کاربر:Safa/2صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
(۴۵۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۷ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده|نام=جو لیبرمن|تصویر=جو لیبرمن.JPG|توضیح تصویر=|نام اصلی=جوزف ایسادور، معروف به جو لیبرمن|زمینه فعالیت=نماینده سنا|ملیت=آمریکایی|تاریخ تولد=زاده‌ی ۲۴ فوریه ۱۹۴۲|محل تولد=|والدین=|خواهر و برادران=|تاریخ مرگ=۲۷ مارس ۲۰۲۴|محل مرگ=|علت مرگ=عوارض ناشی از شکستگی لگن|محل زندگی=|مختصات محل زندگی=|مدفن=|در زمان حکومت=|اتفاقات مهم=|نام دیگر=|لقب=|بنیانگذار=|پیشه=سیاستمدار، نماینده مجلس سنا|سال‌های نویسندگی=|سبک نوشتاری=|کتاب‌ها=|مقاله‌ها=|نمایشنامه‌ها=|فیلم‌نامه‌ها=|دیوان اشعار=|تخلص=|فیلم (های) ساخته بر اساس اثر(ها)=|همسر=|شریک زندگی=|وب گاه=|فرزندان=|تحصیلات=|دانشگاه=|حوزه=|شاگرد=|استاد=|علت شهرت=مخالفت با جمهوری اسلامی و حمایت از اپوزیسیون ایران|تأثیرگذاشته بر=مردم ایران و مخالفان جمهوری اسلامی|تأثیرپذیرفته از=|وبگاه=|imdb_id=|جوایز=|گفتاورد=|امضا=}}               


موقعیت انقلابی، به مجموعه‌ای از شرایط می‌گویند که باعث شکل گیری انقلاب و تغییر بنیادی در ساختار سیاسی و طبقاتی نظام حاکم می‌شود.
'''جوزف ایسادور، معروف به جو لیبرمن،''' (<bdi>'''Joseph Isadore „Joe“ Lieberman'''</bdi>) (زاده‌ی ۲۴ فوریه ۱۹۴۲ – درگذشت ۲۷ مارس ۲۰۲۴) سیاست‌مدار آمریکایی، نمایند‌ه‌ی سنا و نامزد حزب دموکرات برای معاونت ریاست جمهوری در انتخابات سال ۲۰۰۰ بود.                


انقلاب بدون موقعیت انقلابی غیرممکن است . در ضمن هر موقعیت انقلابی به انقلاب ختم نمیشود. علایم یک موقعیت انقلابی چیست ؟ سه علامت عمده زیر نشان‌گر موقعیت انقلابی است:
جوزف لیبرمن در سال ۱۹۴۲ در ایالت کانتیکت (شمال شرق آمریکا) در یک خانواده متوسط بدنیا آمد. لیبرمن در سال ۱۹۶۴ از دانشگاه ییل فارغ‌التحصیل شد. سه سال بعد او امتحان حقوق خود را در دانشکده حقوق محلی گذراند. اولین ازدواج او از سال ۱۹۶۵ با بتی هاس بود. حاصل این ازدواج سه فرزند بود که در سال ۱۹۸۱ منجر به طلاق شد. او برای دومین بار در سال ۱۹۸۲ با (Hadassah Freilich) ازدواج کرد. زوج لیبرمن یهودیان متدین و نمایندگان مشهور جنبش ارتدکس مدرن در یهودیت بودند.                


۱- ادامه حاکمیت برای رژیم حاکم بدون ایجاد تغییرات امکان ندارد؛ بحران در میان سران حاکمیت یعنی بحران سیاسی در طبقه‌ی حاکم موجب پیدایش شکافی میشود که نارضایتی و شورش مردم ستمدیده در آن راه مییابد. برای شروع انقلاب معمولا کافی نیست که پایینی ها نخواهند به روال سابق زندگی کنند، بلکه علاوه بر آن لازم است که بالایی ها هم نتوانند به روال سابق حکومت کنند .
در سال ۱۹۷۰ در انتخابات سنای ایالت کانتیکت پیروز شد. یکی از داوطلبینی که آن زمان در کارزار انتخاباتی لیبرمن شرکت کرد، بیل کلینتون بود که آنموقع دانشجوی حقوق دانشگاه بیل بود.                


۲ -  فقر و بدبختی مردم ستم‌‌زده بیش از حد تشدید شود.
لیبرمن از سال ۱۹۷۰ به مدت ۱۰ سال در سنای کانکتیکات خدمت کرد.<ref>[https://dietrejim.ir/%D8%AC%D9%88%D8%B2%D9%81-%D9%84%DB%8C%D8%A8%D8%B1%D9%85%D9%86%D8%8C-%D8%B3%D9%86%D8%A7%D8%AA%D9%88%D8%B1-%D9%85%DB%8C%D8%A7%D9%86%D9%87%D8%B1%D9%88-%D9%88-%D8%A7%D9%88%D9%84%DB%8C%D9%86/ سایت dietrejim]</ref>                 


۳ -  رشد قابل توجه فعالیتهای مردمی که در دوران «آرامش» اجازه می‌دهند تا غارتشان کنند. اما در دوره‌های توقانی و شورش تحت تاثیر بحران عمومی و یا بوسیله «سران حکومت» به میدان عمل تاریخی کشانده می‌شوند.  
در سال ۱۹۸۲ برای دادستان کل کانکتیکات کاندید شد و در رقابت لیبرمن پیروز شد و شش سال در این سمت بود.<ref>[https://www.yale64.org/remembrances/lieberman.htm سایت دانشگاه ییل]</ref>               


لنین، یکی از بارزترین نشانه‌های انقلاب را این گونه توضیح میدهد که: «مردم از دولت جدا شده اند و به لزوم استقرار نظم جدید پی برده اند.» او از «برآمد سیاسی آشکار طبقات و توده‌ها» که دیگر حکومت و نظم موجود را برنمیتابند و دیگر نمیخواهند به استثمارگران و ستمکاران شان اجازه دهند که آنها را همچنان بچاپند و همچون گذشته بر آنان حکومت کنند. در نتیجه توده‌ها پا به میدان مبارزه سیاسی با حکومت گذاشته و نظم او را به چالش کشیده اند.
در سال ۱۹۸۸، لیبرمن در انتخابات به عنوان سناتور ایالات متحده در برابر لوول پی ویکر پیروز شد و پس از آن در ۳ ژانویه ۱۹۸۹ وارد کنگره شد. او به عنوان سناتور ایالات متحده در کمیته نیروهای مسلح خدمت کرد. <ref>[https://whdh.com/news/former-sen-joe-lieberman-dies-at-82/ سایت whdh به نقل از cnn]</ref>               


بدون این تغییرات عینی، که مستقل از اختیارات احزاب و گروه‌ها و طبقات می‌باشد، بعنوان یک قانون عمومی، انقلاب، غیر ممکن است.<blockquote>لنین در این مورد می‌گوید:</blockquote><blockquote>چنین موقعیتی در سال ۱۹۰۵ در روسیه و در تمام دوران انقلاب اکتبر در غرب وجود داشت . اما آن موقعیت همچنین در سالهای شصت در قرن اخیر در آلمان و در سالهای ۶۱-۱۸۵۹ و ۸۰-۱۸۷۹ در روسیه وجود داشت اگر چه در این حالات، انقلابی به وقوع نپیوست . چرا ؟</blockquote><blockquote>بخاطر اینکه هر موقعیت انقلابی باعث انقلاب نمیگردد . در چنین شرایطی فقط وقتی انقلاب به وقوع میپیوندد که علاوه بر تغییراتی که در بالا ذکر شد، تغییری ذهنی هم اضافه گردد . یعنی نیروی پیشتاز برای به انجام رساندن عملیات توده‌ای انقلابی به قدر کافی قوی باشد تا بتواند دولت قدیم را (که حتی در دوره بحران هم اگر سرنگون نشود به خودی خود سقوط نمیکند) براندازد ( و یا جابجا ) کند . </blockquote>یعنی باید توانایی نیروی پیشتاز، به اقدامات توده‌ای نیرومندی اضافه شود که بتواند دولت کهنه را که هیچوقت حتی در درون بحران‌ها نیز اگر آن را «برنیاندازند» به خودی خود «بر نمی‌افتد»، درهم شکند.
در سال ۱۹۸۹ از همین ایالت برای عضویت در سنای آمریکا انتخاب شد و تا سال ۲۰۱۳ در ۴ دوره به مدت ۲۴ سال سناتور ایالات متحده بود. خانواده همسرش هادسا لیبرمن از بازماندگان هولوکاست بودند.                


لنین به جنبش کشانده شدن یکباره «تعداد بسیار زیاد و بی سابقه‌ای» از افراد جامعه را به عنوان نشانه‌ای از انقلاب ذکر میکند که البته همواره با قهرمانی و جانباری تودههای انقلاب کننده همراه است. او توضیح میدهد که در دوران انقلاب، توده‌ها، در مقیاس میلیونی به‌پا میخیزند. «عموم افراد جامعه» که پیش از این به زندگی غیر سیاسی مشغول بودند، با «افزایش فوق‌العاده سریع و یکباره و ناگهانی» به‌پا خاسته و «به طور فعال، مستقلانه و مؤثر در زندگی سیاسی و در کار ساختن دولت شرکت میکنند». این توده‌ها در جریان مبارزه خود با رژیم حاکم و نظم سیاسی و اجتماعی‌ای که آن رژیم در جامعه بر قرار کرده یعنی
در سال ۲۰۰۰ گور و لیبرمن با را‌ی مستقیم مردم در انتخابات با اختلاف ۵۰۰٬۰۰۰ رأی پیروز شدند ولی در آراء الکترال یا مجمع گزینندگان با اختلاف ۲۷۱–۲۶۶ به جرج دبلیو بوش و دیک‌چنی از حزب جمهوری‌خواه باختند. در سال ۲۰۰۴ لیبرمن در نامزدی حزب دموکرات برای انتخابات ریاست جمهوری ناکام شد و در انتخابات سال ۲۰۰۶ هم برای انتخاب مجدد در سنا ناکام ماند. او در سال ۲۰۲۳ در مصاحبه‌یی با نیویورک تایمز که بعد از فوتش منتشر شد به رأی دیوانعالی که پنج به چهار به‌نفع جمهوریخواهان رأی داد انتقاد کرد و گفت این نقض عدالت و یک تصمیم فراقانونی سیاسی بود. او با این‌که به اردوگاه دموکراتها تعلق داشت، در این‌که سیاست‌ها و عملکردهای رؤسای جمهور دموکرات را مورد انتقاد قرار دهد تردید نمی‌کرد.


در واقع در مبارزه با روبنای حاکم، در صدد ایجاد حکومت و نظم سیاسی و اجتماعی جدیدی بر می‌آیند و به عبارتی که لنین به کار میبرد سعی در ایجاد روبنای جدیدی برای خود میکنند. همین واقعیت را لنین «یکی از مشخصات عمده علمی و عملی - سیاسی هر انقلاب واقعی» مینامد. عین گفته لنین به این صورت است: «یکی از مشخصات علمی و عملی – سیاسی هر انقلاب واقعی عبارت از افزایش فوق‌العاده سریع و یکباره و ناگهانی تعداد «افراد عامی" است که به طور فعال، مستقلانه و مؤثر در زندگی سیاسی و در کار ساختن دولت شرکت میکنند.»
لیبرمن در سال ۲۰۰۶ در آخرین دوره حضورش در سنا، به‌عنوان کاندیدای مستقل در انتخابات شرکت کرد و برخلاف سنت معمول و شناخته شده آمریکا پیروز شد. او خود گفته بود «من هیچ‌گاه به‌راحتی در کادرهای شناخته شده سیاسی قرار نگرفته‌ام». وی در سال ۲۰۰۸ از سناتور جان مک‌کین که کاندید جمهوریخواهان در انتخابات ریاست‌جمهوری بود حمایت کرد. لیبرمن از همان زمانی که عضو سنای آمریکا بود مواضع قاطعی علیه جمهوری اسلامی داشت و بیانیه‌ها و نامه‌هایی را در رد سیاست مماشات امضا کرد. او در اوت ۲۰۰۱ همراه با ۳۲ سناتور دیگر نامه‌یی را امضا کرد که قتل‌عام ۳۰ هزار زندانی سیاسی سرموضع را که اغلب آنها از مجاهدین بودند محکوم کرده و از شورای ملی مقاومت و رئیس‌جمهور برگزیده آن خانم مریم رجوی حمایت می‌کند.


در اواخر ماه ژوئیه سال 1917 نیز وی در مقاله "درسهای انقلاب" مطرح میکند که: "هر انقلابى به معناى یک تحول ناگهانى و شدید در زندگى تودههاى عظیم مردم است". سپس در دنباله مطلب، وی به طور مشخص از «دوران انقلاب» صحبت میکند که طی آن «دهها میلیون تن از مردم در هر هفته بیش از یک سال زندگی عادی و خوابآلود چیز میآموزند».
لیبرمن و همسرش خانم هادسا لیبرمن دو بار از اشرف۳ دیدار کردند. لیبرمن در سخنرانی خود در اشرف گفت:               


تاریخ انقلاب ها نشان می دهد تنوع فوق العاده ای در علل ایجادی، توسعه و دستاوردهای انقلاب ها وجود دارد. از اعصار کلاسیک تا مدرن، حکومت ها توسط گروه هایی که به دنبال تغییر هستند، سرنگون شده اند، اما روش ها و اهداف آنها تغییر کرده است. به نظر نمی رسد هیچ نوع رژیمی کاملاً از انقلاب مصون باشد، در عین حال سلطنت سنتی، امپراتوری ها و دیکتاتوری های فردی شده به نظر می رسد به ویژه آسیب پذیرند.
در نگاه به‌تاریخچه این جنبش، نکته قابل توجه این است که شما، هم با دیکتاتوری شاه جنگیدید و هم در برابر دیکتاتوری آخوندها ایستادید. زیرا هدفی که به‌آن چشم دوخته‌اید آزادی و حقوق‌بشر است. اشرف۳، بهترین گواه این حقیقت است که این جنبش، آلترناتیو معتبر علیه رژیم را نمایندگی می‌کند.


از سال 1750 به این سو، انقلاب‌ها در چندین دولت رخ داده است. این انقلاب‌ها فراوان و متنوع هستند و توصیف دقیق آن‌ها در این فضا ممکن نیست. بااین‌حال، مطابق با ماهیت رژیم‌هایی که می‌خواهند سرنگون کنند و جانشین آن‌ها شوند، قابل‌بررسی هستند: رژیم‌های استعماری، امپراتوری‌ها، سلطنت‌ها، دیکتاتوری‌ها، و حتی جمهوری‌ها. اولین انقلاب‌های بزرگ ضداستعماری در قارۀ آمریکا، ازجمله انقلاب آمریکا علیه بریتانیا (1776)، انقلاب‌های آمریکای لاتین برای استقلال از اسپانیا (1808 ـ 1830)، و انقلاب هائیتی در مقابل فرانسه (1795). در انقلاب‌ها علیه بریتانیا و اسپانیا، نخبگان بومی مستعمرات که مخالف حاکمیت اروپاییان بودند، به‌دنبال ایجاد رژیم‌های غیروابسته بودند. در هر دو مورد، جمهوری‌های مشروطه به رهبری قهرمانان نظامی ظهور کردند (جورج واشنگتن در ایالات‌متحده و سیمون بولیوار در آمریکای جنوبی).
پس اجازه بدهید در خاتمه یک‌بار دیگر به دیگرانی در جهان که استمالت را توصیه می‌کنند، آنها که خود را گول می‌زنند، آنها که اجازه می‌دهند به دام گفتگوهای احمقانه و بیهوده با آخوندها بیفتند، بگویم که زمان قاطعیت علیه این رژیم فرا رسیده است. زمان ایستادن در کنار مردم ایران فرا رسیده است. زمان ایستادن برای آزادی مردم، زمان روی کار آوردن حکومتی در ایران فرا رسیده که نافی ادعاهای رهبری موروثی یا مذهبی باشد.<ref>[https://news.mojahedin.org/i/%D9%85%D8%B1%D9%88%D8%B1%DB%8C-%D8%A8%D8%B1-%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C-%D8%B3%D8%AE%D9%86%D8%A7%D9%86-%D8%B3%D9%86%D8%A7%D8%AA%D9%88%D8%B1-%D9%84%DB%8C%D8%A8%D8%B1%D9%85%D9%86-%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D9%85%D8%AC%D8%A7%D9%87%D8%AF%DB%8C%D9%86-%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%88%D9%85%D8%AA-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86 سایت سازمان مجاهدین خلق ایران]</ref>


موج دوم انقلاب‌های ضداستعماری دربرابر دولت‌های تحمیلی از سوی اروپا پس از جنگ دوم جهانی در آفریقا و آسیا ایجاد شد. در آفریقا، نبرد الجزایر علیه فرانسه (1962 ـ 1966) بیشترین خشونت در بین انقلاب‌های ضداستعماری بود. بااین‌حال، انقلاب‌های قابل‌توجه یا تلاش‌های انقلابی نیز در کنیا و زیمبابوه (علیه رژیم‌های مهاجر انگلیسی) و در گینۀ بیسائو، آنگولا، و موزامبیک (علیه حکومت استعماری پرتغال) رخ داد. در اکثر موارد، انقلاب‌ها از یک الگوی چینی پیروی می‌کردند، و با جنگی چریکی علیه دولت آغاز می‌شد که در روستاها سازماندهی شده بود.
از ۴ ژانویه ۲۰۰۷، لیبرمن رئیس کمیته امنیت داخلی سنا بود. او دیگر در انتخابات ۲۰۱۲ شرکت نکرد.


در آسیا، تعدادی از قلمروهای استعماری بلافاصله پس از شکست ژاپن و خروج این کشور از دیگر سرزمین‌های آسیایی به‌دنبال استقلال خود بودند. هند بزرگ‌ترین آن‌ها بود. جنبش استقلال هند به علت خشونت فوق‌العاده خفیف بسیج جمعی به رهبری گاندی، اغلب با عنوان انقلاب شناخته نمی‌شود. بااین‌حال، نه به‌صورتی کمتر از جنگ‌های استقلال آمریکا، بسیج نیروهای تحت رهبری نخبگان هند با قدرت به حاکمیت بریتانیا خاتمه داد. متأسفانه، به‌زودی پس از استقلال، هند با درگیری‌های مدنی و مذهبی تقسیم شد؛ ابتدا پاکستان از هند جدا شد، سپس بنگلادش از پاکستان جدا شد. هندوستان هنوز به‌صورت یک دموکراسی قانونی پایدار باقی مانده است، البته با معدود قوانین برجامانده از قبل برای شرایط اضطراری.[14] اما پاکستان و بنگلادش دوره‌های متناوبی از دولت‌های نظامی و دموکراتیک را پشت سر گذاشته‌اند.
چو لیبرمن، عضو کاکس (فراکسیون) دمکرات بود. در دوره ۱۱۰ و ۱۱۱ مجلس به عنوان نماینده مستقل عمل می‌کرد.              


در ویتنام، لائوس و کامبوج (فرانسوی) و در اندونزی (هلندی)، قدرت‌های استعماری پس از سال 1945 تلاش کردند رژیم‌های خود را بازگردانند و تنها با استفاده از زور اخراج شدند. بااین‌حال پس‌ازاینکه فرانسوی‌ها در سال 1954 شکست خوردند، ایالات‌متحده با حمایت از دیکتاتوری محافظه‌کار در ویتنام جنوبی و کامبوج، از پیروزی کامل نیروهای کمونیست تحت رهبری هوشی مین جلوگیری کرد. تااینکه پس از دو دهه جنگ، آمریکایی‌ها سرانجام مجبور به عقب‌نشینی شدند، و این اتفاقات به برپایی یک دولت کمونیست متمرکز در ویتنام منجر شد. در کامبوج، شکست دیکتاتوری تحت حمایت آمریکا موجب مبارزه برای کسب قدرت بین خانوادۀ سلطنتی سنتی و یک گروه کمونیستی رادیکال با نام خمرهای سرخ شد. خمرهای سرخ قدرت را به‌دست گرفت و یک سلسله عملیات ستیزه‌جویانه برای ریشه‌کن‌کردن تأثیرات غرب از جامعۀ کامبوج اجرا کرد. مداخلۀ ویتنام و بعد از آن سازمان ملل متحد برای اخراج خمرهای سرخ و بازگرداندن خانوادۀ سلطنتی فقط سبب کشتار شد. در اندونزی نیز اخراج هلندی‌ها به سیاست‌های شخصیت‌سازی تحت هدایت نظامیان قدرتمند انجامید.
در سال ۲۰۰۸ پس از حمایت از جان مک‌کین برای ریاست جمهوری، لیبرمن دیگر در جلسات رهبری کاکس دمکرات شرکت نکرد. لیبرمن در انتخابات سال ۲۰۱۶ از هیلاری کلینتون حمایت کرد.              


سده‌های نوزدهم و بیستم شاهد چندین انقلاب ملی‌گرا و ضدامپریالیستی نیز بود. در اغلب موارد، این انقلاب‌ها به‌دنبال آزاد‌کردن ملتی خاص از امپراتوری‌های چندملیتی بودند، هرچند در موارد اندکی نیز برای گردآوردن دولت‌های کوچکتر و تشکیل دولتی بزرگتر تلاش می‌کردند. به‌این‌ترتیب، هدف انقلاب‌های آلمانی و ایتالیایی در سال 1848 نه‌تنها سرنگونی اقتدار سلطنتی بلکه پیوستن به دولت‌های دیگر و تشکیل جمهوری‌های ملی متحد بود.
در دوره‌ای از نمایندگی، لیبرمن نقش تعیین کننده‌ای در سنا داشت، زیرا دموکرات‌ها ۵۰ رای از ۱۰۰ و جمهوری‌خواهان ۴۹ از ۱۰۰ رای داشتند.) یک رای او به جمهوری‌خواهان تعیین‌کننده بود (در شرایطی که ۵۰ رای در مقابل ۵۰ رای بود، در صورت تساوی، معاون رئیس‌جمهور، دیک چنی، رای را تعیین می‌کرد). این «حق وتو» لقب محبوب «شاه جو» را برای او به ارمغان آورد. با انتخابات سنا در نوامبر ۲۰۰۸، رای به نفع دموکرات‌ها تغییر کرد، به طوری که رای لیبرمن دیگر تعیین‌کننده نبود. در اواسط دسامبر ۲۰۰۹، در نبرد رای‌گیری بر سر اصلاحات مراقبت‌های بهداشتی، لیبرمن دوباره موفق شد به عنوان "شاهین ترازو" در مرکز صحنه قرار گیرد و دموکرات‌ها را مجبور به حذف نکات کلیدی لایحه‌شان کند.              


در اروپا، انقلاب‌های ملی‌گرای اصلی شامل انقلاب یونان علیه عثمانی (1821)، انقلاب لهستان علیه روسیه (1830)، انقلاب ایتالیا و مجارستان علیه امپراتوری هابسبورگ (1848)، انقلاب رومانی علیه روسیه (1848) و انقلاب پروس و سایر ایالات آلمان علیه حاکمان سلسلۀ آلمانی (1848) بود. از بین همۀ این‌ها، تنها یونانی‌ها موفق شدند و بقیه اغلب با کمک نیروهای روسی عقب رانده شدند.
در ماه مه ۲۰۱۲، علیرغم طرح صلحی که توسط کوفی عنان، دبیرکل سابق سازمان ملل متحد حمایت شد، او به نفع مسلح کردن شورشیان سوری صحبت کرد و خواستار بمباران سوریه توسط ایالات متحده و شرکای آن در منطقه شد. از اوایل سال ۲۰۱۳، لیبرمن مدیر اجرایی ابتکار سیاست خارجی بود. در نوامبر ۲۰۱۴، لیبرمن به عنوان رئیس مشترک افتخاری ملی گروه مرکزگرا (No Labels) منصوب شد و تا پایان عمر در این سمت خدمت کرد.              


از دیگر انقلابات مهم ملی‌گرایانه یکی در عربستان بود (انقلاب سعودی) که یک دولت بنیادگرای اسلامی را ایجاد کرد و دیگری در ترکیه، جایی که کمال آتاتورک یک دولت ملی‌گرای سکولار را بر روی ویرانه‌های امپراتوری مضمحل‌شدۀ عثمانی بنا کرد. در دهۀ 1990، انقلاب‌های ملی‌گرایانه کمونیسم و اتحاد شوروی سوسیالیستی را به‌سمت فروپاشی سوق داد. رژیم‌های مختلف جدید جایگزین رهبری شوروی در اروپای شرقی و جمهوری‌های شوروی سابق شدند.
سناتور لیبرمن، با وجود همراهی با دموکرات‌ها به صراحت در افشای نیات توسعه‌طلبانه جمهوری اسلامی شهرت دارد.


به‌علاوه، اغلب پادشاهی‌های باقی‌ماندۀ اروپا توسط انقلاب‌های جمهوری در قرون نوزدهم و بیستم خاتمه یافتند. سلطنت هوهنزولرن[15] آلمان پس از جنگ جهانی دوم سرنگون شد، و به‌سمت جمهوری پویا اما ناپایدار وایمار رفت. آخرین پادشاه فرانسه، در انقلابی که در همان ابتدا یک جمهوری ایجاد کرد، در سال 1848 از سلطنت خلع شد، اما جمهوری درنهایت به کودتای بناپارتی منتهی شد. یک قیام شهری دیگر در پاریس، در سال 1871، حکومت ناپلئون سوم را به پایان رساند و درنهایت دورۀ رژیم‌های جمهوری پایدار در فرانسه آغاز شد. در سال 1860، پادشاهی ناپل توسط نیروهای انقلابی گاریبالدی، که پیروزی‌اش به متحد‌شدن ایتالیا منجر شد، سرنگون شد. و در سال 1910، یک انقلاب، امانوئل دوم را در پرتغال سرنگون کرد و جمهوری کوتاه‌مدتی را پدید آورد که به دیکتاتوری انجامید.
جو لیبرمن ۲۷ مارس ۲۰۲۴، در سن ۸۲ سالگی درگذشت.<ref>[https://www.nbcnews.com/politics/politics-news/former-sen-joe-lieberman-died-rcna145377 سایت nbc  نیوز]</ref>


رژیم‌های سنتی در آسیا و آفریقا نیز به چالش کشیده شدند. در چین، اولین جنبش واقعاً انقلابی، شورش تای پین در اواسط قرن نوزدهم بود که هدف آن احداث یک دولت مسیحی الهام‌گرفته از مبلغان مذهبی بود. اگرچه جنبش تای پین شکست خورد، مسیر انقلاب جمهوریخواهانه‌ای را که سبب سرنگونی سلسلۀ امپراتوری در سال 1911 شد هموار کرد. در ژاپن، شوگون‌ها که حاکمیت جزیره را از قرن هفدهم دراختیار داشتند، در سال 1865 با ائتلافی از فرمانداران و اصلاح‌طلبان سامورایی سرنگون شدند. رژیم جدید میجی نظام سیاسی و اجتماعی ژاپن را با لغو رتبه‌های شوگونی و سامورایی و وارد‌کردن علوم، صنایع، و مؤسسات دولتی از غرب مدرن کرد. در ایران انقلاب مشروطۀ مدرن در سال 1905 رخ داد. در مصر، خانوادۀ سلطنتی در سال 1952 توسط رژیم ملی‌گرای جمال عبدالناصر سرنگون شد و موفقیت او الهام‌بخش دیگر انقلاب های مدرن و نظامی در خاورمیانه به‌ویژه در یمن، عراق، و سودان شد. در اتیوپی، امپراتوری سنتی توسط یک کودتای نظامی در سال 1974 سرنگون شد و تلاش‌هایش در تحولات انقلابی موجب شورش‌های ملی‌گرایانه در اریتره و تیگره شد. در افغانستان، ظاهرشاه، حاکم سنتی، در سال 1973 سرنگون و اعلام جمهوری شد.
== بازدید جو لیبرمن از اشرف ۳ ==
لیبرمن و همسرش خانم هادسا لیبرمن چند بار از اشرف ۳ مقر مجاهدین در آلبانی دیدار کردند.


انقلاب‌های ملی‌گرا و ضداستعماری و همچنین انتقال‌های مسالمت‌آمیز از حکومت استعماری اغلب تلاشی برای ایجاد رژیم‌های دموکراتیک مبتنی‌بر قانون اساسی بود، ولی چنین رژیم‌هایی به‌ندرت بر نوعی از جامعۀ مدنی گسترده که لازمۀ حکمرانی است تکیه داشتند و اغلب با گروه کثیری از خرده‌کشاورزان، صنعتگران، بازرگانان متوسط، و کارگران ماهر سروکار داشتند. درعوض، ساختار طبقاتی قطبی‌شده سبب تسلط طبقۀ ممتاز و ثروتمند می‌شد که خود از اصول دموکراتیک بیزار بودند. به‌علاوه این ساختار طبقاتی به اختلاف در جناح‌های مختلف طبقۀ ممتاز دامن می‌زد. مثلاً حاکمان نظامی و غیرنظامی به بهانۀ «حق دفاع از ملت و قانون اساسی» بر دولت سیطره می‌یافتند. در برخی موارد، رژیم‌های دیکتاتوری نسبتاً پایداری ظهور کردند که در آن یک فرد موفق می‌شد حمایت‌های مدنی و نظامی را مدیریت کند و قدرت بیشتری را در دستان خود متمرکز می‌کرد. بااینکه این رژیم‌ها با همکاری مجامع قانون اساسی فعالیت می‌کردند، ولی ساختار طبقاتی جامعه را تغییر نمی‌دادند. آن‌ها در واقع انتخابات را جعل می‌کردند و دادگاه‌های قانون اساسی و مجلسین را به یک نما تبدیل می‌کردند. نمونه‌های قابل‌توجه چنین دیکتاتوری‌های شخصیتی در فیلیپین (فردیناند مارکوس)، کرۀ جنوبی (سینگمان ری)، کوبا (فولگانچیو باتیستیا)، پرتغال (آنتونیو سالازار)، مکزیک (پورفینو دیاز)، ایران (محمدرضاشاه پهلوی) و نیکاراگوئه (سوموزاها) بودند. در هریک از این کشورها، پس از دهه‌ها حکومت فردیِ موفق، دیکتاتوری فروپاشید. فساد، افزایش حملات به اندک اختیارات باقی‌مانده در دست نخبگان داخلی و نیز بحران‌های اقتصادی، حمایت نخبگان را از دیکتاتورها تضعیف کرد. درعین‌حال، رشد طبقۀ متوسط، کارگران و متخصصان به تقاضای بیشتر برای بازبودن فضای سیاسی منجر ‌شد. این تغییرات همراه با بسیج دهقانان یا فقیران شهری که از ملّاکان استثمارگر یا کاهش اشتغال و دستمزد به‌ستوه آمده بودند، دیکتاتور را تنها کرد.
سناتور لیبرمن در سخنرانی خود در اشرف گفت: در نگاه به ‌تاریخچه این جنبش، نکته قابل توجه این است که شما، هم با دیکتاتوری شاه جنگیدید و هم در برابر دیکتاتوری آخوندها ایستادید.


اولین دیکتاتور ازاین‌دست دیاز در مکزیک بود که سقوط کرد و انتخابات جعلی او در سال 1910 موجب شورش‌های روستایی و شهری شد. متأسفانه جناح‌های مردمی و نخبگان گوناگون نتوانستند اختلافات خود را حل کنند و تلاش برای انقلاب رادیکال، قانون اساسی محدود و ضدانقلاب کشور را چند دهه درگیر یک جنگ داخلی کرد. دیکتاتور دیگر باتیستیا در کوبا بود که در سال 1959 توسط یک ائتلاف دهقانی شهری به رهبری فیدل کاسترو سرنگون و کشته شد. در کرۀ جنوبی شورش‌های مردمی در سال 1960 به رژیم ری پایان داد. در سال 1974، رادیکال‌های ارتش پرتغالی، مارسلو کائنتو را سرنگون کردند که دیکتاتوری سالازار را به ارث برده بود. در سال 1979، شاه ایران توسط اعتصابات جمعی و اعتراضات شهری سرنگون شد. در همان سال، چریک‌های شهری و روستایی که از حزب ساندینیست حمایت می‌کردند آخرین سوموزا را در نیکاراگوئه مجبور به فرار کردند. در سال 1986 در فیلیپین، اعتراضات علیه انتخابات جعلی، مارکوس را از قدرت کنار زد. این انقلاب‌ها اگرچه در اهدافشان مشابه بودند، منابع و دستاوردهای آن‌ها به‌طور گسترده‌ای باهم تفاوت داشت. در مکزیک، نیکاراگوئه و کوبا ارتش‌های دهقانی نقش مهمی ایفا کردند. در کره، ایران، پرتغال و فیلیپین معترضان شهری و سربازان فراری، بازیگران اصلی انقلاب بودند. در مکزیک، پس از جنگ داخلی یک دولت سرمایه‌داری تک‌حزبی ایجاد شد. کوبا تحت رهبری کاسترو دولتی تک‌حزبی با طرحی سوسیالیستی بود. در ایران، ائتلاف گستردۀ کارگران سوسیالیست، متخصصان لیبرال و سازمان‌های مذهبی شاه را سرنگون کرد و راه را به‌سمت یک جمهوری اسلامی تحت رهبری روحانیون باز کرد. در نیکاراگوئه، کرۀ جنوبی، پرتغال، و فیلیپین، علی‌رغم تأثیرات مارکسیستی در ابتدا، اختلاف در حاکمیت نظامی و اقدام برای کودتاهای ضدانقلابی، سبب شد دموکراسی‌های پایدار مبتنی‌بر قانون اساسی ظهور کنند.
آنها که در جهان استمالت را توصیه می‌کنند، خود را گول می‌زنند، آنها اجازه می‌دهند به دام گفتگوهای احمقانه و بیهوده با آخوندها بیفتند. زمان قاطعیت و ایستادن در کنار مردم ایران فرا رسیده است...


گرچه معمولاً رژیم‌های استعماری، امپراتوری‌ها و دیکتاتوری‌ها هدف انقلاب‌ها بوده‌اند، رژیم‌های مبتنی‌بر جمهوری نیز از انقلاب در امان نمانده‌اند. جایی که دولت‌های غیرنظامی داخلی غیریکپارچه یا بی‌اثر بوده‌اند، تنگناهای اقتصادی سخت شده‌اند و جنبش‌های رادیکال ملی‌گرایانه توانسته‌اند ائتلاف‌های مغازه‌داران، کشاورزان خرد، طرفداران کلیسا و نظامیان را سازمان دهند. رژیم‌های رادیکال نه‌تنها دموکراسی‌های ضعیف را سرنگون کرده‌اند بلکه برخلاف کودتاهای معمول نظامی برای نابودی قانون اساسی و ایجاد نهادهای کاملاً جدید و بسیج توده‌ای و حکومت تک‌حزبی تلاش کرده‌اند. در سه مورد عمده در این قرن - ایتالیا در سال 1922 تحت سلطۀ موسولینی، آلمان در سال 1933 تحت رهبری هیتلر، و اسپانیا در سال 1936 تحت رهبری ژنرال فرانکو- هدف هر سه رژیم عمدتاً تخریب دموکراسی‌های قانون اساسی و ایجاد دولت‌های فاشیستی بود. اما در موارد دیگر، فشار از جانب نیروهای چپگرا بود. در سال 1952، معدنچیان قلع و متخصصان شهری برای سرنگونی الیگارشی بولیوی متحد شدند. در سال 1968 یک رژیم نظامی چپ در پرو به‌قدرت رسید و تلاش کرد بنیادهای اقتصادی و سیاسی جامعه را اصلاح کند. در سال 1978، یک کودتای نظامی شبه‌رادیکال، رژیم جمهوریخواه افغانستان را سرنگون کرد. در اکثر موارد، رژیم‌های انقلابی با هدف حاکمیت دائمی بر سر کار آمده بودند، ولی عمر آن‌ها عملاً کوتاه بود. رژیم‌های ایتالیا و آلمان در بازسازی جوامع خود موفق بودند (ازجمله درمورد آلمان تلاش‌های موفق برای نسل‌کشی وحشتناک یهودیان با هدف حذف آنان از مناطق تحت‌سلطۀ آلمان)، اما در سال 1945 در نتیجۀ شکست در جنگ جهانی دوم هر دو رژیم نابود شدند. در بولیوی، پرو، و افغانستان، تلاش برای تغییر جامعه تا حدی موفقیت‌آمیز بود و درمقابل به مقاومت شدیدی رسیده بود که رژیم‌ها نمی‌توانستند بر آن غلبه کنند. کودتاهای نظامی بولیوی در سال 1964 و پرو در سال 1975 هر دو کشور را به الگوی متقابل دموکراسی و دیکتاتوری در زمینۀ دفاع از نهادهای ضعیف قانون اساسی تبدیل کرد. رادیکال‌های افغانستان و نیروهای ارتش سرخ که برای حمایت از آنان به تهاجم گسترده به افغانستان اقدام کرده بودند، توسط مجاهدین اسلامی در سال 1992 شکست خوردند. فقط رژیم فرانکو در اسپانیا پیش از آغاز اصلاحات دموکراتیک یک نسل کامل دوام آورد.
در ارتباط با فعالیت‌های جو لیبرمن در حمایت از مقاومت مردم ایران جوئیش‌‌ ژورنال چنین نوشت:


به‌طور خلاصه، اگرچه «انقلاب‌های بزرگ» همچنان مورد توجه هستند، جهان مدرن هنوز هم شاهد انقلاب‌های فراوان دربرابر انواع مختلف رژیم‌ها و نتایج متنوع آن‌هاست. این تنوع، تا حد زیادی، یافتن اصول عمومی و مشترک بین همۀ انقلاب‌ها را پیچیده و مشکل کرده است.
جوئیش ژورنال ۱۶فروردین: ...فعالیت‌های لیبرمن از سیاست داخلی فراتر رفت و منعکس‌کننده یک دیدگاه گسترده‌تر در سیاست خارجی بود.
 
دیدگاه او نسبت به رژیم ایران، لیبرمن را از بسیاری از هم‌عصرانش متمایز کرد. طرفداری او از شورای ملی مقاومت ایران (NCRI) و سازمان مجاهدین خلق ایران (ام.یی.کی) فراتر از لفاظی‌های صرف بود و نشان‌دهنده تعهد گسترده‌تر او به آرمان‌های دموکراتیک جهانی و حقوق‌بشر بود.
 
حمایت لیبرمن ریشه در اعتقاد عمیق به مأموریت آنها برای ایجاد تغییر در ایران داشت، موضعی که باعث احترام و شناخت او در میان همتایان و همکارانش شد. علاوه بر این، تعامل لیبرمن با جنبش مقاومت ایران بر درک او از اهمیت استراتژیک ایران در سیاست خاورمیانه و مبارزه جهانی علیه دیکتاتوری مذهبی و افراط‌گرایی تأکید کرد... یکی از شخصیت‌های محوری در حمایت لیبرمن از مقاومت ایران، تأیید او از طرح ۱۰ماده‌ای مریم رجوی، رئیس‌جمهور منتخب شورای ملی مقاومت، برای آینده ایران بود که جمهوری سکولار، دموکراتیک و غیرهسته‌یی ایران را متصور است..
 
سناتور جوزف لیبرمن درباره‌ی خانم مریم رجوی چنین گفت:
 
خانم مریم رجوی یک رهبر بزرگ است. او یک طراح فوق‌العاده و رهبر یک جنبش است. او الهام‌بخش است.
 
=== لیبرمن رئیس گروه اتحاد علیه ایران هسته‌ای ===
جوزف لیبرمن در سال ۲۰۲۳ گروه اتحاد علیه ایران هسته‌ای را بنیان گذاشت.
 
جوزف لیبرمن، رئیس گروه "اتحاد علیه ایران هسته‌ای" و مارک والاس، مدیر این گروه، در پی انتشار اخبار مربوط به توافق برای آزادی شماری از زنان و کودکانی که حماس به گروگان گرفته‌ است، از احتمال آن‌که به گفته آنها، آمریکا تسلیم سیاست گروگان‌گیری جمهوری اسلامی و گروه‌های نیابتی آن شده باشد، ابراز نگرانی کردند.
 
بر اساس گزارش صدای آمریکا، آنها همچنین از رهایی چندین گروگان از اسارت گروه شبه‌نظامی حماس استقبال کردند و گفتند که آنها در دست تروریست‌های حماس که توسط سپاه پاسداران و قطر تأمین مالی می‌شوند، وحشت غیرقابل تصوری متحمل شده‌اند.
 
در این بیانیه آمده است که حماس باید کاملا پاسخگوی وحشی‌گری خود در قتل عام هفتم اکتبر باشد.
 
جوزف لیبرمن و مارک والاس گفتند، باج شش میلیارد دلاری که آزادی گروگان‌های آمریکایی در ایران را در ماه سپتامبر تضمین کرد، این باور را میان شرکای سپاه پاسداران در حماس و حوثی‌ها ایجاد کرد که این امر می‌تواند به آنها پول زیادی برساند.
 
آنها به اظهارات علی برکه، از مقامات حماس، اشاره کردند که ضمن تأکید بر توافق آمریکا با جمهوری اسلامی گفته بود: چرا آمریکا با ما مبادله زندانیان را انجام نمی‌دهد؟
 
کاخ سفید در واکنش به انتقادهای جمهوری‌خواهان که آزاد کردن شش میلیارد دلار از پول‌های بلوکه شده تهران در ازای آزادی پنج آمریکایی بازداشت‌شده در ایران را با حمله روز پانزدهم مهر حماس به اسرائیل مرتبط می‌دانند، گفته است که این پول هنوز توسط جمهوری اسلامی هزینه نشده است و در عین حال، فقط می‌تواند برای نیازهای بشردوستانه استفاده شود.
 
در بیانیه رئیس و مدیر گروه "اتحاد علیه ایران هسته‌ای" همچنین اشاره شده است که حوثی‌ها یک کشتی باری مرتبط با اسرائیل را در دریای سرخ ربودند و بیست‌وپنج خدمه آن را به گروگان گرفتند.
 
این گروه خواستار بازگرداندن حوثی‌ها به فهرست سازمان‌های تروریستی خارجی آمریکا شد و حذف آن توسط دولت جو بایدن در سال ۱۳۹۹ را «اشتباه» دانست. دونالد ترامپ، رئیس جمهوری سابق آمریکا، این گروه را در فهرست سازمان‌های تروریستی قرار داده بود.
 
حوثی‌ها یک گروه شبه‌نظامی شیعه هستند که از سال ۱۳۹۳ کنترل صنعا، پایتخت یمن، را در دست دارند. این گروه از حمایت جمهوری اسلامی برخوردار است و درگیری‌های متعددی را با دولت یمن و متحدانش، از جمله عربستان سعودی و امارات متحده عربی، انجام داده است.
 
جوزف لیبرمن، رئیس گروه "اتحاد علیه ایران هسته‌ای" و مارک والاس، مدیر این گروه می‌گویند آمریکا با اقدام نظامی کافی علیه شبکه تروریستی سپاه پاسداران پاسخ نداده است و این موضوع، آنها را برای ادامه گروگان‌گیری جسورتر می‌کند.
 
آنها همچنین خواستار آزادی ۱۹۰ غیرنظامی ربوده‌شده توسط حماس شدند و تأکید کردند که نباید به تروریست‌های مورد حمایت جمهوری اسلامی برای گروگان‌گیری بیشتر انگیزه داد.
 
==== بیانیه اتحاد علیه ایران هسته‌ای UANI ====
(نیویورک) - سناتور جوزف لیبرمن، رئیس و سفیر مارک والاس، مدیرعامل اتحاد علیه ایران هسته‌ای (UANI) بیانیه مشترک زیر را در پی گزارش‌هایی مبنی بر اینکه مجوز امنیتی رابرت مالی، فرستاده ویژه وزارت خارجه آمریکا در امور ایران، تعلیق شده و از سمت خود به مرخصی اجباری و بدون حقوق فرستاده شده است، منتشر کردند.
 
«گزارش‌هایی مبنی بر اینکه مقامات ایالات متحده به اندازه کافی از رفتار رابرت مالی، فرستاده ویژه ایران در امور ایران نگران بودند تا مجوز امنیتی وی را تعلیق کنند و اینکه وی به مرخصی بدون حقوق از سمت خود فرستاده شده، مایه نگرانی شدید است. ضروری است که دولت بایدن فاش کند که چه مدت به کنگره اطلاع نداده است که تعاملات دیپلماتیک با عواقب توسط شخصی غیر از آقای مالی انجام شده است و چه زمانی سوء استفاده از اطلاعات طبقه بندی شده صورت گرفته است. توضیح کامل به ویژه در حال حاضر با توجه به تحولات اخیر در مورد گفتگوهای «غیررسمی» که دولت با ایران در رابطه با برنامه هسته‌ای این کشور انجام داده، بسیار حیاتی است. سایت یوآنی
 
== مصاحبه با فاکس‌نیوز ==
سناتور جوزف لیبرمن روز ۳ اسفند در مصاحبه با تلویزیون فاکس نیوز گفت: زمان آن است که ما علیه مقرات مقرات فرماندهی جنگی که متعلق به رژیم ایران و سپاه پاسداران است تهاجم کنیم.
 
مجری فاکس نیوز: می‌خواهم از سناتور سابق ایالت کانتیکات و رئیس بنیاد اتحاد علیه ایران اتمی و کاندید پیشین معاونت ریاست‌جمهوری و نویسنده کتاب سنتریست سالوشن سؤال می‌کنم. اخیراً کیتی مک فارلن (مشاور پیشین امنیت ملی زمان ترامپ. م) در برنامه ما بود و گفت قرار است یکی از کشتی‌های ما را غرق کنند و این زمانی است که خواهیم دید که پرزیدنت بایدن و آمریکا و جامعه دفاعی ما نهایتاً به حوثی‌ها بگویند دیگر بس است. پاسخ شما چیست؟
 
سناتور جو لیبرمن: امیدوارم تا آنزمان منتظر نمانیم. برای من کاملاً روشن است که چه خبر است (رژیم). ایران در خاورمیانه علیه ما و متحدان ما و اسراییل و جهان عرب اعلام جنگ کرده است و آنها این جنگ را توسط نیروهای تروریستی خود اعم از حماس، حزب‌الله، حوثی‌ها و دیگر شبه‌نظامیان پیش می‌برد که ماههاست موشکها را علیه سربازان آمریکایی در عراق و سوریه شلیک می‌کنند.
 
اکنون زمان آن است که پاسخ دهیم و مقابله کنیم، آمریکا آنرا دفاع از خود می‌خواند ولی واقعیت این است که این دفاع از خود نیازمند بیش از این است.
[[پرونده:جو لیبرمن ۱.JPG|بندانگشتی|'''جوزف لیبرمن''']]
زمان آن است که ما دست به تهاجم بزنیم از این‌که دیروز به حوثی‌ها ضربه زدیم خوشحالم ولی فکر می‌کنم برایمان دیگر زمان آن گذشته است و باید شروع به زدن مقرات فرماندهی و جنگی که متعلق به رژیم ایران و سپاه پاسداران است اقدام کنیم. زیرا تا زمانیکه آنها را مجبور به پرداخت هزینه نکنیم آنها به‌دنبال سربازان ما خواهند آمد و آنها را در خاورمیانه خواهند کشت و یکی از کشتی‌های ما را در آبهای آن منطقه خواهند زد و ما نمی‌توانیم اجازه دهیم چنین چیزی اتفاق بیفتد.
 
== انعکاسات درگذشت لیبرمن ==
 
=== مریم رجوی ===
فقدان سناتور لیبرمن را به همسرش هادسا،خانواده و دوستان او و مردم آمریکا تسلیت می‌گویم و برای همسرش هادسا شکیبایی آرزو می‌کنم. لیبرمن مرد بزرگی که در چند دهه گذشته در میان سیاستمداران آمریکایی قاطع‌ترین سیاست را علیه فاشیسم دینی حاکم بر ایران پیش می‌برد و در ۳دهه گذشته از مقاومت ایران حمایت می‌کرد. او در سخت‌ترین شرایط به یاری مجاهدین در اشرف و لیبرتی شتافت و هرکاری توانست برای حفظ امنیت و انتقال امن و سالم آن‌ها به خارج از عراق به عمل آورد. با قدردانی از حمایت‌های بی‌دریغ، مستمر و ارزشمند سناتور لیبرمن فقید از مقاومت ایران، در این لحظات من و اعضای مقاومت به‌ویژه مجاهدین در اشرف۳ در غم هادسای عزیز شریک هستیم.<ref>[https://m.mojahedin.org/id/366ccdc5-9878-4a9f-a2bd-b3cf83e29877 سایت سازمان مجاهدین خلق ایران به نقل از توییتر خانم مریم رجوی]</ref>
 
=== جو بایدن ===
سایت کاخ‌سفید ۹فروردین ۱۴۰۳
 
جو بایدن شخصاً دربارهٔ درگذشت سناتور لیبرمن نوشت: «جو لیبرمن و من به‌مدت ۲۰ سال در سنای آمریکا (بودیم). سناتور لیبرمن در اعتقاداتش پایبند و استوار بود...».
 
سخنگوی کاخ‌سفید اعلام کرد: رئیس‌جمهور آمریکا در تماس با هاداسا لیبرمن فقدان جو لیبرمن را به او و خانواده لیبرمن تسلیت گفته است. وی افزود: «رئیس‌جمهور و سناتور لیبرمن به‌مدت ۲۰ سال با هم در سنای ایالات متحده خدمت کردند. سناتور لیبرمن با پایبندی به اصول، ثبات‌قدم و نترس از آنچه که اعتقاد داشت درست است دفاع می‌کرد».
 
=== بیل کلینتون ===
بیل کلینتون رئیس‌جمهور سابق آمریکا از سوی خودش و هیلاری کلینتون نوشت: «بعد از آن‌که من به‌مدت هشت سال به‌عنوان رئیس‌جمهور با (جو لیبرمن) کار کردم، هیلاری مفتخر بود همراه با او در سنا خدمت کند. وی به‌مدت ۲۴سال به‌خوبی مردم کانتیکت را نمایندگی کرد و همواره بر اعتقاداتش پایبند بود».
 
=== جرج بوش ===
جرج بوش رئیس‌جمهور سابق آمریکا اعلام کرد «جو (لیبرمن) یک آمریکایی خوب و یکی از شایسته‌ترین افرادی بود که در زمان اقامتم در واشنگتن ملاقات کردم... چه در شکست و چه در پیروزی، جو لیبرمن همیشه یک شخص محترم بود».
 
=== ال گور ===
ال گور معاون پیشین رئیس‌جمهور و کاندیدای ریاست‌جمهوری به‌همراه جو لیبرمن به‌عنوان معاونش در سال ۲۰۰۰، نوشت: «او یک رهبر به‌واقع با استعداد بود که شخصیت مهربان و ارادهٔ قوی‌اش، او را به نیرویی قابل اتکا تبدیل می‌کرد... باعث افتخار بود که در مسیر مبارزات انتخاباتی در کنار او بودم. من برای همیشه قدردان تلاش‌های خستگی‌ناپذیرش برای ساختن آینده‌یی بهتر خواهم بود».
 
=== سناتور میچ مک‌کانل ===
بیانیهٔ سناتور میچ مک‌کانل رهبر جمهوری‌خواهان در سنای آمریکا: «امروز، من به کل سنا می‌پیوندم تا به همسر سناتور لیبرمن، هاداسا، فرزندان و نوه‌های او و تمام خانواده لیبرمن در سوگ یک دولتمرد برجسته و پرافتخار تسلیت بگویم».
 
=== سناتور چاک شومر ===
سناتور چاک شومر رهبر دموکراتها در سنای آمریکا اعلام کرد: «از شنیدن خبر درگذشت همکار سابقمان، سناتور جو لیبرمن، شوکه شدم. قلب من با همسر او هاداسا و خانواده لیبرمن است و برای همه کسانی که او را می‌شناختند و دوستش داشتند دعا می‌کنم».
 
=== آلخو ویدال کوادراس ===
دکتر آلخو ویدال کوادراس معاون اول پیشین پارلمان اروپا و رئیس کمیتهٔ بین‌المللی در جستجوی عدالت با ابراز تسلیت‌های صمیمانه به خانواده سناتور جو لیبرمن نوشت: او مردی با جایگاه بالای سیاسی، بسیار خوش‌قلب و حامی بزرگ مقاومت ایران در برابر دیکتاتوری مذهبی حاکم بر ایران بود».
 
=== خبرگزاری رویتر ===
خبرگزاری رویترز در گزارشی زیر عنوان «سناتور پیشین جو لیبرمن در سن ۸۲سالگی درگذشت»، تصاویری را از سناتور لیبرمن منتشر کرد و نوشت:
 
«سناتور پیشین ایالات متحده طی مراسمی در کمپ اشرف۳ مقر سازمان مجاهدین خلق ایران در مانز در آلبانی در ۱۳ژوئیه۲۰۱۹ سخنرانی کرد.
 
در ۱۹سپتامبر۲۰۲۳ این سناتور پیشین ایالات متحده خود را آمادهٔ سخنرانی می‌کند در حالی که ایرانیان مقیم آمریکا و دیگران در تظاهراتی در نزدیکی مقر ملل متحد در اعتراض به دیدار ابراهیم رئیسی رئیس‌جمهور (رژیم) ایران در شهر نیویورک آماده می‌کنند.
 
=== فاکس نیوز ===
فاکس نیوز زیر عنوان: «جو لیبرمن در سن ۸۲ سالگی یک میراث سیاسی از خود بر جای می‌گذارد»، همراه با تصویری از سخنرانی جو لیبرمن در کنفرانس ۱۷اوت۲۰۲۲ دفتر شورای ملی مقاومت در واشنگتن، نوشت: «سناتور پیشین جو لیبرمن در پنلی به‌میزبانی دفتر نمایندگی شورای ملی مقاومت ایران در واشنگتن دی‌سی سخنرانی کرد. دفتر نمایندگی این شورا در آمریکا این کنفرانس را به‌مناسبت ۲۰مین سالگرد اولین کنفرانس مطبوعاتی خود در سال۲۰۰۲ دربارهٔ تهدید برنامهٔ تسلیحات اتمی (رژیم) ایران برگزار کرد».
 
=== پولیتیکو ===
پولیتیکو در گزارشی تحت عنوان «جو لیبرمن، کاندیدای معاون ریاست‌جمهوری سال۲۰۰۰ در سن ۸۲سالگی درگذشت» با انتشار عکسی از سخنرانی سناتور لیبرمن در تظاهرات نیویورک، نوشت: «جو لیبرمن در این تظاهرات در سال۲۰۱۹ خواهان تغییر رژیم در ایران شد».
 
=== واشنگتن پست ===
واشنگتن‌پست نوشت: جوزف لیبرمن، سناتور استوار و مستقلی بود که پس از چهار دوره سناتور بودن برای به‌عهده گرفتن پست معاونت رئیس‌جمهور در سال ۲۰۰۰ کاندیدا شد. او به موضع‌گیریهای عمومی در مورد مسائل سیاسی ادامه داد. .
 
سایت آلگماینرنوشت: لیبرمن نامزد معاونت ریاست‌جمهوری حزب دموکرات در انتخابات سال ۲۰۰۰ و طرفدار مخالفان رژیم ایران بود که به‌دنبال سرنگونی رژیم حاکم در تهران هستند.
 
== منابع ==
۸٬۶۹۲

ویرایش