کاربر:Safa/2صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

←‏سخنان گرامشی: اصلاح سجاوندی
(←‏سخنان گرامشی: اصلاح سجاوندی)
(۴ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۱۸: خط ۱۸:


=== بنیانگذاری حزب کمونیست ایتالیا ===
=== بنیانگذاری حزب کمونیست ایتالیا ===
نوزدهم ژوییه‌ی ۱۹۲٠ دومین کنگره‌ی انترناسیونال کمونیستی در مسکو برگزار شد. از گروه نظم نوین کسی در هیئت نمایندگی حزب سوسیالیست ایتالیا حضور نداشت. در این ‌هیئت بوردیگا، رهبر جناح “امتناع”‌ و یکی از مخالفین سیاست پارلمانی و انتخاباتی حزب حضورداشت. جیاسینتو منوتی سراتی از «هواداران سیاست انتخاباتی » عضو دیگر این هیئت بود. این دو بر سر مسئله‌ی پارلمانتاریسم اختلاف نظر داشتند، اما، هر دو بر سر خط سیاسی کمونیست‌های تورین نظری خصمانه داشتند. در طی روند کنگره، گرامشی و اعضای نظم نوین اعتبار زیادی کسب کردند.‌ جنبش شوراها در ایتالیا به پایگاه کارگران تورین محدود بود، اما، اخبار مربوط به مبارزات آن و پروژه‌ی سیاسی‌اش از طریق نوشته‌های گرامشی به لنین رسید. لنین از طریق یکی از کارگزاران انترناسیونال که به ایتالیا فرستاده ‌بود این فرصت را یافت که طرح گرامشی «برای بازسازی حزب سوسیالیست» را مطالعه کند. از این رو، وی در «تزهایی در باره‌ی وظایف بنیادین کنگره‌ی دوم انترناسیونال کمونیستی» می‌گوید که پیشنهادهای گرامشی “کاملًا در انطباق با اصول بنیادین انترناسیونال سوم” قرار دارند.<ref>جوزپه فیوری، زندگی مرد انقلابی، ترجمهٔ [[مهشید امیرشاهی]]، تهران: انتشارات خوارزمی، ۱۳۶۰ صفحه ۱۷۰
نوزدهم ژوییه‌ی ۱۹۲٠ دومین کنگره‌ی انترناسیونال کمونیستی در مسکو برگزار شد. از گروه نظم نوین کسی در هیئت نمایندگی حزب سوسیالیست ایتالیا حضور نداشت. در این ‌هیئت بوردیگا، رهبر جناح “امتناع”‌ و یکی از مخالفین سیاست پارلمانی و انتخاباتی حزب حضورداشت. جیاسینتو منوتی سراتی از «هواداران سیاست انتخاباتی » عضو دیگر این هیئت بود. این دو بر سر مسئله‌ی پارلمانتاریسم اختلاف نظر داشتند، اما، هر دو بر سر خط سیاسی کمونیست‌های تورین نظری خصمانه داشتند. در طی روند کنگره، گرامشی و اعضای نظم نوین اعتبار زیادی کسب کردند.‌ جنبش شوراها در ایتالیا به پایگاه کارگران تورین محدود بود، اما، اخبار مربوط به مبارزات آن و پروژه‌ی سیاسی‌اش از طریق نوشته‌های گرامشی به لنین رسید. لنین از طریق یکی از کارگزاران انترناسیونال که به ایتالیا فرستاده ‌بود این فرصت را یافت که طرح گرامشی «برای بازسازی حزب سوسیالیست» را مطالعه کند. از این رو، وی در «تزهایی در باره‌ی وظایف بنیادین کنگره‌ی دوم انترناسیونال کمونیستی» می‌گوید که پیشنهادهای گرامشی “کاملًا در انطباق با اصول بنیادین انترناسیونال سوم” قرار دارند.<ref>جوزپه فیوری، زندگی مرد انقلابی، ترجمهٔ مهشید امیر‌شاهی، تهران: انتشارات خوارزمی، ۱۳۶۰ صفحه ۱۷۰
 
</ref> در جلسه‌ی سی‌ام ژوئیه، لنین در پاسخ به سراتی که اعلام کرد: وی طرفدار پاکسازی تدریجی جناح سازشکارِ حزب سوسیالیست بوده اما مخالف انشعاب است، تأکید نمود: باید به صراحت به رفقای ایتالیایی بگوییم که خط سیاسی نظم نوین منطبق بر خط انترناسیونال کمونیستی است، نه خط اکثریت رهبران کنونی حزب سوسیالیست و گروه پارلمانیشان .... به این خاطر است که باید به رفقای ایتالیایی و تمامی حزب‌هایی که دارای جناح راست می‌باشند بگوییم: این گرایش رفرمیستی ه‌یچ وجه مشترکی با کمونیسم ندارد.‌ سیاست «امتناع» بوردیگا نیز از نقد تند لنین مصون نماند. این ادعا که هر گونه مشارکت پارلمانی در دولت بورژوایی خطرناک است به خطاست. «انهدام پارلمان» باید حاصل مبارزه‌ای باشد که در درون پارلمان جاری است.
</ref> در جلسه‌ی سی‌ام ژوئیه، لنین در پاسخ به سراتی که اعلام کرد: وی طرفدار پاکسازی تدریجی جناح سازشکارِ حزب سوسیالیست بوده اما مخالف انشعاب است، تأکید نمود: باید به صراحت به رفقای ایتالیایی بگوییم که خط سیاسی نظم نوین منطبق بر خط انترناسیونال کمونیستی است، نه خط اکثریت رهبران کنونی حزب سوسیالیست و گروه پارلمانیشان .... به این خاطر است که باید به رفقای ایتالیایی و تمامی حزب‌هایی که دارای جناح راست می‌باشند بگوییم: این گرایش رفرمیستی ه‌یچ وجه مشترکی با کمونیسم ندارد.‌ سیاست «امتناع» بوردیگا نیز از نقد تند لنین مصون نماند. این ادعا که هر گونه مشارکت پارلمانی در دولت بورژوایی خطرناک است به خطاست. «انهدام پارلمان» باید حاصل مبارزه‌ای باشد که در درون پارلمان جاری است.


خط ۳۶: خط ۳۵:


== دفترهای زندان ==
== دفترهای زندان ==
این مجموعه شامل ۳۲ دفترچه بالغ بر ۲۸۴۸ صفحه دست‌نویس مطابق با ۴۰۰۰ صفحه تایپ‌شده می‌باشد.
آنتونیو گرامشی در دفترهای زندان درگیر نبردی دائمی علیه هرگونه جبرباوری مکانیکی بود که نیروهای بالقوه‌ی مارکسیسم را به عنوان یک فلسفه‌ی عمل تحلیل می‌بُرد. این برداشت که ما در حال حاضر شکست خورده‌ایم اما «مسیر تاریخ در بلند‌مدت هم‌راستای ما عمل می‌کند» قطعاً می‌تواند در ایجاد اندکی پایداری در مبارزه مفید باشد، اما هم‌چنین نوعی افیونِ مذهبیِ طبقات فرودست نیز هست، «جایگزینی برای تقدیر یا مشیتِ دین‌های متکی به اقرار»، و در این معنا می‌تواند دلیلی برای انفعال و «خودبسندگی احمقانه» باشد. بنابراین، گرامشی نقد مشهور مارکس از دین را درموردِ خودِ مارکسیسم به‌کار می‌برد. هیچ تضمینی به هیچ‌شکل در تاریخ وجود ندارد، همه‌چیز به توانایی ما در واکاوی، سازمان‌دهی و تشکیل اتحادها وابسته است. این‌مورد را هم‌چنین می‌توان به تجربه‌های مربوط به بحران‌های اقتصادی نیز تسری بخشید.
آنتونیو گرامشی در دفترهای زندان درگیر نبردی دائمی علیه هرگونه جبرباوری مکانیکی بود که نیروهای بالقوه‌ی مارکسیسم را به عنوان یک فلسفه‌ی عمل تحلیل می‌بُرد. این برداشت که ما در حال حاضر شکست خورده‌ایم اما «مسیر تاریخ در بلند‌مدت هم‌راستای ما عمل می‌کند» قطعاً می‌تواند در ایجاد اندکی پایداری در مبارزه مفید باشد، اما هم‌چنین نوعی افیونِ مذهبیِ طبقات فرودست نیز هست، «جایگزینی برای تقدیر یا مشیتِ دین‌های متکی به اقرار»، و در این معنا می‌تواند دلیلی برای انفعال و «خودبسندگی احمقانه» باشد. بنابراین، گرامشی نقد مشهور مارکس از دین را درموردِ خودِ مارکسیسم به‌کار می‌برد. هیچ تضمینی به هیچ‌شکل در تاریخ وجود ندارد، همه‌چیز به توانایی ما در واکاوی، سازمان‌دهی و تشکیل اتحادها وابسته است. این‌مورد را هم‌چنین می‌توان به تجربه‌های مربوط به بحران‌های اقتصادی نیز تسری بخشید.


خط ۴۵: خط ۴۶:


== شهریار جدید ==
== شهریار جدید ==
شهریار جدید از رساله‌های مهم گرامشی، خوانشی نوآورانه و بدعت‌گونه از رساله‌ی شهریار نیکولو ماکیاولی، نویسنده و سیاستمدار ایتالیایی، درباره‌ی اصول سیاست و آیین کشورداری است. شهریار جدید نامی است که گرامشی بر اجتماع روشنفکران طبقه‌کارگر نهاده بود. این شهرزاده (پرنس) نمی‌تواند شخصیتی واقعی، یعنی فردی خاص باشد، فقط می‌تواند سازواره‌ای باشد، یعنی مجموعه‌ای اجتماعی که پس از آنکه خود را تحکیم کرد و از اعمال خود آگاهی یافت، در آن اراده‌ای دسته‌جمعی شکل می‌گیرد.  مقصود گرامشی از شهریار جدید، یک حزب انقلابی متشکل از زحمتکشان روشنفکر است که می‌تواند هژمونی آلترناتیوی در جامعه‌ی مدنی ایجاد کند. (چه گنده‌گویی‌های فریبنده و منحرف کننده‌ای!)
شهریار جدید از رساله‌های مهم گرامشی، خوانشی نوآورانه از رساله‌ی شهریار نیکولو ماکیاولی، نویسنده و سیاستمدار ایتالیایی، درباره‌ی اصول سیاست و آیین کشورداری است. شهریار جدید نامی است که گرامشی بر اجتماع روشنفکران طبقه‌کارگر نهاده بود. این شهزاده نمی‌تواند شخصیتی واقعی، یعنی فردی خاص باشد، فقط می‌تواند سازواره‌ای باشد، یعنی مجموعه‌ای اجتماعی که پس از آنکه خود را تحکیم کرد و از اعمال خود آگاهی یافت، در آن اراده‌ای دسته‌جمعی شکل‌می‌گیرد.  مقصود گرامشی از شهریار جدید، یک حزب انقلابی متشکل از زحمتکشان روشنفکر است که می‌تواند هژمونی آلترناتیوی در جامعه‌ی مدنی ایجاد کند.  
 
گرامشی به سبب نظریه‌اش در مورد هژمونی فرهنگی در جامعه‌های سرمایه‌داری شناخته شده و آرای او در مورد هژمونی به دیدگاه و نگرش او در جایگاه یک راهبردشناس سیاسی شکل بخشیده است. آثار گرامشی موجب تشویق نظریه‌پردازان مارکسیست دوره‌های بعدی مانند آلتوسر و پولانتساس شد تا ساختار و کارکردهای دولت در دموکراسی‌های لیبرال یا آزادی‌خواه را مورد بررسی دقیق قرار دهند.
 
در "شهریار جدید" نویسنده به ماکیاول ، بوروکراسی، اکونومیسم و .... می‌پردازد. در باب ماکیاول او اثر شهریار این فیلسوف عملگرا را به مثابه نمونه تاریخی اسطوره سورلی معرفی می‌کند؛ ژرژ سورلی‌ای که نظریه‌پرداز سندیکالیسم انقلابی بود و به نوعی بر فاشیسم ایتالیایی ساخته موسولینی اثر عمده‌ای داشت. نکته جالب هم در همین امر نهفته است. گرامشی به نوعی به تمجید شهریار ماکیاول می‌پردازد و آن را این چنین می سشهریار جدید از رساله‌های مهم گرامشی، خوانشی نوآورانه و بدعت‌گونه از رساله‌ی شهریار نیکولو ماکیاولی، نویسنده و سیاستمدار ایتالیایی، درباره‌ی اصول سیاست و آیین کشورداری است. شهریار جدید نامی است که گرامشی بر اجتماع روشنفکران طبقه‌کارگر نهاده بود. این شهرزاده (پرنس) نمی‌تواند شخصیتی واقعی، یعنی فردی خاص باشد، فقط می‌تواند سازواره‌ای باشد، یعنی مجموعه‌ای اجتماعی که پس از آنکه خود را تحکیم کرد و از اعمال خود آگاهی یافت، در آن اراده‌ای دسته‌جمعی شکل می‌گیرد.  مقصود گرامشی از شهریار جدید، یک حزب انقلابی متشکل از زحمتکشان روشنفکر است که می‌تواند هژمونی آلترناتیوی در جامعه‌ی مدنی ایجاد کند. (چه گنده‌گویی‌های فریبنده و منحرف کننده‌ای!)
 
گرامشی به سبب نظریه‌اش در مورد هژمونی فرهنگی در جامعه‌های سرمایه‌داری شناخته شده و آرای او در مورد هژمونی به دیدگاه و نگرش او در جایگاه یک راهبردشناس سیاسی شکل بخشیده است. آثار گرامشی موجب تشویق نظریه‌پردازان مارکسیست دوره‌های بعدی مانند آلتوسر و پولانتساس شد تا ساختار و کارکردهای دولت در دموکراسی‌های لیبرال یا آزادی‌خواه را مورد بررسی دقیق قرار دهند.
 


گرامشی با نظریه‌اش در مورد هژمونی فرهنگی در جامعه‌های سرمایه‌داری می‌شود و نظریات او درباره‌ی هژمونی در جایگاه یک راهبردشناس سیاسی شخصیت او را شکل می‌دهد. آثار گرامشی زمینه‌ساز نظریه‌پردازان مارکسیستی مانند آلتوسر و پولانتساس شد تا کارکردهای دولت در دموکراسی‌های لیبرال یا آزادی‌خواه را مورد بررسی قرار دهند.


در "شهریار جدید" نویسنده به ماکیاول ، بوروکراسی، اکونومیسم و .... می پردازد. در باب مایاول او اثر شهریار این فیلسوف عملگرا را به مثابه نمونه تاریخی اسطوره سورلی معرفی می‌کند؛ ژرژ سورلی‌ای که نظریه پرداز سندیکالیسم انقلابی بود و به نوعی بر فاشیسم ایتالیایی ساخته موسولینی اثر عمده‌ا‌ی داشت. نکته جالب هم در همین امر نهفته است. گرامشی به نوعی به تمجید شهریار ماکیاول می پردازد و آن را این چنین می‌ستاید:"..... نمونه یک ایدئولوژی سیاسی که به صورت یک خیال‌آباد بی روح یا نظریه‌بافی عالمانه ارائه نمی‌شود، بلکه به صورت آفریده یک تخیل عینی که روی مردم پراکنده و از هم بریده اثر می‌کند و اراده جمعی آنها را برمی‌انگیزد و سازمان می‌بخشد."
در "شهریار جدید" او اثر شهریار ماکیاول را به مثابه نمونه تاریخی اسطوره سورلی معرفی می‌کند؛ ژرژ سورلی‌ای که نظریه‌پرداز سندیکالیسم انقلابی بود و به نوعی بر فاشیسم و موسولینی اثر عمده‌ا‌ی داشت.گرامشی به نوعی به تمجید شهریار ماکیاول می پردازد:"..... نمونه یک ایدئولوژی سیاسی که به صورت یک خیال‌آباد بی روح یا نظریه‌بافی عالمانه ارائه نمی‌شود، بلکه به صورت آفریده یک تخیل عینی که روی مردم پراکنده و از هم بریده اثر می‌کند و اراده جمعی آنها را برمی‌انگیزد و سازمان می‌بخشد."


== سخنان گرامشی ==
== سخنان گرامشی ==
 
* شیفتگان درگاه  استبداد! اگر با مردم نیستید بر علیه مردم عمل نکنید!
* شیفتگان درگاه  استبداد! اگر با مردم نیستید بر علیه مردم عمل نکنید!
* یک حکومت تضعیف‌شده، شبیه یک ارتش در حال شکست است!
* یک حکومت تضعیف‌شده، شبیه یک ارتش در حال شکست است!
* کلیدی‌ترین پرسش برای فلسفه سیاسی در طول تاریخ, چگونگی اداره کشور توسط بهترین حکومت بود. یا بهترین رژیم سیاسی کدام است. چگونه می‌توان از رژیم بد به حکومتی شایسته دست یافت.
* کلیدی‌ترین پرسش برای فلسفه سیاسی در طول تاریخ، چگونگی اداره کشور توسط بهترین حکومت بود. یا بهترین رژیم سیاسی کدام است. چگونه می‌توان از رژیم بد به حکومتی شایسته دست یافت.
* بشریت اکنون می‌داند که کدام رژیم سیاسی شر مطلق است, در این حوزه دستش خالی نیست.
* بشریت اکنون می‌داند که کدام رژیم سیاسی شر مطلق است،  در این حوزه دستش خالی نیست.
* فیلسوفان عصر روشنگری, در تبیین حکومت‌های سکولار, اهدافشان ناظر بر جهان‌شمول بودن universal آن بوده‌است.
* فیلسوفان عصر روشنگری، در تبیین حکومت‌های سکولار، اهدافشان ناظر بر جهان‌شمول بودن universal آن بوده‌است.
* صلح جهانی کانتی  cosmopolita  peace. و شهروند جهانی بودن هدفی در محدوده اروپا نبود، اگرچه کانت به آلمانی می‌نوشت اما هرگز مخاطبش مردم آلمان نبوده‌است.
* صلح جهانی کانتی  cosmopolita  peace. و شهروند جهانی بودن هدفی در محدوده اروپا نبود، اگرچه کانت به آلمانی می‌نوشت اما هرگز مخاطبش مردم آلمان نبوده‌است.
* دموکراسی نوین جهان حاصل چهارصد سال جدال نظری و عملی است, انتخابی بودن حاکمان, سکولاریسم یا جدایی دین از دولت, تفکیک قوای سه‌گانه, و رعایت حقوق بشر, اجزا  لاینفک این دموکراسی است. فقدان هر کدام از اجزای فوق آن دموکراسی ناقص و مستحق براندازی است.
* دموکراسی نوین جهان حاصل چهارصد سال جدال نظری و عملی است،  انتخابی بودن حاکمان،  سکولاریسم یا جدایی دین از دولت،  تفکیک قوای سه‌گانه،  و رعایت حقوق بشر،  اجزا  لاینفک این دموکراسی است. فقدان هر کدام از اجزای فوق آن دموکراسی ناقص و مستحق براندازی است.
* این دموکراسی شامل دوران اولیه قانونمداری, دوران میانی عدالت محوری و شرایط کنونی دفاع از محیط زیست ایجاد نهادهای مستقل از قدرت سیاسی ngo‌ها و منشور جهانی  حقوق بشر, از مصوبات تخطی‌ناپذیر سازمان ملل تبدیل شد.
* این دموکراسی شامل دوران اولیه قانونمداری، دوران میانی عدالت محوری و شرایط کنونی دفاع از محیط زیست ایجاد نهادهای مستقل از قدرت سیاسی ngo‌ها و منشور جهانی  حقوق بشر، از مصوبات تخطی‌ناپذیر سازمان ملل تبدیل شد.
* دموکراسی ناقص و سیستم اداری منبعث از آن هرگز قادر نیست, منطبق بر رضایتمندی مردم, اقتصاد, فرهنگ, حقوق و وظایف شهروندی را ساماندهی کند.
* دموکراسی ناقص و سیستم اداری منبعث از آن هرگز قادر نیست، منطبق بر رضایتمندی مردم، اقتصاد، فرهنگ، حقوق و وظایف شهروندی را ساماندهی کند.
* به جای مردم, برای مردم، پیشاپیش مردم، به دنبال مردم نباید تصمیم و حرکت کرد، بلکه باید با مردم و از خواسته‌های مردم حمایت کنیم!
* به جای مردم، برای مردم، پیشاپیش مردم، به دنبال مردم نباید تصمیم و حرکت کرد، بلکه باید با مردم و از خواسته‌های مردم حمایت کنیم!
* در چنین شرایطی مردم به تحقق حق و انجام درست وظیفه خویش عمل خواهند‌کرد!
* در چنین شرایطی مردم به تحقق حق و انجام درست وظیفه خویش عمل خواهند‌کرد!
* ...در تغییر و تحولات اخیر، فلسفه‌ی عمل «لحظه‌ی هژمونی» را مطالبه می‌کند. ...دوره‌ای بحرانی با پی‌آمدهای غیرقابل پیشبینی است، از میان رفتنی که در آن «کهنه از بین می‌رود و نو نمی‌تواند جایگزین شود». بنابراین، «رهنمود معقول و معنوی» عامل تعیین‌کننده در کسب هژمونی است: پیش از آن که یک گروه اجتماعی به تصرف قدرت حکومتی دست یازد، می‌تواند و در حقیقت باید که رهبر باشد؛ پس از آن، و هنگامی که این گروه اجتماعی اِعمال قدرت نموده و حتا پس از این که کنترل را به طور کامل به دست گرفت، یعنی پس از آن که به قدرت مسلط تبدیل شد، کماکان باید موضع رهبری را حفظ کند.
* در تغییر و تحولات اخیر، فلسفه‌ی عمل «لحظه‌ی هژمونی» را مطالبه می‌کند. دوره‌ای بحرانی با پی‌آمدهای غیرقابل پیشبینی است، از میان رفتنی که در آن «کهنه از بین می‌رود و نو نمی‌تواند جایگزین شود». بنابراین، «رهنمود معقول و معنوی» عامل تعیین‌کننده در کسب هژمونی است: پیش از آن که یک گروه اجتماعی به تصرف قدرت حکومتی دست یازد، می‌تواند و در حقیقت باید که رهبر باشد؛ پس از آن، و هنگامی که این گروه اجتماعی اِعمال قدرت نموده و حتا پس از این که کنترل را به طور کامل به دست گرفت، یعنی پس از آن که به قدرت مسلط تبدیل شد، کماکان باید موضع رهبری را حفظ کند.
* فرهنگ چیزی است کاملاً متفاوت، فرهنگ سازمان است، فرهنگ نظم درونی فرد است، شکل دادن به شخصیت خود است؛ فرهنگ نیل به آگاهی بالاتری‌ست که به‌کمک آن شخص به درک ارزش تاریخی خود و عمل‌کرد خود در زندگی؛ و حقوق و وظائفش توفیق می‌یابد. اما هیچ‌یک از این‌ها از طریق تکامل خودبه‌خود، از طریق سلسله‌ای از کنش‌ها و واکنش‌هائی که مستقل از اراده‌ی فرد باشد آن‌طور که در قلم‌روی حیوانات و گیاهان که در آن هرواحد ناآگاهانه اعضاء خود را به‌وسیله‌ی قانونی طبیعی و مقدر انتخاب می‌کند و متمایز می‌سازد-انجام نمی‌پذیرد. مهم‌تر از همه این که انسان یک‌ذهن است، یعنی محصولی از تاریخ و نه از طبیعت. در غیر این‌صورت چه‌گونه می‌توان این حقیقت را که سوسیالیزم هنوز به‌وجود نیامده است با توجه به این که استثمارگر و استثمارشونده، خالقان ثروت و مصرف‌کنندگان خودخواه آن همیشه وجود داشته‌اند، توضیح داد؟ حقیقت این است که انسان قدم‌به‌قدم و مرحله‌به‌مرحله از ارزش خود آگاه گردیده و ...
* فرهنگ چیزی است کاملاً متفاوت، فرهنگ سازمان است، فرهنگ نظم درونی فرد است، شکل دادن به شخصیت خود است؛ فرهنگ نیل به آگاهی بالاتری‌ست که به‌کمک آن شخص به درک ارزش تاریخی خود و عمل‌کرد خود در زندگی؛ و حقوق و وظائفش توفیق می‌یابد. اما هیچ‌یک از این‌ها از طریق تکامل خودبه‌خود، از طریق سلسله‌ای از کنش‌ها و واکنش‌هائی که مستقل از اراده‌ی فرد باشد آن‌طور که در قلم‌روی حیوانات و گیاهان که در آن هرواحد ناآگاهانه اعضاء خود را به‌وسیله‌ی قانونی طبیعی و مقدر انتخاب می‌کند و متمایز می‌سازد-انجام نمی‌پذیرد. مهم‌تر از همه این که انسان یک‌ذهن است، یعنی محصولی از تاریخ و نه از طبیعت. در غیر این‌صورت چه‌گونه می‌توان این حقیقت را که سوسیالیزم هنوز به‌وجود نیامده است با توجه به این که استثمارگر و استثمارشونده، خالقان ثروت و مصرف‌کنندگان خودخواه آن همیشه وجود داشته‌اند، توضیح داد؟ حقیقت این است که انسان قدم‌به‌قدم و مرحله‌به‌مرحله از ارزش خود آگاه گردیده و


== کتاب‌شناسی گرامشی ==
== کتاب‌شناسی گرامشی ==
خط ۱۱۷: خط ۱۱۱:


نامه‌های زندان گرامشی توسط خواهرزن او «تاتیانا شوخت» در محل امنی نگهداری شد. سپس به مسکو فرستاده شد و پس از پایان جنگ در اختیار پالمیرو تولیاتی دوست گرامشی و رهبر بعدی حزب کمونیست ایتالیا قرار گرفت. از او آثاری در زمینهٔ تئوریزه کردن مفاهیمی کلیدی همچون هژمونی، جامعه‌ی مدنی، نسبت زیربنا و روبنا در سیستم سرمایه‌داری، ماهیت طبقاتی روشنفکران، و جنگ قدرت به جا مانده‌است.
نامه‌های زندان گرامشی توسط خواهرزن او «تاتیانا شوخت» در محل امنی نگهداری شد. سپس به مسکو فرستاده شد و پس از پایان جنگ در اختیار پالمیرو تولیاتی دوست گرامشی و رهبر بعدی حزب کمونیست ایتالیا قرار گرفت. از او آثاری در زمینهٔ تئوریزه کردن مفاهیمی کلیدی همچون هژمونی، جامعه‌ی مدنی، نسبت زیربنا و روبنا در سیستم سرمایه‌داری، ماهیت طبقاتی روشنفکران، و جنگ قدرت به جا مانده‌است.
=== دربارهٔ گرامشی ===
* جوزپه فیوری، زندگی مرد انقلابی، ترجمهٔ [[مهشید امیرشاهی]]، تهران: انتشارات خوارزمی، ۱۳۶۰
* رناته هالوب، آنتونیو گرامشی؛ فراسوی مدرنیسم و پست‌مدرنیسم، ترجمهٔ [[محسن حکیمی]]، تهران: نشر چشمه، ۱۳۷۴
* [[پری اندرسون]]، معادلات و تناقضات آنتونیو گرامشی، ترجمهٔ [[شاپور اعتماد]]، تهران: نشر [[طرح نو]]، ۱۳۸۲
* [[جیمز جول]]، گرامشی، ترجمهٔ محمّدرضا زمرّدی، تهران: [[نشر ثالث]]، ۱۳۸۸
* لئوناردو پگی، نظریهٔ عام مارکسیسم نزد گرامشی، ترجمهٔ امیر احمدی‌آریان، تهران: نشر رخداد نو، ۱۳۸۹
* [[مایکل بوراووی]]، مارکسیسم جامعه‌شناسانه: هم‌گرایی آنتونیو گرامشی و کارل پولانی، ترجمهٔ محمّد مالجو، تهران: نشر نی، ۱۳۹۳


== گاهشمارِ زندگی آنتونیو گرامشی ==
== گاهشمارِ زندگی آنتونیو گرامشی ==


*  ۱۸۹۱ در ۲۲ ژانویه در آلس Ales، نزدیک کالیاری Cagliari به دنیا آمد.
*  ۱۸۹۱ در ۲۲ ژانویه در آلس Ales، نزدیک کالیاری Cagliari به دنیا آمد.
* ۱۹۱۱ دوره‌ی دبیرستان را در کالیاری به پایان رساند؛ در نوامبر همین سال در رشته‌ی ادبیات دانشگاه تورین پذیرفته شد.<ref>جوزپه فیوری، زندگی مرد انقلابی، ترجمهٔ [[مهشید امیرشاهی]]، تهران: انتشارات خوارزمی، ۱۳۶۰ صفحه ۸۶
* ۱۹۱۱ دوره‌ی دبیرستان را در کالیاری به پایان رساند؛ در نوامبر همین سال در رشته‌ی ادبیات دانشگاه تورین پذیرفته شد.<ref>جوزپه فیوری، زندگی مرد انقلابی، ترجمهٔ مهشید امیر‌شاهی، تهران: انتشارات خوارزمی، ۱۳۶۰ ۱۳۶۰ صفحه ۸۶
 
</ref>
</ref>
* ۱۹۱۳ به سوسیالیست‌های بخش تورین پیوست.
* ۱۹۱۳ به سوسیالیست‌های بخش تورین پیوست.
۸٬۶۹۲

ویرایش