کاربر:Safa/ بکتاش آبتین صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴: خط ۴:
آثار مختلفی را منتشر کرده است. از آثار او می توان به “و پای من که قلم شد نوشت برگردیم”، “شناسنامه‌ی خلوت”، “مژه‌ها، چشم‌هایم را بخیه کرده‌اند”، “پُتک”و “در میمون خودم پدربزرگم” می توان اشاره نمود.  
آثار مختلفی را منتشر کرده است. از آثار او می توان به “و پای من که قلم شد نوشت برگردیم”، “شناسنامه‌ی خلوت”، “مژه‌ها، چشم‌هایم را بخیه کرده‌اند”، “پُتک”و “در میمون خودم پدربزرگم” می توان اشاره نمود.  


بکتاش آبتین یکی از اعضای هیات دبیران کانون نویسندگان بود. او منشی و عضو هیات دبیران و بازرس کانون بود که در نهایت به عنوان یکی از بازرسان کانون نویسندگان ایران انتخاب گردید.
بکتاش آبتین یکی از اعضای هیات دبیران کانون نویسندگان بود. او منشی و عضو هیات دبیران بود که در نهایت به عنوان یکی از بازرسان مالی کانون نویسندگان ایران انتخاب گردید.


از آثار فیلمسازی او می توان به فیلم مستند “کاملا خصوصی برای آگاهی عموم” درباره‌ی علیشاه مولوی و مستند “۱۳ اکتبر ۱۹۷۳” درباره‌ی لوریس چکناوریان اشاره نمود.
از آثار فیلمسازی او می توان به فیلم مستند “کاملا خصوصی برای آگاهی عموم” درباره‌ی علیشاه مولوی و مستند “۱۳ اکتبر ۱۹۷۳” درباره‌ی لوریس چکناوریان اشاره نمود.


لازم به ذکر است برای مجموعه شعر “پتک” بکتاش آبتین ، کتاب برگزیده‌ی هفتمین دوره‌ی جایزه کتاب شعر خبرنگاران شد.
مجموعه شعر “پتک”، کتاب برگزیده‌ی هفتمین دوره‌ی جایزه کتاب شعر خبرنگاران شد.


بکتاش آبتین در مراسم شهیدان راه آزادی بیان محمد مختاری و محمدجعفر پوینده در آذر ۱۳۹۵ که نهادهای امنیتی و انتظامی از برگزاری آن جلوگیری کردند مورد ضرب و شتم ماموران امنیتی قرار گرفت و بازداشت شد. در همین روز مزدک زرافشان (فرزند ناصر زرافشان عضو کانون نویسندگان ایران و یکی از وکلای پرونده قتل‌های سیاسی پاییز ۱۳۷۷) نیز به‌شدت آسیب دید. آبتین پس از سه روز بازداشت با قرار کفالت آزاد شد و بیرون بازداشتگاه از صورت مجروح مزدک زرافشان عکس گرفت و آن را در صفحه اینستاگرام خود قرار داد. انتشار این عکس مبنای تشکیل پرونده، شکنجه‌های دوران بازجویی و در نهایت صدور حکمهای ناعادلانه بعدی بود.
بکتاش آبتین در مراسم شهیدان راه آزادی بیان محمد مختاری و محمدجعفر پوینده در آذر ۱۳۹۵ که نهادهای امنیتی و انتظامی از برگزاری آن جلوگیری کردند مورد ضرب و شتم ماموران امنیتی قرار گرفت و بازداشت شد. در همین روز مزدک زرافشان (فرزند ناصر زرافشان عضو کانون نویسندگان ایران و یکی از وکلای پرونده قتل‌های سیاسی پاییز ۱۳۷۷) نیز به‌شدت آسیب دید. آبتین پس از سه روز بازداشت با قرار کفالت آزاد شد و بیرون بازداشتگاه از صورت مجروح مزدک زرافشان عکس گرفت و آن را در صفحه اینستاگرام خود قرار داد. انتشار این عکس مبنای تشکیل پرونده، [[شکنجه|شکنجه‌]]<nowiki/>های دوران بازجویی و در نهایت صدور حکمهای ناعادلانه بعدی بود.


برای بکتاش آبتین به دلیل عضویت در کانون نویسندگان و فعالیت‌های ضد سانسور و اختناق‌شکن وی دو پرونده‌ی دیگرنیز ساختند. یکی از آنها مربوط به اردیبهشت ۱۳۹۴ بود که ماموران پس از تفتیش منزلش و ضبط بیش از هزار قلم از وسایل شخصی او احضاریه‌ی دادسرای فرهنگ و رسانه را به وی دادند. او بارها در ساختمان مرکزی وزارت اطلاعات مورد بازجویی قرار گرفت.
برای بکتاش آبتین به دلیل عضویت در کانون نویسندگان و فعالیت‌های ضد [[سانسور در ایران|سانسور]] و اختناق‌شکن وی دو پرونده‌ی دیگر نیز ساختند. یکی از آنها مربوط به اردیبهشت ۱۳۹۴ بود که ماموران پس از تفتیش منزلش و ضبط بیش از هزار قلم از وسایل شخصی او احضاریه‌ی دادسرای فرهنگ و رسانه را به وی دادند. او بارها در ساختمان مرکزی [[وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی|وزارت اطلاعات]] مورد بازجویی قرار گرفت.


بکتاش آبتبن در ۵ مهر سال ۹۹ به اتهام  فعالیت علیه نظام جمهوری اسلامی ایران به ۶ سال حبس محکوم شد. از دیگر اتهامات او انتشار تاریخچه داخلی درباره ۵۰ سال فعالیت کانون نویسندگان است.
بکتاش آبتبن در ۵ مهر سال ۹۹ به اتهام  فعالیت علیه نظام جمهوری اسلامی ایران به ۶ سال حبس محکوم شد. از دیگر اتهامات او انتشار تاریخچه داخلی درباره ۵۰ سال فعالیت کانون نویسندگان است.
خط ۲۰: خط ۲۰:
فعالیت‌های این کانون در سال ۱۳۶۰ غیر قانونی اعلام شد، جمعی از نویسندگان در سال ۱۳۷۳ با تشکیل یک جمع مشورتی تلاش کردند این کانون را از نو احیا کنند.
فعالیت‌های این کانون در سال ۱۳۶۰ غیر قانونی اعلام شد، جمعی از نویسندگان در سال ۱۳۷۳ با تشکیل یک جمع مشورتی تلاش کردند این کانون را از نو احیا کنند.


در ۱۸ شهریور ۱۳۷۵، ۱۲ نویسنده‌ که برای نگارش اساس‌نامه کانون جلسه‌ای ترتیب داده بودند دستگیر و تهدید شدند اگر به جلسات‌شان ادامه بدهند مورد تعقیب قرار می‌گیرند. از آن زمان تا کنون، اعضا و هیٔت‌مدیره کانون نویسندگان ایران به طور منظم تحت نظر و آزار دستگاه‌های اطلاعاتی و امنیتی قرار دارند. بعضاً با احکام بلند مدت روبرو بودند و  در جریان قتل‌های زنجیره‌ای سال‌های ۱۳۶۶- ۱۳۷۸ تعدادی از اعضای آن به قتل رسیدند.
در ۱۸ شهریور ۱۳۷۵، ۱۲ نویسنده‌ که برای نگارش اساس‌نامه کانون جلسه‌ای ترتیب داده بودند دستگیر و تهدید شدند اگر به جلسات‌شان ادامه بدهند مورد تعقیب قرار می‌گیرند. از آن زمان تاکنون، اعضا و هیٔت‌مدیره کانون نویسندگان ایران به طور منظم تحت نظر و آزار دستگاه‌های اطلاعاتی و امنیتی قرار دارند. بعضاً با احکام بلند مدت روبرو بودند و  در جریان [[قتل‌های زنجیره‌ای]] سال‌های ۱۳۶۶- ۱۳۷۸ تعدادی از اعضای آن به قتل رسیدند.


اعضای این کانون علی رغم تمام این آزارها به هدف خود در ارتقای آزادی بیان و مبارزه با سانسور در ایران ادامه داده‌اند.
اعضای این کانون علی رغم تمام این آزارها به هدف خود در ارتقای آزادی بیان و مبارزه با سانسور در ایران ادامه داده‌اند.
خط ۳۲: خط ۳۲:


=== بیانیه آبان ماه کانون ===
=== بیانیه آبان ماه کانون ===
<blockquote>اتهام‌تراشی و پرونده‌سازی برای اعضای کانون نویسندگان ایران</blockquote><blockquote>در مرداد سال جاری دو تن از دبیران کانون نویسندگان ایران، رضا خندان (مهابادی) و کیوان باژن، و نیز بکتاش آبتین، یکی از بازرسان کانون، به بازپرسی دادسرای امنیت واقع در زندان اوین احضار و “تفهیم اتهام” شدند. این احضار مربوط به پرونده‌ای بود که وزارت اطلاعات در اردیبهشت ۱۳۹۴ برای این سه عضو کانون گشوده بود. در روزهای اخیر آنها باز به همان شعبه بازپرسی احضار شدند تا یک بار دیگر “تفهیم اتهام” شوند. گویا اتهام “تبلیغ علیه نظام” که بار اول به متهمان “تفهیم” شده بود نهاد اطلاعاتی را، که شاکی پرونده است، راضی نکرده و پرونده به شعبه بازپرسی بازپس فرستاده شده تا دو اتهام دیگر به اتهام پیشین افزوده شود: “اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت ملی” و “تشویق بانوان کشور به فساد و فحشا”. سنگین ترکردن باراتهام در این گونه پرونده ها، چنانچه به توصیه و با اعمال نفوذ شاکی پرونده صورت گرفته باشد، حاکی از آن است که دراین پرونده‌سازی آشکار سرنوشت «متهمان» را نهادهای اطلاعاتی و امنیتی تعیین می‌کنند و از دستگاه قضایی‌یی که بدین‌سان به خواست شاکی گردن می‌گذارد امید هیچ دادرسی عادلانه و بی‌طرفانه‌ای نباید داشت.</blockquote><blockquote>اما ساختگی بودن اتهام‌های یادشده در مورد اعضای کانون روشن‌تر از آن است که به توضیح چندانی نیاز داشته باشد. اتهام “اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت ملی” مستلزم آن است که متهمان در خفا بر ضد شخص یا نهادی دولتی تبانی کرده باشند؛ حال آن که کانون نویسندگان ایران تشکلی است علنی که در سراسرعمر پنجاه ساله‌ی خود هرگز دیدگاه‌ها و فعالیت‌های خود را از چشم هیچ شخص یا نهادی پنهان نکرده و نمی‌کند. وانگهی، اگر منظور از «امنیت ملی» امنیت «ملت» و درواقع مردم باشد، چیزی مضحکتر از این نیست که اعضای تشکلی چون کانون نویسندگان ایران بر ضد چنین امنیتی «اقدام» کنند. مصداق برهم زدن چنین امنیتی را باید نه درمیان اعضای کانون بلکه بین کسانی جست که مردمی را سرکوب می‌کنند که به مسالمت آمیزترین شیوه‌ها به خیابان می‌آیند تا خواست‌های برحق خود را بیان کنند. در مورد اتهام «تبلیغ علیه نظام» نیز باید گفت انتقاد و مخالفت با این یا آن نهاد دولتی به دلیل سلب آزادی بیان و اِعمال سانسور نه مصداق «تبلیغ» است و نه به معنی ضدیت با کل «نظام». اما اگراین دو اتهام از نوع اتهام‌های رایجی است که به وفور بر پرونده‌ی فعالان سیاسی و اجتماعی و فرهنگی الصاق می‌شود، “تشویق بانوان کشور به فساد و فحشا” اتهام جدید و بی‌پایه و اساسی است که ظاهراً (می گوییم ظاهراً زیرا درباره‌ی این اتهام، همچون دو اتهام دیگر، مطلقاً هیچ توضیحی به «متهمان» داده نشده است) پس از اعتراض‌های اخیر بسیاری از زنان به حجاب اجباری، در دستگاه اتهام‌تراشی و پرونده‌سازی سیستم دادرسی برای منتقدان و معترضان ساخته و پرداخته شده است. در این مورد نیز کانون نویسندگان ایران چیزی جز حق آزادی پوشش و مخالفت با حجاب اجباری را مطرح نکرده است و هیچ‌یک از این¬ها مصداق این اتهام نیست، مگر آن که خواست رفع تبعیض جنسیتی و برابری زنان با مردان را «فساد و فحشا» تلقی کنیم. برای این اتهام شرم‌آور نیز کسانی را باید به دادگاه کشاند که حقوق زن را نیمی از حقوق مرد می‌دانند؛ کسانی را باید محاکمه کرد که سن فحشا و اعتیاد را به دوازده سالگی رسانده‌اند و گروه گروه زنان جوان را به بردگی جنسی کشانده و در بازارهای سکس داخل و خارج به تاراج گذاشته‌اند؛ کسانی که هزاران کودک دختر و پسر را از تحصیل و زندگی امن و شاد بازداشته و در کارگاه‌ها و خیابان‌ها جسم و جانشان را تباه و فسادهای گوناگون را به آنها تحمیل می‌کنند و . . . آری، اینان را باید به پای میز محاکمه کشاند نه نویسندگان آزادی‌خواهی را که خواهان حق انتخاب آزادانه برای زنان‌اند و به آنان به چشم موجودی انسانی و برابر با مرد می‌نگرند.</blockquote><blockquote>بدین‌سان، صدور چنین اتهام‌هایی در مورد سه تن از اعضای فعال کانون نویسندگان ایران ظلمی است آشکار و مبتنی بر دروغ و پاپوش دوزی که هیچ‌گونه وجاهت حقوقی و قانونی ندارد. کانون نویسندگان ایران این اتهام تراشی و پرونده‌سازی‌ را محکوم می‌کند و خواهان رفع کامل اتهام از رضا خندان (مهابادی)، کیوان باژن و بکتاش آبتین، و مختومه کردن پرونده‌ی آنها و همه پرونده‌های مشابه است.</blockquote>کانون نویسندگان ایران-۱۷ آبان ۱۳۹۷      
<blockquote>اتهام‌تراشی و پرونده‌سازی برای اعضای کانون نویسندگان ایران</blockquote><blockquote>در مرداد سال جاری دو تن از دبیران کانون نویسندگان ایران، رضا خندان (مهابادی) و کیوان باژن، و نیز بکتاش آبتین، یکی از بازرسان کانون، به بازپرسی دادسرای امنیت واقع در زندان اوین احضار و “تفهیم اتهام” شدند. این احضار مربوط به پرونده‌ای بود که [[وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی|وزارت اطلاعات]] در اردیبهشت ۱۳۹۴ برای این سه عضو کانون گشوده بود. در روزهای اخیر آنها باز به همان شعبه بازپرسی احضار شدند تا یک بار دیگر “تفهیم اتهام” شوند. گویا اتهام “تبلیغ علیه نظام” که بار اول به متهمان “تفهیم” شده بود نهاد اطلاعاتی را، که شاکی پرونده است، راضی نکرده و پرونده به شعبه بازپرسی بازپس فرستاده شده تا دو اتهام دیگر به اتهام پیشین افزوده شود: “اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت ملی” و “تشویق بانوان کشور به فساد و فحشا”. سنگین ترکردن باراتهام در این گونه پرونده ها، چنانچه به توصیه و با اعمال نفوذ شاکی پرونده صورت گرفته باشد، حاکی از آن است که دراین پرونده‌سازی آشکار سرنوشت «متهمان» را نهادهای اطلاعاتی و امنیتی تعیین می‌کنند و از دستگاه قضایی‌یی که بدین‌سان به خواست شاکی گردن می‌گذارد امید هیچ دادرسی عادلانه و بی‌طرفانه‌ای نباید داشت.</blockquote><blockquote>اما ساختگی بودن اتهام‌های یادشده در مورد اعضای کانون روشن‌تر از آن است که به توضیح چندانی نیاز داشته باشد. اتهام “اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت ملی” مستلزم آن است که متهمان در خفا بر ضد شخص یا نهادی دولتی تبانی کرده باشند؛ حال آن که کانون نویسندگان ایران تشکلی است علنی که در سراسرعمر پنجاه ساله‌ی خود هرگز دیدگاه‌ها و فعالیت‌های خود را از چشم هیچ شخص یا نهادی پنهان نکرده و نمی‌کند. وانگهی، اگر منظور از «امنیت ملی» امنیت «ملت» و درواقع مردم باشد، چیزی مضحکتر از این نیست که اعضای تشکلی چون کانون نویسندگان ایران بر ضد چنین امنیتی «اقدام» کنند. مصداق برهم زدن چنین امنیتی را باید نه درمیان اعضای کانون بلکه بین کسانی جست که مردمی را سرکوب می‌کنند که به مسالمت آمیزترین شیوه‌ها به خیابان می‌آیند تا خواست‌های برحق خود را بیان کنند. در مورد اتهام «تبلیغ علیه نظام» نیز باید گفت انتقاد و مخالفت با این یا آن نهاد دولتی به دلیل سلب آزادی بیان و اِعمال سانسور نه مصداق «تبلیغ» است و نه به معنی ضدیت با کل «نظام». اما اگراین دو اتهام از نوع اتهام‌های رایجی است که به وفور بر پرونده‌ی فعالان سیاسی و اجتماعی و فرهنگی الصاق می‌شود، “تشویق بانوان کشور به فساد و فحشا” اتهام جدید و بی‌پایه و اساسی است که ظاهراً (می گوییم ظاهراً زیرا درباره‌ی این اتهام، همچون دو اتهام دیگر، مطلقاً هیچ توضیحی به «متهمان» داده نشده است) پس از اعتراض‌های اخیر بسیاری از زنان به حجاب اجباری، در دستگاه اتهام‌تراشی و پرونده‌سازی سیستم دادرسی برای منتقدان و معترضان ساخته و پرداخته شده است. در این مورد نیز کانون نویسندگان ایران چیزی جز حق آزادی پوشش و مخالفت با حجاب اجباری را مطرح نکرده است و هیچ‌یک از این¬ها مصداق این اتهام نیست، مگر آن که خواست رفع تبعیض جنسیتی و برابری زنان با مردان را «فساد و فحشا» تلقی کنیم. برای این اتهام شرم‌آور نیز کسانی را باید به دادگاه کشاند که حقوق زن را نیمی از حقوق مرد می‌دانند؛ کسانی را باید محاکمه کرد که سن فحشا و اعتیاد را به دوازده سالگی رسانده‌اند و گروه گروه زنان جوان را به بردگی جنسی کشانده و در بازارهای سکس داخل و خارج به تاراج گذاشته‌اند؛ کسانی که هزاران کودک دختر و پسر را از تحصیل و زندگی امن و شاد بازداشته و در کارگاه‌ها و خیابان‌ها جسم و جانشان را تباه و فسادهای گوناگون را به آنها تحمیل می‌کنند و . . . آری، اینان را باید به پای میز محاکمه کشاند نه نویسندگان آزادی‌خواهی را که خواهان حق انتخاب آزادانه برای زنان‌اند و به آنان به چشم موجودی انسانی و برابر با مرد می‌نگرند.</blockquote><blockquote>بدین‌سان، صدور چنین اتهام‌هایی در مورد سه تن از اعضای فعال کانون نویسندگان ایران ظلمی است آشکار و مبتنی بر دروغ و پاپوش دوزی که هیچ‌گونه وجاهت حقوقی و قانونی ندارد. کانون نویسندگان ایران این اتهام تراشی و پرونده‌سازی‌ را محکوم می‌کند و خواهان رفع کامل اتهام از رضا خندان (مهابادی)، کیوان باژن و بکتاش آبتین، و مختومه کردن پرونده‌ی آنها و همه پرونده‌های مشابه است.</blockquote>کانون نویسندگان ایران-۱۷ آبان ۱۳۹۷      


=== بیانیه اردیبهشت ۹۸ کانون ===
=== بیانیه اردیبهشت ۹۸ کانون ===
روز ۲۵ اردیبهشت رای شعبه‌ی ۲۸ دادگاه انقلاب به ناصر زرافشان و راضیه زیدی وکلای سه عضو کانون نویسندگان ایران ابلاغ شد. به حکم محمد مقیسه رییس دادگاه، رضا خندان (مهابادی) و بکتاش آبتین دو عضو هیئت دبیران کانون و کیوان باژن عضو سابق هیئت دبیران هر یک به شش سال زندان محکوم شده‌اند. در محکومیت این حکم‌ها کانون نویسندگان ایران امروز بیانیه‌ منتشر کرد. در بخشی از بیانیه نوشته شده است: «... این فقط محاکمه‌ و محکومیت سه نویسنده نیست، تنها محاکمه‌ی کانون نویسندگان ایران نیست. محکومیت همه‌ی نویسندگان و کسانی است که می‌خواهند از حق آزادی بیان برخوردار باشند». کانون ضمن به چالش کشیدن "مستندات" حکم در پایان بیانیه خواهان « لغو بی‌قید و شرط این حکم‌ها و مختومه کردن پرونده» شده است. همچنین از « همه‌ی نویسندگان و انسان‌های مدافع آزادی بیان» خواسته است که « از هر راه ممکن به دفاع از این سه نویسنده بپردازند».
روز ۲۵ اردیبهشت رای شعبه‌ی ۲۸ دادگاه انقلاب به ناصر زرافشان و راضیه زیدی وکلای سه عضو کانون نویسندگان ایران ابلاغ شد. به حکم محمد مقیسه رییس دادگاه، رضا خندان (مهابادی) و بکتاش آبتین دو عضو هیئت دبیران کانون و کیوان باژن عضو سابق هیئت دبیران هر یک به شش سال زندان محکوم شده‌اند. در محکومیت این حکم‌ها کانون نویسندگان ایران بیانیه‌‌ای منتشر کرد.  


بیانیه‌ی کانون نویسندگان ایران در محکومیت صدور حکم هجده سال زندان برای سه نویسنده<blockquote>به دنبال محاکمه‌ی سه عضو کانون نویسندگان ایران در هفتم و هشتم اردیبهشت سال جاری روز گذشته، بیست‌وپنجم اردیبهشت، رای شعبه‌ی ۲۸ دادگاه انقلاب به وکلای پرونده ابلاغ شد. بنا به این ابلاغیه رضا خندان (مهابادی)، بکتاش آبتین و کیوان باژن هر یک به شش سال زندان محکوم شده‌اند: یک سال برای اتهام "تبلیغ علیه نظام" و پنج سال برای اتهام "اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت کشور". نامربوط‌‌تر و سست‌بنیان‌تر از این اتها‌م‌ها "دلایل" و "مستندات" آنهاست. به سه نویسنده مجموعا ۱۸ سال حکم زندان داده‌اند که چرا عضو کانون نویسندگان ایران شده‌اید؛ چرا نشریه‌ی داخلی یک تشکل فرهنگی را منتشر کرده‌اید؛ چرا اسناد و مدارک فعالیت‌های پنجاه ساله‌ی کانون را در کتابی گرد آورده‌اید؛ چرا بر مزار احمد شاملو و محمد مختاری و جعفر پوینده رفته‌اید؛ چرا پای بیانیه‌های دفاع از آزادی بیان نویسندگان و هنرمندان و مخالفت با اعدام و سانسور امضا گذاشته‌اید!</blockquote><blockquote>این کدام "امنیت کشور" است که انتشار نشریه و بیانیه‌ی اعتراضی اقدام علیه آن محسوب می‌‍‌شود؟ امنیت چه کسانی با عضویت در کانون و رفتن بر مزار شاعران و نویسندگان به خطر می‌افتد؟ هر دادگاهی که حتی با اندکی عدالت و استقلال همراه باشد و ذره‌ای حق انسان در آن رعایت شود نیز این نوع "مستندات" را نه ادله‌ی جرم بلکه بهانه‌ی پرونده‌سازی تلقی می‌کند. در حقیقت آنچه در پرونده و دادگاه سه عضو کانون مبنای اتهام و صدور حکم قرار گرفته است چیزی جز گام نهادن در راه آزادی بیان و مخالفت با سانسور نیست و درست به همین سبب آنها محاکمه و محکوم به تحمل حبس شده‌اند؛ اما این فقط محاکمه‌ و محکومیت سه نویسنده نیست، تنها محاکمه‌ی کانون نویسندگان ایران نیست. محکومیت همه‌ی نویسندگان و کسانی است که می‌خواهند از حق آزادی بیان برخوردار باشند. به این گونه محاکمه‌ها و حکم‌هایی که در چند دهه‌ی اخیر برای پراکندن رعب و وحشت و سرکوب آزادی بیان به وفوردر جریان بوده است، باید پایان داده شود.</blockquote><blockquote>کانون نویسندگان ایران پرونده‌سازی و صدورحکم ‎های سرکوبگرانه‌ بر ضد رضا خندان (مهابادی)، بکتاش آبتین و کیوان باژن را محکوم می‌کند و خواهان لغو بی‌قید و شرط این حکم‌ها و مختومه کردن پرونده است. همچنین از همه‌ی نویسندگان و انسان‌های مدافع آزادی بیان می‌خواهد تا از هر راه ممکن به دفاع از این سه نویسنده بپردازند.</blockquote>کانون نویسندگان ایران  
بیانیه‌ی کانون نویسندگان ایران در محکومیت صدور حکم هجده سال زندان برای سه نویسنده<blockquote>به دنبال محاکمه‌ی سه عضو کانون نویسندگان ایران در هفتم و هشتم اردیبهشت سال جاری روز گذشته، بیست‌وپنجم اردیبهشت، رای شعبه‌ی ۲۸ دادگاه انقلاب به وکلای پرونده ابلاغ شد. بنا به این ابلاغیه رضا خندان (مهابادی)، بکتاش آبتین و کیوان باژن هر یک به شش سال زندان محکوم شده‌اند: یک سال برای اتهام "تبلیغ علیه نظام" و پنج سال برای اتهام "اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت کشور". نامربوط‌‌تر و سست‌بنیان‌تر از این اتها‌م‌ها "دلایل" و "مستندات" آنهاست. به سه نویسنده مجموعا ۱۸ سال حکم زندان داده‌اند که چرا عضو کانون نویسندگان ایران شده‌اید؛ چرا نشریه‌ی داخلی یک تشکل فرهنگی را منتشر کرده‌اید؛ چرا اسناد و مدارک فعالیت‌های پنجاه ساله‌ی کانون را در کتابی گرد آورده‌اید؛ چرا بر مزار احمد شاملو و محمد مختاری و جعفر پوینده رفته‌اید؛ چرا پای بیانیه‌های دفاع از آزادی بیان نویسندگان و هنرمندان و مخالفت با اعدام و سانسور امضا گذاشته‌اید!</blockquote><blockquote>این کدام "امنیت کشور" است که انتشار نشریه و بیانیه‌ی اعتراضی اقدام علیه آن محسوب می‌‍‌شود؟ امنیت چه کسانی با عضویت در کانون و رفتن بر مزار شاعران و نویسندگان به خطر می‌افتد؟ هر دادگاهی که حتی با اندکی عدالت و استقلال همراه باشد و ذره‌ای حق انسان در آن رعایت شود نیز این نوع "مستندات" را نه ادله‌ی جرم بلکه بهانه‌ی پرونده‌سازی تلقی می‌کند. در حقیقت آنچه در پرونده و دادگاه سه عضو کانون مبنای اتهام و صدور حکم قرار گرفته است چیزی جز گام نهادن در راه آزادی بیان و مخالفت با سانسور نیست و درست به همین سبب آنها محاکمه و محکوم به تحمل حبس شده‌اند؛ اما این فقط محاکمه‌ و محکومیت سه نویسنده نیست، تنها محاکمه‌ی کانون نویسندگان ایران نیست. محکومیت همه‌ی نویسندگان و کسانی است که می‌خواهند از حق آزادی بیان برخوردار باشند. به این گونه محاکمه‌ها و حکم‌هایی که در چند دهه‌ی اخیر برای پراکندن رعب و وحشت و سرکوب آزادی بیان به وفوردر جریان بوده است، باید پایان داده شود.</blockquote><blockquote>کانون نویسندگان ایران پرونده‌سازی و صدورحکم ‎های سرکوبگرانه‌ بر ضد رضا خندان (مهابادی)، بکتاش آبتین و کیوان باژن را محکوم می‌کند و خواهان لغو بی‌قید و شرط این حکم‌ها و مختومه کردن پرونده است. همچنین از همه‌ی نویسندگان و انسان‌های مدافع آزادی بیان می‌خواهد تا از هر راه ممکن به دفاع از این سه نویسنده بپردازند.</blockquote>کانون نویسندگان ایران  
خط ۴۲: خط ۴۲:


=== بیانیه آذر ۹۹ کانون ===
=== بیانیه آذر ۹۹ کانون ===
بیانیه‌ی کانون نویسندگان ایران به مناسبت ۱۳ آذر، روز مبارزه با سانسور <blockquote>۱۳ آذر، روز مبارزه با سانسور گرامی باد</blockquote><blockquote>دوازده سال از اعلام ۱۳ آذر به عنوان روز مبارزه با سانسور گذشته است و '''اکنون رضا خندان (مهابادی)، بکتاش آبتین از اعضای هیئت دبیران و کیوان باژن، عضو کانون نویسندگان ایران به دلیل تلاش برای مبارزه با سانسور به زندان افتاده‌اند و عضو دیگرمان؛ گیتی پورفاضل، به دلیل استفاده از حق آزادی بیان‌اش به حبس کشیده شده است.'''</blockquote><blockquote> </blockquote><blockquote>موضوع سانسور و مبارزه با آن، محدود به کتاب، مطبوعات یا فعالیت‌های هنری نیست و به همین دلیل روز مبارزه با سانسور مختص نویسندگان و هنرمندان نبوده و هدف آن؛ همگرایی و ایستادگی تمام گروه‌ها و افرادی‌ست که مستقیم یا غیر مستقیم قربانی سانسور و سرکوب هستند. سانسور، تامین کننده‌ی تاریکی مورد نیاز برای سرکوب است و این یعنی، سرکوب را می‌توان بی کم و کاست، شکل عینی و تحقق یافته‌ی سانسور دانست. بدین معنا، جامعه‌ی ما سال‌هاست که به شدیدترین وجه، تحقق سانسور را در حبس و شکنجه و اعدام و کشتار فرزندانش، عریان و خونین، چشیده و لمس کرده است. سال‌هاست که هنر و فرهنگ و زیبایی، روبروی چشمان ما سرکوب شده‌ است و از این رهگذر تولیدات فرهنگی سانسور شده وُ بی یال وُ دم وُ اشکم، مخاطب خود را به شکلی روزافزون از دست داده‌اند. سال‌هاست که سیستم آموزشی، متکی به ارعاب و سانسور وُ خودسانسوری‌ست و در کنار این‌ها، حق اعتراض مردم نیز سرکوب و دامنه‌ی سانسور به کف خیابان کشیده شده است. با این همه، سال‌هاست که ایستاده‌ایم و سال‌هاست که در برابر سهمگین‌ترین سانسور و سرکوب تاریخ معاصر، به مبارزه‌ی خود برای دفاع از آزادی اندیشه و بیان ادامه داده‌ایم.</blockquote><blockquote>کانون نویسندگان ایران، ضمن بزرگداشت ۱۳ آذر، روز مبارزه با سانسور، از عموم مردم به ویژه صاحبان قلم و اندیشه می‌خواهد تا در صف مبارزه با سانسور بایستند و یکصدا خواستار برچیدن بساط سانسور شوند. ما خواهان آزادی اندیشه و بیان و نشر بی هیچ حصر و استثنا هستیم، خواهانِ جریان آزاد خبررسانی، اینترنت و مطبوعات آزاد، آزادی حق اعتراض و همچنین آزادی تمام زندانیان عقیدتی و سیاسی که در سیطره‌ی سانسور و سانسورچیان به بند کشیده شده‌اند.</blockquote>کانون نویسندگان ایران
بیانیه‌ی کانون نویسندگان ایران به مناسبت ۱۳ آذر، روز مبارزه با سانسور <blockquote>۱۳ آذر، روز مبارزه با سانسور گرامی باد</blockquote><blockquote>دوازده سال از اعلام ۱۳ آذر به عنوان روز مبارزه با سانسور گذشته است و '''اکنون رضا خندان (مهابادی)، بکتاش آبتین از اعضای هیئت دبیران و کیوان باژن، عضو کانون نویسندگان ایران به دلیل تلاش برای مبارزه با سانسور به زندان افتاده‌اند و عضو دیگرمان؛ گیتی پورفاضل، به دلیل استفاده از حق آزادی بیان‌اش به حبس کشیده شده است.'''</blockquote><blockquote>موضوع سانسور و مبارزه با آن، محدود به کتاب، مطبوعات یا فعالیت‌های هنری نیست و به همین دلیل روز مبارزه با سانسور مختص نویسندگان و هنرمندان نبوده و هدف آن؛ همگرایی و ایستادگی تمام گروه‌ها و افرادی‌ست که مستقیم یا غیر مستقیم قربانی سانسور و سرکوب هستند. سانسور، تامین کننده‌ی تاریکی مورد نیاز برای سرکوب است و این یعنی، سرکوب را می‌توان بی کم و کاست، شکل عینی و تحقق یافته‌ی سانسور دانست. بدین معنا، جامعه‌ی ما سال‌هاست که به شدیدترین وجه، تحقق سانسور را در حبس و شکنجه و اعدام و کشتار فرزندانش، عریان و خونین، چشیده و لمس کرده است. سال‌هاست که هنر و فرهنگ و زیبایی، روبروی چشمان ما سرکوب شده‌ است و از این رهگذر تولیدات فرهنگی سانسور شده وُ بی یال وُ دم وُ اشکم، مخاطب خود را به شکلی روزافزون از دست داده‌اند. سال‌هاست که سیستم آموزشی، متکی به ارعاب و سانسور وُ خودسانسوری‌ست و در کنار این‌ها، حق اعتراض مردم نیز سرکوب و دامنه‌ی سانسور به کف خیابان کشیده شده است. با این همه، سال‌هاست که ایستاده‌ایم و سال‌هاست که در برابر سهمگین‌ترین سانسور و سرکوب تاریخ معاصر، به مبارزه‌ی خود برای دفاع از آزادی اندیشه و بیان ادامه داده‌ایم.</blockquote><blockquote>کانون نویسندگان ایران، ضمن بزرگداشت ۱۳ آذر، روز مبارزه با سانسور، از عموم مردم به ویژه صاحبان قلم و اندیشه می‌خواهد تا در صف مبارزه با سانسور بایستند و یکصدا خواستار برچیدن بساط سانسور شوند. ما خواهان آزادی اندیشه و بیان و نشر بی هیچ حصر و استثنا هستیم، خواهانِ جریان آزاد خبررسانی، اینترنت و مطبوعات آزاد، آزادی حق اعتراض و همچنین آزادی تمام زندانیان عقیدتی و سیاسی که در سیطره‌ی سانسور و سانسورچیان به بند کشیده شده‌اند.</blockquote>کانون نویسندگان ایران


۱۱ آذر ۱۳۹۹
۱۱ آذر ۱۳۹۹
خط ۲۴۹: خط ۲۴۹:


۶۸.  رمضان همتی  (اوین)
۶۸.  رمضان همتی  (اوین)
'''بیانیه جمعی از زندانیان بند ۸ اوین'''


جمعی از زندانیان بند ۸ زندان اوین در خصوص هشدار وقوع فاجعهٔ انسانی در زندان‌ها طی موج چهارم همه‌گیری کرونا بیانیه‌ای صادر کردند.<blockquote>“ «زندان‌ها به قتلگاه تبدیل نشوند!»</blockquote><blockquote>  موج چهارم کرونا همانند دیگر سطوح کشور در زندان‌ها نیز آغاز شده است و از هم‌اکنون علائم اولیهٔ آن در بند هشت زندان اوین به صورت ابتلای دست کم دو زندانی و سه نفر از پرسنل زندان مشاهده گشته است. زندانی سیاسی بکتاش آبتین نیز پس از پنج روز بستری شدن در محیط غیر‌تخصصی بهداری زندان به رغم پایان نیافتن دوران درمان به بندی سیصد نفره بازگردانده شده است که این مسأله علاوه بر تشدید بیماری ایشان موجب انتقال به سایرین که اجباراً به صورت جمعی و در فواصل بسیار نزدیک با یکدیگر زندگی می‌کنند خواهد شد. </blockquote><blockquote>  ما زندانیان اعم از سیاسی، مالی و غیره و حتی اتباع خارجی در بند هشت زندان اوین با توجه به پیک خطرناکی که پیش آمده و در راستای دستورات اکید ستاد مقابله با کرونا که هرگونه تجمع را ممنوع نموده است، بر ضرورت اعطای فوری و عاجل مرخصی ویژهٔ کرونا به همهٔ زندانیان اصرار می‌ورزیم و این اقدام را از مطالبات خانواده‌های هزاران زندانی در سراسر کشور می‌دانیم.</blockquote><blockquote>  ما امضاکنندگان نیز به همراه هزاران زندانی که امکان ارتباط و جمع‌آوری امضای آنها را از سراسر کشور نداریم، پیگیری عاجل و ضروری اجرای ویژهٔ مرخصی را خواستاریم، پیش از آنکه اتفاق ناگواری را در زندان شاهد باشیم و پیامدهای سنگینی برای بستگان زندانیان به وجود آید؛ درضمن خواستاریم در این امر خطیر اقدامات لازمه مبذول گردد چرا که مسئولیت این امر در حیطهٔ اختیارات رئیس قوهٔ قضائیه می‌باشد و آنها در هر صورت می‌بایستی پاسخگوی همهٔ امکانات و اقدامات آتی باشند. ”</blockquote>جمعی از زندانیان بند ۸ زندان اوین
جمعی از زندانیان بند ۸ زندان اوین در خصوص هشدار وقوع فاجعهٔ انسانی در زندان‌ها طی موج چهارم همه‌گیری کرونا بیانیه‌ای صادر کردند.<blockquote>“ «زندان‌ها به قتلگاه تبدیل نشوند!»</blockquote><blockquote>  موج چهارم کرونا همانند دیگر سطوح کشور در زندان‌ها نیز آغاز شده است و از هم‌اکنون علائم اولیهٔ آن در بند هشت زندان اوین به صورت ابتلای دست کم دو زندانی و سه نفر از پرسنل زندان مشاهده گشته است. زندانی سیاسی بکتاش آبتین نیز پس از پنج روز بستری شدن در محیط غیر‌تخصصی بهداری زندان به رغم پایان نیافتن دوران درمان به بندی سیصد نفره بازگردانده شده است که این مسأله علاوه بر تشدید بیماری ایشان موجب انتقال به سایرین که اجباراً به صورت جمعی و در فواصل بسیار نزدیک با یکدیگر زندگی می‌کنند خواهد شد. </blockquote><blockquote>  ما زندانیان اعم از سیاسی، مالی و غیره و حتی اتباع خارجی در بند هشت زندان اوین با توجه به پیک خطرناکی که پیش آمده و در راستای دستورات اکید ستاد مقابله با کرونا که هرگونه تجمع را ممنوع نموده است، بر ضرورت اعطای فوری و عاجل مرخصی ویژهٔ کرونا به همهٔ زندانیان اصرار می‌ورزیم و این اقدام را از مطالبات خانواده‌های هزاران زندانی در سراسر کشور می‌دانیم.</blockquote><blockquote>  ما امضاکنندگان نیز به همراه هزاران زندانی که امکان ارتباط و جمع‌آوری امضای آنها را از سراسر کشور نداریم، پیگیری عاجل و ضروری اجرای ویژهٔ مرخصی را خواستاریم، پیش از آنکه اتفاق ناگواری را در زندان شاهد باشیم و پیامدهای سنگینی برای بستگان زندانیان به وجود آید؛ درضمن خواستاریم در این امر خطیر اقدامات لازمه مبذول گردد چرا که مسئولیت این امر در حیطهٔ اختیارات رئیس قوهٔ قضائیه می‌باشد و آنها در هر صورت می‌بایستی پاسخگوی همهٔ امکانات و اقدامات آتی باشند. ”</blockquote>جمعی از زندانیان بند ۸ زندان اوین
۸٬۶۹۹

ویرایش