کاربر:Safa/2صفحه تمرین

نسخهٔ تاریخ ‏۱۳ اکتبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۹:۴۶ توسط Safa (بحث | مشارکت‌ها)

حسن روحانی، زاده ۹ دی ۱۳۲۷ که در شناسنامه ۲۱ آبان ۱۳۲۷ ثبت شده است. سیاست پیشه، روحانی، رئیس جمهور دوره یازدهم و دوازدهم ریاست جمهوری ایران، در یکی از روستاهای شهرستان سرخه استان سمنان، در خانواده‌ای به همراه ۷ خواهر و برادر بدنیا می آید که خواهر و برادر بزرگتر وی در کودکی فوت می کنند، حسین، طوبی، فاطمه، طاهره، خواهران و برادران وی می باشند. پدر وی حاج اسدالله فریدون مغازه دار دربازار سمنان و مادرش سکینه پیوندی خانه‌دار بود. در اواخر شهریور ۱۳۳۹ وارد حوزه علمیه سمنان می شود و بعد درتابستان سال ۱۳۴۰ به حوزه علمیه قم می رود. در سال ۱۳۴۹ برای تحصیلات دانشگاهی به تهران می آید. در زمستان سال ۱۳۵۱ از دانشگاه تهران لیسانس حقوق می گیرد و به عنوان افسر به خدمت نظام وظیفه می رود. تا فروردین ۱۳۵۷ عمده فعالیت وی شرکت در مجالس وعظ و سخنرانی بوده که در این سال بخاطر نگرانی از دستگیری توسط ساواک به انگلستان می رود و پس از اقامت روح‌الله خمینی در نوفل لوشاتو پاریس به نزد وی می رود. پس از ورود به ایران در دوره‌های متوالی بعنوان نماینده مجلس انتخاب می شود و عناوین مختلف دولتی و حکومتی را تا انتخاب شدن به ریاست جمهوری کسب می کند.

زندگی نامه روحانی

حسن روحانی ۴ فرزند با نام‌های زیر دارد:

۱. زهرا، با نام دوم طناز، ساکن اتریش و عروس محمدحسین بهشتی، وارد کننده بزرگ میوه و دومین شخص حقیقی دریافت کننده ارز دولتی در ایران.

۲. منصوره، همسر کامبیز مهدی‌زاده.

۳. محمد، به قتل رسیده در سال ۷۵ در ۱۹ سالگی به دست فردی که نگران افشای اسرارش بود. روحانی در کتاب خاطراتش هیچ اشاره‌ای به این فرزند خود نمی‌کند. [۱]

۴. مجید، با نام فامیلی «عمرانی»

حسن روحانی، در خاطرات خود میگوید:

نام خانوادگی ام تا جوانی، همانند نام خانوادگی پدرم، فریدون بود، پس از اتمام دوره دبستان، پدرم تصمیم میگیرد تا مرا را به حوزه علمیه سمنان بفرستد. وی میگوید: شروع تحصیل دروس دینی من به تابستان ۱۳۳۹  یعنی در سن ۱۲ سالگی  برمیگردد. مرداد و نیمه اول شهریور آن سال نزد حجت الاسلام نظنزی، شرح امثله و بخشی از صرف میر را خواندم و اواخر شهریور با پدرم به سمنان رفتم... بنابراین، در اواخر شهریور ۱۳۳۹ رسماً وارد حوزه علمیه سمنان شدم و دروس حوزوی را آغاز کردم سال بعد، پدرش او را به حوزه علمیه قم میبرد. پدرم در اوایل شهریور ۱۳۴۰ به من گفت: «آماده شو تا چند روز دیگر به قم برویم. پدر و مادرم وسایلی را برایم فراهم کردند که به همراه خودم به قم ببرم. لوازم زندگی من یک تشک، لحاف، مقداری لباس و ظروف و کتاب بود که همه آنها را در یک چادر شب بستم و آماده حرکت شدم. در تابستان ۱۳۴۰، وارد حوزه علمیه قم شدم».

در سال ۱۳۴۸، روحانی که دوره دبیرستان را به صورت متفرقه امتحان داده بود، تصمیم میگیرد که به دانشگاه برود.

درتابستان ۱۳۴۸ در کنکور دانشگاه قبول شد و در مهر آن سال، وارد دانشگاه تهران شد، چون رفت و آمد بین تهران و قم مشکل بود و وقت زیادی میگرفت، کم کم در سال ۱۳۴۹ حوزه علمیه قم را ترک کرد و در تهران ساکن شد.

در زمستان سال ۱۳۵۱ از دانشکده حقوق دانشگاه تهران لیسانس میگیرد و بعد از اخذ لیسانس، به خدمت وظیفه عمومی میرود.

بعد از اتمام دوره آموزشی، حسن فریدون به نیشابور منتقل میشود. و در مسجد جامع آن شهر در ایام ماه رمضان سخنرانی میکند...

وی بعد از پایان دوره خدمت، در تابستان ۱۳۵۳ به تهران برمیگردد، و در مورد فعالیت هایش می گوید: «من از سال ۱۳۵۳ تا ۱۳۵۶ ، سالی دو سه بار به رفسنجان میرفتم. دعوت کننده و میزبان من در رفسنجان آقای شیخ عباس پورمحمدی بود.

در سالهای ۱۳۵۳ تا ۱۳۵۷ ، عمده فعالیت من، سخنرانی های مذهبی، شرکت در جلسات روحانیت مبارز و دیگر جمع های مربوط به نهضت اسلامی و سایر فعالیت های مربوط به انقلاب بود. عمده سخنرانی ها و منبرهای من در شهر تهران به ویژه منطقه شرق و شمال و جنوب تهران بود... علاوه بر تهران، در شهرستان های اطراف تهران مانند دماوند، کرج و گرمسار نیز برنامه سخنرانی زیاد داشتم. در سال ۱۳۵۶ در دهه سوم ماه محرم در آنجا سخنرانی داشتم. دردهه دوم محرم سال ۱۳۵۶ ، بعد از ظهر ها در مسجد جامع کرج منبر میرفتم.

اصفهان یکی از شهرهایی بود که در سالهای ۱۳۵۵ و ۱۳۵۶ چند نوبت برای سخنرانی بدانجا رفتم... جمعاً سه نوبت برای سخنرانی به اصفهان سفر کردم؛ یک بار در سال ۱۳۵۵ و دو بار هم در سال ۱۳۵۶ بود. در نیمه دوم سال ۱۳۵۶ که ممنوع المنبر شده بودم، سخنرانی من در مساجد و محافل مذهبی بسیار سخت شده بود؛ گرچه گاهی با نام اسلامی و جعفری و اسامی دیگر سخنرانی میکردم. در نیمه دوم فروردین ۵۷ نیز چند بار مأمورین برای دستگیری من به درب منزل ما آمده بودند.

در یک گزارش ساواک مربوط به تاریخ ۱۸ مهر ۱۳۵۶ گفته شده که دکتر حسن روحانی به دعوت حاج قاسم دخیلی برای ده شب سخنرانی به قم آمده است. در بخش دیگری از همین گزارش گفته شده که حاج قاسم دخیلی با کسب اجازه قبلی از شهربانی و ساواک قم، مبادرت به دعوت دکتر حسن روحانی به قم نموده است.

در یک گزارش خیلی محرمانه ساواک به تاریخ ۴ بهمن ۱۳۵۶ نیز چنین آمده: «حاج فضل‌الله پهلوان که اداره کننده هیأت سمنانی های مقیم مرکز میباشد، اظهار می داشت در دهه دوم محرم از شیخ حسن روحانی دعوت به عمل آمد که به منبر برود. وی در ضمن سخنرانیش تجلیل فراوان از خمینی نمود و به کمونیستها حمله کرد. پهلوان که وضع را چنین می بیند، به روحانی میگوید که تند صحبت نکند و نام خمینی را نبرد اما روحانی میگوید نترس چیزی نیست. در خاتمه حاجی پهلوان اضافه نمود دستگاه به روحانی دستور داده بود که از خمینی تعریف کند.

در فروردین ۱۳۵۷، حسن روحانی تصمیم به ترک کشور و ادامه تحصیل در انگلستان می گیرد.

وی درخاطرات خود می گوید: «در گفتگو با آقای مطهری به ایشان گفتم که در حال حاضر وضع این گونه است که تقریباً در هیچ جا نمیتوانم برنامه سخنرانی یا فعالیتی داشته باشم و بی تردید به زودی دستگیر میشوم و به سبب فرارها و پرونده هایی که در ساواک دارم، ممکن است دوره زندان من طولانی باشد. مرحوم مطهری فرمودند: از نظر من، شما دو راه پیش رو دارید. یکی اینکه به تحصیلات دانشگاهی خود تا دریافت دکترا ادامه دهید. دیگر اینکه برای چند سالی به حوزه علمیه قم برگردید و دروس حوزوی خود را تکمیل کنید. به ایشان گفتم: ادامه تحصیلات دانشگاهی یا حوزوی در داخل کشور در شرایط فعلی شاید امکان پذیر نباشد، مگر اینکه برای مدتی به خارج از کشور بروم و تحصیلات دانشگاهی را آنجا به اتمام برسانم و برگردم. در نهایت، توصیه مرحوم مطهری، سفر به خارج برای ادامه تحصیلات دانشگاهی بود. پس از مهیا شدن مقدمات سفر، در اوایل اردیبهشت ۱۳۵۷ ، صبح زود با لباس شخصی عازم فرودگاه شدم. ساواک من را به نام حسن روحانی می شناخت و ظاهراً نمیدانست که نام خانوادگی من در شناسنامه فریدون است. به همین دلیل و یا به دلیل ناهماهنگی در بخش های مختلف امنیتی، بدون هیچ مشکلی از گیت فرودگاه عبور کردم و سوار هواپیما شدم. از عجایب اینکه بسیاری از اطلاعات و حقایق بر دستگاه عریض و طویل ساواک آن زمان پوشیده بود و از همین ناآگاهی و ضعف اطلاعاتی بود که بسیاری از دوستان استفاده میکردند و من هم توانستم بدون مشکل از کشور خارج شوم.

پس از آنکه روح‌الله خمینی در مهر ۱۳۵۷ از عراق به فرانسه می رود، حسن روحانی نیز مدتی بعد، از لندن به پاریس می رود. در همین اثنا، مهندس بازرگان از تهران به پاریس می رود.

روحانی در خاطرات خود از سفر مهندس بازرگان به پاریس و دیدار با خمینی، چنین می گوید: «روز یکشنبه ۳۰ مهر ۱۳۵۷، آقای بازرگان برای دیدار امام به نوفل لوشاتو آمده بود. فکر میکنم آقای میناچی هم همراه وی بود. موقع غروب بود که به نوفل لوشاتو رسیده بودند و بعد از نماز مغرب و عشا در منزل مقابل (اندرونی) خدمت امام شرفیاب شدند.»

حسن روحانی از سن ۱۲ سالگی و پایان دبستان، تا سن ۲۲ سالگی در حوزه علمیه درس خوانده است.

علیرغم آنکه وی دروس «خارج» حوزه را نخوانده و به درجه اجتهاد نرسیده و هیچ یک از علما نیز اجتهاد وی را تأیید نکرده اند، اما روحانی بعدها در مجلس خبرگان رهبری به عنوان مجتهد حضور پیدا میکند. حتی در سوابق او حضور فعال در درس خارج فقه و اصول نیز به چشم نمی خورد و به گفته خودش تنها تا «مکاسب» و «رسائل» که دروس سطح خوزه می باشد، درس خوانده است. و با این وجود، در سال ۱۳۵۸ در انتخابات مجلس دوره اول، وی تحصیلات حوزوی خود را خارج فقه و اصول عنوان میکند. اما در انتخابات مجلس دوم در سال ۱۳۶۳، تحصیلات حوزوی را خارج فقه و فلسفه ذکر میکند. و در انتخابات دور سوم مجلس در سال ۱۳۶۷ ، مجدداً خارج فقه و اصول، در کتاب سیاستمداران جوان، حسن روحانی در مورد تحصیلات حوزوی خود چنین میگوید:

«من در حوزه تا وقتی که رسیدم به رسائل و مکاسب درس خواندم. که در واقع درس عالی «سطح» میشود.»

سوابق روحانی پس از انقلاب

وی از عنوان «دکتر حسن روحانی»، در پنج دوره نمایندگی مجلس شورای اسلامی استفاده کرده است. یعنی از سال ۱۳۵۸ تا سال ۱۳۷۴ در حالی خود را با عنوان «دکتر » کاندیدای مجلس میکند، که مدرک تحصیلی وی «لیسانس» بوده و تا سال ۱۳۷۸ نیز همچنان از این عنوان استفاده میکرده است! روزنامه جمهوری اسلامی در تاریخ ۱۹ اسفند ۱۳۵۸ و در مقدمه مصاحبه ای با حسن روحانی مدعی شد «حسن روحانی در سال ۵۸ از دانشگاه لندن در رشته جامعه شناسی حقوقی دکترا گرفت».

بعد از این گفتگو، نام وی در لیست انتخاباتی ۱۹، ۲۱ و ۲۲ اسفند ۱۳۵۸ حزب جمهوری اسلامی، برای انتخابات مجلس اول، برخلاف یکم تا هجدهم اسفند، از حسن فریدون (روحانی)» به «دکتر حسن فریدون (روحانی)» تغییر یافت.

بعلاوه براساس مدارک ثبت شده در معرفی نمایندگان مجلس اول، مندرج در سایت رسمی مجلس شورای اسلامی، روحانی دارای مدرک دکترای حقوق معرفی شده بود. همچنین در کتابی که در سال ۱۳۹۰ توسط مجلس شورای اسلامی تحت عنوان «معرفی نمایندگان ۸ دوره مجلس شورای اسلامی» منتشر شده است، تحصیلات دانشگاهی حسن روحانی در مجلس دوم، دکترای حقوق قضایی عنوان شده، اما در مجلس سوم، تحصیلات وی فوق لیسانس حقوق ذکر شده است! البته همه این عناوین غیر واقعی بوده اند. زیرا که حتی در مجلس سوم در سال ۱۳۶۷، ایشان هنوز حتی دانشجوی فوق لیسانس نیز نبودند! جالب است که تصویر روزنامه رسمی مربوط به اعتبار نامه وی در مجلس سوم نشان میدهد که در جلسه علنی چهارم مجلس سوم، از عنوان دکتر برای وی استفاده شده است! در مجلس چهارم نیز تحصیلات وی دکترای حقوق قضایی و در مجلس پنجم، دکترای حقوق ذکر شده است.

در سایت رسمی حسن روحانی، مدرک وی دکترای حقوق اساسی عنوان شده است نه حقوق قضایی! یعنی وی در یک جا دارای مدرک دکترای جامعه شناسی حقوقی معرفی میشود، در جای دیگر دارای دکترای حقوق، در جای دیگر دارای دکترای حقوق قضایی، و در جای دیگر دارای دکترای حقوق اساسی! فاصله سال ۱۳۵۸ که ایشان خود را دکتر معرفی میکند، تا سال ۱۳۷۸ که مدرک دکترای خود را از انگلستان دریافت میکند، به معنای آن است که ایشان به مدت بیست سال "جعل عنوان" کرده که یک جرم محسوب میشود و قابل

تعقیب قضایی است. همچنین از آنجا که ایشان از ناحیه این جعل عنوان دکتری، برای خود منافعی را کسب کرده است، لذا عنوان «کلاهبرداری» نیز بر این عمل ایشان صدق میکند که این نیز یک جرم محسوب میشود و قابل تعقیب قضایی میباشد.

به عنوان نمونه، حسن روحانی در تاریخ ۳۱ فروردین ۱۳۶۵ ، در نامه ای که درخواست تشویق پرسنل یگان های پدافند هوایی را میکند، در زیر نامه چنین نوشته: مسئول ستاد کل پدافند کشور  دکتر حسن روحانی یعنی در سال ۶۵ که روحانی دارای مدرک تحصیلی لیسانس بوده، خود را دکتر معرفی می کرده است.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی، حسن فریدون در سال ۶۰ تصمیم میگیرد تا نام خانوادگی خود را به صورت رسمی تغییر دهد. وی می گوید: «پس از انقلاب، زمانی که به عنوان نماینده مردم سمنان وارد مجلس شورای اسلامی دوره اول شدم، مناسب دیدم نام خانوادگی خودم را در شناسنامه هم تغییر دهم و لذا در سال ۱۳۶۰ تقاضای تغییر فامیل کردم و نام خانوادگی روحانی به طور رسمی در شناسنامه من ثبت شد.»

اما حسن روحانی از سال ۱۳۶۹ که مشغول تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد در انگلستان میشود، تا سال ۱۳۷۸ که مدرک دکترای خود را از انگلستان دریافت میکند، با نام حسن فریدون تحصیل کرده است.

زمان تحصیل حسن روحانی در مقطع کارشناسی ارشد از سال ۱۳۶۹ تا ۱۳۷۵ و مقطع دکترا از سال ۱۳۷۵ تا ۱۳۷۸ در دانشگاه کالدونین گلاسکوی انگلیس بوده، اما در هیچ یک از مصاحبه ها و بیوگرافی های حسن روحانی، اشاره ای به زمان تحصیل وی در انگلستان نشده است، رویزین ادی، مسئول مطبوعاتی اداره روابط خارجی و بین المللی دانشگاه کالدونین گلاسگو، اظهار داشت که آقای حسن روحانی در تاریخ ۱۳ نوامبر سال ۱۹۹۶ ( ۲۲ آبان ۱۳۷۵) در دوره فوق لیسانس و در ششم جولای ۱۹۹۹ ( ۱۵ تیر ۱۳۷۸) در دوره دکترا از دانشگاه کالدونین گلاسگو فارغ التحصیل شده است.

پست‌های حسن روحانی

پست‌های حسن روحانی در بازه زمانی سالهای ۱۳۵۹ تا ۱۳۷۹ عبارت بودند از:

۱ . نماینده در مجلس اول و دوم از سال ۱۳۵۸ تا سال ۱۳۶۷ رئیس کمیسیون دفاع و همزمان مسئول ستاد کل پدافند کشور در سال ۱۳۶۵

۲ . نماینده و نائب رئیس اول مجلس در دوره های سوم، چهارم و پنجم مجلس در سالهای ۱۳۶۷ تا ۱۳۷۹ .

۳ . رئیس کمیسیون سیاست خارجی در مجلس چهارم و پنجم در سالهای ۱۳۶۷ تا ۱۳۷۹

۴ . عضویت و ریاست شورای سرپرستی سازمان صدا و سیما از سال ۱۳۵۹ تا ۱۳۶۲

۵ . دبیر شورای عالی امنیت ملی از سال ۱۳۶۸ تا ۱۳۸۴ .

۶ . دبیر شورای عالی امنیت ملی و مشاور امنیتی رئیس جمهور از سال ۱۳۶۸ تا ۱۳۸۴ .

۷ . رئیس تیم مذاکرات هسته‌ای ایران از سال ۱۳۶۸ تا سال ۱۳۹۲

۸ . عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام از سال ۱۳۷۰ تاکنون

۹ . رئیس مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام از سال ۱۳۷۱ تا ۱۳۹۲

۱۰ . عضو و رئیس کمیسیون سیاسی و امنیتی مجمع تشخیص مصلحت نظام از سال ۱۳۷۰ تا ۱۳۹۲

۱۱ . عضو مجلس خبرگان از استان سمنان از سال ۱۳۷۸ تا زمان ریاست جمهوری

یعنی در طول دوران تحصیل، وی علاوه بر حضور بسیار پررنگ در مجلس شورای اسلامی بعنوان نائب رئیس مجلس و رئیس کمیسیون سیاست خارجی، در عین حال مشاور امنیتی رئیس جمهور، نماینده رهبری در شورای عالی امنیت ملی و دبیر این شورا و نیز عضو و رئیس کمیسیون سیاسی و امنیتی مجمع تشخیص مصلحت نظام هم بوده و در عین حال، هم زمان در دانشگاه کالدونین گلاسکوی انگلستان هم مشغول به تحصیل بوده است.

حواشی زندگی حسن روحانی

روحانی در آبان ۱۳۵۶ در مجلس ختمی بمناسبت مرگ مصطفی خمینی فرزند ارشد روح‌الله خمینی لقب «امام» را برای خمینی اول بار وارد فرهنگ عمومی جامعه ایران می‌کند.

حاشیه‌هایی در مورد سهولت تردد او در فروردین سال ۱۳۵۷ به خارج کشور و تحت تعقیب بودن همزمان از طرف ساواک و سهولت پذیرش او در انگلستان و همچنین بازگشت او به تهران و ثبت نام دانشگاه در همان سال درتهران توسط رقبای انتخاباتی او مطرح شده است.

روحانی در نطق خود در مجلس شورای اسلامی در ۲۳ تیرماه ۱۳۵۹ می‌گوید: «نکته دیگر اینکه ما از دادگاه انقلاب ارتش می‌خواهیم که در مورد توطئه‌گران عجله نکنند و تحقیقات در حدود وسیع انجام بدهند و کاملا ریشه‌یابی بکنند و تقاضای دیگر من این است که توطئه‌گرها را هنگام نماز جمعه در حضور مردم به دار آویزان کنند تا تاثیر بیشتری داشته باشد.»[۲]

حداقل دو مرتبه ارتباط مخفی روحانی با آمریکایی‌ها ثبت و مسجل شده: اولی به عنوان یکی از سه نماینده هاشمی در دیدار با نماینده مشاور امنیت ملی آمریکا (مک فارلین) که موضوع آن آینده رهبری در ایران بود؛[۳]

بار دوم، سفر روحانی به پاریس و دیدار با نمایندگان اسرائیلی که خود را آمریکایی معرفی کرده بودند و روحانی در آن دیدار خواهان فشار بیشتر بر خمینی برای پایان جنگ می‌شود.

در واقع ملاقات با آمیرام نیر «مشاور ضد تروریسم» نخست وزیر اسرائیل در هتلی در پاریس در سال ۱۳۶۵ بعنوان مشاور رئیس جمهور ایران بوده است.[۴]

همچنین حواشی بسیاری در مورد قتل پسر حسن روحانی توسط جناح‌های مختلف حکومت ایران به رشته تحریر در آمده است. از جمله آذرماه سال ۹۲ اکبر جباری، باجناق غلام‌حسین الهام، (سخنگوی دولت احمدی‌نژاد) در صفحه فیس‌بوک خود، با اشاره به شعارهای «اعتدال» و «راستگویی» دولت روحانی، نوشت: «اندک دانشم در روان‌درمانی می‌گوید: کسی که دستش به خون پسرش آلوده است، نه می‌تواند راستگو باشد و نه می‌تواند انسان معتدلی باشد». او البته توضیح بیشتری در این‌باره نداده است.

مطابق اعلام کمیته تحقیق و تفحص مجلس از دوتابعیتی‌ها، مشخص می‌گردد یک مقام عالی اجرایی دارای تابعیت اسکاتلندی (انگلیسی) است که بسیاری از سفرهای مخفی خارجی خود را با پاسپورت دوم انجام می‌داده است.

حسن روحانی شرکت کنندگان در تظاهرات ۱۸ تیر سال ۱۳۷۸ را در نمازجمعه پست‌تر از اوباش می‌خواند.[۵]

منابع