کاربر:Safa/2صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۱: خط ۲۱:
مجید مختاری برادر محمد مختاری:<blockquote>«سریع تابوت را بر می‌دارند و دور و بر تابوت می‌ایستند و پرچم جمهوری اسلامی را می‌اندازند روی تابوت. این کارها واقعاً چندش‌آور است. یعنی این دروغ، دروغ‌های احمدی‌نژاد نیست. دروغ این است که شما قاتل را می‌دانید چه کسی است ولی دارید دروغ می‌گویید، یعنی جلوی چشم مردم. یعنی این کارهایی که اینها می‌کنند، اینکه نمی‌شود اینها در روز روشن بردارند یک آدم بی‌گناه را بکشند. نه، او آزادی می‌خواست. او خسته شده بود از این مملکت.»<ref name=":0" /></blockquote>یک سال گذشت. مقامات ایرانی که پیشتر محمد مختاری را «شهید» معرفی کرده بودند، این بار هیچ برنامه‌ای برای برگزاری سالگرد او ندارند. اما در مقابل پدر محمد را خواسته‌اند که به او می‌گویند حق برگزاری مراسم سالگرد را ندارد.  
مجید مختاری برادر محمد مختاری:<blockquote>«سریع تابوت را بر می‌دارند و دور و بر تابوت می‌ایستند و پرچم جمهوری اسلامی را می‌اندازند روی تابوت. این کارها واقعاً چندش‌آور است. یعنی این دروغ، دروغ‌های احمدی‌نژاد نیست. دروغ این است که شما قاتل را می‌دانید چه کسی است ولی دارید دروغ می‌گویید، یعنی جلوی چشم مردم. یعنی این کارهایی که اینها می‌کنند، اینکه نمی‌شود اینها در روز روشن بردارند یک آدم بی‌گناه را بکشند. نه، او آزادی می‌خواست. او خسته شده بود از این مملکت.»<ref name=":0" /></blockquote>یک سال گذشت. مقامات ایرانی که پیشتر محمد مختاری را «شهید» معرفی کرده بودند، این بار هیچ برنامه‌ای برای برگزاری سالگرد او ندارند. اما در مقابل پدر محمد را خواسته‌اند که به او می‌گویند حق برگزاری مراسم سالگرد را ندارد.  


پدرش می‌گوید محمد عاشق زندگی بود:[[پرونده:مختاری ۵.JPG|بندانگشتی|'''محمد مختاری در ییلاق تنگه واشی''']]<blockquote>«در یک جایی من رفتم به من جواب دادند که جنگ است، در جنگ هم که نان و حلوا خیرات نمی‌کنند، گفتم اگر جنگ بوده چرا زودتر نگفتید، بچه من دست خالی رفته آنجا به هر حال ما هم که تابع آنهاییم، نمی‌دانیم چیکار باید بکنیم همینجور ماندم که سالگرد را چه کنم.»<ref name=":0" /></blockquote>اسماعیل مختاری، پدر محمد مختاری جوان ۲۲ ساله ای که در روز ۲۵ بهمن ماه ۱۳۸۹ بر اثر اصابت گلوله در تهران کشته شد، در مصاحبه با کمپین بین‌المللی حقوق بشر در ایران گفت که شکایت و دادخواهی خانواده او به سرانجامی نرسیده و برای این پرونده «قرار منع تعقیب» صادر شده است. آقای مختاری به کمپین گفت: «از ما خواستند دیه بگیریم اما نپذیرفتیم» چون «تنها خواسته ما معرفی قاتل محمد است.»
پدرش می‌گوید محمد عاشق زندگی بود:[[پرونده:مختاری ۵.JPG|بندانگشتی|'''محمد مختاری در ییلاق تنگه واشی''']]<blockquote>«در یک جایی من رفتم به من جواب دادند که جنگ است، در جنگ هم که نان و حلوا خیرات نمی‌کنند، گفتم اگر جنگ بوده چرا زودتر نگفتید، بچه من دست خالی رفته آنجا به هر حال ما هم که تابع آنهاییم، نمی‌دانیم چیکار باید بکنیم همینجور ماندم که سالگرد را چه کنم.»<ref name=":0" /></blockquote>اسماعیل مختاری، پدر محمد مختاری جوان ۲۲ ساله‌ای که در روز ۲۵ بهمن ماه ۱۳۸۹ بر اثر اصابت گلوله در تهران کشته شد، در مصاحبه با کمپین بین‌المللی حقوق بشر در ایران گفت که شکایت و دادخواهی خانواده او به سرانجامی نرسیده و برای این پرونده «قرار منع تعقیب» صادر شده است. آقای مختاری به کمپین گفت: «از ما خواستند دیه بگیریم اما نپذیرفتیم» چون «تنها خواسته ما معرفی قاتل محمد است.»


پدر محمد مختاری به کمپین گفت: «پرونده در دادسرای اوین بود اما پی‎گیری ما به نتیجه نرسید. منع تعقیب اعلام کردند. دو بار شکایت کردیم و باز منع تعقیب زدند. گفتند قاتل پیدا نشد و وظیفه جمهوری اسلامی است که دیه بدهد. گفتم ما اگر دیه می خواستیم همان روز اول می‎گرفتیم همان یکی دو روز اول که از بنیاد شهید آمدند خانه ما و گفتند پرونده بسازیم و شهید اعلام کنیم و دیه بدهیم. ما قبول نکردیم حالا هم تنها خواسته ما معرفی قاتل محمد است و دیه نمی‌خواهیم اما پرونده را بسته‌‎اند و دست ما کوتاه است.»
پدر محمد مختاری به کمپین گفت: «پرونده در دادسرای اوین بود اما پی‎گیری ما به نتیجه نرسید. منع تعقیب اعلام کردند. دو بار شکایت کردیم و باز منع تعقیب زدند. گفتند قاتل پیدا نشد و وظیفه جمهوری اسلامی است که دیه بدهد. گفتم ما اگر دیه می خواستیم همان روز اول می‎گرفتیم همان یکی دو روز اول که از بنیاد شهید آمدند خانه ما و گفتند پرونده بسازیم و شهید اعلام کنیم و دیه بدهیم. ما قبول نکردیم حالا هم تنها خواسته ما معرفی قاتل محمد است و دیه نمی‌خواهیم اما پرونده را بسته‌‎اند و دست ما کوتاه است.»
۸٬۷۶۰

ویرایش