|
|
خط ۷۷: |
خط ۷۷: |
| }} | | }} |
|
| |
|
| '''سارینا اسماعیلزاده،''' (۱۱ تیر ۱۳۸۵ – ۳۰ شهریور ۱۴۰۱) دانشآموز تیزهوش مدرسه فرزانگان مهرشهر کرج که در [[اعتراضات سراسری ۱۴۰۱ ایران|اعتراضات سراسری ۱۴۰۱]] در روز ۳۰ شهریور درکرج به ضرب باتوم نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی که به سرش وارد شد به قتل رسید. | | '''محمد حسینی،''' با نام کامل سیدمحمد حسینی (۱۱ تیر ۱۳۸۵ – ۳۰ شهریور ۱۴۰۱) فرزند حسن کارگری است که پدر و مادرش را پیش از این از دست داده است و در جریان قیام سراسری ۱۴۰۱ در تظاهراتی که روز پنجشنبه ۱۲ آبان ۱۴۰۱ بمناسبت چهلم حدیث نجفی در آرامستان بهشت سکینه کرج برگزار شده بود شرکت میکند و در جریان حملهی نیروهای امنیتی به تجمع مردم و شروع درگیریها یکی از نفرات نیروی انتظامی به نام عجمیان توسط مردم مجازات میشود که سیدمحمد حسینی را به اتهام مشارکت در این امر به همراه محمدمهدی کرمی روز در زندان گوهردشت (رجاییشهر) کرج اعدام کردند. |
| ==فعالیتهای سارینا== | | ==پیشینهی زندگی محمد حسینی== |
| سارینا اسماعیل زاده با برادر بزرگتر و مادر خود زندگی میکرد. او پدر خود را در دوران کودکی از دست داده بود. سارینا اسماعیلزاده نوجوان ۱۶ ساله و دانشآموز تیزهوش مدرسهی فرزانگان کرج؛ بر اساس پستهای منتشر شده در کانالهای تلگرامی و یوتیوبش نوجوانی جویای آزادی و مخالف حجاب اجباری و همدرد با مشکلات اجتماعی مردم ایران بود.
| |
|
| |
|
| سارینا در کانال یوتیوبش از زندگی و دغدغههایش میگفت. در یکی از آنها میگوید: <blockquote>«نوجوان ایرانی دیگر نوجوان ۲۰ سال پیش نیست؛ از اوضاع جهان باخبر است و از خودش میپرسد چه چیزی کمتر از نوجوان آمریکایی دارد تا دغدغههایشان اینقدر متفاوت باشد.»</blockquote>روز قبل از کشته شدنش در کانال تلگرامی خود (@sarinaez) نوشت بود «وطنم بوی غربت میده..»
| | === روایت محمد حسینی از حادثه === |
| | گفت: در نزدیکی بهشت سکینه (س) دیدم ترافیک هست، نیت داشتم تا به سر مزار پدر و مادرم بروم. چاقوی همراه من به دلیل کندن حریم اطراف مزارشان برای گل کاری و کاشتن گل بود دیدم آن طرف بهشت سکینه (س) شلوغ شده و سوال کردم که ورودی آن را بستهاند. |
|
| |
|
| سارینا اسماعیلزاده پس از قتل مظلومانه مهسا امینی بدست نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی و شروع [[اعتراضات سراسری ۱۴۰۱ ایران|اعتراضات سراسری ۱۴۰۱]] در ایران، ظهر روز پنج شنبه ۳۱ شهریور و بعد از پایان کلاس زبان انگلیسی خود، به همراه چند تن از دوستانش برای حمایت از اعتراضات به تجمعات مردمی که در نزدیکی آموزشگاه زبان میپیوندد در این تجمع مأموران امنیتی، سارینا را با ضربات متعدد باتون بر سرش، بشدت مجروح میکنند، طوری که از ناحیه سر دچار خونریزی شدید میشود،به دلیل اینکه شرایط انتقال سارینا به بیمارستان آماده نبود، دوستانش، او را به یکی از خانههای نزدیک محل تجمع منتقل میکنند تا مداوا کنند اما سارینا در همانجا جان میبازد. ساعت ۲۲:۳۰ همان روز دوستان سارینا قتل وی به دست نیروهای امنیتی را به خانوادهاش اطلاع میدهند. تا این زمان خانوادهاش اطلاعی از وضعیت او نداشت. ساعت ۲۲:۳۰ همان روز دوستان سارینا قتل وی به دست نیروهای امنیتی را به خانوادهاش اطلاع میدهند. تا این زمان خانوادهاش اطلاعی از وضعیت وی نداشت.
| | متهم سید محمد حسینی گفت: من جزو آخرین نفراتی بودم که به بالای سر شهید عجمیان آمدم، افرادی به شهید توهین میکردند و به وی لگد میزدند. |
|
| |
|
| خانواده سارینا با مراجعه به محل تجمع از افرادی میشنوند که جنازهی سارینا را با آمبولانس به بیمارستان منتقل کردهاند. تا صبح روز اول مهر مسئولان بیمارستان و سردخانهی آن هیچ اطلاعاتی دربارهی محل نگهداری جسد سارینا به خانوادهاش نمیدهند.
| | وی افزود: به اندازه دو بند انگشت دو مرتبه چاقوی خود را به بدن شهید عجمیان فشار دادم و در مرتبه سوم کمی به داخل بدن وی وارد کردم. |
| | |
| | وی گفت: زمانی که من به محل رسیدم تمام اتفاقات رخ داده برای شهید عجمیان رخ داده بود. من بالاسر شهید آمدم و فقط سه ضربه به بدن شهید عجمیان از ناحیه پهلو وارد کردم. |
|
| |
|
| ==منابع== | | ==منابع== |
| <references /> | | <references /> |