۷٬۳۴۸
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{عکس-نیاز|تاریخ=آوریل ۲۰۱۸}} | {{عکس-نیاز|تاریخ=آوریل ۲۰۱۸}} | ||
روز سوم اسفند ۱۲۹۹، سالروز کودتای رضاخان میرپنج در ایران است. در سالهاي آخر دوران قاجاريه و در پي اوجگيري اغتشاشات و قيامهاي داخلي، استعمار انگليس كه منافع خود را در استقرار يك حكومت مركزي در ايران ميديد، با بهكارگرفتن يكي از سركردگان قشون قزاق به نام رضاخان، كودتايي استعماري را به انجام رساند. این کودتا که در ادامهی طرح و نقشهی دولت انگلیس بر ادامهی نفوذ خود بر کشور ایران بود توسط سیدضیاء الدین طباطبائی و رضاخان میرپنج انجام گرفت. این تاریخ شروع دیکتاتوری پهلوی است که به مدت ۵۰ سال بر ایران حکومت کردند. | |||
نیمهشب سوم اسفند ۱۲۹۹، رضاخان میرپنج، با نیرو و تجهیزات ناچیز خود و با بندوبستهای پشتپرده وارد تهران شد و از همان ابتدا با دستگیری مخالفان و آزادیخواهان و برقراری حکومت نظامی، مقدّمات سلطنت و دیکتاتوری وابسته خود را در ایران فراهم نمود. او سپس به دنبال تحمیل خود بهعنوان سردارسپه و رئیسالوزرا، در نهم آبان ۱۳۰۴، احمدشاه قاجار را به کمک مجلسی که اکثر عناصرش از مزدوران اجنبی بودند از سلطنت خلع نمود و در بیستوچهارم آذرماه همانسال، سلطنت خود را آغاز کرد. به این ترتیب، انقلاب مشروطیت ایران توسط ارتجاع داخلی و استعمار سرکوب شد و انگلستان با توجه به تغییرات عظیمی که در جهان به وقوع پیوسته بود، با بیرون کشیدن تدریجی نیروهایش از ایران، در ظاهر از ایران رفت در حالیکه یک حکومت دستنشانده با عوامل ایرانی خودش برای حفظ منافع و مطامع استعماریاش در ایران باقی گذاشت. حکومتی که شکل جدیدی از استعمار را به نمایش گذاشت. شکلی واسط میان استعمار کهن و استعمار نو. رضاشاه حلقه واسط بین این دو شیوه استعماری بود. رضاخان در آغاز جنگ جهانی دوم، در جریان تغییرات اوضاع سیاسی جهانی، توسط اربابانش از سلطنت، خلع؛ و از ایران تبعید گردید تا سرانجام در جزیره موریس در گذشت. | |||
== رضا خان که بود == | |||
رضاشاه در اسفند ماه سال ۱۲۵۶ در سوادکوه بهدنیا آمد. رضاشاه از تولد تا سلطنت ۳۶ پدر رضاخان ـ عباسعلیخان ـ جمعی فوج سواد کوه و پدر بزرگ او هم در زمان محمد علی شاه قاجار در جنگ بین ایران و هرات در سال ۱۸۵۶ میلادی کشته شده بود. مادر رضاخان نوشآفرین نام داشت. رضاخان در تمامی وقایع قبل از آغاز سلطنت پهلوی و برقراری دیکتاتوری وی با نامهای رضاپهلوی، رضاپالانی(اسم سابقش)، رضاقزاق، رضا آلاشتی، رضا سوادکوهی، رضاشاه یا رضاخان میرپنج شناخته میشد. رضاشاه از نوجوانی و در دوران سلطنت مظفرالدین شاه به خدمت نیروی قزاق در آمد و تا کودتای ۱۲۹۹ و سپس کودتای ۱۳۰۴ و برقراری سلطنت پهلوی، به نیروی قزاق وفادار ماند. | |||
''رضاخان در دوران فرماندهی سرهنگ چنور وارد ارتش قزاق شد. دایی رضا ابوالقاسم بیگ، او را به قزاقخانه برد تا به کار بگمارد. رضاخان ابتدا مشغول کار شد. اما کار غیر رسمی مانند پادویی و خدمات سرپایی را انجام میداد. در ازای این کار گرچه رضاخان رسما قزاق نشده بود ولی در تمرینهای قزاقان شرکت میکرد''. | |||
''کتاب رضا خان ازتولد تا سلطنت صفحهی ۶۸'' | |||
از بین افرادی که مظفرالدین شاه برای تعلیم با شصت تیر انتخاب شدند یکی هم رضاخان بود که بعدها به خاطر تسلطش، به رضا شصت تیر معروف شد. رضاخان بعد از جنگ جهانی اول به درجهی میرپنجی رسید. او طی دوران خدمت خود در نیروی قزاق و همچنین در زمان تصدی منصب سردار سپهی در سرکوب نهضتها و جنبشهای آزادیخواهانهی ایران شرکت فعال داشت. | |||
کودتای ۳ اسفند ۱۲۹۹ نام رضاخان را بر سر زبانها انداخت. بی شک سرسپردگی رضاخان در دوران خدمتش در نیروی قزاق و سرکوب مخالفین از عواملی بود که وی را گزینهای مناسب برای اجرای کودتا معرفی میکرد. او فاقد هر گونه پیشینهی سیاسی بود. او جز در صحنههای نظامی هیچ توانمندی دیگری نداشت. حتی فاقد سواد نوشتن و خواندن مکفی برای سلطنت داشت. بنابر این طراحان کودتا باید همتای غیر نظامی شناخته شدهای مییافتند که هم شم سیاسی داشته باشد و هم بتواند سیاست دولت بریتانیای کبیر را به اجرا بگذارد. سفیر انگلیس در ایران سیدضیاءالدین طباطبایی را گزینهای مناسب برای این پست تشخیص داد. | |||
== شرایط سیاسی قبل از کودتای ۳ اسفند ۱۲۹۹ == | |||
برای شناخت دقیق کودتای ۳ اسفند ۱۲۹۹ باید حوادث و اوضاع سیاسی دوران قبل از کودتا را مورد مطالعه قرار داد. | |||
=== '''شرایط داخلی''' === | |||
=== اوضاع بینالمللی === | |||
کشور ایران طی سدهها مورد تاخت وتاز دو ابرقدرت آن زمان یعنی دولتین بریتانیای کبیر و روسیهی تزاری قرار داشت. این دو دولت با تحمیل قراردادهایی که ایران در انعقاد آنها هیچگونه دخل و تصرفی نداشت بر مقدرات ایران سلطهی کامل داشتند. این دو امپراتوری در قراردادی که به قرارداد ۱۹۰۷ مشهور شد کشور ایران را به سه منطقهی نفوذ خود تقسیم کردند. طوریکه هر یک از این دولتین ملتزم بودند که در مناطق نفوذ دیگری دخالتی نداشته باشند. | |||
جنگ جهانی اول در سال ۱۹۱۴ با بیش از ۱۰میلیون کشته، تغییرات بزرگی در جهان به وجود آورد. در سال ۱۹۱۷ انقلاب اکتبر رخ داد و دولت شوروی متولد شد و آرایش سیاسی جهان کیفاً تغییر کرد. نخستین مانورهای سیاسی انقلابیون روس در لغو یکجانبه امتیازات استعماری، سقف فلک دنیای کهن را فرو ریخت و در چشمبهمزدنی جهان را دوقطبی کرد. با سقوط امپراتوری تزار روس وعقب نشینی آن از خاک ایران تمامی قراردادهای پیشین روسیهی تزاری کان لم یکن اعلام و ملغی گردید. | |||
=== '''پایان استعمار کهن و آغاز استعمار نو''' === | |||
شکست روسیهی تزاری در مقابل ژاپن افسانهی شکست ناپذیری دولتهای استعماری را باطل کرد. انقلابیون روس شکست نیروهای تزار از ژاپن را به فرصتی برای انقلاب تبدیل کردند و در ایران نیز شکست روسیهی تزاری، موجب افزایش روحیه و باور در اذهان ملت ایران شد و قدرت و امکانات نهفتهی خویش را برای مبارزه با استعمار بازیافتند. | |||
''وقایعی که موجبات ورود رضاخان را به صحنهی سیاست ایران و کودتای ۳ اسفند ۱۲۹۹ از بازتاب انقلاب بلشویکی روسیه در ایران در سالهای ۱۹۱۸ و ۱۹۱۹ ناشی میشود. به دنبال امضای قرارداد متارکهی جنگ بین آلمان و روسیه، نیروهای روسیه ایران را تخلیه کردند. همزمان با تخیلهی ایران از نیروهای روسیه، وثوق الدوله، که از سیاستمداران طرفدار سیاست انگلیس در ایران بود به رئيس الوزرائی انتخاب شد. دو ماه پس از تشکیل کابینهی وثوقالدوله جنگ بینالملل با شکست متحدین پایان یافت و نیروهای عثمانی نیز که بخش بزرگی از غرب ایران را در اشغال خود داشتند خاک ایران را تخلیه کردند. تخلیهی ایران از سربازان روس وعثمانی با تقویت نیروهای انگلیس درایران و گسترش دامنهی عملیات آنها تا شمال کشور همراه بود و انگلیسیها که میخواستند ایران را بدون رقیب و مزاحم دیگری در اختیار خود بگیرند با امضای قرار داد جدیدی با دولت وثوقالدوله قشون و مالیهی ایران را تحت کنترل خود در آوردند'' | |||
''برگرفته شده از کتاب پدر و پسر تألیف محمد طلوعی صفحه ۳۲'' | |||
به این ترتیب آخرین مرحله از دوران «استعمار کهن» پس از قرنها بهسر آمد و استعمار به مفهوم «کشورگشایی با نیرو و قشون نظامی» و تسلط مستقیم و بیپردهی استعمارگر بر مستعمره، عمرش به پایان رسید. کشورهای استعمارگر از آن پس باید فکر دیگری برای حفظ و گسترش مستعمرات خود میکردند. | |||
== شرایط اقتصادی و اجتماعی ایران در زمان قرارداد ۱۹۱۹ == | |||
وضعیت اقتصادی و مالی ایران در اواخر دوران حکومت قاجار یعنی احمد شاه قاجار بسیار سخت و وخیم بود. جراید و نشریات آن دوران، یعنی در آستانهی قرارداد ۱۹۱۹ به خوبی اوضاع نابسامان اقتصادی را نشان میدهد. تعویق پرداخت وجوه مصوبه در حق صاحبمنصبان، عدم پرداخت حقوق ادارات قشونی ایالات و ولایات، رفع مضیقهی مستخدمین نظامی، حقوق تقاعد ( بازنشستگی) بر نارضایتی و شرایط وخیم اجتماعی میافزود. | |||
مسؤلان مملکت (لااقل شخص وثوق الدوله) به خوبی میدانستند که بدون کمک مالی بریتانیا ورشکستگی اقتصادی کشور و به دنبال آن فروپاشی نظام پوسیده سلطنتی امری است محتوم و اجتناب ناپذیر. وثوق الدوله میخواست با کمک گرفتن از دولت انگلستان و با عقد قرارداد روحی بر کالبد نیمه جان اقتصاد ایران بدمد. او به خوبی میدانست که قطع کمکهای مالی از سوی دولت بریتانیا مصیبتی عظیم بر اقتصاد کشور خواهد بود. ۱۶۱ | |||
میزان مساعدههای ماهیانه که نصف آن را خزانهداری هند و نصف دیگرش را خزانهداری بریتانیا از حساب درآمدهای آتی از نفت و گمرکات جنوب) میپرداخت، در حدود پانصد هزار تومان بود که ماه به ماه توسط بانک شاهنشاهی در اختیار دولت وثوقالدوله قرار میگرفت. بودجهی ماهیانهی لشکر قراق(یکصد هزار تومان) و بودجهی ماهیانهی دوایر دولتی (سیصد و پنجاه هزار تومان) هر دو از این محل پرداخت میشد.''166 از کتاب سیمای احمدشاه قاجار نوشتهی جواد شیخالاسلامی'' | |||
در مفاد قرارداد مالی ۱۹۱۹ دولت انگلستان متعهد میشد که برای به کار انداختن چرخهای فرسودهی کشور ایران مبلغ شش میلیون تومان در اختیار دولت ایران قرار دهد تا اصلاحات مورد نظر را در ارتش، دارائی، اقتصاد وخطوط ارتباطی کشور شروع کنند . | |||
== مقدمات کودتا == | |||
=== قرارداد ۱۹۱۹ === | |||
انگلستان که عرصه را برای یکه تازی در صحنهی سیاسی ایران مهیا و آماده دید، در حذف حریف دیرینه، خود را برای تحقق ایدههای سلطهطلبانهی خود آماده کرد. دولت انگیس برای تحکیم جای پای خود در ایران و مستعمره کردن آن اجرای قرارداد ۱۹۱۹ را مطرح کرد. بر خلاف سیاست پیشین دولت انگلیس مبنی بر دخالت آشکار در سیاست داخلی ایران و مستعمره کردن آن ویژگی قرارداد ۱۹۱۹ در عدم حضور آشکار و اجرای نیات انگلیس توسط عوامل ایرانی بود. همچنین با انعقاد این قرارداد سلطه دراز مدت خود را با اتکا بر یک رژیم وابسته تضمین مینمود. سفارت بریتانیا در تهران برای اجرای نیات خود و عقد این قرارداد برای پیشبرد مقاصد انگلیس در ایران، وثوقالدوله را به عنوان نخست وزیر بر احمد شاه تحمیل کرد. با تشکیل دولت توسط وثوقالدوله، انگلیس قرارداد ۱۹۱۹ را برای امضا به وی سپردند. انگلستان برای حفظ ایران در مدار مستعمرات خودش به یک حاکم دستنشانده در ایران نیاز داشت! | |||
== عوامل کودتا == | == عوامل کودتا == |