۸٬۵۶۰
ویرایش
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
گرامشی که تا اواخر بیش از همه به مسائل فرهنگی و دانشگاهی علاقه نشان میداد، در نوامبر ۱۹۱۵ تحصیلاتش را رها کرد و به کار دائم در نشریه «ایل گریدو دل پوپولو» پرداخت. تا پیش از این تاریخ وی فقط ۴ مقاله به چاپ رساندهبود. یکی از این مقالهها به نام بیطرفیی فعال در اکتبر ۱۹۱۴ نخستین تاخت و تاز سیاسی گرامشی در عرصهی روزنامهنگاری بود، چنان در قضاوت به اشتباه رفتهبود که سبب شد تا مدتها در زمینهی سیاسی قلم نزند، نوشتن این مقاله و تحلیل خطای آن اشتباه فاحشی بود که سالهای علیه او استفاده میشد. تاسکا در مقالهای به موسولینی «سردبیر آوانتی» و رهبر جناح چپ حزب سوسیالیست حمله کردهبود و گرامشی در این مقاله از موسولینی دفاع کردهبود. <ref>کتاب ستمبران و ستمگران آنتونیو گرامشی ص ۴ و ۵</ref> | گرامشی که تا اواخر بیش از همه به مسائل فرهنگی و دانشگاهی علاقه نشان میداد، در نوامبر ۱۹۱۵ تحصیلاتش را رها کرد و به کار دائم در نشریه «ایل گریدو دل پوپولو» پرداخت. تا پیش از این تاریخ وی فقط ۴ مقاله به چاپ رساندهبود. یکی از این مقالهها به نام بیطرفیی فعال در اکتبر ۱۹۱۴ نخستین تاخت و تاز سیاسی گرامشی در عرصهی روزنامهنگاری بود، چنان در قضاوت به اشتباه رفتهبود که سبب شد تا مدتها در زمینهی سیاسی قلم نزند، نوشتن این مقاله و تحلیل خطای آن اشتباه فاحشی بود که سالهای علیه او استفاده میشد. تاسکا در مقالهای به موسولینی «سردبیر آوانتی» و رهبر جناح چپ حزب سوسیالیست حمله کردهبود و گرامشی در این مقاله از موسولینی دفاع کردهبود. <ref>کتاب ستمبران و ستمگران آنتونیو گرامشی ص ۴ و ۵</ref> | ||
آنتونیو گرامشی در دفترهای زندان درگیر نبردی دائمی علیه هرگونه جبرباوری مکانیکی بود که نیروهای بالقوهی مارکسیسم را به عنوان یک فلسفهی | == دفترهای زندان == | ||
آنتونیو گرامشی در دفترهای زندان درگیر نبردی دائمی علیه هرگونه جبرباوری مکانیکی بود که نیروهای بالقوهی مارکسیسم را به عنوان یک فلسفهی عمل تحلیل میبُرد. این برداشت که ما در حال حاضر شکست خوردهایم اما «مسیر تاریخ در بلندمدت همراستای ما عمل میکند» قطعاً میتواند در ایجاد اندکی پایداری در مبارزه مفید باشد، اما همچنین نوعی افیونِ مذهبیِ طبقات فرودست نیز هست، «جایگزینی برای تقدیر یا مشیتِ دینهای متکی به اقرار»، و در این معنا میتواند دلیلی برای انفعال و «خودبسندگی احمقانه» باشد. بنابراین، گرامشی نقد مشهور مارکس از دین را درموردِ خودِ مارکسیسم بهکار میبرد. هیچ تضمینی به هیچشکل در تاریخ وجود ندارد، همهچیز به توانایی ما در واکاوی، سازماندهی و تشکیل اتحادها وابسته است. اینمورد را همچنین میتوان به تجربههای مربوط به بحرانهای اقتصادی نیز تسری بخشید. | |||
گرامشی بارها و بارها به رفقایش که معتقد بودند و امید داشتند که بحرانها ضرورتاً منجر به فروپاشی نظام سرمایهداری شود هشدار داد. او استدلال میکرد که اینگونه نیست، این انتظار که بحرانهای اقتصادی رخنهای در صفوف دفاعی دشمن پدید آورد که پس از آن بتوان ارتشِ خود را بهشکلی «برقآسا» به درون این صفوف گسیل کرد و پیروزیِ استراتژیک قاطعی بهدست آورد، قضاوتی اکونومیستی و جبرباورانه است که متعلق به الگوهای منسوخِ مدلی از انقلاب به مثابهی «جنگ مانووری» است. این مدل آخرین بار در ۱۹۱۷ در روسیه موفق شد و پس از آن در کشورهای پیشرفتهی سرمایهداری در غرب، به دلیل ساختار عمیقاً پیچیدهی جامعهی مدنی در این جوامع، شکست خورد. در شرایط «جنگ موضعی»، بحران اقتصادی بهخودیخود نمیتواند باعث بهوجود آمدن رخدادهای تاریخی بنیادین شود و صرفاً «زمینهای مناسبتر برای انتشار ایدههای بدیل فراهم میآورد» . طبقات حاکم معمولاً میتوانند با شرایط جدید سازگار شوند و دوباره کنترل جنبههایی که از چنگشان خارج شده بود را به دست آورند. اینجا هم خبری از هیچگونه فرایند خودبهخودی نیست. بین اتفاقاتی که در «اقتصاد» در حال رخ دادن است و سطوح سیاسی و ایدئولوژیکی، هیچ توازی و تعادل بلاواسطی وجود ندارد. ممکن است طبقهی کارگر به بخشهایی رقیب تجزیه شود و ازهمینرو، درونِ هژمونی بورژواییِ بلوکِ قدرت حاکم جذب شود، یا آنکه میتواند هژمونی خود را از پایین شکل دهد، یا ترکیبی از هردوی اینها_ ــ تمامی اینها به تواناییاش در عمل و دگرگونی مناسبات قدرت در «جامعهی مدنی» و «جامعهی سیاسی» وابسته است. | |||
=== نامههای زندان === | |||
آنتونیو گرامشی در نامهای به همسرش، پس از تحمل سه سال زندان نوشت:<blockquote>«من معتقدم، آن بحرانی را که زندانی در اولین مرحله از زندان دچارش میشود پشت سر گذاشتهام. بحران که اغلب سبب قطع رابطه کامل تمامی بندها با گذشته میشود. حقیقتش را بخواهی، این بحران را در دیگران بیش از خودم مشاهده و احساس کردم و خندهام گرفت و این خود، به معنی پشت سر گذاشتن این بحران بود. هیچوقت فکرش را نمیکردم انسانها آنقدر از مرگ بترسند؛ و باید گفت که دقیقاً در رابطه با این ترس است که بسیاری از ناراحتیهای روانی خاص زندانیان به وجود میآید. در ایتالیا میگویند که ترس از مرگ نشانه پیری است. به نظر میرسد که این قضاوت بسیار درستی باشد. در زندان، این تحول روانی زمانی خود را نشان میدهد که زندانی احساس میکند که در دامی گرفتار شده که امکان خلاصی از آن وجود ندارد: یک تغییر ریشهای و سریع ایجاد میشود و هر چه میزان برخورد زندانی به زندگیاش بر اساس اعتقادات و عقایدش سطحیتر و کمعمقتر باشد، میزان و سرعت این تغییر بیشتر میشود. به صورتی باورنکردنی، من شاهد چنین صحنههای وحشتناکی بودم.»</blockquote> | آنتونیو گرامشی در نامهای به همسرش، پس از تحمل سه سال زندان نوشت:<blockquote>«من معتقدم، آن بحرانی را که زندانی در اولین مرحله از زندان دچارش میشود پشت سر گذاشتهام. بحران که اغلب سبب قطع رابطه کامل تمامی بندها با گذشته میشود. حقیقتش را بخواهی، این بحران را در دیگران بیش از خودم مشاهده و احساس کردم و خندهام گرفت و این خود، به معنی پشت سر گذاشتن این بحران بود. هیچوقت فکرش را نمیکردم انسانها آنقدر از مرگ بترسند؛ و باید گفت که دقیقاً در رابطه با این ترس است که بسیاری از ناراحتیهای روانی خاص زندانیان به وجود میآید. در ایتالیا میگویند که ترس از مرگ نشانه پیری است. به نظر میرسد که این قضاوت بسیار درستی باشد. در زندان، این تحول روانی زمانی خود را نشان میدهد که زندانی احساس میکند که در دامی گرفتار شده که امکان خلاصی از آن وجود ندارد: یک تغییر ریشهای و سریع ایجاد میشود و هر چه میزان برخورد زندانی به زندگیاش بر اساس اعتقادات و عقایدش سطحیتر و کمعمقتر باشد، میزان و سرعت این تغییر بیشتر میشود. به صورتی باورنکردنی، من شاهد چنین صحنههای وحشتناکی بودم.»</blockquote> | ||
خط ۴۶: | خط ۴۷: | ||
در "شهریار جدید" نویسنده به ماکیاول ، بوروکراسی، اکونومیسم و .... می پردازد. در باب مایاول او اثر شهریار این فیلسوف عملگرا را به مثابه نمونه تاریخی اسطوره سورلی معرفی میکند؛ ژرژ سورلیای که نظریه پرداز سندیکالیسم انقلابی بود و به نوعی بر فاشیسم ایتالیایی ساخته موسولینی اثر عمدهای داشت. نکته جالب هم در همین امر نهفته است. گرامشی به نوعی به تمجید شهریار ماکیاول می پردازد و آن را این چنین میستاید:"..... نمونه یک ایدئولوژی سیاسی که به صورت یک خیالآباد بی روح یا نظریهبافی عالمانه ارائه نمیشود، بلکه به صورت آفریده یک تخیل عینی که روی مردم پراکنده و از هم بریده اثر میکند و اراده جمعی آنها را برمیانگیزد و سازمان میبخشد." | در "شهریار جدید" نویسنده به ماکیاول ، بوروکراسی، اکونومیسم و .... می پردازد. در باب مایاول او اثر شهریار این فیلسوف عملگرا را به مثابه نمونه تاریخی اسطوره سورلی معرفی میکند؛ ژرژ سورلیای که نظریه پرداز سندیکالیسم انقلابی بود و به نوعی بر فاشیسم ایتالیایی ساخته موسولینی اثر عمدهای داشت. نکته جالب هم در همین امر نهفته است. گرامشی به نوعی به تمجید شهریار ماکیاول می پردازد و آن را این چنین میستاید:"..... نمونه یک ایدئولوژی سیاسی که به صورت یک خیالآباد بی روح یا نظریهبافی عالمانه ارائه نمیشود، بلکه به صورت آفریده یک تخیل عینی که روی مردم پراکنده و از هم بریده اثر میکند و اراده جمعی آنها را برمیانگیزد و سازمان میبخشد." | ||
== آنتونیو گرامشی دربارهی آموزش و فرهنگ == | == آنتونیو گرامشی دربارهی آموزش و فرهنگ == | ||
فرهنگ چیزی است | فرهنگ چیزی است | ||
خط ۱۶۳: | خط ۱۳۶: | ||
در چنین شرایطی مردم به تحقق حق و انجام درست وظیفه خویش عمل خواهندکرد! | در چنین شرایطی مردم به تحقق حق و انجام درست وظیفه خویش عمل خواهندکرد! | ||
== کتابشناسی گرامشی == | |||
* ملاحظات و تذکرات انتقادی در بارهٔ «کتاب آموزشی عامهفهم جامعهشناسی بوخارین نوشته آنتونیو گرامشی ترجمه مهران زنگنه | |||
* گرامشی و انقلاب، مقالاتی پیرامون انقلاب اکتبر، ترجمهٔ علیرضا نیاززاده نجفی، تهران: نشر چشمه، ۱۳۹۹ | |||
* رستاخیز (IL RISORGIMENTO) | |||
* گذشته و حال | |||
* تزهایی دربارهٔ تاکتیکهای حزب کمونیست ایتالیا (تزهای رم)، ترجمهٔ محمد حاجیزاده، تهران: نشر تاریخ، ۱۳۵۸ | |||
* دربارهٔ آموزش و فرهنگ، ترجمهٔ م. سرخرودی و ر. آروین، تهران: نشر پژواک، ۱۳۵۸ | |||
* ستمگران و ستمبران، ترجمهٔ وارتان میکائیلیان، تهران: انتشارات فرهنگ نوین، ۱۳۶۰ | |||
* پیدایش روشنفکران، ترجمهٔ [[جلال آل احمد|جلال آلاحمد]]، تهران: انتشارات خوارزمی، ۱۳۵۷ | |||
* شهریار جدید، ترجمهٔ عطاءالله نوریان، تهران: نشر اختران، ۱۳۸۶ | |||
* دولت و جامعهٔ مدنی، ترجمهٔ عباس میلانی، تهران: نشر اختران، ۱۳۸۴ | |||
* ماتریالیسم تاریخی | |||
* نامههای زندان، ترجمهٔ مریم علوینیا، تهران: نشر آگاه، ۱۳۶۲ | |||
* سوسیالیسم فاشیسم و انقلاب، ترجمه کامران برادران، آگه | |||
* معادلات و تناقضات، ترجمه شاپور اعتماد، طرح نو | |||
نامههای زندان گرامشی توسط خواهرزن او «تاتیانا شوخت» در محل امنی نگهداری شد. سپس به مسکو فرستاده شد و پس از پایان جنگ در اختیار پالمیرو تولیاتی دوست گرامشی و رهبر بعدی حزب کمونیست ایتالیا قرار گرفت. از او آثاری در زمینهٔ تئوریزه کردن مفاهیمی کلیدی همچون هژمونی، جامعهی مدنی، نسبت زیربنا و روبنا در سیستم سرمایهداری، ماهیت طبقاتی روشنفکران، و جنگ قدرت به جا ماندهاست. | |||
=== دربارهٔ گرامشی === | |||
* جوزپه فیوری، زندگی مرد انقلابی، ترجمهٔ [[مهشید امیرشاهی]]، تهران: انتشارات خوارزمی، ۱۳۶۰ | |||
* رناته هالوب، آنتونیو گرامشی؛ فراسوی مدرنیسم و پستمدرنیسم، ترجمهٔ [[محسن حکیمی]]، تهران: نشر چشمه، ۱۳۷۴ | |||
* [[پری اندرسون]]، معادلات و تناقضات آنتونیو گرامشی، ترجمهٔ [[شاپور اعتماد]]، تهران: نشر [[طرح نو]]، ۱۳۸۲ | |||
* [[جیمز جول]]، گرامشی، ترجمهٔ محمّدرضا زمرّدی، تهران: [[نشر ثالث]]، ۱۳۸۸ | |||
* لئوناردو پگی، نظریهٔ عام مارکسیسم نزد گرامشی، ترجمهٔ امیر احمدیآریان، تهران: نشر رخداد نو، ۱۳۸۹ | |||
* [[مایکل بوراووی]]، مارکسیسم جامعهشناسانه: همگرایی آنتونیو گرامشی و کارل پولانی، ترجمهٔ محمّد مالجو، تهران: نشر نی، ۱۳۹۳ | |||
== گاهشمارِ زندگی آنتونیو گرامشی == | == گاهشمارِ زندگی آنتونیو گرامشی == |
ویرایش