دانشگاه علامهطباطبایی قبول شد. (اوایل انقلاب اسم این دانشکده شهید مهدی رضایی بود). در همان سال اول دانشگاه با یکی از همکلاسیهایش ازدواج کرد. در دانشگاه او بسیار فعال بود تا رسید به دوران انقلاب فرهنگی که دانشگاه تعطیل شد. در آن سالهای اول انقلاب هدی سمپات جنبش مسلمانان مبارز بود و در دفتر نشریه ”امت“ هم فعالیتهایی داشت. | خمیرمایه مذهبی هدی از دوران دبیرستان یعنی در سنین ۱۴ و ۱۵ سالگی شکل گرفت. در این زمان شروع به نماز خواندن و روزه گرفتن کرد. در سالهای پایانی دبیرستان که هدی به دبیرستان شهریار واقع در محله قلهک میرفت، با دکتر شریعتی آشنا شد اما حضوری در محفلهای دکتر نداشت. هدی پیش از انقلاب فعالیت سیاسی نداشت، اما علاقهمندیاش به فعالیت سیاسی یک سال قبل از انقلاب شروع شد تا به انقلاب رسید و هدی فعال شد. در آن زمان۱۹ سال داشت. او بادوستانش برای کمک به مجروحان انقلاب، غذارسانی و... فعالیت میکرد. مثلاً من به یاد دارم که هدی سوار با وانتی پر از لباس و غذا و کمک به خانوادههای محروم میرفت. در واقع فعالیتهای هدی با فعالیتهای اجتماعیای از این جنس شروع شد تا رسید به دوران دانشگاه که هدی در رشته اقتصاد دانشگاه علامهطباطبایی قبول شد. (اوایل انقلاب اسم این دانشکده شهید مهدی رضایی بود). در همان سال اول دانشگاه با یکی از همکلاسیهایش ازدواج کرد. در دانشگاه او بسیار فعال بود تا رسید به دوران انقلاب فرهنگی که دانشگاه تعطیل شد. در آن سالهای اول انقلاب هدی سمپات جنبش مسلمانان مبارز بود و در دفتر نشریه ”امت“ هم فعالیتهایی داشت. | ||
=== | === اشتغال در صدا و سیما === | ||
هدی صابر نخستین تجربهی اشتغال و پژوهش خود را با استخدام در صدا و سیما آغاز کرد. در گروه اقتصاد سیما، هدی صابر به پژوهشگری و نویسندگی مشغول بود و شماری از کارهای وی به برنامههای سیما تبدیل شده است. به گفته خواهر معلم شهید: | هدی صابر نخستین تجربهی اشتغال و پژوهش خود را با استخدام در صدا و سیما آغاز کرد. در گروه اقتصاد سیما، هدی صابر به پژوهشگری و نویسندگی مشغول بود و شماری از کارهای وی به برنامههای سیما تبدیل شده است. به گفته خواهر معلم شهید: | ||
هدی کار رسمی خود را در اواخر سال ۵۸ یا اوایل سال ۵۹ با گروه اقتصاد صدا و سیما آغاز کرد که متناسب با علایق و توانمندیهای او بود و در آنجا هدی وارد کارهای پژوهشی اقتصادی جدیای شد. در صدا و سیما پروژههای پژوهشی در نهایت تبدیل به برنامه تلویزیونی میشد و هدی بسیار جدی در این پژوهشها شرکت داشت و متن برنامهها را هم بسیار دقیق خودش مینوشت و به همین دلیل تهیهکنندگان و کارگردانان بخش اقتصاد صدا و سیما بسیار علاقمند به همکاری با هدی بودند. [در میان همکاران سابق هدی] پژوهشگران ، تهیه کنندگان و کارگردانانی و حتی مدیرانی حضور دارند که از دوستداران هدی هستند و هدی رابطهاش را با آنها قطع نکرد.آنها شناخت دقیقی هم نسبت به هدی دارند و هم بسیار هدی را دوست داشتند چون هدی ضمن جدی بودن، بسیار مهربان بود. از همان زمانها بود که فعالیتهای سیاسی هدی آغاز شد. یعنی ضمن اینکه کار میکرد و در کارش هم بسیار جدی و حرفهای بود، شروع به فعالیتهای سیاسی هم کرد. | هدی کار رسمی خود را در اواخر سال ۵۸ یا اوایل سال ۵۹ با گروه اقتصاد صدا و سیما آغاز کرد که متناسب با علایق و توانمندیهای او بود و در آنجا هدی وارد کارهای پژوهشی اقتصادی جدیای شد. در صدا و سیما پروژههای پژوهشی در نهایت تبدیل به برنامه تلویزیونی میشد و هدی بسیار جدی در این پژوهشها شرکت داشت و متن برنامهها را هم بسیار دقیق خودش مینوشت و به همین دلیل تهیهکنندگان و کارگردانان بخش اقتصاد صدا و سیما بسیار علاقمند به همکاری با هدی بودند. [در میان همکاران سابق هدی] پژوهشگران ، تهیه کنندگان و کارگردانانی و حتی مدیرانی حضور دارند که از دوستداران هدی هستند و هدی رابطهاش را با آنها قطع نکرد.آنها شناخت دقیقی هم نسبت به هدی دارند و هم بسیار هدی را دوست داشتند چون هدی ضمن جدی بودن، بسیار مهربان بود. از همان زمانها بود که فعالیتهای سیاسی هدی آغاز شد. یعنی ضمن اینکه کار میکرد و در کارش هم بسیار جدی و حرفهای بود، شروع به فعالیتهای سیاسی هم کرد. | ||
=== | === ازدواج و آغاز زندگی مشترک === | ||
چنانکه در سطور پیشین آمد، شهید صابر در سالهای آغازین انقلاب و در دورهی دانشجویی با ازدواج با خانم فریده جمشیدی، زندگی مشترک خود را آغاز کرد. همسر معلم شهید در گفتگویی که با یادنامه سالگشت شهید صابر داشته است، در خصوص زندگی مشترک و تجربه «پدر بودن» شهید صابر چنین میگوید: | چنانکه در سطور پیشین آمد، شهید صابر در سالهای آغازین انقلاب و در دورهی دانشجویی با ازدواج با خانم فریده جمشیدی، زندگی مشترک خود را آغاز کرد. همسر معلم شهید در گفتگویی که با یادنامه سالگشت شهید صابر داشته است، در خصوص زندگی مشترک و تجربه «پدر بودن» شهید صابر چنین میگوید: | ||
چون آقای صابر زود ازدواج کردند فاصله سنی ایشان با بچهها کم بود و به همین دلیل بچهها را خوب درک میکردند. به عنوان همسر هم ایشان دلسوز بودند. از نظر مذهبی هم خیلی مقید بودند و خیلی هم برای ایشان مهم بود که همسر و فرزندانشان هم به مذهب مقید باشند. ما که در دانشگاه آشنا شده بودیم و این مسائل حل شده بود ولی برای بچهها فرق میکرد. میگفتند بچهها لباس و کفش ساده بپوشند و اصولا ساده زیست باشند. این موارد برای ایشان مهم بود | چون آقای صابر زود ازدواج کردند فاصله سنی ایشان با بچهها کم بود و به همین دلیل بچهها را خوب درک میکردند. به عنوان همسر هم ایشان دلسوز بودند. از نظر مذهبی هم خیلی مقید بودند و خیلی هم برای ایشان مهم بود که همسر و فرزندانشان هم به مذهب مقید باشند. ما که در دانشگاه آشنا شده بودیم و این مسائل حل شده بود ولی برای بچهها فرق میکرد. میگفتند بچهها لباس و کفش ساده بپوشند و اصولا ساده زیست باشند. این موارد برای ایشان مهم بود | ||
=== | === همکاری با مؤسسه عالی پژوهش === | ||
همسر شهید صابر از فعالیتهای پژوهشی همزمان شهید صابر با دوران اشتغال در صدا و سیما سخن گفته است: | همسر شهید صابر از فعالیتهای پژوهشی همزمان شهید صابر با دوران اشتغال در صدا و سیما سخن گفته است: | ||
خط ۵۶: | خط ۵۶: | ||
== دستگیریهای هدی صابر == | == دستگیریهای هدی صابر == | ||
=== | === نخستین دستگیری و زندان شهید هدی صابر === | ||
در سال ۱۳۷۹ ،۵ بازرس از از شعبه ۲۶، در بازرسی خود از منزل هدی صابر تمامی کتابهای وجزوات تحقیقاتی و پژوهشی هدی صابر همراه آلبوم عکس خانوادگی را از منزل صابر خارج کردند.پس از بازگرداندن آلبوم عکس پس از ۲۴ ساعت، عکسها را ناقص تحویل دادند. هدی صابر ۸ بهمن ۱۳۷۹ دستگیر شد و پس از پایان محاکمهاش در روزهای ۱۴ و ۱۵ اسفند، در ۲۱ اسفند ۱۳۸۰ با سپردن ۱۳۰ میلیون تومان وثیقه آزاد شد. در سال ۱۳۸۰، فیروزه صابر، خواهر هدی صابر که بخاطر برادرش به دادگاه احضار شده بود به علت اينكه حاضر به همكاری با قاضی دادگاه نشده بود، با قرار بازداشت موقت به بازداشتگاه انتقال يافت. خواهر شهید صابر در خصوص نخستین دستگیری و زندان شهید صابر میگوید: | در سال ۱۳۷۹ ،۵ بازرس از از شعبه ۲۶، در بازرسی خود از منزل هدی صابر تمامی کتابهای وجزوات تحقیقاتی و پژوهشی هدی صابر همراه آلبوم عکس خانوادگی را از منزل صابر خارج کردند.پس از بازگرداندن آلبوم عکس پس از ۲۴ ساعت، عکسها را ناقص تحویل دادند. هدی صابر ۸ بهمن ۱۳۷۹ دستگیر شد و پس از پایان محاکمهاش در روزهای ۱۴ و ۱۵ اسفند، در ۲۱ اسفند ۱۳۸۰ با سپردن ۱۳۰ میلیون تومان وثیقه آزاد شد. در سال ۱۳۸۰، فیروزه صابر، خواهر هدی صابر که بخاطر برادرش به دادگاه احضار شده بود به علت اينكه حاضر به همكاری با قاضی دادگاه نشده بود، با قرار بازداشت موقت به بازداشتگاه انتقال يافت. خواهر شهید صابر در خصوص نخستین دستگیری و زندان شهید صابر میگوید: | ||
خط ۶۵: | خط ۶۵: | ||
حنیف سال ۷۹ وارد دانشگاه شد و همان وقتی که حنیف ثبت نام داشت، آقا هدی را به دادگاه انقلاب احضار کردند. و از آن به بعد آقای صابر مرتبا گرفتار بود. یعنی از وقتی که دانشجو شد این شرایط پیش آمد و چون فرزند بزرگتر بود در رسیدن به مسائل خانه و زندگی بسیار فعال شد. و اصولا هنگام دانشجویی حنیف، آقای صابر نبودند. حقیقت این است که برای شریف خیلی مسائل مختلفی پیش آمد؛ فشار خیلی زیادی روی او بود، چون در سنین حساسش آقا هدی نبوند. در مدرسه خیلی مشکل ایجاد میشد. من سعی میکردم کمبود آقای صابر را پر کنم، ولی به هر حال نمیشد، چون خودم هم کارمند بودم. خیلی شرایط سخت بود. شریف خیلی ضربه خورد. حنیف هم خورد اما کنار میآمد. برای شریف خیلی مشکل ایجاد میشد؛ در مدرسه مسائلی پیش میآمد. برای همین من رابطه تنگاتنگی با مدرسه داشتم. به هر صورت شریف ضربه سختی خورد؛ حنیف هم ضربه خورد، ولی بچه معتدلتری بود. ولی بالاخره بچهها کنار آمدند و خوشبختانه راهشان را خودشان پیدا کردند. و من هم اصرار داشتم که بچهها سیاسی نباشند. چون واقعا میدیدم که زندگیام چقدر ضربه خورد. خوب بچهها هم گوش میکردند. چون بچهها میدیدند مرتبا یا میرویم دادگاه انقلاب یا میرفتیم اوین برای ملاقات بالاخره روی بچهها خیلی فشار آمد. | حنیف سال ۷۹ وارد دانشگاه شد و همان وقتی که حنیف ثبت نام داشت، آقا هدی را به دادگاه انقلاب احضار کردند. و از آن به بعد آقای صابر مرتبا گرفتار بود. یعنی از وقتی که دانشجو شد این شرایط پیش آمد و چون فرزند بزرگتر بود در رسیدن به مسائل خانه و زندگی بسیار فعال شد. و اصولا هنگام دانشجویی حنیف، آقای صابر نبودند. حقیقت این است که برای شریف خیلی مسائل مختلفی پیش آمد؛ فشار خیلی زیادی روی او بود، چون در سنین حساسش آقا هدی نبوند. در مدرسه خیلی مشکل ایجاد میشد. من سعی میکردم کمبود آقای صابر را پر کنم، ولی به هر حال نمیشد، چون خودم هم کارمند بودم. خیلی شرایط سخت بود. شریف خیلی ضربه خورد. حنیف هم خورد اما کنار میآمد. برای شریف خیلی مشکل ایجاد میشد؛ در مدرسه مسائلی پیش میآمد. برای همین من رابطه تنگاتنگی با مدرسه داشتم. به هر صورت شریف ضربه سختی خورد؛ حنیف هم ضربه خورد، ولی بچه معتدلتری بود. ولی بالاخره بچهها کنار آمدند و خوشبختانه راهشان را خودشان پیدا کردند. و من هم اصرار داشتم که بچهها سیاسی نباشند. چون واقعا میدیدم که زندگیام چقدر ضربه خورد. خوب بچهها هم گوش میکردند. چون بچهها میدیدند مرتبا یا میرویم دادگاه انقلاب یا میرفتیم اوین برای ملاقات بالاخره روی بچهها خیلی فشار آمد. | ||
=== | === صدور حکم زندان اول و دومین دستگیری و زندان دوساله === | ||
هدی صابر، در ۲۰ اردیبهشت ۱۳۸۲، توسط شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب اسلامی تهران (در پشت درهای بسته) به ده سال زندان و ده سال محرومیت از حقوق اجتماعی محکوم شد. او، تقی رحمانی و رضا علیجانی که تقاضای تجدید نظر کرده بودند تا برگزاری دادگاه تجدید نظر آزاد شدند امامجددا در ۲۵ خرداد همین سال آنها بدون ارائه هیچ دلیل قانونی و بدون دسترسی به وکیل خود بازداشت شدند و سه ماه در انفرادی به سر بردند. نیروهای امنیتی، ناآرامیهای رخ داده در دانشگاهها در خرداد ۱۳۸۲ ـ که آن زمان در اعتراض به طرح موسوم به خصوصی کردن دانشگاهها فضای ملتهبی را تجربه میکردند ـ را به شهید صابر و برخی همراهان وی نسبت داده و به همین بهانه و تحت عنوان اتهامی راهاندازی تشکل غیرقانونی و اقدام علیه امنیت ملی، اقدام به بازداشت ایشان کردند. ۲۳ مهر غلامحسین الهام سخنگوی قوه قضاییه ایران بدون اینکه مشخص کند دادگاه آنها کی و کجا برگزار شدهاست اعلام کرد که این سه وزنامه نگار «محکومیت حبس خودرا در زندان آغاز کردهاند». ۱۲ اردیبهشت سال بعد(۱۳۸۳)به رضا علیجانی اطلاع داده شد دادگاه تجدید نظر پرونده آنها بدون حضورخود متهمان و وکلایشان، برگزار شدهاست. هدی صابر به پنج سال و نیم زندان محکوم شده بود. او در سلول انفرادی بدون هواخوری مناسب در بند ۳۲۵ زندان اوین که متعلق به سپاه پاسداران است نگهداری میشد. | هدی صابر، در ۲۰ اردیبهشت ۱۳۸۲، توسط شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب اسلامی تهران (در پشت درهای بسته) به ده سال زندان و ده سال محرومیت از حقوق اجتماعی محکوم شد. او، تقی رحمانی و رضا علیجانی که تقاضای تجدید نظر کرده بودند تا برگزاری دادگاه تجدید نظر آزاد شدند امامجددا در ۲۵ خرداد همین سال آنها بدون ارائه هیچ دلیل قانونی و بدون دسترسی به وکیل خود بازداشت شدند و سه ماه در انفرادی به سر بردند. نیروهای امنیتی، ناآرامیهای رخ داده در دانشگاهها در خرداد ۱۳۸۲ ـ که آن زمان در اعتراض به طرح موسوم به خصوصی کردن دانشگاهها فضای ملتهبی را تجربه میکردند ـ را به شهید صابر و برخی همراهان وی نسبت داده و به همین بهانه و تحت عنوان اتهامی راهاندازی تشکل غیرقانونی و اقدام علیه امنیت ملی، اقدام به بازداشت ایشان کردند. ۲۳ مهر غلامحسین الهام سخنگوی قوه قضاییه ایران بدون اینکه مشخص کند دادگاه آنها کی و کجا برگزار شدهاست اعلام کرد که این سه وزنامه نگار «محکومیت حبس خودرا در زندان آغاز کردهاند». ۱۲ اردیبهشت سال بعد(۱۳۸۳)به رضا علیجانی اطلاع داده شد دادگاه تجدید نظر پرونده آنها بدون حضورخود متهمان و وکلایشان، برگزار شدهاست. هدی صابر به پنج سال و نیم زندان محکوم شده بود. او در سلول انفرادی بدون هواخوری مناسب در بند ۳۲۵ زندان اوین که متعلق به سپاه پاسداران است نگهداری میشد. | ||
خط ۷۴: | خط ۷۴: | ||
سرانجام در دوران انتخابات ریاستجمهوری نهم در سال ۱۳۸۴ شهید صابر به همراه شماری دیگری از زندانیان سیاسی از حبس دوساله آزاد شد و دوران نوینی در زندگی سیاسی و فکری خود را آغاز کرد. چندی بعد، در آذر ۱۳۸۴ جلسه رسیدگی به اتهامات هدی صابر، رضا علیجانی و تقی رحمانی پشت درهای بسته به صورت غیرعلنی در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران برگزار شد. محمد شریف وکالت آقای صابر و متهمان دیگر را برعهده داشت. در مرداد ۱۳۸۵ شعبه ۳۶ دادگاه تجدید نظر تهران حکم محکومیت هشت ماه حبس تعزیری تقی رحمانی و هدی صابر به اتهام معاونت درتشکیل یک ان جی او ی غیرقانونی را تایید کرد. عبدالفتاح سلطانی وکیل آنها اعلام کرد «اتهام معاونت در تشکیل یک نگو غیرقانونی در حالی به موکلانم واردشدهاست که این نگو به ثبت قانونی رسیدهاست. دادگاه تجدیدنظر با تغییر عنوان اتهامی، محکومیت موکلانم را تأیید کردهاست.» او گفت این در حالی است که این دادگاه تجدیدنظر، هنوز درباره پرونده قدیمی تر بازداشت سال ۷۹ موکلانش تصمیم گیری نکردهاست. | سرانجام در دوران انتخابات ریاستجمهوری نهم در سال ۱۳۸۴ شهید صابر به همراه شماری دیگری از زندانیان سیاسی از حبس دوساله آزاد شد و دوران نوینی در زندگی سیاسی و فکری خود را آغاز کرد. چندی بعد، در آذر ۱۳۸۴ جلسه رسیدگی به اتهامات هدی صابر، رضا علیجانی و تقی رحمانی پشت درهای بسته به صورت غیرعلنی در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران برگزار شد. محمد شریف وکالت آقای صابر و متهمان دیگر را برعهده داشت. در مرداد ۱۳۸۵ شعبه ۳۶ دادگاه تجدید نظر تهران حکم محکومیت هشت ماه حبس تعزیری تقی رحمانی و هدی صابر به اتهام معاونت درتشکیل یک ان جی او ی غیرقانونی را تایید کرد. عبدالفتاح سلطانی وکیل آنها اعلام کرد «اتهام معاونت در تشکیل یک نگو غیرقانونی در حالی به موکلانم واردشدهاست که این نگو به ثبت قانونی رسیدهاست. دادگاه تجدیدنظر با تغییر عنوان اتهامی، محکومیت موکلانم را تأیید کردهاست.» او گفت این در حالی است که این دادگاه تجدیدنظر، هنوز درباره پرونده قدیمی تر بازداشت سال ۷۹ موکلانش تصمیم گیری نکردهاست. | ||
=== | === آخرین دستگیری و شهادت هدی صابر === | ||
هدی صابر پس از انتخابات ریاست جمهوری ایران (۱۳۸۸) نیز توسط دو مامور دستگیر شد و به مکان نامعلومی منتقل شد. این دستگیری چندان به درازا نینجامید و بیشتر جنبه هشدار و ایجاد محدودیت داشت. اما حدود یک سال بعد و در میانهی تابستان در حالی که شهید صابر به فعالیت شغلی خود در طرح کارآفرینی برای مناطق حاشیهنشین شهر زاهدان مشغول بود و همزمان به فعالیتهای فکری خود نظیر برپایی کلاسهای قران (باب بگشا) در حسینیه ارشاد ادامه میداد، با تماسهای تهدیدآمیز مبنی بر لزوم معرفی برای سپری کردن دورهی زندانی که حدود ۷ سال از زمان صدور حکم آن (در سال ۱۳۸۲) گذشته و مشمول مرور زمان شده، مواجه و چند روز بعد در تاریخ ۱ مرداد دستگیر و به زندان اوین منتقل شد. از این دوره، آخرین فراز زندگی فکری و مبارزاتی شهید صابر آغاز گردید. هدی صابر در زندان نیز از فعالیت و حرکت بازنایستاد و اقدام به برگزاری کلاس تاریخ و اقتصاد برای همبندیان علاقمند خود کرد. | هدی صابر پس از انتخابات ریاست جمهوری ایران (۱۳۸۸) نیز توسط دو مامور دستگیر شد و به مکان نامعلومی منتقل شد. این دستگیری چندان به درازا نینجامید و بیشتر جنبه هشدار و ایجاد محدودیت داشت. اما حدود یک سال بعد و در میانهی تابستان در حالی که شهید صابر به فعالیت شغلی خود در طرح کارآفرینی برای مناطق حاشیهنشین شهر زاهدان مشغول بود و همزمان به فعالیتهای فکری خود نظیر برپایی کلاسهای قران (باب بگشا) در حسینیه ارشاد ادامه میداد، با تماسهای تهدیدآمیز مبنی بر لزوم معرفی برای سپری کردن دورهی زندانی که حدود ۷ سال از زمان صدور حکم آن (در سال ۱۳۸۲) گذشته و مشمول مرور زمان شده، مواجه و چند روز بعد در تاریخ ۱ مرداد دستگیر و به زندان اوین منتقل شد. از این دوره، آخرین فراز زندگی فکری و مبارزاتی شهید صابر آغاز گردید. هدی صابر در زندان نیز از فعالیت و حرکت بازنایستاد و اقدام به برگزاری کلاس تاریخ و اقتصاد برای همبندیان علاقمند خود کرد. | ||
ویرایش